کانون ازدواج متدینین راه روشن
21.3K subscribers
4.66K photos
1.21K videos
28 files
467 links
🌱آی دی ارسال فرم
@rahroshan_bot
🌱آی دی مدیر کانال جهت گزارشات(جمولی)
@gozareshate_mardomi
🌱کانال نحوه عضویت در کانال و ارتباط با ما
@rahroshanezdevaj_shive
Download Telegram
#لطایف_الخواستگاری
#طنز
#خاطره۴۱
یکی از اقوام دورمون که آخوند هم بود، دختر باجناقشو به ما معرفی کرد و گفت بپرسم ببینم قصد ازدواج داره یا نه؟
بعد از دو روز زنگ زد به خانواده گفت قصد ازدواج داره و شماره خانواده دختر رو به مادرم داد تا قرار حضوری بزاریم.
بعد از چند روز قرار رو گذاشت و رفتیم وقتی وارد خانه دختر خانم شدیم دیدیم خوده واسطمونم (آخونده) اونجاست و اونم اومده.
بعد از سلام و احوال پرسی قرار شد بریم با دختر خانم صحبت کنیم.
وقتی وارد اتاق دختر خانم شدیم به دختر خانم گفتم شما شروع کنید و اگه سوالی دارید بپرسید که دختر خانم گفت من هنوز اینقدر بزرگ نشدم(دختر خانم ۲۰ سالشون بود منم ۲۵) و نمی تونم مسئولیت یه زندگی رو به عهده بگیرم و قصد ازدواج ندارم. اینو که گفت من خیلی عصبانی شدم و فقط جلو خودمو گرفتم و گفتم پس دیگه حرفی نمی مونه پس بریم
وقتی برگشتیم پیش خانواده ها همه خوشحال گفتن چقدر زود به تفاهم رسیدید و مبارک باشه.
بعد گفتن پس چی شد؟ منم بهشون گفتم دختر خانم قصد ازدواج ندارن اینو که گفتم مثل اینکه یه سطل آب یخ ریخت روی سر معرفمون و پدر و مادر دختر خانم
همشون داشتن از خجالت آب می شدن و سرخ شده بودن. منم فقط داشتم جلو عصبانیتم رو می گرفتم به پدر و مادرم گفتم بلند شید بریم.
بیچاره ها تا وقتی داشتیم می رفتیم معذرت خواهی می کردن.
من خیلی اولش ناراحت شدم که چرا دختر خانم که قصد ازدواج نداشته گفتن ما بیایم خواستگاری و ۵ نفر آدم عاقل و بالغ رو سر کار گذاشت.
اما بعدا فهمیدم چه دختر خوبی بود همون اول گفت قصد ازدواج ندارم و نیومد الکی وارد زندگی یکی بشه و ازدواج کنه و بعد از چند وقت بگه از همون اول نمی خواستم با تو زندگی کنم
و من نمی تونم مسئولیت زندگی رو به عهده بگیرم و زندگی رو ترک کنه و بره و طلاق بگیره.
@Rahroshanezdevaj