⁉️چرا بیخدا شده اید؟ دلیلتان چیست؟
#بخش_دوم_پایانی
شما بیخدا نمیشوی چون حافظهٔ ژنتیکی ات پر از خداباوری و خداسازی اجدادت میباشد
ما دو حافظه داریم، حافظهٔ ژنتیکی و حافظهٔ معمولی
حافظهٔ ژنتیکی یک سری کد و حافظه است که از اجدامان به ارث برده ایم
در واقع بیخدایی و خداباوری ما درصد کمی از آن حاصل این حافظهٔ ژنتیکی است.(شما به آن میگوئيد ذات انسان، ما به آن حافظهٔ ژنتیکی میگوئيم)
حافظهٔ معمولی هم که میشناسید
وقتی بدنیا میائیم مثلِ یک کاغذ سفید است که خانواده فرهنگ و آموزش ها و هرچیزی که میبینیم، میشنویم، بو میکنیم، فکر میکنیم، این کاغذ را پر میکند
در واقع اینکه شما میگی من از تهِ دلم حس میکنم خدایی وجود دارد، علتش حافظهٔ ژنتیکی و حافظهٔ معمولی است
در واقع ذاتی وجود ندارد، فطرتی نامرئی، وجود ندارد، باورهای ما در این دو است
ما با آن به دنیا میائیم و میمیریم
میشود با دستکاری مغز، قسمت پیشانی میزان اعتقاد به خدا را کم کرد!(مقالهٔ آن با تأییدیه ISI وجود دارد، خیلی تازگی ندارد!)
میشود با دستکاری مغز، همین امروز ناراحتی و افسردگی را درمان کرد
افسردگی که فکر میکنید علتش روح است نه مغز، حتی با خوردن قرص
مثلاً با اعمال یک نیروی الکترومغناطیسی همه چیز برمیگردد به مغز انسان
این بحثِ منشاء خداباوری بود و یک دلیل برای عدم وجود خدا میباشد
حال پرسش اینست که چرا برای علت ها، برای پدیده ها، برای علتِ پدیده ها خداسازی میکنید؟!
خودتان هم میدانید! دیر یا زود علتِ هر پدیده ای که الان شناخته نشده، کشف خواهد شد
یکی از دلایل رَد خدا، شناختِ صفات و فلسفهٔ خداباوری است که بعداً در موردش خواهیم نوشت
خدا ساختهٔ ذهن بشر است برایِ پاسخ به سؤالاتی که علتش را نمیدانسته
اما الان که ما پاسخ بسیاری از سؤالات را میدانیم چطور؟!
شما میگی مثلاً علت این همه نظم چیست و علم میگوید نظم نسبی است و حاصل آزمون و خطاهاست، حاصل تصادفات است
این که الان میبینید کلی آزمون و خطا داشته تا به اینجا رسیده است
در واقع اگر نیتروژن وقت و زمان کافی داشته باشد به جایی میرسد که از خودش میپرسد من کی هستم چرا هستم
در حالیکه نمیدانسته یک زمانی، یک نیتروژن بوده که حاصلِ آزمون و خطاست
علم را قبول نداری، بسیار خب مشکلی نیست
میگی نظم حاصل تصادفات، شانس ها و آزمون و خطاها نیست؟! خب این هم قبول، پس بگو حاصل چیست؟!
منطقی ترین و عاقلانه ترین جوابی که میتوانی بدهی اینست که یک علت دیگر دارد
نباید خداسازی کنی و بگوئی نه علتش خداست
باید بگوئی علتی دیگر دارد، علتی علمی طبیعی، چرا خداسازی کنیم؟! آخر مگر انسانِ بدوی هستیم!
صفاتِ تعریف و منشاء خدا را بشناسید تا بیخدا شوید، تا نشناسی بیخدا نمیشوی
در واقع زمانی بیخدا میشوید که دانا باشید و علم گرا منطقی، و زمانی خداباور میشوید که علم گرا و منطقی و دانا نباشید
پس خدا نادانی ماست
هرچه بیشتر بدانی، بیشتر شک میکنی به باورها و اعتقاداتت.
@shafiazad
#پایان
#بخش_دوم_پایانی
شما بیخدا نمیشوی چون حافظهٔ ژنتیکی ات پر از خداباوری و خداسازی اجدادت میباشد
ما دو حافظه داریم، حافظهٔ ژنتیکی و حافظهٔ معمولی
حافظهٔ ژنتیکی یک سری کد و حافظه است که از اجدامان به ارث برده ایم
در واقع بیخدایی و خداباوری ما درصد کمی از آن حاصل این حافظهٔ ژنتیکی است.(شما به آن میگوئيد ذات انسان، ما به آن حافظهٔ ژنتیکی میگوئيم)
حافظهٔ معمولی هم که میشناسید
وقتی بدنیا میائیم مثلِ یک کاغذ سفید است که خانواده فرهنگ و آموزش ها و هرچیزی که میبینیم، میشنویم، بو میکنیم، فکر میکنیم، این کاغذ را پر میکند
در واقع اینکه شما میگی من از تهِ دلم حس میکنم خدایی وجود دارد، علتش حافظهٔ ژنتیکی و حافظهٔ معمولی است
در واقع ذاتی وجود ندارد، فطرتی نامرئی، وجود ندارد، باورهای ما در این دو است
ما با آن به دنیا میائیم و میمیریم
میشود با دستکاری مغز، قسمت پیشانی میزان اعتقاد به خدا را کم کرد!(مقالهٔ آن با تأییدیه ISI وجود دارد، خیلی تازگی ندارد!)
میشود با دستکاری مغز، همین امروز ناراحتی و افسردگی را درمان کرد
افسردگی که فکر میکنید علتش روح است نه مغز، حتی با خوردن قرص
مثلاً با اعمال یک نیروی الکترومغناطیسی همه چیز برمیگردد به مغز انسان
این بحثِ منشاء خداباوری بود و یک دلیل برای عدم وجود خدا میباشد
حال پرسش اینست که چرا برای علت ها، برای پدیده ها، برای علتِ پدیده ها خداسازی میکنید؟!
خودتان هم میدانید! دیر یا زود علتِ هر پدیده ای که الان شناخته نشده، کشف خواهد شد
یکی از دلایل رَد خدا، شناختِ صفات و فلسفهٔ خداباوری است که بعداً در موردش خواهیم نوشت
خدا ساختهٔ ذهن بشر است برایِ پاسخ به سؤالاتی که علتش را نمیدانسته
اما الان که ما پاسخ بسیاری از سؤالات را میدانیم چطور؟!
شما میگی مثلاً علت این همه نظم چیست و علم میگوید نظم نسبی است و حاصل آزمون و خطاهاست، حاصل تصادفات است
این که الان میبینید کلی آزمون و خطا داشته تا به اینجا رسیده است
در واقع اگر نیتروژن وقت و زمان کافی داشته باشد به جایی میرسد که از خودش میپرسد من کی هستم چرا هستم
در حالیکه نمیدانسته یک زمانی، یک نیتروژن بوده که حاصلِ آزمون و خطاست
علم را قبول نداری، بسیار خب مشکلی نیست
میگی نظم حاصل تصادفات، شانس ها و آزمون و خطاها نیست؟! خب این هم قبول، پس بگو حاصل چیست؟!
منطقی ترین و عاقلانه ترین جوابی که میتوانی بدهی اینست که یک علت دیگر دارد
نباید خداسازی کنی و بگوئی نه علتش خداست
باید بگوئی علتی دیگر دارد، علتی علمی طبیعی، چرا خداسازی کنیم؟! آخر مگر انسانِ بدوی هستیم!
صفاتِ تعریف و منشاء خدا را بشناسید تا بیخدا شوید، تا نشناسی بیخدا نمیشوی
در واقع زمانی بیخدا میشوید که دانا باشید و علم گرا منطقی، و زمانی خداباور میشوید که علم گرا و منطقی و دانا نباشید
پس خدا نادانی ماست
هرچه بیشتر بدانی، بیشتر شک میکنی به باورها و اعتقاداتت.
@shafiazad
#پایان
Forwarded from کتابخوانی📚
⁉️چرا بیخدا شده اید؟ دلیلتان چیست؟
#بخش_دوم_پایانی
شما بیخدا نمیشوی چون حافظهٔ ژنتیکی ات پر از خداباوری و خداسازی اجدادت میباشد
ما دو حافظه داریم، حافظهٔ ژنتیکی و حافظهٔ معمولی
حافظهٔ ژنتیکی یک سری کد و حافظه است که از اجدامان به ارث برده ایم
در واقع بیخدایی و خداباوری ما درصد کمی از آن حاصل این حافظهٔ ژنتیکی است.(شما به آن میگوئيد ذات انسان، ما به آن حافظهٔ ژنتیکی میگوئيم)
حافظهٔ معمولی هم که میشناسید
وقتی بدنیا میائیم مثلِ یک کاغذ سفید است که خانواده فرهنگ و آموزش ها و هرچیزی که میبینیم، میشنویم، بو میکنیم، فکر میکنیم، این کاغذ را پر میکند
در واقع اینکه شما میگی من از تهِ دلم حس میکنم خدایی وجود دارد، علتش حافظهٔ ژنتیکی و حافظهٔ معمولی است
در واقع ذاتی وجود ندارد، فطرتی نامرئی، وجود ندارد، باورهای ما در این دو است
ما با آن به دنیا میائیم و میمیریم
میشود با دستکاری مغز، قسمت پیشانی میزان اعتقاد به خدا را کم کرد!(مقالهٔ آن با تأییدیه ISI وجود دارد، خیلی تازگی ندارد!)
میشود با دستکاری مغز، همین امروز ناراحتی و افسردگی را درمان کرد
افسردگی که فکر میکنید علتش روح است نه مغز، حتی با خوردن قرص
مثلاً با اعمال یک نیروی الکترومغناطیسی همه چیز برمیگردد به مغز انسان
این بحثِ منشاء خداباوری بود و یک دلیل برای عدم وجود خدا میباشد
حال پرسش اینست که چرا برای علت ها، برای پدیده ها، برای علتِ پدیده ها خداسازی میکنید؟!
خودتان هم میدانید! دیر یا زود علتِ هر پدیده ای که الان شناخته نشده، کشف خواهد شد
یکی از دلایل رَد خدا، شناختِ صفات و فلسفهٔ خداباوری است که بعداً در موردش خواهیم نوشت
خدا ساختهٔ ذهن بشر است برایِ پاسخ به سؤالاتی که علتش را نمیدانسته
اما الان که ما پاسخ بسیاری از سؤالات را میدانیم چطور؟!
شما میگی مثلاً علت این همه نظم چیست و علم میگوید نظم نسبی است و حاصل آزمون و خطاهاست، حاصل تصادفات است
این که الان میبینید کلی آزمون و خطا داشته تا به اینجا رسیده است
در واقع اگر نیتروژن وقت و زمان کافی داشته باشد به جایی میرسد که از خودش میپرسد من کی هستم چرا هستم
در حالیکه نمیدانسته یک زمانی، یک نیتروژن بوده که حاصلِ آزمون و خطاست
علم را قبول نداری، بسیار خب مشکلی نیست
میگی نظم حاصل تصادفات، شانس ها و آزمون و خطاها نیست؟! خب این هم قبول، پس بگو حاصل چیست؟!
منطقی ترین و عاقلانه ترین جوابی که میتوانی بدهی اینست که یک علت دیگر دارد
نباید خداسازی کنی و بگوئی نه علتش خداست
باید بگوئی علتی دیگر دارد، علتی علمی طبیعی، چرا خداسازی کنیم؟! آخر مگر انسانِ بدوی هستیم!
صفاتِ تعریف و منشاء خدا را بشناسید تا بیخدا شوید، تا نشناسی بیخدا نمیشوی
در واقع زمانی بیخدا میشوید که دانا باشید و علم گرا منطقی، و زمانی خداباور میشوید که علم گرا و منطقی و دانا نباشید
پس خدا نادانی ماست
هرچه بیشتر بدانی، بیشتر شک میکنی به باورها و اعتقاداتت.
@shafiazad
#پایان
#بخش_دوم_پایانی
شما بیخدا نمیشوی چون حافظهٔ ژنتیکی ات پر از خداباوری و خداسازی اجدادت میباشد
ما دو حافظه داریم، حافظهٔ ژنتیکی و حافظهٔ معمولی
حافظهٔ ژنتیکی یک سری کد و حافظه است که از اجدامان به ارث برده ایم
در واقع بیخدایی و خداباوری ما درصد کمی از آن حاصل این حافظهٔ ژنتیکی است.(شما به آن میگوئيد ذات انسان، ما به آن حافظهٔ ژنتیکی میگوئيم)
حافظهٔ معمولی هم که میشناسید
وقتی بدنیا میائیم مثلِ یک کاغذ سفید است که خانواده فرهنگ و آموزش ها و هرچیزی که میبینیم، میشنویم، بو میکنیم، فکر میکنیم، این کاغذ را پر میکند
در واقع اینکه شما میگی من از تهِ دلم حس میکنم خدایی وجود دارد، علتش حافظهٔ ژنتیکی و حافظهٔ معمولی است
در واقع ذاتی وجود ندارد، فطرتی نامرئی، وجود ندارد، باورهای ما در این دو است
ما با آن به دنیا میائیم و میمیریم
میشود با دستکاری مغز، قسمت پیشانی میزان اعتقاد به خدا را کم کرد!(مقالهٔ آن با تأییدیه ISI وجود دارد، خیلی تازگی ندارد!)
میشود با دستکاری مغز، همین امروز ناراحتی و افسردگی را درمان کرد
افسردگی که فکر میکنید علتش روح است نه مغز، حتی با خوردن قرص
مثلاً با اعمال یک نیروی الکترومغناطیسی همه چیز برمیگردد به مغز انسان
این بحثِ منشاء خداباوری بود و یک دلیل برای عدم وجود خدا میباشد
حال پرسش اینست که چرا برای علت ها، برای پدیده ها، برای علتِ پدیده ها خداسازی میکنید؟!
خودتان هم میدانید! دیر یا زود علتِ هر پدیده ای که الان شناخته نشده، کشف خواهد شد
یکی از دلایل رَد خدا، شناختِ صفات و فلسفهٔ خداباوری است که بعداً در موردش خواهیم نوشت
خدا ساختهٔ ذهن بشر است برایِ پاسخ به سؤالاتی که علتش را نمیدانسته
اما الان که ما پاسخ بسیاری از سؤالات را میدانیم چطور؟!
شما میگی مثلاً علت این همه نظم چیست و علم میگوید نظم نسبی است و حاصل آزمون و خطاهاست، حاصل تصادفات است
این که الان میبینید کلی آزمون و خطا داشته تا به اینجا رسیده است
در واقع اگر نیتروژن وقت و زمان کافی داشته باشد به جایی میرسد که از خودش میپرسد من کی هستم چرا هستم
در حالیکه نمیدانسته یک زمانی، یک نیتروژن بوده که حاصلِ آزمون و خطاست
علم را قبول نداری، بسیار خب مشکلی نیست
میگی نظم حاصل تصادفات، شانس ها و آزمون و خطاها نیست؟! خب این هم قبول، پس بگو حاصل چیست؟!
منطقی ترین و عاقلانه ترین جوابی که میتوانی بدهی اینست که یک علت دیگر دارد
نباید خداسازی کنی و بگوئی نه علتش خداست
باید بگوئی علتی دیگر دارد، علتی علمی طبیعی، چرا خداسازی کنیم؟! آخر مگر انسانِ بدوی هستیم!
صفاتِ تعریف و منشاء خدا را بشناسید تا بیخدا شوید، تا نشناسی بیخدا نمیشوی
در واقع زمانی بیخدا میشوید که دانا باشید و علم گرا منطقی، و زمانی خداباور میشوید که علم گرا و منطقی و دانا نباشید
پس خدا نادانی ماست
هرچه بیشتر بدانی، بیشتر شک میکنی به باورها و اعتقاداتت.
@shafiazad
#پایان