🔷💠🔹🔹
@AdabSar
درود گرامیان
۲۸ مهر، سالروز پیروزی ایرانیان بر اَربهای مسلمان در جنگ پل؛
نبرد پل یا نبرد «جَسر» از نبردهای میان ساسانیان و مسلمانان اَرَب در نزدیکی رود فرات بود. جنگ پل در ۲۲شعبان ۱۳ماهشیدی(قمری) برابر با ۲۰ اکتبر ۶۳۴ زایش(میلادی) و در روز ۲۸ مهر ماه رخ داد. نبرد پل یگانه جنگ با تازیان بود که با پیروزی سنگین ایرانیان پایان یافت. چون اربها از لاکمهها (قایقها)بر روی فرات پلی ساخته بودند به نبرد پل زبانزد شده است.
ابوعبید مسعود ثقفی که سرکردهی لشکر اَرَب بود، دستور داد تا پلی از بَلَمها (قایقها)ساخته و برای جنگ با ایرانیان از فرات بگذرند. پیلهای جنگی که در ارتش ایران بودند، شُوَند (باعث) هراس اسبهای اَرب شدند، بگونهای که آنها از فرمان سواران خود سرپیچیدند و اربها ناگزیر شدند پیاده بجنگند.
ابوعبید که براستی دلاوری بود، به پیل سپیدی آفند (حمله) برده و او را زخمی کرد و پیل او را در زیر پای خود گرفت و هلاک کرد. پس از آن بهرهمندی با ایرانیان شد و سرکردگان لشکر ارب کشته شدند. در این زمان اَربی فریاد زد: «یا باید همه کشته شویم یا پیروز گردیم» و تناب پیوند لاکمهها را برید و لاکمهها را در آب رها ساخت تا امید برگشت و واپسنشینی را از جنگجویان ارب ببرد. چون این کار او بیرویه و آسیبرسان بود، مثنیبنحارث شیبانی همراه با بخشی از سپاه ارب به ردهی نخستین سپاه ایرانیان یورش آوردند و بخشی دیگر به نیساری (تعمیر) پلِ لاکمهای و نگهبانی آن شتافتند تا اربها بتوانند با شتاب واپسنشینند.
در این جنگ شمار نیروهای ایرانی پیرامون ۱۰هزار تن و همچنین شمار نیروهای ارب مسلمان با ایرانیان برابر بود. کشتگانِ اَرَبها 7هزار تن بود که یا به دست سپاه ایران کشته شدند، یا در رودخانه فرات فرو رفته و تَکابیده (غرق) شدند و 3هزار تن از آنان نیز گریختند. شوربختانه آرتش نیرومند ایران ساسانی که همهی سپاهیانِ توانمند و استوار جهان آن روزگار را درهم میکوبید، با کودتاهای پیاپی و کشته شدنِ سران و اسپهپدانِ بزرگ ایران در پیِ هر کودتا، پس از سه سال آنچنان تهی از اسپهبدان کارآزموده و جنگ دیده شد که در نبرد کادوسی (قادسیه) آن شد که همه می دانیم.
به امید پیروزی دوباره فرزندان ایران بر اهریمنان بیگانه پرست.
پاینده ایران سرافراز
فرستنده: #آرتاباز
#روزشمار_نیاکان
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
درود گرامیان
۲۸ مهر، سالروز پیروزی ایرانیان بر اَربهای مسلمان در جنگ پل؛
نبرد پل یا نبرد «جَسر» از نبردهای میان ساسانیان و مسلمانان اَرَب در نزدیکی رود فرات بود. جنگ پل در ۲۲شعبان ۱۳ماهشیدی(قمری) برابر با ۲۰ اکتبر ۶۳۴ زایش(میلادی) و در روز ۲۸ مهر ماه رخ داد. نبرد پل یگانه جنگ با تازیان بود که با پیروزی سنگین ایرانیان پایان یافت. چون اربها از لاکمهها (قایقها)بر روی فرات پلی ساخته بودند به نبرد پل زبانزد شده است.
ابوعبید مسعود ثقفی که سرکردهی لشکر اَرَب بود، دستور داد تا پلی از بَلَمها (قایقها)ساخته و برای جنگ با ایرانیان از فرات بگذرند. پیلهای جنگی که در ارتش ایران بودند، شُوَند (باعث) هراس اسبهای اَرب شدند، بگونهای که آنها از فرمان سواران خود سرپیچیدند و اربها ناگزیر شدند پیاده بجنگند.
ابوعبید که براستی دلاوری بود، به پیل سپیدی آفند (حمله) برده و او را زخمی کرد و پیل او را در زیر پای خود گرفت و هلاک کرد. پس از آن بهرهمندی با ایرانیان شد و سرکردگان لشکر ارب کشته شدند. در این زمان اَربی فریاد زد: «یا باید همه کشته شویم یا پیروز گردیم» و تناب پیوند لاکمهها را برید و لاکمهها را در آب رها ساخت تا امید برگشت و واپسنشینی را از جنگجویان ارب ببرد. چون این کار او بیرویه و آسیبرسان بود، مثنیبنحارث شیبانی همراه با بخشی از سپاه ارب به ردهی نخستین سپاه ایرانیان یورش آوردند و بخشی دیگر به نیساری (تعمیر) پلِ لاکمهای و نگهبانی آن شتافتند تا اربها بتوانند با شتاب واپسنشینند.
در این جنگ شمار نیروهای ایرانی پیرامون ۱۰هزار تن و همچنین شمار نیروهای ارب مسلمان با ایرانیان برابر بود. کشتگانِ اَرَبها 7هزار تن بود که یا به دست سپاه ایران کشته شدند، یا در رودخانه فرات فرو رفته و تَکابیده (غرق) شدند و 3هزار تن از آنان نیز گریختند. شوربختانه آرتش نیرومند ایران ساسانی که همهی سپاهیانِ توانمند و استوار جهان آن روزگار را درهم میکوبید، با کودتاهای پیاپی و کشته شدنِ سران و اسپهپدانِ بزرگ ایران در پیِ هر کودتا، پس از سه سال آنچنان تهی از اسپهبدان کارآزموده و جنگ دیده شد که در نبرد کادوسی (قادسیه) آن شد که همه می دانیم.
به امید پیروزی دوباره فرزندان ایران بر اهریمنان بیگانه پرست.
پاینده ایران سرافراز
فرستنده: #آرتاباز
#روزشمار_نیاکان
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
Forwarded from ادبسار
🇮🇷 @AdabSar
#روزشمار نیاکان(۸ دی)
#رادمان_پورماهک
goo.gl/7yx7JF
"رادمان پور ماهک"(رادمان پسر ماهک) که امروز او را با نام "یعقوب لیث صفاری" و "یعقوب عیار" میشناسیم، یکی از کسانی است که پس از تازش ارب(عرب)ها به ایران، کوشید آیین و فرهنگ ایرانی و زبان پارسی را از گزند بهدور نگهدارد و آن را زنده بدارد.
چند سالی است که روز هشتم دی در کنار آرامگاهاش در نزدیکی شهر دِژپُل(دزفول)، آیین "روز میهنی(ملی) گرامیداشت یعقوب لیث صفاری" برگزار میشود؛ هرچند که این روز، هنوز در گاهشماری(تقویم) ایران دیده نمیشود.
"رادمان پور ماهک" یکی از اَیباران(عیاران) دلاور و هوشمند ایران بود که کوششهای وی برای آب و خاک و فرهنگ ایران در درازنای زمان همچنان ارزنده و پررنگ است.
او کُهرُمان(قهرمان) پایداری میهنی ایرانیان در برابر بیگانگان بود.
یکی از کارهای بزرگ او، زنده کردن زبان شیوای پارسی و آیینمَند(رسمی) کردن زبان پارسی در ایران ماست. وی پیش از فردوسی میزیست و سخن گفتن ایرانیان به زبان تازی را ننگ میشمرد. اگر کوشش "رادمان" و پس از او فردوسی توسی نبود، شاید ما نیز همچون مسر(مصر)یان امروز زبان مهادین(اصیل) خویش را از دست داده بودیم. هرچند میرجلالالدین کزازی باور دارد که زبان پارسی زبان سختجانی است و از فراز و فرودهای سختی گذشته، ولی زنده مانده است.
"رادمان" در سال ۲۵۴ فَرارَفتِ ماهی(هجری قمری) زبان پارسی را آیینی(رسمی) کرد.
او نخستین کسی بود که زبان پارسی را ۲۰۰ سال پس از تازش به ایران، زبان آیینی ایران دانست.
"محسن ابوالقاسمی" در نَسک "تاریخ زبان فارسی" آوردهاست: "[...]در سال ۲۵۴ هجری، یعقوب لیث صفار، دولت مستقل ایران را در شهر زرنج سیستان تاسیس کرد و زبان فارسی دری را زبان رسمی کرد که تاکنون ادامه دارد[...]" در بنمایههای کهن نیز از این رویداد نام برده شده است.
از زمان تازش اربها تا زمان "رادمان پور ماهک"، زبان آیینی ایران تازی بود. پس از او، سامانیان و خاندان بویه(آلبویه) زبان پارسی را گسترش دادند و از نابودی آن جلوگیری کردند. سامانیان به رواگ(رواج) زبان پارسی میاندیشیدند. غزنویان نیز پارسی را به هندوستان بردند.
🇮🇷 @AdabSar
#روزشمار نیاکان(۸ دی)
#رادمان_پورماهک
goo.gl/7yx7JF
"رادمان پور ماهک"(رادمان پسر ماهک) که امروز او را با نام "یعقوب لیث صفاری" و "یعقوب عیار" میشناسیم، یکی از کسانی است که پس از تازش ارب(عرب)ها به ایران، کوشید آیین و فرهنگ ایرانی و زبان پارسی را از گزند بهدور نگهدارد و آن را زنده بدارد.
چند سالی است که روز هشتم دی در کنار آرامگاهاش در نزدیکی شهر دِژپُل(دزفول)، آیین "روز میهنی(ملی) گرامیداشت یعقوب لیث صفاری" برگزار میشود؛ هرچند که این روز، هنوز در گاهشماری(تقویم) ایران دیده نمیشود.
"رادمان پور ماهک" یکی از اَیباران(عیاران) دلاور و هوشمند ایران بود که کوششهای وی برای آب و خاک و فرهنگ ایران در درازنای زمان همچنان ارزنده و پررنگ است.
او کُهرُمان(قهرمان) پایداری میهنی ایرانیان در برابر بیگانگان بود.
یکی از کارهای بزرگ او، زنده کردن زبان شیوای پارسی و آیینمَند(رسمی) کردن زبان پارسی در ایران ماست. وی پیش از فردوسی میزیست و سخن گفتن ایرانیان به زبان تازی را ننگ میشمرد. اگر کوشش "رادمان" و پس از او فردوسی توسی نبود، شاید ما نیز همچون مسر(مصر)یان امروز زبان مهادین(اصیل) خویش را از دست داده بودیم. هرچند میرجلالالدین کزازی باور دارد که زبان پارسی زبان سختجانی است و از فراز و فرودهای سختی گذشته، ولی زنده مانده است.
"رادمان" در سال ۲۵۴ فَرارَفتِ ماهی(هجری قمری) زبان پارسی را آیینی(رسمی) کرد.
او نخستین کسی بود که زبان پارسی را ۲۰۰ سال پس از تازش به ایران، زبان آیینی ایران دانست.
"محسن ابوالقاسمی" در نَسک "تاریخ زبان فارسی" آوردهاست: "[...]در سال ۲۵۴ هجری، یعقوب لیث صفار، دولت مستقل ایران را در شهر زرنج سیستان تاسیس کرد و زبان فارسی دری را زبان رسمی کرد که تاکنون ادامه دارد[...]" در بنمایههای کهن نیز از این رویداد نام برده شده است.
از زمان تازش اربها تا زمان "رادمان پور ماهک"، زبان آیینی ایران تازی بود. پس از او، سامانیان و خاندان بویه(آلبویه) زبان پارسی را گسترش دادند و از نابودی آن جلوگیری کردند. سامانیان به رواگ(رواج) زبان پارسی میاندیشیدند. غزنویان نیز پارسی را به هندوستان بردند.
🇮🇷 @AdabSar