کتابخوانی📚
6.37K subscribers
6.04K photos
390 videos
12.1K files
990 links
https://www.instagram.com/azadshafi7


👻مخاطب نوشته هام یه موجود خیالیه :)


Admin:
@ShafiAzad7
Download Telegram
#کتاب_صوتی
#تنهایی_پرهیاهو
#بهومیل_هرابال
#پرویز_دوانی
#رمان_داستان
تنهایی پرهیاهو عنوان کتابی از بهومیل هرابال نویسنده اهل چک است. او این کتاب را در فاصله سال‌های ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ نوشت و از آن‌جا که در کشورش ممنوع‌القلم بود اثر در سال ۱۹۷۶ به صورت مخفیانه منتشر شد. اولین انتشار اثر در کشور چک به سال ۱۹۸۹ برمی‌گردد. داستان، برخلاف بیشتر آثار هرابال، در دوره سلطه نظام کمونیستی رخ می‌دهد.کتاب روایت تک‌گویی درونگرایانه یک کارگر پرس به نام آقای هانتا است. او در زیر زمینی مرطوب که انبار کاغذ باطله است روزگار می‌گذراند و کتاب‌هایی را که از سوی اداره سانسور به آن‌جا می‌آورند را خمیر می‌کند.آقای هانتا با خواندن این کتاب‌ها دنیا را به گونه‌ای دیگر می‌بیند.«قصه‌ی عاشقانه»ی سی و پنج ساله‌اش که پا می‌گذاری، پر می‌شوی از کتاب. دنیایش در انبوه کتاب‌ها خلاصه شده _ و علی‌رغم اراده‌ی خودش دانشی به هم رسانده _ و آبجو _ آنقدر آبجو خورده که استخری با طول پنجاه متر یا به قد یک برکه‌ی پرورش ماهی می‌شود _ می‌نوشد تا به قلب آنچه می‌خواند بهتر راه یابد. او به مدد کتاب فهمیده است آسمان از عاطفه بی بهره است _ نه آسمان عاطفه دارد و نه انسان ِ اندیشمند _ کتاب را که می‌بیند با پیشبندش آن را پاک می‌کند، بازش می‌کند، عطر حروف چاپ شده‌اش را می‌نوشد، جملات زیبای کتاب را به دهان می‌اندازد و مثل آب‌نبات می‌مکد یا مثل لیکوری می‌نوشد.خواب‌هایش پر از کابوس کتاب است. برای کتاب‌هایش مراسم عشای ربانی به جا می‌آورد.«تنهایی پر هیاهو» داستانی روانکاوانه_ فلسفی است، که از شخصیت هانتا و افکارش سخن می‌گوید. اما در این بین گاهی به موارد سیاسی_اجتماعی نیز اشاره می‌کند. «اگر کسی می‌خواست کتابی را خمیر کند، باید سر آدم‌ها را زیر پرس می‌گذاشت، ولی این کار فایده ای نمی‌داشت چون که افکار واقعی از بیرون حاصل می شود…تفتیش کننده‌های عقاید و افکار در سراسر جهان، بیهوده کتاب‌ها را می‌سوزانند…» که اشاره به ممنوعیت کتاب‌ها و خفقان فرهنگی ِ دوره ای از زندگی نویسنده دارد. هانتا کارگری روشن‌فکر از کشور چک _ کشوری سوسیالیستی _ است و این عاملی می شود تا خواننده در ذهن از او یک فعال سیاسی بسازد.بهومیل در داستان از طنز پنهانی بهره می‌گیرد؛ گویی نویسنده دخالتی در این طنز نداشته و روند داستان و خود شخصیت‌ها چنین موقعیت‌هایی را به وجود می‌آورند. طنز موقعیت. انتخاب راوی ِ اول شخص، زاویه‌ی دید مناسبی برای خواننده ایجاد می‌کند و تمام لحظات تنهایی راوی برایش ملموس‌تر می‌شود. بعضی از جملات مکرر تکرار می‌شوند که ترجیع‌بند داستان را می‌سازند. آنقدر که وقتی به «سی و پنج سال است که …» برمی‌خوری خستگی سی و پنج ساله را در تن‌ات حس می‌کنی و جمله‌ی دیگر:« آسمان عاطفه ندارد.» نویسنده این‌گونه به روزها و سال‌های زندگی اشاره می‌کند که از پشت هم می‌آیند و می‌روند بی‌هیچ تغییری. هانتا تمام حواسش به عشقبازی با کتاب‌هاست و آسمان‌اش تکه ای خاکستری است از حفره‌ی بالای زیرزمین، زیرزمین نموری که در آن کار می کند. دنیای هانتا پر از کتاب است، پر از ولع خوانش کتاب، جمع آوری کتاب‌های قوی ادبی و فلسفی، اگر چه دنیای‌اش تکراری است اما این عشق به او شادی می‌بخشد، به زندگی‌اش روح می‌دهد و سرشاری عمیقی از خواندن کتاب‌ها.