در سوگ دوستانی که غریبانه پرکشیدند
دستم به کیبورد نمیرود. اندوه و عزا در دلم غوغا میکند. مثل ابر بهاری اشکام جاری است. چانهام می لرزد. در این دو روز اخیر که خبرهایی شده بود؛ نخواستم باور کنم. هنوز هم نمیخواهم!آخر چرا؟ برای چه؟ به چه منظوری؟
زانیار با آن قد رعنا و مژههای بلند و تاب خوردهاش و لقمان با آن خندههای ناب و شیرین و صادقانهاش اعدام شدند. اعدام! چه واژۀ منفوری! ده سال آنان را زیر حکم نگه داشتند. زانیار میگفت؛ پیش از دستگیری، مادر بزرگش خواب دیده که ده سال گرفتار میشود. مطمئن بود که پس از ده سال رها میشود. رها شد؛ اما چه رها شدنی!
صالح نوبخت وکیلشان میگفت که پروندۀ آنان از شکل امنیتی خارج شده و جنبۀ عادی کیفری به خود گرفته است. این خبر، همۀ همبندیان آنها را در سالن 12 زندان رجایی شهر خوشحال کرد و خود آنها را نیز. خبری از حکم تازه نشد . گمان بر آن بود که بحث اعدام آنها برای همیشه منتفی شده است.
اینک اما در آستانۀ سفر حسن روحانی و وزیر خارجهاش ظریف به نیویورک، این دو جوان را به همراه رامین حسین پناهی به چوبۀ دار آویختند. بعد از ده سال بلاتکلیفی و دلهره و اضطراب دائمی ناشی از اجرای حکم، یعنی این بهترین زمانی بود که روحانی خبر اعدام آنها را به عنوان ارمغان به محل سازمان ملل ببرد؟ رئیس جمهور و وزیر خارجهاش در آنجا میخواهند در مقابل پرسش رسانهها چه بگویند؟ که آنها را نمیشناسند؟ که اسمشان را نشنیدهاند؟ که قوۀ قضائیه مستقل است و آنها در این امور هیچکارهاند؟ که تروریست بودند و مستحق مرگ؟ همۀ این پاسخها با تمسخر خبرنگاران روبرو خواهد شد و در عوض، استدلالهایشان در محکوم کردن تحریمهای آمریکا و رفتار ترامپ، ناشنیده خواهد ماند.
میپرسم این چه مصلحتی بود که ده سال اجرای حکم این دو جوان هموطن را به تأخیر انداخت؛ اما درست در آستانۀ حضور روحانی در سازمان ملل، آن مصلحت از میان برخاست؟
اصلاً من چرا این پرسشها را مطرح میکنم؟ کدام پرسشام جواب گرفته که این دومیاش باشد؟
دریغ از این کشور که جوانانش به جای آنکه شاد باشند و عاشق شوند و زندگی کنند؛ به هر بهانهای روانۀ گور میشوند. دریغ از زانیار و لقمان که در عنفوان جوانی به رنج زندان گرفتار شدند و پس از سال ها تحمل اضطراب در زیر حکم اعدام؛ رهاییشان با مرگ رقم خورد.
دریغ از این همه خبرهای دل خراش! دریغ از لحظهای دل شاد؛ دریغ از خبری خوش! سرنوشتمان گویی به مصیبت گره خورده است!
روزی که قرار بود مرا از زندان رجایی شهر به گناباد تبعید کنند؛ زانیار و لقمان تا صبح بیدار ماندند؛ تا هنگام بدرقهام در خواب نباشند. آنها را به امید آزادی و دیدارشان در کنار دریاچۀ زریوار در آغوش گرفتم. کجا میدانستم که دیگر دیدارمان به قیامت میافتد؟
خداوندا! این بچهها را که جز کار و تلاش و نیکی و صفا و دوستی از آنها ندیدم؛ در سایۀ مهربانی و لطفت، آرامش ابدی بخش و به خانوادههایشان و تمام دوستان و همبندیانشان بردباری و صبر و جزای خیر عطاء کن.
#زانیار_لقمان
#حکم_اعدام
#روحانی_ظریف
#احمد_زیدآبادی
@sedayeslahat
دستم به کیبورد نمیرود. اندوه و عزا در دلم غوغا میکند. مثل ابر بهاری اشکام جاری است. چانهام می لرزد. در این دو روز اخیر که خبرهایی شده بود؛ نخواستم باور کنم. هنوز هم نمیخواهم!آخر چرا؟ برای چه؟ به چه منظوری؟
زانیار با آن قد رعنا و مژههای بلند و تاب خوردهاش و لقمان با آن خندههای ناب و شیرین و صادقانهاش اعدام شدند. اعدام! چه واژۀ منفوری! ده سال آنان را زیر حکم نگه داشتند. زانیار میگفت؛ پیش از دستگیری، مادر بزرگش خواب دیده که ده سال گرفتار میشود. مطمئن بود که پس از ده سال رها میشود. رها شد؛ اما چه رها شدنی!
صالح نوبخت وکیلشان میگفت که پروندۀ آنان از شکل امنیتی خارج شده و جنبۀ عادی کیفری به خود گرفته است. این خبر، همۀ همبندیان آنها را در سالن 12 زندان رجایی شهر خوشحال کرد و خود آنها را نیز. خبری از حکم تازه نشد . گمان بر آن بود که بحث اعدام آنها برای همیشه منتفی شده است.
اینک اما در آستانۀ سفر حسن روحانی و وزیر خارجهاش ظریف به نیویورک، این دو جوان را به همراه رامین حسین پناهی به چوبۀ دار آویختند. بعد از ده سال بلاتکلیفی و دلهره و اضطراب دائمی ناشی از اجرای حکم، یعنی این بهترین زمانی بود که روحانی خبر اعدام آنها را به عنوان ارمغان به محل سازمان ملل ببرد؟ رئیس جمهور و وزیر خارجهاش در آنجا میخواهند در مقابل پرسش رسانهها چه بگویند؟ که آنها را نمیشناسند؟ که اسمشان را نشنیدهاند؟ که قوۀ قضائیه مستقل است و آنها در این امور هیچکارهاند؟ که تروریست بودند و مستحق مرگ؟ همۀ این پاسخها با تمسخر خبرنگاران روبرو خواهد شد و در عوض، استدلالهایشان در محکوم کردن تحریمهای آمریکا و رفتار ترامپ، ناشنیده خواهد ماند.
میپرسم این چه مصلحتی بود که ده سال اجرای حکم این دو جوان هموطن را به تأخیر انداخت؛ اما درست در آستانۀ حضور روحانی در سازمان ملل، آن مصلحت از میان برخاست؟
اصلاً من چرا این پرسشها را مطرح میکنم؟ کدام پرسشام جواب گرفته که این دومیاش باشد؟
دریغ از این کشور که جوانانش به جای آنکه شاد باشند و عاشق شوند و زندگی کنند؛ به هر بهانهای روانۀ گور میشوند. دریغ از زانیار و لقمان که در عنفوان جوانی به رنج زندان گرفتار شدند و پس از سال ها تحمل اضطراب در زیر حکم اعدام؛ رهاییشان با مرگ رقم خورد.
دریغ از این همه خبرهای دل خراش! دریغ از لحظهای دل شاد؛ دریغ از خبری خوش! سرنوشتمان گویی به مصیبت گره خورده است!
روزی که قرار بود مرا از زندان رجایی شهر به گناباد تبعید کنند؛ زانیار و لقمان تا صبح بیدار ماندند؛ تا هنگام بدرقهام در خواب نباشند. آنها را به امید آزادی و دیدارشان در کنار دریاچۀ زریوار در آغوش گرفتم. کجا میدانستم که دیگر دیدارمان به قیامت میافتد؟
خداوندا! این بچهها را که جز کار و تلاش و نیکی و صفا و دوستی از آنها ندیدم؛ در سایۀ مهربانی و لطفت، آرامش ابدی بخش و به خانوادههایشان و تمام دوستان و همبندیانشان بردباری و صبر و جزای خیر عطاء کن.
#زانیار_لقمان
#حکم_اعدام
#روحانی_ظریف
#احمد_زیدآبادی
@sedayeslahat
اقرار العقلاء علی انفسهم جایز؟
گویا اقرار یا اعتراف متهمان، مبنای اصلی صدور احکام قضایی در ایران است. ظاهراً براساس قاعدۀ عقلانی "اقرار العقلاء علی انفسهم جایز" این وضع پدید آمده است.
پرسش اما این است که چرا "عاقل" باید به ضرر و زیان خود به انجام کاری اقرار کند؟ طبعاً چنین اقراری از دو حال خارج نیست: یا اینکه عذاب وجدانش او را به اعتراف وادار سازد که در این صورت، آن اعتراف پایدار و با ثبات خواهد بود و تحت هیچ شرایطی پس گرفته نخواهد شد؛ یا اینکه دلایل و قرائن و استنادات انجام آن کار به اندازه ای محکم و قطعی باشد؛ که متهم جز اقرار، راه دیگری پیش رو نداشته باشد.
با این حساب، اقراری که از سوی متهم پس گرفته شود؛ منطقاً نمیتواند ناشی از عذاب وجدان و یا ترس از خدا بوده باشد و بنابراین، با بی اعتبار شدن انگیزۀ این نوع اعتراف، اصل آن هم بی اعتبار میشود. اقراری هم که بر مبنای شواهد و مدرک صورت گرفته باشد؛ در حقیقت، بنا به همان مدارک و مستندات اعتبار مییابد و فینفسه محلی از اعراب ندارد. به عبارت دیگر در این مورد هم، اسناد و مدارک و شواهد و قرائنِ انجام کار اعتبار دارد نه صرفِ اقرار یا اعتراف.
من اما به عنوان کسی که موضوع اقرار را بیواسطه تجربه کردهام؛ به تمام مقدسات عالم سوگند میخورم که این قبیل اقرارها که نوعاً در فضای طاقتفرسای امنیتی و بدون حضور وکیل صورت میگیرد؛ فقط برای خلاصی از آن شرایط دشوار است و خدا میداند که پشیزی ارزش و اعتبار ندارد.
از این رو، اگر کسی دیندار است و از خدا میترسد و به روز داوری باور دارد؛ و یا به هیچکدام از اینها اعتقادی ندارد؛ اما در زندگی دنیایی خود آزاده و حّر است؛ اگر میخواهد اقرار را مبنای قضاوت خود قرار دهد؛ یا باید پایداری و استمرار آن اقرار را در شرایط امن و آزاد و بیفشار احراز کند و یا اینکه به شواهد و مدارک پشتیبان آن اقرار تکیه کند؛ در غیر این صورت، مدیون جان و مال و زندگی متهمان و رنج و مصیبت خانوادههای آنان است.
این یاداشت را به مناسبت اعدام جانسوز زانیار و لقمان مرادی نوشتم که می گویند به قتل پسر امام جمعۀ مریوان اعتراف کرده بودند. زانیار و لقمان اصرار داشتند که آن اعتراف با فشار از آنها گرفته شده و حتی در دادگاه نیز از ترس بازگشت به همان شرایط سابق آن را تکرار کرد هاند. از این جهت، اعتراف آنها عقلاً و منطقاً با قاعدۀ "اقرار العقلاء علی انفسهم جایز" نسبتی ندارد و از این رو، حکم اعدام آنان نیز به مدارک و مستندات روشن نیاز دارد. صالح نیکبخت وکیل آنان بارها تکرا کرده است که در پروندۀ لقمان و زانیار جز اعتراف، سندی دال بر مجرمیت آنها یافت نمیشود. بدین ترتیب اکنون که حکم آنان به اجرا در آمده است با این مصیبت چه باید کرد؟
#اقرار_اعتراف
#زانیار_لقمان
#مدارک_مستندات
#احمد_زیدآبادی
@sedayeslahat
گویا اقرار یا اعتراف متهمان، مبنای اصلی صدور احکام قضایی در ایران است. ظاهراً براساس قاعدۀ عقلانی "اقرار العقلاء علی انفسهم جایز" این وضع پدید آمده است.
پرسش اما این است که چرا "عاقل" باید به ضرر و زیان خود به انجام کاری اقرار کند؟ طبعاً چنین اقراری از دو حال خارج نیست: یا اینکه عذاب وجدانش او را به اعتراف وادار سازد که در این صورت، آن اعتراف پایدار و با ثبات خواهد بود و تحت هیچ شرایطی پس گرفته نخواهد شد؛ یا اینکه دلایل و قرائن و استنادات انجام آن کار به اندازه ای محکم و قطعی باشد؛ که متهم جز اقرار، راه دیگری پیش رو نداشته باشد.
با این حساب، اقراری که از سوی متهم پس گرفته شود؛ منطقاً نمیتواند ناشی از عذاب وجدان و یا ترس از خدا بوده باشد و بنابراین، با بی اعتبار شدن انگیزۀ این نوع اعتراف، اصل آن هم بی اعتبار میشود. اقراری هم که بر مبنای شواهد و مدرک صورت گرفته باشد؛ در حقیقت، بنا به همان مدارک و مستندات اعتبار مییابد و فینفسه محلی از اعراب ندارد. به عبارت دیگر در این مورد هم، اسناد و مدارک و شواهد و قرائنِ انجام کار اعتبار دارد نه صرفِ اقرار یا اعتراف.
من اما به عنوان کسی که موضوع اقرار را بیواسطه تجربه کردهام؛ به تمام مقدسات عالم سوگند میخورم که این قبیل اقرارها که نوعاً در فضای طاقتفرسای امنیتی و بدون حضور وکیل صورت میگیرد؛ فقط برای خلاصی از آن شرایط دشوار است و خدا میداند که پشیزی ارزش و اعتبار ندارد.
از این رو، اگر کسی دیندار است و از خدا میترسد و به روز داوری باور دارد؛ و یا به هیچکدام از اینها اعتقادی ندارد؛ اما در زندگی دنیایی خود آزاده و حّر است؛ اگر میخواهد اقرار را مبنای قضاوت خود قرار دهد؛ یا باید پایداری و استمرار آن اقرار را در شرایط امن و آزاد و بیفشار احراز کند و یا اینکه به شواهد و مدارک پشتیبان آن اقرار تکیه کند؛ در غیر این صورت، مدیون جان و مال و زندگی متهمان و رنج و مصیبت خانوادههای آنان است.
این یاداشت را به مناسبت اعدام جانسوز زانیار و لقمان مرادی نوشتم که می گویند به قتل پسر امام جمعۀ مریوان اعتراف کرده بودند. زانیار و لقمان اصرار داشتند که آن اعتراف با فشار از آنها گرفته شده و حتی در دادگاه نیز از ترس بازگشت به همان شرایط سابق آن را تکرار کرد هاند. از این جهت، اعتراف آنها عقلاً و منطقاً با قاعدۀ "اقرار العقلاء علی انفسهم جایز" نسبتی ندارد و از این رو، حکم اعدام آنان نیز به مدارک و مستندات روشن نیاز دارد. صالح نیکبخت وکیل آنان بارها تکرا کرده است که در پروندۀ لقمان و زانیار جز اعتراف، سندی دال بر مجرمیت آنها یافت نمیشود. بدین ترتیب اکنون که حکم آنان به اجرا در آمده است با این مصیبت چه باید کرد؟
#اقرار_اعتراف
#زانیار_لقمان
#مدارک_مستندات
#احمد_زیدآبادی
@sedayeslahat
🔴عدالتخانه میخواهیم
🔹کلمه – گروه خبر: بیش از دوماه از بازداشت فرهاد میثمی می گذرد. گفته میشود دلیل بازداشت این فعال مدنی مخالفت با قانون حجاب اجباری و فعالیت در این راستا بوده است.
🔹میثمی از فردای روز بازداشت خود توسط وزارت اطلاعات دست به اعتصاب غذا زد. با وجود درخواست های مکرر برای شکستن اعتصاب غذا اما این فعال مدنی در بند در سی و هفتمین روز اعتصاب غذا اعلام کرد که در آستانهی ورود به مرحلهی اعتصاب غذای خشک است.
🔹میثمی همچنین از دوستان خود در خارج از زندان خواسته است تا از او تقاضای شکستن اعتصاب غذا را نکنند، و در مقابل پیگیر بلکه خواسته های مطرح شده در نامهای که نگاشته است باشند.
🔹میثمی در نامه خویش دلایل اعتصاب غذا را "تن ندادن به رویه ی قضایی یکطرفه و ناعادلانه ، بدون امکان« دفاع معنادار » و بدون امکان انتخاب « وکیل مستقل» ذکر کرده است.
🔹این فعال مدنی در پایان نامهی خویش نوشته است: " امکان تغییر جز با عزم راسخ همگی ما و پایداری جمعی مدنی در طرح پیگیرانه ، مسالمت جویانه و البته گاه هزینه بردار مطالبات به حق مان فراهم نخواهد شد .نیک میدانم که در طی این تلاشها ،همگی ما گامی به یک پیروزی مرحله ای دیگر برای همه – حتی برای حریف مان – نزدیک تر خواهیم شد ( گفتم برای همه ، چرا که معتقدم به نظر اکثریتی از دستگاه امنیتی حاکمیتی نیز رویه ی قضایی مبتنی بر لیست « وکلای حکومتی » مقبول و عادلانه نیست همچنان که قاضی بازپرس پرونده ام ، خود ضمن گفت و گو با من اذعان داشت که خودش هم با وجود چنین لیستی موافق نیست ! ) پس جا دارد در کنار هم ، با صبوری و پایداری در این مسیر پیش آمده در مسیر غیر همگانی تلاش کنیم .اگر چه نیرویاراده ی جمعی ما خود به اند ازه ی کافی بزرگ خواهد بود ، اما ضمنا شک ندارم که در این میان حتی کسانی از اردوگاه حریف نیز – هر یک به شیوه ی خویش – در آینده به تحقق این هدف کمک خواهند کرد "
🔹از همین رو جمعی از فعالان مدنی و سیاسی شب گذشته در توییتر با استفاده از هشتک های #عدالتخانه_میخواهیم و #اعتصاب_میثمی تلاش کردند تا پیام میثمی را در فضای مجازی به گوش مسوولان برسانند.
🔹به گزارش کلمه تعدادی از این توییت ها را باهم میخوانیم:
🔹شهبانو امانی: عدالتخانه نخستین مطالبه تجدد خواهان ایرانی بود، به اجرای دقیق قانون بازگردیم، آستانه تحمل مقامات قضایی در شرایط حساس باید در بالاترین حد خود باشد عدالت و رأفت مهمترین شاخصه #قوه_قضاییه وحفظ جان زندانی وظیفه قوه قضاییه است
🔹ضیا نبوی: مسئولان محترم! باور کنید امثال #فرهاد_میثمی باری را به دوش کشیدهاند که شما می بایست از زمین بردارید! یاری به کنار، لطفاً مانع از آزارش شوید!
🔹مریم عبدی: بیش از ۱۰۰ سال پس از صدور فرمان مشروطه #فرهاد_میثمی اعتصاب غذا کرده که کو عدالتخانه؟ که اگر دادرسی عادلانهای بود امشب #زانیار_لقمان_رامین هم زنده بودند. اگر بود...
🔹ژیلا بنی یعقوب: از خواسته های #فرهاد_میثمی رویه ی قضایی عادلانه با تاکید بر « دفاع معنا دار » است. رویه قضایی عادلانه با دادگاههای علنی و منصفانه می خواهیم تا#لقمان_زانیار ها اعدام نشوند.
🔹مهدی قدیمی: جرمش چیه؟ با #حجاب_اجباری مخالفه و طرفدار #حجاب_اختیاری وکیلش کیه؟ هرکی قوه قضاییه صلاح بدونه. برای اینکه این سادهترین حقوق رو داشته باشه،اعتصاب غذا کرده.اینجا جزیره ثبات وبرج بلند دموکراسی است. هرچه فریاد دارید برسر آمریکا بکشید.
🔹مجید دری: صداى ما از پس صد و اندى سال پيش مى آيد. از زمان مشروطه. عدالتخانه ميخواستيم و گويى استبداد زورش بيشتر است.اما تا برآورده شدنش از پاى نخواهيم نشست.دكتر #فرهاد_میثمی دراعتصاب است و خواسته اش،عمومى و انسانيست بشنويد(با گوش ناشنوايى تان)
🔹عاطفه نبوی: فرهاد میثمی در 40مین روز اعتصابش«جانانه» در حال پیشبردن قطاری که شما برای رانندگی و تضمین به مقصد رسیدن آن انتخاب و منتصب شدید.رویه قضایی عادلانه،امکان دفاع معنادار،امکان انتخاب وکیل مستقل. پس دست بجنبانید تا دیر نشده .
🔹ریحانه طباطبایی: میثمی به مدنی ترین شکل ممکن مخالفت خود با یک قانون را بیان کرده بود،اما بازداشت شد،حال در زندان اعتصاب غذا کرده،این اعتصاب نه برای خود که برای حقوق تمام زندانی هاست،برای دادگاه های علنی و حقیقی،برای حق وکیل،برای اصلاح رویه قضایی و ...هست .
👈 متن کامل:
https://goo.gl/tffwkG
@sedayeslahat
🔹کلمه – گروه خبر: بیش از دوماه از بازداشت فرهاد میثمی می گذرد. گفته میشود دلیل بازداشت این فعال مدنی مخالفت با قانون حجاب اجباری و فعالیت در این راستا بوده است.
🔹میثمی از فردای روز بازداشت خود توسط وزارت اطلاعات دست به اعتصاب غذا زد. با وجود درخواست های مکرر برای شکستن اعتصاب غذا اما این فعال مدنی در بند در سی و هفتمین روز اعتصاب غذا اعلام کرد که در آستانهی ورود به مرحلهی اعتصاب غذای خشک است.
🔹میثمی همچنین از دوستان خود در خارج از زندان خواسته است تا از او تقاضای شکستن اعتصاب غذا را نکنند، و در مقابل پیگیر بلکه خواسته های مطرح شده در نامهای که نگاشته است باشند.
🔹میثمی در نامه خویش دلایل اعتصاب غذا را "تن ندادن به رویه ی قضایی یکطرفه و ناعادلانه ، بدون امکان« دفاع معنادار » و بدون امکان انتخاب « وکیل مستقل» ذکر کرده است.
🔹این فعال مدنی در پایان نامهی خویش نوشته است: " امکان تغییر جز با عزم راسخ همگی ما و پایداری جمعی مدنی در طرح پیگیرانه ، مسالمت جویانه و البته گاه هزینه بردار مطالبات به حق مان فراهم نخواهد شد .نیک میدانم که در طی این تلاشها ،همگی ما گامی به یک پیروزی مرحله ای دیگر برای همه – حتی برای حریف مان – نزدیک تر خواهیم شد ( گفتم برای همه ، چرا که معتقدم به نظر اکثریتی از دستگاه امنیتی حاکمیتی نیز رویه ی قضایی مبتنی بر لیست « وکلای حکومتی » مقبول و عادلانه نیست همچنان که قاضی بازپرس پرونده ام ، خود ضمن گفت و گو با من اذعان داشت که خودش هم با وجود چنین لیستی موافق نیست ! ) پس جا دارد در کنار هم ، با صبوری و پایداری در این مسیر پیش آمده در مسیر غیر همگانی تلاش کنیم .اگر چه نیرویاراده ی جمعی ما خود به اند ازه ی کافی بزرگ خواهد بود ، اما ضمنا شک ندارم که در این میان حتی کسانی از اردوگاه حریف نیز – هر یک به شیوه ی خویش – در آینده به تحقق این هدف کمک خواهند کرد "
🔹از همین رو جمعی از فعالان مدنی و سیاسی شب گذشته در توییتر با استفاده از هشتک های #عدالتخانه_میخواهیم و #اعتصاب_میثمی تلاش کردند تا پیام میثمی را در فضای مجازی به گوش مسوولان برسانند.
🔹به گزارش کلمه تعدادی از این توییت ها را باهم میخوانیم:
🔹شهبانو امانی: عدالتخانه نخستین مطالبه تجدد خواهان ایرانی بود، به اجرای دقیق قانون بازگردیم، آستانه تحمل مقامات قضایی در شرایط حساس باید در بالاترین حد خود باشد عدالت و رأفت مهمترین شاخصه #قوه_قضاییه وحفظ جان زندانی وظیفه قوه قضاییه است
🔹ضیا نبوی: مسئولان محترم! باور کنید امثال #فرهاد_میثمی باری را به دوش کشیدهاند که شما می بایست از زمین بردارید! یاری به کنار، لطفاً مانع از آزارش شوید!
🔹مریم عبدی: بیش از ۱۰۰ سال پس از صدور فرمان مشروطه #فرهاد_میثمی اعتصاب غذا کرده که کو عدالتخانه؟ که اگر دادرسی عادلانهای بود امشب #زانیار_لقمان_رامین هم زنده بودند. اگر بود...
🔹ژیلا بنی یعقوب: از خواسته های #فرهاد_میثمی رویه ی قضایی عادلانه با تاکید بر « دفاع معنا دار » است. رویه قضایی عادلانه با دادگاههای علنی و منصفانه می خواهیم تا#لقمان_زانیار ها اعدام نشوند.
🔹مهدی قدیمی: جرمش چیه؟ با #حجاب_اجباری مخالفه و طرفدار #حجاب_اختیاری وکیلش کیه؟ هرکی قوه قضاییه صلاح بدونه. برای اینکه این سادهترین حقوق رو داشته باشه،اعتصاب غذا کرده.اینجا جزیره ثبات وبرج بلند دموکراسی است. هرچه فریاد دارید برسر آمریکا بکشید.
🔹مجید دری: صداى ما از پس صد و اندى سال پيش مى آيد. از زمان مشروطه. عدالتخانه ميخواستيم و گويى استبداد زورش بيشتر است.اما تا برآورده شدنش از پاى نخواهيم نشست.دكتر #فرهاد_میثمی دراعتصاب است و خواسته اش،عمومى و انسانيست بشنويد(با گوش ناشنوايى تان)
🔹عاطفه نبوی: فرهاد میثمی در 40مین روز اعتصابش«جانانه» در حال پیشبردن قطاری که شما برای رانندگی و تضمین به مقصد رسیدن آن انتخاب و منتصب شدید.رویه قضایی عادلانه،امکان دفاع معنادار،امکان انتخاب وکیل مستقل. پس دست بجنبانید تا دیر نشده .
🔹ریحانه طباطبایی: میثمی به مدنی ترین شکل ممکن مخالفت خود با یک قانون را بیان کرده بود،اما بازداشت شد،حال در زندان اعتصاب غذا کرده،این اعتصاب نه برای خود که برای حقوق تمام زندانی هاست،برای دادگاه های علنی و حقیقی،برای حق وکیل،برای اصلاح رویه قضایی و ...هست .
👈 متن کامل:
https://goo.gl/tffwkG
@sedayeslahat
Telegraph
عدالتخانه میخواهیم
کلمه – گروه خبر: بیش از دوماه از بازداشت فرهاد میثمی می گذرد. گفته می شود دلیل بازداشت این فعال مدنی مخالفت با قانون حجاب اجباری و فعالیت در این راستا بوده است. میثمی از فردای روز بازداشت خود توسط وزارت اطلاعات دست به اعتصاب غذا زد. با وجود درخواست های مکرر…