💫
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
#هوشنگ_ابتهاج
#چکامه_پارسی
@AdabSar
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
#هوشنگ_ابتهاج
#چکامه_پارسی
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
💫
با منِ بیکسِ تنهاشده یارا تو بمان
همه رفتند از این خانه، خدارا تو بمان
من بیبرگِ خزاندیده دگر رفتنیام
تو همه بار و بری، تازهبهارا تو بمان
#هوشنگ_ابتهاج
#چکامه_پارسی
@AdabSar
با منِ بیکسِ تنهاشده یارا تو بمان
همه رفتند از این خانه، خدارا تو بمان
من بیبرگِ خزاندیده دگر رفتنیام
تو همه بار و بری، تازهبهارا تو بمان
#هوشنگ_ابتهاج
#چکامه_پارسی
@AdabSar
◾️🇮🇷◾️
ارغوان
اين چه رازیست كه هر بار بهار
با عزای دل ما میآید؟
که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است؟
وین چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ میافزاید؟
#هوشنگ_ابتهاج
@AdabSar
ارغوان
اين چه رازیست كه هر بار بهار
با عزای دل ما میآید؟
که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است؟
وین چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ میافزاید؟
#هوشنگ_ابتهاج
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
@AdabSar
به كويت با دل شاد آمدم، با چشم تر رفتم
به دل اميد درمان داشتم، درماندهتر رفتم
تو كوتهدستیام میخواستی، ورنه من مسكين
به راه عشق اگر از پا در افتادم، به سر رفتم
نيامد دامن وصلت به دستم هر چه كوشيدم
ز كويت عاقبت با دامنی خون جگر رفتم
حريفان هر يک آوردند از سودای خود سودی
زيانآورده من بودم كه دنبال هنر رفتم
ندانستم كه تو كی آمدی ای دوست، كی رفتی
به من تا مژده آوردند من از خود بهدر رفتم
مرا آزردی و گفتم كه خواهم رفت از كويت
بلی رفتم، ولی هر جا كه رفتم دربهدر رفتم
به پايت ريختم اشكی و رفتم، درگذر از من
از اين ره بر نمیگردم كه چون شمع سحر رفتم
تو رشک آفتابی، كی به دست سايه میآیی
دريغا آخر از كوی تو با غم همسفر رفتم
#هوشنگ_ابتهاج
@AdabSar
به كويت با دل شاد آمدم، با چشم تر رفتم
به دل اميد درمان داشتم، درماندهتر رفتم
تو كوتهدستیام میخواستی، ورنه من مسكين
به راه عشق اگر از پا در افتادم، به سر رفتم
نيامد دامن وصلت به دستم هر چه كوشيدم
ز كويت عاقبت با دامنی خون جگر رفتم
حريفان هر يک آوردند از سودای خود سودی
زيانآورده من بودم كه دنبال هنر رفتم
ندانستم كه تو كی آمدی ای دوست، كی رفتی
به من تا مژده آوردند من از خود بهدر رفتم
مرا آزردی و گفتم كه خواهم رفت از كويت
بلی رفتم، ولی هر جا كه رفتم دربهدر رفتم
به پايت ريختم اشكی و رفتم، درگذر از من
از اين ره بر نمیگردم كه چون شمع سحر رفتم
تو رشک آفتابی، كی به دست سايه میآیی
دريغا آخر از كوی تو با غم همسفر رفتم
#هوشنگ_ابتهاج
@AdabSar
💫
آری، آن روز چو میرفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمیدانستم
معنیِ* «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
#هوشنگ_ابتهاج
#چکامه_پارسی
*= مانی، ماناک
@AdabSar
آری، آن روز چو میرفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمیدانستم
معنیِ* «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
#هوشنگ_ابتهاج
#چکامه_پارسی
*= مانی، ماناک
@AdabSar
💫
نگاهت میكنم خاموش و خاموشی زبان دارد
زبانِ عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد
چه خواهشها در این خاموشیِ گویاست، نشنیدی؟
تو هم چیزی بگو، چشم و دلت گوش و زبان دارد
#هوشنگ_ابتهاج
فرستنده #مهین_دری
@AdabSar
نگاهت میكنم خاموش و خاموشی زبان دارد
زبانِ عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد
چه خواهشها در این خاموشیِ گویاست، نشنیدی؟
تو هم چیزی بگو، چشم و دلت گوش و زبان دارد
#هوشنگ_ابتهاج
فرستنده #مهین_دری
@AdabSar
💫
درین سرای بیکسی اگر سری در آمدی
هزار کاروان دل ز هر دری در آمدی
ز بس که بال زد دلم به سینه در هوای تو
اگر دهان گشودمی کبوتری در آمدی
#هوشنگ_ابتهاج
#چکامه_پارسی
@AdabSar
درین سرای بیکسی اگر سری در آمدی
هزار کاروان دل ز هر دری در آمدی
ز بس که بال زد دلم به سینه در هوای تو
اگر دهان گشودمی کبوتری در آمدی
#هوشنگ_ابتهاج
#چکامه_پارسی
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
Forwarded from ادبسار
💫
پـری بـودی و با من راز کردی
به ناز و عِشـوه عشـق آغاز کردی
مـرا آواز دادی، چـون رسیـدم
کبوتـر گشتی و پـرواز کردی
#هوشنگ_ابتهاج
@AdabSar
پـری بـودی و با من راز کردی
به ناز و عِشـوه عشـق آغاز کردی
مـرا آواز دادی، چـون رسیـدم
کبوتـر گشتی و پـرواز کردی
#هوشنگ_ابتهاج
@AdabSar
💫
خوش تر از نقش توام نیست در آیینهی چشم
چشم بد دور، زهی نقش و زهی نقشپسند
#هوشنگ_ابتهاج
#چکامه_پارسی
@AdabSar
خوش تر از نقش توام نیست در آیینهی چشم
چشم بد دور، زهی نقش و زهی نقشپسند
#هوشنگ_ابتهاج
#چکامه_پارسی
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
@AdabSar
درین سرای بیکسی، اگر سری درآمدی
هزار کاروان دل، ز هر دری درآمدی
ز بس که بال زد دلم، به سینه در هوای تو
اگر دهان گشودمی، کبوتری درآمدی
سماع سرد بیغمان، خمار ما نمیبرد
بهسان شعله کاشکی، قلندری درآمدی
خوشا هوای آن حریف، و آه آتشین او
که هر نفس ز سینهاش، سمندری درآمدی
یکی نبود ازین میان، که تیر بر هدف زند
دریغ اگر کمانکشی، دلاوری درآمدی
اگر به قصد خون من نبود دست غم، چرا
از آستین عشق او چون خنجری درآمدی؟
فروخلید در دلم، غمی که نیست مرهمش
اگر نه خار او بُدی، به نشتری درآمدی
شب سیاه آینه، ز عکس آرزو تهیست
چه بودی ار پریرخی، ز چادری درآمدی
سرشک "سایه" یاوه شد، در این کویر سوخته
اگر زمانه خواستی، چه گوهری درآمدی!
#هوشنگ_ابتهاج
@AdabSar
درین سرای بیکسی، اگر سری درآمدی
هزار کاروان دل، ز هر دری درآمدی
ز بس که بال زد دلم، به سینه در هوای تو
اگر دهان گشودمی، کبوتری درآمدی
سماع سرد بیغمان، خمار ما نمیبرد
بهسان شعله کاشکی، قلندری درآمدی
خوشا هوای آن حریف، و آه آتشین او
که هر نفس ز سینهاش، سمندری درآمدی
یکی نبود ازین میان، که تیر بر هدف زند
دریغ اگر کمانکشی، دلاوری درآمدی
اگر به قصد خون من نبود دست غم، چرا
از آستین عشق او چون خنجری درآمدی؟
فروخلید در دلم، غمی که نیست مرهمش
اگر نه خار او بُدی، به نشتری درآمدی
شب سیاه آینه، ز عکس آرزو تهیست
چه بودی ار پریرخی، ز چادری درآمدی
سرشک "سایه" یاوه شد، در این کویر سوخته
اگر زمانه خواستی، چه گوهری درآمدی!
#هوشنگ_ابتهاج
@AdabSar
💫
آفتابا چه خبر؟
اینهمه راه آمدهای
که به این خاکِ غریبی برسی؟
ارغوانم را دیدی سرِ راه؟
مثلِ من پیر شدهست؟
چه به او گفتی؟
او با تو چه گفت؟
نه! چرا میپرسم
ارغوان خاموش است
دیرگاهیست که او خاموش است
آشنایانِ زبانش رفتهند
ارغوان ویران است
هردومان ویرانیم...
#هوشنگ_ابتهاج
فرستنده:#مهین_دری
@AdabSar
آفتابا چه خبر؟
اینهمه راه آمدهای
که به این خاکِ غریبی برسی؟
ارغوانم را دیدی سرِ راه؟
مثلِ من پیر شدهست؟
چه به او گفتی؟
او با تو چه گفت؟
نه! چرا میپرسم
ارغوان خاموش است
دیرگاهیست که او خاموش است
آشنایانِ زبانش رفتهند
ارغوان ویران است
هردومان ویرانیم...
#هوشنگ_ابتهاج
فرستنده:#مهین_دری
@AdabSar
@AdabSar
خیالِ آمدنت دیشبم به سر میزد
نیامدی که ببینی دلم چه پر میزد
به خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت
خیال روی تو نقشی به چشمِ تَر میزد
شرابِ لعل تو میدیدم و دلم میخواست
هزار وسوسهام چنگ در جگر میزد
زهی امید که کامی از آن دهان میجست
زهی خیال که دستی در آن کمر میزد
دریچهای به تماشای باغ وا میشد
دلم چو مرغِ گرفتار بال و پر میزد
تمام شب به خیال تو رفت و میدیدم
که پشتِ پردهی اشکم سپیده سر میزد
#هوشنگ_ابتهاج
@AdabSar
خیالِ آمدنت دیشبم به سر میزد
نیامدی که ببینی دلم چه پر میزد
به خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت
خیال روی تو نقشی به چشمِ تَر میزد
شرابِ لعل تو میدیدم و دلم میخواست
هزار وسوسهام چنگ در جگر میزد
زهی امید که کامی از آن دهان میجست
زهی خیال که دستی در آن کمر میزد
دریچهای به تماشای باغ وا میشد
دلم چو مرغِ گرفتار بال و پر میزد
تمام شب به خیال تو رفت و میدیدم
که پشتِ پردهی اشکم سپیده سر میزد
#هوشنگ_ابتهاج
@AdabSar
💚🕊 @AdabSar
بگشاییم کفتران را بال
بفروزیم شعله بر سر کوه
بسراییم شادمانه سرود
وین چنین با هزار گونه شکوه
مهرگان را به پیشباز رویم
رقص خوش پیچ و تاب پرچمها
زیر پرواز کفتران سپید
شادی آرمیده گام سپهر
خندهی نو شکفتهی خورشید
مهرگان را درود میگویند
گرم هر کار مست هر پندار
همره هر پیام هر سوگند
در دل هر نگاه هر آواز
توی هر بوسه روی هر لبخند
بسراییم
مهرگان خوش باد...
#هوشنگ_ابتهاج
#جشن_مهرگان
💚🕊 @AdabSar
بگشاییم کفتران را بال
بفروزیم شعله بر سر کوه
بسراییم شادمانه سرود
وین چنین با هزار گونه شکوه
مهرگان را به پیشباز رویم
رقص خوش پیچ و تاب پرچمها
زیر پرواز کفتران سپید
شادی آرمیده گام سپهر
خندهی نو شکفتهی خورشید
مهرگان را درود میگویند
گرم هر کار مست هر پندار
همره هر پیام هر سوگند
در دل هر نگاه هر آواز
توی هر بوسه روی هر لبخند
بسراییم
مهرگان خوش باد...
#هوشنگ_ابتهاج
#جشن_مهرگان
💚🕊 @AdabSar
💫
به کویت با دلِ شاد آمدم با چشمِ تر رفتم
به دل امیدِ درمان داشتم درماندهتر رفتم
تو کوتهدستیام میخواستی ورنه منِ مسکین
به راه عشق اگر از پا در افتادم به سر رفتم
#هوشنگ_ابتهاج
@AdabSar
به کویت با دلِ شاد آمدم با چشمِ تر رفتم
به دل امیدِ درمان داشتم درماندهتر رفتم
تو کوتهدستیام میخواستی ورنه منِ مسکین
به راه عشق اگر از پا در افتادم به سر رفتم
#هوشنگ_ابتهاج
@AdabSar
«از بُن جان»
سرودهای به مهر ایران
#هوشنگ_ابتهاج ۱۴۰۰ - آلمان
ای به رقص آمده با صد دف و نی در جانم
دف و نی چیست مَنَت کفزده میرقصانم
این همه عشوه اندیشه رقصانِ من است
سر و گردن به تماشای که میگردانم؟
ناله آموختمش از نفس خویش چو نای
این عجب بین که ز نالیدن او نالانم
سایه دست من افتاده بر این پرده و من
باز از بازیِ بازیچهی خود حیرانم
در نهانخانهی جان جای گرفتهست چنان
که به دل میگذرد گاه که من خود آنم
گفتم این کیست که پیوسته مرا میخواند
خنده زد از بنِ جانم که منم، ایرانم
گفتم ای جان و جهان، چشم و چراغ دل من
من همان عاشق دیرینهی جانافشانم
به هوای تو جهان گردِ سرم میگردد
ورنه دور از تو همین سایهی سرگردانم
🇮🇷🌅 @AdabSar
سرودهای به مهر ایران
#هوشنگ_ابتهاج ۱۴۰۰ - آلمان
ای به رقص آمده با صد دف و نی در جانم
دف و نی چیست مَنَت کفزده میرقصانم
این همه عشوه اندیشه رقصانِ من است
سر و گردن به تماشای که میگردانم؟
ناله آموختمش از نفس خویش چو نای
این عجب بین که ز نالیدن او نالانم
سایه دست من افتاده بر این پرده و من
باز از بازیِ بازیچهی خود حیرانم
در نهانخانهی جان جای گرفتهست چنان
که به دل میگذرد گاه که من خود آنم
گفتم این کیست که پیوسته مرا میخواند
خنده زد از بنِ جانم که منم، ایرانم
گفتم ای جان و جهان، چشم و چراغ دل من
من همان عاشق دیرینهی جانافشانم
به هوای تو جهان گردِ سرم میگردد
ورنه دور از تو همین سایهی سرگردانم
🇮🇷🌅 @AdabSar
🕯
شبم از بیستارگی، شبگور
در دلم پرتو ستارهی دور
آذرخشم گهی نشانه گرفت
گه تگرگم به تازیانه گرفت
بر سرم آشیانه بست کلاغ
آسمان تیره گشت چون پر زاغ
مرغ شبخوان که با دلم میخواند
رفت و این آشیانه خالی ماند
آهوان گم شدند در شب دشت
آه از آن رفتگان بیبرگشت…
🕯
بیراه و گزافه نیست اگر #هوشنگ_ابتهاج را از پاسداران امروز زبان پارسی بدانیم. چامهی بالا و بیشتر چامههای دیگرش یا از واژههای بیگانه پالودهاند یا کمترین واژهی بیگانه در آنها دیده میشود. در این چکامهی پرآوازهای که برای میهن سروده ببینیم:
ای میهن
ای پیر بالندهی افتاده
آزاد زمینگیر
ای میهن
در اینجا سینهی من چون تو زخمی است
در اینجا دمادم
دارکوبی بر درخت پیر میکوبد
دمادم
دمادم...
🕯
ناامیدی تلخاش را با واژههای پارسی سرود:
نه عشق، نه آرزو نه امید
دیگر چه بهانه زیستن را
کو دامن مهربانت ای مرگ
تا سر بنهم گریستن را
و امیدش را:
باغها را گرچه دیوار و در است
از هواشان راه با یکدیگر است
شاخهها را از جدایی گر غم است
ریشههاشان دست در دست هم است
🕯
مرگاندیشیاش را نیز چنین:
- با من بیکس تنها شده یارا تو بمان
همه رفتند از این خانه خدا را تو بمان
من بیبرگ خزاندیده دگر رفتنیام
تو همه بار و بری تازه بهارا تو بمان
- در میان اشکها پرسیدمش:
خوشترین لبخند چیست
شعلهای در چشم تاریکش شکفت
جوش خون در گونهاش آتش فشاند
گفت: لبخندی که عشق سربلند
وقت مردن بر لب مردان نشاند
🕯
«سایه»، چکامهی پارسی را روان و دلنشین میسرود ولی با همهی شیفتگیاش به میهن و زبان پارسی، جایگاه خود را در پاسداشت آن ناچیز میدانست و گفته بود:
گر نبودم چه از او کم میشد
یا ز بودم چه بر او افزودم؟
🕯
«شفیعی کدکنی» بهدرستی در سوگاش سرود:
تو میروی
که بماند؟
که بر نهالَک بیبرگ ما ترانه بخواند؟
#ادبسار در گرامیداشت حافظ زمانه سر فرود میآورد و با سوگوارانش همدل است.
🕯 @AdabSar
b2n.ir/Ebtehaj
شبم از بیستارگی، شبگور
در دلم پرتو ستارهی دور
آذرخشم گهی نشانه گرفت
گه تگرگم به تازیانه گرفت
بر سرم آشیانه بست کلاغ
آسمان تیره گشت چون پر زاغ
مرغ شبخوان که با دلم میخواند
رفت و این آشیانه خالی ماند
آهوان گم شدند در شب دشت
آه از آن رفتگان بیبرگشت…
🕯
بیراه و گزافه نیست اگر #هوشنگ_ابتهاج را از پاسداران امروز زبان پارسی بدانیم. چامهی بالا و بیشتر چامههای دیگرش یا از واژههای بیگانه پالودهاند یا کمترین واژهی بیگانه در آنها دیده میشود. در این چکامهی پرآوازهای که برای میهن سروده ببینیم:
ای میهن
ای پیر بالندهی افتاده
آزاد زمینگیر
ای میهن
در اینجا سینهی من چون تو زخمی است
در اینجا دمادم
دارکوبی بر درخت پیر میکوبد
دمادم
دمادم...
🕯
ناامیدی تلخاش را با واژههای پارسی سرود:
نه عشق، نه آرزو نه امید
دیگر چه بهانه زیستن را
کو دامن مهربانت ای مرگ
تا سر بنهم گریستن را
و امیدش را:
باغها را گرچه دیوار و در است
از هواشان راه با یکدیگر است
شاخهها را از جدایی گر غم است
ریشههاشان دست در دست هم است
🕯
مرگاندیشیاش را نیز چنین:
- با من بیکس تنها شده یارا تو بمان
همه رفتند از این خانه خدا را تو بمان
من بیبرگ خزاندیده دگر رفتنیام
تو همه بار و بری تازه بهارا تو بمان
- در میان اشکها پرسیدمش:
خوشترین لبخند چیست
شعلهای در چشم تاریکش شکفت
جوش خون در گونهاش آتش فشاند
گفت: لبخندی که عشق سربلند
وقت مردن بر لب مردان نشاند
🕯
«سایه»، چکامهی پارسی را روان و دلنشین میسرود ولی با همهی شیفتگیاش به میهن و زبان پارسی، جایگاه خود را در پاسداشت آن ناچیز میدانست و گفته بود:
گر نبودم چه از او کم میشد
یا ز بودم چه بر او افزودم؟
🕯
«شفیعی کدکنی» بهدرستی در سوگاش سرود:
تو میروی
که بماند؟
که بر نهالَک بیبرگ ما ترانه بخواند؟
#ادبسار در گرامیداشت حافظ زمانه سر فرود میآورد و با سوگوارانش همدل است.
🕯 @AdabSar
b2n.ir/Ebtehaj
نگاه چشم بیمارت چه خستهست
کبوترجان! که بالت را شکستهست؟
کجا شد بال پرواز بلندت؟
سفید خوشگلم! پایت که بستهست؟
🕯 #هوشنگ_ابتهاج
#چکامه_پارسی
@AdabSar
کبوترجان! که بالت را شکستهست؟
کجا شد بال پرواز بلندت؟
سفید خوشگلم! پایت که بستهست؟
🕯 #هوشنگ_ابتهاج
#چکامه_پارسی
@AdabSar
ز کدام رَه رسیدی؟ زِ کدام در گذشتی؟
که ندیده دیده ناگه به درونِ دل فتادى؟
#هوشنگ_ابتهاج
#چکامه_پارسی
@AdabSar
ز کدام رَه رسیدی؟ زِ کدام در گذشتی؟
که ندیده دیده ناگه به درونِ دل فتادى؟
#هوشنگ_ابتهاج
#چکامه_پارسی
@AdabSar