☀️🍉 یاریگران نبرد با اهریمن سرما و تاریکی
«علی بلوکباشی»، مردمشناس و پژوهشگر فرهنگ و آیینهای ایران درباره جشنهای آتش در زمستان نوشته است که ایرانیان باستان درجشنهایی چون یلدا و سده به یاری خورشید و ایزدان میرفتند تا آنها را در نبرد با اهریمن یاری کنند.
در شب چله بلندترین جنگ با اهریمن درمیگیرد. از این رو ایرانیان در کنار خوانی(سفرهای) از میوههای سرخ پاییز در مهمانی و شادی تا پگاه بیدار میماندند.
در جشن سده نیز که چلهی بزرگ به پایان میرسد، آتشی بزرگ و بلند میافروختند تا درخشش و گرمای آن را به آسمان برسانند و خورشید و ایزدان را در نبرد با اهریمن سردی و تاریکی یاری کنند. همچنین دست به دست یکدیگر گرد یک آتش میگشتند تا در کنار هم و با یاری هم از روزهای سرد زمستان بگذرند.
#یلدا #چله #سده
☀️🍉 @AdabSar
☀️🍉 یاریگران نبرد با اهریمن سرما و تاریکی
«علی بلوکباشی»، مردمشناس و پژوهشگر فرهنگ و آیینهای ایران درباره جشنهای آتش در زمستان نوشته است که ایرانیان باستان درجشنهایی چون یلدا و سده به یاری خورشید و ایزدان میرفتند تا آنها را در نبرد با اهریمن یاری کنند.
در شب چله بلندترین جنگ با اهریمن درمیگیرد. از این رو ایرانیان در کنار خوانی(سفرهای) از میوههای سرخ پاییز در مهمانی و شادی تا پگاه بیدار میماندند.
در جشن سده نیز که چلهی بزرگ به پایان میرسد، آتشی بزرگ و بلند میافروختند تا درخشش و گرمای آن را به آسمان برسانند و خورشید و ایزدان را در نبرد با اهریمن سردی و تاریکی یاری کنند. همچنین دست به دست یکدیگر گرد یک آتش میگشتند تا در کنار هم و با یاری هم از روزهای سرد زمستان بگذرند.
#یلدا #چله #سده
☀️🍉 @AdabSar
☀️ چارچار و سده، اهمن و بهمن، سیاه بهار و پیرزن
ـ نگاهی به جشنها و برنامهریزی زمستانی گذشتگان که با چله آغاز میشود
☀️ واژگان زیبا و دوستداشتنی چارچار و سده، اهمن و بهمن، سیاه بهار و پیرزن برای بزرگان و سالخوردگان ما بسیار آشنا و با دل و جان آن دلبندان آمیخته شده ولی در زمان ما ناشناخته ماندهاند.
☀️ در گذشته زمستان به چلهی بزرگ و چلهی کوچک بخشبندی میشد.
چلهی بزرگ پس از شب #چله از آغاز دی تا دهم بهمن و چلهی کوچک از یازدهم بهمن تا پایان بهمن و بیست روز بود و به همین شَوَند (دلیل) با نام چلهی کوچک و بزرگ نامیده میشد.
فروشُدگاه (غروب) پایانی روز چلهی بزرگ، جشن سده برگزار میشد. مردم گرد هم میآمدند شادی میکردند آتش میافروختند و میخواندند:
«سده به سده، پنجاه به نوروز»
و اینگونه آمدن چلهی کوچک را جشن میگرفتند.
☀️ این دو برادر (چلهی بزرگ و کوچک) هشت روز (چهار روز آخر چلهی بزرگ و چهار روز نخست چلهی کوچک) در کنار همدیگر هستند که آن هشت روز را «چارچار» مینامند.
پس از «چارچار» نوبت به «اهمن و بهمن» پسران پیرزن (ننه سرما) میرسد که خودی نشان دهند. ده روز آغاز اسپند (اسفند) را اهمن و ده روز دوم اسپند را بهمن میگویند. در این بیست روز شاید به اندازهی بارندگی باشد که این دو برادر به دو چله، کنایی بگویند:
«اهمن وبهمن، آرد كن سد من
روغن بیار ده من
هیزم بکن خرمن
عهدهی همه بامن»
☀️ تا اینجا بیست روز از اسپند به نام اهمن و بهمن نامگذاری شدهاند و میماند ده روز پایان اسپند که پنج روز نخست آن (بیست تا بیست و پنجم) «سیاهبهار» نام گرفته:
«سیاه بهار شب ببار و روز بکار»
از این سروده پیداست که در این زمان، شبها بارندگی فراوان بود و روزها کشاورزان سرگرم به کشتوکار بودند. پنج روز پایان اسپند هم «پیرزن» نام گرفته است که در این روزها آسمان گاهی ابری گاهی آفتابی گاهی همراه با باد است و گاه از آسمان تغرسه (تگرگ) میبارد. آنها بر این باور بودند که گردنبند پیرزن پاره شده و دانههای آن به زمین میريزد.
فرستنده: #عباس_رضوی
#یلدا #سده
☀️ @AdabSar
ـ نگاهی به جشنها و برنامهریزی زمستانی گذشتگان که با چله آغاز میشود
☀️ واژگان زیبا و دوستداشتنی چارچار و سده، اهمن و بهمن، سیاه بهار و پیرزن برای بزرگان و سالخوردگان ما بسیار آشنا و با دل و جان آن دلبندان آمیخته شده ولی در زمان ما ناشناخته ماندهاند.
☀️ در گذشته زمستان به چلهی بزرگ و چلهی کوچک بخشبندی میشد.
چلهی بزرگ پس از شب #چله از آغاز دی تا دهم بهمن و چلهی کوچک از یازدهم بهمن تا پایان بهمن و بیست روز بود و به همین شَوَند (دلیل) با نام چلهی کوچک و بزرگ نامیده میشد.
فروشُدگاه (غروب) پایانی روز چلهی بزرگ، جشن سده برگزار میشد. مردم گرد هم میآمدند شادی میکردند آتش میافروختند و میخواندند:
«سده به سده، پنجاه به نوروز»
و اینگونه آمدن چلهی کوچک را جشن میگرفتند.
☀️ این دو برادر (چلهی بزرگ و کوچک) هشت روز (چهار روز آخر چلهی بزرگ و چهار روز نخست چلهی کوچک) در کنار همدیگر هستند که آن هشت روز را «چارچار» مینامند.
پس از «چارچار» نوبت به «اهمن و بهمن» پسران پیرزن (ننه سرما) میرسد که خودی نشان دهند. ده روز آغاز اسپند (اسفند) را اهمن و ده روز دوم اسپند را بهمن میگویند. در این بیست روز شاید به اندازهی بارندگی باشد که این دو برادر به دو چله، کنایی بگویند:
«اهمن وبهمن، آرد كن سد من
روغن بیار ده من
هیزم بکن خرمن
عهدهی همه بامن»
☀️ تا اینجا بیست روز از اسپند به نام اهمن و بهمن نامگذاری شدهاند و میماند ده روز پایان اسپند که پنج روز نخست آن (بیست تا بیست و پنجم) «سیاهبهار» نام گرفته:
«سیاه بهار شب ببار و روز بکار»
از این سروده پیداست که در این زمان، شبها بارندگی فراوان بود و روزها کشاورزان سرگرم به کشتوکار بودند. پنج روز پایان اسپند هم «پیرزن» نام گرفته است که در این روزها آسمان گاهی ابری گاهی آفتابی گاهی همراه با باد است و گاه از آسمان تغرسه (تگرگ) میبارد. آنها بر این باور بودند که گردنبند پیرزن پاره شده و دانههای آن به زمین میريزد.
فرستنده: #عباس_رضوی
#یلدا #سده
☀️ @AdabSar