Forwarded from دانش، آگاهی
«ما تنها جوش و خروش مواد شیمیایی هستیم»
یک رودخانه در مسیر حرکت خود به صخرهای بزرگ برخورد میکند، به دو شاخه راست و چپ منشعب میشود، مسیر چپ در ادامه به اقیانوس میریزد و مسیر راست در انتها به یک مرداب.
«هیچ برنامهریزی برای چیزی صورت نگرفته»
در سمت راست این رودخانه چراگاه بزرگی از قدیم بوده است، در تمام ایام حیوانات گوناگون بعد از حضور در این چراگاه برای خوردن آب به سمت رودخانه و قاعدتاً انشعاب راست میرفتند و در طول زمان خاک لبه انشعاب راست رودخانه فرومیریخت و انشعاب هرروز بزرگتر و شار عبور آب بیشتر میشد.
ماهی زیبایی که از سمت سرچشمه در حال شنا در امتداد رودخانه بود، به صخره نزدیک میشد، در نزدیکی صخره، آب جریانهای متفاوتی پیداکرده بود. کمی چپ بیشتر راست باز کمی چپ باز راست و هرچه به محل انشعاب نزدیک میشد کشش پهنای انشعاب راست بیشتر و بیشتر میشد تا درنهایت ماهی زیبا بدون هیچ تصمیمگیری و بیخبر از سرنوشتش وارد شاخه راست رودخانه شد.
ماهی ما اکنون عضو یک مرداب است، او جهانی تاریک و تلخ را تجربه میکند و تصور میکند شاید این مجازات کرمهای زیادی است که خورده و شاید افسوس میخورد که ایکاش تصمیم بهتری در انتخاب مسیر رودخانه گرفته بود.
او بیخبر ازآنچه برایش چیده شده بود، در سیاهی، تا همیشه عذاب خواهد کشید، ماهی برای زنده ماندن به آب نیاز داشت و برای حرکت به رودخانه، صخره بدون هیچ دلیلی در مسیر رودخانه قرارگرفته بود و حیوانات چراگاه در محیط اطراف رودخانه نقش مهمی در تصمیم سازی بستر حرکت او داشتند و او تنها در ورود به مرداب از تصمیمی که در آن نقشی نداشت آگاه شد. او اکنون محکومبه مرداب است به جرم آب، رودخانه، صخره و حیوانات چراگاه.
داستان ماهی و رودخانه نمادی از آن چیزی است که ما هر لحظه آن را زندگی می کنیم. تصور عده زیادی از افراد در همه جوامع این است که دارای عقل و منطق و روح هستند و آن چیزی که تجربه می کنند حاصل حیات روحشان و تصمیمات خودشان است، حال آنکه بی خبر از آن هستند که همه چیز برای آنها بر اساس ژنتیک، رشد در محیط و الگوهای پردازشی موجود در شبکه عصبی مغزشان از پیش تعیین می شود و آنها تنها با تغییرات محیط شیمیایی مغز از آن مطلع می شوند.
آنچه که امروز در سرنوشت جوامع می بینیم نتیجه مسیری است که ژنتیک، محیط و حافظه انسان برایشان رقم زده است و آنهم در طی هزاران سال. اگر امروز میبینیم که با وجود سطح بالایی از پیشرفت علم و دانش، گروهای بزرگی همچنان مقلد رفتارهای کهن و خرافی هستند، اگر میبینیم که همچنان اسیر تفکرات ایدئولوژیها و مکاتب هستند،
تنها دلیل ش جبر زیستی است نه هیچ چیز بیشتری.
سروش سارابی
https://bit.ly/3Pfrb6M
جبر زیستی چگونه زندگی ما را شکل می دهد:
https://t.me/daneshagahi/1688
@daneshagahi
یک رودخانه در مسیر حرکت خود به صخرهای بزرگ برخورد میکند، به دو شاخه راست و چپ منشعب میشود، مسیر چپ در ادامه به اقیانوس میریزد و مسیر راست در انتها به یک مرداب.
«هیچ برنامهریزی برای چیزی صورت نگرفته»
در سمت راست این رودخانه چراگاه بزرگی از قدیم بوده است، در تمام ایام حیوانات گوناگون بعد از حضور در این چراگاه برای خوردن آب به سمت رودخانه و قاعدتاً انشعاب راست میرفتند و در طول زمان خاک لبه انشعاب راست رودخانه فرومیریخت و انشعاب هرروز بزرگتر و شار عبور آب بیشتر میشد.
ماهی زیبایی که از سمت سرچشمه در حال شنا در امتداد رودخانه بود، به صخره نزدیک میشد، در نزدیکی صخره، آب جریانهای متفاوتی پیداکرده بود. کمی چپ بیشتر راست باز کمی چپ باز راست و هرچه به محل انشعاب نزدیک میشد کشش پهنای انشعاب راست بیشتر و بیشتر میشد تا درنهایت ماهی زیبا بدون هیچ تصمیمگیری و بیخبر از سرنوشتش وارد شاخه راست رودخانه شد.
ماهی ما اکنون عضو یک مرداب است، او جهانی تاریک و تلخ را تجربه میکند و تصور میکند شاید این مجازات کرمهای زیادی است که خورده و شاید افسوس میخورد که ایکاش تصمیم بهتری در انتخاب مسیر رودخانه گرفته بود.
او بیخبر ازآنچه برایش چیده شده بود، در سیاهی، تا همیشه عذاب خواهد کشید، ماهی برای زنده ماندن به آب نیاز داشت و برای حرکت به رودخانه، صخره بدون هیچ دلیلی در مسیر رودخانه قرارگرفته بود و حیوانات چراگاه در محیط اطراف رودخانه نقش مهمی در تصمیم سازی بستر حرکت او داشتند و او تنها در ورود به مرداب از تصمیمی که در آن نقشی نداشت آگاه شد. او اکنون محکومبه مرداب است به جرم آب، رودخانه، صخره و حیوانات چراگاه.
داستان ماهی و رودخانه نمادی از آن چیزی است که ما هر لحظه آن را زندگی می کنیم. تصور عده زیادی از افراد در همه جوامع این است که دارای عقل و منطق و روح هستند و آن چیزی که تجربه می کنند حاصل حیات روحشان و تصمیمات خودشان است، حال آنکه بی خبر از آن هستند که همه چیز برای آنها بر اساس ژنتیک، رشد در محیط و الگوهای پردازشی موجود در شبکه عصبی مغزشان از پیش تعیین می شود و آنها تنها با تغییرات محیط شیمیایی مغز از آن مطلع می شوند.
آنچه که امروز در سرنوشت جوامع می بینیم نتیجه مسیری است که ژنتیک، محیط و حافظه انسان برایشان رقم زده است و آنهم در طی هزاران سال. اگر امروز میبینیم که با وجود سطح بالایی از پیشرفت علم و دانش، گروهای بزرگی همچنان مقلد رفتارهای کهن و خرافی هستند، اگر میبینیم که همچنان اسیر تفکرات ایدئولوژیها و مکاتب هستند،
تنها دلیل ش جبر زیستی است نه هیچ چیز بیشتری.
سروش سارابی
https://bit.ly/3Pfrb6M
جبر زیستی چگونه زندگی ما را شکل می دهد:
https://t.me/daneshagahi/1688
@daneshagahi
Forwarded from Public Exit
#زکریای_رازی: هرگاه از اهلِ دین دلیل بخواهند، بد میگویند و خشمگین میشوند، خونِ پرسشکننده را هدر میدانند. از این جهت حق به سختترین نوع مدفون شده و پنهان مانده است؛ به سختترین وضع پنهانی.
@PublicExit
@PublicExit
Forwarded from دانش، آگاهی
سریال وایکینگها یک دانشگاه است.
یک دانشگاه تمام در مورد چگونگی پیدایش خدایان، ادیان، بقا و گسترش آنها.
اگر می خواهید بدانید که چرا سرنوشت امروز ما این چنین شده است باید این سریال فوق العاده را حتما تا پایان فصل 5 ببینید.
سریال وایکینگها جدا از روایت یک داستان تاریخی، راوی چگونگی پیدایش مفهوم خدا، اعتقادات مذهبی، پیدایش پیروان، کاربرد این مفاهیم، بقا و گسترش آن است.
اگر بتوانید با تفکری عمیق در مقابله با ساختارهای تشکیل شده ذهنی خود به داستان این سریال دقت کنید پاسخ بسیاری از پرسشهای بنیادی را خواهید یافت.
در این سریال خواهید دید که کاربرد مفاهیم ماورایی چیست، چگونه خدایان و مذاهب ابزار قدرتمندی برای حاکمان هستند. خواهید دید که آنچه خدایان و ایدئولوژی برای عام جامعه و پیروان نمایش می دهند، پاداش رسیدن به انواع بهشت ها، اجرای خواسته های انواع خدایان، تنها برای کنترل و مدیریت حکومت ها است.
خواهید دید که از توهمات و الهامات و به واسطه پیشینه خوب یک فرد چگونه سرزمین موعود پدید می آید، خواهید دید که چگونه می توان در جهت منافع شخصی فردی را تبدیل به خدا کرد و معجزه پدید آورد.
آنچه که امروز در تفکرات ادیان میبینیم، آنچه که در رفتارهای عجیب فرقههای رنگارنگ میبینید، وقتی که میبینید چگونه شخصی برای رسیدن به بهشت خود را منفجر می کند، همگی سرچشمه ای بسیار قدیمی دارد و اینجا در این سریال فوق العاده به چرایی همه اینها دست خواهید یافت.
به شکل عملی و با نمونه های واقعی نحوه مواجه شبکه عصبی مغز، مکانیک پردازش و عملکرد صرفه جویی مغز در مصرف انرژی در پذیرش و تقلید را به راحتی فرا خواهید گرفت.
تاکید می کنم در کنار لذت بردن از یک اثر سینمایی بسیار با کیفیت، به روایت داستان دقت کنید، حداقل تا پایان فصل 5 را ببینید و ترجیحا با زیرنویس اصلی به زبان انگلیسی. مهم است که مراقب باشید جاذبه های سینمایی و صحنه های 18+ شما را از دقت به اصل داستان دور نکند.
سروش سارابی
@daneshagahi
https://bit.ly/3LklHXK
یک دانشگاه تمام در مورد چگونگی پیدایش خدایان، ادیان، بقا و گسترش آنها.
اگر می خواهید بدانید که چرا سرنوشت امروز ما این چنین شده است باید این سریال فوق العاده را حتما تا پایان فصل 5 ببینید.
سریال وایکینگها جدا از روایت یک داستان تاریخی، راوی چگونگی پیدایش مفهوم خدا، اعتقادات مذهبی، پیدایش پیروان، کاربرد این مفاهیم، بقا و گسترش آن است.
اگر بتوانید با تفکری عمیق در مقابله با ساختارهای تشکیل شده ذهنی خود به داستان این سریال دقت کنید پاسخ بسیاری از پرسشهای بنیادی را خواهید یافت.
در این سریال خواهید دید که کاربرد مفاهیم ماورایی چیست، چگونه خدایان و مذاهب ابزار قدرتمندی برای حاکمان هستند. خواهید دید که آنچه خدایان و ایدئولوژی برای عام جامعه و پیروان نمایش می دهند، پاداش رسیدن به انواع بهشت ها، اجرای خواسته های انواع خدایان، تنها برای کنترل و مدیریت حکومت ها است.
خواهید دید که از توهمات و الهامات و به واسطه پیشینه خوب یک فرد چگونه سرزمین موعود پدید می آید، خواهید دید که چگونه می توان در جهت منافع شخصی فردی را تبدیل به خدا کرد و معجزه پدید آورد.
آنچه که امروز در تفکرات ادیان میبینیم، آنچه که در رفتارهای عجیب فرقههای رنگارنگ میبینید، وقتی که میبینید چگونه شخصی برای رسیدن به بهشت خود را منفجر می کند، همگی سرچشمه ای بسیار قدیمی دارد و اینجا در این سریال فوق العاده به چرایی همه اینها دست خواهید یافت.
به شکل عملی و با نمونه های واقعی نحوه مواجه شبکه عصبی مغز، مکانیک پردازش و عملکرد صرفه جویی مغز در مصرف انرژی در پذیرش و تقلید را به راحتی فرا خواهید گرفت.
تاکید می کنم در کنار لذت بردن از یک اثر سینمایی بسیار با کیفیت، به روایت داستان دقت کنید، حداقل تا پایان فصل 5 را ببینید و ترجیحا با زیرنویس اصلی به زبان انگلیسی. مهم است که مراقب باشید جاذبه های سینمایی و صحنه های 18+ شما را از دقت به اصل داستان دور نکند.
سروش سارابی
@daneshagahi
https://bit.ly/3LklHXK
Forwarded from دانش، آگاهی
داستان ما و استارلینک
در مورد استارلینک به این موارد توجه کنید:
1. وزارت خزانه داری آمریکا مجوز فروش و استفاده از سرویس های استارلینک را صادر کرده است.
2. دریافت اینترنت از مجموعه ماهوارههای مدار گرد زمین، نیاز به تجهزات خاص شامل دیش دریافت 70 سانتی و مودم اختصاصی دارد.
3. هیچ راه قانونی برای فروش تجهیزات استارلینک در ایران وجود نخواهد داشت. (به لطف حکومت فخیمه)
4. در صورت ورود تجهیزات به شکل قاچاق از مرزها (مانند تجهیزات دریافت تصاویر ماهواره ای) امکان استفاده از تجهیزات خواهد بود. بسیار گران است و در دیوار هم به فروش نمیرسد.
5. سرویس های اینترنت رایگان نیست، ممکن است مانند اکراین رایگان شود.
6. استفاده از این سرویس توسط گوشی موبایل در حال حاضر ممکن نیست و در آینده هم با شرایط بسیار خاص برای نوعی از باند ارتباطی 5G ممکن خواهد بود.
7. نرم افزاری که در گوگل پلی برای استارلینک وجود دارد، به شرط وجود تجهیزات نصب شده تنها برای تیونینگ ماهوارهها و سرویسهای دیگر مربوط به شبکه استفاده می شود.
‼️تحت هیچ شرایطی هیچ برنامه ای از هیچ جایی حتی گوگل پلی برای استارلینک روی گوشی نصب نکنید حتی اگر خود ایلان جان براتون فرستادن.
8. اگر روزی قرار شود تجهیزات به شکل قاچاق وارد ایران شود به این زودی نخواهد بود چون هنوز تجهیزات در دبی و ترکیه هم موجود نیست و در حال پیش ثبت نام هستند.
9. دیش نصب شده و سرویس استارلینک قابل ردیابی نیست، مگر با چشم دیده شود. ( عزیزی فرموده بودند به روش مثلث یابی میتوان آن را پیدا کرد، تصور کرده بودن ایلان ماسک با دکلهای مخابراتی ایران کار می کند)
10.در آینده می توان با ترکیب اینترنت استارلینک، متد adhoc و بستر بلاکچین با تعداد محدودی گیرنده استارلینک به تعداد زیادی افراد بدون دسترسی مستقیم اینترنت داد. چیزی شبیه پروژه هلیوم
11. اطلاعات گیرندگان سرویس تنها در اختیار استارلینک است که در جایی نمایش داده نمی شود. آن نقشه با نقاط سبز رنگ ربطی به استارلینک ندارد و افراد بدون هیچ محدودیتی می توانند داخل آن اعلان وضعیت کنند. آن پسوند space در انتها ربطی به ایلان جان ندارد. تنها نقشه موجود، نقشه پوشش ماهوارهای است در سایت رسمی.
12. تنها سایت قابل استناد سایت رسمی خود استارلینک به این آدرس است: https://www.starlink.com
‼️ تا به حال در این کانال من درخواست نکرده ام که پستی را برای دیگران ارسال کنید، اما این بار به خاطر احساس مسئولیت از شما خواهش میکنم این اطلاعات رو به دوستان دیگری هم برسانید.
در این اوضاع پیچیده مراقب باشیم اطلاعات و دادههای حساسمان طعمه موج سواران و بانیان این وضع موجود نشود.
سروش سارابی
@daneshagahi
در مورد استارلینک به این موارد توجه کنید:
1. وزارت خزانه داری آمریکا مجوز فروش و استفاده از سرویس های استارلینک را صادر کرده است.
2. دریافت اینترنت از مجموعه ماهوارههای مدار گرد زمین، نیاز به تجهزات خاص شامل دیش دریافت 70 سانتی و مودم اختصاصی دارد.
3. هیچ راه قانونی برای فروش تجهیزات استارلینک در ایران وجود نخواهد داشت. (به لطف حکومت فخیمه)
4. در صورت ورود تجهیزات به شکل قاچاق از مرزها (مانند تجهیزات دریافت تصاویر ماهواره ای) امکان استفاده از تجهیزات خواهد بود. بسیار گران است و در دیوار هم به فروش نمیرسد.
5. سرویس های اینترنت رایگان نیست، ممکن است مانند اکراین رایگان شود.
6. استفاده از این سرویس توسط گوشی موبایل در حال حاضر ممکن نیست و در آینده هم با شرایط بسیار خاص برای نوعی از باند ارتباطی 5G ممکن خواهد بود.
7. نرم افزاری که در گوگل پلی برای استارلینک وجود دارد، به شرط وجود تجهیزات نصب شده تنها برای تیونینگ ماهوارهها و سرویسهای دیگر مربوط به شبکه استفاده می شود.
‼️تحت هیچ شرایطی هیچ برنامه ای از هیچ جایی حتی گوگل پلی برای استارلینک روی گوشی نصب نکنید حتی اگر خود ایلان جان براتون فرستادن.
8. اگر روزی قرار شود تجهیزات به شکل قاچاق وارد ایران شود به این زودی نخواهد بود چون هنوز تجهیزات در دبی و ترکیه هم موجود نیست و در حال پیش ثبت نام هستند.
9. دیش نصب شده و سرویس استارلینک قابل ردیابی نیست، مگر با چشم دیده شود. ( عزیزی فرموده بودند به روش مثلث یابی میتوان آن را پیدا کرد، تصور کرده بودن ایلان ماسک با دکلهای مخابراتی ایران کار می کند)
10.در آینده می توان با ترکیب اینترنت استارلینک، متد adhoc و بستر بلاکچین با تعداد محدودی گیرنده استارلینک به تعداد زیادی افراد بدون دسترسی مستقیم اینترنت داد. چیزی شبیه پروژه هلیوم
11. اطلاعات گیرندگان سرویس تنها در اختیار استارلینک است که در جایی نمایش داده نمی شود. آن نقشه با نقاط سبز رنگ ربطی به استارلینک ندارد و افراد بدون هیچ محدودیتی می توانند داخل آن اعلان وضعیت کنند. آن پسوند space در انتها ربطی به ایلان جان ندارد. تنها نقشه موجود، نقشه پوشش ماهوارهای است در سایت رسمی.
12. تنها سایت قابل استناد سایت رسمی خود استارلینک به این آدرس است: https://www.starlink.com
‼️ تا به حال در این کانال من درخواست نکرده ام که پستی را برای دیگران ارسال کنید، اما این بار به خاطر احساس مسئولیت از شما خواهش میکنم این اطلاعات رو به دوستان دیگری هم برسانید.
در این اوضاع پیچیده مراقب باشیم اطلاعات و دادههای حساسمان طعمه موج سواران و بانیان این وضع موجود نشود.
سروش سارابی
@daneshagahi
Starlink
Forwarded from Public Exit
مبنای ادیان یکتاپرست [به اصطلاح ابراهیمی] بر دروغ استوار است
سه دین یهودی، مسیحی و اسلام بزرگترین مثلث دروغ تاریخ بشری هستند. امروز با سدها سند و مدرک بر همگان آشکار شده است که یهوه خدای یهود دست کم چند سده به عنوان بُت ستایش میشده و همسری [بانو بُت] داشته به نام اشره. از سوی دیگر میدانیم که بخش بزرگی از عهد عتیق [به اصطلاح ایرانیان تورات] سرقت ادبی از دین مزدایسنا است و یا کتاب تثنیه در عهد عتیق همان قوانین حمورابی بوده و داستان توفان نوح همان گیلگمش سومری است ... و سرانجام این که پیامبر یهودیای به نام موسا وجود نداشته است [به نوشتههای فروید و یان آسمن رجوع کنید].
بعد هم نوبت دین مسیحی است که این هم با کشف طومارهای نجع حمادی در مصر در سال ۱۹۴۵ و طومارهای قُمران [یا دریای مرده] در سال ۱۹۴۷ آشکار گردید که هیچ شخصیت تاریخی به نام عیسا وجود نداشته است. به ویژه طومارهای قُمران که میان ۱۰۰ سال پیش از میلاد و ۶۰ سال پس از آن را در برمیگیرند، هیچ نامی از عیسا نبردهاند. ما در این اسناد فقط با شخصیتی برخورد میکنیم که به «آموزگار عدالت» شهرت دارد. ولی یعقوب [که مسیحیان یعقوبی از آن سرچشمه میگیرند] یک شخصیت تاریخی بوده است. به همین علت واتیکان ۵۰ سال از انتشار کامل طومارهای دریای مرده جلوگیری کرد. در واقع این مسیحیتی که ما میشناسیم ربطی به شخصیتی به نام عیسا ندارد، بلکه سازنده و پایهگذار آن شخصی به نام پولس (Paulus) بوده است.
بالاخره نوبت اسلام میرسد که البته در آغاز یک شاخه از مسیحیت آنزمانی [دقیقتر گفته شود جریان مسیحییهودی] بوده است. ولی به تدریج یعنی پس از دو سده، میرزابنویسهای خلفای عباسی پروژه «محمدسازی» خود را آغاز کردند. اسلام، دروغ پردازی را در ادیان ابراهیمی به اوج خود رساند. اگر کسی اندکی با یهودیت و مسیحیت آشنایی داشته باشد متوجه میشود که هر چیز [با تأکید بر هر چیز] که شما در اسلام میبینید فقط یک رونویسی ناشیانه از دو دین برادر گذشته است. این برادران سه قلو ناهمزمان [موسا، عیسا و محمد] سه برادری هستند که هستیشان مدیون دروغ و فانتزی است و به همین علت بقای ادیانی که بر گردۀ این سه ناوجود ساخته شدهاند بدون دروغ ناممکن است. دروغ، گوهر این سه دین است.
داریوش بینیاز [پژوهشگر تاریخ]
@PublicExit
سه دین یهودی، مسیحی و اسلام بزرگترین مثلث دروغ تاریخ بشری هستند. امروز با سدها سند و مدرک بر همگان آشکار شده است که یهوه خدای یهود دست کم چند سده به عنوان بُت ستایش میشده و همسری [بانو بُت] داشته به نام اشره. از سوی دیگر میدانیم که بخش بزرگی از عهد عتیق [به اصطلاح ایرانیان تورات] سرقت ادبی از دین مزدایسنا است و یا کتاب تثنیه در عهد عتیق همان قوانین حمورابی بوده و داستان توفان نوح همان گیلگمش سومری است ... و سرانجام این که پیامبر یهودیای به نام موسا وجود نداشته است [به نوشتههای فروید و یان آسمن رجوع کنید].
بعد هم نوبت دین مسیحی است که این هم با کشف طومارهای نجع حمادی در مصر در سال ۱۹۴۵ و طومارهای قُمران [یا دریای مرده] در سال ۱۹۴۷ آشکار گردید که هیچ شخصیت تاریخی به نام عیسا وجود نداشته است. به ویژه طومارهای قُمران که میان ۱۰۰ سال پیش از میلاد و ۶۰ سال پس از آن را در برمیگیرند، هیچ نامی از عیسا نبردهاند. ما در این اسناد فقط با شخصیتی برخورد میکنیم که به «آموزگار عدالت» شهرت دارد. ولی یعقوب [که مسیحیان یعقوبی از آن سرچشمه میگیرند] یک شخصیت تاریخی بوده است. به همین علت واتیکان ۵۰ سال از انتشار کامل طومارهای دریای مرده جلوگیری کرد. در واقع این مسیحیتی که ما میشناسیم ربطی به شخصیتی به نام عیسا ندارد، بلکه سازنده و پایهگذار آن شخصی به نام پولس (Paulus) بوده است.
بالاخره نوبت اسلام میرسد که البته در آغاز یک شاخه از مسیحیت آنزمانی [دقیقتر گفته شود جریان مسیحییهودی] بوده است. ولی به تدریج یعنی پس از دو سده، میرزابنویسهای خلفای عباسی پروژه «محمدسازی» خود را آغاز کردند. اسلام، دروغ پردازی را در ادیان ابراهیمی به اوج خود رساند. اگر کسی اندکی با یهودیت و مسیحیت آشنایی داشته باشد متوجه میشود که هر چیز [با تأکید بر هر چیز] که شما در اسلام میبینید فقط یک رونویسی ناشیانه از دو دین برادر گذشته است. این برادران سه قلو ناهمزمان [موسا، عیسا و محمد] سه برادری هستند که هستیشان مدیون دروغ و فانتزی است و به همین علت بقای ادیانی که بر گردۀ این سه ناوجود ساخته شدهاند بدون دروغ ناممکن است. دروغ، گوهر این سه دین است.
داریوش بینیاز [پژوهشگر تاریخ]
@PublicExit
Forwarded from Public Exit
ذهنیتِ داعشیطالبانی!
تصور کنید در جهان امروز كسی مانند ابراهيم چاقویی تیز به دست گرفته تا در گردن فرزندش فرو کند و دلیلش هم فقط كابوسهايی باشد كه در خواب ديده است، ما چه برخوردی خواهیم داشت؟ بیشک ابراهیم را تمامیِ رسانهها به عنوان ناقضِ حقوقِ بشر محكوم میكردند، خواهانِ مجازاتش میشدند و جامعه مدنیِ ایران هم حتماً در يكی از خیابانهای تهران تظاهرات راه انداخته و عليه ابراهيم قطع نامه چند مادهای صادر میكردند.
اما این ادعاهای كاذب توده در ابراهيم حد خورده است. ابراهيم نه فقط ناقضِ حقوقِ بشر نيست، بلكه پيامبرِ خدا و قهرمانِ ايمان است. وقتی بپرسیم چرا؟ پاسخ اين است كه خدا داناتر از ماست! داعش و طالبان هم همين را میگويند: "خدا داناتر از شماست، ما همان دستوراتی را عملی میکنیم كه خدا به ما داده است و همان راهی را خواهيم رفت كه پيامبران رفتهاند". مسلمانان روز فرزندكشی را حتی عيد میدانند. چه تفاوتی ميان مابقیِ مسلمانان و داعش میبینید؟ آنها آدم میكشند و بقیه مسلمانان آدمكشی را به عنوان روز مقدس تجليل میکنند و گرامی میدارند! فرهنگ و اعتقاد واقعیِ همه مسلمانان داعشیطالبانی است!
@PublicExit
تصور کنید در جهان امروز كسی مانند ابراهيم چاقویی تیز به دست گرفته تا در گردن فرزندش فرو کند و دلیلش هم فقط كابوسهايی باشد كه در خواب ديده است، ما چه برخوردی خواهیم داشت؟ بیشک ابراهیم را تمامیِ رسانهها به عنوان ناقضِ حقوقِ بشر محكوم میكردند، خواهانِ مجازاتش میشدند و جامعه مدنیِ ایران هم حتماً در يكی از خیابانهای تهران تظاهرات راه انداخته و عليه ابراهيم قطع نامه چند مادهای صادر میكردند.
اما این ادعاهای كاذب توده در ابراهيم حد خورده است. ابراهيم نه فقط ناقضِ حقوقِ بشر نيست، بلكه پيامبرِ خدا و قهرمانِ ايمان است. وقتی بپرسیم چرا؟ پاسخ اين است كه خدا داناتر از ماست! داعش و طالبان هم همين را میگويند: "خدا داناتر از شماست، ما همان دستوراتی را عملی میکنیم كه خدا به ما داده است و همان راهی را خواهيم رفت كه پيامبران رفتهاند". مسلمانان روز فرزندكشی را حتی عيد میدانند. چه تفاوتی ميان مابقیِ مسلمانان و داعش میبینید؟ آنها آدم میكشند و بقیه مسلمانان آدمكشی را به عنوان روز مقدس تجليل میکنند و گرامی میدارند! فرهنگ و اعتقاد واقعیِ همه مسلمانان داعشیطالبانی است!
@PublicExit
🔆 امام زمان خدای شیعیان
🔅 نویسنده: هوشنگ معینزاده
✨ برای مطالعه کامل این مقاله instant view را در پایین پست لمس کنید.
@PublicExit
adbilty.me/QkG0
🔅 نویسنده: هوشنگ معینزاده
✨ برای مطالعه کامل این مقاله instant view را در پایین پست لمس کنید.
@PublicExit
adbilty.me/QkG0
Telegraph
امام زمان خدای شیعیان
هماوردی تشیع با اسلام: محمد خود را پیغمبر و رسولِ نادیدهای معرفی میکرد به نام "الله اکبر" یعنی بزرگترین خدا. او با هوشیاریِ کامل و بر خلاف انبیاء دین یهود که برای تأیید ادعای نبوت خود، اکثراً دیدار و گفتگو با خدا را مطرح میکردند و به همین علت هم ناچار…
روشنفکران اسلامی (لاسیدن با مدرنیته)
روشنفکران مسلمان با واژه "اصلاح" تأمین معاش میکنند. به خصوص وقتی در پسِ این واژه اسلام قرار گیرد، چون در جهانِ امروز ترکیب "اصلاح اسلام" آهنگی بسیار سکسی دارد.
روشنفکران اسلامی مانند بنیادگرایانِ مذهبی نیز مسحورِ قرآن هستند. وقتی تروریستها در کتاب مقدس به دنبال توجیه خشونت خود هستند و آن را پیدا هم میکنند، روشنفکران اسلامی نیز به دنبال آیههای آشتیجویانه میگردند تا بدین طریق همزیستیِ مسالمتآمیز را نوید بدهند.
هر دو دسته به این ترتیب مرجعیت و اتوریته کتابی را تأکید میکنند که برای یک جماعت پیشامدرن در قرن هفتم تدوین شده و جایگاهی در سده بیستویکم ندارد. این روشنفکران فاقد این پیگیری و شجاعت هستند که قدرت را از قرآن سلب کنند و آن را از دستور کار گفتمان سیاسی خارج نمایند.
کلیسای کاتولیک نه فقط خود را از درون اصلاح کرد بلکه به واسطه فشارهای وارده از خارج خود را تغییر داد. تازه پس از آن که کلیسا قدرت خود را از دست داد، از موضعِ ضعف نقشِ نوین خود را در جامعه باز اندیشی کرد.
کسانی که خود را روشنفکر اسلامی مینامند تلاش میکنند برداشتی متناسب با زمان از قرآن ارائه دهند تا از این راه به جهان مدرن نقب بزنند، آنها همواره بر این تأکید میکنند که حاضر نیستند استقلال سنتی و فرهنگی خود را قربانی نمایند.
روشنفکران اسلامی در راه پله بین شرق و غرب میرقصند. آنها کسانی را که در پائین هستند نمیبینند و کسانی که در بالا هستند چیزی از رقص آنها مشاهده نمیکنند، با مدرنیته لاس میزنند، دوست دارند بدون استفاده از کاندوم با مدرنیته یک سکس عنانبریده داشته باشند ولی از آن آبستن نشوند!
@PublicExit
روشنفکران مسلمان با واژه "اصلاح" تأمین معاش میکنند. به خصوص وقتی در پسِ این واژه اسلام قرار گیرد، چون در جهانِ امروز ترکیب "اصلاح اسلام" آهنگی بسیار سکسی دارد.
روشنفکران اسلامی مانند بنیادگرایانِ مذهبی نیز مسحورِ قرآن هستند. وقتی تروریستها در کتاب مقدس به دنبال توجیه خشونت خود هستند و آن را پیدا هم میکنند، روشنفکران اسلامی نیز به دنبال آیههای آشتیجویانه میگردند تا بدین طریق همزیستیِ مسالمتآمیز را نوید بدهند.
هر دو دسته به این ترتیب مرجعیت و اتوریته کتابی را تأکید میکنند که برای یک جماعت پیشامدرن در قرن هفتم تدوین شده و جایگاهی در سده بیستویکم ندارد. این روشنفکران فاقد این پیگیری و شجاعت هستند که قدرت را از قرآن سلب کنند و آن را از دستور کار گفتمان سیاسی خارج نمایند.
کلیسای کاتولیک نه فقط خود را از درون اصلاح کرد بلکه به واسطه فشارهای وارده از خارج خود را تغییر داد. تازه پس از آن که کلیسا قدرت خود را از دست داد، از موضعِ ضعف نقشِ نوین خود را در جامعه باز اندیشی کرد.
کسانی که خود را روشنفکر اسلامی مینامند تلاش میکنند برداشتی متناسب با زمان از قرآن ارائه دهند تا از این راه به جهان مدرن نقب بزنند، آنها همواره بر این تأکید میکنند که حاضر نیستند استقلال سنتی و فرهنگی خود را قربانی نمایند.
روشنفکران اسلامی در راه پله بین شرق و غرب میرقصند. آنها کسانی را که در پائین هستند نمیبینند و کسانی که در بالا هستند چیزی از رقص آنها مشاهده نمیکنند، با مدرنیته لاس میزنند، دوست دارند بدون استفاده از کاندوم با مدرنیته یک سکس عنانبریده داشته باشند ولی از آن آبستن نشوند!
@PublicExit
Forwarded from Public Exit
اگر ملا نباشد!
فراوان میگویند که اگر ملا نباشد و عقد نکاح پدر و مادرتان را نخواند، شما حرامزاده به دنیا میآئید. تصور میکنند خواندن عقد نکاح موضوع پیچیدهای در حد سفر به فضاست و فقط ملاها از این قدرت اعجاز برخوردار هستند که این سفر فضایی را ممکن بسازند. گذشته از اینکه ازدواج یک قرارداد است که به خاطر مسائل حقوقی توسط دولتها ثبت میگردد، روشن کردن این موضوع که ملاها چه میخوانند تا افراد حلال زاده میشوند، خالی از فایده نخواهد بود.
فرض کنید دختری به نام "زهرا" با مردی به نام "حسین" با هم ازدواج میکنند. ازدواج اینها دائم و مهر زهرا "دههزار دلار" است. بعد از تعیین مهر ملا به عنوان وکیل زهرا و حسین چنین میخواند:
"أنکحتُ مُوکِّلَتی زهرا علی المهر المعلوم". "قبلتُ النّکاحَ لموکلی حسین علی المهر المعلوم". "به گائیدن دادم موکلهام زهرا را در برابر این مهر تعیین شده". "قبول کردم این گائیدن را از طرف موکلم حسین در برابر این مهر تعیین شده".
میتوانند در عوض مهر تعیین شده، واژه عربی "معلوم" را بدون ترجمه به کار برد. منظور از مهر تعیین شده یا "معلوم" همان دههزار دلار است. وکیل گرفتن ملا شرط شرعی نیست. بدون وکیل گرفتن آسانتر است. در صورتی که زهرا و حسین بدون وکیل عقد ازدواجش را بخوانند چنین خواهد بود:
"زهرا: أنکحتُکَ نفسی علی المهر المعلوم". "حسین: قبلتُ النّکاحَ لِنفسی علی المهر المعلوم". "زهرا: در برابر این مهر تعیین شده خودم را به گائیدن تو دادم". "حسین: این گائیدن در برابر مهر تعیین شده را قبول کردم".
خواندن قرارداد عقد به عربی شرط نیست. عروس و داماد میتوانند به زبان خودشان آن را بخوانند. گذشته از اینکه ازدواج یک رابطه طولانی مدت است و افراد پس از شناخت ویژگیهای روحی و جسمی باید تصمیم بگیرند، آیا برای بیان چنین مسئله سادهای به ملا نیاز است؟ آیا ابلهانه نیست بر اساس این بیان بیادبانه و رکیک افراد را به حلالزاده و حرامزاده تعیین کرده و شیرهای را که ملاها بر سر مردم میمالند مهم تلقی کنیم؟ آیا جای خوشی و افتخار است که ملا وکیل گائیدن پدر و مادرتان باشد؟ به راستی اسلام و مسلمانان با این جوکِ مزخرف میخواهند چه چیزی را اثبات کنند و کدام افتخاری را به رخ بکشند؟
باور کنید اگر "ملا" و اسلام نباشد اتفاق خاصی نمیافتد، فقط روابط زن و مرد سالمتر و انسانیتر خواهد شد و ملاها نمیتوانند در نقش وکیل گائیدن و گایاندن و نماینده آلت تناسلی مردم ظاهر شوند و جیب مردم را خالی کنند!
#Asad_Buda
@PublicExit
فراوان میگویند که اگر ملا نباشد و عقد نکاح پدر و مادرتان را نخواند، شما حرامزاده به دنیا میآئید. تصور میکنند خواندن عقد نکاح موضوع پیچیدهای در حد سفر به فضاست و فقط ملاها از این قدرت اعجاز برخوردار هستند که این سفر فضایی را ممکن بسازند. گذشته از اینکه ازدواج یک قرارداد است که به خاطر مسائل حقوقی توسط دولتها ثبت میگردد، روشن کردن این موضوع که ملاها چه میخوانند تا افراد حلال زاده میشوند، خالی از فایده نخواهد بود.
فرض کنید دختری به نام "زهرا" با مردی به نام "حسین" با هم ازدواج میکنند. ازدواج اینها دائم و مهر زهرا "دههزار دلار" است. بعد از تعیین مهر ملا به عنوان وکیل زهرا و حسین چنین میخواند:
"أنکحتُ مُوکِّلَتی زهرا علی المهر المعلوم". "قبلتُ النّکاحَ لموکلی حسین علی المهر المعلوم". "به گائیدن دادم موکلهام زهرا را در برابر این مهر تعیین شده". "قبول کردم این گائیدن را از طرف موکلم حسین در برابر این مهر تعیین شده".
میتوانند در عوض مهر تعیین شده، واژه عربی "معلوم" را بدون ترجمه به کار برد. منظور از مهر تعیین شده یا "معلوم" همان دههزار دلار است. وکیل گرفتن ملا شرط شرعی نیست. بدون وکیل گرفتن آسانتر است. در صورتی که زهرا و حسین بدون وکیل عقد ازدواجش را بخوانند چنین خواهد بود:
"زهرا: أنکحتُکَ نفسی علی المهر المعلوم". "حسین: قبلتُ النّکاحَ لِنفسی علی المهر المعلوم". "زهرا: در برابر این مهر تعیین شده خودم را به گائیدن تو دادم". "حسین: این گائیدن در برابر مهر تعیین شده را قبول کردم".
خواندن قرارداد عقد به عربی شرط نیست. عروس و داماد میتوانند به زبان خودشان آن را بخوانند. گذشته از اینکه ازدواج یک رابطه طولانی مدت است و افراد پس از شناخت ویژگیهای روحی و جسمی باید تصمیم بگیرند، آیا برای بیان چنین مسئله سادهای به ملا نیاز است؟ آیا ابلهانه نیست بر اساس این بیان بیادبانه و رکیک افراد را به حلالزاده و حرامزاده تعیین کرده و شیرهای را که ملاها بر سر مردم میمالند مهم تلقی کنیم؟ آیا جای خوشی و افتخار است که ملا وکیل گائیدن پدر و مادرتان باشد؟ به راستی اسلام و مسلمانان با این جوکِ مزخرف میخواهند چه چیزی را اثبات کنند و کدام افتخاری را به رخ بکشند؟
باور کنید اگر "ملا" و اسلام نباشد اتفاق خاصی نمیافتد، فقط روابط زن و مرد سالمتر و انسانیتر خواهد شد و ملاها نمیتوانند در نقش وکیل گائیدن و گایاندن و نماینده آلت تناسلی مردم ظاهر شوند و جیب مردم را خالی کنند!
#Asad_Buda
@PublicExit
Forwarded from Public Exit
دگر اندیشیِ دینی
تفسیرِ کسانی چون علی شریعتی و عبدالکریم سروش و دیگر جریانهای دینیِ دگر اندیشی که تلاش میکنند میان دین و دنیای جدید رابطه ایجاد کنند، به مراتب خطرناکتر از تفسیر بنیادگرایان است.
اولاً، به عکسِ تفسیر بنیادگرایان که در کتاب و سنت و احادیث ارجاع دارند، این تفسیر خیالی و بیمرجع است. تجاوز و چپاول و سر بریدن و کشتن از سوی مسلمانان به درازایِ تاریخ اسلام قدمت دارد و تا سپيده دمِ تاريخِ سياهِ اسلام قابلِ رديابی است.
ثانیاً، تفسیر بنیادگرایان خشونتِ درونماندگار اسلام را فاش و مردم را از اسلام ناامید و ناگزیر به چارهاندیشی میکند ولی تفسیر اصلاح گرایانه از دین در حالی كه حتی برای خود مرجعی معتبر نمیتواند پیدا کند، توهم دینی را تشدید و مردم را به "اصلاحِ امر فاسد" امیدوار میکند.
ثالثاً، مانعِ اصلی مدرن شدنِ جوامعِ اسلامی نه تفسیر بنیادگرایانه، بلکه همین "حد وسطگراییِ بیمرجعی" است که نه در دین ریشه دارد، نه در عقل و علم. در واقع نوعی خیالپردازیِ شاعرانه و تلاشِ مذبوحانه برای اصلاحِ اسلام اين پدیدهٔ ذاتاً فاسد است. این نوسازیِ خیالی به "امتناعِ امر فاسد" نمیاندیشد، فقط سخنهای شیک و بیسندی را تکرار میکند که هیچ معنایی را نمیرسانند.
@PublicExit
تفسیرِ کسانی چون علی شریعتی و عبدالکریم سروش و دیگر جریانهای دینیِ دگر اندیشی که تلاش میکنند میان دین و دنیای جدید رابطه ایجاد کنند، به مراتب خطرناکتر از تفسیر بنیادگرایان است.
اولاً، به عکسِ تفسیر بنیادگرایان که در کتاب و سنت و احادیث ارجاع دارند، این تفسیر خیالی و بیمرجع است. تجاوز و چپاول و سر بریدن و کشتن از سوی مسلمانان به درازایِ تاریخ اسلام قدمت دارد و تا سپيده دمِ تاريخِ سياهِ اسلام قابلِ رديابی است.
ثانیاً، تفسیر بنیادگرایان خشونتِ درونماندگار اسلام را فاش و مردم را از اسلام ناامید و ناگزیر به چارهاندیشی میکند ولی تفسیر اصلاح گرایانه از دین در حالی كه حتی برای خود مرجعی معتبر نمیتواند پیدا کند، توهم دینی را تشدید و مردم را به "اصلاحِ امر فاسد" امیدوار میکند.
ثالثاً، مانعِ اصلی مدرن شدنِ جوامعِ اسلامی نه تفسیر بنیادگرایانه، بلکه همین "حد وسطگراییِ بیمرجعی" است که نه در دین ریشه دارد، نه در عقل و علم. در واقع نوعی خیالپردازیِ شاعرانه و تلاشِ مذبوحانه برای اصلاحِ اسلام اين پدیدهٔ ذاتاً فاسد است. این نوسازیِ خیالی به "امتناعِ امر فاسد" نمیاندیشد، فقط سخنهای شیک و بیسندی را تکرار میکند که هیچ معنایی را نمیرسانند.
@PublicExit
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"دریا دادور" هنرمند ایرانی مقیم پاریس این ترانه را تقدیم کرده به "نیکا شاکرمی" که در اعتراضات پس از کشتهشدن "مهسا امینی" در تهران توسط اشرار خامنهای ربوده و به قتل رسید.
Forwarded from Public Exit
خداوند آنقدر جهان را دوست داشت که همه را غرق کرد! شوخی میکنم توفان نوح هیچوقت رخ نداده است. اگر باور دارید که رخ داده پس چرا یک قاتل نسلکُش را میپرستید؟
@PublicExit
@PublicExit
Forwarded from Public Exit
سازمان ملل و اسلام
در سازماندهی سازمان ملل دو اصل را پایه قرار دادهاند: ١- جمعیت روی زمین به ملتها تقسیم شده است. ٢- دولتها نمایندگان این ملتها هستند.
البته بدون اینکه ملت را تعریف کنند و در این فرضیهها افراد یک ملت به عنوان شهروند شناخته میشوند که گویا دولتها بایست از آنها حمایت کنند. متأسفانه این فرضیهها در تمامیِ موارد صادق نیستند. واقعیتهایی که با این فرضیهها انطباق ندارند اینها هستند:
۱- یک مسلمان شهروند نیست، عضوی است از یک امت و اگر شماری از دولتها، مسلمانان را عضو خود میشناسند اشتباه میکنند. این مسلمان در شرایط مساعد به یکی از گروههای اسلامی میپیوندد و اگر آن گروه ضربه زدن به دولتی را که آن مسلمان را شهروند خود میداند ضروری بداند آن مسلمان تکلیف شرعی دارد که به آن دولت ضربه بزند و در ضربه زدن به دولت شرکت کند.
۲- یک گروه مسلمان کوچک یا بزرگ یک ملت تشکیل نمیدهد و در سازمان ملل نمیتواند عضو باشد چون معتقد به دولت نیست و طالب حکومت جهانی است.
۳- هر ملت دارای یک فرهنگ است، یک گروه مسلمان فرهنگ ندارد و در عوض فرهنگ، قرآن دارد. اینکه از فرهنگ اسلامی صحبت میکنند به کلی غلط است. قواعد اسلامی فرهنگ نیستند.
۴- از امپراطوری اسلام صحبت میکنند این نیز غلط است، اسلام خلافت دارد نه امپراطوری.
۵- واقعیت سیاسی جهان این است که امت یا قسمتی از امت اسلامی را ناسیون دانستهاند، در مجموعه لغات اسلامی حتی لغت ناسیون یا چیزی معادل آن وجود ندارد.
۶- یک مسلمان وطن ندارد بلکه در قسمتی از سرزمین دارالاسلام زندگی میکند و تکلیف شرعی او این است که از سرزمین دارالاسلام دفاع کند و سرزمینهای غیر مسلمانان را مورد هجوم قرار دهد. قرآن در این زمینه تأکید بسیار دارد.
اگر ایران لغت ملت را در عوض ناسیون اختیار کرده برای این است که ملت ایران در ۲۵۰۰ سال پیش تشکیل شده و ۱۴۰۰ سال پیش مورد هجوم امت اسلامی قرار گرفته است. در طول تاریخ بلند مدت در جهان دو امت شکل گرفته است:
۱- امت مسیحی که با انقلاب کبیر فرانسه از بین رفت و جای خود را به ملتها یا ناسیونهای واقع در سرزمین قدیمی داده است. ۲- امت اسلامی که به جنگ با تمام ملتهای جهان دعوت شده است.
نبایست فراموش کرد که اسلام تمدنی شکل نداده است، اعراب مسلمان تمدن ایران و نظایر آن را دزدیده و آن را تمدن اسلامی نام گذاشتهاند و با چسبانیدن ال به اسامی دانشمندان ایران و بیزانس عِلم اسلامی درست کردهاند.
تعجبآفرین است که چگونه سازمان ملل، دشمنان ملتها یعنی گروههایی از امت اسلامی را به عنوان ملت در درون خود جای داده است در حالی که تکلیف شرعی این گروهها این است که علیه ملتها از طریق جهاد و ترور بجنگند و اختلافات و تفاوتهای ملتها و فرهنگ آنها را در درون اسلام جهانی حل کنند. اگر در این یکی دو دهه اخیر ترور اسلامی از نو زنده شده و سر بلند کرده برای این است که اسلام به آنها قول آسمانی داده که تمامیِ ملتها تبدیل به امت اسلامی خواهند شد. آیا در مقابل این استراتژی که پایه آن در قرن هفتم میلادی ریخته شده دنیای متمدن امروز یک استراتژی دارد که در مقابلش عرضه کند؟
@PublicExit
در سازماندهی سازمان ملل دو اصل را پایه قرار دادهاند: ١- جمعیت روی زمین به ملتها تقسیم شده است. ٢- دولتها نمایندگان این ملتها هستند.
البته بدون اینکه ملت را تعریف کنند و در این فرضیهها افراد یک ملت به عنوان شهروند شناخته میشوند که گویا دولتها بایست از آنها حمایت کنند. متأسفانه این فرضیهها در تمامیِ موارد صادق نیستند. واقعیتهایی که با این فرضیهها انطباق ندارند اینها هستند:
۱- یک مسلمان شهروند نیست، عضوی است از یک امت و اگر شماری از دولتها، مسلمانان را عضو خود میشناسند اشتباه میکنند. این مسلمان در شرایط مساعد به یکی از گروههای اسلامی میپیوندد و اگر آن گروه ضربه زدن به دولتی را که آن مسلمان را شهروند خود میداند ضروری بداند آن مسلمان تکلیف شرعی دارد که به آن دولت ضربه بزند و در ضربه زدن به دولت شرکت کند.
۲- یک گروه مسلمان کوچک یا بزرگ یک ملت تشکیل نمیدهد و در سازمان ملل نمیتواند عضو باشد چون معتقد به دولت نیست و طالب حکومت جهانی است.
۳- هر ملت دارای یک فرهنگ است، یک گروه مسلمان فرهنگ ندارد و در عوض فرهنگ، قرآن دارد. اینکه از فرهنگ اسلامی صحبت میکنند به کلی غلط است. قواعد اسلامی فرهنگ نیستند.
۴- از امپراطوری اسلام صحبت میکنند این نیز غلط است، اسلام خلافت دارد نه امپراطوری.
۵- واقعیت سیاسی جهان این است که امت یا قسمتی از امت اسلامی را ناسیون دانستهاند، در مجموعه لغات اسلامی حتی لغت ناسیون یا چیزی معادل آن وجود ندارد.
۶- یک مسلمان وطن ندارد بلکه در قسمتی از سرزمین دارالاسلام زندگی میکند و تکلیف شرعی او این است که از سرزمین دارالاسلام دفاع کند و سرزمینهای غیر مسلمانان را مورد هجوم قرار دهد. قرآن در این زمینه تأکید بسیار دارد.
اگر ایران لغت ملت را در عوض ناسیون اختیار کرده برای این است که ملت ایران در ۲۵۰۰ سال پیش تشکیل شده و ۱۴۰۰ سال پیش مورد هجوم امت اسلامی قرار گرفته است. در طول تاریخ بلند مدت در جهان دو امت شکل گرفته است:
۱- امت مسیحی که با انقلاب کبیر فرانسه از بین رفت و جای خود را به ملتها یا ناسیونهای واقع در سرزمین قدیمی داده است. ۲- امت اسلامی که به جنگ با تمام ملتهای جهان دعوت شده است.
نبایست فراموش کرد که اسلام تمدنی شکل نداده است، اعراب مسلمان تمدن ایران و نظایر آن را دزدیده و آن را تمدن اسلامی نام گذاشتهاند و با چسبانیدن ال به اسامی دانشمندان ایران و بیزانس عِلم اسلامی درست کردهاند.
تعجبآفرین است که چگونه سازمان ملل، دشمنان ملتها یعنی گروههایی از امت اسلامی را به عنوان ملت در درون خود جای داده است در حالی که تکلیف شرعی این گروهها این است که علیه ملتها از طریق جهاد و ترور بجنگند و اختلافات و تفاوتهای ملتها و فرهنگ آنها را در درون اسلام جهانی حل کنند. اگر در این یکی دو دهه اخیر ترور اسلامی از نو زنده شده و سر بلند کرده برای این است که اسلام به آنها قول آسمانی داده که تمامیِ ملتها تبدیل به امت اسلامی خواهند شد. آیا در مقابل این استراتژی که پایه آن در قرن هفتم میلادی ریخته شده دنیای متمدن امروز یک استراتژی دارد که در مقابلش عرضه کند؟
@PublicExit
Forwarded from دانش، آگاهی
برای اولین بار است که همچین تصویری در این کانال منتشر می کنم، اما به علت اهمیت بسیار بالای این صحبت آن را به اجبار قرار میدهم.
مدتی است که در فکر هستم چگونه پرده سوم سری مطالب
"من نه تنها عسل دوست ندارم بلکه به گاو احترام فراوان می گذارم و دوست دارم در زندگی بعدی یک پروانه باشم."
را منتشر کنم. عنوان این پرده روح است اما نیاز داشتم که اهمیت و چرایی این موضوع و ارتباط آن را با تحولات اخیر کشور به خوبی توضیح دهم.
خوشبختانه زحمت این کار رو این شخص برای من کشید و اکنون کاملا واضح و مشخص است که چرا باید در پرده سوم به موضوع خیالی روح بپردازم و شاید حتی دیگر نیازی به پرده چهارم هم نباشد.
قبل از نوشتن پرده سوم از همه دوستان درخواست دارم خوب به این موضع کلیدی توجه کنند که اگر بتوان قشر خاکستری را متوجه داستان خیالی روح کرد نه تنها ایران بلکه جهان از چنگال ایدئولوژی ها رها خواهد شد، چیزی مانند نروژ و فنلاند.
@daneshagahi
مدتی است که در فکر هستم چگونه پرده سوم سری مطالب
"من نه تنها عسل دوست ندارم بلکه به گاو احترام فراوان می گذارم و دوست دارم در زندگی بعدی یک پروانه باشم."
را منتشر کنم. عنوان این پرده روح است اما نیاز داشتم که اهمیت و چرایی این موضوع و ارتباط آن را با تحولات اخیر کشور به خوبی توضیح دهم.
خوشبختانه زحمت این کار رو این شخص برای من کشید و اکنون کاملا واضح و مشخص است که چرا باید در پرده سوم به موضوع خیالی روح بپردازم و شاید حتی دیگر نیازی به پرده چهارم هم نباشد.
قبل از نوشتن پرده سوم از همه دوستان درخواست دارم خوب به این موضع کلیدی توجه کنند که اگر بتوان قشر خاکستری را متوجه داستان خیالی روح کرد نه تنها ایران بلکه جهان از چنگال ایدئولوژی ها رها خواهد شد، چیزی مانند نروژ و فنلاند.
@daneshagahi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مردم به ویژه نوجوانان و جوانان با دیدن عمامه تحریک میشوند. عمامههای خود را بپوشانید و در معرض دید همگان قرار ندهید. پوشاندن عمامه مصونیت است نه محدودیت!
Forwarded from دانش، آگاهی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
- این کار غیر ممکنه!
- ولی باید انجام بشه، هیچ راهی نیست...
- آمادهاید دوستان؟
و لحظهی پیروزی...
@daneshagahi
- ولی باید انجام بشه، هیچ راهی نیست...
- آمادهاید دوستان؟
و لحظهی پیروزی...
@daneshagahi
Forwarded from Sciensology
▪️اکسیتوسین؛ مکانیسمی پنهان در تصمیمگیری
آیا ما بر اساس منطق تصمیم میگیریم؟ ما معمولاً میپنداریم که اطلاعات را کسب و پردازش میکنیم و به راهحل مطلوب میرسیم. اما در عمل چنین نیست و ما همواره اسیر چارچوبها و محدودیتهای زیستی خود هستیم. حتی تصمیمگیریمان در برابر کسانی که مورد علاقه ما هستند نیز از این قاعده مستثنی نیست.
رسم تکهمسری که پیوند و زندگی مشترک با یک نفر در نظر گرفته میشود، در ظاهر به فرهنگ، ارزشها و اصول اخلاقی فرد مربوط است. در اینکه تمامی این عوامل مهم هستند، شکی وجود ندارد؛ اما هورمونهای بدن که نیرویی عمیقتر هستند نیز در اخذ این تصمیم دخالت دارند. اکسیتوسین نیرومندترین هورمونی است که در پیدایش این پیوند جادویی به نحوی اساسی نقش ایفاء میکند.
در یک مطالعه به مردانی که عاشق همسر خود بودند مقداری اکسیتوسین تجویز کردند. سپس از آنها در مورد جذابیت یک زن غریبه سؤال پرسیدند. نتایج این پژوهش نشان داد برای مردانی که اکسیتوسین دریافت کرده بودند جذابیت جنسی همسرشان بیشتر از جذابیت زنان غریبه بود. در واقع این مردان حتی از زنان جذابی که در این مطالعه شرکت داشتند از نظر فیزیکی فاصله میگرفتند. بنابراین پژوهشگران دریافتند که اکسیتوسین منجر به افزایش پیوند آنها با همسرشان شده است.
اما چرا مواد شیمیایی از جمله اکسیتوسین میتوانند موجب افزایش قدرت پیوند انسانها شوند؟ از نگرش فرگشتی ما انتظار داریم که جنس نر به منظور هر چه بیشتر پراکندن و انتقال ژنهای خود از تکهمسری دوری کند؛ اما اگر مقصود بقای فرزندان باشد، وجود یک زوج بهتر از یک والد است. این واقعیت ساده به اندازهای حائز اهمیت است که مغزمان راههای مخفیانه و مرموزی برای تأثیر گذاشتن بر تصمیم ما در این زمینه ابداع کرده است.
Source: PNAS
@NeoSciensology
آیا ما بر اساس منطق تصمیم میگیریم؟ ما معمولاً میپنداریم که اطلاعات را کسب و پردازش میکنیم و به راهحل مطلوب میرسیم. اما در عمل چنین نیست و ما همواره اسیر چارچوبها و محدودیتهای زیستی خود هستیم. حتی تصمیمگیریمان در برابر کسانی که مورد علاقه ما هستند نیز از این قاعده مستثنی نیست.
رسم تکهمسری که پیوند و زندگی مشترک با یک نفر در نظر گرفته میشود، در ظاهر به فرهنگ، ارزشها و اصول اخلاقی فرد مربوط است. در اینکه تمامی این عوامل مهم هستند، شکی وجود ندارد؛ اما هورمونهای بدن که نیرویی عمیقتر هستند نیز در اخذ این تصمیم دخالت دارند. اکسیتوسین نیرومندترین هورمونی است که در پیدایش این پیوند جادویی به نحوی اساسی نقش ایفاء میکند.
در یک مطالعه به مردانی که عاشق همسر خود بودند مقداری اکسیتوسین تجویز کردند. سپس از آنها در مورد جذابیت یک زن غریبه سؤال پرسیدند. نتایج این پژوهش نشان داد برای مردانی که اکسیتوسین دریافت کرده بودند جذابیت جنسی همسرشان بیشتر از جذابیت زنان غریبه بود. در واقع این مردان حتی از زنان جذابی که در این مطالعه شرکت داشتند از نظر فیزیکی فاصله میگرفتند. بنابراین پژوهشگران دریافتند که اکسیتوسین منجر به افزایش پیوند آنها با همسرشان شده است.
اما چرا مواد شیمیایی از جمله اکسیتوسین میتوانند موجب افزایش قدرت پیوند انسانها شوند؟ از نگرش فرگشتی ما انتظار داریم که جنس نر به منظور هر چه بیشتر پراکندن و انتقال ژنهای خود از تکهمسری دوری کند؛ اما اگر مقصود بقای فرزندان باشد، وجود یک زوج بهتر از یک والد است. این واقعیت ساده به اندازهای حائز اهمیت است که مغزمان راههای مخفیانه و مرموزی برای تأثیر گذاشتن بر تصمیم ما در این زمینه ابداع کرده است.
Source: PNAS
@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️خودباهوشپنداری مردان
تحقیقات نشان میدهد مردان همواره خود را باهوشتر از زنان میدانند؛ در مقابل زنان نیز بهرهٔ هوشی (IQ) خود را دستکم میگیرند. علیرغم شواهد بیشمار روانشناختی و نظریات پژوهشگران روانشناسی و حوزهٔ هوش که با صراحت میگویند مردان و زنان از لحاظ بهرهٔ هوشی با همدیگر برابر هستند و جنس باهوشتر وجود ندارد، همچنان تفاوتهای جنسیتی در هوش خودتخمینی (SEI) به نحوی گسترده گزارش میشود. در واقع قویترین عواملی که تخمین بیش از حد بهرهٔ هوشی را تعیین میکند جنس زیستی و سپس جنسیت روانشناختی است. افراد تمایل دارند که هوش خود را دست بالا بگیرند؛ گرچه آنها باهم فرق دارند. برخی در تواناییهای فکری خود تردید دارند، اما برخی دیگر استعدادهای خود را بیش از حد ارزیابی میکنند. در مجموع مردان به شکلی سیستماتیک خود را در مقایسه با زنان به طور قابلتوجهی باهوشتر میدانند؛ در مقابل زنان نیز به شکلی سیستماتیک هوش خود را دستکم میگیرند؛ پدیدهای که در بسیاری از فرهنگها به وضوح مشاهده میشود. در روانشناسی به این اثر «غرور مردانه - تواضع زنانه» گفته میشود.
Source: Frontiers in Psychology
@NeoSciensology
تحقیقات نشان میدهد مردان همواره خود را باهوشتر از زنان میدانند؛ در مقابل زنان نیز بهرهٔ هوشی (IQ) خود را دستکم میگیرند. علیرغم شواهد بیشمار روانشناختی و نظریات پژوهشگران روانشناسی و حوزهٔ هوش که با صراحت میگویند مردان و زنان از لحاظ بهرهٔ هوشی با همدیگر برابر هستند و جنس باهوشتر وجود ندارد، همچنان تفاوتهای جنسیتی در هوش خودتخمینی (SEI) به نحوی گسترده گزارش میشود. در واقع قویترین عواملی که تخمین بیش از حد بهرهٔ هوشی را تعیین میکند جنس زیستی و سپس جنسیت روانشناختی است. افراد تمایل دارند که هوش خود را دست بالا بگیرند؛ گرچه آنها باهم فرق دارند. برخی در تواناییهای فکری خود تردید دارند، اما برخی دیگر استعدادهای خود را بیش از حد ارزیابی میکنند. در مجموع مردان به شکلی سیستماتیک خود را در مقایسه با زنان به طور قابلتوجهی باهوشتر میدانند؛ در مقابل زنان نیز به شکلی سیستماتیک هوش خود را دستکم میگیرند؛ پدیدهای که در بسیاری از فرهنگها به وضوح مشاهده میشود. در روانشناسی به این اثر «غرور مردانه - تواضع زنانه» گفته میشود.
Source: Frontiers in Psychology
@NeoSciensology