کتابخانه سیمرغ
75K subscribers
14.1K photos
944 videos
7.02K files
502 links
Download Telegram
چقدر خوب بود اگر زندگان می‌آمدند اینجا پهلوی ما مرده‌ها کیف می‌کردند، برای خودشان هم بهتر بود؛

چون یادشان می‌افتاد که روزی مثل ما میشوند، آنوقت بیشتر از زندگی لذت می‌بردند.

📘#آفرینگان

#صادق‌_هدایت

♦️@seemorghbook
📕#آفرینگان

#صادق_هدایت

داستان زیبا، در موردِ زنی به نامِ «زربانو» است که پس از مرگش سایۀ او از او جدا شده و با سایه های دیگر جنازه ها در «استودان» (جایی که مردگان را در آنجا میگذاشتند که ابتدا بدنشان بپوسد و تجزیه شود.. اینگونه دیگر عناصر چهارگانۀ طبیعت آلوده نمیشد) هم صحبت میشوند... این سایه ها در روز هرکدام به هرجایی که دوست دارند میروند و در شب به «استودان» بازگشته و در کنارِ استخوان هایشان میمانند. دو نکتۀ قابلِ توجه در این داستان به چشم می آید، اول اینکه: «صادق هدایت» این نویسندۀ خردگرا در این داستان نامی از "روح" نبرده، بلکه از "سایه" نام برده است
دوم اینکه: این نویسندۀ خردمندِ ایرانی «صادق هدایت»، در این داستان از تعدادِ زیادی نام های اصیل و زیبایِ ایرانی استفاده کرده است .
خلاصه «زربانو» به کمکِ سایه ها و بخصوص سایه ای به نامِ «آذین» که بسیار واقع گرا و خردمند است، متوجه میشود که هرچه در زندگی به او در مورد جهان دیگر و بهشت و جهنم گفته اند و وعده در مورد پاداش به کار نیک داده اند، دروغی بیش نبوده است که مبلغّان دینی تحویل او و امثال او داده اند.

♦️@seemorghbook