"صدای ملّت" ستاد مردمی حامیان دکتر مسعود پزشکیان
7.91K subscribers
141K photos
69K videos
162 files
4.23K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
🔴🔴🔴اینجی کُلِّش واس ماس

#محمد_فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

#مهران_مدیری و نویسندگان آثارش شاید مهم‌ترین خالقان آثار طنز تلویزیونی دو دهه اخیر ایران بوده‌اند. آن‌ها در #شب‌های_برره اقتصادی تک‌محصولی (نخود)، اعتیاد به این اقتصاد (گَرد نخود)، توهم ناشی از آن (دیدن خُرزو خان)، منازعات بی‌حاصل و بی‌مبنای جناح‌های سیاسی، افتتاح مضحک برخی طرح‌های عمرانی، محوریت یافتن پول (عبارت پول وَدِه) ... و از همه بیشتر «تنهایی و در تبعید بودن عقل» (کیانوش استقرارزاده، روزنامه‌نگار تبعیدی) را به تصویر کشیدند. تولید و پخش اثر از مهر تا بهمن 1384 نیز تصادفی نبود.

مدیری و نویسندگانش در «#مرد_هزار_چهره» و «#مرد_دو_هزار_چهره» نیز آدمی را به تصویر کشیدند که اشتباهی بود و نماد همه آدم‌های اشتباهی است که اصلاً قرار نبوده یا نمی‌شده مهم باشند اما شده‌اند. مدیری و نویسندگانش حتی نام فامیل قهرمان داستان - مسعود شصت‌چی - را هم دقیق و هدفمند انتخاب کرده بودند.

مدیری و نویسندگانش در «قهوه تلخ» (پخش از 23 شهریور 1389) قجری شدن دولت‌داری و حکمرانی را به طنز درآوردند. «نیما زند کریمی» که به گمان من همان کیانوش استقرارزاده، «عقل تنها و در تبعید» شب‌های برره است این بار با خوردن #قهوه_تلخ به پنج سال تاریخ گمشده ایران می‌رود. این پنج سال هیچ پنج سال مشخصی نیست و می‌تواند نماد هر لحظه‌ای از تاریخ مملکت باشد.

مدیری در قهوه تلخ هم نکات مهمی را به تصویر می‌کشد: رئیس نظمیه‌ای که می‌تواند بدهد «پدر پدر پدر پدرسوخته» هر متهمی – از جمله عقل تنهای در تبعید، نیما زند کریمی - را بی‌دلیل درآورند، شیوه اداره خزانه، نظام اداری، فقدان #گردش_نخبگان و در عوض #رسوب_نخبگان و قجری شدن کامل نظام اداری و اداره – که مدیری در شب‌های برره پیش‌بینی کرده بود - در آن پنج سال گمشده از تاریخ. بوروکراسی قجری در آن‌جا به اوج می‌رسد و به تصویر کشیدن یکباره درباریان در متروی تهران در دنیای معاصر، یکی از اوج‌های طنزپردازی مهران مدیری و نویسندگان آثار اوست.

من اما فکر می‌کنم مدیری مهم‌ترین حرفش را در سریال «#در_حاشیه» زده است. هومن صحرایی، همان کیانوش استقرارزاده و نیما زند وکیلی شب‌های برره و قهوه تلخ، متخصص در زمینه رشته‌ای خاص از علم پزشکی (نمادی از عقل و تخصص) است که اصلاً مشتری هم ندارد. او مأمور می‌شود تا یک مرکز درمانی را – که چند دهه متروک مانده - احیا و اداره کند و دوباره اطرافش را افرادی شبیه ساکنان برره یا درباریان قهوه تلخ می‌گیرند: یک جراح پلاستیک کلاهبردار، دارنده مدرکی تقلبی و بی‌ارزش از جایی ناشناخته در فیلیپین و «کَنگَر زِهتاب» که خود را مالک مرکز درمانی می‌داند.

پزشکان و وزارت بهداشت در زمان پخش سریال اصلی‌ترین شاکیان و مدعیان پخش «در حاشیه» شدند اما به گمان من مدیری و نویسندگانش به فراتر از این می‌نگریستند. تصور می‌کنم مهم‌ترین عبارتی را که در آن سریال بیان می‌شد و مرکزی‌ترین مفهوم کار بود کَنگر زهتاب (با بازی جواد رضویان) صدها بار تکرار کرد: «#اینجی_کلش_واس_ماس».

تصور می‌کنم مدیری و نویسندگانش – خودآگاه یا به‌واسطه ادراکی که هنرمند ناشی از زیست اجتماعی و تخیل به آن دست می‌یابد – حضور، بروز و تقویت شدن قشر، دیدگاه، عاملان و کسانی را صورتبندی و به مخاطب ارائه می‌کردند که به پشتوانه قدرت و ناکارآمدی به «اینجی کُلِّش واس ماس» معتقدند و/یا عمل می‌کنند.

«اینجی کُلِّش واس ماس» نقد رویکرد-کسانی است که به پشتوانه قدرت و/یا ناکارآمدی در حال فساد و چپاول منابع و منافع از طرق مختلف (#ارز_4200، #قیر_رایگان، #وقف_دماوند، واگذاری #جنگل_هیرکانی، #مجوز_واردات، #انحصار_رسانه و ...) است. خروجی‌ این وضع هم از یک سو ثروت‌های افسانه‌ای #باستی_هیلز و در سوی دیگر #گورخوابی، #سقوط_ارزش_پول، توسعه فقر و #آسیب_اجتماعی است.

«اینجی کُلِّش واس ماس» فقط نقد ناکارآمدی و غارت اقتصادی نیست بلکه نقدی سیاسی هم هست، نقد رویکرد-کسانی که اعتقاد دارند ما خودمان بهتر می‌دانیم چه چیز به صلاح است، خودمان تصمیم می‌گیریم، اداره می‌کنیم و تشخیص می‌دهیم چقدر خوب اداره کرده‌ایم/می‌کنیم.

«اینجی کُلِّش واس ماس» جمع‌بندی ایده‌های مدیری در دو دهه گذشته است. این جمله همان قدر حاصل سیر آثار مدیری در دو دهه گذشته است که واقعیت متناظر با آن در دو دهه گذشته رشد کرده و بسط یافته است. دو دهه برای تحقق «اینجی کُلِّش واس ماس» در دنیای واقعی وقت و تلاش صرف شده است.

وضع وقتی بهبود می‌یابد که «اینجی» (ایران) کُلِّش (سیاست، اقتصاد، جامعه، محیط‌زیست، تاریخ و فرهنگ) برای همه ایرانیان – به تفاوت هر رنگ و زبان – باشد و هیچ کس در عمل نگوید: شما نمی‌فهمید، «اینجی کُلِّش واس ماس».

(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
خداحافظ بابا لِنگ دِراز عزیز

محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

نسبت ما بچه‌های مدرسه که حالا هزاران نفر هستیم با شما بی‌شباهت با نسبت جودی آبوت و بابا لنگ درازش نیست. من هیچ وقت در همه سی‌ودو سالی که شما بر زندگی‌ام اثر گذاشتید و تا آخر عمر با من خواهید ماند، شما را ندیدم، و از بقیه هم‌کلاس‌ها نیز نشنیدم که شما را دیده باشند. می‌دانید چرا دوست دارم شما را بابا لنگ دراز بخوانم؟

راستی بابا لنگ دراز، تابستان هزار و سیصد و شصت و هفت را یادتان هست؟ خبر آمد که در شهر مدرسه‌ای راه‌اندازی می‌شود شبانه‌روزی، امتحان ورودی دارد، دانش‌آموزان زرنگ را از سراسر استان می‌پذیرد و بچه‌های روستایی و شهرستانی را به خرج مدرسه خوابگاه می‌دهند. سال اول نود نفر برگزیده شدند و من هم بین آن‌ها بودم. روستایی و شهرستانی هم زیاد؛ و قولت هم قول بود، خوابگاه، غذا و بقیه امکانات فراهم شده بود.

من هیچ وقت بابا لنگ درازی که مدرسه را ساخته و مخارجش را تأمین می‌کرد، ندیدم، بقیه هم ندیده بودند. برخی از جمع ما اگر در مدرسه شما جمع نمی‌شدیم معلوم نبود راهی به دانشگاه و سرنوشت امروز می‌داشتیم. همه جور استعدادی گرد هم آمده بودند، نخبه ریاضی هم بین ما بود، رسول و اشکان را که سؤال المپیاد حل می‌کردند، همه جودی آبوت‌های تازه ریش و سبیل درآورده مدرسه هنوز یادشان هست!!

بابا لنگ دراز، سیاست جداسازی بچه زرنگ‌ها از بقیه حتماً مشکلاتی دارد، اما مدرسه شما باعث شد ما شاگرد معلمان افسانه‌ای مثل آقا معلم هندسه و آقا معلم فارسی شویم. شاید الان که می‌نویسم سه نفری پیش هم نشسته‌اید و به حاصل کارتان می‌نگرید؛ اگر دیدی‌شان سلام ما را برسان.

چهار سال از تابستان شصت‌وهفت گذشت و تا به آن‌جا که یاد می‌آورم نودونه درصد مدرسه‌ای که شما ساخته بودی در کنکور قبول شدند. ورودی‌های شصت‌وهفت را اغلب می‌شناسم، سری میان سرها درآوردند، مدرسه‌ای که شما ساختی به ثمر نشسته بود. شما قبل از رفتن حتماً احوال مدرسه‌ای که ساختی را پرسیده‌ای، فارغ‌التحصیلانش قریب سه هزار نفر شده است. شما بابا لنگ دراز هیچ‌گاه ندیده ما هستی که نمی‌دانم چند نفرمان بالاخره توانستیم کسی را که راه زندگی‌مان را تغییر داد از نزدیک ببینیم.

بابا لنگ دراز عزیز، جمعه چهار مهر هزار و سیصد و نودونه، مثل همان سی و دو سال پیش، خبر آمد که یکی دو روز قبل، درست مصادف با روزهای اول مهری که سی‌ودو سال پیش مدرسه «نمونه حاج محمدرضا کاظمی» را به جودی آبوت‌ها هدیه کردی، از این دنیا رفته‌ای. خداحافظ بابا لنگ دراز عزیز؛ مطمئن باش بچه‌های مدرسه نمونه حاج محمدرضا کاظمی شهر اراک برای همیشه به یادت خواهند ماند.
-----
تقدیم به روح حاج محمدرضا کاظمی، خَیِّر مدرسه‌ساز؛ و همه کسانی که از ثروت، آبرو، جان و همه داشته‌های خود برای ساختن ایرانی آباد و آزاد مایه گذاشته‌اند.
----
(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
تو درد بکش، من هم داد می‌کشم

محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

برخی مسئولان سال‌هاست، و در صدر آن‌ها برخی نمایندگان مجلس اخیراً و به شدت، رفتار جالبی در پیش گرفته‌اند. من این رفتار را «پوپولیسم نو» یا «تو درد بکش، من هم داد می‌کشم» نام‌گذاری می‌کنم.

بیماری را تصور کنید که از شکستگی استخوان، ضرب‌خوردگی شدید، عفونت و درد شدید دندان، یا آپاندیس نیازمند مراقبت و عمل درمانی به پزشک مراجعه کرده است. پزشک هم دست می‌گذارد روی عضوی که شدید درد می‌کند، فشار می‌دهد، به بیمار هم می‌گوید این‌جا بیمارستان است و باید آرامش را حفظ کرد؛ هیس، سر و صدا نکن؛ اما خودش داد می‌کشد.

بیمار در چنین حالتی حتماً می‌گوید پزشک‌جان، من دردم می‌آید، تو چرا داد می‌کشی؟ داد کشیدن را خودم بلدم؛ تو راهکاری، درمانی، کار بهتری بلد نیستی؟ پزشک هم می‌گوید: من دارم داد می‌کشم که بقیه بفهمند تو وضعیت اورژانسی داری و باید رسیدگی‌ کنند؛ من دارم جلب توجه می‌کنم.

حال بیمار و پزشک، دقیقاً حال برخی مدیران و نمایندگان مجلس در این روزهاست. مردم درد می‌کشند آن‌ها هم داد می‌کشند. آن‌ها مثل پزشک داستان، موافق حق داد کشیدن خود مردم نیستند، خودشان از طرف مردم داد می‌کشند. آن‌ها جلب توجه می‌کنند. آن‌ها با داد کشیدن بیماری «#سندروم_دیده_شدن» را تسکین می‌دهند.

آن‌ها چیزی درباره علت درد نخوانده‌اند و حتی یافته‌ها و دانسته‌های دیگران درباره بیماری را هم نمی‌خوانند. من چندی پیش در متنی با عنوان «چرا لگن سوار می‌شویم؟» خلاصه‌ای از گزارش تحقیق و تفحص مجلس دهم درباره صنعت خودروسازی و علت فساد و ناکارآمدی در آن‌را ارائه کردم. نمایندگانی که چپ و راست به قیمت بالای پراید حمله می‌کنند، با اطمینان می‌شود گفت آن گزارش را نخوانده‌اند، حتی در سخنان‌شان یک کلمه به چنین گزارشی اشاره نمی‌کنند، جرأت ندارند حتی خواستار انتشار عمومی آن بشوند. مسأله‌شان درد فروش گران‌قیمت پراید نیست، آن‌ها داد می‌کشند.

#پوپولیسم_نو (خیلی هم نو نیست، الان شدید شده)، دنبال «سیاست جَزَع و فَزَع» برای جلب توجه است؛ هیچ چیز در چنته ندارد؛ داد می‌کشد و هر قدر صدایش بلندتر می‌شود، تهی و پوک بودنش بیشتر آشکار می‌شود؛ هیچ چیز درباره علت نمی‌گوید، یک خط راهبرد حرکت به سمت حل مسأله در آن نیست؛ فقط داد می‌کشد.

رفتار «تو درد بکش من هم داد می‌کشم» پرتناقض هم هست. عاملان چنین رفتاری در همان حال که طرح می‌دهند تا فضای مجازی را تخته کنند، نان‌شان هم در بقای فضای مجازی است. آ‌ن‌ها کاملاً آگاه هستند که آن بلندگویی که دادشان را به گوش خلایق می‌رساند همین فضای مجازی است. جملات‌ سخنان‌شان را کوتاه طراحی می‌کنند که در یک دقیقه فیلم قابل انتشار در اینستاگرام یا کلمات محدود توئیتر بتوان جا داد.

پوپولیسم نو، خوردن از توبره و آخور هم هست. طرح برای بستن فضای مجازی می‌دهی تا قدرت خوشش آید، و حواست به دوربین و کارگردانی داد کشیدن هم هست تا جلب توجه کنی؛ اما از نوشتن دو خط یادداشت سیاستی علت‌شناسانه در روزنامه عاجزی، تو فقط داد می‌کشی؛ درباره فرایند، سازوکار، علت، کنشگر، گزینه‌ها و سیاست‌های منجر به عفونت، شکستگی، پارگی و ضرب‌خوردگی چیزی نگو؛ نه سوادش را داری نه جرأتش؛ فشارش به بقیه می‌آید اما تو فقط داد بکش تا معلوم شود چقدر دردشناسی.

آقایان و خانم‌های دادکش، داد کشیدن را مردم خودشان بلدند؛ شما اگر درباره منشأ، فرایند، نیروها، اندیشه‌ها، گزاره‌ها، گزینه‌ها، سیاست‌ها، اقدامات و برنامه‌های منجر به بروز درد، چیزی فراتر از کلیات ابوالبقا بلدید، غیر از تکرار واژه‌های کلیشه‌ای سراسر تهی چیزی می‌دانی، اگر راهکاری در سر داری، بنویس؛ داد نکن. شما را برای داد کشیدن و جلب توجه کردن، انتخاب نکرده‌اند یا بر کاری نگمارده‌اند.

#تو_درد_بکش_من_داد
#سندروم_دیده_شدن
#سیاست_جزع_و_فزع
#پوپولیسم_نو
(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 #مصطفی_تاجزاده:

🔶 در گام دوم انقلاب استقلال و آزادی در هیچ سطحی پذیرفته نیست. یکدست‌کردن ارکان حکومت آغاز راه است، و به نفی استقلال و آزادی دانشگاه و حوزه و حذف اساتید منتقد می‌رسد. #دانشگاه، #پادگان می‌شود و افسران جنگ نرم جایی برای #محمد_فاضلی، #آرش_اباذری نمی‌گذارند.

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
وقتی امثال رائفی‌پور، حسن عباسی و ... می‌شوند اساتید نظام و انقلاب، اصلا نباید تعجب کرد که دولت انقلابی رئیسی هم اساتیدی چون #محمد_فاضلی را از دانشگاه اخراج می‌کند...!

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴آقایان! این چه کاری است؟

#احمد_زیدآبادی؛

اقتصاددانان کینزی توصیه می‌کنند که برای ایجاد رونق در شرایط رکودِ اقتصادی، دولت باید ایجاد اشتغال کند حتی اگر این اشتغال هیچ ثمرۀ مفیدی در بر نداشته باشد. مثلاً به جمعی از کارگران مزد پرداخت شود تا کانالی را حفر کنند و به جمعی دیگر از آنها مزد داده شود تا همان کانال را پر کنند!
این وضعیت به کاری که این روزها سران قوای حاکم در پیش گرفته‌اند، بی‌شباهت نیست. آنها شب و روز در تلاشند و تمام امکانات تبلیغاتی را به خدمت گرفته‌اند تا مرام و شیوۀ تازه‌ای از نوعِ زمامداری خود به نمایش بگذارند به طوری که منتقدان و حتی مخالفان آنها متقاعد شوند که تحولی صادقانه در جریان است و می‌توان به آن دل بست و به آینده خوشبین بود.
اما در همان حال، کارگزاران این قوا با درگیر کردن خود با زندانی سالمندی چون کیوان صمیمی و انتقال زنان زندانی به ندامتگاه قرچک و یا جلوگیری از ادامۀ تدریس استادانی مانند محمد فاضلی و آرش اباذری در دانشگاه‌ها، چنان فضا را علیه قوای حاکم منفی و مسموم می‌کنند که تأثیر تمام آن تلاش‌ها و تبلیغات، به طرفهٌ‌العینی دود می‌شود و به هوا می‌رود!
خب، این چه کاری است؟ مگر قرار است برای ایجاد اشتغال، کانالی حفر و سپس پر شود؟ اگر قرار به ایجاد تحولی در عملکرد قواست، پس برخیِ اقداماتِ حساسیت‌برانگیز و بی‌مبنا و بی‌اثر و بی‌وجه و خنثی سازِ رویکردِ تحولی برای چیست؟ اگر هم قرار است در بر همان پاشنۀ سابق و همیشگی خود بچرخد، دیگر این همه زحمت و تلاش و تبلیغات برای اثبات واقعی بودن تغییر و تحول چرا؟
مراد از این دوگانگیِ گیج کننده واقعاً چیست؟ آیا آنگونه که بدبینان معتقدند، همه‌اش "عملیات فریب" است؟ یا آنگونه که خوشبینان تصور می‌کنند؛ سران قوا کنترلی بر نهادها و نیروهای زیر دست خود ندارند؟
اگر مورد نخست باشد که این نه فقط دوام نمی‌آورد؛ بلکه اعتماد عمومی به تمام دستگاه‌های حکومتی را به زیر صفر می‌رساند. و اگر مورد دوم باشد، در آن صورت چرا اقدام عاجلی برای پایان دادن به این بلبشو و وضعیت ملوک‌الطوایفی صورت نمی‌گیرد و وحدت رویه‌ای بر عموم نهادها و کارگزاران آنها حاکم نمی‌شود؟

#قوای_حاکم
#کیوان_صمیمی
#محمد_فاضلی
#زنان_زندانی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
📝📝فاجعه پیش از این رخ داده است! (1)

#احمد_زیدآبادی

♈️محرومیت دکتر محمد فاضلی از ادامۀ تدریس در دانشگاه و مواردی مشابه آن، بار دیگر واکنش نیروهای سیاسی و اهل اندیشه را به وضعیت دانشگاه‌های کشور برانگیخته است.
واکنش‌ها سطوح متفاوتی دارند. برخی مسئله را به خواست "حاکمیت یکدست" برای پاکسازی محیط‌های علمی از صاحب‌نظران منتقد نسبت می‌دهند و برخی دیگر نیز آن را سوژۀ منازعات سیاسی روزمرۀ جناحی قرار داده‌اند.

♈️این ماجرا اما در دو سطحِ ژرف‌تر نیز قابل بررسی است. نخست چگونگی ظهور و تطور نهادی به نام دانشگاه در ایران و میزان توانایی آن در تولید علم و دانش و آگاهی و دوم، سرنوشتی که دانشگاه در چهار دهۀ اخیر بر اثر نوعی نگاه ابزارگونۀ سیاسی و ایدئولوژیک به آن پیدا کرده است.

♈️واقعیت این است که در دنیای جدید دانشگاه به معنای کلاسیک آن در اروپا زاده شده و همانطور که دکتر جواد طباطبایی هم تأکید می‌کند، از درون مدارس علوم دینی سربرآورده است. از این رو، دانشگاه در اروپا پدیده‌ای خلق‌الساعه و منقطع از تاریخ فکر و اندیشه در مهد خود نبوده و به عنوان نهادی با سوابق کهن، رشد و تکامل یافته و با نیازهای فکری و عملی جامعۀ خود در تعامل بوده است.

♈️این در حالی است که دانشگاه در کشور ما مانند دیگر نهادهای مدرن، امری وارداتی است. بدبختانه مدارس علوم دینی در ایران دورۀ قاجار و پیش از آن که عمدتاً به آموزش فقه و کلام مشغول بودند، از یک طرف، سترون‌تر از آن بودند که به صورتی خودجوش به دانشگاه‌هایی برای رفع نیازهای علمی جامعه تبدیل شوند و از طرف دیگر، حتی بنیۀ لازم را برای تغییر پارادایم ذهنی مسلط بر خود و ورود به مباحث دنیای نو و آشنایی با صورت‌های جدید علم نداشتند.

♈️این بود که دانشگاه به عنوان رقیب مدارس دینی در ایران ظهور کرد، اما چون خودش نیز پیشینه و اندوخته‌ای بومی نداشت، به ناچار به اقتباس و ترجمه از منابع علوم نوین رو آورد. اقتباس در علوم دقیقه بنا به سرشت اثباتی این علوم، جای مناقشۀ چندانی ندارد، اما اقتباس در علوم اجتماعی به تدوین نظامی از مفاهیم روشن و تعریف شده نیاز داشت که نه ضرورت آن دریافت شد و نه شاید بضاعتش موجود بود. این شد که علوم اجتماعی یا انسانی در دانشگاه‌های ایران چار پریشانی مفهومی و ناتوان در تولید نظام‌مند دانش شد به طوری که قریحه و خلاقیت فکری دانشجو را به کار اندازد و یا حتی ذهن او را نسبت به ماهیت این علوم و دسته‌بندی‎ها و نظریه‌های مربط به آنها منظم و دقیق بار آورد.

♈️ با این همه، تلاش‌ها و ابتکارهای فردی از سوی برخی استعدادهای درخشان دانشگاهی برای تدوین و تألیف آثار علمی و یا ترجمۀ دقیق‌تری از نظریه‌های مطرح در متون کلاسیکِ مغرب زمین به کار افتاد و به تدریج در حال انباشت این سرمایه بود که با وقوع انقلاب روندش مختل شد و دانشگاه‌ها به صورت میدان کارزار حامیانِ انواع ایدئولوژی‌های سطحی سیاسی در آمد و سپس به مدت چهار سال تعطیل شد.

♈️تا پیش از انقلاب، دانشگاه با آنکه رقیب مدارس دینی محسوب می‌شد اما عملاً کاری به کار آن نداشت و هر کدام از این دو به راه خود می‌رفتند.
پس از پیروزی انقلاب اما ماجرا وارونه شد. در سایۀ ایدوئولوژی حاکم بر انقلاب، مدارس علوم دینی خود را صاحب علومی راهگشا و کارآمد و برخوردار از دستورالعملِ لازم برای تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسان‌ها از گهواره تا گور شمردند و در مقابل، دانشگاه‌ها را به انقطاع از سنت دینی و تولید علوم نامفید و مضر متهم کردند. براین مبنا ستادی برای پاکسازی دانشگاه‌ها و تدوین کتب درسی جدید با تکیه بر نگرش دینی در علوم انسانی شکل گرفت و داعیۀ انقلاب فرهنگی در کشور مطرح شد.

♈️به رغم این، تقابل مستقیم و علنی مدارس دینی و دانشگاه‌ها گرچه در بین تندروترین نیروهای مذهبی حامیانی داشت اما چندان مورد پسند برخی بنیانگذاران نظام قرار نگرفت چرا که خطر اتهام ارتجاعِ علم‌ستیزانه و مخالفت با دستاوردهای تمدن جدید بشری را به دنبال می‌داشت. از این رو، بحث وحدت حوزه و دانشگاه به میان آمد که منظور دقیق آن هرگز روشن نشد.
#محمد_فاضلی
#حوزه_علمیه
#جواد_طباطبایی
#دانشگاه_تهران

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 خشم ⁧ #محمد_فاضلی ⁩، خشم علیه ۳ سال نابودی دانشگاه بود، خشم علیه ممنوع التدریسی و اخراج اساتید بود، خشم علیه تعلیق و تبعید تحصیلی دانشجو بود. یکجا لازم است ایستاد، فریاد زد و میکروفون را پرت کرد به صورت کسانی که تصور می‌کنند به واسطه خودی بودن، می‌توانند هر دروغی به زبان آورند.

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 عصبانیت ⁧ #محمد_فاضلی⁩ را می‌فهمم؛ یک طرفه محکوم می‌کنند، اخراج می‌کنند، دروغ می‌گویند،‌ تحریف می‌کنند. اما فشار اصلی جایی است که اوباش می‌خواهند ادای بافرهنگ‌ها را در بیاورند.

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 میلاد علوی:

خشم ⁧ #محمد_فاضلی ⁩، خشم علیه ۳ سال نابودی دانشگاه بود، خشم علیه ممنوع التدریسی و اخراج اساتید بود، خشم علیه تعلیق و تبعید تحصیلی دانشجو بود. یکجا لازم است ایستاد، فریاد زد و میکروفون را پرت کرد به صورت کسانی که تصور می‌کنند به واسطه خودی بودن، می‌توانند هر دروغی به زبان آورند.

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 وقتی در حمله بی‌امان تیر تهمت‌ها هیچ روزنه‌ای برای دفاع هم باقی نمی‌گذارند، تنها راهی که می‌ماند ‎#عصیان_علیه_دروغ است.

#محمد_فاضلی

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 خشم ‎#محمد_فاضلی، عصیان بر تبعیض و اجحاف بود. یک استاد را از دانشگاه اخراج می‌کنید، اما باز یقه‌اش را رها نمی‌کنید و از موضع بالا تحقیرش می‌کنید
انباشت فشارها بالاخره یک جایی میزند بیرون؛ بغض‌ها روزی می‌شکند!

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴پدیده‌ی جدیدِ امروز: ⁧ #بازجو_استاد⁩! ⁧ #بازجو_کارشناس/ انگیزه‌ی «اسنفندیاری» از تهمت به «فاضلی» چه بود؟

▪️مصطفی فقیهی

🔹می‌دانید چرا ⁧ #شهاب_اسفندیاری⁩ به ⁧ #محمد_فاضلی⁩ تهمت زد و توهین کرد؟

🔹اسفندیاری که از ⁧ #بورسیه⁩ ای‌های جنجالی از جیب بیت‌المال به دانشگاه ⁧ #ناتینگهام⁩ است، با الطاف خفیه‌ی رئسای‌ش در اخراج اساتید، یک‌شبه از «استادیاری» به ریاست دانشگاه صداوسیما ارتقا یافت!

🔹او حالا بر صدر کارشناسان تلویزیون نشسته و به نیابت از رئسا، چنین سخیف رفتار می‌کند!

🔹حالا بگویید، طبیعی نیست که بدهکارشان باشد؟!

🔹اگر اساتید خبره اخراج نمی‌شدند، این آقای بورسیه‌ای یک‌شبه بر ریاست دانشگاه می‌نشست؟

🔹نمی‌شود هم اخراج کرد، هم از موضعِ ⁧ #سر_بازجو⁩، آنتنِ رانتیِ تلویزیون را برای عقده‌گشایی استفاده کرد.

🔹اگرچه که این قبیل رفتارها، از سوی کسانی که یک‌شبه بر صدر نشسته‌اند، طبیعی‌ست؛ چون نه اصالت و هویتی دارند و نه به آن‌چه می‌گویند اندک باوری دارند؛ که هر اقدامی را برای کِیفِ رییس و ماندگاری یا رشدِ بیش‌تر و تصاحبِ مناصبِ غضبی، مرتکب می‌شوند.

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
🔴مازیار بالائی:

رسانه‌ای که باید ملی باشد سالهاست تبدیل به رسانه‌ای جناحی شده. ⁧ #نئوانقلابیون ⁩ به عنوان بانیان وضع موجود وقتی که تاب و توان پاسخ دادن به ⁧ #مسعود_پزشکیان ⁩ و تیم همراه را نداشتند، با شخصی کردن بحث و قطع کردن میکروفون ⁧ #محمد_فاضلی ⁩ نشان دادند که هیچ بویی از اخلاق و انصاف نبرده‌اند.

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
🔴توییت علی ربیعی در حمایت از فاضلی:

❇️ لَّا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا

‏سوره نساء آیه ۱۴۸

‏خدا بلند كردن صدا را به بدگويى دوست ندارد، مگر از آن كس كه به او ستمى شده باشد، و خدا شنوا و داناست.

‏⁧ #برای_ایران
‏⁧ #پزشکیان
‏⁧ #محمد_فاضلی

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 دکتر فاضلی صدای بغض نهفته جامعه است. همه فاضلی هستیم . درود بر شرفت بزرگمرد علم و اندیشه که در مقابل دروغگویان تهمت زن سکوت نکردی.

#عصیان_علیه_دروغ
#محمد_فاضلی
#مسعود_پزشکیان
#برای_ایران

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 علی نیکجو: کوهات-روانپزشک اتریشی- ترمی دارد به نام "خشم انسجام‌بخش"؛
گاه تیغ تیز تجاوز و تعدی نه پوست و گوشت، که مغز استخوان را می درد. آن‌گاه اندیشمند شریفی چون #محمد_فاضلی هم که خدای کلمه است، بالاترین اعتراض را در این می‌بیند که بایستد، از پشت جایگاه خارج شود و بغضِ مغضوبان این دیارِ مظلوم را فریاد کشد.
#بازجو_کارشناس

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
🔺️گفتن و نوشتن از لزوم صبوری، در هر شرایطی، ساده است اما گاهی، وجدان و شرافت یک انسان، با فریاد نشان داده می‌شود، با ⁧ #عصیان_علیه_دروغ⁩. نمی‌شود چیزی نگفت تا جماعتی به واسطه قدرت، هر دروغی خواستند بگویند و بروند. همه ما یک روزی، در زندگی‌مان، مثل ⁧ #محمد_فاضلی⁩ بوده‌ایم…

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
واکنش سخنگوی جبهه اصلاحات به اتفاق امروز صداوسیما

✍🏻جواد امام نوشت:

♦️#دروغ کسب‌و‌کار و #قطع_میکروفن روش‌شان است. این پروژه از خرداد_۱۳۸۸ شروع شده است… #صدا_و_سیمای_میلی #محمد_فاضلی #انتخابات_۱۴۰۳ #پزشکیان_برای_ایران

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
🔴 متنی که دکتر فاضلی بعد از اتفاقات دیشب منتشر کرد


من رفتنی‌ام، ایران تو بمان

محمد فاضلی

🔸من دو بار به ناحق از دانشگاه اخراج شدم (۱۳۹۰ و ۱۴۰۰) و همکارانم در هر دو دانشگاه شاهدان این رفتار ناحق هستند. بار اول حتی شکایت نکردم و دم برنیاوردم. بار دوم هم کلامی درباره آن در عرصه عمومی نگفتم، تا آن‌‌جا که می‌توانستم آن‌را پنهان کردم و هیچ نقشی در رسانه‌ای شدن آن نداشتم. فقط در مهرماه ۱۴۰۰ به وزارت علوم شکایت کردم که تا امروز به آن رسیدگی نشده است. اما هیچ کدام از این‌ها مهم نیستند و تلویحاً و با صراحت بارها گفته‌ام که حتی اگر امروز بگویند به دانشگاه برگرد، بازنمی‌گردم. به هیچ شغل دولتی بازنمی‌گردم. هیچ اهمیتی هم ندارد.

من همکاری با دکتر مسعود #پزشکیان را آگاهانه #برای_ایران انتخاب کردم. سخنانش را شنیدم، از دوستان درباره شخصیت و کارش پرسیدم، ده‌ها نفر تماس گرفتند و از من خواستند به ستاد ایشان کمک کنم. من اطمینان پیدا کردم که مسعود پزشکیان بهترین گزینه موجود است، صداقت دارد، ساختار مجلس و دولت و نظام حکمرانی را می‌فهمد، کلامی دروغ نمی‌گوید، و یکی از بزرگ‌ترین دردهای این کشور یعنی عدم توافق میان نخبگان و نزاع دائمی میان آن‌ها و در نتیجه عقب‌ماندگی کشور را می‌فهمد و برای درمان آن منش و روش دارد.

🔸من آمده بودم به دور از هیاهو، در زمانه‌ای که دعوت به عدم مشارکت، تحسین و لایک بیشتری دارد، از ضرورت مشارکت و قرار دادن کشور در مسیر «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» بدون تندروی بگویم. و اتفاق دیشب در تلویزیون هیچ تغییری در این باورم ایجاد نکرده است. من در آن صحنه نه شخص محمد فاضلی، بلکه مشاور نامزدی بودم که می‌خواهد «عقلانیت اصلاح‌جوی میانه‌رو، توافق‌ساز و تدریجی‌گرا» را نمایندگی کند.

🔸اما #شهاب_اسفندیاری که اهمیت یک امر ملی را درک نمی‌کند، تلویزیون کشور را در مهم‌ترین رخداد سیاسی جاری آن، به صحنه کینه‌توزی شخصی، بالا آوردن پرونده‌ای شخصی که من خود سه سال است از آن دم نزده‌ام، و صحنه‌آرایی برای تحقیر شخص من تبدیل کرد. بدتر آن‌که از لحن حرف زدن، تا زمان پرسیدن سؤال تا اقدام برای قطع میکروفون، همه طراحی شده بود تا #محمد_فاضلی را تحقیر و حضور انتخاباتی دکتر #پزشکیان را تضعیف کنند.

🔸آن‌چه مرا به هم ریخت، جز مشاهده یک صحنه کاملاً آماده شده در همه ابعاد برای تبدیل کردن یک امر ملی، امری حیاتی برای ایران، به صحنه کینه‌توزی شخصی بود. هیچ دلیلی وجود نداشت که در برنامه‌ای در این سطح به زندگی شخصی کسی وارد شوند که در آن برنامه مشاور نامزد ریاست جمهوری است نه شخص محمد فاضلی. با این‌حال، از بینندگانی که از این رخداد ناراحت شدند، عذرخواهی می‌کنم.

سخن آخر

🔸پرتاب میکروفون رفتاری از سر عصبانیت شدید در آن لحظه بود. هیچ معنایی جز اعتراض به آنچه شرح دادم، نداشت.

🔸من عمیقاً به شجاعت، صداقت و از خودگذشتگی مسعود پزشکیان احترام می‌گذارم که با از خود گذشتگی برای کار کردن در مملکتی پا به میدان گذاشته است که در رسانه ملی آن می‌توانند «امر ملی انتخابات» را به صحنه کینه‌توزی شخصی بدل کنند.

🔸من همه عمر برای ایران زندگی کرده‌ام، به ایران و مسائلش اندیشیده‌ام، و بقیه عمر را هم همین گونه خواهم زیست. ورودم به هیچ عرصه‌ای از سیاست برای منفعت شخصی نبوده و نیست. اکنون نیز بر همان راه و روشم.

🔸از صمیم قلب به دکتر مسعود پزشکیان احترام می‌گذارم و امیدوارم آن‌چه گذشت ایشان را در پیمودن راهی که انتخاب کرده‌اند استوارتر سازد؛ ایمانش به سیاست اخلاقی و رفع تبعیض بیشتر شود.

🔸در چند جلسه‌ای که با مسعود پزشکیان داشتم، او را مجذوب اخلاق و راستی یافتم؛ سخنش درباره مردم حقیقی است؛ مثل مردم زیسته است؛ تبعیض را درک کرده؛ صداقت و دیانت رحمانی را در خود نهادینه کرده؛ و باوری عمیق به علم و تخصص دارد. به قیمت چند رأی بیشتر هم حاضر به دادن وعده‌های دروغین نیست.

🔸ما با انتخاب او هم ده‌ها مشکل عظیم پیش رو داریم، و بهبودهای بزرگ در زندگی ما ایرانیان به آسانی به دست نخواهد آمد؛ اما در منش و روش و اخلاق و کردار مسعود پزشکیان، و بدنه اجتماعی اثرگذاری که او را پشتیبانی می‌کند، ظرفیت‌های ایجاد بهبود وجود دارد.

🔸من با عزمی جزم‌تر به مسعود #پزشکیان رأی می‌دهم و هیچ انتظار شخصی از او ندارم، بالاخص انتظار برای پیگیری کردن آن‌چه در آن برنامه گذشت.

🔸شما هم بیایید راه «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» را انتخاب کنیم.

🔸من رفتنی‌ام، ما رفتنی هستیم، ایران تو بمان

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat