تواناتک Tavaanatech
87.2K subscribers
20.1K photos
9.4K videos
2.74K files
12K links
@tech_admin_b تماس با ادمین
فیسبوک
www.facebook.com/TavaanaTech

اینستاگرام
instagram.com/tavaanatech

توئیتر تواناتک
https://twitter.com/Tavaanatech

تماس ایمیلی
tech@tavaana.org

سایت
tech.tavaana.org
Download Telegram
آنها شراب را حرام می‌دانند و آشامیدن خون را حلال

مادر زنده‌یاد ابوالفضل مهدیپور با انتشار تصویری از سه سالگی و ۱۷سالگی فرزندش در حساب اینستاگرامش نوشته:

«چه دنیایی
چه کسی تفنگ به دستشان داد
چه کسی تیر را از انبار باروت دَرآورده بود
چه کسی گفت بزن
چه کسی زد و
چه کسی چه کسی خورد.....
اینها سوالاتی هستند که به مراتب بیشتر و بیشتر می‌شوند تا به پاسخهای بیشتری برسیم
این همه دیوار از آبی ارغوان چه می‌خواهند
آنها نادانند نمی‌دانند من به دنیا آوردم فرزندم را جگر گوشه ام را با تمام مشقات بزرگش کردم حال که باید عصای پیریم میشد

کفتار بزرگ آمد گفت چه لقمه ای شیرینی به دلم می‌نشیند چه کسی می‌خواهد بخورد
تنها یک نفر گفت مَنِ مَنِ کله گُنده
همه می‌شناسندش می‌گویند کفتار میگویند گرگ صفت می‌گویند بوزینه
من می‌گویم خون آشام....

آنها شراب را حرام می‌دانند و آشامیدن خون را حلال»

(ابوالفضل مهدی‌‌‌پور، ۱۸ ساله‌، ۳۰شهریور ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات بعد از کشته‌شدن مهسا امینی، با گلوله ماموران حکومتی کشته شد.)

#ابوالفضل_مهدی_پور #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی

@tavaanatech
مادر ابوالفضل مهدی پور با انتشار تصاویری از فرزندش نوشته است:

یک دستت رو به آسمان یک دستت به پشت سرت

دستانی مشت گره شده با لباسی که عکس تفنگ وکنار انگشتان دستش تفنگ رو تاتو کرده بود. اون روز خیلی بهم اصرار کرده بودی که مامان اجازه میدی؟
با همان سلاح کشتنت مادر

آری تفنگ همان آلت قتاله‌ای که به دست مجریان این حکومت برای عدالت در دست گرفتند
اما همه با بیداری می‌دانند که این آلت قتاله برای عدالت نبود و نیست برای حق کشی مظلوم از ظالم است.

#ابوالفضل_مهدی_پور #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی

@tavaanatech
مادر زنده‌یاد ابوالفضل مهدیپور با انتشار تصاویری از نوزادی فرزندش در صفحه اینستاگرامش و زمانی که هنوز به دنیا نیامده بود، نوشته:

اولین اسلاید،، عکس قبل یک ماهگیت هست
در اسلاید دوم سلامت جنین (سونو) سه ماهگیتِ که در درونم دنیایی از شادی بود وقتی فهمیدم جنینم سلامت است چه شوق وشور وصف ناشدنی
من داشتم به زبان خیلی ساده اما سنگین اما پر از معنا برای تمام فداکاری‌های عمرم مادر میشدم
در اسلاید سوم (سونو) شش ماهگیتِ اون روز که رفتم مطب استرس عجیبی داشتم نمی‌دانستم پسر هستی یا دختر آقا نباهتی سونو شروع کرد و بهم گفت دوست داری بچت چی باشه بهش گفتم دختر خیلی دوست دارم اما پسر بشه خیالم راحته میدونم پشتمه در هر صورت فرقی نداره سالم به دنیا بیاد
بعداز چند دقیقه گفت تبریک میگم شما مادر شاهزاده هستید. بچتون پسره
خیلی خوشحال شدم گریه و ضربان قلبم تند شد گفت بزار ضربان قلب پسرتم گوش بدی
منظم بود ضربان قلبی که الان دیگه نمیزنه.
نه ماه انتظاری به سر شد من همیشه تو این نه ماه باهات صحبت می‌کردم از اینکه پسرم هستی رفیقم باید باشی پشتم باشی بارها وبارها بار لحظه ی به دنیا اومدن بغل کردن بردنت به مدرسه و تولد گرفتن و دامادیت که کت و تنت میکنم تو ذهنم توی این هیجده سال تصور کردم و تو قراربود ده شهریور به دنیا بیای اما بیست و هشت مرداد بدنیا اومدی سیزده روز زودتر،، اون شب سه شنبه شب بود ومن بیقرار شدم و تو چهارشنبه وقتی که اذان الله اکبر گفت ساعت یک رسمی ظهربدنیا اومدی وبعد هیجده سال سه شنبه شب تصمیم گرفتی چهارشنبه بری و چهارشنبه ساعت دو در دفترت کارت نوشتی چهارشنبه سی شهریور بهم گفتی مامان پنج شنبه بنویسم که این هفته کامل نوشته باشم اما نتونستی پنجشنبه صبح با پیام و زنگ استا هادی بیدارنشدی که بری سرکار.
نبودی هستی، که هیچ بودنی نمیتونه جبرانش کنه و من تا تقاص خونتو از ظالمین نگیریم آروم نمیشم
و کوچکترین عکسم از ابوالفضلم ازسونوی سه ماهگیشه.

#ابوالفضل_مهدی_پور #مادران_دادخواه #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی

@tavaanatech