Forwarded from ادبسار
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
#روزشمار نیاکان(دهم دی)
۱۳۸۹ سال پیش در چنین روزی خسروپرویز پادشاه ایران بهدست افسران ارتش بازداشت شد و این آغازی بود بر پایان شاهنشاهی توانمند ایران.😔
خسرو پرویز که آرمانش رساندن مرزهای ایران به روزگار داریوش بزرگ بود، جنگهای گستردهای انجام داد و آسیای باختری و مسر(مصر) را گرفت و چلیپای سِپَندِ ترسایان (صلیب مقدس مسیحیان) را که مسیها(مسیح) برآن آویخته شده بود به تیسپون(تیسفون) آورد، ارتش را فرسوده کرده و از مردم باژ(باج، خراج) سنگین میگرفت و به شَوَند(دلیلِ) شکستی که یکسال پیش از این در جنگ نینوا از رومِ خاوری خورده بود به بادهگساری روی آورده و در بیشتر نشستهای ارتشی مست بود.
با نگر به آنچه گفته شد و به درخواست افسران ارتش (که در برابر دشمن سرگردان شده بودند) و پَسَندِشِ(تصویبِ) فرزندش "شیرویه" او را بازداشت کردند و شیرویه را برتخت فرمانروایی ایران نشاندند.
چند هفته پس از آن، خسرو پرویز بهدست زندانبانش کشته شد و نُه سال پس از آن ارتش ایران در کادُسی(قادسیه) شکست خورد.
همچنین سپاه روم نیز که در این جنگها ناتوان شده بود در برابر تازش تازیان شکست خورد.
مرگ خسروپرویز یکی از رویدادهای دگرگونکننده در جهان بود.
فرستنده #کوروش_آریاویج
ویرایش #ادبسار
@AdabSar
💠🔷🔹🔹
@AdabSar
#روزشمار نیاکان(دهم دی)
۱۳۸۹ سال پیش در چنین روزی خسروپرویز پادشاه ایران بهدست افسران ارتش بازداشت شد و این آغازی بود بر پایان شاهنشاهی توانمند ایران.😔
خسرو پرویز که آرمانش رساندن مرزهای ایران به روزگار داریوش بزرگ بود، جنگهای گستردهای انجام داد و آسیای باختری و مسر(مصر) را گرفت و چلیپای سِپَندِ ترسایان (صلیب مقدس مسیحیان) را که مسیها(مسیح) برآن آویخته شده بود به تیسپون(تیسفون) آورد، ارتش را فرسوده کرده و از مردم باژ(باج، خراج) سنگین میگرفت و به شَوَند(دلیلِ) شکستی که یکسال پیش از این در جنگ نینوا از رومِ خاوری خورده بود به بادهگساری روی آورده و در بیشتر نشستهای ارتشی مست بود.
با نگر به آنچه گفته شد و به درخواست افسران ارتش (که در برابر دشمن سرگردان شده بودند) و پَسَندِشِ(تصویبِ) فرزندش "شیرویه" او را بازداشت کردند و شیرویه را برتخت فرمانروایی ایران نشاندند.
چند هفته پس از آن، خسرو پرویز بهدست زندانبانش کشته شد و نُه سال پس از آن ارتش ایران در کادُسی(قادسیه) شکست خورد.
همچنین سپاه روم نیز که در این جنگها ناتوان شده بود در برابر تازش تازیان شکست خورد.
مرگ خسروپرویز یکی از رویدادهای دگرگونکننده در جهان بود.
فرستنده #کوروش_آریاویج
ویرایش #ادبسار
@AdabSar
💠🔷🔹🔹
☀️🇮🇷☀️ @AdabSar
#روزشمار نیاکان(۱۴ - ۱۷ یا ۲۱دی)
☀️🇮🇷 بابک خرمدین: «یک روز که زنده باشی و سالار، بهتر از آن است که چهل سال زنده باشی و بندهای زبون.»
☀️🇮🇷 ۱۱۸۱ سال پیش اَبَردلاور ایران زندهیاد "بابک خرمدین" با بریدن تکتکِ دستها و پاها و دیگر اندامش به دستور معتصم(خلیفه عباسی) کشته شد. آنچه از پیکرش ماند در بیرون شهر سامرا به دار آویختند و زمان بسیاری همانجا ماند و نامش برای همیشه به فرنام(عنوان) یکی از بزرگترین جانسپاران میهن جاویدان شد. گفته میشود سپس سر او را در خراسان گرداندند.
☀️🇮🇷 بابک رهبر جنبش سرخجامگان یا خرمدینان بود و از آذربادگان برخاست. ولی جنبش او بسیار فراگیر شد و جنگاوران بسیاری از خراسان، گرگان، ری، اسپادانا(اصفهان)، هگمتانه(همدان)، آذربادگان(آذربایجان) و دیگر شهرها به او پیوستند.
بابک با دلاوری و توانمندیاش چنان هراسی در دل فرمانروایان تازی انداخته بود که دستگیری او برایشان آرزو و افسانهای دستنیافتنی بود. او بیش از دو دهه در برابر تازش تازیان ایستادگی کرد و سرانجام به شوند(دلیل) پیمانشکنی افشینِ دشمنیار(خائن) دستگیر شد.
☀️🇮🇷 جنبش خرمدینان یا سرخجامگان تا دههها پس از مرگ بابک زنده و کوشا بود. یک سال پس از بابک «مازیار» فرمانروای میهنپرست تبرستانی با دشمنیاری برادرش کوهیار در همانجا که بابک را دار زده بودند به دار آویخته شد.
☀️🇮🇷 سخن درباره دلاوری بابک خرمدین بسیار است ولی سرآمد همهی آنها این است که پس از بریدن یک دستش به دستور دژخیم، با دست دیگر چهرهی خود را خونین کرد تا مبادا دشمن روی زردشدهی یک ایرانی را ببیند و پس از زدن پاهایش خود را به پشت انداخت تا پیش پای خلیفه تازیان نیفتد.
☀️🇮🇷 واپسین سخن بابکِ سرفراز "پاینده باد ایران" بود.
یاد و نامش گرامی و راهش پررهرو باد.
✍🏻 پینوشت:
زادروز نمادین #بابک_خرمدین در روز دهم تیرماه برگزار میشود. دربارهی سال زادهشدن او آگاهی درستی در دست نیست ولی میدانیم که در سال ۸۳۸ ترسایی(میلادی) جان باخت.
نوشیروان کیهانیزاده مرگ وی را در روز ۱۴ دی، سعید نفیسی ۱۷ دی و در نوشتههای جسته و گریختهای ۲۱ دی میدانند.
☀️🇮🇷☀️ @AdabSar
#روزشمار نیاکان(۱۴ - ۱۷ یا ۲۱دی)
☀️🇮🇷 بابک خرمدین: «یک روز که زنده باشی و سالار، بهتر از آن است که چهل سال زنده باشی و بندهای زبون.»
☀️🇮🇷 ۱۱۸۱ سال پیش اَبَردلاور ایران زندهیاد "بابک خرمدین" با بریدن تکتکِ دستها و پاها و دیگر اندامش به دستور معتصم(خلیفه عباسی) کشته شد. آنچه از پیکرش ماند در بیرون شهر سامرا به دار آویختند و زمان بسیاری همانجا ماند و نامش برای همیشه به فرنام(عنوان) یکی از بزرگترین جانسپاران میهن جاویدان شد. گفته میشود سپس سر او را در خراسان گرداندند.
☀️🇮🇷 بابک رهبر جنبش سرخجامگان یا خرمدینان بود و از آذربادگان برخاست. ولی جنبش او بسیار فراگیر شد و جنگاوران بسیاری از خراسان، گرگان، ری، اسپادانا(اصفهان)، هگمتانه(همدان)، آذربادگان(آذربایجان) و دیگر شهرها به او پیوستند.
بابک با دلاوری و توانمندیاش چنان هراسی در دل فرمانروایان تازی انداخته بود که دستگیری او برایشان آرزو و افسانهای دستنیافتنی بود. او بیش از دو دهه در برابر تازش تازیان ایستادگی کرد و سرانجام به شوند(دلیل) پیمانشکنی افشینِ دشمنیار(خائن) دستگیر شد.
☀️🇮🇷 جنبش خرمدینان یا سرخجامگان تا دههها پس از مرگ بابک زنده و کوشا بود. یک سال پس از بابک «مازیار» فرمانروای میهنپرست تبرستانی با دشمنیاری برادرش کوهیار در همانجا که بابک را دار زده بودند به دار آویخته شد.
☀️🇮🇷 سخن درباره دلاوری بابک خرمدین بسیار است ولی سرآمد همهی آنها این است که پس از بریدن یک دستش به دستور دژخیم، با دست دیگر چهرهی خود را خونین کرد تا مبادا دشمن روی زردشدهی یک ایرانی را ببیند و پس از زدن پاهایش خود را به پشت انداخت تا پیش پای خلیفه تازیان نیفتد.
☀️🇮🇷 واپسین سخن بابکِ سرفراز "پاینده باد ایران" بود.
یاد و نامش گرامی و راهش پررهرو باد.
✍🏻 پینوشت:
زادروز نمادین #بابک_خرمدین در روز دهم تیرماه برگزار میشود. دربارهی سال زادهشدن او آگاهی درستی در دست نیست ولی میدانیم که در سال ۸۳۸ ترسایی(میلادی) جان باخت.
نوشیروان کیهانیزاده مرگ وی را در روز ۱۴ دی، سعید نفیسی ۱۷ دی و در نوشتههای جسته و گریختهای ۲۱ دی میدانند.
☀️🇮🇷☀️ @AdabSar
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
#روزشمار نیاکان(۶بهمن)
۱۴۵۹ سال پیش و چهار روز پیش از برگزاری #جشن_سده انوشیروان دادگر در نشستی که با بزرگان ایران برای آگاهی از چگونگی برگزاری جشن سده داشت، گفت:
میخواهد برای هر روستای ایران یک دهگان(دهقان) برگزیند که خویشکاریاش(وظیفهاش) سروسامان دادن کارهای روستا، گردآوری خراج سالیانه، شناسانیدن(معرفی) سرباز در زمان نیاز، پرورش اسب برای فروش به ارتش، میانجیگری میان مردم و... است و چنین کسی باید هم برزگر باشد هم دارای زمین(خرده مالک) که با دردسرهای هر دو گروه آشنا باشد
و همچنین دادگر، راستگو، راست کردار و مردمی.
و خویشکاری میهنیاش کوشش برای افزایش درآمد روستاها، گزارش فرآوردههای کشاورزی، ناخرسندیها، ستمگری و زورگویی کشوریان به مردم و... به نمایندگان پادشاه است.
این آیین کارآمد کمکم بخشی از فرهنگ روستاهای ایران شد و بنیادگزار آن که از سوی باستاننگاران فرنام(لقب) دادگر گرفت از فرمانروایانی بود که کوشید به درد دل مردم برسد و کارهای شایستهی بسیاری برای پیشبرد شهریگری(تمدن) و گسترش داد ایرانی انجام داد.
یاد و نامش گرامی و راهش پررهرو باد
فرستنده #کوروش_آریاویج
برگرفته از تاربرگ «تاریخ ایرانیان در این روز»
نوشتهی #نوشیروان_کیهانی_زاده
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
#روزشمار نیاکان(۶بهمن)
۱۴۵۹ سال پیش و چهار روز پیش از برگزاری #جشن_سده انوشیروان دادگر در نشستی که با بزرگان ایران برای آگاهی از چگونگی برگزاری جشن سده داشت، گفت:
میخواهد برای هر روستای ایران یک دهگان(دهقان) برگزیند که خویشکاریاش(وظیفهاش) سروسامان دادن کارهای روستا، گردآوری خراج سالیانه، شناسانیدن(معرفی) سرباز در زمان نیاز، پرورش اسب برای فروش به ارتش، میانجیگری میان مردم و... است و چنین کسی باید هم برزگر باشد هم دارای زمین(خرده مالک) که با دردسرهای هر دو گروه آشنا باشد
و همچنین دادگر، راستگو، راست کردار و مردمی.
و خویشکاری میهنیاش کوشش برای افزایش درآمد روستاها، گزارش فرآوردههای کشاورزی، ناخرسندیها، ستمگری و زورگویی کشوریان به مردم و... به نمایندگان پادشاه است.
این آیین کارآمد کمکم بخشی از فرهنگ روستاهای ایران شد و بنیادگزار آن که از سوی باستاننگاران فرنام(لقب) دادگر گرفت از فرمانروایانی بود که کوشید به درد دل مردم برسد و کارهای شایستهی بسیاری برای پیشبرد شهریگری(تمدن) و گسترش داد ایرانی انجام داد.
یاد و نامش گرامی و راهش پررهرو باد
فرستنده #کوروش_آریاویج
برگرفته از تاربرگ «تاریخ ایرانیان در این روز»
نوشتهی #نوشیروان_کیهانی_زاده
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
#روزشمار نیاکان (دهه نخست ماه مارس)
به نوشتهی کهننگاران رومی، یونانی و ارمنی، همچنین با همسنجی گاهشماری(مقایسه تقویم)ها، ششمین پادشاه اشکانی، مهرداد يکم که ناموَر به مهرداد بزرگ بود، در روزی که به گمان برابر با یکم ماه مارس ۱۷۳سال پيش از زایش(میلاد) بود، بزرگان ايران را گرد هم آورد و گفت آهنگ آن دارد که کشور دارای آیین بنیادین(قانون اساسی) باشد و دادیک(حقوق) مردم و کارتاران(دولتیان) در آن روشن شود. باشندگان(حاضران) رای او را پسندیدند و کشور دارای آیین بنیادین و دو سگالشگاه(مجلس شورا) شد که به آن دو با هم «مِهِستان» ميگفتند.
گزینش جانشین پادشاه از میان شاهزادگان، نیوِ جنگ(اعلان جنگ)، پیشنهاد سازش(صلح)، همبستهکردن نیروها، برکنارکردن پادشاه چنانچه دچار دیوانگی، بیماری بهبودناپذیر یا کژکاری در کشورداری شود، از بایستگیهای(وظایف) مهستان بود. همچنین بهبود سامانهی باژ(مالیات) و دارایی، دستور زدن دانگ با فرتور/نگاره/رخشاره(عکس) تازه، گزینش پادشاهان ارمنستان، هایستن(تاییدکردن) نمادین پادشاهان پارسیتبار سرزمین پُنتوس، جایی در کرانهی خورتاب و خورتاب خورآیی(ساحل جنوب و جنوب شرقی) دریای سیاه در آناتولی که پایتخت آن شهر سینوپ بود، همچنین گمارش(انتصاب) فرماندهی ارتش سراسری برای یک چرخهی زمانی و راهبری جنگ از کامیک(اختیار)های مهستان بود. مهستان، پادشاه را برای فرماندهی ارتش و راهبری لشگرکشی و جنگ برگزیده بود. مهستان از ۱۳۵سال پیش از زایش و با پایانیافتن ساخت شهر تیسپون(تیسفون)، پایتخت تازهی اشکانیان، نشستهای خود را در این شهر برگزار میکرد.
تیسپون، ۷۷۲سال پایتخت ایران بود و پس از تازش اَرَب(عرب)ها، به دست آنان افتاد و ویران شد. ولی ویرانهی کاخ خسرو انوشیروان ساسانی برجا ماند. کهننگاران آن را "کاخ داد" مینامیدند، زیرا انوشیروان با هرکس که خواستار دیدار او بود یا دادخواهی داشت، در این کاخ دیدار میکرد. وی زنجیری در میدان بیرونی کاخ آویخته بود که اگر کسی آن را میکشید، در سرای انوشیروان سدا(صدا)یی برمیخواست و او آگاه میشد. سپس به ایوان(بالکن) میرفت و به سخنان او گوش میداد و چنانچه نیاز بود، او را به دفتر کار خود فرامیخواند. گفته شده که این زنجیر به اندازهای بلند بود که هتا(حتی) کودکان میتوانستند آن را تکان دهند و با پادشاه دیدار کنند.
پژوهشگرانی که پیدایش و پیشینهی مردمسالاری را میکاوند، نوشتهاند که ایران در زمان اشکانیان دارای شیوهای از مردمسالاری بود. همچنین سرزمینهای دوردستی چون ارمنستان خودتُوان(خودمختار) بودند. مهستان نیز جایی بود تا نگر(نظر) همگان در آن شنیده و بررسی شود. رومیان، راهاندازی مهستان در زمان اشکانیان را فرتابییافته(الهامگرفته) از سنای روم و یونان میدانستند ولی پذیرفتن این داوخواهی(ادعا) دشوار است. زیرا ۱۷۳سال پیش از زایش، هنوز گستره(قلمرو)ی کابینهی روم در خورآسان(شرق) گسترش نیافته بود، با ایران همسایه نشده بود و دادوستدی میان دو کشور نبود.
برداشت از تارنمای #نوشیروان_کیهانی_زاده
برگردان به پارسی پاک #ادبسار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
#روزشمار نیاکان (دهه نخست ماه مارس)
به نوشتهی کهننگاران رومی، یونانی و ارمنی، همچنین با همسنجی گاهشماری(مقایسه تقویم)ها، ششمین پادشاه اشکانی، مهرداد يکم که ناموَر به مهرداد بزرگ بود، در روزی که به گمان برابر با یکم ماه مارس ۱۷۳سال پيش از زایش(میلاد) بود، بزرگان ايران را گرد هم آورد و گفت آهنگ آن دارد که کشور دارای آیین بنیادین(قانون اساسی) باشد و دادیک(حقوق) مردم و کارتاران(دولتیان) در آن روشن شود. باشندگان(حاضران) رای او را پسندیدند و کشور دارای آیین بنیادین و دو سگالشگاه(مجلس شورا) شد که به آن دو با هم «مِهِستان» ميگفتند.
گزینش جانشین پادشاه از میان شاهزادگان، نیوِ جنگ(اعلان جنگ)، پیشنهاد سازش(صلح)، همبستهکردن نیروها، برکنارکردن پادشاه چنانچه دچار دیوانگی، بیماری بهبودناپذیر یا کژکاری در کشورداری شود، از بایستگیهای(وظایف) مهستان بود. همچنین بهبود سامانهی باژ(مالیات) و دارایی، دستور زدن دانگ با فرتور/نگاره/رخشاره(عکس) تازه، گزینش پادشاهان ارمنستان، هایستن(تاییدکردن) نمادین پادشاهان پارسیتبار سرزمین پُنتوس، جایی در کرانهی خورتاب و خورتاب خورآیی(ساحل جنوب و جنوب شرقی) دریای سیاه در آناتولی که پایتخت آن شهر سینوپ بود، همچنین گمارش(انتصاب) فرماندهی ارتش سراسری برای یک چرخهی زمانی و راهبری جنگ از کامیک(اختیار)های مهستان بود. مهستان، پادشاه را برای فرماندهی ارتش و راهبری لشگرکشی و جنگ برگزیده بود. مهستان از ۱۳۵سال پیش از زایش و با پایانیافتن ساخت شهر تیسپون(تیسفون)، پایتخت تازهی اشکانیان، نشستهای خود را در این شهر برگزار میکرد.
تیسپون، ۷۷۲سال پایتخت ایران بود و پس از تازش اَرَب(عرب)ها، به دست آنان افتاد و ویران شد. ولی ویرانهی کاخ خسرو انوشیروان ساسانی برجا ماند. کهننگاران آن را "کاخ داد" مینامیدند، زیرا انوشیروان با هرکس که خواستار دیدار او بود یا دادخواهی داشت، در این کاخ دیدار میکرد. وی زنجیری در میدان بیرونی کاخ آویخته بود که اگر کسی آن را میکشید، در سرای انوشیروان سدا(صدا)یی برمیخواست و او آگاه میشد. سپس به ایوان(بالکن) میرفت و به سخنان او گوش میداد و چنانچه نیاز بود، او را به دفتر کار خود فرامیخواند. گفته شده که این زنجیر به اندازهای بلند بود که هتا(حتی) کودکان میتوانستند آن را تکان دهند و با پادشاه دیدار کنند.
پژوهشگرانی که پیدایش و پیشینهی مردمسالاری را میکاوند، نوشتهاند که ایران در زمان اشکانیان دارای شیوهای از مردمسالاری بود. همچنین سرزمینهای دوردستی چون ارمنستان خودتُوان(خودمختار) بودند. مهستان نیز جایی بود تا نگر(نظر) همگان در آن شنیده و بررسی شود. رومیان، راهاندازی مهستان در زمان اشکانیان را فرتابییافته(الهامگرفته) از سنای روم و یونان میدانستند ولی پذیرفتن این داوخواهی(ادعا) دشوار است. زیرا ۱۷۳سال پیش از زایش، هنوز گستره(قلمرو)ی کابینهی روم در خورآسان(شرق) گسترش نیافته بود، با ایران همسایه نشده بود و دادوستدی میان دو کشور نبود.
برداشت از تارنمای #نوشیروان_کیهانی_زاده
برگردان به پارسی پاک #ادبسار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
📚📖 @AdabSar
#روزشمار نیاکان - بیستوچهارم آپریل/چهارم اردیبهشت
🔅 ایران، پایهگذار نخستین بنیاد نویسندگی و ترزبانی(ترجمه) در جهان
نخستین بنیاد نویسندگی و ترزبانی نبیگ(ترجمهی کتاب) جهان، ماه آپریل سال ۵۵۲ ترسایی(میلادی) و به خواست خسروانوشیروان دادگر در ایران گشایش یافت. در کنار آن یک نامکسرا(کتابخانه)ی همگانی و پژوهشی برای گردآوری نسک(کتاب)های گوناگون از سراسر جهان ساخته شد. پارهای از گذشتهنگاران روز نوزدهم آپریل(سیام فروردین) و بیشتر آنها روز بیستوچهارم آپریل(چهارم اردیبهشت) همان سال را روز آغاز کار این بنیاد دانستهاند.
برای آوردن نیپیک(کتاب) از گوشهوکنار جهان به این بنیاد، خسروانوشیروان هتا(حتی) پزشک ویژهی خود "برزویه" را به هند فرستاد و او "کلیله و دمنه" را به ایران آورد که به پارسی میانه(پارسی ساسانی)، سپس به اربی(عربی) و دوباره به پارسی نوین (پارسی دری) برگردان شد.
چهار سده پس از خسرو یکم، سامانیان چنین بنیادی را در کنار نامکسرای همگانی "مرو" ساختند. این بنیاد "دانشنامهی نسک (دائرةالمعارف كتاب) و چاپ نامکسرای مرو" نام داشت و بزرگترين نسکخانه(کتابخانه) و کانون نگارش و ترزبانی نبیگ جهان در آن زمان بود که روزانه دستكم چهارسد(چهارصد) نگارنده، نوشتهها را رونویسی میکردند. این کانون به زنده داشتن زبان و ادب پارسی نیز یاری بسیاری رساند. روش كار نسکخانهی مرو، الگوی نامکسراهای همگانی و پژوهشی جهان امروز است. "مرو"، اينک در استان "ماری" کشور ترکمنستان است و نامکسرای مرو تا زمان تازش مغولان در فرارود(ماوراءالنهر) برپا بود.
✍🏻 برگرفته از تارنمای #نوشیروان_کیهانی_زاده
✍🏻 بازنویسی به #پیام_پارسی : #ادبسار
📚📖 @AdabSar
#روزشمار نیاکان - بیستوچهارم آپریل/چهارم اردیبهشت
🔅 ایران، پایهگذار نخستین بنیاد نویسندگی و ترزبانی(ترجمه) در جهان
نخستین بنیاد نویسندگی و ترزبانی نبیگ(ترجمهی کتاب) جهان، ماه آپریل سال ۵۵۲ ترسایی(میلادی) و به خواست خسروانوشیروان دادگر در ایران گشایش یافت. در کنار آن یک نامکسرا(کتابخانه)ی همگانی و پژوهشی برای گردآوری نسک(کتاب)های گوناگون از سراسر جهان ساخته شد. پارهای از گذشتهنگاران روز نوزدهم آپریل(سیام فروردین) و بیشتر آنها روز بیستوچهارم آپریل(چهارم اردیبهشت) همان سال را روز آغاز کار این بنیاد دانستهاند.
برای آوردن نیپیک(کتاب) از گوشهوکنار جهان به این بنیاد، خسروانوشیروان هتا(حتی) پزشک ویژهی خود "برزویه" را به هند فرستاد و او "کلیله و دمنه" را به ایران آورد که به پارسی میانه(پارسی ساسانی)، سپس به اربی(عربی) و دوباره به پارسی نوین (پارسی دری) برگردان شد.
چهار سده پس از خسرو یکم، سامانیان چنین بنیادی را در کنار نامکسرای همگانی "مرو" ساختند. این بنیاد "دانشنامهی نسک (دائرةالمعارف كتاب) و چاپ نامکسرای مرو" نام داشت و بزرگترين نسکخانه(کتابخانه) و کانون نگارش و ترزبانی نبیگ جهان در آن زمان بود که روزانه دستكم چهارسد(چهارصد) نگارنده، نوشتهها را رونویسی میکردند. این کانون به زنده داشتن زبان و ادب پارسی نیز یاری بسیاری رساند. روش كار نسکخانهی مرو، الگوی نامکسراهای همگانی و پژوهشی جهان امروز است. "مرو"، اينک در استان "ماری" کشور ترکمنستان است و نامکسرای مرو تا زمان تازش مغولان در فرارود(ماوراءالنهر) برپا بود.
✍🏻 برگرفته از تارنمای #نوشیروان_کیهانی_زاده
✍🏻 بازنویسی به #پیام_پارسی : #ادبسار
📚📖 @AdabSar
🇮🇷 @AdabSar
🔅 #روزشمار نیاکان
اگر دوستدار سرگذشت ایران باشید، بیگمان با سنگنگارهی بزرگ، پرآوازه و برجستهی زانو زدن "والرین" پادشاه روم در برابر "شاپور نخست ساسانی"، شهریار ایران آشنا هستید. در روز هفتم نوامبر سال ۲۶۰ ترسایی(میلادی)، برابر با شانزدهم آبان در شهر تيسپون(تیسفون)، شاپور یکم ساسانی، در بزمگاهی در برابر "والرین" و سردارانش که همگی در بند بودند، ایران را تنها ابرنیروی جهان خواند. "والرین" و فرماندهانش درجنگ به بند کشیده شدند. این روز نه تنها برای ایران که برای کشورهای خاوری زمین سرنوشتساز بود.
در پی این رویداد، شاپور هزاران سرباز رومی دربند ایران را به خوزستان فرستاد تا در ساخت آببند(سد) شادروان و پل شوشتر به کار گمارده شوند.
برای آنکه ایرانیان این پیروزی را فراموش نکنند، جهانیان برای همیشه شکوه ايران را در یاد داشته باشند و خوراییان(شرقیها) خود را وامدار توان ارتش ایران بدانند، شاپور یکم دستور داد بهزانونشستن "والرين" در برابرش را در چند جای ايران بر روی سنگ بتراشند تا برای همیشه ماندگار شود.
داستان این پیروزی را "مارسلیوس" كه از باشندگان(حاضران) این رویداد بود، نگاشت. به نوشتهی "ادوارد گيبون"، این شکست رومیان شيرازهی فرمانروایی روم را از هم گسیخت و سرزمین روم چندپاره(تجزیه) شد. شاپور یکم در سال ۲۴۶ ترسایی نیز "گرديانوس سوم" روم را که به ايران لشگر کشیده بود، شکست داد. این شکست چنان بر افسران رومی گران آمده بود که هنگام گریز بر سر "گرديانوس سوم" ریختند، او را کشتند و "فیلیپ" را بر جای او نشاندند. "فیلیپ" با پرداخت پانسد(پانصد) هزار دانگ(سکه) زر به ايران، رای شاپور را برای آتشبس به دست آورد و نیروهای روم را به اروپا بازگرداند. پیش از آن "گردیانوس" در واکنش به شکست نیروهای روم از اردشیر پاپکان (پدر شاپور یکم) در جنگ سال ۲۳۸ ترسایی با شاپور که به جای پدر نشسته بود، جنگید.
مِهِستان(مجلس) روم برای فروکاستن از میهنپرستی ایرانی که با بپاخیزی اردشیر ساسانی نمایان شده بود، برنامهریزی میکرد ولی کامیاب نشد و این میهنگرایی تا پایان پادشاهی ساسانیان پایدار بود.
بیشتر کهننگاران(مورخان) سدههای آغازین ترسایی نوشتهاند که میهنپرستی ایرانیان، مایهی پیروزی جنگهای ساسانیان شد و هنر بزرگ شاهان ساسانی این بود كه نگذارند کیستی میهنی(هویت ملی) در میان ایرانیان فروکش کند.
✍🏼 برگرفته از تارنمای "امروز در تاریخ"
نویسنده: #انوشیروان_کیهانی_زاده
ویرایش و برگردان به پارسی: #ادبسار
🇮🇷 @AdabSar
plink.ir/9yVcA
🔅 #روزشمار نیاکان
اگر دوستدار سرگذشت ایران باشید، بیگمان با سنگنگارهی بزرگ، پرآوازه و برجستهی زانو زدن "والرین" پادشاه روم در برابر "شاپور نخست ساسانی"، شهریار ایران آشنا هستید. در روز هفتم نوامبر سال ۲۶۰ ترسایی(میلادی)، برابر با شانزدهم آبان در شهر تيسپون(تیسفون)، شاپور یکم ساسانی، در بزمگاهی در برابر "والرین" و سردارانش که همگی در بند بودند، ایران را تنها ابرنیروی جهان خواند. "والرین" و فرماندهانش درجنگ به بند کشیده شدند. این روز نه تنها برای ایران که برای کشورهای خاوری زمین سرنوشتساز بود.
در پی این رویداد، شاپور هزاران سرباز رومی دربند ایران را به خوزستان فرستاد تا در ساخت آببند(سد) شادروان و پل شوشتر به کار گمارده شوند.
برای آنکه ایرانیان این پیروزی را فراموش نکنند، جهانیان برای همیشه شکوه ايران را در یاد داشته باشند و خوراییان(شرقیها) خود را وامدار توان ارتش ایران بدانند، شاپور یکم دستور داد بهزانونشستن "والرين" در برابرش را در چند جای ايران بر روی سنگ بتراشند تا برای همیشه ماندگار شود.
داستان این پیروزی را "مارسلیوس" كه از باشندگان(حاضران) این رویداد بود، نگاشت. به نوشتهی "ادوارد گيبون"، این شکست رومیان شيرازهی فرمانروایی روم را از هم گسیخت و سرزمین روم چندپاره(تجزیه) شد. شاپور یکم در سال ۲۴۶ ترسایی نیز "گرديانوس سوم" روم را که به ايران لشگر کشیده بود، شکست داد. این شکست چنان بر افسران رومی گران آمده بود که هنگام گریز بر سر "گرديانوس سوم" ریختند، او را کشتند و "فیلیپ" را بر جای او نشاندند. "فیلیپ" با پرداخت پانسد(پانصد) هزار دانگ(سکه) زر به ايران، رای شاپور را برای آتشبس به دست آورد و نیروهای روم را به اروپا بازگرداند. پیش از آن "گردیانوس" در واکنش به شکست نیروهای روم از اردشیر پاپکان (پدر شاپور یکم) در جنگ سال ۲۳۸ ترسایی با شاپور که به جای پدر نشسته بود، جنگید.
مِهِستان(مجلس) روم برای فروکاستن از میهنپرستی ایرانی که با بپاخیزی اردشیر ساسانی نمایان شده بود، برنامهریزی میکرد ولی کامیاب نشد و این میهنگرایی تا پایان پادشاهی ساسانیان پایدار بود.
بیشتر کهننگاران(مورخان) سدههای آغازین ترسایی نوشتهاند که میهنپرستی ایرانیان، مایهی پیروزی جنگهای ساسانیان شد و هنر بزرگ شاهان ساسانی این بود كه نگذارند کیستی میهنی(هویت ملی) در میان ایرانیان فروکش کند.
✍🏼 برگرفته از تارنمای "امروز در تاریخ"
نویسنده: #انوشیروان_کیهانی_زاده
ویرایش و برگردان به پارسی: #ادبسار
🇮🇷 @AdabSar
plink.ir/9yVcA
امروز شهر #کوروش آمریکا (سایرِس سیتی) ۱۳۷ساله شد. این شهر در مینهسوتا، در کنار رودخانهی چیپووا و در نهم نوامبر ۱۸۸۲ به بهرهبرداری رسید. بیشتر شهروندان آن بومیان امریکا و سرخپوستان هستند.
کوروش در سراسر جهان نامدار است و شهرها، خیابانها و ساختمانهای فرهنگی بسیاری در کشورهای گوناگون به یاد او نامگذاری شدهاند.
در بسیاری از کشورها، کسانی که دوران دبیرستان را گذرانده باشند، با نام، اندیشه و کوششهای مردمسزایی(حقوق بشری) کوروش آشنایند. نام او در چند سپندنامه(کتاب مقدس) آمده است.
ارزش او تا بدانجا است که ساخت آببند(سد) سیوند که گمان میرفت به آرامگاه او آسیب برساند، نگرانی و واکنش کشورها و کنشگران جهانی را برانگیخت.
#روزشمار نیاکان
✍🏼 برگرفته از تارنمای "امروز در تاریخ"
نویسنده: #انوشیروان_کیهانی_زاده
ویرایش و برگردان به پارسی: #ادبسار
🇮🇷 @AdabSar
کوروش در سراسر جهان نامدار است و شهرها، خیابانها و ساختمانهای فرهنگی بسیاری در کشورهای گوناگون به یاد او نامگذاری شدهاند.
در بسیاری از کشورها، کسانی که دوران دبیرستان را گذرانده باشند، با نام، اندیشه و کوششهای مردمسزایی(حقوق بشری) کوروش آشنایند. نام او در چند سپندنامه(کتاب مقدس) آمده است.
ارزش او تا بدانجا است که ساخت آببند(سد) سیوند که گمان میرفت به آرامگاه او آسیب برساند، نگرانی و واکنش کشورها و کنشگران جهانی را برانگیخت.
#روزشمار نیاکان
✍🏼 برگرفته از تارنمای "امروز در تاریخ"
نویسنده: #انوشیروان_کیهانی_زاده
ویرایش و برگردان به پارسی: #ادبسار
🇮🇷 @AdabSar
🌐 @AdabSar
🌐 گشایش آبراه دریای سرخ به رود نیل كه به دستور داريوش هخامنشی ساخته شد
در روزی همچون روز دهم نوامبر سال ۵۱۸ پيشاترسایی (قبل از میلاد) كار ساختن آبراه میان دریای سرخ و رود نیل برای گذر کشتیهای ایران از شاخاب پارس(خلیج فارس) به مديترانه به پایان رسید. این روز پس از پژوهش باستانشناسان در گاهشماریها به دست آمده است.
سنگنبشتههای به دست آمده در درازای این آبراه نشان میدهد که پس از پایان ساخت هر بخش آبراه، ویژگیها و فرایند کار بر یک سنگ نوشته شده است. ریز دانستنیهای این پژوهش باستانی در نبیک(کتاب) «تاریک و روشنهای مصر[مسر] باستان» نوشتهی مسرشناس آلمانی «کارول میسلیویک» آمده است. «ديويد لورتن» این نبیک را به انگلیسی برگردانده و دانشگاه «کرنل» آمريكا آن را چاپ کرده است.
به نوشتهی «دیودوروس سیکولوس»، این آبراه به دستورداريوش هخامنشی و با انگیزههای جنگی ساخته شد. باستانشناسان و کهننگاران(مورخان) همرای(همعقیده) هستند که ساخت این آبراه از کارهای بزرگ آدمی در جهان باستان بود.
آنان گفتهاند که داریوش پس از ساخت آبراه از آن بازدید کرد و پس از دیدن گور پادشاهان مسر و نوشتهها و ساختمانهای آنان، دستور داد پیشینه و تاریخ این سرزمین در یک جا گردآوری و نگهداری شود تا با گذر زمان و جنگ نابود نشوند. خشایارشا نیز چنین آبراهی در یونان ساخت كه با کندوکاو دهههای گذشته نشانههای آن بهدست آمده است.
مسر در سال ۵۲۵ پیشاترسایی در کشورگشاییهای کمبوجیه پسر کوروش به دست او افتاده بود و تا سال ۴۰۴ پیش از زایش(ق.م) برابر با ۱۲۱ سال، یک ساتراپی(ایالت) ایران بود.
#روزشمار نیاکان
✍🏼 برگرفته از تارنمای "امروز در تاریخ"
نویسنده: #انوشیروان_کیهانی_زاده
ویرایش و برگردان به پارسی: #ادبسار
🌐 @AdabSar
🌐 گشایش آبراه دریای سرخ به رود نیل كه به دستور داريوش هخامنشی ساخته شد
در روزی همچون روز دهم نوامبر سال ۵۱۸ پيشاترسایی (قبل از میلاد) كار ساختن آبراه میان دریای سرخ و رود نیل برای گذر کشتیهای ایران از شاخاب پارس(خلیج فارس) به مديترانه به پایان رسید. این روز پس از پژوهش باستانشناسان در گاهشماریها به دست آمده است.
سنگنبشتههای به دست آمده در درازای این آبراه نشان میدهد که پس از پایان ساخت هر بخش آبراه، ویژگیها و فرایند کار بر یک سنگ نوشته شده است. ریز دانستنیهای این پژوهش باستانی در نبیک(کتاب) «تاریک و روشنهای مصر[مسر] باستان» نوشتهی مسرشناس آلمانی «کارول میسلیویک» آمده است. «ديويد لورتن» این نبیک را به انگلیسی برگردانده و دانشگاه «کرنل» آمريكا آن را چاپ کرده است.
به نوشتهی «دیودوروس سیکولوس»، این آبراه به دستورداريوش هخامنشی و با انگیزههای جنگی ساخته شد. باستانشناسان و کهننگاران(مورخان) همرای(همعقیده) هستند که ساخت این آبراه از کارهای بزرگ آدمی در جهان باستان بود.
آنان گفتهاند که داریوش پس از ساخت آبراه از آن بازدید کرد و پس از دیدن گور پادشاهان مسر و نوشتهها و ساختمانهای آنان، دستور داد پیشینه و تاریخ این سرزمین در یک جا گردآوری و نگهداری شود تا با گذر زمان و جنگ نابود نشوند. خشایارشا نیز چنین آبراهی در یونان ساخت كه با کندوکاو دهههای گذشته نشانههای آن بهدست آمده است.
مسر در سال ۵۲۵ پیشاترسایی در کشورگشاییهای کمبوجیه پسر کوروش به دست او افتاده بود و تا سال ۴۰۴ پیش از زایش(ق.م) برابر با ۱۲۱ سال، یک ساتراپی(ایالت) ایران بود.
#روزشمار نیاکان
✍🏼 برگرفته از تارنمای "امروز در تاریخ"
نویسنده: #انوشیروان_کیهانی_زاده
ویرایش و برگردان به پارسی: #ادبسار
🌐 @AdabSar
🌐 @AdabSar
🌐 سپاسگزاری سنای روم از ایران برای دادن آزادی دینی به ترساییان(مسیحیان) در سراسر سرزمین ایران بزرگ
یازدهم نوامبر ۴۰۱ ترسایی(میلادی)، سنای روم از ایران برای دادن آزادی دینی به ترساییان سراسر سرزمین ایران و سرزمینهای وابسته سپاسگزاری کرد که در نشستنامه(صورتجلسه)ی گفتگوهای سنای روم نوشته شده و تاکنون بهجا مانده است.
یزدگرد یکم ساسانی در سال ۳۹۹ ترسایی به پادشاهی رسید و درخواست فرمانروای روم برای آزادی ترساییان سرزمینهای ایران در انجام آیینهای دینی را دریافت کرد.
یزدگرد پس از هماندیشی و رایزنی با موبدان این درخواست را پذیرفت.
ساسانیان کیش زرتشتی را دین آیینی نخست و فراگیر ایران میخواندند. ولی آنان نیز همچون اشکانیان برپاد(مخالف) آزادی دیگران نبودند.
ارمنستان وابسته به ایران و نخستین کشوری بود که ترسایی شد. ارمنستان در آن زمان سهبرابر ارمنستان کنونی بود. آنان پیش از ترسایی شدن، پیرو آیین زرتشتی بودند.
#روزشمار نیاکان
✍🏼 برگرفته از تارنمای "امروز در تاریخ"
نویسنده: #انوشیروان_کیهانی_زاده
ویرایش و برگردان به پارسی: #ادبسار
🌐 @AdabSar
🌐 سپاسگزاری سنای روم از ایران برای دادن آزادی دینی به ترساییان(مسیحیان) در سراسر سرزمین ایران بزرگ
یازدهم نوامبر ۴۰۱ ترسایی(میلادی)، سنای روم از ایران برای دادن آزادی دینی به ترساییان سراسر سرزمین ایران و سرزمینهای وابسته سپاسگزاری کرد که در نشستنامه(صورتجلسه)ی گفتگوهای سنای روم نوشته شده و تاکنون بهجا مانده است.
یزدگرد یکم ساسانی در سال ۳۹۹ ترسایی به پادشاهی رسید و درخواست فرمانروای روم برای آزادی ترساییان سرزمینهای ایران در انجام آیینهای دینی را دریافت کرد.
یزدگرد پس از هماندیشی و رایزنی با موبدان این درخواست را پذیرفت.
ساسانیان کیش زرتشتی را دین آیینی نخست و فراگیر ایران میخواندند. ولی آنان نیز همچون اشکانیان برپاد(مخالف) آزادی دیگران نبودند.
ارمنستان وابسته به ایران و نخستین کشوری بود که ترسایی شد. ارمنستان در آن زمان سهبرابر ارمنستان کنونی بود. آنان پیش از ترسایی شدن، پیرو آیین زرتشتی بودند.
#روزشمار نیاکان
✍🏼 برگرفته از تارنمای "امروز در تاریخ"
نویسنده: #انوشیروان_کیهانی_زاده
ویرایش و برگردان به پارسی: #ادبسار
🌐 @AdabSar
🇮🇷✨ @AdabSar
#روزشمار نیاکان - پیروزی ایرانیان در «زادروز روشنایی و گرمی» و بازسازی یک فرمانروایی ایرانی با گام نهادن پیروزمندانهی "مرداویز زیاری" به اسپادانا(اصفهان)
در آغازین روزهای ماه دسامبر سال ۹۳۱ ترسایی(میلادی) یا آذرماه ۳۱۰ خورشیدی، مرداويز زياری فرمانروا و رهبر مردم مازندران، گيلان، گرگان، کاسپین(قزوین) و ری پس از بیرون راندن سپاه عباسیان از کاشان، همدان و چند شهر دیگر و در هم کوبیدن آنان در نبردی که در ۴۹ گز(کیلومتر)ی اسپادانا رخ داد، به این شهر درون شد و اسپادانا را پایتخت ایران نامید. مرداویز زیاری یک ایراندوست، هوادار نوزایی و از بانیان خودایستایی/خودسالاری (استقلال) ایران بود.
در همين روز مرداويز در میان مردم اسپادانا که برای پیشواز او گرد آمده بودند، گفت که من و یارانم برای پاسداری از ميهن شمشير برداشته و جان خود را در دست گرفتهایم. در زادروز روشنایی و گرمی [روز جشن اذرگان در نهم آذر] كه روزی خوش برای ايرانيان بود، در نزدیکی اسپادانا سپاهیان عباسی را بشستيم و از ایران بگریزاندیم. من از دیلمان برخاستهام. از ميان مردمی شکستناپذير. هيچكس برای دشمنیاری(خیانت به کشور) و دغاکاری گذشتهی خود کیفر نمیشود. ولی از این پس، کیفر دشمنیاری مرگ است.
از اين پس به پارسی سخن بگویید و همهی آیینها و جشنهای گذشته را كه برماند(میراث) فرهنگی ما است، به همان شیوه پاس بدارید و برگزار کنید. ترس و دروغ را از خود دور سازيد كه مايهی همهی بدبختیها است. من یک مسلمان هستم و برگزاری آیینهای میهنی بر پاد(مخالف) اسلام نیست. اگر آیینها و زبان خود را پاس بداریم، ایرانی میمانیم.
پایبندی به گفتار نیک، کردار نیک و اندیشهی نیک اندرز نياكانمان است كه پیشینه و بزرگی خود را بر پايهی آن استوار داشته بودند و هرگاه كه از چارچوب آن برون شدند، آسيب ديدند. من امسال جشن سده را در این شهر برپا میدارم تا یادآور سه آموزهی کهن ما باشد.
در اين گردهمایی، ياران و پيروان مرداويز همچون برادران بويه در کنار او بودند و پس از مرگ مرداويز سراسر ايران را آزاد کردند، بغداد را گرفتند، کیش گروهی(شیعه) را آیینمند(رسمی) کردند، و پادشاه(خلیفه) روشگرایان(سنیها) را دستنشانده خود كردند.
نوشتهاند که مردوايز درسال ۹۳۵ ترسایی و چهار سال پس از گام نهادن به اسپادانا، در همين شهر به دست کارگران بیگانه و برای سختگیری فراوانی که به آنان داشت، کشته شد. این شهر در سال ۶۴۱ به دست تازیان افتاده بود.
درباره مرداویز نوشتهاند که او جاهپرست نبود. او شیفتهی ایران بود و فرمانروایانی که چون خودش آرمان آزادی ایران را داشتند، برمیگزید. یک نمونهی آن نصر سامانی، فرمانروای فرارود(ماوراءالنهر) خراسان و اَپاختر خوربَری(شمالغربی) ایران بود.
برگرفته از تارنمای #نوشیروان_کیهانی_زاده
بازنویسی به پارسی پاک: ادبسار
🇮🇷✨ @AdabSar
#روزشمار نیاکان - پیروزی ایرانیان در «زادروز روشنایی و گرمی» و بازسازی یک فرمانروایی ایرانی با گام نهادن پیروزمندانهی "مرداویز زیاری" به اسپادانا(اصفهان)
در آغازین روزهای ماه دسامبر سال ۹۳۱ ترسایی(میلادی) یا آذرماه ۳۱۰ خورشیدی، مرداويز زياری فرمانروا و رهبر مردم مازندران، گيلان، گرگان، کاسپین(قزوین) و ری پس از بیرون راندن سپاه عباسیان از کاشان، همدان و چند شهر دیگر و در هم کوبیدن آنان در نبردی که در ۴۹ گز(کیلومتر)ی اسپادانا رخ داد، به این شهر درون شد و اسپادانا را پایتخت ایران نامید. مرداویز زیاری یک ایراندوست، هوادار نوزایی و از بانیان خودایستایی/خودسالاری (استقلال) ایران بود.
در همين روز مرداويز در میان مردم اسپادانا که برای پیشواز او گرد آمده بودند، گفت که من و یارانم برای پاسداری از ميهن شمشير برداشته و جان خود را در دست گرفتهایم. در زادروز روشنایی و گرمی [روز جشن اذرگان در نهم آذر] كه روزی خوش برای ايرانيان بود، در نزدیکی اسپادانا سپاهیان عباسی را بشستيم و از ایران بگریزاندیم. من از دیلمان برخاستهام. از ميان مردمی شکستناپذير. هيچكس برای دشمنیاری(خیانت به کشور) و دغاکاری گذشتهی خود کیفر نمیشود. ولی از این پس، کیفر دشمنیاری مرگ است.
از اين پس به پارسی سخن بگویید و همهی آیینها و جشنهای گذشته را كه برماند(میراث) فرهنگی ما است، به همان شیوه پاس بدارید و برگزار کنید. ترس و دروغ را از خود دور سازيد كه مايهی همهی بدبختیها است. من یک مسلمان هستم و برگزاری آیینهای میهنی بر پاد(مخالف) اسلام نیست. اگر آیینها و زبان خود را پاس بداریم، ایرانی میمانیم.
پایبندی به گفتار نیک، کردار نیک و اندیشهی نیک اندرز نياكانمان است كه پیشینه و بزرگی خود را بر پايهی آن استوار داشته بودند و هرگاه كه از چارچوب آن برون شدند، آسيب ديدند. من امسال جشن سده را در این شهر برپا میدارم تا یادآور سه آموزهی کهن ما باشد.
در اين گردهمایی، ياران و پيروان مرداويز همچون برادران بويه در کنار او بودند و پس از مرگ مرداويز سراسر ايران را آزاد کردند، بغداد را گرفتند، کیش گروهی(شیعه) را آیینمند(رسمی) کردند، و پادشاه(خلیفه) روشگرایان(سنیها) را دستنشانده خود كردند.
نوشتهاند که مردوايز درسال ۹۳۵ ترسایی و چهار سال پس از گام نهادن به اسپادانا، در همين شهر به دست کارگران بیگانه و برای سختگیری فراوانی که به آنان داشت، کشته شد. این شهر در سال ۶۴۱ به دست تازیان افتاده بود.
درباره مرداویز نوشتهاند که او جاهپرست نبود. او شیفتهی ایران بود و فرمانروایانی که چون خودش آرمان آزادی ایران را داشتند، برمیگزید. یک نمونهی آن نصر سامانی، فرمانروای فرارود(ماوراءالنهر) خراسان و اَپاختر خوربَری(شمالغربی) ایران بود.
برگرفته از تارنمای #نوشیروان_کیهانی_زاده
بازنویسی به پارسی پاک: ادبسار
🇮🇷✨ @AdabSar
☀️🍉 @AdabSar
🎂🎈 بنیاد نهادن جشن زادروز در ایران برای نخستینبار در جهان
اردشیر یکم ساسانی یا اردشیر پاپکان، نخستین پادشاه ساسانی در جشن شب چلهی سال ۲۳۳ ترسایی (میلادی) دین زرتشتی را کیش آیینمند(رسمی) ایران خواند و دستور داد آتشکدههای خاموش روشن شوند، گردآوری آموزشهای زرتشت که از زمان بلاش یکم اشکانی آغاز شده بود به سرانجام برسد و در دسترس همگان باشد.
در این جشن اردشیر مردم را فراخواند که هر سال زادروز خود را جشن بگیرند تا گذشت زمان را از یاد نبرند، نیکی پیشه کنند و با گرد هم آمدن همبستگی آنان سست نشود.
او به سالخوردگان یادآور شد که برای سربلندی بازماندگان، نام نیک از خود به یادگار بگذارند، به جوانان اندرز دهند و آموختههای زندگی خود را به آنان بیاموزند.
هرودوت در نخستین نبیگ(کتاب) خود نوشته است که پارسها «زادروز» خود را جشن میگیرند، جامهی نو میپوشند، به بستگان مهمانی میدهند و شادی میکنند.
خلفتبریزی نگارنده برهان قاطع، ماکس مولر، کریستنِسن، مری بویس و دیگر خاورشناسان، ایرانیان را بنیادگذار جشن زادروز دانسته و نوشتهاند که این آیین سپس به روم و اروپا رفت و جهانی شد.
اردشیر پاپکان روزنگار(تقویم)ی به نام «کارنامک» داشت که دومین روزنامه جهان بهشمار آمده است. در این کارنامک نه تنها کارهای انجام شده آن روز، که برنامههای آینده و دیوانی را مینوشت و وزیران و دستیاران خود را از آن آگاه میکرد.
#روزشمار نیاکان
برگرفته از تارنمای #نوشیروان_کیهانی_زاده
بازنویسی به پارسی پاک: ادبسار
#جشن_زادروز
☀️🍉 @AdabSar
🎂🎈 بنیاد نهادن جشن زادروز در ایران برای نخستینبار در جهان
اردشیر یکم ساسانی یا اردشیر پاپکان، نخستین پادشاه ساسانی در جشن شب چلهی سال ۲۳۳ ترسایی (میلادی) دین زرتشتی را کیش آیینمند(رسمی) ایران خواند و دستور داد آتشکدههای خاموش روشن شوند، گردآوری آموزشهای زرتشت که از زمان بلاش یکم اشکانی آغاز شده بود به سرانجام برسد و در دسترس همگان باشد.
در این جشن اردشیر مردم را فراخواند که هر سال زادروز خود را جشن بگیرند تا گذشت زمان را از یاد نبرند، نیکی پیشه کنند و با گرد هم آمدن همبستگی آنان سست نشود.
او به سالخوردگان یادآور شد که برای سربلندی بازماندگان، نام نیک از خود به یادگار بگذارند، به جوانان اندرز دهند و آموختههای زندگی خود را به آنان بیاموزند.
هرودوت در نخستین نبیگ(کتاب) خود نوشته است که پارسها «زادروز» خود را جشن میگیرند، جامهی نو میپوشند، به بستگان مهمانی میدهند و شادی میکنند.
خلفتبریزی نگارنده برهان قاطع، ماکس مولر، کریستنِسن، مری بویس و دیگر خاورشناسان، ایرانیان را بنیادگذار جشن زادروز دانسته و نوشتهاند که این آیین سپس به روم و اروپا رفت و جهانی شد.
اردشیر پاپکان روزنگار(تقویم)ی به نام «کارنامک» داشت که دومین روزنامه جهان بهشمار آمده است. در این کارنامک نه تنها کارهای انجام شده آن روز، که برنامههای آینده و دیوانی را مینوشت و وزیران و دستیاران خود را از آن آگاه میکرد.
#روزشمار نیاکان
برگرفته از تارنمای #نوشیروان_کیهانی_زاده
بازنویسی به پارسی پاک: ادبسار
#جشن_زادروز
☀️🍉 @AdabSar
🇮🇷✨ @AdabSar
هشتم دی، گرامیداشت پاسدار زبان پارسی
#رادمان_پورماهک
بپاخیزیها و از جان گذشتگیهای آزادیخواهان ایرانی در سدههای نهم و دهم ترسایی، از درخشانترین رویدادهای آموزنده و برانگیزانندهی جهان است.
"رادمان پور ماهک"(رادمان پسر ماهک) که امروز او را با نام "یعقوب لیث صفاری" و "یعقوب عیار" میشناسیم، یکی از برجستهترین کسانی است که پس از تازش ارب(عرب)ها به ایران، کوشید آیین و فرهنگ ایرانی را از گزند بهدور نگهدارد و و زبان شیوای پارسی را با آیینمَند(رسمی) کردن آن، زنده بدارد. او یکی از اَیباران(عیاران) دلاور و هوشمند ایران بود که کوششهای وی برای آب و خاک و فرهنگ ایران در درازنای زمان همچنان ارزنده و پررنگ است. او کُهرُمان(قهرمان) پایداری میهنی ایرانیان و ایرانیتباران در برابر بیگانگان بود.
رادمان، نخستین کسی بود که زبان پارسی را ۲۰۰ سال پس از تازش به ایران، زبان آیینی ایران دانست. از زمان تازش اربها تا زمان رادمان، زبان آیینی ایران تازی بود. او پیش از فردوسی میزیست و سخن گفتن ایرانیان به زبان تازی را ننگ میشمرد. اگر کوشش آزادیخواهان و میهندوستانی چون او و فردوسی توسی نبود، شاید ما نیز همچون مسر(مصر)یان و بسیاری از کشورهای نزدیک، زبان مهادین(اصیل) خویش را از دست داده بودیم. میرجلالالدین کزازی نیز باور دارد که پارسی زبان سختجانی است و از فراز و فرودهای سختی گذشته، ولی زنده مانده است.
رادمان پور ماهک در سال ۲۵۴ فَرارَفتِ ماهی(هجری قمری) یا ۸۶۸ ترسایی(میلادی) پس از آزادسازی کرمان، زبان پارسی را آیینی(رسمی) کرد. رادمان دستور داده بود که اگر کسی در رواگ زبان دیگری برای جایگزینی پارسی بکوشد، سخت کیفر شود. او در این سال سراسر سرزمین پارس را آزاد کرد و پس از آزاد کردن خوزستان بیمار شد و درگذشت. چند سالی است که روز هشتم دی در کنار آرامگاهاش در نزدیکی شهر دِژپُل(دزفول)، آیین "روز میهنی(ملی) گرامیداشت یعقوب لیث صفاری" برگزار میشود.
امروز زبانشناسان دریافتهاند که فردید(منظور) رادمان از زنده نگه داشتن زبان پارسی، همان گویش(لهجه)ای بود که درباریان ساسانی بدان مینوشتند و میگفتند و به گمان، سرآغاز پارسی دَری بود. گویشی که آن را پارسی دربار مینامیدند. پارسی دَری، فرزند پارسی میانه و نوه پارسی باستان است.
پس از او، سامانیان و خاندان بویه(آلبویه) زبان پارسی را گسترش دادند و از نابودی آن جلوگیری کردند. سامانیان به رواگ(رواج) زبان پارسی میاندیشیدند و غزنویان نیز پارسی را به هندوستان بردند.
محسن ابوالقاسمی در نبیک(کتاب) "تاریخ زبان فارسی" آوردهاست: "[...]در سال ۲۵۴ هجری، یعقوب لیث صفار، دولت مستقل ایران را در شهر زرنج سیستان تاسیس کرد و زبان فارسی دری را زبان رسمی کرد که تاکنون ادامه دارد[...]"
در بنمایههای کهن نیز از این رویداد نام برده شده است.
#روزشمار نیاکان
✍🏼 برداشت آزاد از تارنمای "امروز در تاریخ"
نویسنده: #نوشیروان_کیهانی_زاده
ویرایش و برگردان به پارسی پاک: ادبسار
🇮🇷✨ @AdabSar
goo.gl/7yx7JF
هشتم دی، گرامیداشت پاسدار زبان پارسی
#رادمان_پورماهک
بپاخیزیها و از جان گذشتگیهای آزادیخواهان ایرانی در سدههای نهم و دهم ترسایی، از درخشانترین رویدادهای آموزنده و برانگیزانندهی جهان است.
"رادمان پور ماهک"(رادمان پسر ماهک) که امروز او را با نام "یعقوب لیث صفاری" و "یعقوب عیار" میشناسیم، یکی از برجستهترین کسانی است که پس از تازش ارب(عرب)ها به ایران، کوشید آیین و فرهنگ ایرانی را از گزند بهدور نگهدارد و و زبان شیوای پارسی را با آیینمَند(رسمی) کردن آن، زنده بدارد. او یکی از اَیباران(عیاران) دلاور و هوشمند ایران بود که کوششهای وی برای آب و خاک و فرهنگ ایران در درازنای زمان همچنان ارزنده و پررنگ است. او کُهرُمان(قهرمان) پایداری میهنی ایرانیان و ایرانیتباران در برابر بیگانگان بود.
رادمان، نخستین کسی بود که زبان پارسی را ۲۰۰ سال پس از تازش به ایران، زبان آیینی ایران دانست. از زمان تازش اربها تا زمان رادمان، زبان آیینی ایران تازی بود. او پیش از فردوسی میزیست و سخن گفتن ایرانیان به زبان تازی را ننگ میشمرد. اگر کوشش آزادیخواهان و میهندوستانی چون او و فردوسی توسی نبود، شاید ما نیز همچون مسر(مصر)یان و بسیاری از کشورهای نزدیک، زبان مهادین(اصیل) خویش را از دست داده بودیم. میرجلالالدین کزازی نیز باور دارد که پارسی زبان سختجانی است و از فراز و فرودهای سختی گذشته، ولی زنده مانده است.
رادمان پور ماهک در سال ۲۵۴ فَرارَفتِ ماهی(هجری قمری) یا ۸۶۸ ترسایی(میلادی) پس از آزادسازی کرمان، زبان پارسی را آیینی(رسمی) کرد. رادمان دستور داده بود که اگر کسی در رواگ زبان دیگری برای جایگزینی پارسی بکوشد، سخت کیفر شود. او در این سال سراسر سرزمین پارس را آزاد کرد و پس از آزاد کردن خوزستان بیمار شد و درگذشت. چند سالی است که روز هشتم دی در کنار آرامگاهاش در نزدیکی شهر دِژپُل(دزفول)، آیین "روز میهنی(ملی) گرامیداشت یعقوب لیث صفاری" برگزار میشود.
امروز زبانشناسان دریافتهاند که فردید(منظور) رادمان از زنده نگه داشتن زبان پارسی، همان گویش(لهجه)ای بود که درباریان ساسانی بدان مینوشتند و میگفتند و به گمان، سرآغاز پارسی دَری بود. گویشی که آن را پارسی دربار مینامیدند. پارسی دَری، فرزند پارسی میانه و نوه پارسی باستان است.
پس از او، سامانیان و خاندان بویه(آلبویه) زبان پارسی را گسترش دادند و از نابودی آن جلوگیری کردند. سامانیان به رواگ(رواج) زبان پارسی میاندیشیدند و غزنویان نیز پارسی را به هندوستان بردند.
محسن ابوالقاسمی در نبیک(کتاب) "تاریخ زبان فارسی" آوردهاست: "[...]در سال ۲۵۴ هجری، یعقوب لیث صفار، دولت مستقل ایران را در شهر زرنج سیستان تاسیس کرد و زبان فارسی دری را زبان رسمی کرد که تاکنون ادامه دارد[...]"
در بنمایههای کهن نیز از این رویداد نام برده شده است.
#روزشمار نیاکان
✍🏼 برداشت آزاد از تارنمای "امروز در تاریخ"
نویسنده: #نوشیروان_کیهانی_زاده
ویرایش و برگردان به پارسی پاک: ادبسار
🇮🇷✨ @AdabSar
goo.gl/7yx7JF
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
بازداشت و مرگ خسروپرویز یکی از رویدادهای دگرگونکننده جهان شد
۳۱ دسامبر سال ۶۲۷ ترسایی(میلادی) برابر با دهم دی یا روزی در همان نزدیکی، خسروپرویز یا خسرو دوم از دودمان ساسانی بهدست افسران ارتش بازداشت شد و این آغازی بود بر پایان پادشاهی توانمند ایران.
آرمان خسرو پرویز، رساندن مرزهای ایران به روزگار داریوش بزرگ بود. از اینرو جنگهای گستردهای انجام داد و آسیای باختری و مسر(مصر) را گرفت و چلیپای سِپَندِ ترسایان (صلیب مقدس مسیحیان) را که مسیها(مسیح) برآن آویخته شده بود به تیسپون(تیسفون) آورد، ارتش را فرسوده کرده و از مردم باژ(باج، خراج) سنگین میگرفت و به شَوَند(دلیلِ) شکستی که یکسال پیش از این در جنگ نینوا از رومِ خاوری خورده بود به بادهگساری روی آورده و در بیشتر نشستهای ارتشی مست بود. با نگر به آنچه گفته شد و به درخواست افسران ارتش (که در برابر دشمن سرگردان شده بودند) و با پَسَندِش(تصویب) فرزندش "شیرویه" یا غباد دوم او را بازداشت کردند و شیرویه را برتخت فرمانروایی ایران نشاندند. ولی بازداشت خسرو پرویز که ۳۷ سال پادشاه ایران بود، به بهبود روزگار کشور نیانجامید. زیرا تا او زنده بود، بزرگان کشور پادشاهی پسرش را نمیپذیرفتند. چند هفته پس از آن، خسرو پرویز به دستور سپهبدان و بهدست زندانبان کشته شد و نُه سال پس از آن ارتش ایران در کادُسی(قادسیه) شکست خورد.
همچنین سپاه روم نیز که در این جنگها ناتوان شده بود در برابر تازیان شکست خورد. مرگ خسروپرویز یکی از رویدادهای دگرگونکننده در جهان بود.
پس از خسروپرویز و در چهار سال و چندماه پیش از شکست کادوسی، ۱۰ تن در ایران به پادشاهی رسیدند: غباد دوم یا شیرویه، اردشیر سوم، خسرو سوم، جوانشیر، پوراندخت، گشتاسب، آذرمیدخت، هرمز پنجم، پیروز، خسرو پنجم و یزدگرد سوم که واپسین پادشاه دودمان ساسانی بود و در مرو کشته شد. پوراندخت و آذرمیدخت دختران خسرو پرویز بودند. پوراندخت ۱۷ ماه پادشاهی کرد ولی پادشاهی آذرمیدخت بسیار کوتاه بود.
#روزشمار نیاکان
برداشت آزاد از تارنمای "امروز در تاریخ"، نویسنده #نوشیروان_کیهانی_زاده
بازنویسی و برگردان به پارسی پاک: ادبسار
@AdabSar
💠🔷🔹🔹
@AdabSar
بازداشت و مرگ خسروپرویز یکی از رویدادهای دگرگونکننده جهان شد
۳۱ دسامبر سال ۶۲۷ ترسایی(میلادی) برابر با دهم دی یا روزی در همان نزدیکی، خسروپرویز یا خسرو دوم از دودمان ساسانی بهدست افسران ارتش بازداشت شد و این آغازی بود بر پایان پادشاهی توانمند ایران.
آرمان خسرو پرویز، رساندن مرزهای ایران به روزگار داریوش بزرگ بود. از اینرو جنگهای گستردهای انجام داد و آسیای باختری و مسر(مصر) را گرفت و چلیپای سِپَندِ ترسایان (صلیب مقدس مسیحیان) را که مسیها(مسیح) برآن آویخته شده بود به تیسپون(تیسفون) آورد، ارتش را فرسوده کرده و از مردم باژ(باج، خراج) سنگین میگرفت و به شَوَند(دلیلِ) شکستی که یکسال پیش از این در جنگ نینوا از رومِ خاوری خورده بود به بادهگساری روی آورده و در بیشتر نشستهای ارتشی مست بود. با نگر به آنچه گفته شد و به درخواست افسران ارتش (که در برابر دشمن سرگردان شده بودند) و با پَسَندِش(تصویب) فرزندش "شیرویه" یا غباد دوم او را بازداشت کردند و شیرویه را برتخت فرمانروایی ایران نشاندند. ولی بازداشت خسرو پرویز که ۳۷ سال پادشاه ایران بود، به بهبود روزگار کشور نیانجامید. زیرا تا او زنده بود، بزرگان کشور پادشاهی پسرش را نمیپذیرفتند. چند هفته پس از آن، خسرو پرویز به دستور سپهبدان و بهدست زندانبان کشته شد و نُه سال پس از آن ارتش ایران در کادُسی(قادسیه) شکست خورد.
همچنین سپاه روم نیز که در این جنگها ناتوان شده بود در برابر تازیان شکست خورد. مرگ خسروپرویز یکی از رویدادهای دگرگونکننده در جهان بود.
پس از خسروپرویز و در چهار سال و چندماه پیش از شکست کادوسی، ۱۰ تن در ایران به پادشاهی رسیدند: غباد دوم یا شیرویه، اردشیر سوم، خسرو سوم، جوانشیر، پوراندخت، گشتاسب، آذرمیدخت، هرمز پنجم، پیروز، خسرو پنجم و یزدگرد سوم که واپسین پادشاه دودمان ساسانی بود و در مرو کشته شد. پوراندخت و آذرمیدخت دختران خسرو پرویز بودند. پوراندخت ۱۷ ماه پادشاهی کرد ولی پادشاهی آذرمیدخت بسیار کوتاه بود.
#روزشمار نیاکان
برداشت آزاد از تارنمای "امروز در تاریخ"، نویسنده #نوشیروان_کیهانی_زاده
بازنویسی و برگردان به پارسی پاک: ادبسار
@AdabSar
💠🔷🔹🔹
📜🖋 @AdabSar
🔅 سالگشت درگذشت «سیبویه» ایرانی که برای زبان اربی/عربی دستور زبان(صرفونحو) نوشت
و نگاهی به جایگاه جهانی ادب پارسی
🖋 با نگاه به روزنگارهای جهانی، «سیبویهSibbuyeh» زبانشناس نامدار ایرانی در نخستین هفتهی ژانویهی سال ۷۹۳ ترسایی در شیراز درگذشت. او زادهی استان پارس بود. سیبویه نخستین کسی بود که برای زبان اربی دستور زبان نوشت و آواهای این زبان را سامان داد. نشانههای ــَــِـُــًــٍــٌ ساختهی سیبویه است. این کار در زمان خود شاهکار بود و او را با نام «سیبویه نحوی» میخواندند. سیبویه به مانک(معنی) کسی است که بوی میوهی سیب میدهد. بی کوشش او پیشرفت زبان اربی شایا(ممکن) نبود و این زبان به شیوهی کنونیاش پایدار نمیماند. همین یک رخداد پاسخی درخور به پارسیستیزانی است که زبان تنومند، باستانی و ریشهدار پارسی را گویشی از زبان اربی میدانند.
🖋 هنگامی که از ادبسار(ادبیات) پارسی نام برده میشود فردید(منظور) همهی آن چیزی است ایرانیان و پارسیگویان سراسر جهان سروده و نگاشتهاند و گسترهی آن سراسر سرزمینهایی است که فرهنگ ایرانی و زبان پارسی در آنها روامند(رایج) بود. ادب کنونی ایران مرزهای فرهنگی گسترده در سراسر آسیای میانه، ایران خاوری، کشمیر، قفقاز و ایران باختری گذشته را در بر میگیرد. میدانیم که تا سدهها زبان دربار پادشاهان هند و عثمانی و زبان ادبوران(ادیبان) و اندیشمندان هندی و روسیه نیمروزی(جنوبی) پارسی بود.
«امیرخسرو دهلوی» و «محمد اقبال لاهوری» نمونههای برجستهی آن هستند. پس از خودسالاری(استقلال) پاکستان، سرود میهنی این کشور به زبان پارسی بود.
🖋 اکنون در دانشنامه(دایرهالمعارف)ها، ادب پارسی با پشتوانهی ادبی توانمند و نگارندگان و سرایندگانِ فَرینه(ممتاز)، گستردهترین ادبسار در همهی جهان شناخته شده است که با نگر(توجه) به اوستا، پیشینهی آن بیش از سههزار سال است. ادب پارسی بهویژه در سدههای میانی بالاترین تراز(سطح) در درازنای سدهها و هزارهها است. ارزش هازهشناسی(جامعهشناسی) ادب پارسی در سدههای میانی، در این است که آکنده از پند به همگان، از نوجوانان تا رامیاران(سیاستمداران) است. دیگر اینکه فراوانی چامه(شعر)های پارسی این زبان را که نشانهی گسترهی اندیشهی مردمانش است به «زبان چامه» نامور ساخته است. ما اکنون این جایگاه را وامدار سامانیان، فردوسی و سرایندگان سدهی نهم تا سیزدهم هستیم که خاستگاه بیشتر آنان ایران خورآیی(شرقی)، اَپاختر خورآیی(شمال شرقی)، آسیای میانه و پارس بود.
🖋 سرودگان پارسی بر خنیای ایرانی در میان کشورهای هنرخیز برتری بخشیده بودند. ادب و هنر مرزهای پیمانی را درمینوردند تا گواه کیستی مردمان خود باشند. یک نمونه از آن در سدههای گذشته برگردان کاووسنامه(قابوسنامه) است که یازده سده پیش از این به دست یک فرمانروای تبرستانی از دودمان زیاریان نوشته و به زبانهای یونانی، هبرو، اسپانیایی، ایتالیایی، آلمانی، انگلیسی و فرانسوی برگردانده شد. ترزبان(مترجم) آن به زبان انگلیسی «سر توماس نورث» بود.
🖋 ترزبانی(ترجمه) ادبی در جهان ارب(عرب) نیز با برگردان «کلیله و دمنه» از پارسی ساسانی به اربی و در سده هشتم ترسایی به دست «روزبه» انجام شد. روزبه را با نام ابنمقفع میشناختند. ولی شوربختانه با اینکه روزبه چنین کار ارزندهای در کارنامه داشت، منصور عباسی دستور داد تا جان او را بستانند.
#روزشمار نیاکان
برداشت آزاد از تارنمای "امروز در تاریخ"، نویسنده #نوشیروان_کیهانی_زاده
بازنویسی و برگردان به پارسی پاک: ادبسار
📜🖋 @AdabSar
🔅 سالگشت درگذشت «سیبویه» ایرانی که برای زبان اربی/عربی دستور زبان(صرفونحو) نوشت
و نگاهی به جایگاه جهانی ادب پارسی
🖋 با نگاه به روزنگارهای جهانی، «سیبویهSibbuyeh» زبانشناس نامدار ایرانی در نخستین هفتهی ژانویهی سال ۷۹۳ ترسایی در شیراز درگذشت. او زادهی استان پارس بود. سیبویه نخستین کسی بود که برای زبان اربی دستور زبان نوشت و آواهای این زبان را سامان داد. نشانههای ــَــِـُــًــٍــٌ ساختهی سیبویه است. این کار در زمان خود شاهکار بود و او را با نام «سیبویه نحوی» میخواندند. سیبویه به مانک(معنی) کسی است که بوی میوهی سیب میدهد. بی کوشش او پیشرفت زبان اربی شایا(ممکن) نبود و این زبان به شیوهی کنونیاش پایدار نمیماند. همین یک رخداد پاسخی درخور به پارسیستیزانی است که زبان تنومند، باستانی و ریشهدار پارسی را گویشی از زبان اربی میدانند.
🖋 هنگامی که از ادبسار(ادبیات) پارسی نام برده میشود فردید(منظور) همهی آن چیزی است ایرانیان و پارسیگویان سراسر جهان سروده و نگاشتهاند و گسترهی آن سراسر سرزمینهایی است که فرهنگ ایرانی و زبان پارسی در آنها روامند(رایج) بود. ادب کنونی ایران مرزهای فرهنگی گسترده در سراسر آسیای میانه، ایران خاوری، کشمیر، قفقاز و ایران باختری گذشته را در بر میگیرد. میدانیم که تا سدهها زبان دربار پادشاهان هند و عثمانی و زبان ادبوران(ادیبان) و اندیشمندان هندی و روسیه نیمروزی(جنوبی) پارسی بود.
«امیرخسرو دهلوی» و «محمد اقبال لاهوری» نمونههای برجستهی آن هستند. پس از خودسالاری(استقلال) پاکستان، سرود میهنی این کشور به زبان پارسی بود.
🖋 اکنون در دانشنامه(دایرهالمعارف)ها، ادب پارسی با پشتوانهی ادبی توانمند و نگارندگان و سرایندگانِ فَرینه(ممتاز)، گستردهترین ادبسار در همهی جهان شناخته شده است که با نگر(توجه) به اوستا، پیشینهی آن بیش از سههزار سال است. ادب پارسی بهویژه در سدههای میانی بالاترین تراز(سطح) در درازنای سدهها و هزارهها است. ارزش هازهشناسی(جامعهشناسی) ادب پارسی در سدههای میانی، در این است که آکنده از پند به همگان، از نوجوانان تا رامیاران(سیاستمداران) است. دیگر اینکه فراوانی چامه(شعر)های پارسی این زبان را که نشانهی گسترهی اندیشهی مردمانش است به «زبان چامه» نامور ساخته است. ما اکنون این جایگاه را وامدار سامانیان، فردوسی و سرایندگان سدهی نهم تا سیزدهم هستیم که خاستگاه بیشتر آنان ایران خورآیی(شرقی)، اَپاختر خورآیی(شمال شرقی)، آسیای میانه و پارس بود.
🖋 سرودگان پارسی بر خنیای ایرانی در میان کشورهای هنرخیز برتری بخشیده بودند. ادب و هنر مرزهای پیمانی را درمینوردند تا گواه کیستی مردمان خود باشند. یک نمونه از آن در سدههای گذشته برگردان کاووسنامه(قابوسنامه) است که یازده سده پیش از این به دست یک فرمانروای تبرستانی از دودمان زیاریان نوشته و به زبانهای یونانی، هبرو، اسپانیایی، ایتالیایی، آلمانی، انگلیسی و فرانسوی برگردانده شد. ترزبان(مترجم) آن به زبان انگلیسی «سر توماس نورث» بود.
🖋 ترزبانی(ترجمه) ادبی در جهان ارب(عرب) نیز با برگردان «کلیله و دمنه» از پارسی ساسانی به اربی و در سده هشتم ترسایی به دست «روزبه» انجام شد. روزبه را با نام ابنمقفع میشناختند. ولی شوربختانه با اینکه روزبه چنین کار ارزندهای در کارنامه داشت، منصور عباسی دستور داد تا جان او را بستانند.
#روزشمار نیاکان
برداشت آزاد از تارنمای "امروز در تاریخ"، نویسنده #نوشیروان_کیهانی_زاده
بازنویسی و برگردان به پارسی پاک: ادبسار
📜🖋 @AdabSar
💚🤍❤️ @AdabSar
بخوانیم که در این روزهای تلخ که ما انباشته از اندوه رخدادهای میهن هستیم، در گذشته، چه گذشته!
بخش نخست
🇮🇷 روز نوزدهم دی امسال، نخستین پول ایران که پولی جهانی بود، ۲۵۱۵ ساله شد. دانگ(سکه) داریک یا دَریک نخستین پول رواگمند(رایج) در جهان بود. بر پایهی نوشتهی خورایشناسان(مستشرقین)، نخستین دانگ یکسان جهان با تراز و اییار(وزن و عیار) یکسان و در زمان داریوش هخامنشی ساخته میشد. نگاشتن چهرهی سران و پادشاهان بر روی پول نیز از زمان داریوش آغاز شد و نام داریک نیز برگرفته از نام داریوش بود. دانگ داریک تا پایان پادشاهی هخامنشیان، پول رواگدار(رایج) بود. بسیاری از میهندوستان پیشنهاد دادهاند که امروز نام پول ایران از ریال که اسپانیایی و تومان که تُرکی است، به نام ایرانی داریک دِگر شود(تغییر کند).
فرتور(عکس) پیوست این نوشتار دانگ داریک است.
🇮🇷 بیستم دی برابر با دهم ژانویه سال ۶۲ پیش از زایش(ق.م)، روز بزرگترین شکست روم و خوربران(غرب) از ایران بود. در این روز پُمپِی از سرداران و سران روم گفت که سوریه و سرزمینهای همسایه آن بخشی از سرزمین روم خواهند بود. در آن زمان سوریه بزرگتر از امروز و پایتخت آن انتاکیه در ترکیه کنونی بود. بخشهایی از اردن و لبنان نیز خاک سوریه بودند. این سخن پمپی پس از ۴۰ روز به آگاهی پادشاه ایران رسید و او گفت که دست رومیان را از خورآی(شرق) مدیترانه کوتاه میکنیم. این سرزمینها یا باید از آن ایران باشند و یا خودسالار(مستقل) شوند. با این پاسخ، روم آهنگ جنگ کرد و ۹ سال پس از آن به سوریه لشکر کشید. سردار سپهبد سورنا در کارهه(حران) در مرز کنونی سوریه و ترکیه، سپاه روم را به سختی در هم شکست. کهننگاران این پیروزی در این جنگ را بزرگترین پیروزی خورآی بر خوربران از هزارههای گذشته تاکنون میدانند. خورایشناسان نیز نوشتهاند که با میهنپرستی ایرانیان، برتری روشهای جنگی و جنگافزارهای پیشرفته، این جنگ به پیروزی انجامید.
🇮🇷 در روز ۲۱ دی یا دهم ژانویه سال ۷۹۸ ترسایی، پسران آذَرَک که به ستیز با فرمانروایی عرب برخاسته بودند، سپاه عباسی را نیز شکست دادند. سپاه عباسی برای سرکوب آنان راهی سیستان شده بود. این بپاخیزی بزرگترین خیزش با سازوبرگ یا جنگافزار برای کوتاه کردن دست بیگانه از فرمانروایی ایران بود. سالها پس از آن رادمان پورماهک(یعقوب لیث صفاری) از سیستان برخاست تا کوشش پسران آذرک را دنبال کند و پیروز هم شد. آنان میگفتند ما برای مسلمان بودن، ناگزیر نیستیم که فرمانروایی و فرهنگ عربها را بپذیریم یا زبان پارسی را فراموش کنیم.
#روزشمار نیاکان
💚🤍❤️ @AdabSar
https://plink.ir/6aeGX
بخوانیم که در این روزهای تلخ که ما انباشته از اندوه رخدادهای میهن هستیم، در گذشته، چه گذشته!
بخش نخست
🇮🇷 روز نوزدهم دی امسال، نخستین پول ایران که پولی جهانی بود، ۲۵۱۵ ساله شد. دانگ(سکه) داریک یا دَریک نخستین پول رواگمند(رایج) در جهان بود. بر پایهی نوشتهی خورایشناسان(مستشرقین)، نخستین دانگ یکسان جهان با تراز و اییار(وزن و عیار) یکسان و در زمان داریوش هخامنشی ساخته میشد. نگاشتن چهرهی سران و پادشاهان بر روی پول نیز از زمان داریوش آغاز شد و نام داریک نیز برگرفته از نام داریوش بود. دانگ داریک تا پایان پادشاهی هخامنشیان، پول رواگدار(رایج) بود. بسیاری از میهندوستان پیشنهاد دادهاند که امروز نام پول ایران از ریال که اسپانیایی و تومان که تُرکی است، به نام ایرانی داریک دِگر شود(تغییر کند).
فرتور(عکس) پیوست این نوشتار دانگ داریک است.
🇮🇷 بیستم دی برابر با دهم ژانویه سال ۶۲ پیش از زایش(ق.م)، روز بزرگترین شکست روم و خوربران(غرب) از ایران بود. در این روز پُمپِی از سرداران و سران روم گفت که سوریه و سرزمینهای همسایه آن بخشی از سرزمین روم خواهند بود. در آن زمان سوریه بزرگتر از امروز و پایتخت آن انتاکیه در ترکیه کنونی بود. بخشهایی از اردن و لبنان نیز خاک سوریه بودند. این سخن پمپی پس از ۴۰ روز به آگاهی پادشاه ایران رسید و او گفت که دست رومیان را از خورآی(شرق) مدیترانه کوتاه میکنیم. این سرزمینها یا باید از آن ایران باشند و یا خودسالار(مستقل) شوند. با این پاسخ، روم آهنگ جنگ کرد و ۹ سال پس از آن به سوریه لشکر کشید. سردار سپهبد سورنا در کارهه(حران) در مرز کنونی سوریه و ترکیه، سپاه روم را به سختی در هم شکست. کهننگاران این پیروزی در این جنگ را بزرگترین پیروزی خورآی بر خوربران از هزارههای گذشته تاکنون میدانند. خورایشناسان نیز نوشتهاند که با میهنپرستی ایرانیان، برتری روشهای جنگی و جنگافزارهای پیشرفته، این جنگ به پیروزی انجامید.
🇮🇷 در روز ۲۱ دی یا دهم ژانویه سال ۷۹۸ ترسایی، پسران آذَرَک که به ستیز با فرمانروایی عرب برخاسته بودند، سپاه عباسی را نیز شکست دادند. سپاه عباسی برای سرکوب آنان راهی سیستان شده بود. این بپاخیزی بزرگترین خیزش با سازوبرگ یا جنگافزار برای کوتاه کردن دست بیگانه از فرمانروایی ایران بود. سالها پس از آن رادمان پورماهک(یعقوب لیث صفاری) از سیستان برخاست تا کوشش پسران آذرک را دنبال کند و پیروز هم شد. آنان میگفتند ما برای مسلمان بودن، ناگزیر نیستیم که فرمانروایی و فرهنگ عربها را بپذیریم یا زبان پارسی را فراموش کنیم.
#روزشمار نیاکان
💚🤍❤️ @AdabSar
https://plink.ir/6aeGX
💚🤍❤️ @AdabSar
بخوانیم که در این روزهای تلخ که ما انباشته از اندوه رخدادهای میهن هستیم، در گذشته، چه گذشته!
بخش دوم
🇮🇷 در روز ۲۲ دی ماه برابر با ۱۲ ژانویه ۹۱۴ ترسایی، امیراحمد از پادشاهان سامانی در کاخ خود در بخارا به دست پیشکارانش کشته شد. امیراحمد سامانی سخن گفتن به زبان عربی را آزاد کرده بود. ولی این کار خوشایند نزدیکان او نبود. امیراسماعیل سامانی پدر امیراحمد از پرچمداران پارسی کردن زبان کشور بود. امیراسماعیل درباریان و مردم را از عربی سخن گفتن بازداشته بود و نزدیکان او از رای امیراحمد دلخور و بیزار بودند.
🇮🇷 جولای ۱۹۱۸ و ۴ ماه پیش از به پایان رسیدن جنگ جهانی نخست، زمان جانستانی(اعدام) ۱۴ افسر برجسته ایران به دست انگلیس و بیهیچ روشنگری بود. این افسران برای پشتیبانی از خاک میهن با نیروهای انگلیسی که بیسویگی(بیطرفی) خود را زیرپا گذاشته بودند، درگیر شدند. جانستانی آنان در آستانهی پیمان وثوقالوله با انگلیسیها بود.
گفتهاند که این کار برای ترساندن پادورزان(مخالفان) پیماننامه انجام شد. انگلیس برای فریب مردم ایران گفته بود که نیروهای خود را از کشور ما بیرون میبرد. ولی بندهای "پیماننامه وثوقالدوله" نشان میداد که انگلیس میتواند سرپرستی کشور ما را در دست بگیرد. در روز ۲۲ دیماه همین سال خانوادههای افسران کشتهشده راهپیمایی بزرگی در برابر کاخ گلستان برپا کردند ولی از احمدشاه نیز کاری برنیامد.
🇮🇷 نخستین واکنش و خشم ایرانیان به هفت کشور همسایه شاخاب پارس(خلیج فارس) و به دنبال نامیدن "شاخاب پارس" به نام ساختگی "خلیج عربی" در روز هفدهم دیماه سال ۱۳۵۴ آغاز شد، در روز ۲۴ دی بسیار بالا گرفت.
این واکنش پس از نامگذاری یک بنگاه پیامرسانی به نام "خبرگزاری خلیج عربی" آغازید. به دنبال آن کارتار(دولت) ایران، فرستادگان این کشورها را فراخواند و این نامگذاری را یک دسیسه نامید. سپس گفت که نام ۲۵۰۰ ساله شاخاب پارس دگریده نمیشود(تغییر نمیکند). انگیزش و تیزبینی ایرانیان به نام این شاخاب همچنان دنباله دارد.
🇮🇷 روز ۲۵ دی، روز درخشانی در کارنامه ایران است. در این روز برابر با ۲۵ ژانویه ۹۴۶ ترسایی، احمد دیلمی(معزالدوله) بغداد را گرفت، المستكفی بیستودومین فرمانروای عباسی را برکنار كرد و با اين کار، فرمانروایی سراسر ایران دوباره به دست ایرانیان افتاد. برای دستیابی به این آرمان کسانی چون ماکان و مرداویز از مازندران و دیلمان، بابک خرمدین از آذربادگان، سیستانیها (ایرانیان خاوری كه امروز افغان خوانده میشوند) همچون صفاریان، خراسانیها و بهويژه سامانيان کوشیده، جنگیده و جان باخته بودند. پس از آن علی، احمد و حسن دیلمی پسران بويه از پيروان و دستياران مرداويز که میهنگرا بودند، آرزوها و انديشههای او را دنبال كردند. نویسندگان اروپایی روز گرفتن کاخ عباسی در بغداد را روزی همچون بنیان نهادن پادشاهی هخامنشی به دست کوروش و روزی همچون پیروزی بزرگ اشکانیان بر سپاه روم خواندهاند.
#روزشمار نیاکان
💚🤍❤️ @AdabSar
بخوانیم که در این روزهای تلخ که ما انباشته از اندوه رخدادهای میهن هستیم، در گذشته، چه گذشته!
بخش دوم
🇮🇷 در روز ۲۲ دی ماه برابر با ۱۲ ژانویه ۹۱۴ ترسایی، امیراحمد از پادشاهان سامانی در کاخ خود در بخارا به دست پیشکارانش کشته شد. امیراحمد سامانی سخن گفتن به زبان عربی را آزاد کرده بود. ولی این کار خوشایند نزدیکان او نبود. امیراسماعیل سامانی پدر امیراحمد از پرچمداران پارسی کردن زبان کشور بود. امیراسماعیل درباریان و مردم را از عربی سخن گفتن بازداشته بود و نزدیکان او از رای امیراحمد دلخور و بیزار بودند.
🇮🇷 جولای ۱۹۱۸ و ۴ ماه پیش از به پایان رسیدن جنگ جهانی نخست، زمان جانستانی(اعدام) ۱۴ افسر برجسته ایران به دست انگلیس و بیهیچ روشنگری بود. این افسران برای پشتیبانی از خاک میهن با نیروهای انگلیسی که بیسویگی(بیطرفی) خود را زیرپا گذاشته بودند، درگیر شدند. جانستانی آنان در آستانهی پیمان وثوقالوله با انگلیسیها بود.
گفتهاند که این کار برای ترساندن پادورزان(مخالفان) پیماننامه انجام شد. انگلیس برای فریب مردم ایران گفته بود که نیروهای خود را از کشور ما بیرون میبرد. ولی بندهای "پیماننامه وثوقالدوله" نشان میداد که انگلیس میتواند سرپرستی کشور ما را در دست بگیرد. در روز ۲۲ دیماه همین سال خانوادههای افسران کشتهشده راهپیمایی بزرگی در برابر کاخ گلستان برپا کردند ولی از احمدشاه نیز کاری برنیامد.
🇮🇷 نخستین واکنش و خشم ایرانیان به هفت کشور همسایه شاخاب پارس(خلیج فارس) و به دنبال نامیدن "شاخاب پارس" به نام ساختگی "خلیج عربی" در روز هفدهم دیماه سال ۱۳۵۴ آغاز شد، در روز ۲۴ دی بسیار بالا گرفت.
این واکنش پس از نامگذاری یک بنگاه پیامرسانی به نام "خبرگزاری خلیج عربی" آغازید. به دنبال آن کارتار(دولت) ایران، فرستادگان این کشورها را فراخواند و این نامگذاری را یک دسیسه نامید. سپس گفت که نام ۲۵۰۰ ساله شاخاب پارس دگریده نمیشود(تغییر نمیکند). انگیزش و تیزبینی ایرانیان به نام این شاخاب همچنان دنباله دارد.
🇮🇷 روز ۲۵ دی، روز درخشانی در کارنامه ایران است. در این روز برابر با ۲۵ ژانویه ۹۴۶ ترسایی، احمد دیلمی(معزالدوله) بغداد را گرفت، المستكفی بیستودومین فرمانروای عباسی را برکنار كرد و با اين کار، فرمانروایی سراسر ایران دوباره به دست ایرانیان افتاد. برای دستیابی به این آرمان کسانی چون ماکان و مرداویز از مازندران و دیلمان، بابک خرمدین از آذربادگان، سیستانیها (ایرانیان خاوری كه امروز افغان خوانده میشوند) همچون صفاریان، خراسانیها و بهويژه سامانيان کوشیده، جنگیده و جان باخته بودند. پس از آن علی، احمد و حسن دیلمی پسران بويه از پيروان و دستياران مرداويز که میهنگرا بودند، آرزوها و انديشههای او را دنبال كردند. نویسندگان اروپایی روز گرفتن کاخ عباسی در بغداد را روزی همچون بنیان نهادن پادشاهی هخامنشی به دست کوروش و روزی همچون پیروزی بزرگ اشکانیان بر سپاه روم خواندهاند.
#روزشمار نیاکان
💚🤍❤️ @AdabSar
💚🤍❤️ @AdabSar
بخوانیم و بدانیم که در چنین روزهایی در گذشته، چه گذشته!
🇮🇷 روز ۱۶ ژانویه ۱۳۱۷ ترسایی، رشیدالدین فضلالله همدانی وزیر ابوسعید بهادر ایلخان مغولی از کار برکنار و یک سال پس از آن به دستور ایلخان با شمشیر به دو نیم شد. او پزشکی نامدار و خوشنام بود. پادورزان(مخالفان) رشیدالدین از او بدگوییها کرده و میگفتند که در کشته شدن الجایتو، فرمانروای پیشین مغول دست داشته است. رشیدالدین به شایستهسالاری باور داشت و در زمانی که وزیر بود، میکوشید کارداران(مقامات) کشور ایرانی باشند و از میان مردمان دانشمایه(با سواد) و اندیشهورز برگزیده شوند. گزینش حمدالله مستوفی به سرپرستی کاسپین تا زنگان(قزوین تا زنجان) یک نمونه از کوششهای او است.
🇮🇷 در روز هجدهم ژانویه سال ۳۱۱ ترسایی و در زمان ساسانیان، به دنبال ناآرامیهایی که بر سر پادشاهی کشور پیش آمده بود، بزرگان ایران فرزند زاده نشدهی شاه درگذشته را به پادشاهی برگزیدند. زیرا یکی از پزشکان دربار پس از گفتوگو با شهبانو پیشبینی کرده بود که نوزاد پسر است. هرچند که در ساسانیان دختران هم به پادشاهی میرسیدند. پس شاپور دوم که از هفده سالگی فرمانروایی را به دست گرفت، پیش از زاده شدن شاه شده بود. در زمانی که بزرگان نمیتوانستند برای گزینش پادشاه هماهنگ شوند، یک تیره عرب به سرزمین بحرین که بخشی از خاک ایران بود، دستاندازی کرد تا بحرین را از آن خود کند و به این استان کوچید(مهاجرت کرد). تازیان در آن زمان سراسر کرانهی خاوری شاخاوه پارس(ساحل غربی خلیج فارس) و آبخُست(جزیره) بحرین را بحرین مینامیدند. شاپور دوم هنگامی که فرمانروایی را به دست گرفت به سختی آنان را سرکوب کرد، بسیاری را به بند کشید و تازیان دیگر را از این سرزمین راند. میگویند او شانهی عربهای دربند را سوراخ کرد و آنان را به ریسمان کشید. برای همین به او ذوالاکتاف میگویند. رومیان نوشتهاند که این پاژنام(لقب)، برای این بود که شاپور شانههای پهن داشت یا چهارشانه بود.
فرتور(عکس)، سنگنگارهی شاپور دوم است.
🇮🇷 در روز ۲۹ دی یا نوزدهم ژانویه ۱۶۲۹ ترسایی، شاه عباس یکم در بهشهر درگذشت. او برای آگاهی از زندگی مردم، تهیدستان، بازاریان و دیگران، بهگونهای ناشناس به گشتوگذار و گپوگفت با مردم میپرداخت. در زمان پادشاهی او مرزهای ایران به مرزهای گستردهی ایران باستان نزدیک شد، نیروی دریایی توانمندی پرورش داد، با کشورهای دور و نزدیک در آرامش به دادوستد و بازرگانی پرداخت و شهرهای بسیاری را آباد کرد. با کوششهای شاه عباس یکم، اسپادانا(اصفهان) زیباترین شهر جهان در آن زمان شد، گذرگاه(جاده)ها آرام شدند، کاروانسراهای زیبا و فراوان ساخته و در ایران یک ارتش میهنی پدید آمد. سربازان این ارتش نه تنها از میان جوانان چند تیره، که از میان همه مردم برگزیده میشدند. به دنبال باز شدن پای اروپاییان به خاورمیانه، شاهعباس همواره نگران آرامش شاخاب پارس(خلیج فارس) بود و آن را میپایید.
🇮🇷 در روز ۲۹ دی برابر با ۱۹ ژانویه ۱۹۴۶ مِهِستان(مجلس) ایران پژوهشهای علیاکبر دهخدا را مردمسود(عامالمنفعه) خواند و کابینه(دولت) را کارگزار چاپ و گسترش آن کرد. همچنین مهستان خواستار دنبال کردن این پژوهشها شد. با پسندِش(تصویب) مهستان کابینه هزینههای آن را پرداخت و دفتری با هموندی(عضویت) زبانشناسان، کهننگاران و ادبمندان(مورخان و ادیبان) برای چاپ و دنبال کردن پژوهشهای او راهاندازی شد. دهخدا از نویسندگان، فرهنگیان، شوخنویسان(طنزنویسان) و روزنامهنگاران برجسته در نخستین رسانههای کاغذی کشور، هموند فرایزن(عضو شورای عالی) فرهنگ، سرپرست دانشکده هودهشناسی/دادیکشناسی(حقوق) و رایزن برجستهی وزیر فرهنگ بود.
#روزشمار نیاکان
پ.ن: واژگان مردمسود بهجای عامالمنفعه و شوخنویس بهجای طنزنویس ساخته و پیشنهاد ادبسار هستند.
💚🤍❤️ @AdabSar
https://plink.ir/V20dj
بخوانیم و بدانیم که در چنین روزهایی در گذشته، چه گذشته!
🇮🇷 روز ۱۶ ژانویه ۱۳۱۷ ترسایی، رشیدالدین فضلالله همدانی وزیر ابوسعید بهادر ایلخان مغولی از کار برکنار و یک سال پس از آن به دستور ایلخان با شمشیر به دو نیم شد. او پزشکی نامدار و خوشنام بود. پادورزان(مخالفان) رشیدالدین از او بدگوییها کرده و میگفتند که در کشته شدن الجایتو، فرمانروای پیشین مغول دست داشته است. رشیدالدین به شایستهسالاری باور داشت و در زمانی که وزیر بود، میکوشید کارداران(مقامات) کشور ایرانی باشند و از میان مردمان دانشمایه(با سواد) و اندیشهورز برگزیده شوند. گزینش حمدالله مستوفی به سرپرستی کاسپین تا زنگان(قزوین تا زنجان) یک نمونه از کوششهای او است.
🇮🇷 در روز هجدهم ژانویه سال ۳۱۱ ترسایی و در زمان ساسانیان، به دنبال ناآرامیهایی که بر سر پادشاهی کشور پیش آمده بود، بزرگان ایران فرزند زاده نشدهی شاه درگذشته را به پادشاهی برگزیدند. زیرا یکی از پزشکان دربار پس از گفتوگو با شهبانو پیشبینی کرده بود که نوزاد پسر است. هرچند که در ساسانیان دختران هم به پادشاهی میرسیدند. پس شاپور دوم که از هفده سالگی فرمانروایی را به دست گرفت، پیش از زاده شدن شاه شده بود. در زمانی که بزرگان نمیتوانستند برای گزینش پادشاه هماهنگ شوند، یک تیره عرب به سرزمین بحرین که بخشی از خاک ایران بود، دستاندازی کرد تا بحرین را از آن خود کند و به این استان کوچید(مهاجرت کرد). تازیان در آن زمان سراسر کرانهی خاوری شاخاوه پارس(ساحل غربی خلیج فارس) و آبخُست(جزیره) بحرین را بحرین مینامیدند. شاپور دوم هنگامی که فرمانروایی را به دست گرفت به سختی آنان را سرکوب کرد، بسیاری را به بند کشید و تازیان دیگر را از این سرزمین راند. میگویند او شانهی عربهای دربند را سوراخ کرد و آنان را به ریسمان کشید. برای همین به او ذوالاکتاف میگویند. رومیان نوشتهاند که این پاژنام(لقب)، برای این بود که شاپور شانههای پهن داشت یا چهارشانه بود.
فرتور(عکس)، سنگنگارهی شاپور دوم است.
🇮🇷 در روز ۲۹ دی یا نوزدهم ژانویه ۱۶۲۹ ترسایی، شاه عباس یکم در بهشهر درگذشت. او برای آگاهی از زندگی مردم، تهیدستان، بازاریان و دیگران، بهگونهای ناشناس به گشتوگذار و گپوگفت با مردم میپرداخت. در زمان پادشاهی او مرزهای ایران به مرزهای گستردهی ایران باستان نزدیک شد، نیروی دریایی توانمندی پرورش داد، با کشورهای دور و نزدیک در آرامش به دادوستد و بازرگانی پرداخت و شهرهای بسیاری را آباد کرد. با کوششهای شاه عباس یکم، اسپادانا(اصفهان) زیباترین شهر جهان در آن زمان شد، گذرگاه(جاده)ها آرام شدند، کاروانسراهای زیبا و فراوان ساخته و در ایران یک ارتش میهنی پدید آمد. سربازان این ارتش نه تنها از میان جوانان چند تیره، که از میان همه مردم برگزیده میشدند. به دنبال باز شدن پای اروپاییان به خاورمیانه، شاهعباس همواره نگران آرامش شاخاب پارس(خلیج فارس) بود و آن را میپایید.
🇮🇷 در روز ۲۹ دی برابر با ۱۹ ژانویه ۱۹۴۶ مِهِستان(مجلس) ایران پژوهشهای علیاکبر دهخدا را مردمسود(عامالمنفعه) خواند و کابینه(دولت) را کارگزار چاپ و گسترش آن کرد. همچنین مهستان خواستار دنبال کردن این پژوهشها شد. با پسندِش(تصویب) مهستان کابینه هزینههای آن را پرداخت و دفتری با هموندی(عضویت) زبانشناسان، کهننگاران و ادبمندان(مورخان و ادیبان) برای چاپ و دنبال کردن پژوهشهای او راهاندازی شد. دهخدا از نویسندگان، فرهنگیان، شوخنویسان(طنزنویسان) و روزنامهنگاران برجسته در نخستین رسانههای کاغذی کشور، هموند فرایزن(عضو شورای عالی) فرهنگ، سرپرست دانشکده هودهشناسی/دادیکشناسی(حقوق) و رایزن برجستهی وزیر فرهنگ بود.
#روزشمار نیاکان
پ.ن: واژگان مردمسود بهجای عامالمنفعه و شوخنویس بهجای طنزنویس ساخته و پیشنهاد ادبسار هستند.
💚🤍❤️ @AdabSar
https://plink.ir/V20dj
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
#روزشمار نیاکان (دهه نخست ماه مارس)
به نوشتهی کهننگاران رومی، یونانی و ارمنی، همچنین با همسنجی گاهشماری(مقایسه تقویم)ها، ششمین پادشاه اشکانی، مهرداد يکم که ناموَر به مهرداد بزرگ بود، در روزی که به گمان برابر با یکم ماه مارس ۱۷۳سال پيش از زایش(میلاد) بود، بزرگان ايران را گرد هم آورد و گفت آهنگ آن دارد که کشور دارای آیین بنیادین(قانون اساسی) باشد و دادیک(حقوق) مردم و کارتاران(دولتیان) در آن روشن شود. باشندگان(حاضران) رای او را پسندیدند و کشور دارای آیین بنیادین و دو سگالشگاه(مجلس شورا) شد که به آن دو با هم «مِهِستان» ميگفتند.
گزینش جانشین پادشاه از میان شاهزادگان، نیوِ جنگ(اعلان جنگ)، پیشنهاد سازش(صلح)، همبستهکردن نیروها، برکنارکردن پادشاه چنانچه دچار دیوانگی، بیماری بهبودناپذیر یا کژکاری در کشورداری شود، از بایستگیهای(وظایف) مهستان بود. همچنین بهبود سامانهی باژ(مالیات) و دارایی، دستور زدن دانگ با فرتور/نگاره/رخشاره(عکس) تازه، گزینش پادشاهان ارمنستان، هایستن(تاییدکردن) نمادین پادشاهان پارسیتبار سرزمین پُنتوس، جایی در کرانهی خورتاب و خورتاب خورآیی(ساحل جنوب و جنوب شرقی) دریای سیاه در آناتولی که پایتخت آن شهر سینوپ بود، همچنین گمارش(انتصاب) فرماندهی ارتش سراسری برای یک چرخهی زمانی و راهبری جنگ از کامیک(اختیار)های مهستان بود. مهستان، پادشاه را برای فرماندهی ارتش و راهبری لشگرکشی و جنگ برگزیده بود. مهستان از ۱۳۵سال پیش از زایش و با پایانیافتن ساخت شهر تیسپون(تیسفون)، پایتخت تازهی اشکانیان، نشستهای خود را در این شهر برگزار میکرد.
تیسپون، ۷۷۲سال پایتخت ایران بود و پس از تازش اَرَب(عرب)ها، به دست آنان افتاد و ویران شد. ولی ویرانهی کاخ خسرو انوشیروان ساسانی برجا ماند. کهننگاران آن را "کاخ داد" مینامیدند، زیرا انوشیروان با هرکس که خواستار دیدار او بود یا دادخواهی داشت، در این کاخ دیدار میکرد. وی زنجیری در میدان بیرونی کاخ آویخته بود که اگر کسی آن را میکشید، در سرای انوشیروان سدا(صدا)یی برمیخواست و او آگاه میشد. سپس به ایوان(بالکن) میرفت و به سخنان او گوش میداد و چنانچه نیاز بود، او را به دفتر کار خود فرامیخواند. گفته شده که این زنجیر به اندازهای بلند بود که هتا(حتی) کودکان میتوانستند آن را تکان دهند و با پادشاه دیدار کنند.
پژوهشگرانی که پیدایش و پیشینهی مردمسالاری را میکاوند، نوشتهاند که ایران در زمان اشکانیان دارای شیوهای از مردمسالاری بود. همچنین سرزمینهای دوردستی چون ارمنستان خودتُوان(خودمختار) بودند. مهستان نیز جایی بود تا نگر(نظر) همگان در آن شنیده و بررسی شود. رومیان، راهاندازی مهستان در زمان اشکانیان را فرتابییافته(الهامگرفته) از سنای روم و یونان میدانستند ولی پذیرفتن این داوخواهی(ادعا) دشوار است. زیرا ۱۷۳سال پیش از زایش، هنوز گستره(قلمرو)ی کابینهی روم در خورآسان(شرق) گسترش نیافته بود، با ایران همسایه نشده بود و دادوستدی میان دو کشور نبود.
برداشت از تارنمای #نوشیروان_کیهانی_زاده
برگردان به پارسی پاک #ادبسار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
#روزشمار نیاکان (دهه نخست ماه مارس)
به نوشتهی کهننگاران رومی، یونانی و ارمنی، همچنین با همسنجی گاهشماری(مقایسه تقویم)ها، ششمین پادشاه اشکانی، مهرداد يکم که ناموَر به مهرداد بزرگ بود، در روزی که به گمان برابر با یکم ماه مارس ۱۷۳سال پيش از زایش(میلاد) بود، بزرگان ايران را گرد هم آورد و گفت آهنگ آن دارد که کشور دارای آیین بنیادین(قانون اساسی) باشد و دادیک(حقوق) مردم و کارتاران(دولتیان) در آن روشن شود. باشندگان(حاضران) رای او را پسندیدند و کشور دارای آیین بنیادین و دو سگالشگاه(مجلس شورا) شد که به آن دو با هم «مِهِستان» ميگفتند.
گزینش جانشین پادشاه از میان شاهزادگان، نیوِ جنگ(اعلان جنگ)، پیشنهاد سازش(صلح)، همبستهکردن نیروها، برکنارکردن پادشاه چنانچه دچار دیوانگی، بیماری بهبودناپذیر یا کژکاری در کشورداری شود، از بایستگیهای(وظایف) مهستان بود. همچنین بهبود سامانهی باژ(مالیات) و دارایی، دستور زدن دانگ با فرتور/نگاره/رخشاره(عکس) تازه، گزینش پادشاهان ارمنستان، هایستن(تاییدکردن) نمادین پادشاهان پارسیتبار سرزمین پُنتوس، جایی در کرانهی خورتاب و خورتاب خورآیی(ساحل جنوب و جنوب شرقی) دریای سیاه در آناتولی که پایتخت آن شهر سینوپ بود، همچنین گمارش(انتصاب) فرماندهی ارتش سراسری برای یک چرخهی زمانی و راهبری جنگ از کامیک(اختیار)های مهستان بود. مهستان، پادشاه را برای فرماندهی ارتش و راهبری لشگرکشی و جنگ برگزیده بود. مهستان از ۱۳۵سال پیش از زایش و با پایانیافتن ساخت شهر تیسپون(تیسفون)، پایتخت تازهی اشکانیان، نشستهای خود را در این شهر برگزار میکرد.
تیسپون، ۷۷۲سال پایتخت ایران بود و پس از تازش اَرَب(عرب)ها، به دست آنان افتاد و ویران شد. ولی ویرانهی کاخ خسرو انوشیروان ساسانی برجا ماند. کهننگاران آن را "کاخ داد" مینامیدند، زیرا انوشیروان با هرکس که خواستار دیدار او بود یا دادخواهی داشت، در این کاخ دیدار میکرد. وی زنجیری در میدان بیرونی کاخ آویخته بود که اگر کسی آن را میکشید، در سرای انوشیروان سدا(صدا)یی برمیخواست و او آگاه میشد. سپس به ایوان(بالکن) میرفت و به سخنان او گوش میداد و چنانچه نیاز بود، او را به دفتر کار خود فرامیخواند. گفته شده که این زنجیر به اندازهای بلند بود که هتا(حتی) کودکان میتوانستند آن را تکان دهند و با پادشاه دیدار کنند.
پژوهشگرانی که پیدایش و پیشینهی مردمسالاری را میکاوند، نوشتهاند که ایران در زمان اشکانیان دارای شیوهای از مردمسالاری بود. همچنین سرزمینهای دوردستی چون ارمنستان خودتُوان(خودمختار) بودند. مهستان نیز جایی بود تا نگر(نظر) همگان در آن شنیده و بررسی شود. رومیان، راهاندازی مهستان در زمان اشکانیان را فرتابییافته(الهامگرفته) از سنای روم و یونان میدانستند ولی پذیرفتن این داوخواهی(ادعا) دشوار است. زیرا ۱۷۳سال پیش از زایش، هنوز گستره(قلمرو)ی کابینهی روم در خورآسان(شرق) گسترش نیافته بود، با ایران همسایه نشده بود و دادوستدی میان دو کشور نبود.
برداشت از تارنمای #نوشیروان_کیهانی_زاده
برگردان به پارسی پاک #ادبسار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷💠🔹🔹
🔅پیام شما
چهاردهم امردادماه فرمان مردمسالاری(مشروطیت)
در بنیاد فرمان برپایی مَهستانِ رایزنی نَفانی(مجلس شورای ملی) است که مظفرالدین شاه قاجار در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی پاینام(امضا)کرد.
مظفرالدین شاه با این فرمان درخواست بستنشینان در جنبش مردمسالاری ایران را پذیرفت و با همکاری مردم در برنامهریزی کشور همراهی کرد. بدین،سان در سرزمین ایران برای نخستین بار مردمسالاری بنیادگذاری شد.
فرستنده #بزرگمهر_صالحی
#پیام_پارسی
#روزشمار
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔅پیام شما
چهاردهم امردادماه فرمان مردمسالاری(مشروطیت)
در بنیاد فرمان برپایی مَهستانِ رایزنی نَفانی(مجلس شورای ملی) است که مظفرالدین شاه قاجار در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی پاینام(امضا)کرد.
مظفرالدین شاه با این فرمان درخواست بستنشینان در جنبش مردمسالاری ایران را پذیرفت و با همکاری مردم در برنامهریزی کشور همراهی کرد. بدین،سان در سرزمین ایران برای نخستین بار مردمسالاری بنیادگذاری شد.
فرستنده #بزرگمهر_صالحی
#پیام_پارسی
#روزشمار
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
📜🖋 @AdabSar
🔅 سالگشت درگذشت «سیبویه» ایرانی که برای زبان اربی/عربی دستور زبان(صرفونحو) نوشت
و نگاهی به جایگاه جهانی ادب پارسی
🖋 با نگاه به روزنگارهای جهانی، «سیبویهSibbuyeh» زبانشناس نامدار ایرانی در نخستین هفتهی ژانویهی سال ۷۹۳ ترسایی در شیراز درگذشت. او زادهی استان پارس بود. سیبویه نخستین کسی بود که برای زبان عربی دستور زبان نوشت و آواهای این زبان را سامان داد. نشانههای ــَــِـُـــــًــٍــٌ ساختهی سیبویه است. این کار در زمان خود شاهکار بود و او را با نام «سیبویه نحوی» میخواندند. سیبویه به مانک(معنی) کسی است که بوی میوهی سیب میدهد. بی کوشش او پیشرفت زبان عربی شایا(ممکن) نبود و این زبان به شیوهی کنونیاش پایدار نمیماند. همین یک رخداد پاسخی درخور به پارسیستیزانی است که زبان تنومند، باستانی و ریشهدار پارسی را گویشی از زبان تازی میدانند.
🖋 هنگامی که از ادبسار(ادبیات) پارسی نام برده میشود فردید(منظور) همهی آن چیزی است که ایرانیان و پارسیگویان سراسر جهان سروده و نگاشتهاند و گسترهی آن سراسر سرزمینهایی است که فرهنگ ایرانی و زبان پارسی در آنها روامند(رایج) بود. ادب کنونی ایران مرزهای فرهنگی گسترده در سراسر آسیای میانه، ایران خاوری، کشمیر، گابگـَه(قفقاز) و ایران باختری گذشته را در بر میگیرد. میدانیم که تا سدهها زبان دربار پادشاهان هند و عثمانی و زبان ادبوران(ادیبان) و اندیشمندان هندی و روسیه نیمروزی(جنوبی) پارسی بود.
«امیرخسرو دهلوی» و «محمد اقبال لاهوری» نمونههای برجستهی آن هستند. پس از خودسالاری(استقلال) پاکستان، سرود میهنی این کشور به زبان پارسی بود.
🖋 اکنون در دانشنامه(دایرهالمعارف)ها، ادب پارسی با پشتوانهی ادبی توانمند و نگارندگان و سرایندگانِ فَرینه(ممتاز)، گستردهترین ادبسار در همهی جهان شناخته شده است که با نگر(توجه) به اوستا، پیشینهی آن بیش از سههزار سال است. ادب پارسی بهویژه در سدههای میانی بالاترین تراز(سطح) در درازنای سدهها و هزارهها است. ارزش هازهشناسی(جامعهشناسی) ادب پارسی در سدههای میانی، در این است که آکنده از پند به همگان، از نوجوانان تا رامیاران(سیاستمداران) است. دیگر اینکه فراوانی چامه(شعر)های پارسی این زبان را که نشانهی گسترهی اندیشهی مردمانش است به «زبان چامه» نامور ساخته است. ما اکنون این جایگاه را وامدار سامانیان، فردوسی و سرایندگان سدهی نهم تا سیزدهم هستیم که خاستگاه بیشتر آنان ایران خورآیی(شرقی)، اَپاختر خورآیی(شمال شرقی)، آسیای میانه و پارس بود.
🖋 سرودگان پارسی بر خنیای ایرانی در میان کشورهای هنرخیز برتری بخشیده بودند. ادب و هنر مرزهای پیمانی را درمینوردند تا گواه کیستی مردمان خود باشند. یک نمونه از آن در سدههای گذشته برگردان کاووسنامه(قابوسنامه) است که یازده سده پیش از این به دست یک فرمانروای تبرستانی از دودمان زیاریان نوشته و به زبانهای یونانی، هبرو، اسپانیایی، ایتالیایی، آلمانی، انگلیسی و فرانسوی برگردانده شد. ترزبان(مترجم) آن به زبان انگلیسی «سر توماس نورث» بود.
🖋 ترزبانی(ترجمه) ادبی در جهان ارب/عرب نیز با برگردان «کلیله و دمنه» از پارسی ساسانی به عربی و در سده هشتم ترسایی به دست «روزبه» انجام شد. روزبه را با نام ابنمقفع میشناختند. ولی شوربختانه با اینکه روزبه چنین کار ارزندهای در کارنامه داشت، منصور عباسی دستور داد تا جان او را بستانند.
#روزشمار نیاکان
برداشت آزاد از تارنمای «امروز در تاریخ» #نوشیروان_کیهانی_زاده
بازنویسی و برگردان به #پیام_پارسی: ادبسار
📜🖋 @AdabSar
🔅 سالگشت درگذشت «سیبویه» ایرانی که برای زبان اربی/عربی دستور زبان(صرفونحو) نوشت
و نگاهی به جایگاه جهانی ادب پارسی
🖋 با نگاه به روزنگارهای جهانی، «سیبویهSibbuyeh» زبانشناس نامدار ایرانی در نخستین هفتهی ژانویهی سال ۷۹۳ ترسایی در شیراز درگذشت. او زادهی استان پارس بود. سیبویه نخستین کسی بود که برای زبان عربی دستور زبان نوشت و آواهای این زبان را سامان داد. نشانههای ــَــِـُـــــًــٍــٌ ساختهی سیبویه است. این کار در زمان خود شاهکار بود و او را با نام «سیبویه نحوی» میخواندند. سیبویه به مانک(معنی) کسی است که بوی میوهی سیب میدهد. بی کوشش او پیشرفت زبان عربی شایا(ممکن) نبود و این زبان به شیوهی کنونیاش پایدار نمیماند. همین یک رخداد پاسخی درخور به پارسیستیزانی است که زبان تنومند، باستانی و ریشهدار پارسی را گویشی از زبان تازی میدانند.
🖋 هنگامی که از ادبسار(ادبیات) پارسی نام برده میشود فردید(منظور) همهی آن چیزی است که ایرانیان و پارسیگویان سراسر جهان سروده و نگاشتهاند و گسترهی آن سراسر سرزمینهایی است که فرهنگ ایرانی و زبان پارسی در آنها روامند(رایج) بود. ادب کنونی ایران مرزهای فرهنگی گسترده در سراسر آسیای میانه، ایران خاوری، کشمیر، گابگـَه(قفقاز) و ایران باختری گذشته را در بر میگیرد. میدانیم که تا سدهها زبان دربار پادشاهان هند و عثمانی و زبان ادبوران(ادیبان) و اندیشمندان هندی و روسیه نیمروزی(جنوبی) پارسی بود.
«امیرخسرو دهلوی» و «محمد اقبال لاهوری» نمونههای برجستهی آن هستند. پس از خودسالاری(استقلال) پاکستان، سرود میهنی این کشور به زبان پارسی بود.
🖋 اکنون در دانشنامه(دایرهالمعارف)ها، ادب پارسی با پشتوانهی ادبی توانمند و نگارندگان و سرایندگانِ فَرینه(ممتاز)، گستردهترین ادبسار در همهی جهان شناخته شده است که با نگر(توجه) به اوستا، پیشینهی آن بیش از سههزار سال است. ادب پارسی بهویژه در سدههای میانی بالاترین تراز(سطح) در درازنای سدهها و هزارهها است. ارزش هازهشناسی(جامعهشناسی) ادب پارسی در سدههای میانی، در این است که آکنده از پند به همگان، از نوجوانان تا رامیاران(سیاستمداران) است. دیگر اینکه فراوانی چامه(شعر)های پارسی این زبان را که نشانهی گسترهی اندیشهی مردمانش است به «زبان چامه» نامور ساخته است. ما اکنون این جایگاه را وامدار سامانیان، فردوسی و سرایندگان سدهی نهم تا سیزدهم هستیم که خاستگاه بیشتر آنان ایران خورآیی(شرقی)، اَپاختر خورآیی(شمال شرقی)، آسیای میانه و پارس بود.
🖋 سرودگان پارسی بر خنیای ایرانی در میان کشورهای هنرخیز برتری بخشیده بودند. ادب و هنر مرزهای پیمانی را درمینوردند تا گواه کیستی مردمان خود باشند. یک نمونه از آن در سدههای گذشته برگردان کاووسنامه(قابوسنامه) است که یازده سده پیش از این به دست یک فرمانروای تبرستانی از دودمان زیاریان نوشته و به زبانهای یونانی، هبرو، اسپانیایی، ایتالیایی، آلمانی، انگلیسی و فرانسوی برگردانده شد. ترزبان(مترجم) آن به زبان انگلیسی «سر توماس نورث» بود.
🖋 ترزبانی(ترجمه) ادبی در جهان ارب/عرب نیز با برگردان «کلیله و دمنه» از پارسی ساسانی به عربی و در سده هشتم ترسایی به دست «روزبه» انجام شد. روزبه را با نام ابنمقفع میشناختند. ولی شوربختانه با اینکه روزبه چنین کار ارزندهای در کارنامه داشت، منصور عباسی دستور داد تا جان او را بستانند.
#روزشمار نیاکان
برداشت آزاد از تارنمای «امروز در تاریخ» #نوشیروان_کیهانی_زاده
بازنویسی و برگردان به #پیام_پارسی: ادبسار
📜🖋 @AdabSar