انتشارات ققنوس
5.16K subscribers
1.6K photos
582 videos
108 files
1.13K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
🕸🕸🕸🕸🕸🕸
#پري_از_بال_ققنوس

@qoqnoospub

آدم‌ها هميشه موقعي احساساتشان را بروز مي‌دهند كه ديگه دير شده.
آن‌قدر گفتن يك دوستت دارم ساده را لفت مي‌دهند كه وقت رفتن فرا مي‌رسد. مثل مسافرهاي اتوبوس كه وقتي اتوبوس شروع به حركت مي‌كنه تازه يادشان مي‌افته كلي حرف نگفته دارند كه بايد مي‌زده‌اند و با گفتن آن حرف‌ها بدرقه‌كننده‌ها رو دوان دوان دنبال اتوبوس مي‌كشانند .
#ساكن_خيابان_بهشت
#مريم_رجبي
#منتشر_شد

اطلاعات كامل كتاب در لينك زير
👇👇👇👇👇👇
https://b2n.ir/825880
🕸🕸🕸🕸🕸

#پري_از_بال_ققنوس

اما حالا كه دم مردنش بود انگار ترسيده بود كه رازهايش را هم با خود ببرد توي گور. مبادا كه رازها آرامش خواب پس از مرگش را به هم بريزد. راز.. راز.
خاصيت رازها همين است، آدم را تا دم مردن هم راحت نمي‌گذارند، نمي‌شود انگار بي‌خيالشان شد و جايي در زندگي دفنشان كرد. روزي مي‌رسد كه مثل ريشه‌هاي گياه از خاك آدم مي‌زنند بيرون...

#ساكن_خيابان_بهشت
#مريم_رجبي

@qoqnoospub

اطلاعات كامل كتاب در لينك زير
👇👇👇👇
https://b2n.ir/695256
🕸🕸🕸🕸🕸

#پري_از_بال_ققنوس


هميشه همين‌جور است، آدم هيچ‌وقت فكر نمي‌كند روزي كارد به استخوان برسد و بشود مايه عذاب، ولي مي‌رسد و آن‌وقت است كه مي‌زند و آدم را ناكار مي‌كند.
مرد ناكار شده بود و زن دير فهميده بود...

#ساكن_خيابان_بهشت
#مريم_رجبي

@qoqnoospub

اطلاعات كامل كتاب در لينك زير
👇👇👇👇
https://b2n.ir/695256
🕸🕸🕸🕸🕸

#پري_از_بال_ققنوس


بعد نوك انگشت‌هايم را مي‌گيرد و مي‌چرخاندم.
من مي‌چرخم و مي‌چرخم، آن‌قدر كه سرم گيج مي‌رود و پلاسكو دور سرم مي‌چرخد و انگار كه از جلو چشمم محو مي‌شود. آدم‌ها كم كم دورمان جمع مي‌شوند.
زن ومرد و دختر و پسر مي‌ايستند به تماشاي ما.
ما مي‌شويم مركز ثقل دنيا و جهان انگار از عشق ما حيات مي‌گيرد...

#ساكن_خيابان_بهشت
#مريم_رجبي

@qoqnoospub

اطلاعات كامل كتاب در لينك زير
👇👇👇👇
https://b2n.ir/695256
🕸🕸🕸🕸🕸

#پري_از_بال_ققنوس

دختر همان جا ايستاد و چشم دوخت به شيار بين سراميك هاي كرمي كف. دور از ميز من . ولي از همان جا هم مي‌شد خيسي چشم‌هايش را ديد و رد اشك‌هاي ريخته روي صورتش را.
با اين كه دست‌هايش را گذاشته بود داخل جيب روپوشش، مي‌شد باز و بسته شدن مدامشان را فهميد. معلوم بود كه ميخواهد هق هق گريه‌اش را در گلو مهار كند. ولي خب نمي‌توانست. نمي شد. ناله‌اش به شكل فرياد مي‌شد و از ميان تارهاي صوتي‌اش مي‌زد بيرون، اشك مي شد و جمع مي شد توي چاله چشم‌هايش و بعد روان مي شد روي گونه‌هاي برجسته اش .
اين اولين بار آخرين باري نبود كه دختر را معاينه كردم. بايد براي هر بار خارج شدن از بهزيستي وملاقات با مادرش معاينه مي شد.

#ساكن_خيابان_بهشت
#مريم_رجبي

@qoqnoospub

اطلاعات كامل كتاب در لينك زير
👇👇👇👇
https://b2n.ir/695256
🕸🕸🕸🕸🕸

#پري_از_بال_ققنوس

مي‌خواهم عكس‌هاي قاب‌شده به ديوار اتاق‌خواب را از سينه ديوار بردارم و جايشان چيزي به ديوار نچسبانم.
وقت خوابيدن چشمم بيفتد به ديوار سفيد بي‌عكس بهتر است.
انگار سفيدي‌ها روياي آدم را مشوش نمي كنند و كابوس نمي‌شوند در خواب آدم راه بيفتند...

#ساكن_خيابان_بهشت
#مريم_رجبي

@qoqnoospub

اطلاعات كامل كتاب در لينك زير
👇👇👇👇
https://b2n.ir/695256
🕸🕸🕸🕸🕸

#پري_از_بال_ققنوس

سرخي آسمان غروب به سياهي گراييده
شب در راه است و من تنها كنار اين پرتگاه بي‌انتها ايستاده‌ام كه چه بشود؟
زمين بايستد از سر آزردگي خاطر زني مثل من و ديگر نچرخد؟
منتظرم كه كسي از راه برسد ....

#ساكن_خيابان_بهشت
#مريم_رجبي

@qoqnoospub

اطلاعات كامل كتاب در لينك زير
👇👇👇👇
https://b2n.ir/695256