🔷واکنش #ظریف به بیانیه سران آلمان، فرانسه و بریتانیا: ناتوانی سه کشور اروپایی در اجرای تعهداتشان بدون اجازه آمریکا آشکار است، راه حل ایجاد مسیر مستقل، عدم تکرار طوطیوار ادعای آمریکا و عدم ناسازگاری با برجام است. هیچگونه #توافق_جدیدی پیش از پایبندی به توافق فعلی وجود نخواهد داشت.
@sedayeslahat
@sedayeslahat
🔴🔴🔴چین در قامت تابوی جدید؟
#احمد_زیدآبادی
به نوشتۀ روزنامۀ شرق، شش كشتی ایرانی حامل کالاهای مختلف، نزدیکِ دو هفته است که در بنادر چین لنگر انداختهاند و اجازۀ حرکت ندارند.
«رعایتنکردن قوانین مربوط به سوخت پاك» علت این حادثه اعلام شده است.
شرق به نقل از یک منبع ناشناس در وزارت خارجۀ ایران، از رایزنی این وزارتخانه با مقامهای چینی برای حل مشکل خبرده داده و و از قول او نوشته است: "با توجه به اعتراضات اخیر درباره توافق ۲۵ ساله میان ایران و چین، پکن از تهران «كمی گلهمند شده» و این ناراحتی بر این مسئله نیز سایه انداخته است."
اگر گزارش روزنامۀ شرق کاملاً صحیح و دقیق باشد، این توافق 25 سالۀ کذایی که هنوز نه به بار و نه به دار است، بدون شک کار دست ایرانیها خواهد داد!
منظورم مشخصاً "گلهمندی" پکن از اعتراضات اخیر به توافق 25 ساله است! در واقع پرسش این است که چینیها دقیقاً از چه چیزی گلهمند شدهاند؟
با مطرح شدن بحث توافق با چین، نهادهای حاکم که که به طور یکپارچه آن هم با آب و تاب بسیار به حمایت از آن برخاستند! در این میان فقط میماند اعتراض لفظی افرادی در سطح غیر رسمی و بخشی از نیروهای فعال در جامعۀ مدنی که در این باره نگرانیهای خود را مطرح کردند.
حالا یعنی چینیها از این اعتراضهای غیررسمی دلخور و گلایهمند شدهاند؟ آیا منظورشان این است که در تمام سطوح جامعۀ ایران کسی نباید معترضِ توافق احتمالی با آن کشور باشد؟ یعنی از این به بعد قرار است هر چه مربوط به رابطه با چین باشد، تمام مردم ایران چشم بسته و گوش بسته و زبان بسته در مقابل آن سمعاً و طاعتاً باشند!
اگر وضع بخواهد این طور پیش رود یعنی از این به بعد باید شاهد ظهور "تابوی" تازهای در سیاست داخلی ایران به نام چین باشیم که کسی جرأت نقد آن را نداشته باشد؟
بدتر از این، لحن آن مقام ناشناس وزارت خارجه است که با چه خونسردی و ملایمتی از گلهمندی چینیها سخن به میان آورده است! او به گونهای حرف زده است که گویی از مخاطب خود میخواهد مبادا سخنی به زبان آورد که سبب رنجش چینیها شود!
با این حساب از این پس باید منتظر نصب مجسمۀ رهبران چینی در میدانهای مختلف شهرها بود تا ایرانیان هنگام عبور از مقابلشان، مراتب احترام و تعظیم خود را نیزنسبت به آنان دریغ ندارند!
عجیبتر از همۀ اینها اما این است که عدهای در کشور ما هر گونه روابط عادی و متعارف و متوازن و و مضبوط با کشورهای غربی و حتی تماس دیپلماتیک معمولی با آمریکا را علامت غربزدگی و وادادگی قلمداد میکنند، اما حمایت پرشور و بی قید و شرط خود از هر گونه اتحاد و ارتباط استراتژیک با چین کمونیست را نشانۀ دلبستگی خود به "استقلال" ایران وانمود میسازند!
اگر این تعریف "استقلال" است پس وابستگی چه تعریفی دارد؟
#توافق_25_ساله_با_چین
#وزارت_خارجه
#استقلال
#وابستگی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
به نوشتۀ روزنامۀ شرق، شش كشتی ایرانی حامل کالاهای مختلف، نزدیکِ دو هفته است که در بنادر چین لنگر انداختهاند و اجازۀ حرکت ندارند.
«رعایتنکردن قوانین مربوط به سوخت پاك» علت این حادثه اعلام شده است.
شرق به نقل از یک منبع ناشناس در وزارت خارجۀ ایران، از رایزنی این وزارتخانه با مقامهای چینی برای حل مشکل خبرده داده و و از قول او نوشته است: "با توجه به اعتراضات اخیر درباره توافق ۲۵ ساله میان ایران و چین، پکن از تهران «كمی گلهمند شده» و این ناراحتی بر این مسئله نیز سایه انداخته است."
اگر گزارش روزنامۀ شرق کاملاً صحیح و دقیق باشد، این توافق 25 سالۀ کذایی که هنوز نه به بار و نه به دار است، بدون شک کار دست ایرانیها خواهد داد!
منظورم مشخصاً "گلهمندی" پکن از اعتراضات اخیر به توافق 25 ساله است! در واقع پرسش این است که چینیها دقیقاً از چه چیزی گلهمند شدهاند؟
با مطرح شدن بحث توافق با چین، نهادهای حاکم که که به طور یکپارچه آن هم با آب و تاب بسیار به حمایت از آن برخاستند! در این میان فقط میماند اعتراض لفظی افرادی در سطح غیر رسمی و بخشی از نیروهای فعال در جامعۀ مدنی که در این باره نگرانیهای خود را مطرح کردند.
حالا یعنی چینیها از این اعتراضهای غیررسمی دلخور و گلایهمند شدهاند؟ آیا منظورشان این است که در تمام سطوح جامعۀ ایران کسی نباید معترضِ توافق احتمالی با آن کشور باشد؟ یعنی از این به بعد قرار است هر چه مربوط به رابطه با چین باشد، تمام مردم ایران چشم بسته و گوش بسته و زبان بسته در مقابل آن سمعاً و طاعتاً باشند!
اگر وضع بخواهد این طور پیش رود یعنی از این به بعد باید شاهد ظهور "تابوی" تازهای در سیاست داخلی ایران به نام چین باشیم که کسی جرأت نقد آن را نداشته باشد؟
بدتر از این، لحن آن مقام ناشناس وزارت خارجه است که با چه خونسردی و ملایمتی از گلهمندی چینیها سخن به میان آورده است! او به گونهای حرف زده است که گویی از مخاطب خود میخواهد مبادا سخنی به زبان آورد که سبب رنجش چینیها شود!
با این حساب از این پس باید منتظر نصب مجسمۀ رهبران چینی در میدانهای مختلف شهرها بود تا ایرانیان هنگام عبور از مقابلشان، مراتب احترام و تعظیم خود را نیزنسبت به آنان دریغ ندارند!
عجیبتر از همۀ اینها اما این است که عدهای در کشور ما هر گونه روابط عادی و متعارف و متوازن و و مضبوط با کشورهای غربی و حتی تماس دیپلماتیک معمولی با آمریکا را علامت غربزدگی و وادادگی قلمداد میکنند، اما حمایت پرشور و بی قید و شرط خود از هر گونه اتحاد و ارتباط استراتژیک با چین کمونیست را نشانۀ دلبستگی خود به "استقلال" ایران وانمود میسازند!
اگر این تعریف "استقلال" است پس وابستگی چه تعریفی دارد؟
#توافق_25_ساله_با_چین
#وزارت_خارجه
#استقلال
#وابستگی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
🔸آمریکا و فعال کردن مکانیسم ماشه!
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا از تصمیم کشورش برای فعال کردن "مکانیسم ماشه" در روزهای آینده خبر داده است.
مکانیسم ماشه، بندی از برجام است که بر اساس آن، بازگشت تمام تحریمهای سازمان ملل علیه ایران ممکن میشود.
فعال شدن مکانیسم ماشه به معنای مرگ رسمی توافقنامۀ برجام است و از همین رو، دیگرِ طرفهای این توافقنامه مخالف به کارگیری آن هستند.
آمریکا اما پس از رد قطعنامۀ پیشنهادیاش در شورای امنیت، برای تمدید نامحدود تحریم تسلیحاتی ایران، فعال کردن مکانیسم ماشه را در دستور کار خود قرار داده است. حتی گفته میشود که آمریکا با اطلاع و آگاهی از عدم تصویب قطعنامۀ پیشنهادیاش در شورای امنیت، عمداً اصرار به رأیگیری دربارۀ آن کرده است تا بهانۀ لازم را برای فعال کردن مکانیسم ماشه به دست آورد.
این در حالی است که دیگر اعضای دائم شورای امنیت با اشاره به خروج رسمی آمریکا از برجام، این کشور را فاقد صلاحیت حقوقی لازم برای فعال کردن مکانیسم ماشه میدانند و با اقدام آمریکا در این زمینه مخالفاند.
آمریکا اما بین خروج از برجام و حق فعال کردن مکانیسم ماشه برای خود، مغایرتی نمیبیند و گویا بخش حقوقی وزارت خارجۀ آمریکا در این باره سندی برای ارائه به شورای امنیت نیز تهیه کرده است.
در واقع متنهای حقوقی بینالمللی مانند هر متن دیگری، همواره محل تأویل و تفسیرهای مختلفاند و هر گاه پای مسائل سیاسی و امنیتی کشورها در میان باشد، تفسیری معمولاً غالب میشود که قدرت بیشتری در پشت آن نهفته باشد! طبعاً متن برجام هم از این قاعده مستثنی نیست و هر یک از طرفهای امضاء کنندۀ آن تفسیر مخصوص به خود را از متن آن دارند و بنا به پشتوانۀ قدرت خود، در جهت غالب کردن تفسیرشان کوشش میکنند.
بنابراین، اینکه آیا آمریکا پس از خروج از برجام از حق فعال کردن مکانیسم ماشه برخوردار است یا خیر، بیشتر به کار کارشناسان حقوق بینالملل میآید تا در بارۀ آن به بحث و جدل با هم مشغول شوند. از نگاه اهل سیاست اما مسئله این است که آیا آمریکا برغم مخالفت دیگر اعضای دائمی شورای امنیت از قدرت لازم برای فعال کردن مکانیسم ماشه برخوردار است یا خیر؟
آمریکا در حال حاضر دیگر تنها قدرت تعیینکنندۀ مناسبات جهانی نیست، اما همچنان بزرگترین آنهاست. از همین رو این کشور میکوشد تا با استفاده از قدرت خود، روندهای جهانی را به گونهای هدایت کند که موقعیت برترش را در نظام جهانی تا حد ممکن حفظ کند.
یکی از اهداف اصلی آمریکا، سر و سامان دادن به نوعی نظم دلخواه در خاورمیانه است تا پس از آن بتواند از حجم حضور نیروهایش در این منطقه بکاهد و استقرار نظامی خود را عمدتاً بر آسیای جنوب شرقی متمرکز کند.
از این رو، دولت ترامپ مسئلۀ ایران و نزاع عربی - اسرائیلی را دو کانون بحران خاورمیانه به شمار میآورد و به زعم خود میکوشد تا پیش از ترک قدرت به طور موازی آنها را در مسیری متفاوت از گذشته قرار دهد.
سیاست آمریکا در مورد نزاع عربی - اسرائیلی کم و بیش روشن است. این سیاست در معاملۀ قرن تبلور یافته است بدین صورت که کشوری مستقل با اختیارات محدود در بخش اعظم کرانۀ باختری رود اردن برای فلسطینیها شکل گیرد و در ازای آن نیز کشورهای عرب با اسرائیل روابط رسمی برقرار کنند.
در مورد ایران اما سیاست دولت ترامپ پیچیدهتر و مقداری همراه با ابهام است. سیاست رسمی البته این است که جمهوری اسلامی به اندازهای تحت فشار اقتصادی و دیپلماتیک قرار گیرد که به ناچار "دعاوی انقلابی و ایدئولوژیک و فرامرزی" خود را رها کند و با نظم در حال ظهور منطقهای به عنوان یک "کشور عادی"همراه شود و از مواهب آن بهره ببرد. با این حال، لحن مقامهای آمریکایی در برابر جمهوری اسلامی بعضاً به نحوی است که با این هدفگذاری سازگار به نظر نمیرسد و نوعی علاقه به "تغییر رژیم" را به اذهان متبادر میکند گرچه نشانۀ روشنی هم از پیگیری چنین علاقهای آشکار نیست.
در هر صورت، دولت ترامپ تمام قدرت خود را به کار گرفته است تا از طریق فعال کردن مکانیسم ماشه، یک بار و برای همیشه به "شرّ برجام" پایان دهد وایران را وادار به امضای توافق تازهای کند.
شاید طرح ابتکارات دیپلماتیک جدیدی از سوی دیگر طرفهای برجام که سبب جلب رضات ترامپ هم شود، آمریکا را از تعقیب این سیاست باز دارد. اما اگر چنین ابتکاراتی در میان نباشد، به نظرم آمریکا تا حد تهدید به خروج از سازمان ملل، بر فعال کردن مکانیسم ماشه اصرار ورزد!
خروج آمریکا از سازمان ملل هم به معنای بیاثر کردن و حتی نابودی این سازمان است و این چیزی است که بعید میدانم سایر قدرتهای جهانی تاب تحمل آن را داشته باشند، بنابراین ممکن است تا حدود زیادی در صدد جلب رضایت ترامپ برآیند.
#مکانیسم_ماشه
#توافق_برجام
#شورای_امنیت
#سازمان_ملل
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔸آمریکا و فعال کردن مکانیسم ماشه!
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا از تصمیم کشورش برای فعال کردن "مکانیسم ماشه" در روزهای آینده خبر داده است.
مکانیسم ماشه، بندی از برجام است که بر اساس آن، بازگشت تمام تحریمهای سازمان ملل علیه ایران ممکن میشود.
فعال شدن مکانیسم ماشه به معنای مرگ رسمی توافقنامۀ برجام است و از همین رو، دیگرِ طرفهای این توافقنامه مخالف به کارگیری آن هستند.
آمریکا اما پس از رد قطعنامۀ پیشنهادیاش در شورای امنیت، برای تمدید نامحدود تحریم تسلیحاتی ایران، فعال کردن مکانیسم ماشه را در دستور کار خود قرار داده است. حتی گفته میشود که آمریکا با اطلاع و آگاهی از عدم تصویب قطعنامۀ پیشنهادیاش در شورای امنیت، عمداً اصرار به رأیگیری دربارۀ آن کرده است تا بهانۀ لازم را برای فعال کردن مکانیسم ماشه به دست آورد.
این در حالی است که دیگر اعضای دائم شورای امنیت با اشاره به خروج رسمی آمریکا از برجام، این کشور را فاقد صلاحیت حقوقی لازم برای فعال کردن مکانیسم ماشه میدانند و با اقدام آمریکا در این زمینه مخالفاند.
آمریکا اما بین خروج از برجام و حق فعال کردن مکانیسم ماشه برای خود، مغایرتی نمیبیند و گویا بخش حقوقی وزارت خارجۀ آمریکا در این باره سندی برای ارائه به شورای امنیت نیز تهیه کرده است.
در واقع متنهای حقوقی بینالمللی مانند هر متن دیگری، همواره محل تأویل و تفسیرهای مختلفاند و هر گاه پای مسائل سیاسی و امنیتی کشورها در میان باشد، تفسیری معمولاً غالب میشود که قدرت بیشتری در پشت آن نهفته باشد! طبعاً متن برجام هم از این قاعده مستثنی نیست و هر یک از طرفهای امضاء کنندۀ آن تفسیر مخصوص به خود را از متن آن دارند و بنا به پشتوانۀ قدرت خود، در جهت غالب کردن تفسیرشان کوشش میکنند.
بنابراین، اینکه آیا آمریکا پس از خروج از برجام از حق فعال کردن مکانیسم ماشه برخوردار است یا خیر، بیشتر به کار کارشناسان حقوق بینالملل میآید تا در بارۀ آن به بحث و جدل با هم مشغول شوند. از نگاه اهل سیاست اما مسئله این است که آیا آمریکا برغم مخالفت دیگر اعضای دائمی شورای امنیت از قدرت لازم برای فعال کردن مکانیسم ماشه برخوردار است یا خیر؟
آمریکا در حال حاضر دیگر تنها قدرت تعیینکنندۀ مناسبات جهانی نیست، اما همچنان بزرگترین آنهاست. از همین رو این کشور میکوشد تا با استفاده از قدرت خود، روندهای جهانی را به گونهای هدایت کند که موقعیت برترش را در نظام جهانی تا حد ممکن حفظ کند.
یکی از اهداف اصلی آمریکا، سر و سامان دادن به نوعی نظم دلخواه در خاورمیانه است تا پس از آن بتواند از حجم حضور نیروهایش در این منطقه بکاهد و استقرار نظامی خود را عمدتاً بر آسیای جنوب شرقی متمرکز کند.
از این رو، دولت ترامپ مسئلۀ ایران و نزاع عربی - اسرائیلی را دو کانون بحران خاورمیانه به شمار میآورد و به زعم خود میکوشد تا پیش از ترک قدرت به طور موازی آنها را در مسیری متفاوت از گذشته قرار دهد.
سیاست آمریکا در مورد نزاع عربی - اسرائیلی کم و بیش روشن است. این سیاست در معاملۀ قرن تبلور یافته است بدین صورت که کشوری مستقل با اختیارات محدود در بخش اعظم کرانۀ باختری رود اردن برای فلسطینیها شکل گیرد و در ازای آن نیز کشورهای عرب با اسرائیل روابط رسمی برقرار کنند.
در مورد ایران اما سیاست دولت ترامپ پیچیدهتر و مقداری همراه با ابهام است. سیاست رسمی البته این است که جمهوری اسلامی به اندازهای تحت فشار اقتصادی و دیپلماتیک قرار گیرد که به ناچار "دعاوی انقلابی و ایدئولوژیک و فرامرزی" خود را رها کند و با نظم در حال ظهور منطقهای به عنوان یک "کشور عادی"همراه شود و از مواهب آن بهره ببرد. با این حال، لحن مقامهای آمریکایی در برابر جمهوری اسلامی بعضاً به نحوی است که با این هدفگذاری سازگار به نظر نمیرسد و نوعی علاقه به "تغییر رژیم" را به اذهان متبادر میکند گرچه نشانۀ روشنی هم از پیگیری چنین علاقهای آشکار نیست.
در هر صورت، دولت ترامپ تمام قدرت خود را به کار گرفته است تا از طریق فعال کردن مکانیسم ماشه، یک بار و برای همیشه به "شرّ برجام" پایان دهد وایران را وادار به امضای توافق تازهای کند.
شاید طرح ابتکارات دیپلماتیک جدیدی از سوی دیگر طرفهای برجام که سبب جلب رضات ترامپ هم شود، آمریکا را از تعقیب این سیاست باز دارد. اما اگر چنین ابتکاراتی در میان نباشد، به نظرم آمریکا تا حد تهدید به خروج از سازمان ملل، بر فعال کردن مکانیسم ماشه اصرار ورزد!
خروج آمریکا از سازمان ملل هم به معنای بیاثر کردن و حتی نابودی این سازمان است و این چیزی است که بعید میدانم سایر قدرتهای جهانی تاب تحمل آن را داشته باشند، بنابراین ممکن است تا حدود زیادی در صدد جلب رضایت ترامپ برآیند.
#مکانیسم_ماشه
#توافق_برجام
#شورای_امنیت
#سازمان_ملل
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
🔸چرا ترامپ توافق با ایران را نزدیک میبیند؟
برخلاف انتظار برخی از جمله خود من، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، مراسم امضای توافق عادیسازی روابط اسرائیل با دو کشور عرب در کاخ سفید را به نمایشی علیه جمهوری اسلامی تبدیل نکرد.
ترامپ در متن سخنرانیاش در مراسم همانند وزیران خارجۀ امارات متحدۀ عربی و بحرین از اشاره به نام ایران خودداری کرد و در صحبتهای پیش از آن نیز، در پاسخ به پرسشی در بارۀ مخالفت ایران با عادیسازی رابطۀ کشورهای عرب و اسرائیل، فقط از لزوم دستیابی به توافق با جمهوری اسلامی در آیندهای نزدیک سخن گفت.
در واقع میتوان حدس زد که مقامهای شرکت کننده در مراسم کاخ سفید، به طور عامدانهای تصمیم به عدم تحریک ایران گرفته بودند و حتی بنیامین نتانیاهو هم جز یک جمله که آن را پیش از این نیز بارها تکرار کرده بود، سخن تحریکآمیز دیگری علیه جمهوری اسلامی نگفت.
علت چنین اتفاقی اما چه میتواند باشد؟
توصیۀ امارات؟ احتمالش بسیار است. امارات بر خلاف بحرین و اسرائیل، معمولاً لحن کنترلشدهتری در برابر جمهوری اسلامی به کار میگیرد و بخصوص نمیخواهد که عادیسازی روابطش با اسرائیل به عنوان گامی علنی علیه تهران تعبیر شود. طبعاً نزدیکی جغرافیایی و مبادلات تجاری این کشور با ایران در کنار نگرانیاش از وقوع جنگ در منطقۀ خلیج فارس میتواند علت این احتیاط نسبی باشد. از این رو، احتمال اینکه آنها توصیه به عدم تحریک ایران در مراسم کاخ سفید کرده باشند به نظرم بالاست.
با این حال، شخص ترامپ نیز ظاهراً در سودای دستیابی به توافق با جمهوری اسلامی جدی به نظر میرسد. آیا او به دلیل رقابتهای انتخاباتی با حزب دمکرات، تظاهر به جدی بودن در این باره میکند و یا اینکه واقعاً گزینۀ توافق با تهران را در چشمانداز خود میبیند؟ اگر مورد دوم درست باشد، او با تکیه بر چه شواهد و قرائنی حرف از توافق را بیوقفه تکرار میکند؟
آیا ترامپ در پشت پرده، علائم و نشانههایی از مقامهای ایرانی برای یک توافق احتمالی دریافت کرده است؟ یا اینکه مشاورانش بنا به تحلیل خود از رفتار و وضعیت کلی ایران، او را در این مورد دلگرم میکنند؟
مورد دوم صحیحتر به نظر میرسد. در واقع نگاهی به واکنش جمهوری اسلامی به تحولات عراق و سوریه و لبنان، حکایت از نوعی سیاست بسیار احتیاطآمیز از سوی ایران دارد. بیتحرکی و سکوت جمهوری اسلامی در برابر حملات نظامی اسرائیل به پایگاههای شبهنظامیان متحد آن در خاک سوریه، در کنار نوعی تردیدِ توأم با بیانگیزگی در مقابل ظهور دولتهای متمایل به غرب در عراق و لبنان، گواهی از بیتفاوتی نسبی جمهوری اسلامی برای پیشبرد سیاست خاورمیانهای خود به هر بهایی بخصوص بهای جنگ است.
اگر بزرگترین مشکل و عامل اصطکاک جمهوری اسلامی با آمریکا و متحدان آن را سیاست خاورمیانهای تهران به حساب آوریم، از یک نگاه سرد و بیطرفانه، این مشکل به تدریج در حال رنگ باختن است. ترامپ خود نیز بارها بر این موضوع تأکید کرده و گفته است که ایران دیگر همان کشورِ پیش از ورود او به کاخ سفید نیست!
بدین ترتیب، از نگاه مشاوران ترامپ، در حالی که ایران از یک طرف موفق به تشکیل جبههای قدرتمند برای به خطر انداختن موجودیت اسرائیل نشده است و از سوی دیگر، در مقابل تشکیل جبههای مشترک از سوی اسرائیل و کشورهای عرب، سیاست عملی تهاجمآمیزی در پیش نگرفته است، بنابراین از نقطه نظر نظم منطقهای، دلایل چندانی برای ادامۀ رویارویی کنونی و اجتناب از توافق وجود ندارد. از این منظر، برنامۀ هستهای و موشکی ایران نیز به خودی خود نمیتواند مسبب رویارویی شدید شود چرا که این دو برنامه نیز در چارچوب سیاست خاورمیانهای ایران، مورد حساسیت شدید آمریکا و متحدان آن بوده و اگر آن سیاست به هر دلیلی تعدیل شده باشد، از اهمیت این دو موضوع نیز به همان اندازه کاسته میشود و امکان حل و فصلشان بالا میرود.
بنابراین، با یک حساب سرانگشتی، مشاوران ترامپ به این نتیجه رسیدهاند که تنها نصیبی که ایران از رویارویی فعلی میبرد، همان تحریمهای اقتصادی بیسابقه است که پول ملی آن را در سراشیب سقوط روزافرون قرار داده و معضلات و مشکلات عمیقی برای جامعۀ ایران پدید آورده است. از نگاه آنان، این وضعیت خواه ناخواه به توافق ختم میشود حتی اگر پیامدهای داخلی بسیاری برای برخی جناحهای حاکم داشته باشد.
شاید مشاوران ترامپ در مجموع موانع داخلی توافق با ایران را ساده گرفته باشند، اما ظاهراً از نگاه آنها فشار مشکلات، هر مانعی را مرتفع میکند هر چند که تنشهای شدید سیاسی داخلی هم در پی داشته باشد!
تا چند روز دیگر بدرود.
#دونالد_ترامپ
#عادی_سازی_رابطه
#خاور_میانه
#توافق_ایران_و_آمریکا
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔸چرا ترامپ توافق با ایران را نزدیک میبیند؟
برخلاف انتظار برخی از جمله خود من، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، مراسم امضای توافق عادیسازی روابط اسرائیل با دو کشور عرب در کاخ سفید را به نمایشی علیه جمهوری اسلامی تبدیل نکرد.
ترامپ در متن سخنرانیاش در مراسم همانند وزیران خارجۀ امارات متحدۀ عربی و بحرین از اشاره به نام ایران خودداری کرد و در صحبتهای پیش از آن نیز، در پاسخ به پرسشی در بارۀ مخالفت ایران با عادیسازی رابطۀ کشورهای عرب و اسرائیل، فقط از لزوم دستیابی به توافق با جمهوری اسلامی در آیندهای نزدیک سخن گفت.
در واقع میتوان حدس زد که مقامهای شرکت کننده در مراسم کاخ سفید، به طور عامدانهای تصمیم به عدم تحریک ایران گرفته بودند و حتی بنیامین نتانیاهو هم جز یک جمله که آن را پیش از این نیز بارها تکرار کرده بود، سخن تحریکآمیز دیگری علیه جمهوری اسلامی نگفت.
علت چنین اتفاقی اما چه میتواند باشد؟
توصیۀ امارات؟ احتمالش بسیار است. امارات بر خلاف بحرین و اسرائیل، معمولاً لحن کنترلشدهتری در برابر جمهوری اسلامی به کار میگیرد و بخصوص نمیخواهد که عادیسازی روابطش با اسرائیل به عنوان گامی علنی علیه تهران تعبیر شود. طبعاً نزدیکی جغرافیایی و مبادلات تجاری این کشور با ایران در کنار نگرانیاش از وقوع جنگ در منطقۀ خلیج فارس میتواند علت این احتیاط نسبی باشد. از این رو، احتمال اینکه آنها توصیه به عدم تحریک ایران در مراسم کاخ سفید کرده باشند به نظرم بالاست.
با این حال، شخص ترامپ نیز ظاهراً در سودای دستیابی به توافق با جمهوری اسلامی جدی به نظر میرسد. آیا او به دلیل رقابتهای انتخاباتی با حزب دمکرات، تظاهر به جدی بودن در این باره میکند و یا اینکه واقعاً گزینۀ توافق با تهران را در چشمانداز خود میبیند؟ اگر مورد دوم درست باشد، او با تکیه بر چه شواهد و قرائنی حرف از توافق را بیوقفه تکرار میکند؟
آیا ترامپ در پشت پرده، علائم و نشانههایی از مقامهای ایرانی برای یک توافق احتمالی دریافت کرده است؟ یا اینکه مشاورانش بنا به تحلیل خود از رفتار و وضعیت کلی ایران، او را در این مورد دلگرم میکنند؟
مورد دوم صحیحتر به نظر میرسد. در واقع نگاهی به واکنش جمهوری اسلامی به تحولات عراق و سوریه و لبنان، حکایت از نوعی سیاست بسیار احتیاطآمیز از سوی ایران دارد. بیتحرکی و سکوت جمهوری اسلامی در برابر حملات نظامی اسرائیل به پایگاههای شبهنظامیان متحد آن در خاک سوریه، در کنار نوعی تردیدِ توأم با بیانگیزگی در مقابل ظهور دولتهای متمایل به غرب در عراق و لبنان، گواهی از بیتفاوتی نسبی جمهوری اسلامی برای پیشبرد سیاست خاورمیانهای خود به هر بهایی بخصوص بهای جنگ است.
اگر بزرگترین مشکل و عامل اصطکاک جمهوری اسلامی با آمریکا و متحدان آن را سیاست خاورمیانهای تهران به حساب آوریم، از یک نگاه سرد و بیطرفانه، این مشکل به تدریج در حال رنگ باختن است. ترامپ خود نیز بارها بر این موضوع تأکید کرده و گفته است که ایران دیگر همان کشورِ پیش از ورود او به کاخ سفید نیست!
بدین ترتیب، از نگاه مشاوران ترامپ، در حالی که ایران از یک طرف موفق به تشکیل جبههای قدرتمند برای به خطر انداختن موجودیت اسرائیل نشده است و از سوی دیگر، در مقابل تشکیل جبههای مشترک از سوی اسرائیل و کشورهای عرب، سیاست عملی تهاجمآمیزی در پیش نگرفته است، بنابراین از نقطه نظر نظم منطقهای، دلایل چندانی برای ادامۀ رویارویی کنونی و اجتناب از توافق وجود ندارد. از این منظر، برنامۀ هستهای و موشکی ایران نیز به خودی خود نمیتواند مسبب رویارویی شدید شود چرا که این دو برنامه نیز در چارچوب سیاست خاورمیانهای ایران، مورد حساسیت شدید آمریکا و متحدان آن بوده و اگر آن سیاست به هر دلیلی تعدیل شده باشد، از اهمیت این دو موضوع نیز به همان اندازه کاسته میشود و امکان حل و فصلشان بالا میرود.
بنابراین، با یک حساب سرانگشتی، مشاوران ترامپ به این نتیجه رسیدهاند که تنها نصیبی که ایران از رویارویی فعلی میبرد، همان تحریمهای اقتصادی بیسابقه است که پول ملی آن را در سراشیب سقوط روزافرون قرار داده و معضلات و مشکلات عمیقی برای جامعۀ ایران پدید آورده است. از نگاه آنان، این وضعیت خواه ناخواه به توافق ختم میشود حتی اگر پیامدهای داخلی بسیاری برای برخی جناحهای حاکم داشته باشد.
شاید مشاوران ترامپ در مجموع موانع داخلی توافق با ایران را ساده گرفته باشند، اما ظاهراً از نگاه آنها فشار مشکلات، هر مانعی را مرتفع میکند هر چند که تنشهای شدید سیاسی داخلی هم در پی داشته باشد!
تا چند روز دیگر بدرود.
#دونالد_ترامپ
#عادی_سازی_رابطه
#خاور_میانه
#توافق_ایران_و_آمریکا
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
طرح پیشنهادی چین ظریف را غافلگیر میکند؟
در جریان سفر محمد جواد ظریف به چین، وانگیی وزیر خارجۀ آن کشور خواستار "ایجاد ساختارِ چند جانبۀ منطقهای شامل همۀ طرفهای ذیربط" به منظور "تسهیل گفتگو در شرایط برابر و افزایش تفاهم برای حل مسئلۀ هستهای ایران با ابزار سیاسی و دیپلماتیک" شده است.
چنین پیشنهادی که به منظور نجات برجام و قطعنامۀ 2231 شورای امنیت سازمان ملل صورت گرفته است، چندان کلی و پرابهام است که بدون روشن شدن جزئیات آن، بعید است مورد موافقت هیچکدام از کشورهای مورد نظرِ چین قرار گیرد.
در مرحلۀ نخست، منظور از "همۀ طرفهای ذیربط" مشخص نیست. در واقع علاوه بر اعضایی 5+1 کشورهای بسیاری در سطح منطقه خود را در ماجرای برنامۀ هستهای ایران ذیربط میدانند که مهمترین آنها عربستان و امارات و اسرائیل هستند. آیا هدف چینیها از تفاهم چند جانبۀ منطقهای، گردآوردن این کشورها با ایران در دور یک میز برای بحث در بارۀ برنامۀ هستهای جمهوری اسلامی است؟
اگر منظور همین باشد، موافقت ایران با چنین طرحی به معنای "انقلاب" در سیاست خارجی آن به شمار خواهد رفت چرا که جمهوری اسلامی از یک سو هرگونه مذاکره و مراوده و گفتگو با اسرائیل را خط قرمز خود میداند و از سوی دیگر، هرگونه دخالت کشورهای منطقه بخصوص کشورهای عرب حاشیۀ خلیج فارس را در موضوع برنامۀ هستهای خود به طور قاطع رد میکند.
اما اگر در طرح پیشنهادی چینیها، کشورهایی مانند اسرائیل و عربستان از "ساختار گفتگوی چند جانبۀ منطقهای" مورد نظر آنها مستثنی شده باشند، دیگر کدام "همۀ طرفهای ذیربط" باقی میمانند که قرار است با ایران طرف گفتگو قرار گیرند؟
واقعیت این است که چینیها در نگرش کلان خود به ثباتِ خاورمیانه و حفظ منافع خود در این منطقه، خط قرمزهای اعلام شده از سوی جمهوری اسلامی را به رسمیت نمیشناسند و به همین دلیل از طرحی سخن گفتهاند که افشای جزئیات احتمالی آن ممکن است طرف ایرانی را به وحشت اندازد!
از نگاه من، طرف ایرانی از همان ابتدا با "مصاده به مطلوب" کردن مواضع بینالمللی چین، روایتی از سیاست جهانی و منطقهای آن کشور در جامعۀ ایران ترویج کرد که با واقعیت فاصلهای پر ناشدنی دارد. بنابراین، اکنون که محمد جواد ظریف در سفرش به پکن، به جای "استقبال چینیها از توافق 25 سالۀ استراتژیک با ایران" با ارائۀ طرحی از جانب آن کشور روبرو شده است که پذیرش آن مستلزم عبور از خطوط قرمز سیاست خارجی جمهوری اسلامی است، احتمالاً گیج و شگفتزده شده است!
در واقع، با توجه به تبلیغات دامنهدار مربوط به "نگاه به شرق" و وعدۀ ایجاد رابطۀ استراتژیک با چین در داخل ایران، هرگونه رد رسمی پیشنهاد چین از سوی مقامهای جمهوری اسلامی میتواند گرهی مضاعف بر معضل سیاست خارجی ایران تعبیر شود. برای اجتناب از چنین وضعیتی، شاید ظریف در صدد برآید تا چینیها را متقاعد کند که یا طرح خود را به گونهای تغییر دهند که طرفهای مقابل آن را نپذیرند و یا اینکه کلاً پای خود را از این ماجرا کنار بکشند و از فکر عملیاتی کردن طرح خود دست بردارند!
این کار هم البته برای سیاست خارجی ایران بدون هزینه نخواهد بود چرا که چینیها را متقاعد خواهد کرد که ایران خود را به اموری متعهد و پایبند کرده است که از نگاه آنان نه فقط بیهوده است بلکه یافتن هر راه حل دیپلماتیکی برای حل نهایی مشکلات منطقه را اگر نگوییم غیرممکن دستِ کم به شدت سخت میکند. از همین رو شاید آنها در صدد فاصله گرفتن از معضل روابط خارجی ایران برآیند که این خود راه را برای دخالت بیشتر دیگر کشورها هموارتر خواهد کرد.
با این همه، یک نکته را نیر همچنان به عنوان یک احتمال کوچک، نباید از نظر دور داشت و آن همان نکتهای است که چندی پیش، پس از رونمایی ایران از توافق استراتژیک 25 ساله با چین در همین کانال نوشتم و اینجا دوباره تکرارش میکنم:
"آیا جمهوری اسلامی تغییر سیاست منطقهای خود را اجتنابناپذیر دانسته اما عملی کردن آن را تحت لوای توافق استراتژیک با چین، راه کم هزینهتری بخصوص از جهت حفظ پرستیژ، نسبت به توافق با آمریکا میداند؟"
اگر این باشد، وزارت خارجه طبعاً از طرح پیشنهادی چین به طور رسمی استقبال خواهد کرد!
#محمد_جواد_ظریف
#پیشنهاد_چین
#پرونده_اتمی_ایران
#توافق_استراتژیک
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
طرح پیشنهادی چین ظریف را غافلگیر میکند؟
در جریان سفر محمد جواد ظریف به چین، وانگیی وزیر خارجۀ آن کشور خواستار "ایجاد ساختارِ چند جانبۀ منطقهای شامل همۀ طرفهای ذیربط" به منظور "تسهیل گفتگو در شرایط برابر و افزایش تفاهم برای حل مسئلۀ هستهای ایران با ابزار سیاسی و دیپلماتیک" شده است.
چنین پیشنهادی که به منظور نجات برجام و قطعنامۀ 2231 شورای امنیت سازمان ملل صورت گرفته است، چندان کلی و پرابهام است که بدون روشن شدن جزئیات آن، بعید است مورد موافقت هیچکدام از کشورهای مورد نظرِ چین قرار گیرد.
در مرحلۀ نخست، منظور از "همۀ طرفهای ذیربط" مشخص نیست. در واقع علاوه بر اعضایی 5+1 کشورهای بسیاری در سطح منطقه خود را در ماجرای برنامۀ هستهای ایران ذیربط میدانند که مهمترین آنها عربستان و امارات و اسرائیل هستند. آیا هدف چینیها از تفاهم چند جانبۀ منطقهای، گردآوردن این کشورها با ایران در دور یک میز برای بحث در بارۀ برنامۀ هستهای جمهوری اسلامی است؟
اگر منظور همین باشد، موافقت ایران با چنین طرحی به معنای "انقلاب" در سیاست خارجی آن به شمار خواهد رفت چرا که جمهوری اسلامی از یک سو هرگونه مذاکره و مراوده و گفتگو با اسرائیل را خط قرمز خود میداند و از سوی دیگر، هرگونه دخالت کشورهای منطقه بخصوص کشورهای عرب حاشیۀ خلیج فارس را در موضوع برنامۀ هستهای خود به طور قاطع رد میکند.
اما اگر در طرح پیشنهادی چینیها، کشورهایی مانند اسرائیل و عربستان از "ساختار گفتگوی چند جانبۀ منطقهای" مورد نظر آنها مستثنی شده باشند، دیگر کدام "همۀ طرفهای ذیربط" باقی میمانند که قرار است با ایران طرف گفتگو قرار گیرند؟
واقعیت این است که چینیها در نگرش کلان خود به ثباتِ خاورمیانه و حفظ منافع خود در این منطقه، خط قرمزهای اعلام شده از سوی جمهوری اسلامی را به رسمیت نمیشناسند و به همین دلیل از طرحی سخن گفتهاند که افشای جزئیات احتمالی آن ممکن است طرف ایرانی را به وحشت اندازد!
از نگاه من، طرف ایرانی از همان ابتدا با "مصاده به مطلوب" کردن مواضع بینالمللی چین، روایتی از سیاست جهانی و منطقهای آن کشور در جامعۀ ایران ترویج کرد که با واقعیت فاصلهای پر ناشدنی دارد. بنابراین، اکنون که محمد جواد ظریف در سفرش به پکن، به جای "استقبال چینیها از توافق 25 سالۀ استراتژیک با ایران" با ارائۀ طرحی از جانب آن کشور روبرو شده است که پذیرش آن مستلزم عبور از خطوط قرمز سیاست خارجی جمهوری اسلامی است، احتمالاً گیج و شگفتزده شده است!
در واقع، با توجه به تبلیغات دامنهدار مربوط به "نگاه به شرق" و وعدۀ ایجاد رابطۀ استراتژیک با چین در داخل ایران، هرگونه رد رسمی پیشنهاد چین از سوی مقامهای جمهوری اسلامی میتواند گرهی مضاعف بر معضل سیاست خارجی ایران تعبیر شود. برای اجتناب از چنین وضعیتی، شاید ظریف در صدد برآید تا چینیها را متقاعد کند که یا طرح خود را به گونهای تغییر دهند که طرفهای مقابل آن را نپذیرند و یا اینکه کلاً پای خود را از این ماجرا کنار بکشند و از فکر عملیاتی کردن طرح خود دست بردارند!
این کار هم البته برای سیاست خارجی ایران بدون هزینه نخواهد بود چرا که چینیها را متقاعد خواهد کرد که ایران خود را به اموری متعهد و پایبند کرده است که از نگاه آنان نه فقط بیهوده است بلکه یافتن هر راه حل دیپلماتیکی برای حل نهایی مشکلات منطقه را اگر نگوییم غیرممکن دستِ کم به شدت سخت میکند. از همین رو شاید آنها در صدد فاصله گرفتن از معضل روابط خارجی ایران برآیند که این خود راه را برای دخالت بیشتر دیگر کشورها هموارتر خواهد کرد.
با این همه، یک نکته را نیر همچنان به عنوان یک احتمال کوچک، نباید از نظر دور داشت و آن همان نکتهای است که چندی پیش، پس از رونمایی ایران از توافق استراتژیک 25 ساله با چین در همین کانال نوشتم و اینجا دوباره تکرارش میکنم:
"آیا جمهوری اسلامی تغییر سیاست منطقهای خود را اجتنابناپذیر دانسته اما عملی کردن آن را تحت لوای توافق استراتژیک با چین، راه کم هزینهتری بخصوص از جهت حفظ پرستیژ، نسبت به توافق با آمریکا میداند؟"
اگر این باشد، وزارت خارجه طبعاً از طرح پیشنهادی چین به طور رسمی استقبال خواهد کرد!
#محمد_جواد_ظریف
#پیشنهاد_چین
#پرونده_اتمی_ایران
#توافق_استراتژیک
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی(فعال سیاسی اصلاح طلب وتحولخواه):
دولت بایدن و اصلاحطلبان ایرانی!
آیا میراث ترامپ برای بایدن بارِ گرانی است که باید با تلاش و زحمت آن را از دوش خود بردارد و یا اینکه سرمایهای است که میتواند با به کارگیری آن در جهت صحیح، موفقیتهایی تاریخی برای دولت آیندۀ خود رقم بزند؟
به گمان من مورد دوم درست است. اگر از منظر منافعِ خاص آمریکا در جهان به ماجرا بنگریم، ترامپ با سیاستهای یکجانبه و قلدرمآبانه خود عملیاتِ گودبرداری و گِل کاری یا همان جنبههای کثیف اما بعضاً اجتنابناپذیرِ سیاست خارجی را به انجام رسانده و اینک نوبت استادِ ماهری است تا نازک کاریهای باقی مانده را با دقت و ظرافت و در جهتی منصفانهتر به مقصد نهایی برساند!
چنین کاری آیا از فردی مانند بایدن برمیآید؟ در واقع بزرگترین مشکل برخی دمکراتهای آمریکا این است که به جای توجه به میزانِ عملی بودنِ سیاستها، خود را درگیر پارهای امور شبهآرمانی میکنند و بیش از آنکه دغدغهمندِ پیشبردِ کاری در صحنۀ عمل و بر روی زمین باشند، جلب رضایت بخشی از هواداران ایدهآلگرا و ذهنیتزدۀ خود را به بهای بیعملی و دست روی دست گذاشتن در مقابل بحرانهای واقعی، در اولویت قرار میدهند.
بایدن اما سابقهای طولانی در عرصۀ سیاسی ایالات متحده دارد و به گمانم بتواند جناح واقعگراتر حزب دمکرات و جناح معتدلتر حزب جمهوریخواه را پشت سر خود متحد کند و با تکیه بر آنها، استراتژی خود را بخصوص در صحنۀ بینالمللی پیش ببرد.
در مورد مسئلۀ خاص ایران، بسیاری تحلیلگران تصورشان بر این است که بایدن با چراغِ سبز نشان دادن برای نوعی بازگشت به برجام، سبب تقویت اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در صحنۀ سیاسی ایران میشود و سپس در صدد معامله با آنها برمیآید.
من گمان نمیکنم بایدن تا این اندازه خام و نسبت به مسائل و توزان قوای داخلی ایران بیاطلاع باشد! اگر او پس از نیم قرن حضور در نهادهای تصمیمگیر آمریکا، هنوز به این نتیجه نرسیده باشد که توافق با جناح اصلاحطلب ایرانی، اصولاً پایدار و قابلِ اتکاء نیست و هیچ منفعتی هم را برای دو طرف ماجرا به دنبال نمیآورد، در آن صورت شایستۀ همان عنوانی است که ترامپ به او داده است!
بایدن اما زیرک به نظر میرسد. او طبعاً در پی توافق با ایران است ولی بسیار بعید است که طرف توافق را اصلاحطلبان یا اعتدالگرایانی بداند که نه فقط در ارکان اصلی اقتدارِ حاکم نفوذی ندارند بلکه با پیش انداختن ناموجه خود برای هرگونه توافق کاذب، عملاً مانع شکلگیری یک توافق پایدار و تأثیرگذار میشوند!
از این رو به نظرم اصلاحطلبان و اعتدالگرایان هم نباید از این جهت علامتهای غلط به دولت بایدن و افکار عمومی داخلی بفرستند و بار دیگر با دامن زن به امیدی کاذب و بیمبنا، در صدد استمرار دولتی فلج در کشور برآیند که مهمترین کارویژهاش در نهایت نگهداری شغل های بلندپایۀ دولتی برای عدهای خاص باشد و بس!
#جو_بایدن
#دونالد_ترامپ
#اصلاح_طلبان
#توافق
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
دولت بایدن و اصلاحطلبان ایرانی!
آیا میراث ترامپ برای بایدن بارِ گرانی است که باید با تلاش و زحمت آن را از دوش خود بردارد و یا اینکه سرمایهای است که میتواند با به کارگیری آن در جهت صحیح، موفقیتهایی تاریخی برای دولت آیندۀ خود رقم بزند؟
به گمان من مورد دوم درست است. اگر از منظر منافعِ خاص آمریکا در جهان به ماجرا بنگریم، ترامپ با سیاستهای یکجانبه و قلدرمآبانه خود عملیاتِ گودبرداری و گِل کاری یا همان جنبههای کثیف اما بعضاً اجتنابناپذیرِ سیاست خارجی را به انجام رسانده و اینک نوبت استادِ ماهری است تا نازک کاریهای باقی مانده را با دقت و ظرافت و در جهتی منصفانهتر به مقصد نهایی برساند!
چنین کاری آیا از فردی مانند بایدن برمیآید؟ در واقع بزرگترین مشکل برخی دمکراتهای آمریکا این است که به جای توجه به میزانِ عملی بودنِ سیاستها، خود را درگیر پارهای امور شبهآرمانی میکنند و بیش از آنکه دغدغهمندِ پیشبردِ کاری در صحنۀ عمل و بر روی زمین باشند، جلب رضایت بخشی از هواداران ایدهآلگرا و ذهنیتزدۀ خود را به بهای بیعملی و دست روی دست گذاشتن در مقابل بحرانهای واقعی، در اولویت قرار میدهند.
بایدن اما سابقهای طولانی در عرصۀ سیاسی ایالات متحده دارد و به گمانم بتواند جناح واقعگراتر حزب دمکرات و جناح معتدلتر حزب جمهوریخواه را پشت سر خود متحد کند و با تکیه بر آنها، استراتژی خود را بخصوص در صحنۀ بینالمللی پیش ببرد.
در مورد مسئلۀ خاص ایران، بسیاری تحلیلگران تصورشان بر این است که بایدن با چراغِ سبز نشان دادن برای نوعی بازگشت به برجام، سبب تقویت اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در صحنۀ سیاسی ایران میشود و سپس در صدد معامله با آنها برمیآید.
من گمان نمیکنم بایدن تا این اندازه خام و نسبت به مسائل و توزان قوای داخلی ایران بیاطلاع باشد! اگر او پس از نیم قرن حضور در نهادهای تصمیمگیر آمریکا، هنوز به این نتیجه نرسیده باشد که توافق با جناح اصلاحطلب ایرانی، اصولاً پایدار و قابلِ اتکاء نیست و هیچ منفعتی هم را برای دو طرف ماجرا به دنبال نمیآورد، در آن صورت شایستۀ همان عنوانی است که ترامپ به او داده است!
بایدن اما زیرک به نظر میرسد. او طبعاً در پی توافق با ایران است ولی بسیار بعید است که طرف توافق را اصلاحطلبان یا اعتدالگرایانی بداند که نه فقط در ارکان اصلی اقتدارِ حاکم نفوذی ندارند بلکه با پیش انداختن ناموجه خود برای هرگونه توافق کاذب، عملاً مانع شکلگیری یک توافق پایدار و تأثیرگذار میشوند!
از این رو به نظرم اصلاحطلبان و اعتدالگرایان هم نباید از این جهت علامتهای غلط به دولت بایدن و افکار عمومی داخلی بفرستند و بار دیگر با دامن زن به امیدی کاذب و بیمبنا، در صدد استمرار دولتی فلج در کشور برآیند که مهمترین کارویژهاش در نهایت نگهداری شغل های بلندپایۀ دولتی برای عدهای خاص باشد و بس!
#جو_بایدن
#دونالد_ترامپ
#اصلاح_طلبان
#توافق
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
دیگر لازم نیست جزئیات #توافق_۲۵_ساله را منتشر کنید!
همینکه اقرار کردید برای انتشارش باید از دولت چین اجازه بگیرید کفایت می کند
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
همینکه اقرار کردید برای انتشارش باید از دولت چین اجازه بگیرید کفایت می کند
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴ربیعی و دولتیها راه افتادند که چین موافق انتشار جزئیات #توافق_۲۵_ساله نیست وگرنه ما موافق شفافیت هستیم!
یک پرسش ساده: این چه توافق و سندی است که از همین الان چین برای طرف مقابل تصمیم میگیرد؟ اگر شما موافقید و صاحباختیار، منتشر کنید خب!
✍محمدباقرزاده
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
یک پرسش ساده: این چه توافق و سندی است که از همین الان چین برای طرف مقابل تصمیم میگیرد؟ اگر شما موافقید و صاحباختیار، منتشر کنید خب!
✍محمدباقرزاده
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴🔴🔴 نماینده ویژه آمریکا در امور ایران: آماده برداشتن #تحریم های ناسازگار با #برجام هستیم
رابرت مالی:
🔸 ما یک بار از سال ۲۰۱۶ این کار را انجام دادهایم، سازمان بینالمللی #انرژی_اتمی می تواند آن راستی آزمایی را انجام دهد، کاری که میخواهیم انجام دهیم این است که ایران به پایبندی کامل به #توافق بازگردد.
🔸 آنها امروز ۱۰ برابر بیشتر از زمان مشابه در سال ۲۰۱۷ اورانیوم را #غنیسازی میکنند، بنابراین با آزمایشهای ساده در مییابیم که امروز وضعیت ما بهتر از آنچه که بودهایم نیست و شرایط ما بدتر است.
🔸 ما می خواهیم ایران به انطباق با توافق بازگردد و همچنین ایالات متحده هم میداند که باید به پایبندی بازگردد که آن برداشتن تحریمهایی است که با #توافقنامه هستهای که ایران و سایر کشورها داشتهاند، ناسازگار است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
رابرت مالی:
🔸 ما یک بار از سال ۲۰۱۶ این کار را انجام دادهایم، سازمان بینالمللی #انرژی_اتمی می تواند آن راستی آزمایی را انجام دهد، کاری که میخواهیم انجام دهیم این است که ایران به پایبندی کامل به #توافق بازگردد.
🔸 آنها امروز ۱۰ برابر بیشتر از زمان مشابه در سال ۲۰۱۷ اورانیوم را #غنیسازی میکنند، بنابراین با آزمایشهای ساده در مییابیم که امروز وضعیت ما بهتر از آنچه که بودهایم نیست و شرایط ما بدتر است.
🔸 ما می خواهیم ایران به انطباق با توافق بازگردد و همچنین ایالات متحده هم میداند که باید به پایبندی بازگردد که آن برداشتن تحریمهایی است که با #توافقنامه هستهای که ایران و سایر کشورها داشتهاند، ناسازگار است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴توافق 25 سالهای که نتیجۀ معکوس میدهد!
#احمد_زیدآبادی
دلیل مخالفت بسیاری از هموطنان با توافق 25 سالۀ ایران و چین کاملاً قابل درک است چرا که چین دولتی غیرشفاف و متمرکز و اقتدارگرا و بیرحم و ناقض حقوق بشر دارد و افزون بر این، سابقۀ امپرتوری آن نشان میدهد که به ملتهای پیرامون خود صرفاً به دیدۀ خراجگزار مینگرد. همین نگاه سبب شده است که چینیها از مصادرۀ بندرگاه کشورهایی که از بازپرداخت بدهیهایشان به آن ناتوان ماندهاند، شرم و حیایی به خود راه ندهد.
در کنار این، ایرانیان به خلاف روابط چند صد سالهای که با اروپا داشتهاند، با چینیها مراودۀ نزدیکی نداشتهاند و به همین جهت، با برخی آداب و فرهنگ و رسوم آنها بخصوص زبان و نوع رژیم خوراکی آنها احساس بیگانگی عمیق میکنند.
با این حساب، روشن است که نسبت به توافقی که در شرایط تحریم و اضطرار بسته شده و مفاد آن هم محرمانه مانده است، سخت نگران باشند.
با این همه، به نظر من، توافق 25 ساله هر محتوا و مضمونی که داشته باشد، تا زمانی که جمهوری اسلامی سیاست منطقهای کنونی خود را تغییر ندهد، هیچ شانسی برای عملی شدن نخواهد داشت.
در واقع، مخالفت چینیها با سیاست ایران در خاورمیانه هیچ تفاوت بنیادی با شرکای غربی آنها ندارد به طوری که حفط موجودیت اسرائیل و امنیت عربستان برای آنها مقدم بر هر نوع رابطۀ صد درصد سودجویانه با ایران است.
بنابراین، چینیها از این توافق نه برای تقویت سیاست جمهوری اسلامی در برابر اسرائیل و عربستان و دیگر شرکای عرب آنها، بلکه به عنوان اهرمی برای تغییر سیاست منطقهای ایران و کشاندن آن به سر میز مذاکره با آمریکا سود خواهند جست.
به عبارت دیگر، اگر طرفِ ایرانی به منظور تقویت سیاست منطقهای خود و مقابله با آمریکا و متحدانش این توافق را به امضاء رسانده، راه را دقیقاً معکوس طی کرده است! اگر مدیر مسئول کیهان با این واقعیت آشنا بود، در نزاع بر سر توافقنامه، اینطور بیمحابا خوشحالی نمیکرد و از سر غفلت سرنا را از سر گشادش نمیزد!
ناگفته نماند، روزگاری که به فرض سیاست منطقهای جمهوری اسلامی تغییر کند، نیازی به اجرای کامل این توافق از سوی ایران نیز احساس نخواهد شد.
#احمد_زیدآبادی
#توافق_25_ساله
#ایران_و_چین
#سیاست_منطقهای_ایران
#مذاکره_با_آمریکا
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
دلیل مخالفت بسیاری از هموطنان با توافق 25 سالۀ ایران و چین کاملاً قابل درک است چرا که چین دولتی غیرشفاف و متمرکز و اقتدارگرا و بیرحم و ناقض حقوق بشر دارد و افزون بر این، سابقۀ امپرتوری آن نشان میدهد که به ملتهای پیرامون خود صرفاً به دیدۀ خراجگزار مینگرد. همین نگاه سبب شده است که چینیها از مصادرۀ بندرگاه کشورهایی که از بازپرداخت بدهیهایشان به آن ناتوان ماندهاند، شرم و حیایی به خود راه ندهد.
در کنار این، ایرانیان به خلاف روابط چند صد سالهای که با اروپا داشتهاند، با چینیها مراودۀ نزدیکی نداشتهاند و به همین جهت، با برخی آداب و فرهنگ و رسوم آنها بخصوص زبان و نوع رژیم خوراکی آنها احساس بیگانگی عمیق میکنند.
با این حساب، روشن است که نسبت به توافقی که در شرایط تحریم و اضطرار بسته شده و مفاد آن هم محرمانه مانده است، سخت نگران باشند.
با این همه، به نظر من، توافق 25 ساله هر محتوا و مضمونی که داشته باشد، تا زمانی که جمهوری اسلامی سیاست منطقهای کنونی خود را تغییر ندهد، هیچ شانسی برای عملی شدن نخواهد داشت.
در واقع، مخالفت چینیها با سیاست ایران در خاورمیانه هیچ تفاوت بنیادی با شرکای غربی آنها ندارد به طوری که حفط موجودیت اسرائیل و امنیت عربستان برای آنها مقدم بر هر نوع رابطۀ صد درصد سودجویانه با ایران است.
بنابراین، چینیها از این توافق نه برای تقویت سیاست جمهوری اسلامی در برابر اسرائیل و عربستان و دیگر شرکای عرب آنها، بلکه به عنوان اهرمی برای تغییر سیاست منطقهای ایران و کشاندن آن به سر میز مذاکره با آمریکا سود خواهند جست.
به عبارت دیگر، اگر طرفِ ایرانی به منظور تقویت سیاست منطقهای خود و مقابله با آمریکا و متحدانش این توافق را به امضاء رسانده، راه را دقیقاً معکوس طی کرده است! اگر مدیر مسئول کیهان با این واقعیت آشنا بود، در نزاع بر سر توافقنامه، اینطور بیمحابا خوشحالی نمیکرد و از سر غفلت سرنا را از سر گشادش نمیزد!
ناگفته نماند، روزگاری که به فرض سیاست منطقهای جمهوری اسلامی تغییر کند، نیازی به اجرای کامل این توافق از سوی ایران نیز احساس نخواهد شد.
#احمد_زیدآبادی
#توافق_25_ساله
#ایران_و_چین
#سیاست_منطقهای_ایران
#مذاکره_با_آمریکا
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
کارِ اشتباه!
سال 1394 هنگامی که دولت حسن روحانی با اعضای 5+1 بر سر برجام به توافق رسید، برایم روشن بود که این توافقنامه پایدار نمیماند و به سرانجامِ دلخواه نمیرسد.
این توافق فقط در صورتی میتوانست تداوم و استحکام یابد که امضای چهرههای اصلی اصولگرا پای آن مینشست!
امروز هم نظرم همین است. دولت روحانی با دلایل کاملاً اشتباه و نادرست خود را عجولانه درگیر مذاکرۀ مجدد با طرفهای غربی کرده است. او در این ماجرا، همچون اغلب اصلاحطلبان، احول و مثل آنان نگاهش به موضوع کج و معوج است!
اگر اهداف انتخاباتی پشتِ اصرارِ دولت روحانی برای دستیابی به توافق سریع با غرب باشد، برای آیندۀ کشور مصیبتبار است، و اگر قصدش از این کار واقعاً خدمت به کشور است، ناخواسته بر دامنۀ مشکلات و تداوم پیچیدگیهای آینده میافزاید!
طرفِ آمریکایی بخصوص رابرت مالی هم در این داستان موجودی احمق به نظر میرسد. به نظرم ذهنیت آنان در مورد ماهیت قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی، متأثر از نگاه برخی چهرههای نزدیک به "میانهروهای ایران" در دانشگاههای آمریکا شکل گرفته است! به واقع همین نادانی و نگاه اشتباه، سبب کِش آمدن بحرانی در روابط دو کشور شده است که میشد سالها پیش از این، مهر پایان بر آن زد!
#توافق_برجام
#حسن_روحانی
#رابرت_مالی
#مذاکرات_وین
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
کارِ اشتباه!
سال 1394 هنگامی که دولت حسن روحانی با اعضای 5+1 بر سر برجام به توافق رسید، برایم روشن بود که این توافقنامه پایدار نمیماند و به سرانجامِ دلخواه نمیرسد.
این توافق فقط در صورتی میتوانست تداوم و استحکام یابد که امضای چهرههای اصلی اصولگرا پای آن مینشست!
امروز هم نظرم همین است. دولت روحانی با دلایل کاملاً اشتباه و نادرست خود را عجولانه درگیر مذاکرۀ مجدد با طرفهای غربی کرده است. او در این ماجرا، همچون اغلب اصلاحطلبان، احول و مثل آنان نگاهش به موضوع کج و معوج است!
اگر اهداف انتخاباتی پشتِ اصرارِ دولت روحانی برای دستیابی به توافق سریع با غرب باشد، برای آیندۀ کشور مصیبتبار است، و اگر قصدش از این کار واقعاً خدمت به کشور است، ناخواسته بر دامنۀ مشکلات و تداوم پیچیدگیهای آینده میافزاید!
طرفِ آمریکایی بخصوص رابرت مالی هم در این داستان موجودی احمق به نظر میرسد. به نظرم ذهنیت آنان در مورد ماهیت قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی، متأثر از نگاه برخی چهرههای نزدیک به "میانهروهای ایران" در دانشگاههای آمریکا شکل گرفته است! به واقع همین نادانی و نگاه اشتباه، سبب کِش آمدن بحرانی در روابط دو کشور شده است که میشد سالها پیش از این، مهر پایان بر آن زد!
#توافق_برجام
#حسن_روحانی
#رابرت_مالی
#مذاکرات_وین
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✅ اصرار عجیب #علی_باقریکنی بر تلفظ نکردن واژه #برجام
✍ رحمتاله بیگدلی
🔻باقریکنی دربهدر به دنبال #عروسفراری و #زن_معقوده_دیگران
▪️علی باقریکنی چون قبلا از #برجام با عنوان #عروس_فراری و #زن_معقوده_دیگران نام برده بود، الآن که خودش #داماد شده، دربهدر به دنبال همان #زن_معقوده_دیگران است اما از فرط شرمندگی نام آن #عروس_فراری را به زبان نمیآورد و بهجای #برجام میگوید: #توافق_۱۳۹۴
▪️باقریکنی اکنون با سمت معاون سیاسی وزارت خارجه رئیسی و رئیس هیات مذاکرهکننده ایران در وین در به در به دنبال آن #عروس_فراری است و خطاب به طرفهای مذاکره میگوید: «ما فقط آن زن فراری دیگران(برجام را نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم) میخواهیم، اما برای حفظ آبرو نامش را میگذاریم #توافق_۱۳۹۴»!
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍ رحمتاله بیگدلی
🔻باقریکنی دربهدر به دنبال #عروسفراری و #زن_معقوده_دیگران
▪️علی باقریکنی چون قبلا از #برجام با عنوان #عروس_فراری و #زن_معقوده_دیگران نام برده بود، الآن که خودش #داماد شده، دربهدر به دنبال همان #زن_معقوده_دیگران است اما از فرط شرمندگی نام آن #عروس_فراری را به زبان نمیآورد و بهجای #برجام میگوید: #توافق_۱۳۹۴
▪️باقریکنی اکنون با سمت معاون سیاسی وزارت خارجه رئیسی و رئیس هیات مذاکرهکننده ایران در وین در به در به دنبال آن #عروس_فراری است و خطاب به طرفهای مذاکره میگوید: «ما فقط آن زن فراری دیگران(برجام را نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم) میخواهیم، اما برای حفظ آبرو نامش را میگذاریم #توافق_۱۳۹۴»!
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat