- قبلهی عالم به سلامت، رعیت گرسنهاند، امر ملوکانه چیست؟
+ مالیات را افزایش دهید، گرسنگی یادشان میرود، پدرسوختهها!
📎بمناسبت هفته مالیات یادی کنیم از این دیالوگ ماندگار #قهوه_تلخ
@sedayeslahat
+ مالیات را افزایش دهید، گرسنگی یادشان میرود، پدرسوختهها!
📎بمناسبت هفته مالیات یادی کنیم از این دیالوگ ماندگار #قهوه_تلخ
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 عذر «بیخودیالمُلک»های وطنی را بخواهید
✍️ احسان محمدی
🔸قریب به 10 سال پیش #مهران_مدیری سریالی ساخت به نام #قهوه_تلخ. یک مجموعه طنز تاریخی که به جای پخش از تلویزیون به صورت سیدی خانگی پخش شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
🔸 خشایار الوند و امیرمهدی ژوله نویسندگان این مجموعه دست به خلق کاراکترهای جذاب با نامهای طنزی زدند. از آن جمله دامبول السلطنه (ملیجک دربار، کارمند اداره شعر و طرب همایونی)، شکوفه (جلاد دربار)، مخبرالدوله سر سعدی(خبرچین دربار)، گنجشک خان دیلمی (تاریخ نگار) و ...
در این میان جوانی لاغراندام به نام #بیخودیالملک_دیلمی هم بود که نقشش را بیژن بنفشهخواه بازی میکرد.
🔸 عنوان رسمی بیخودیالمُلک در دربار «رئیس اداره مستعمرات همایونی» بود که بابت آن هم حقوق دریافت میکرد و در میان رجال دربار مینشست، در حالیکه دربار اصولاً مستعمرهای نداشت!
او البته پسر اعتمادالملک دیلمی صدراعظم دربار بود که همین #ژن_خوب برای انتصابش کفایت میکرد!
🔸 در عمل اما بیخودیالملک فقط یک سمت بود، شاد و خرم در دربار میچرخید، گاهی تملقی هم میکرد و حقوق میگرفت، نه مورد مشورت قرار میگرفت و نه کسی از او انتظاری داشت. بود و نبودش فرقی نمیکرد. درست مثل اسمش؛ بیخودیالملک!
🔸 چند سالی است که صحبت از کوچکسازی بدنه دولت به میان میآید، اینکه فربهشدن بدنه کارمندی هزینههای بسیاری روی دست دولت میگذارد در عین حالی که کارایی و کارآمدی را هم ندارند. برای همین تلاش شد با اقداماتی مانند برونسپاری برخی خدمات به بخش خصوصی، ممانعت از به کارگیری مجدد بازنشستگان و تقویت بخش خصوصی و افزایش جذابیت های آن، «کارمندی» را از شغلی که «آب باریکه ناقابلی» دارد هم بیندازند.
🔸 در اینکه بدنه دولت فربه است کسی تردیدی ندارد. در سال 97 گفته شد مجموع کل کارمندان دستگاههای دولتی به همراه نهادها و موسسات غیردولتی و قوه قضاییه در ابتدای سال 97 بالغ بر 2 میلیون 276 هزار 928 نفر بوده است.
یکی از گلهمندیهای عمومی، بیش از آنکه تعداد و تعدد کارمندهای جزء باشد وجود «بیخودیالملک»های وطنی است که مشخص نیست دقیقاً در این کشور چه میکنند اما خودشان حقوقهای درشت و مجموعههایشان بودجههای کلان میگیرند بی آنکه گرهی از کار مردم باز کنند.
🔸 این بیخودی الملکها که معمولاً به جایی و کسی گره خوردهاند، همیشه هزینهزا هستند، با بیمسئولیتی حرف می زنند، حضورشان دیگرن را بیانگیزه میکند، مدعی و منتقد و بهانه گیرند و مشخص نیست اصولاً چه گرهی میتوانند باز کنند اما بر دوش مردم سوارند و از منافع برخوردار.
🔸 یکی از کارهایی که انتظار میرود در ادامه کوچککردن بدنه دولت صورت بگیرد، شناسایی و حذف همین بیخودیالملکهاست که برخی از آنها رئیس مستعمراتی هستند که گاهی عملاً وجود ندارند!
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
✍️ احسان محمدی
🔸قریب به 10 سال پیش #مهران_مدیری سریالی ساخت به نام #قهوه_تلخ. یک مجموعه طنز تاریخی که به جای پخش از تلویزیون به صورت سیدی خانگی پخش شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
🔸 خشایار الوند و امیرمهدی ژوله نویسندگان این مجموعه دست به خلق کاراکترهای جذاب با نامهای طنزی زدند. از آن جمله دامبول السلطنه (ملیجک دربار، کارمند اداره شعر و طرب همایونی)، شکوفه (جلاد دربار)، مخبرالدوله سر سعدی(خبرچین دربار)، گنجشک خان دیلمی (تاریخ نگار) و ...
در این میان جوانی لاغراندام به نام #بیخودیالملک_دیلمی هم بود که نقشش را بیژن بنفشهخواه بازی میکرد.
🔸 عنوان رسمی بیخودیالمُلک در دربار «رئیس اداره مستعمرات همایونی» بود که بابت آن هم حقوق دریافت میکرد و در میان رجال دربار مینشست، در حالیکه دربار اصولاً مستعمرهای نداشت!
او البته پسر اعتمادالملک دیلمی صدراعظم دربار بود که همین #ژن_خوب برای انتصابش کفایت میکرد!
🔸 در عمل اما بیخودیالملک فقط یک سمت بود، شاد و خرم در دربار میچرخید، گاهی تملقی هم میکرد و حقوق میگرفت، نه مورد مشورت قرار میگرفت و نه کسی از او انتظاری داشت. بود و نبودش فرقی نمیکرد. درست مثل اسمش؛ بیخودیالملک!
🔸 چند سالی است که صحبت از کوچکسازی بدنه دولت به میان میآید، اینکه فربهشدن بدنه کارمندی هزینههای بسیاری روی دست دولت میگذارد در عین حالی که کارایی و کارآمدی را هم ندارند. برای همین تلاش شد با اقداماتی مانند برونسپاری برخی خدمات به بخش خصوصی، ممانعت از به کارگیری مجدد بازنشستگان و تقویت بخش خصوصی و افزایش جذابیت های آن، «کارمندی» را از شغلی که «آب باریکه ناقابلی» دارد هم بیندازند.
🔸 در اینکه بدنه دولت فربه است کسی تردیدی ندارد. در سال 97 گفته شد مجموع کل کارمندان دستگاههای دولتی به همراه نهادها و موسسات غیردولتی و قوه قضاییه در ابتدای سال 97 بالغ بر 2 میلیون 276 هزار 928 نفر بوده است.
یکی از گلهمندیهای عمومی، بیش از آنکه تعداد و تعدد کارمندهای جزء باشد وجود «بیخودیالملک»های وطنی است که مشخص نیست دقیقاً در این کشور چه میکنند اما خودشان حقوقهای درشت و مجموعههایشان بودجههای کلان میگیرند بی آنکه گرهی از کار مردم باز کنند.
🔸 این بیخودی الملکها که معمولاً به جایی و کسی گره خوردهاند، همیشه هزینهزا هستند، با بیمسئولیتی حرف می زنند، حضورشان دیگرن را بیانگیزه میکند، مدعی و منتقد و بهانه گیرند و مشخص نیست اصولاً چه گرهی میتوانند باز کنند اما بر دوش مردم سوارند و از منافع برخوردار.
🔸 یکی از کارهایی که انتظار میرود در ادامه کوچککردن بدنه دولت صورت بگیرد، شناسایی و حذف همین بیخودیالملکهاست که برخی از آنها رئیس مستعمراتی هستند که گاهی عملاً وجود ندارند!
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
✅ آقای #قالیباف می گوید برای مبارزه با #کرونا از نظرات کارشناسان استفاده نمی شود.
مدرک جغرافیای او و #کمک_خلبانی_طیاره و حمله #گازانبری و مدیریت #نجومی، کدامش برای مبارزه با کرونا مفید است؟!
بعضی ها چه اصراری دارند که آدم را یاد شخصیت #بیخودی_الملک در سریال #قهوه_تلخ بیاندازند.
✍ محمد مهاجری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
مدرک جغرافیای او و #کمک_خلبانی_طیاره و حمله #گازانبری و مدیریت #نجومی، کدامش برای مبارزه با کرونا مفید است؟!
بعضی ها چه اصراری دارند که آدم را یاد شخصیت #بیخودی_الملک در سریال #قهوه_تلخ بیاندازند.
✍ محمد مهاجری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴اینجی کُلِّش واس ماس
#محمد_فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ #مهران_مدیری و نویسندگان آثارش شاید مهمترین خالقان آثار طنز تلویزیونی دو دهه اخیر ایران بودهاند. آنها در #شبهای_برره اقتصادی تکمحصولی (نخود)، اعتیاد به این اقتصاد (گَرد نخود)، توهم ناشی از آن (دیدن خُرزو خان)، منازعات بیحاصل و بیمبنای جناحهای سیاسی، افتتاح مضحک برخی طرحهای عمرانی، محوریت یافتن پول (عبارت پول وَدِه) ... و از همه بیشتر «تنهایی و در تبعید بودن عقل» (کیانوش استقرارزاده، روزنامهنگار تبعیدی) را به تصویر کشیدند. تولید و پخش اثر از مهر تا بهمن 1384 نیز تصادفی نبود.
✅ مدیری و نویسندگانش در «#مرد_هزار_چهره» و «#مرد_دو_هزار_چهره» نیز آدمی را به تصویر کشیدند که اشتباهی بود و نماد همه آدمهای اشتباهی است که اصلاً قرار نبوده یا نمیشده مهم باشند اما شدهاند. مدیری و نویسندگانش حتی نام فامیل قهرمان داستان - مسعود شصتچی - را هم دقیق و هدفمند انتخاب کرده بودند.
✅ مدیری و نویسندگانش در «قهوه تلخ» (پخش از 23 شهریور 1389) قجری شدن دولتداری و حکمرانی را به طنز درآوردند. «نیما زند کریمی» که به گمان من همان کیانوش استقرارزاده، «عقل تنها و در تبعید» شبهای برره است این بار با خوردن #قهوه_تلخ به پنج سال تاریخ گمشده ایران میرود. این پنج سال هیچ پنج سال مشخصی نیست و میتواند نماد هر لحظهای از تاریخ مملکت باشد.
✅ مدیری در قهوه تلخ هم نکات مهمی را به تصویر میکشد: رئیس نظمیهای که میتواند بدهد «پدر پدر پدر پدرسوخته» هر متهمی – از جمله عقل تنهای در تبعید، نیما زند کریمی - را بیدلیل درآورند، شیوه اداره خزانه، نظام اداری، فقدان #گردش_نخبگان و در عوض #رسوب_نخبگان و قجری شدن کامل نظام اداری و اداره – که مدیری در شبهای برره پیشبینی کرده بود - در آن پنج سال گمشده از تاریخ. بوروکراسی قجری در آنجا به اوج میرسد و به تصویر کشیدن یکباره درباریان در متروی تهران در دنیای معاصر، یکی از اوجهای طنزپردازی مهران مدیری و نویسندگان آثار اوست.
✅ من اما فکر میکنم مدیری مهمترین حرفش را در سریال «#در_حاشیه» زده است. هومن صحرایی، همان کیانوش استقرارزاده و نیما زند وکیلی شبهای برره و قهوه تلخ، متخصص در زمینه رشتهای خاص از علم پزشکی (نمادی از عقل و تخصص) است که اصلاً مشتری هم ندارد. او مأمور میشود تا یک مرکز درمانی را – که چند دهه متروک مانده - احیا و اداره کند و دوباره اطرافش را افرادی شبیه ساکنان برره یا درباریان قهوه تلخ میگیرند: یک جراح پلاستیک کلاهبردار، دارنده مدرکی تقلبی و بیارزش از جایی ناشناخته در فیلیپین و «کَنگَر زِهتاب» که خود را مالک مرکز درمانی میداند.
✅ پزشکان و وزارت بهداشت در زمان پخش سریال اصلیترین شاکیان و مدعیان پخش «در حاشیه» شدند اما به گمان من مدیری و نویسندگانش به فراتر از این مینگریستند. تصور میکنم مهمترین عبارتی را که در آن سریال بیان میشد و مرکزیترین مفهوم کار بود کَنگر زهتاب (با بازی جواد رضویان) صدها بار تکرار کرد: «#اینجی_کلش_واس_ماس».
✅ تصور میکنم مدیری و نویسندگانش – خودآگاه یا بهواسطه ادراکی که هنرمند ناشی از زیست اجتماعی و تخیل به آن دست مییابد – حضور، بروز و تقویت شدن قشر، دیدگاه، عاملان و کسانی را صورتبندی و به مخاطب ارائه میکردند که به پشتوانه قدرت و ناکارآمدی به «اینجی کُلِّش واس ماس» معتقدند و/یا عمل میکنند.
✅ «اینجی کُلِّش واس ماس» نقد رویکرد-کسانی است که به پشتوانه قدرت و/یا ناکارآمدی در حال فساد و چپاول منابع و منافع از طرق مختلف (#ارز_4200، #قیر_رایگان، #وقف_دماوند، واگذاری #جنگل_هیرکانی، #مجوز_واردات، #انحصار_رسانه و ...) است. خروجی این وضع هم از یک سو ثروتهای افسانهای #باستی_هیلز و در سوی دیگر #گورخوابی، #سقوط_ارزش_پول، توسعه فقر و #آسیب_اجتماعی است.
✅ «اینجی کُلِّش واس ماس» فقط نقد ناکارآمدی و غارت اقتصادی نیست بلکه نقدی سیاسی هم هست، نقد رویکرد-کسانی که اعتقاد دارند ما خودمان بهتر میدانیم چه چیز به صلاح است، خودمان تصمیم میگیریم، اداره میکنیم و تشخیص میدهیم چقدر خوب اداره کردهایم/میکنیم.
✅ «اینجی کُلِّش واس ماس» جمعبندی ایدههای مدیری در دو دهه گذشته است. این جمله همان قدر حاصل سیر آثار مدیری در دو دهه گذشته است که واقعیت متناظر با آن در دو دهه گذشته رشد کرده و بسط یافته است. دو دهه برای تحقق «اینجی کُلِّش واس ماس» در دنیای واقعی وقت و تلاش صرف شده است.
✅ وضع وقتی بهبود مییابد که «اینجی» (ایران) کُلِّش (سیاست، اقتصاد، جامعه، محیطزیست، تاریخ و فرهنگ) برای همه ایرانیان – به تفاوت هر رنگ و زبان – باشد و هیچ کس در عمل نگوید: شما نمیفهمید، «اینجی کُلِّش واس ماس».
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#محمد_فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ #مهران_مدیری و نویسندگان آثارش شاید مهمترین خالقان آثار طنز تلویزیونی دو دهه اخیر ایران بودهاند. آنها در #شبهای_برره اقتصادی تکمحصولی (نخود)، اعتیاد به این اقتصاد (گَرد نخود)، توهم ناشی از آن (دیدن خُرزو خان)، منازعات بیحاصل و بیمبنای جناحهای سیاسی، افتتاح مضحک برخی طرحهای عمرانی، محوریت یافتن پول (عبارت پول وَدِه) ... و از همه بیشتر «تنهایی و در تبعید بودن عقل» (کیانوش استقرارزاده، روزنامهنگار تبعیدی) را به تصویر کشیدند. تولید و پخش اثر از مهر تا بهمن 1384 نیز تصادفی نبود.
✅ مدیری و نویسندگانش در «#مرد_هزار_چهره» و «#مرد_دو_هزار_چهره» نیز آدمی را به تصویر کشیدند که اشتباهی بود و نماد همه آدمهای اشتباهی است که اصلاً قرار نبوده یا نمیشده مهم باشند اما شدهاند. مدیری و نویسندگانش حتی نام فامیل قهرمان داستان - مسعود شصتچی - را هم دقیق و هدفمند انتخاب کرده بودند.
✅ مدیری و نویسندگانش در «قهوه تلخ» (پخش از 23 شهریور 1389) قجری شدن دولتداری و حکمرانی را به طنز درآوردند. «نیما زند کریمی» که به گمان من همان کیانوش استقرارزاده، «عقل تنها و در تبعید» شبهای برره است این بار با خوردن #قهوه_تلخ به پنج سال تاریخ گمشده ایران میرود. این پنج سال هیچ پنج سال مشخصی نیست و میتواند نماد هر لحظهای از تاریخ مملکت باشد.
✅ مدیری در قهوه تلخ هم نکات مهمی را به تصویر میکشد: رئیس نظمیهای که میتواند بدهد «پدر پدر پدر پدرسوخته» هر متهمی – از جمله عقل تنهای در تبعید، نیما زند کریمی - را بیدلیل درآورند، شیوه اداره خزانه، نظام اداری، فقدان #گردش_نخبگان و در عوض #رسوب_نخبگان و قجری شدن کامل نظام اداری و اداره – که مدیری در شبهای برره پیشبینی کرده بود - در آن پنج سال گمشده از تاریخ. بوروکراسی قجری در آنجا به اوج میرسد و به تصویر کشیدن یکباره درباریان در متروی تهران در دنیای معاصر، یکی از اوجهای طنزپردازی مهران مدیری و نویسندگان آثار اوست.
✅ من اما فکر میکنم مدیری مهمترین حرفش را در سریال «#در_حاشیه» زده است. هومن صحرایی، همان کیانوش استقرارزاده و نیما زند وکیلی شبهای برره و قهوه تلخ، متخصص در زمینه رشتهای خاص از علم پزشکی (نمادی از عقل و تخصص) است که اصلاً مشتری هم ندارد. او مأمور میشود تا یک مرکز درمانی را – که چند دهه متروک مانده - احیا و اداره کند و دوباره اطرافش را افرادی شبیه ساکنان برره یا درباریان قهوه تلخ میگیرند: یک جراح پلاستیک کلاهبردار، دارنده مدرکی تقلبی و بیارزش از جایی ناشناخته در فیلیپین و «کَنگَر زِهتاب» که خود را مالک مرکز درمانی میداند.
✅ پزشکان و وزارت بهداشت در زمان پخش سریال اصلیترین شاکیان و مدعیان پخش «در حاشیه» شدند اما به گمان من مدیری و نویسندگانش به فراتر از این مینگریستند. تصور میکنم مهمترین عبارتی را که در آن سریال بیان میشد و مرکزیترین مفهوم کار بود کَنگر زهتاب (با بازی جواد رضویان) صدها بار تکرار کرد: «#اینجی_کلش_واس_ماس».
✅ تصور میکنم مدیری و نویسندگانش – خودآگاه یا بهواسطه ادراکی که هنرمند ناشی از زیست اجتماعی و تخیل به آن دست مییابد – حضور، بروز و تقویت شدن قشر، دیدگاه، عاملان و کسانی را صورتبندی و به مخاطب ارائه میکردند که به پشتوانه قدرت و ناکارآمدی به «اینجی کُلِّش واس ماس» معتقدند و/یا عمل میکنند.
✅ «اینجی کُلِّش واس ماس» نقد رویکرد-کسانی است که به پشتوانه قدرت و/یا ناکارآمدی در حال فساد و چپاول منابع و منافع از طرق مختلف (#ارز_4200، #قیر_رایگان، #وقف_دماوند، واگذاری #جنگل_هیرکانی، #مجوز_واردات، #انحصار_رسانه و ...) است. خروجی این وضع هم از یک سو ثروتهای افسانهای #باستی_هیلز و در سوی دیگر #گورخوابی، #سقوط_ارزش_پول، توسعه فقر و #آسیب_اجتماعی است.
✅ «اینجی کُلِّش واس ماس» فقط نقد ناکارآمدی و غارت اقتصادی نیست بلکه نقدی سیاسی هم هست، نقد رویکرد-کسانی که اعتقاد دارند ما خودمان بهتر میدانیم چه چیز به صلاح است، خودمان تصمیم میگیریم، اداره میکنیم و تشخیص میدهیم چقدر خوب اداره کردهایم/میکنیم.
✅ «اینجی کُلِّش واس ماس» جمعبندی ایدههای مدیری در دو دهه گذشته است. این جمله همان قدر حاصل سیر آثار مدیری در دو دهه گذشته است که واقعیت متناظر با آن در دو دهه گذشته رشد کرده و بسط یافته است. دو دهه برای تحقق «اینجی کُلِّش واس ماس» در دنیای واقعی وقت و تلاش صرف شده است.
✅ وضع وقتی بهبود مییابد که «اینجی» (ایران) کُلِّش (سیاست، اقتصاد، جامعه، محیطزیست، تاریخ و فرهنگ) برای همه ایرانیان – به تفاوت هر رنگ و زبان – باشد و هیچ کس در عمل نگوید: شما نمیفهمید، «اینجی کُلِّش واس ماس».
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat