سگ لقلق میزد و خودش را دنبال محمد میکشاند. لاغر و مردنی و بی رمق گر گرفته بود و لهله میزد.
«دلم خیلی از این مردم گرفته.باور میکنی دلم میخواس جای تو باشم و با شماها زندگی میکردم؟
آخه شماها که به همدیگه نارو نمیزنین.شما که دروغ و دغل تو کارتون نیس.
اگه بدونی این کریم حاج حمزه چه آدم بی رحمیه.هر چی پول داشتم بالا کشیده.
پولی که بیس سال جون کندم و یه پول یه پول جمعش کردم، همش تو سوارخ بافور کرده.بیا زبون بسه خیلی لهله میزنی.بریم خونه ما یه خرده نون و آب بخور حالت جا بیاد.
اصلا بیا دم کپر ما بمون.هرچی داریم با هم میخوریم.»
📕 تنگسیر
✍🏻 #صادق_چوبک
@ShafiAzad
«دلم خیلی از این مردم گرفته.باور میکنی دلم میخواس جای تو باشم و با شماها زندگی میکردم؟
آخه شماها که به همدیگه نارو نمیزنین.شما که دروغ و دغل تو کارتون نیس.
اگه بدونی این کریم حاج حمزه چه آدم بی رحمیه.هر چی پول داشتم بالا کشیده.
پولی که بیس سال جون کندم و یه پول یه پول جمعش کردم، همش تو سوارخ بافور کرده.بیا زبون بسه خیلی لهله میزنی.بریم خونه ما یه خرده نون و آب بخور حالت جا بیاد.
اصلا بیا دم کپر ما بمون.هرچی داریم با هم میخوریم.»
📕 تنگسیر
✍🏻 #صادق_چوبک
@ShafiAzad