"صدای ملّت"
8.62K subscribers
146K photos
72.4K videos
162 files
4.34K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram

کتاب را که باز می‌کنی
دو بال ِیک پرنده را گشوده‌ای

پرنده‌ای که از زمین
تو را به شهرهای دور
تو را به باغ‌های نور می‌برد.

ز هرکجا که بگذرد
به ارمغانی از خرد
به خانه‌ی تو روشنی می‌آورد.

گشوده باد بال‌های مهر او
که جاودانه بر فراز می‌پرد...

#فریدون_مشیری


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔺 نیما شعر "تو را من چشم در راهم" را برای چه کسی سرود؟

احسان محمدی

📖 این کنجکاوی همیشه وجود دارد که شاعران، عاشقانه ترین شعرهایشان را برای چه کسی سروده اند؟

📖 مخاطب شعر #کوچه چه کسی بوده و آیا #فریدون_مشیری در حسرت کسی از کوچه ای گذشته که سرود: بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ...

📖 شعر مشهور "تو را من چشم در راهم" نیما هم یکی از عاشقانه های ادبیات فارسی به شمار می رود اما نیما یوشیج این شعر را نه برای معشوقه که برای برادرش #لادبُن سروده است.

📖 لادبُن عضو گروه های سیاسی مخالف رضاخان بوده که بعد از تعقیب و گریز به شوروی فرار کرد.

📖 #شراگیم فرزند نیما می گوید: شبی لادبُن میاد اونجا با لباس بدل (لباس چوپانی) و چند روزی را اونجا اقامت داشته و از اون بعد یک شبی را دو برادر بعد از شام می‌روند کنار رودخانه و لادبُن برادرش را در آغوش می‌کشه و ناپدید میشه در سیاهی شب. از اون سال دیگه خبری از لادبُن نیست.

📖 #نیما_یوشیج این شعر را در فراق برادر سرود:

تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔺 نیما شعر "تو را من چشم در راهم" را برای چه کسی سرود؟

احسان محمدی

📖 این کنجکاوی همیشه وجود دارد که شاعران، عاشقانه ترین شعرهایشان را برای چه کسی سروده اند؟

📖 مخاطب شعر #کوچه چه کسی بوده و آیا #فریدون_مشیری در حسرت کسی از کوچه ای گذشته که سرود: بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ...

📖 شعر مشهور "تو را من چشم در راهم" نیما هم یکی از عاشقانه های ادبیات فارسی به شمار می رود اما نیما یوشیج این شعر را نه برای معشوقه که برای برادرش #لادبُن سروده است.

📖 لادبُن عضو گروه های سیاسی مخالف رضاخان بوده که بعد از تعقیب و گریز به شوروی فرار کرد.

📖 #شراگیم فرزند نیما می گوید: شبی لادبُن میاد اونجا با لباس بدل (لباس چوپانی) و چند روزی را اونجا اقامت داشته و از اون بعد یک شبی را دو برادر بعد از شام می‌روند کنار رودخانه و لادبُن برادرش را در آغوش می‌کشه و ناپدید میشه در سیاهی شب. از اون سال دیگه خبری از لادبُن نیست.

📖 #نیما_یوشیج این شعر را در فراق برادر سرود:

تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
...
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشقِ این خاکِ اگر آلوده یا پاکم

من اینجا تا نفس باقی‌ست می‌مانم
من از اینجا چه می خواهم، نمی‌دانم!

امیدِ روشنایی گر چه در این تیره‌گی‌ها نیست
من اینجا باز در این دشتِ خشکِ تشنه می‌رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک
با دستِ تهی
گل بر می‌افشانم

من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه
چون خورشید
سرود فتح می‌خوانم ...

#فریدون_مشیری

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
✦••┈❁❀❁┈••✦
✦••┈❁❀❁┈••✦

من که از پژمردن یک شاخه گل
از نگاه ساکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس
از غم یک مرد در
زنجیر حتی قاتلی بر دار
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندرین ایام زهرم در پیاله
زهر مارم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم؟

صحبت از پژمردن یک برگ نیست

وای جنگل را بیابان میکنند

دست خون آلود را
در پیش چشم خلق پنهان میکنند

هیچ حیوانی به حیوانی نمی‌دارد روا
آنچه این نامردان با جان انسان میکنند

صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور

صحبت از مرگ محبت
مرگ عشق

گفتگو از مرگ انسانیت است !....

#فریدون_مشیری

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
╭─┅═ঈঈ═┅─╮
╰─┅═ঈ🌙ঈ═┅─╯
#مادران

نیمه شب،
از ناله‌ی مرغی که در ژرفای ظلمت
بال و پر می‌زد
ز جا جستم.
ناله‌ی آن مرغ زخمی همچنان از دور می‌آمد
لحظه‌ای در بهت بنشستم
ناله آن مرغ زخمی همچنان از دور می‌آمد.

ماه غمگین
ابر سنگین
خانه در غربت
ناله‌ی آن مرغ زخمی همچنان از دور می‌آمد
لحظه‌هایی شهر سرشار از صدای ناله‌ی مرغان زخمی شد
اوج این موسیقی غمناک، در افلاک؟ می‌پیچید!

مانده بودم سخت در حیرت که آیا هیچ‌کاری می‌توانستم؟

آسمان، هستی، خدا، شب، برگ‌ها
چیزی نمی‌گفتند
آه در هر خانه‌ی این شهر،
مادران با گریه می‌خفتند،
دانستم!

#فریدون_مشیری

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
#روز_مادر_مبارک💫

تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سر داشتن

در بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن

روز در انواع نعمت ها و ناز
شب بتی چون ماه در بر داشتن

صبح از بام جهان چون آفتاب
روی گیتی را منور داشتن

شامگه چون ماه رویا آفرین
ناز بر افلاک و اختر داشتن

چون صبا در مزرع سبز فلک
بال در بال کبوتر داشتن

حشمت و جاه سلیمان یافتن
شوکت و فر سکندر داشتن

تا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتن

بر تو ارزانی که ما را خوشتر است:::

لذت...
یک لحظه...
‌‌‌ مادر ‌
داشتن...

#فریدون_مشیری


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat

بسوخت جان من این دیده‌ی جمال پرست
ز دست رفت دل هرزه‌گرد حال پرست

چگونه زین همه حسرت بود امید نجات
مرا که هست همین چشم ِ خط و خال پرست

نوازش نـَـفَـست با من است در همه حال
چه می‌گریزی از این شاعر محال پرست

شبی خیال تو از دشت خواب من بگذشت
دگر به خواب نرفت این دل خیال پرست

شکوه حزن تو را نازم ای بهار ملول
که الفتی‌ست تو را با من ملال پرست
‌‌
بهار من به خموشی کنار سایه گذشت
چمن سپرده به مرغان قیل و قال پرست
‌‌
#فریدون_مشیری
با یاد سفری با #هوشنگ_ابتهاج

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
بر قلّه ایستادم.
آغوش باز کردم.
تن را به باد صبح،
جان را به آفتاب سپردم.
روح ِ یگانگی
با مهر، با سپهر،
با سنگ، با نسیم،
با آب، با گیاه،
در تار و پود من جریان یافت!
موجی لطیف، بافته از جوهر ِ جهان،
تا عمقِ هفت پرده‌ی تن را ز هم شکافت.
«من» را ز تن ربود!
«ما» ماند،
راه یافته در جاودانگی!

#فریدون_مشیری

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⚡️ آواز «فریاد» بر قطعه‌ی «ترکمن»

محمدرضا #شجریان 🎤
حسین #علیزاده
کیهان #کلهر
#همایون_شجریان

کنسرت کپنهاگ سال ۲۰۰۲

مشت میکوبم بر در
پنجه می‌سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم خفقان
من به تنگ آمده‌ام از همه چیز...
#فریدون_مشیری

💠💠💠

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat