❇️ مادر در انتظار پسر
هوای بی تو
چنان سرد شد
ڪہ برف آمـد ...
#مادرشهید_شاهین_باقرینیا
تهران سال۱۳۷۴
#مادران_شهدای_گمنام
🍂
💐🍃
🍂🌺
💐🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃
هوای بی تو
چنان سرد شد
ڪہ برف آمـد ...
#مادرشهید_شاهین_باقرینیا
تهران سال۱۳۷۴
#مادران_شهدای_گمنام
🍂
💐🍃
🍂🌺
💐🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃
╭─┅═ঈ✨ঈ═┅─╮
╰─┅═ঈ🌙ঈ═┅─╯
#مادران
نیمه شب،
از نالهی مرغی که در ژرفای ظلمت
بال و پر میزد
ز جا جستم.
نالهی آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد
لحظهای در بهت بنشستم
ناله آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد.
ماه غمگین
ابر سنگین
خانه در غربت
نالهی آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد
لحظههایی شهر سرشار از صدای نالهی مرغان زخمی شد
اوج این موسیقی غمناک، در افلاک؟ میپیچید!
مانده بودم سخت در حیرت که آیا هیچکاری میتوانستم؟
آسمان، هستی، خدا، شب، برگها
چیزی نمیگفتند
آه در هر خانهی این شهر،
مادران با گریه میخفتند،
دانستم!
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
╰─┅═ঈ🌙ঈ═┅─╯
#مادران
نیمه شب،
از نالهی مرغی که در ژرفای ظلمت
بال و پر میزد
ز جا جستم.
نالهی آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد
لحظهای در بهت بنشستم
ناله آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد.
ماه غمگین
ابر سنگین
خانه در غربت
نالهی آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد
لحظههایی شهر سرشار از صدای نالهی مرغان زخمی شد
اوج این موسیقی غمناک، در افلاک؟ میپیچید!
مانده بودم سخت در حیرت که آیا هیچکاری میتوانستم؟
آسمان، هستی، خدا، شب، برگها
چیزی نمیگفتند
آه در هر خانهی این شهر،
مادران با گریه میخفتند،
دانستم!
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
╭─┅═ঈ✨ঈ═┅─╮
╰─┅═ঈ🌙ঈ═┅─╯
#مادران
نیمه شب،
از نالهی مرغی که در ژرفای ظلمت
بال و پر میزد
ز جا جستم.
نالهی آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد
لحظهای در بهت بنشستم
ناله آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد.
ماه غمگین
ابر سنگین
خانه در غربت
نالهی آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد
لحظههایی شهر سرشار از صدای نالهی مرغان زخمی شد
اوج این موسیقی غمناک، در افلاک؟ میپیچید!
مانده بودم سخت در حیرت که آیا هیچکاری میتوانستم؟
آسمان، هستی، خدا، شب، برگها
چیزی نمیگفتند
آه در هر خانهی این شهر،
مادران با گریه میخفتند،
دانستم!
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
╰─┅═ঈ🌙ঈ═┅─╯
#مادران
نیمه شب،
از نالهی مرغی که در ژرفای ظلمت
بال و پر میزد
ز جا جستم.
نالهی آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد
لحظهای در بهت بنشستم
ناله آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد.
ماه غمگین
ابر سنگین
خانه در غربت
نالهی آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد
لحظههایی شهر سرشار از صدای نالهی مرغان زخمی شد
اوج این موسیقی غمناک، در افلاک؟ میپیچید!
مانده بودم سخت در حیرت که آیا هیچکاری میتوانستم؟
آسمان، هستی، خدا، شب، برگها
چیزی نمیگفتند
آه در هر خانهی این شهر،
مادران با گریه میخفتند،
دانستم!
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat