"صدای ملّت"
8.51K subscribers
144K photos
70.5K videos
162 files
4.27K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
شعر: #گور_شب
دفتر: #تاسیان

شب آمد و چیره شد سیاهی
آرام گرفت مرغ و ماهی
تنها منم اشک‌بار و بیدار
ای شب تو ز جان من چه خواهی؟

بشکیب و منال ای شباهنگ
انده مفزا بر این دل تنگ
بگذار به درد خود بگریم
در خون دلم فرومزن چنگ

ای ماه متاب بر من امشب
آتش به دلم میفگن امشب
چشمک مزن ای ستاره، خاموش
خونم مفشان به دامن امشب

ای باد به کوی من چه پویی
آزار دل مرا چه جویی
زان دختر شوخ چشم طناز
با من سخنی دگر نگویی

نزدیک میا، خیال او، دور!
دور از من دردمند مهجور
بگریز ازین شکستهٔ درد
بگذار مرا درین شب گور

آه ای شب تب‌گرفته پیش آی
وآغوش سیاه خویش بگشای
بفشار مرا به سینه، بفشار
برای مرا ز خویش، بربای

#هوشنگ_ابتهاج


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
.
شعر: #سراب
دفتر: #تاسیان

عمری به سر دویدم در جست وجوی یار
جز دسترس به وصل ویم آرزو نبود
دادم در این هوس دل دیوانه را به باد
این جست و جو نبود

هر سو شتافتم پی آن یار ناشناس
گاهی ز شوق خنده زدم گه گریستم
بی آنکه خود بدانم ازین گونه بی قرار
مشتاق کیستم

رویی شکست چون گل رویا و دیده گفت
این است آن پری که ز من می نهفت رو
خوش یافتم که خوش تر ازین چهره ای نتافت
در خواب آرزو
هر سو مرا کشید پی خویش
دربدر
این خوش‌پسند دیده زیباپرست من
شد رهنمای این دل مشتاق بی قرار
بگرفت دست من
و آن آرزوی گم شده بی نام و بی نشان
در دورگاه دیده من جلوه می نمود
در وادی خیال مرا مست می دواند
وز خویش می ربود
از دور می فریفت دل تشنه مرا
چون بحر موج می زد
و لرزان چو آب بود
وانگه که پیش رفتم با شور و التهاب
دیدم سراب بود
بیچاره من که از پس این جست و جو هنوز
می نالد از من این دل شیدا که یار کو ؟
کو آن که جاودانه مرا می دهد فریب ؟
بنما کجاست او

#هوشنگ_ابتهاج

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
شعر: #گور_شب
دفتر: #تاسیان

شب آمد و چیره شد سیاهی
آرام گرفت مرغ و ماهی
تنها منم اشک‌بار و بیدار
ای شب تو ز جان من چه خواهی؟

بشکیب و منال ای شباهنگ
انده مفزا بر این دل تنگ
بگذار به درد خود بگریم
در خون دلم فرومزن چنگ

ای ماه متاب بر من امشب
آتش به دلم میفگن امشب
چشمک مزن ای ستاره، خاموش
خونم مفشان به دامن امشب

ای باد به کوی من چه پویی
آزار دل مرا چه جویی
زان دختر شوخ چشم طناز
با من سخنی دگر نگویی

نزدیک میا، خیال او، دور!
دور از من دردمند مهجور
بگریز ازین شکستهٔ درد
بگذار مرا درین شب گور

آه ای شب تب‌گرفته پیش آی
وآغوش سیاه خویش بگشای
بفشار مرا به سینه، بفشار
برای مرا ز خویش، بربای

#هوشنگ_ابتهاج

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
شعر: #گور_شب
دفتر: #تاسیان

شب آمد و چیره شد سیاهی
آرام گرفت مرغ و ماهی
تنها منم اشک‌بار و بیدار
ای شب تو ز جان من چه خواهی؟

بشکیب و منال ای شباهنگ
انده مفزا بر این دل تنگ
بگذار به درد خود بگریم
در خون دلم فرومزن چنگ

ای ماه متاب بر من امشب
آتش به دلم میفگن امشب
چشمک مزن ای ستاره، خاموش
خونم مفشان به دامن امشب

ای باد به کوی من چه پویی
آزار دل مرا چه جویی
زان دختر شوخ چشم طناز
با من سخنی دگر نگویی

نزدیک میا، خیال او، دور!
دور از من دردمند مهجور
بگریز ازین شکستهٔ درد
بگذار مرا درین شب گور

آه ای شب تب‌گرفته پیش آی
وآغوش سیاه خویش بگشای
بفشار مرا به سینه، بفشار
برای مرا ز خویش، بربای

#هوشنگ_ابتهاج

.#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
.
شعر: #سراب
دفتر: #تاسیان

عمری به سر دویدم در جست وجوی یار
جز دسترس به وصل ویم آرزو نبود
دادم در این هوس دل دیوانه را به باد
این جست و جو نبود

هر سو شتافتم پی آن یار ناشناس
گاهی ز شوق خنده زدم گه گریستم
بی آنکه خود بدانم ازین گونه بی قرار
مشتاق کیستم

رویی شکست چون گل رویا و دیده گفت
این است آن پری که ز من می نهفت رو
خوش یافتم که خوش تر ازین چهره ای نتافت
در خواب آرزو
هر سو مرا کشید پی خویش
دربدر
این خوش‌پسند دیده زیباپرست من
شد رهنمای این دل مشتاق بی قرار
بگرفت دست من
و آن آرزوی گم شده بی نام و بی نشان
در دورگاه دیده من جلوه می نمود
در وادی خیال مرا مست می دواند
وز خویش می ربود
از دور می فریفت دل تشنه مرا
چون بحر موج می زد
و لرزان چو آب بود
وانگه که پیش رفتم با شور و التهاب
دیدم سراب بود
بیچاره من که از پس این جست و جو هنوز
می نالد از من این دل شیدا که یار کو ؟
کو آن که جاودانه مرا می دهد فریب ؟
بنما کجاست او

#هوشنگ_ابتهاج

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
شعر: #زهرخند
دفتر: #تاسیان

بیا نگارا بیا ، بیا در آغوش ِ من
بزن ز می آتشم ، ببر دل و هوش ِ من
ز زلف وا کن گره که مست و آشفته به
بریز این مشک را بریز بر دوش ِ من !

ازین کمند ِ بلند به گردن ِ من ببند
بکش به هر سو مرا چو شیر ِ سر در کمند
به ناز بر من بتاز ، به غمزه کارم بساز
به ناله ی من برقص به گریه ی من بخند !

بخند و گیسو ز ناز بریز بر شانه ها
سبک به هر سو بپر ، بپر چو پروانه ها
به عشوه دامان ِ خویش برون کش از دست ِ من
مرا به دنبال ِ خویش دوان چو دیوانه ها !

ز عشوه ها تازه کم به سر جنون ِ مرا
به ناله افکن دل ِ چو ارغنون ِ مرا
چو لب نهم بر لبت لبم به دندان بگیر
لبم به دندان بگیر بنوش خون ِ مرا !

گهی به قهرم بسوز چو شمع ِ آتش پرست
گهی در آغوش ِ من بپیچ چون مار ِ مست
به بوسه ای زهرناک از آن لبم کن هلاک
سرم سیاهی گرفت بمان که رفتم ز دست !

بیا و بنشین بیا گل ِ خرامان ِ من
سر ِ گران از شراب بنه به دامان ِ من
دمی در آغوش ِ من بخواب شیرین ، بخواب
پرید خوش از سرم مپرس سامان ِ من !

بریز پر بریز ز باده جام ِ مرا
برآر امشب برآر به ننگ نام ِ مرا
سپیده بر می دمد به ناله های خروس
شب ِ سبک سایه رفت نداده کام ِ مرا ...

ببوس آری ببوس لب ِ مرا نوش کن
مرا بدین چشم و لب خراب و مدهوش کن
تو هم چو بردی ز دست مرا بدین چشم ِ مست
برو ز نزدیک ِ من ، مرا فراموش کن !

#هوشنگ_ابتهاج

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat