✍👀
📒📒📔📙📘📗📕📓📕📗📙📔
📢 #کتاب_pdf
📚 #باران_یعنی_تو_برمیگردی
📝 زنان تروا نمایشنامهای از ژان پل سارتر، نویسندهٔ اهل فرانسه است.
سارتر برای بیان پارهای حرفها و دغدغههای خود به اقتباس از یک نمایش نامهٔ کهن یونانی به نام «زنان تروا» روی آورد و آن را با عناصر و مفاهیم دوران خود درهم آمیخت. در متون تاریخی و ادبی یونان ماجرای ربوده شدن هلن، همسر منلاس، که بهانهای برای انهدام شهر تروا میشود، داستانی کهن و شناخته شده است؛ ولی وقتی ژان پل سارتر به روزآمدسازی این ماجرا میپردازد و در خلال کلمههایی که بر زبان شخصیتهای تراژدی اوری پید میگذارد، از جنگهای استعماری سخن میگوید و از جنگ ویتنام به عنوان جنگی کثیف یاد میکند، سخنش معنایی دیگر مییابد.
#فارسی
#شعر
#نزار_قبانی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
📒📒📔📙📘📗📕📓📕📗📙📔
📢 #کتاب_pdf
📚 #باران_یعنی_تو_برمیگردی
📝 زنان تروا نمایشنامهای از ژان پل سارتر، نویسندهٔ اهل فرانسه است.
سارتر برای بیان پارهای حرفها و دغدغههای خود به اقتباس از یک نمایش نامهٔ کهن یونانی به نام «زنان تروا» روی آورد و آن را با عناصر و مفاهیم دوران خود درهم آمیخت. در متون تاریخی و ادبی یونان ماجرای ربوده شدن هلن، همسر منلاس، که بهانهای برای انهدام شهر تروا میشود، داستانی کهن و شناخته شده است؛ ولی وقتی ژان پل سارتر به روزآمدسازی این ماجرا میپردازد و در خلال کلمههایی که بر زبان شخصیتهای تراژدی اوری پید میگذارد، از جنگهای استعماری سخن میگوید و از جنگ ویتنام به عنوان جنگی کثیف یاد میکند، سخنش معنایی دیگر مییابد.
#فارسی
#شعر
#نزار_قبانی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
📎 #_یک_تکه_کتاب
میخواهم نامهیی برایت بنویسمکه به هیچ نامهی دیگری شبیه نباشد وَ زبانی نو برای تو بیآفرینم زبانی همْترازِ اندامت وَ گُسترهی عشقم !
میخواهم از برگهای لغتْنامه بیرون بیایم
وَ از دهانم اجازهی سفر بگیرم !
خستهاَم از چرخاندن زبان در این دهان !
دهانی دیگر میخواهم که بتواند به درختِ گیلاس، یا چوب کبریتی بَدَل شَود !
دهانی که کلمات از آن بیرون بریزند ،
مانندِ پریانِ دریایی از امواجِ دریا
وَ کبوتران از کلاهِ شعبدهباز !
کتابهای دبستانم را از من بگیریدُ نیمکتهای کلاسم را ، گچها وُ قلمها وُ تخته سیاه را
از من بگیرید ، تنها واژهیی به من ببخشید
تا آن راچون گوشواری به گوشِ معشوقِ خود بیاویزم !
📕 باران یعنی تو برمیگردی
✍🏻 #نزار_قبانی
@ShafiAzad
میخواهم نامهیی برایت بنویسمکه به هیچ نامهی دیگری شبیه نباشد وَ زبانی نو برای تو بیآفرینم زبانی همْترازِ اندامت وَ گُسترهی عشقم !
میخواهم از برگهای لغتْنامه بیرون بیایم
وَ از دهانم اجازهی سفر بگیرم !
خستهاَم از چرخاندن زبان در این دهان !
دهانی دیگر میخواهم که بتواند به درختِ گیلاس، یا چوب کبریتی بَدَل شَود !
دهانی که کلمات از آن بیرون بریزند ،
مانندِ پریانِ دریایی از امواجِ دریا
وَ کبوتران از کلاهِ شعبدهباز !
کتابهای دبستانم را از من بگیریدُ نیمکتهای کلاسم را ، گچها وُ قلمها وُ تخته سیاه را
از من بگیرید ، تنها واژهیی به من ببخشید
تا آن راچون گوشواری به گوشِ معشوقِ خود بیاویزم !
📕 باران یعنی تو برمیگردی
✍🏻 #نزار_قبانی
@ShafiAzad