کتابخانه سیمرغ
74.7K subscribers
14.4K photos
943 videos
7.09K files
481 links
Download Telegram
📕#سرشت_جنسی_انسان(ممنوعه)

#کریستوفر_ریان #ساسیلدا_جفا

زن و شوهر محقق و پزشک، سیسلدا جفا و کریستوفر رایان، ضمن جمع‌آوری دلائل مستند علمی در کتابشان«ریشه‌های سکس در ماقبل تاریخ»، بنیانی‌ترین باورهای انسان معاصر از ازدواج را زیر سئوال می‌برند.
این دو محقق، با بی‌پروایی منحصر‌ به‌فرد و با آنکه سال‌ها از زندگی مشترک‌شان می‌گذرد، مدعی شده اند که بشر نباید و طبیعتاً نمی‌تواند خود را مقید به یک رابطه زناشویی درازمدت کند.
به عقیده این دو نویسنده، ضرورت‌های محدود معیشتی که بشر را در دوره‌ای از زندگی اجتماعی‌اش به پذیرش نهاد ازدواج سوق داده است بعد از تحولات اقتصادی و فرهنگی اجتماع مدرن، در حال فروپاشی است و انکار آن به گسترش هرچه بیشتر دروغ، تزویر، شرم، گناه و ناهنجاری‌های اجتماعی و اخلاقی دامن می‌زند.
این دو نویسنده در فصل‌های مختلف کتاب خود به طرح سئوال‌های کلی پرداختند و به آنها پاسخ داده‌اند.
چگونه می‌توانید اعلام کنید که بشر فعال‌ترین موجود جنسی است؟ این نوع نگاه، تصویری حیوانی از بشر ارائه می‌دهد!
بر عکس تصویری که از انسان «شریف» دارید، این انسان است که جنون جنسی دارد. تقریباً همه حیوانات روی زمین فقط برای تولید مثل فعالیت جنسی دارند ولی این بشر و پسر عمو‌هایش بابون‌ها هستند که به هزاران دلیل مختلف به رابطه جنسی تمایل پیدا می‌کنند. ما سکس داریم چون لذت‌بخش است، ما سکس داریم تا پیوند عاطفی مان با دیگری محکمتر شود. ما سکس داریم چون می‌خواهیم احساس غرور کنیم. ما برای پایان دادن به دعواهای قبیلگی، تضمین پیمان صلح، افزایش اعتماد در شراکت اقتصادی، گسترش مذاهب، رقابت، حسادت، کنجکاوی و در موارد بسیار نادری نیز برای بچه‌دار شدن به رابطه جنسی متوسل می‌شویم.

♦️@seemorghbook
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠

من مناجات درختان را هنگام سحر
رقص عطر گل یخ را با باد
نفس پاک شقایق را در سینه کوه
صحبت چلچله‌ها را با صبح
بغض پاینده هستی را در گندم‌زار
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل
همه را می‌شنوم
می‌بینم
من به این جمله نمی‌اندیشم
به تو می‌اندیشم
ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو می‌اندیشم
همه وقت
همه جا
من به هر حال که باشم به تو می‌اندیشم.

#فريدون_مشیری

♦️@seemorghbook
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏زهی صبحی که او آید
نشیند برسر بالین
تو چشم از خواب بگشایی
ببینی شاه شاهانی

♦️@seemorghbook
☕️ قطعه‌ای از کتاب

زمان نه می‌گذرد و نه صدایی دارد. آن‌که می‌گذرد ما هستیم و آنچه صدا میدهد ساعت‌مان است. زمان راه خود را در تاریخ با همان سکوت و خستگی ناپذیری فرو می‌بلعد که خورشید از مشرق طلوع و در مغرب غروب می‌کند.

تمدن‌های بزرگ را واژگون می‌کند، یادمان‌های باستانی را می‌فرساید و نسل‌ها را یکی پس از دیگری حریصانه می‌بلعد. برای همین از تاراج زمان حرف می‌زنیم. زمان می‌جَود و خُرد می‌کند و ما همان کسانی هستیم که میان آرواره‌هایش قرار داریم...

📕#راز_فال_ورق

#یوستین_گردر

♦️@seemorghbook
داشتن مغز ، دلیل قطعی

برای انسان بودن نیست !

پسته و گردو هم مغز دارند !

برای انسان بودن باید "شعور" داشت !


♦️@seemorghbook
سرکوب و هنر نوشتن

لئو اشتراوس

♦️@seemorghbook
📕#سرکوب_و_هنر_نوشتن

#لئو_اشتراوس

آیا سرکوب می‌تواند از استقلال اندیشه جلوگیری کند؟ نویسندگان چگونه با سرکوب کنار می‌آیند؟ چرا بسیاری از فیلسوفان نامدار حقایق را در لفافه بیان کرده‌اند؟ آیا در لفافه نوشتن منحصر به جوامع غیرلیبرال است؟ نظریه‌پرداز نامدارِ آلمانی-آمریکایی در این جستار به این پرسش‌ها می‌پردازد.

♦️@seemorghbook
تصویری جالب از اولین سفیر ایران "میرزا قلی خان" بهمراه همسر امریکاییش در نیویورک ، خبر قربانی کردن یک گوسفند در بالکن هتل والدورف توسط این مرد باعث شد او به حاجی واشنگتن ملقب شود!

♦️@seemorghbook
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📖#حکایت

ملانصرالدین سندی داشت که باید قاضی شهر آن را تایید می کرد اما از بخت بد او قاضی هیچ کاری را بدون رشوه انجام نمی داد.
ملا هم آه در بساط نداشت که با قاضی شریک شود و کار تایید سند را به انجام برساند این بود که کوزه ای برداشت و آن را پر از خاک کرد و روی آن عسل ریخت بعد کوزه ی عسل و سند را برداشت و نزد قاضی رفت کوزه را پیشکش کرد و درخواستش را گفت.
قاضی همین که در پوش کوزه را برداشت و عسل را دید بی فوت وقت سند را تایید کرد و هر دو شاد و خندان از هم خداحافطی کردند .
چند روز گذشت ...
قاضی به حیله‌ی ملانصرالدین پی برد.
یکی از نزدیکان خود را به خانه ی ملا فرستاد و پیغام داد که در سند اشتباهی شده است‌.
ملا به فرستاده قاضی جواب داد :
از طرف من سلامی گرم به قاضی برسان
و بگو اشتباه در سند نیست
در کوزه‌ی عسل است.

♦️@seemorghbook
زندگی
کوزه آبی خنک و رنگین است
آب این کوزه گهی تلخ
گهی شور
و گهی شیرین است
"زندگی"
گرمی دلهای به هم پیوسته است
تا در آن دوست نباشد
همه درها بسته است!!

♦️@seemorghbook
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠

پشه ای در استکان آمد فرود
تا بنوشد آنچه وا پس مانده بود
کودکی -از شیطنت- بازی کنان
بست با دستش دهان استکان!
پشه دیگر طعمه اش را لب نزد
جست تا از دام کودک وا رهد
خشک لب، میگشت، حیران، راه جو
زیر و بالا ، بسته هر سو راه او
روزنی میجست در دیوار و در
تا به آزادی رسد بار دگر
هر چه بر جست تکاپو می فزود
راه بیرون رفتن از چاهش نبود
آنقدر کوبید بر دیوار سر
تا فرو افتاد خونین بال و پر
جان گرامی بود و آن نعمت لذیذ
لیک آزادی گرامی تر ، عزیز

#فریدون_مشیری

♦️@seemorghbook
کتاب‌ها خوراک فکری آدم هستند، که اگر نباشند، فکر آدم برای رفع گرسنگیش، سراغ هر چیز بیهوده‌ای که شده کشیده میشود

♦️@seemorghbook
☕️قطعه‌ای از کتاب

در كجا، كجا خوانده بودم كه محكوم به مرگی يک ساعت پيش از مرگ می‌گويد يا می‌انديشد كه اگر مجبور می شد در بلندی يا بر فراز صخره ای زندگي كند كه انقدر باريک باشد كه فقط دو پايش به روی آن جا بگيرد و در اطرافش پرتگاه ها، اقيانوس و سياهی ابدی، تنهايی ابدی و توفان ابدی باشد و به اين وضع ناگزير باشد در آن يک ذره فضا تمام عمر، هزار سال برای ابد بايستد؛ باز هم ترجيح می داد زنده بماند تا اينكه فورا بميرد! فقط زيستن، زيستن و زيستن... هرطور كه باشد، اما زنده ماندن و زيستن. عجب حقيقتی! خداوندا! چه حقيقتی! چه پست است انسان!

📕#جنايت_و_مكافات

#فئودور_داستايفسكی
♦️@seemorghbook
پادشاهی را گفتند که در شهر
شخصی هست که شباهت بسیاری با شما دارد

پادشاه دستور داد آن مرد را نزد او بیاورند و سپس با تمسخر از مرد پرسید :

با این شباهت بسیار،
آیا مادرت در کاخ پدرم کنیز بوده؟!

مرد جواب داد :
خیر جناب پادشاه، پدرم
باغبان کاخ مادرتان بوده!

#عبید_زاکانی

♦️@seemorghbook
محکوم شدگان

لیانید آندری‌یف

♦️@seemorghbook
📕#محکوم_شدگان یا داستان هفت نفری که به دار محکوم شدند

#لیانید_آندری‌یف

لئونيد نيکلايويچ آندريف نويسنده مشهور روسي در قرن 19 و 20 مي باشد که تنها تعداد اندکي از آثار او در ايران ترجمه شده و به چاپ رسيده است. از اين رو كتاب فوق از معدود آثار ترجمه شده وي به فارسي مي باشد.

آندريف، که از يک سو در بحبوحه بحران هاي اجتماعي و انقلاب ها حضور داشت و از سوي ديگر در مسير ايده ها و جريانات اجتماعي و ادبي مختلف قرار گرفته بود، در دوره هاي مختلف زندگي اش با عقايد و افکار و تمايلات زيادي دست و پنجه نرم کرد. او تلنگري به همه مکتب هاي ادبي نوين زد و در راهي طولاني از رئاليسم به سمبوليسم، با در هم آميختن اين دو مکتب، طراوت و ظرافت خاصي به آثارش بخشيد.
او همواره به دنبال يافتن پاسخي براي پرسش¬هاي بي¬شمارش در زندگي از جمله سرنوشت، عشق، اميد، زندگي، مرگ و غيره بود. داستان يکي بود، يکي نبود که در اولين مجموعه آثارش در سال 1901 به چاپ رسيد، دغدغه نويسنده دربارة موضوع مرگ و زندگي را به روشني بيان مي دارد.
او عقيده دارد که مرگ، پايان حضور جسماني هر انسان در اين دنيا است، ولي زندگي همچنان پس از مرگ او و بدون او ادامه دارد. قهرمان اصلي داستان, لاورنتي پترويچ، سيماي انسان معاصر است که غرق در جسم خود بوده و از روح و روان خويش غافل مانده و در نهايت پشيمان ميگردد.

♦️@seemorghbook
موفقيت يعني : از مخروبه هاي شکست ، کاخ
پيروزي ساختن
موفقيت يعني : خنديدن به آنچه ديگران مشکلش ميپندارند
موفقيت يعني:ازتجارب انسانهاي موفق درس گرفتن
موفقيت يعني : خسته نشدن از مبارزه با دشواريها
موفقيت يعني : هميشه جانب حق را نگاه داشتن
موفقيت يعني :اشتباه را پذيرفتن و تکرار نکردن آن
موفقيت يعني: باشرايط مختلف خود را وفق دادن
موفقيت يعني : حفظ خونسردي در شرايط دشوار
موفقيت يعني : از ناممکن ها ، ممکن ساختن
موفقيت يعني : نا کامي ها را جدي نگرفتن
موفقيت يعني : تکيه گاه بودن براي ديگران
موفقيت يعني : توانايي دوست داشتن
موفقيت يعني : عاشق زندگي بودن
موفقيت يعني : با آرامش زيستن
موفقيت يعني : قدردان بودن
موفقيت يعني : صبور بودن

♦️@seemorghbook
پندهائی از قابوسنامه عنصرالمعالی باب هفتم

از معروفترین پندنامه های تاریخ...

۱- ای فرزند خویشتن را به راستگویی معروف کن، تا جایی که اگر به ضرورت دروغ گفتی از تو بپذیرند.
۲- ای فرزند سخن چهار نوع است: یکی نه دانستنی است و نه گفتنی (سودی به حالت ندارد ). دوم: هم دانستنی است و هم گفتنی ( کلام خدا و اولیا و پارسایان ). سوم: گفتنی است ولی نا دانستنی است ( صلاح تو در آن است )
و چهارم: دانستنی است و ناگفتنی ( عیب دوست و محتشمی بر تو معلوم شود و باید خموش ماند) و بهترین این چهار نوع همان دومی است. غیر این سخن مگو.
۳- و اما ای پسر افراط را شوم دار.
۴- فرزندم آرام سخن بگو و به آهسته سخن گفتن عادت کن.
۵- ای پسر به دانستن رازی که سودی به تو نمیرساند و به تو ارتباط ندارد رغبت نکن.
۶- فرزندم جز با خود راز خویش مگو و اگر گفتی دیگر رازش مخوان.
۷- فرزندم سرد سخن مباش که سخن سرد تخمی است که از او دشمنی روید.
۸- فرزندم اگرچه دانایی, ولی خویش را نادان شمر تا دَر آموختن بر تو باز و گشاده بماند.
۹- فرزندم اگر چه سخن دان باشی ولی کمتر از آنچه می دانی سخن بگو تا به وقت گفتار وا نمانی.
۱۰- بسیار دان کم گو باش, نه کم دان بسیار گو.
۱۱- فرزندم خاموشی دوم سلامت است و بسیار گفتن دوم بی خردی.
۱۲- کسی که بسیار حرف میزند اگرچه خردمند باشد مردمان او را بی خرد شناسند، و نادان اگر خاموش بماند مردم سکوت او را نشانه ی خردش می دانند.
۱۳- هر چند پاک روَش و پارسا باشی، خود بین و خویشتن ستای مباش.
۱۴- فرزندم سعی کن تا مردم ستایشت کنند نه این که خویش ستایش گر خویش باشی.
۱۵- فرزندم با هرکه سخن میگویی، اول ببین که خریدار سخن تو هست یا نه؟ اگر خریدار نبود خوش زبانی کن تا خریدار شود.
۱۶- فرزندم تا می توانی از شنیدن سود ببر که مردم از سخن شنیدن سخن گوی می شوند.
۱۷- فرزندم شنیدن پند حکما دیده ی خرد را روشن می کند....


♦️@seemorghbook