در عرض یک دقیقه میشود یک نفر را خُرد کرد. در یک ساعت میشود کسی را دوست داشت و در یک روز میشود عاشق شد.
ولـی یک عمر طول خواهد کشید تا بشود کسی را فراموش کرد...!
#گابریل_گارسیا_مارکز
@seemorghbook
ولـی یک عمر طول خواهد کشید تا بشود کسی را فراموش کرد...!
#گابریل_گارسیا_مارکز
@seemorghbook
باید جهان را بهتر از آنچه تحویل گرفتهای تحویل بدهی؛ خواه با فرزندی خوب یا باغچهای سرسبز؛ اگر فقط یک نفر با بودن تو سادهتر نفس کشید، یعنی تو موفق شدهای ...
#گابریل_گارسیا_مارکز
@seemorghbook
#گابریل_گارسیا_مارکز
@seemorghbook
تنهایی آدم ها بزرگ است
خیلی بزرگ
شاید هم به وسعت یک دریاست
اما برای پر کردنش یک لیوان محبت کافیست ..!
#گابریل_گارسیا_مارکز
@seemorghbook
خیلی بزرگ
شاید هم به وسعت یک دریاست
اما برای پر کردنش یک لیوان محبت کافیست ..!
#گابریل_گارسیا_مارکز
@seemorghbook
انسان تا وقتی فکر میکند نارس است،
به رشد و کمال خود ادامه میدهد
و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است،
دچار آفت میشود...!
#گابریل_گارسیا_مارکز
@seemorghbook
به رشد و کمال خود ادامه میدهد
و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است،
دچار آفت میشود...!
#گابریل_گارسیا_مارکز
@seemorghbook
باید دنیا را کمی بهتر از آنچه تحویل گرفته ای, تحویل دهی ...
خواه با فرزندی خوب ...
خواه با باغچه ای سرسبز ...
خواه با اندکی بهبود شرایط اجتماعی ...
خواه با حل مشکلی هر چند کوچک از بنده ای ..
و اینکه بدانی ...
حتی فقط یک نفر با بودن تو ساده تر نفس کشیده است.
این یعنی تو موفق شده ای!
#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
خواه با فرزندی خوب ...
خواه با باغچه ای سرسبز ...
خواه با اندکی بهبود شرایط اجتماعی ...
خواه با حل مشکلی هر چند کوچک از بنده ای ..
و اینکه بدانی ...
حتی فقط یک نفر با بودن تو ساده تر نفس کشیده است.
این یعنی تو موفق شده ای!
#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
تنهایی آدم ها بزرگ است
خیلی بزرگ
شاید هم به وسعت یک دریاست
اما برای پر کردنش یک لیوان محبت کافیست ..!
#گابریل_گارسیا_مارکز
@seemorghbook
خیلی بزرگ
شاید هم به وسعت یک دریاست
اما برای پر کردنش یک لیوان محبت کافیست ..!
#گابریل_گارسیا_مارکز
@seemorghbook
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انسانها همه میخواهند
در قله کوه زندگی کنند
بی آنکه به خوشبختی آرمیده
در دست خود نگاهی انداخته باشند.
#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
در قله کوه زندگی کنند
بی آنکه به خوشبختی آرمیده
در دست خود نگاهی انداخته باشند.
#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
اگر بخواهی کتابی صد صفحه ای درباره امید بنویسی، چه می نویسی؟
گفتذ:نود و نه صفحه رو خالی میذارم . صفحه آخر، سطر آخر می نویسم
یادت باشه دنیا گرده
هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی
شاید در نقطه شروع باشی.
#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
گفتذ:نود و نه صفحه رو خالی میذارم . صفحه آخر، سطر آخر می نویسم
یادت باشه دنیا گرده
هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی
شاید در نقطه شروع باشی.
#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
کتابخانه سیمرغ via @like
📕#یادداشت_های_پنج_ساله
✍#گابریل_گارسیا_مارکز
«یادداشتهای پنجساله» رمان نیست، مجموعهداستان هم نیست بلكه مجموعهای است خواندنی از نوشتهها و یادداشتهای ماركز درباره موضوعات مختلف. از جایزه نوبل، كه شبحش در مواقعی از سال روی سر نویسندهها میافتد، بگیرید تا بدیمنی نوبل گرفتن و عقاید ماركز درباره نوشتن و سیاست و البته جامعه پیرامونش. كتاب اگرچه عنوان یادداشتها را دارد اما از هر قصه و داستانی خواندیتر روایت شده است.
«یادداشتهای پنجساله» شما را تحت تاثیر قرار میدهد. این یادداشتها شخصیت دیگری از ماركز پیش چشم خواننده میسازد كه با آن شخصیت داستاننویسش تفاوتی فاحش دارد. ماركز در یادداشتهایش تحلیلگر و ریزبین و متفكر است. خرد انتقادی دارد. گو اینكه ماركز در نهایت همان ماركز داستانگو است و فضای كتاب و یادداشتها هم كم و بیش همان فضای جادویی داستانها و رمانهایش است. ماركز در این یادداشتها هم استعداد شگرف قصهگویی و داستانسراییاش را به رخ خواننده میكشد و درواقع هر یادداشتش از منظری دیگر، داستانی است فوقالعاده خواندنی. به نظرمیرسه این كتاب و درواقع این یادداشتها بهترین اثری هستند كه این روزها از ماركز ترجمه و منتشر شده است. «یادداشتهای پنجساله» نزدیك شصت یادداشت ماركز است كه او بین سالها ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴ نوشته است. «داستانی مخوف برای شب سال نو»، «بیماری سیاسی محمدرضا پهلوی»، «همینگوی خصوصی من»، «كوكاكولا، یادش بخیر»، «مزخرفات آنتونی كوئین»، «بسیار خوب، باز هم در مورد ادبیات صحبت كنیم» ازجمله یادداشتهای ماركز در این كتاب هستند،
یادداشتهای پنج ساله کتاب فوق العاده ای است.
♦️@seemorghbook
✍#گابریل_گارسیا_مارکز
«یادداشتهای پنجساله» رمان نیست، مجموعهداستان هم نیست بلكه مجموعهای است خواندنی از نوشتهها و یادداشتهای ماركز درباره موضوعات مختلف. از جایزه نوبل، كه شبحش در مواقعی از سال روی سر نویسندهها میافتد، بگیرید تا بدیمنی نوبل گرفتن و عقاید ماركز درباره نوشتن و سیاست و البته جامعه پیرامونش. كتاب اگرچه عنوان یادداشتها را دارد اما از هر قصه و داستانی خواندیتر روایت شده است.
«یادداشتهای پنجساله» شما را تحت تاثیر قرار میدهد. این یادداشتها شخصیت دیگری از ماركز پیش چشم خواننده میسازد كه با آن شخصیت داستاننویسش تفاوتی فاحش دارد. ماركز در یادداشتهایش تحلیلگر و ریزبین و متفكر است. خرد انتقادی دارد. گو اینكه ماركز در نهایت همان ماركز داستانگو است و فضای كتاب و یادداشتها هم كم و بیش همان فضای جادویی داستانها و رمانهایش است. ماركز در این یادداشتها هم استعداد شگرف قصهگویی و داستانسراییاش را به رخ خواننده میكشد و درواقع هر یادداشتش از منظری دیگر، داستانی است فوقالعاده خواندنی. به نظرمیرسه این كتاب و درواقع این یادداشتها بهترین اثری هستند كه این روزها از ماركز ترجمه و منتشر شده است. «یادداشتهای پنجساله» نزدیك شصت یادداشت ماركز است كه او بین سالها ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴ نوشته است. «داستانی مخوف برای شب سال نو»، «بیماری سیاسی محمدرضا پهلوی»، «همینگوی خصوصی من»، «كوكاكولا، یادش بخیر»، «مزخرفات آنتونی كوئین»، «بسیار خوب، باز هم در مورد ادبیات صحبت كنیم» ازجمله یادداشتهای ماركز در این كتاب هستند،
یادداشتهای پنج ساله کتاب فوق العاده ای است.
♦️@seemorghbook
انسان تا وقتی فکر می کند نارس است به رشد و کمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت می شود .
#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
اگر میدانستم این آخرین دقایقیست که تو را میبینم
به تو میگفتم دوستت دارم
و نمیپنداشتم تو خود این را میدانی
همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلتها به ما دهد.
#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
به تو میگفتم دوستت دارم
و نمیپنداشتم تو خود این را میدانی
همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلتها به ما دهد.
#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
☕️قطعهای از کتاب
اورسولا گفت:
ما از اینجا نمیرویم، همینجا میمانیم، چون در اینجا صاحب فرزند شدهایم.
خوزه گفت:
اما هنوز مُردهای در اینجا نداریم، وقتی کسی مُردهای زیر خاک ندارد، به آن خاک تعلق ندارد.
اورسولا با لحنی آرام و مصمم گفت:
اگر قرار باشد من بمیرم تا بقیه در اینجا بمانند، خواهم مُرد... .
📕#صدسال_تنهایی
✍#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
اورسولا گفت:
ما از اینجا نمیرویم، همینجا میمانیم، چون در اینجا صاحب فرزند شدهایم.
خوزه گفت:
اما هنوز مُردهای در اینجا نداریم، وقتی کسی مُردهای زیر خاک ندارد، به آن خاک تعلق ندارد.
اورسولا با لحنی آرام و مصمم گفت:
اگر قرار باشد من بمیرم تا بقیه در اینجا بمانند، خواهم مُرد... .
📕#صدسال_تنهایی
✍#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
☕️قطعهای از کتاب
روزی میرسد که نسبت به همه چیز بی تفاوت میشوی. نه از بدگوییهای دیگران میرنجی و نه دلخوش به حرفهای عاشقانهی اطرافت ...
به آن روز میگویند : "پیری" ...!
آن روز، ممکن است برای برخی پس از سی سال از اولین روزی که پا به این دنیا گذاشتهاند فرا برسد و برای برخی پس از هشتاد سال هم هرگز اتفاق نیفتد ...!
این دیگر به چگونه تا کردن زندگی با انسانها دارد !
📕#سفر_به_خیر_آقای_رییس_جمهور
✍#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
روزی میرسد که نسبت به همه چیز بی تفاوت میشوی. نه از بدگوییهای دیگران میرنجی و نه دلخوش به حرفهای عاشقانهی اطرافت ...
به آن روز میگویند : "پیری" ...!
آن روز، ممکن است برای برخی پس از سی سال از اولین روزی که پا به این دنیا گذاشتهاند فرا برسد و برای برخی پس از هشتاد سال هم هرگز اتفاق نیفتد ...!
این دیگر به چگونه تا کردن زندگی با انسانها دارد !
📕#سفر_به_خیر_آقای_رییس_جمهور
✍#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
☕️ قطعهای از کتاب
قبل از پنجاه سالگی به طرزی غافلگیر کننده یقین پیدا کردم که فانی هستم. در یکی از شبهای کارناوال، با زنی خارق العاده، پرشور تانگو میرقصیدم. چنان چسبیده به هم میرقصیدیم که گردش خون در رگ هایش را حس می کردم و گرمای نفس های شتابزده اش مرا به رخوتی لذت بخش فرو می برد... در این حال خوش بودم که رعشه مرگ برای نخستین بار سراپایم را لرزاند و کم مانده بود نقش زمین شوم. پنداری پیامی پرخاشگرانه از غیب در گوشم پیچید: هر کاری هم بکنی باز امسال یا صد سال دیگر، بالاخره برای ابد خواهی مرد ... زن وحشتزده از من فاصله گرفت و گفت چی شده؟ گفتم هیچی و دستم را روی قلبم گذاشتم .
از آن پس دیگر عمرم را با سال حساب نکردم بلکه به لحظه شمردم ...
📕#خاطره_دلبرکان_غمگین_من
✍#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
قبل از پنجاه سالگی به طرزی غافلگیر کننده یقین پیدا کردم که فانی هستم. در یکی از شبهای کارناوال، با زنی خارق العاده، پرشور تانگو میرقصیدم. چنان چسبیده به هم میرقصیدیم که گردش خون در رگ هایش را حس می کردم و گرمای نفس های شتابزده اش مرا به رخوتی لذت بخش فرو می برد... در این حال خوش بودم که رعشه مرگ برای نخستین بار سراپایم را لرزاند و کم مانده بود نقش زمین شوم. پنداری پیامی پرخاشگرانه از غیب در گوشم پیچید: هر کاری هم بکنی باز امسال یا صد سال دیگر، بالاخره برای ابد خواهی مرد ... زن وحشتزده از من فاصله گرفت و گفت چی شده؟ گفتم هیچی و دستم را روی قلبم گذاشتم .
از آن پس دیگر عمرم را با سال حساب نکردم بلکه به لحظه شمردم ...
📕#خاطره_دلبرکان_غمگین_من
✍#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
📕#گزارش_یک_آدم_ربایی(نایاب)
✍#گابریل_گارسیا_مارکز
داستان کتاب گزارش یک ادم ربایی (News of a Kidnapping) درباره ماجرای دزدیدن تعدادی از چهره های سرشناس کلمبیا بود که توسط کارتل مدلین مدتی زندانی بودند و سپس رها شدند.گروه کارتل مدلین یکی از خطرناک ترین و ثروتمندترین کارتل های مواد مخدر جهان بود که توسط پابلو اسکوبار رهبری می شد.سرمایه خالص رهبر این گروه ۳۰ میلیارد دلار بود.
نویسنده این کتاب گابریل گارسیا مارکز کلمبیایی است که به زبان اسپانیایی و در ژانر غیر داستانی نوشته شده است.
♦️@seemorghbook
✍#گابریل_گارسیا_مارکز
داستان کتاب گزارش یک ادم ربایی (News of a Kidnapping) درباره ماجرای دزدیدن تعدادی از چهره های سرشناس کلمبیا بود که توسط کارتل مدلین مدتی زندانی بودند و سپس رها شدند.گروه کارتل مدلین یکی از خطرناک ترین و ثروتمندترین کارتل های مواد مخدر جهان بود که توسط پابلو اسکوبار رهبری می شد.سرمایه خالص رهبر این گروه ۳۰ میلیارد دلار بود.
نویسنده این کتاب گابریل گارسیا مارکز کلمبیایی است که به زبان اسپانیایی و در ژانر غیر داستانی نوشته شده است.
♦️@seemorghbook
باید جهان را بهتر از آنچه تحویل گرفتهای تحویل بدهی؛ خواه با فرزندی خوب یا باغچهای سرسبز؛ اگر فقط یک نفر با بودن تو سادهتر نفس کشید، یعنی تو موفق شدهای ...
#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
انسان تا وقتی فکر می کند نارس است به رشد و کمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت می شود .
#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
انسان تا وقتی فکر می کند نارس است به رشد و کمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت می شود .
#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
☕️قطعهای از کتاب
روزی میرسد که نسبت به همه چیز بیتفاوت میشوی. نه از بدگوییهای دیگران میرنجی و نه دلخوش به حرفهای عاشقانهی اطرافت.
به آن روز میگویند:
"پیری".
آن روز، ممکن است برای برخی پس از سی سال از اولین روزی که پا به این دنیا گذاشتهاند؛ فرا برسد و برای برخی پس از هشتاد سال هم هرگز اتفاق نیفتد.
"این دیگر به چگونه تاکردن زندگی با انسانها ربط دارد."
📕#سفر_بخیر_آقای_رئیس_جمهور
✍️#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
روزی میرسد که نسبت به همه چیز بیتفاوت میشوی. نه از بدگوییهای دیگران میرنجی و نه دلخوش به حرفهای عاشقانهی اطرافت.
به آن روز میگویند:
"پیری".
آن روز، ممکن است برای برخی پس از سی سال از اولین روزی که پا به این دنیا گذاشتهاند؛ فرا برسد و برای برخی پس از هشتاد سال هم هرگز اتفاق نیفتد.
"این دیگر به چگونه تاکردن زندگی با انسانها ربط دارد."
📕#سفر_بخیر_آقای_رئیس_جمهور
✍️#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
زمان نمیگذرد، بلکه فقط تکرار میشود.
📘#صد_سال_تنهایی
✍#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook
📘#صد_سال_تنهایی
✍#گابریل_گارسیا_مارکز
♦️@seemorghbook