درود بیکران خدمت فرمانده عزیز.خواستم این پیام و به مردم ایران به خصوص طرفداران جنبش فداییان ایران بدهم. هموطنان، دوره کنونی دوره بسیار حساسی است بیشتر از این توضیح نمیدم چون شما بهتر از هرکسی به شرایط واقف هستید و موقعیت حال حاضر را با تن وجان خود لمس کردید.بنابراین خواهشمندم به جای مطرح کردن مسائل روزمره واتفاقات و مشکلات خود و دیگران، به #مبارزه همه جانبه دست بزنیم چون همگی میدانیم وضعیت بحرانی وخطرناک هست وهمه ما گرفتار و اسیر #افریت جمهوری اسلامی شده ایم. پس مطرح کردن وتکرار مکررات کاری است عبث.زیرا در این 40سال کابوس وار،به اندازه کافی دادوبیداد کردیم #اعتراض کردیم اما دیدید که بی فایده است و اوضاع بد و بدتر شد. پس با این حال راهی به جز اینکه دست به دست هم بدیم و همه جانبه با این #لشکر شیاطین و جنود و #وحوش جمهوری اسلامی بجنگیم و علیه آنها پیروز و کشورمان را پس بگیریم. هموطنان،همشهریان و همخویشان، خواهش میکنم #متحد شوید.متحدشوید تا دیر نشود وکار از کار نگذرد. متحدشوید برعلیه #استبداد وظلم و ستم.دست به دست فرمانده و شاهزاده بدهید و باهمیاری همدیگه ایرانمان را پس بگیریم. واین کار را از این لحظه شروع کنید. همدیگر رو فرا بخوانید و از هم عضویهای خودمان در جنبش و کانال آن شروع کنید.به جای انعکاس وقایع روزمره کشور، راهکار ارائه بدهید و به دیگران انگیزه مبارزه بدهید و اقدام به نشر سخنان فرمانده وشاهزاده،پخش اعلامیه وشبنامه بکنید. این تنها راه حله. پس بپا خیزید.بپاخیزید و خود را آماده دستور فرمانده برای حمله نهایی کنید. در آخربه شما فرمانده عزیز عرض کنم که من با دل وجان خود را آماده روز حمله کردم تا دستور بدهید برای بازپسگیری ایران عزیز. بنابراین دیگر راجع به گرفتاریهای خودم وهمشهریهای اهوازیم حرفی به میان نمی آورم و فقط به اجرای دستورات شما و فراخواندن همشهریهایم برای این کار اقدام خواهم کرد. زنده باد ایران وایرانی.جاوید باد رضاشاه دوم.
🔴 اشتباه اغلب مخالفان حکومت در اینست که فکر میکنند باید کار خیلی بزرگی بکنند تا بتوان نام آن را مبارزه بر علیه #استبداد و #دیکتاتوری قلمداد کرد..
قطعا با امکانات مالی و رسانه ایی و نظامی که حکومت در اختیار دارد هیچ فرد یا جریانی بتنهایی یارای مقابله با نظام را ندارد اما مردم ایران قدرتی را در اختیار دارند که حکومت از آن محروم است..
مردم ایران در صورتی که به این قدرت خود پی ببرند میتوانند با حکومت در توازن قدرت برابری و یا حتی فراتر از آن قرار بگیرند.
این قدرت چیزی نیست جز اراده جمعی یا قدرت اجتماعی..
قدرت اجتماعی میتواند در صورت بروز و ظهور ؛ نیروی انسانی چند میلیونی برای مقابله با اندک نیروهای نظامی تا دندان مسلح رژیم را فراهم کند.
تصور کنید یک اجتماع میلیونی در کلانشهرها و یا اجتماع دهها هزار نفری در شهرهای کوچک چگونه میتواند ابتکار عمل و امکان سرکوب را از نیروهای نظامی سلب کند..
در صورتی که چنین اجتماع عظیمی شکل بگیرد امکان پیوستن نیروهای انتظامی به معترضین بسیار افزایش پیدا میکند..
برای رسیدن به این حد از قدرت اجتماعی لازم است جامعه را برای یک خواست عمومی هر چند کوچک اقناع کرد تا با موفقیت اولیه ،در مراحل بعدی برای اهداف بزرگتر انها را امیدوار نمود.
این مطالبه و خواست عمومی حتما نباید آرمانی و یا حتی سیاسی باشد.میتوان در گام اول برای شکل گیری این اجتماع عظیم از پیش پا افتاده ترین مسائل و ملزومات یک زندگی عادی ولی بر حق استفاده کرد تا امکان برچسب زدنهایی همچون #اقدام_علیه_امنیت_ملی یا برهم زدن نظم عمومی و یا #براندازی و غیره را از حکومت سلب و متعاقبا امکان سرکوب را کاهش داد..
برای نمونه با توجه به رکود اقتصادی حاکم بر جامعه و رشد فزاینده تورم و عدم تناسب درآمدها و مخارج ؛ به افزایش نا متعارف مبالغ قبوض آب و برق و گاز و همچنین دریافت #مالیات از سوی رژیم اعتراض همگانی کرد..
در سال جدید شاهد افزایش مبالغ قبوض با عناوینی چون #اضافات هستیم که حتی بیشتر از میزان مصرف واقعی خدمات فوق میباشد و همچنین در حال حاضر از تمامی اقشار جامعه مالیاتهایی غیر متعارف با عناوینی چون #مالیات_بردرآمد و #ارزش_افزوده از سوی حکومت دریافت میشود و بر خلاف کشورهای دیگر که مالیاتهای دریافتی صرف توسعه خدمات اجتماعی از قبیل آموزش و درمان میشود ، در ایران این مالیاتها در خوشبینانه ترین حالت صرف پرداخت حقوق کارکنان دولت و در حالت بد در کشورهای عربی صرف اهداف نظامی و کمک به گروه های #تروریستی یا #بازسازی آن کشورها میشود..
این بالاترین ظلمی میتواند باشد که یک حکومت پول را از جیب گاها خالی مردم کشورش خارج و آنرا صرف اهداف ایدئولوژیک و ماجراجویانه خود کند..
متاسفانه این اجازه را ما مردم ایران به حکومت داده ایم و درصورتی که به حال فعلی خود و شرایطی که در آن زندگی میکنیم نگاه عمیقتری بیاندازیم ، کار درست آن است که دیگر جلوی #سوءاستفاده حکومت از خود را بگیریم و از پرداخت هر گونه #قبوض و #مالیات خودداری نماییم..
قطعا این حرکت اجتماعی زمانی میتواند موثر باشد که بصورت #سراسری اجرا شود..
🔻برای موفقیت در عدم پرداخت #قبوض کافی است یک کوچه در محل سکونت خود را نسبت به این موضوع آگاه و آنان را با خود همراه نمایید تا اداره مربوطه نتواند نسبت به قطع خدمات اقدامی نماید..
برای سراسری نمودن این نوع از مبارزه مسالمت آمیز میتوان بعد از گام اول موفقیت آمیز در محل سکونت خود ؛آنرا به دیگر نقاط محله یا شهر کشاند و با کمترین هزینه از #قبوض بنر و پلاکاردهایی تهیه نموده و با برگزاری تجمعی آرام در مقابل ادارات مربوطه به این دزدی آشکار حکومت از مردم اعتراض نمود..
🔻برای عدم پرداخت انواع #مالیاتهای غیر متعارف نیز میتوان انجمنهای محلی از کسبه ها تشکیل داد و یا به کمک شبکه های مجازی سندیکاهای #کارگری یا #کارمندی راه اندازی نموده و بعد از سازماندهی های لازم برای روز مشخصی اعلام #فراخوان_عمومی نمود..
لازمه موفقیت در اینگونه از مبارزات مسالمت آمیز تنها این میباشد که تمامی اقشار جامعه به قدرت اجتماعی خود در صورتی که بتوانند به آن شکل منسجم و متحد و فراگیر بدهند پی ببرنند و بدانند که قدرت حاکم با تمام امکاناتی که در اختیار دارد نمیتواند در مقابل خواست عمومی و برحق و مسالمت آمیز آنان مقاومت کند و محکوم به تسلیم است..
قطعا با امکانات مالی و رسانه ایی و نظامی که حکومت در اختیار دارد هیچ فرد یا جریانی بتنهایی یارای مقابله با نظام را ندارد اما مردم ایران قدرتی را در اختیار دارند که حکومت از آن محروم است..
مردم ایران در صورتی که به این قدرت خود پی ببرند میتوانند با حکومت در توازن قدرت برابری و یا حتی فراتر از آن قرار بگیرند.
این قدرت چیزی نیست جز اراده جمعی یا قدرت اجتماعی..
قدرت اجتماعی میتواند در صورت بروز و ظهور ؛ نیروی انسانی چند میلیونی برای مقابله با اندک نیروهای نظامی تا دندان مسلح رژیم را فراهم کند.
تصور کنید یک اجتماع میلیونی در کلانشهرها و یا اجتماع دهها هزار نفری در شهرهای کوچک چگونه میتواند ابتکار عمل و امکان سرکوب را از نیروهای نظامی سلب کند..
در صورتی که چنین اجتماع عظیمی شکل بگیرد امکان پیوستن نیروهای انتظامی به معترضین بسیار افزایش پیدا میکند..
برای رسیدن به این حد از قدرت اجتماعی لازم است جامعه را برای یک خواست عمومی هر چند کوچک اقناع کرد تا با موفقیت اولیه ،در مراحل بعدی برای اهداف بزرگتر انها را امیدوار نمود.
این مطالبه و خواست عمومی حتما نباید آرمانی و یا حتی سیاسی باشد.میتوان در گام اول برای شکل گیری این اجتماع عظیم از پیش پا افتاده ترین مسائل و ملزومات یک زندگی عادی ولی بر حق استفاده کرد تا امکان برچسب زدنهایی همچون #اقدام_علیه_امنیت_ملی یا برهم زدن نظم عمومی و یا #براندازی و غیره را از حکومت سلب و متعاقبا امکان سرکوب را کاهش داد..
برای نمونه با توجه به رکود اقتصادی حاکم بر جامعه و رشد فزاینده تورم و عدم تناسب درآمدها و مخارج ؛ به افزایش نا متعارف مبالغ قبوض آب و برق و گاز و همچنین دریافت #مالیات از سوی رژیم اعتراض همگانی کرد..
در سال جدید شاهد افزایش مبالغ قبوض با عناوینی چون #اضافات هستیم که حتی بیشتر از میزان مصرف واقعی خدمات فوق میباشد و همچنین در حال حاضر از تمامی اقشار جامعه مالیاتهایی غیر متعارف با عناوینی چون #مالیات_بردرآمد و #ارزش_افزوده از سوی حکومت دریافت میشود و بر خلاف کشورهای دیگر که مالیاتهای دریافتی صرف توسعه خدمات اجتماعی از قبیل آموزش و درمان میشود ، در ایران این مالیاتها در خوشبینانه ترین حالت صرف پرداخت حقوق کارکنان دولت و در حالت بد در کشورهای عربی صرف اهداف نظامی و کمک به گروه های #تروریستی یا #بازسازی آن کشورها میشود..
این بالاترین ظلمی میتواند باشد که یک حکومت پول را از جیب گاها خالی مردم کشورش خارج و آنرا صرف اهداف ایدئولوژیک و ماجراجویانه خود کند..
متاسفانه این اجازه را ما مردم ایران به حکومت داده ایم و درصورتی که به حال فعلی خود و شرایطی که در آن زندگی میکنیم نگاه عمیقتری بیاندازیم ، کار درست آن است که دیگر جلوی #سوءاستفاده حکومت از خود را بگیریم و از پرداخت هر گونه #قبوض و #مالیات خودداری نماییم..
قطعا این حرکت اجتماعی زمانی میتواند موثر باشد که بصورت #سراسری اجرا شود..
🔻برای موفقیت در عدم پرداخت #قبوض کافی است یک کوچه در محل سکونت خود را نسبت به این موضوع آگاه و آنان را با خود همراه نمایید تا اداره مربوطه نتواند نسبت به قطع خدمات اقدامی نماید..
برای سراسری نمودن این نوع از مبارزه مسالمت آمیز میتوان بعد از گام اول موفقیت آمیز در محل سکونت خود ؛آنرا به دیگر نقاط محله یا شهر کشاند و با کمترین هزینه از #قبوض بنر و پلاکاردهایی تهیه نموده و با برگزاری تجمعی آرام در مقابل ادارات مربوطه به این دزدی آشکار حکومت از مردم اعتراض نمود..
🔻برای عدم پرداخت انواع #مالیاتهای غیر متعارف نیز میتوان انجمنهای محلی از کسبه ها تشکیل داد و یا به کمک شبکه های مجازی سندیکاهای #کارگری یا #کارمندی راه اندازی نموده و بعد از سازماندهی های لازم برای روز مشخصی اعلام #فراخوان_عمومی نمود..
لازمه موفقیت در اینگونه از مبارزات مسالمت آمیز تنها این میباشد که تمامی اقشار جامعه به قدرت اجتماعی خود در صورتی که بتوانند به آن شکل منسجم و متحد و فراگیر بدهند پی ببرنند و بدانند که قدرت حاکم با تمام امکاناتی که در اختیار دارد نمیتواند در مقابل خواست عمومی و برحق و مسالمت آمیز آنان مقاومت کند و محکوم به تسلیم است..
🎤🎤🎤#اصلاح_طلبان گوشتی کثیف در اسکلت #استبداد هستند و هیچگونه توافقی در مهد #کیان_ملی با آنها نخواهیم داشت و هدف ما #براندازی تمامیت رژیم ملاییسم است.
#خوشه_های_خشم
#اراده_عموم
#آزادی
#خوشه_های_خشم
#اراده_عموم
#آزادی
Poshtpardeha tamas:
تفكر، بزرگترين دشمن آنهاست (✍️: دياكو مرادى)
جمهورى اسلامى از اساس با انديشيدن مخالف بوده و به شدت آن را سركوب كرده است، اما آنچه كمتر به آن اشاره شده، نوع انديشيدن تحت لواى يك نظام همسانساز (Compatibility matched) به گونهاى است كه فرد از انديشيدن واقعى دور شده و تبلور انديشه (Crystallization of thought) را تحت اشراف بر مدرک آكادميک مىداند، مقصود تحريف انديشه در اين نظام است. آنچه تمام منتقدين در نظام آموزشى كشور بدان انتقاد كردهاند آموزش و شيوهى تفكر به دانش آموختگان است، چون #استبداد_فقیه، انديشه را بزرگترين خطر براى نظام مىداند.
به زعم فرازهاى تفكرات فلسفی، شايد انديشيدن ياددادنى نباشد، اما آنچه كه ما اقلاً ٣٠ سال از آن بىبهره بودهايم تشويق به تفكر است، كسى كه مىتفكرد نه سكوت مىكند و نه كمک به استمرار #استبداد مىكند. درست است كه هژمونى اين نظام، فضايى براى پيدايش ايدهى تفكر به جامعه نداده، اما آنچه هويداست اين است كه فرار از انديشيدن توسط همهی ما، آب به آسياب دژمن [خامنهاى] ريخته است. افلاطون در رسالهى خود جملهى قابل تعمقى دارد، او بيان مىكند: «هر حكومتى شبيه به مردمانش است». كمتر كسى به ضعفهاى شخصيتى مردم كه عامل اصلى استمرار رژيم غاصب است، پرداخته و عمدهى نقدها غالباً متوجه ساختار فاسد رژيم است. اما چه كسى مىداند كه ما [مردم] عامل اصلى شكلگيرى تودهى فساد بودهايم؟!
شايد خودمان را توجيه كنيم كه رژيم به خاطر ترس خويش، فرصت انديشه را از ما سلب كرده، اما عاملى كه همه ما از رويايى با آن هراسانيم، عدم كوشش فردى ماست. اگر كوشش وجود داشت، تفكر، به «تعهد فردى» منجر مىشد و لازم به پرداخت «تاوانِ زجرآور» نبوديم. تفكر، موجب ايجاد مسئوليت مىشود و چون ما از مسئوليت مىترسيم و والدین ما نيز بر روى اين مقوله، تربيت صحيحى نداشتهاند از آن شانه خالى كردهايم. هدف فعلى ما نيز همین است؛ تمرين بر امورى [تفكر و مسئوليت] كه هرگز آن را انجام ندادهايم. بايد دقت داشت كه هدف از تفكر، خلق معانى بىنظير (Creating unique meanings) نيست، بلكه ابداع شيوههاى انسانى است [قد برفراشتن در مقابل ستم] كه ما را به كمال مىرساند و باعث مىشود فهم تازهاى (Fresh comprehension) از جهان پيدا كنيم.
ايدههاى ما مترصد توليد هستند، يعنى به محضى كه در مورد آنها حرف مىزنيم پديدار شده و قابليت اجرا مىگيرند. توسعهى ميدان سياسى (Political field) براى پيدايش جنبش عظيم مردمى نياز دارد تا تمام جزئيات آن را متصور شده و در مورد آن انديشيد و با ديگران در آن مورد مجادله كنيد. بايد بدون ترس از قضاوت آماده باشيم كه یک ناظر بيرونى (Overseer) به انتقاد از ما بپردازد. نبايد خسته شد كه تفكرات اوليه ما بىحاصل بوده، عميقتر اين است كه: «ما خود را تهيهكننده ميدان تفكر بدانيم». شتابزدگى در تفكر سم است، هر تفكرى در وضعيت نخستین نيازمند زمان است تا به رشد سياسى (Political growth) خود ادامه دهد.
به تمرينمان نوشتن را هم اضافه مىكنيم، تفكر اگر به همراه نوشتن باشد به حقيقت نزديكتر مىشود، تفكراتمان را بر روى كاغذهايى كه نام آن را «كارتهاى عملياتى» مىگذاريم يادداشت مىكنيم. اين كار هم در رسيدن ايده به حقيقت كمک مىكند و هم موجب مىشود پيوستهاى نوينى به ذهن القا شود. مطالعهى خود، شيوهى اتميزه كردن تفكر است، ولى قضاوت در مورد افكار ديگران موجب مىشود از مسير اصلى تفكر منحرف شويم. شناخت در مورد تفكران ديگران را نبايد با قضاوت اشتباه گرفت، ما به تمام تفكرات نيازمنديم، عدم تمايز اين دو به شدت مخرب است. بهترين ايدهها، ايدههايى سازگار با منافع عمومىاند، سختترين قسمت تمرين همین است، «ديگر خواهى» بهجاى «خودخواهى». هرگاه تفكرى سازگار با «منافع جمعى» باشد، آن تفكر حقيقى است. محرز شدن انقلاب مردمى در گروى همین است. تجسم بىطرفانه معيارها (impartial visualization of criteria)، راهگشاى نظريات سياسى براى نيل به آزادی است.
پيدايش ارزش متعالى نهفته (Transcendental value lies) در ايدهها زمانی است كه تمامى تناقضات سياسى (Political contradictions) شناخته شوند و معيارى فراسوى آن تناقضات تبديل به یک الگوى سازمانى شود. تمام ايدههایمان را با ايدههاى ديگرى و با عيار حقيقت [نياز جامعه] مىسنجيم.اگر كمتر بینديشيم چند قدم به عقب رفتهايم، آنچه كه به طور ضمنى به ما، رابطهى با خود و ارتباط با واقعيتهاى بيرونى دلالت ورزد، قادر است به سازگارى بین افراد براى پيدايش انقلاب منتج شود، قطعا اين سازگارى جمعى (Collective adaptation) از توازن برخوردار است و به زودى به نيرويى برانگيزنده (excitant) تبديل مىشود. وعدهى ما كف خيابان؛ آن هنگام كه قوى آن مسئوليت خود را پذيرفته و آماده تغيير رژيم هستيم.
تفكر، بزرگترين دشمن آنهاست (✍️: دياكو مرادى)
جمهورى اسلامى از اساس با انديشيدن مخالف بوده و به شدت آن را سركوب كرده است، اما آنچه كمتر به آن اشاره شده، نوع انديشيدن تحت لواى يك نظام همسانساز (Compatibility matched) به گونهاى است كه فرد از انديشيدن واقعى دور شده و تبلور انديشه (Crystallization of thought) را تحت اشراف بر مدرک آكادميک مىداند، مقصود تحريف انديشه در اين نظام است. آنچه تمام منتقدين در نظام آموزشى كشور بدان انتقاد كردهاند آموزش و شيوهى تفكر به دانش آموختگان است، چون #استبداد_فقیه، انديشه را بزرگترين خطر براى نظام مىداند.
به زعم فرازهاى تفكرات فلسفی، شايد انديشيدن ياددادنى نباشد، اما آنچه كه ما اقلاً ٣٠ سال از آن بىبهره بودهايم تشويق به تفكر است، كسى كه مىتفكرد نه سكوت مىكند و نه كمک به استمرار #استبداد مىكند. درست است كه هژمونى اين نظام، فضايى براى پيدايش ايدهى تفكر به جامعه نداده، اما آنچه هويداست اين است كه فرار از انديشيدن توسط همهی ما، آب به آسياب دژمن [خامنهاى] ريخته است. افلاطون در رسالهى خود جملهى قابل تعمقى دارد، او بيان مىكند: «هر حكومتى شبيه به مردمانش است». كمتر كسى به ضعفهاى شخصيتى مردم كه عامل اصلى استمرار رژيم غاصب است، پرداخته و عمدهى نقدها غالباً متوجه ساختار فاسد رژيم است. اما چه كسى مىداند كه ما [مردم] عامل اصلى شكلگيرى تودهى فساد بودهايم؟!
شايد خودمان را توجيه كنيم كه رژيم به خاطر ترس خويش، فرصت انديشه را از ما سلب كرده، اما عاملى كه همه ما از رويايى با آن هراسانيم، عدم كوشش فردى ماست. اگر كوشش وجود داشت، تفكر، به «تعهد فردى» منجر مىشد و لازم به پرداخت «تاوانِ زجرآور» نبوديم. تفكر، موجب ايجاد مسئوليت مىشود و چون ما از مسئوليت مىترسيم و والدین ما نيز بر روى اين مقوله، تربيت صحيحى نداشتهاند از آن شانه خالى كردهايم. هدف فعلى ما نيز همین است؛ تمرين بر امورى [تفكر و مسئوليت] كه هرگز آن را انجام ندادهايم. بايد دقت داشت كه هدف از تفكر، خلق معانى بىنظير (Creating unique meanings) نيست، بلكه ابداع شيوههاى انسانى است [قد برفراشتن در مقابل ستم] كه ما را به كمال مىرساند و باعث مىشود فهم تازهاى (Fresh comprehension) از جهان پيدا كنيم.
ايدههاى ما مترصد توليد هستند، يعنى به محضى كه در مورد آنها حرف مىزنيم پديدار شده و قابليت اجرا مىگيرند. توسعهى ميدان سياسى (Political field) براى پيدايش جنبش عظيم مردمى نياز دارد تا تمام جزئيات آن را متصور شده و در مورد آن انديشيد و با ديگران در آن مورد مجادله كنيد. بايد بدون ترس از قضاوت آماده باشيم كه یک ناظر بيرونى (Overseer) به انتقاد از ما بپردازد. نبايد خسته شد كه تفكرات اوليه ما بىحاصل بوده، عميقتر اين است كه: «ما خود را تهيهكننده ميدان تفكر بدانيم». شتابزدگى در تفكر سم است، هر تفكرى در وضعيت نخستین نيازمند زمان است تا به رشد سياسى (Political growth) خود ادامه دهد.
به تمرينمان نوشتن را هم اضافه مىكنيم، تفكر اگر به همراه نوشتن باشد به حقيقت نزديكتر مىشود، تفكراتمان را بر روى كاغذهايى كه نام آن را «كارتهاى عملياتى» مىگذاريم يادداشت مىكنيم. اين كار هم در رسيدن ايده به حقيقت كمک مىكند و هم موجب مىشود پيوستهاى نوينى به ذهن القا شود. مطالعهى خود، شيوهى اتميزه كردن تفكر است، ولى قضاوت در مورد افكار ديگران موجب مىشود از مسير اصلى تفكر منحرف شويم. شناخت در مورد تفكران ديگران را نبايد با قضاوت اشتباه گرفت، ما به تمام تفكرات نيازمنديم، عدم تمايز اين دو به شدت مخرب است. بهترين ايدهها، ايدههايى سازگار با منافع عمومىاند، سختترين قسمت تمرين همین است، «ديگر خواهى» بهجاى «خودخواهى». هرگاه تفكرى سازگار با «منافع جمعى» باشد، آن تفكر حقيقى است. محرز شدن انقلاب مردمى در گروى همین است. تجسم بىطرفانه معيارها (impartial visualization of criteria)، راهگشاى نظريات سياسى براى نيل به آزادی است.
پيدايش ارزش متعالى نهفته (Transcendental value lies) در ايدهها زمانی است كه تمامى تناقضات سياسى (Political contradictions) شناخته شوند و معيارى فراسوى آن تناقضات تبديل به یک الگوى سازمانى شود. تمام ايدههایمان را با ايدههاى ديگرى و با عيار حقيقت [نياز جامعه] مىسنجيم.اگر كمتر بینديشيم چند قدم به عقب رفتهايم، آنچه كه به طور ضمنى به ما، رابطهى با خود و ارتباط با واقعيتهاى بيرونى دلالت ورزد، قادر است به سازگارى بین افراد براى پيدايش انقلاب منتج شود، قطعا اين سازگارى جمعى (Collective adaptation) از توازن برخوردار است و به زودى به نيرويى برانگيزنده (excitant) تبديل مىشود. وعدهى ما كف خيابان؛ آن هنگام كه قوى آن مسئوليت خود را پذيرفته و آماده تغيير رژيم هستيم.