کتابخوانی📚
6.36K subscribers
6.04K photos
390 videos
12.1K files
990 links
https://www.instagram.com/azadshafi7


👻مخاطب نوشته هام یه موجود خیالیه :)


Admin:
@ShafiAzad7
Download Telegram
عنوان #در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته
نویسنده #مارسل_پروست
مترجم #مهدی_سحابی
راوی #پریوش_زاهدی
5 جلد در 5 فایل فشرده👇👇👇👇
#طرف_خانه_سوان
#در_سایه_دوشیزگان_شکوفا
#طرف_گرمانت_1
#طرف_گرمانت_2
#سدوم_و_عموره
در جستجوی زمان از دست رفته نوشتهٔ مارسل پروست نویسندهٔ فرانسوی؛ رمانی هفت جلدی می‌باشد که هر یک از آنها با عنوانی مستقل منتشر شده است. این رمان از ورایِ داستانِ اصلی، جامعه فرانسه را در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم میلادی از لحاظ ادبی، هنری، فلسفی و اجتماعی تحلیل می‌کند. پروست در این اثر با نوآوری‌های زبانی‌اش اتفاقی بدیع را در ادبیات فرانسه رقم می‌زند و «در جستجوی زمان از دست رفته» را به‌کلی از سایر آثار ادبی هم‌زمانش متمایز می‌کند. راوی، رنج ها، شیفتگی ها، حسرت ها، دردها، عشق ها و لذایذش را به یاد می آورد و با یادآوری هریک، گویی به آنها جان می دهد. کار شگرف پروست، جان دادن به چیزهایی است که از دست یا به فنا رفته اند. گویی او به «نیستی»، «هستی» می دهد. پروست با نوشتن این رمان، «زمان» و «زیبایی» را احضار و دوباره زنده می کند. او با مرگ و نیستی مسابقه می دهد.
زمان،آدمها رو دگرگون مي کند اما تصويري را که از آنها داريم ثابت نگه مي دارد!
هيچ چيز دردناک ترازاين تضادميان دگرگونی آدمها و ثبات خاطرهها نيست.
 
#مارسل_پروست

@shafiAzad
باید گفت که در زمینه‌ی روابط دوستانه یا صرفاً محفلی و اجتماعی، خصومتی هست که موقتاً تسکین یافته است، اما بر اثر رخنه عود می‌کند. معمولا، تا زمانی که آدم‌ها "طبیعی" اند آن زهر‌ها خیلی رنج‌مان نمی‌دهد.

#"سدوم و عموره"
#مارسل پروست

پ.ن: من تا حالا در هیچ مهمانی، دور همی، مجلس جشن، و حتی گردهمایی‌های حرفه‌ای و علمی نبوده‌ام که از تاثیر این زهر کاملا مصون باشم. از وقتی وجود این زهر را پذیرفته‌ام، رابطه‌ام با آدم‌ها بهتر شده. تا حدی که اون سم باعث مسمومیت نشه را قبول کرده‌ام. یعنی غیر مستقیم به آدما میگم: "زهرت رو بپاش، مهم نیست، ولی اون‌قدری نپاش که مسموم بشم" معمولا اگه کسی حد پاشیدن سم رو بلد نباشه و بخواد در هر باری که من رو میبینه از میزان زیاد و مسموم کننده ای از سم استفاده کنه، رابطه‌م رو باش قطع میکنم. البته به تجربه فهمیده‌ام که آدما یه کیسه های زهر خطرناکی دارن که ما نباید اون کیسه ها رو تحریک کنیم. الان که به روابط گذشته‌ی خودم نگاه می‌کنم می‌بینم چرا بعضی افراد سم‌هایی رو به من پاشیدن که به دیگران نمیپاشن.

طول کشید که فهمیدم خودم در پاره کردن اون کیسه های سم نقش داشتم. نباید تا اون حد به اون ها نزدیک میشدم، یا نباید در بعضی جنبه ها وارد میشدم. حالا دیگه با مساله‌ی سم کنار اومدم. دیگه مدت‌هاست دنبال دوستی ناب و خالص و بی غش نیستم. سمی که در وجود خودم و بقیه‌ی آدما هست رو قبول کردم. فقط نباید سطحش در حد مسموم کننده باشه.
پتوگ: من هم با کازیمیر قهرم
آموزگار: تو دیگر چرا؟

پتوگ: اوە این مربوط به خیلی پیش است. پدر من با پدر او قهر بود و پدربزرگم هم با پدربزگ او حرف نمی زد. و تازە پدر بزرگ های ما هم نمی دانستند چرا با هم قهرند، چون موضوع به خیلی وقت پیش از خودشان بودە.

شما فکر می کنید شاید مطلب مهمی در بین بودە است. حتما دلیل موجهی داشته اند.

اموزگار: الحق که اینجا دە احمق هاست!
پتوگ: این طور نیست آقای آموزگار اینجا دهی است که مردمش## تعصب دارند و بس!

#زن نانوا
#مارسل پانیول
@shafiAzad
تبعید به قطب جنوب
یا قله‌ی مون بلان،
آن‌قدر آدمی را
از دیگران دور نمی‌کند که
طرز فکرت با طرز فکر دیگران
متفاوت باشد.

#مارسل_پروست

@shafiAzad