@AdabSar
این روزها سرِ سخنم درد میکند
مشتی نخوردهام دهنم درد میکند
با گوشوارههای زنم نان خریدهام
سوراخهای گوشِ زنم درد میکند
ترکش اگرچه زخم مرا ترک کرده است
باروت مانده در بدنم درد میکند
گفتم شهید چشم تو باشم، نشد، نشد
تو پلک میزنی و تنم درد میکند
شرمندهی تغزلم امشب مرا ببخش
دارد تمام فوت و فنم درد میکند
اعضای یک تناند بنیآدم ای رفیق
احساس میکنم وطنم درد میکند
ای کاش حک کنند به سنگِ مزار من
آهستهتر بیا کفنم درد میکند
آه ای غزل به فکر اتوی تو نیستم
وقتی چروک پیرهنم درد میکند
#بابک_عارفی
فرستنده #مهین_دری
@AdabSar
این روزها سرِ سخنم درد میکند
مشتی نخوردهام دهنم درد میکند
با گوشوارههای زنم نان خریدهام
سوراخهای گوشِ زنم درد میکند
ترکش اگرچه زخم مرا ترک کرده است
باروت مانده در بدنم درد میکند
گفتم شهید چشم تو باشم، نشد، نشد
تو پلک میزنی و تنم درد میکند
شرمندهی تغزلم امشب مرا ببخش
دارد تمام فوت و فنم درد میکند
اعضای یک تناند بنیآدم ای رفیق
احساس میکنم وطنم درد میکند
ای کاش حک کنند به سنگِ مزار من
آهستهتر بیا کفنم درد میکند
آه ای غزل به فکر اتوی تو نیستم
وقتی چروک پیرهنم درد میکند
#بابک_عارفی
فرستنده #مهین_دری
@AdabSar