@AdabSar
تو خواهی رفت، دیگر حرف چندانی نمیماند
چه باید گفت با آن کس که میدانی نمیماند؟
بمان و فرصت قدری تماشا را مگیر از ما
تو تا آبی بنوشانی به من، جانی نمیماند
برایم قابل درک است اگر چشمت به راهم نیست
برای اهل دریا شوق بارانی نمیماند
همین امروز داغی بر دلم بنشان که در پیری
برای غصهخوردن نیز دندانی نمیماند
اگر دستم بهناحق رفته در زلف تو معذورم
برای دستهای تنگ ایمانی نمیماند
اگر اینگونه خلقی چنگ خواهد زد به دامانت
به ما وقتی بیفتد دور، دامانی نمیماند
بخوان از چشمهای لالِ من امروز شعرم را
که فردا از منِ دیوانه دیوانی نمیماند!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
تو خواهی رفت، دیگر حرف چندانی نمیماند
چه باید گفت با آن کس که میدانی نمیماند؟
بمان و فرصت قدری تماشا را مگیر از ما
تو تا آبی بنوشانی به من، جانی نمیماند
برایم قابل درک است اگر چشمت به راهم نیست
برای اهل دریا شوق بارانی نمیماند
همین امروز داغی بر دلم بنشان که در پیری
برای غصهخوردن نیز دندانی نمیماند
اگر دستم بهناحق رفته در زلف تو معذورم
برای دستهای تنگ ایمانی نمیماند
اگر اینگونه خلقی چنگ خواهد زد به دامانت
به ما وقتی بیفتد دور، دامانی نمیماند
بخوان از چشمهای لالِ من امروز شعرم را
که فردا از منِ دیوانه دیوانی نمیماند!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
@AdabSar
تو خواهی رفت، دیگر حرف چندانی نمیماند
چه باید گفت با آن کس که میدانی نمیماند؟
بمان و فرصت قدری تماشا را مگیر از ما
تو تا آبی بنوشانی به من، جانی نمیماند
برایم قابل درک است اگر چشمت به راهم نیست
برای اهل دریا شوق بارانی نمیماند
همین امروز داغی بر دلم بنشان که در پیری
برای غصهخوردن نیز دندانی نمیماند
اگر دستم بهناحق رفته در زلف تو معذورم
برای دستهای تنگ ایمانی نمیماند
اگر اینگونه خلقی چنگ خواهد زد به دامانت
به ما وقتی بیفتد دور، دامانی نمیماند
بخوان از چشمهای لالِ من امروز شعرم را
که فردا از منِ دیوانه دیوانی نمیماند!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
تو خواهی رفت، دیگر حرف چندانی نمیماند
چه باید گفت با آن کس که میدانی نمیماند؟
بمان و فرصت قدری تماشا را مگیر از ما
تو تا آبی بنوشانی به من، جانی نمیماند
برایم قابل درک است اگر چشمت به راهم نیست
برای اهل دریا شوق بارانی نمیماند
همین امروز داغی بر دلم بنشان که در پیری
برای غصهخوردن نیز دندانی نمیماند
اگر دستم بهناحق رفته در زلف تو معذورم
برای دستهای تنگ ایمانی نمیماند
اگر اینگونه خلقی چنگ خواهد زد به دامانت
به ما وقتی بیفتد دور، دامانی نمیماند
بخوان از چشمهای لالِ من امروز شعرم را
که فردا از منِ دیوانه دیوانی نمیماند!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
💫
تو را با دیگران میبینم و در صبر میسوزم
کیام من؟ روزهداری در میان روزهخوارانم
به تو اصلن نمیآیم، به تو ای خوبی مطلق
کنار تو چنان عکس رضاخان در جمارانم!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
تو را با دیگران میبینم و در صبر میسوزم
کیام من؟ روزهداری در میان روزهخوارانم
به تو اصلن نمیآیم، به تو ای خوبی مطلق
کنار تو چنان عکس رضاخان در جمارانم!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
💫
با خنده کاشتی به دل خلق "کاشها"
با عشوه ریختی نمکی بر خراشها
گیسو بههم بریز و جهانی ز هم بپاش
معشوقهبودن است و بریز و بپاشها
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
با خنده کاشتی به دل خلق "کاشها"
با عشوه ریختی نمکی بر خراشها
گیسو بههم بریز و جهانی ز هم بپاش
معشوقهبودن است و بریز و بپاشها
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
@AdabSar
کسی با موج موهایت کنار آمد به غیر از من؟
کسی با هستیاش پای قمار آمد به غیر از من؟
کدامین سنگدل فکر شکار افتاد غیر از تو؟
کدام آهو به میدان شکار آمد به غیر از من؟
تمام شهر در جشن تماشای تو حاضر شد
تمام شهر آن شب در شمار آمد به غیر از من
برایت دستمال کاغذی بودم ولی، آیا
کسی در لحظهی بغضت به کار آمد به غیر از من؟
مرا از جمع خاطرخواهها منها کن ای حوا
تو را کافیست آدم هرچه بار آمد به غیر از من!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
کسی با موج موهایت کنار آمد به غیر از من؟
کسی با هستیاش پای قمار آمد به غیر از من؟
کدامین سنگدل فکر شکار افتاد غیر از تو؟
کدام آهو به میدان شکار آمد به غیر از من؟
تمام شهر در جشن تماشای تو حاضر شد
تمام شهر آن شب در شمار آمد به غیر از من
برایت دستمال کاغذی بودم ولی، آیا
کسی در لحظهی بغضت به کار آمد به غیر از من؟
مرا از جمع خاطرخواهها منها کن ای حوا
تو را کافیست آدم هرچه بار آمد به غیر از من!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
@AdabSar
لب من عطر تو را دارد و من میترسم
نکند مادرم از بوسهمان بو ببرد
اگر امشب بتِ من دست به ابرو ببرد
خبر مرگ مرا باد به هر سو ببرد
هر کسی شعر به چشمان تو تقدیم کند
مثل این است که رقاصه به باکو ببرد
سر مویی اگر از حسن تو معلوم شود
سر انگشت زیاد است که چاقو ببرد!
روسریهای تو باعث شده زنبور عسل
جای گل، حسرت و اندوه به کندو ببرد
لب من عطر تو را دارد و من میترسم
نکند مادرم از بوسهمان بو ببرد!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
لب من عطر تو را دارد و من میترسم
نکند مادرم از بوسهمان بو ببرد
اگر امشب بتِ من دست به ابرو ببرد
خبر مرگ مرا باد به هر سو ببرد
هر کسی شعر به چشمان تو تقدیم کند
مثل این است که رقاصه به باکو ببرد
سر مویی اگر از حسن تو معلوم شود
سر انگشت زیاد است که چاقو ببرد!
روسریهای تو باعث شده زنبور عسل
جای گل، حسرت و اندوه به کندو ببرد
لب من عطر تو را دارد و من میترسم
نکند مادرم از بوسهمان بو ببرد!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
💫
از نمکنشناسها آزاردیدن سخت نیست
درد دارد خوردنِ زخم از نمکپروردهای!
#حسین_زحمتکش
#چکامه_پارسی
@AdabSar
از نمکنشناسها آزاردیدن سخت نیست
درد دارد خوردنِ زخم از نمکپروردهای!
#حسین_زحمتکش
#چکامه_پارسی
@AdabSar
@AdabSar
به تو خو کردهام، مانند سربازی به سربندش
تو معروفی به دلکندن، مونالیزا به لبخندش
تو تا وقتی مرا سربار میبینی، نمیبینی
درخت میوه را پُربار خواهد کرد پیوندش
به تو تقدیم کردم، از همان اول دلت را زد
بهای شعرهایم را بپرس از آرزومندش
به دنیا اعتباری نیست، این حاجی بازاری
نه قولش قول خواهد شد، نه پابرجاست سوگندش
گریزی نیست جز راهآمدن با مردم پابند
همیشه کفش تقدیرش گره خوردهست با بندش
به غیر از رفتنت چیزی اگر هم بوده یادم نیست
چنان شعری که میماند به خاطر آخرین بندش
چه حالی داشتم با رفتنت! سربسته میگویم
شبیه حال مردی شاهد اعدام فرزندش!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
به تو خو کردهام، مانند سربازی به سربندش
تو معروفی به دلکندن، مونالیزا به لبخندش
تو تا وقتی مرا سربار میبینی، نمیبینی
درخت میوه را پُربار خواهد کرد پیوندش
به تو تقدیم کردم، از همان اول دلت را زد
بهای شعرهایم را بپرس از آرزومندش
به دنیا اعتباری نیست، این حاجی بازاری
نه قولش قول خواهد شد، نه پابرجاست سوگندش
گریزی نیست جز راهآمدن با مردم پابند
همیشه کفش تقدیرش گره خوردهست با بندش
به غیر از رفتنت چیزی اگر هم بوده یادم نیست
چنان شعری که میماند به خاطر آخرین بندش
چه حالی داشتم با رفتنت! سربسته میگویم
شبیه حال مردی شاهد اعدام فرزندش!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
@AdabSar
مات چشمان تواَم، اما دلم درگیر نیست
از تو ای یوسف دلم سیر است و چشمم سیر نیست
این شکاف پشت پیراهن شهادت میدهد
هیچکس در ماجرای عشق بیتقصیر نیست
از تو پرسیدم برایت کیستم؟ گفتی «رفیق»
آنچه در تعریف ما گفتی کم از تحقیر نیست
هر زمانی روبروی آینه رفتی بدان
در پریشانبودنت این آه بیتأثیر نیست
قلب من با یک تپش برگشت، گاهی ممکن است
آنقدرها هم که میگویند گاهی دیر نیست!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
مات چشمان تواَم، اما دلم درگیر نیست
از تو ای یوسف دلم سیر است و چشمم سیر نیست
این شکاف پشت پیراهن شهادت میدهد
هیچکس در ماجرای عشق بیتقصیر نیست
از تو پرسیدم برایت کیستم؟ گفتی «رفیق»
آنچه در تعریف ما گفتی کم از تحقیر نیست
هر زمانی روبروی آینه رفتی بدان
در پریشانبودنت این آه بیتأثیر نیست
قلب من با یک تپش برگشت، گاهی ممکن است
آنقدرها هم که میگویند گاهی دیر نیست!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
@AdabSar
تو آبرو مبر ای دوست از منی كه كويرم
بدزد از همه اما نه از منی كه فقيرم
نه از منی كه به دارم كشانده دار و ندارم
نه از منی كه به زيرم كشيده مكر وزيرم
هميشه آرزوی مرگ كردهام كه مبادا
رقيب دست درازد به آرزوی حقيرم
بريده دست مرا تيغِ اعتماد و نگفته
چگونه دست كسی را از اين به بعد بگيرم
شبيه آينهای در مصافِ لشكر سنگم
در اين مقابله بايد شكست را بپذيرم
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
تو آبرو مبر ای دوست از منی كه كويرم
بدزد از همه اما نه از منی كه فقيرم
نه از منی كه به دارم كشانده دار و ندارم
نه از منی كه به زيرم كشيده مكر وزيرم
هميشه آرزوی مرگ كردهام كه مبادا
رقيب دست درازد به آرزوی حقيرم
بريده دست مرا تيغِ اعتماد و نگفته
چگونه دست كسی را از اين به بعد بگيرم
شبيه آينهای در مصافِ لشكر سنگم
در اين مقابله بايد شكست را بپذيرم
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
@AdabSar
جان شد از آنِ دشمن و دل شد از آنِ دوست
نفرین به جان دشمن و نفرین به جان دوست
فرسود رایگان همهی عمر و دم نزد
این کَرده در تحمل بارِ گران دوست
ما فحش خوردهایم و همه کام بردهاند
هرکس به قدر ظرفیتش از دهان دوست
از او نشان نبود و وبالی نداشتیم
لعنت به آن که داد نشان از نشانِ دوست
هر روزمان به طعنه و زخم زبان گذشت
گاه از زبان دشمن و گاه از زبان دوست
غیر از زیان چه بود به ما هرچه میرسید
از دوستانِ دشمن و از دشمنانِ دوست
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
جان شد از آنِ دشمن و دل شد از آنِ دوست
نفرین به جان دشمن و نفرین به جان دوست
فرسود رایگان همهی عمر و دم نزد
این کَرده در تحمل بارِ گران دوست
ما فحش خوردهایم و همه کام بردهاند
هرکس به قدر ظرفیتش از دهان دوست
از او نشان نبود و وبالی نداشتیم
لعنت به آن که داد نشان از نشانِ دوست
هر روزمان به طعنه و زخم زبان گذشت
گاه از زبان دشمن و گاه از زبان دوست
غیر از زیان چه بود به ما هرچه میرسید
از دوستانِ دشمن و از دشمنانِ دوست
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
@AdabSar
لب من عطر تو را دارد و من میترسم
نکند مادرم از بوسهمان بو ببرد
اگر امشب بتِ من دست به ابرو ببرد
خبر مرگ مرا باد به هر سو ببرد
هر کسی شعر به چشمان تو تقدیم کند
مثل این است که رقاصه به باکو ببرد
سر مویی اگر از حسن تو معلوم شود
سر انگشت زیاد است که چاقو ببرد!
روسریهای تو باعث شده زنبور عسل
جای گل، حسرت و اندوه به کندو ببرد
لب من عطر تو را دارد و من میترسم
نکند مادرم از بوسهمان بو ببرد!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
لب من عطر تو را دارد و من میترسم
نکند مادرم از بوسهمان بو ببرد
اگر امشب بتِ من دست به ابرو ببرد
خبر مرگ مرا باد به هر سو ببرد
هر کسی شعر به چشمان تو تقدیم کند
مثل این است که رقاصه به باکو ببرد
سر مویی اگر از حسن تو معلوم شود
سر انگشت زیاد است که چاقو ببرد!
روسریهای تو باعث شده زنبور عسل
جای گل، حسرت و اندوه به کندو ببرد
لب من عطر تو را دارد و من میترسم
نکند مادرم از بوسهمان بو ببرد!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
@AdabSar
به تو خو کردهام، مانند سربازی به سربندش
تو معروفی به دلکندن، مونالیزا به لبخندش
تو تا وقتی مرا سربار میبینی، نمیبینی
درخت میوه را پُربار خواهد کرد پیوندش
به تو تقدیم کردم، از همان اول دلت را زد
بهای شعرهایم را بپرس از آرزومندش
به دنیا اعتباری نیست، این حاجی بازاری
نه قولش قول خواهد شد، نه پابرجاست سوگندش
گریزی نیست جز راهآمدن با مردم پابند
همیشه کفش تقدیرش گره خوردهست با بندش
به غیر از رفتنت چیزی اگر هم بوده یادم نیست
چنان شعری که میماند به خاطر آخرین بندش
چه حالی داشتم با رفتنت! سربسته میگویم
شبیه حال مردی شاهد اعدام فرزندش!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
به تو خو کردهام، مانند سربازی به سربندش
تو معروفی به دلکندن، مونالیزا به لبخندش
تو تا وقتی مرا سربار میبینی، نمیبینی
درخت میوه را پُربار خواهد کرد پیوندش
به تو تقدیم کردم، از همان اول دلت را زد
بهای شعرهایم را بپرس از آرزومندش
به دنیا اعتباری نیست، این حاجی بازاری
نه قولش قول خواهد شد، نه پابرجاست سوگندش
گریزی نیست جز راهآمدن با مردم پابند
همیشه کفش تقدیرش گره خوردهست با بندش
به غیر از رفتنت چیزی اگر هم بوده یادم نیست
چنان شعری که میماند به خاطر آخرین بندش
چه حالی داشتم با رفتنت! سربسته میگویم
شبیه حال مردی شاهد اعدام فرزندش!
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
Forwarded from ادبسار
Forwarded from ادبسار
💫
شهر مهر بینمازی زد به پیشانیم و من
با کسی چیزی نخواهم گفت جز سجادهام
آبروی رفتهام ای کاش بادآورده بود
آنچه با زحمت به دست آوردم از کف دادهام
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
شهر مهر بینمازی زد به پیشانیم و من
با کسی چیزی نخواهم گفت جز سجادهام
آبروی رفتهام ای کاش بادآورده بود
آنچه با زحمت به دست آوردم از کف دادهام
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
@AdabSar
تو آرزوی منی من وبالِ گردن تو
تو گرمِ کشتن من، من به گور بردن تو
تو آبروی منی پس مخواه بنشینم
رقیب تاس بریزد به شوقِ بردن تو
تویی نماز و منم مست ماندهام چه کنم
كه هم اقامه خطا هم سبکشمردن تو
سپردهام به خدا هرچه کردهای با من
خطاست دست کسی جز خدا سپردن تو
خدا کند که نفهمی غمت چه با من کرد
که مرگ من نمیارزد به غصهخوردن تو
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
تو آرزوی منی من وبالِ گردن تو
تو گرمِ کشتن من، من به گور بردن تو
تو آبروی منی پس مخواه بنشینم
رقیب تاس بریزد به شوقِ بردن تو
تویی نماز و منم مست ماندهام چه کنم
كه هم اقامه خطا هم سبکشمردن تو
سپردهام به خدا هرچه کردهای با من
خطاست دست کسی جز خدا سپردن تو
خدا کند که نفهمی غمت چه با من کرد
که مرگ من نمیارزد به غصهخوردن تو
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
@AdabSar
مات چشمان تواَم اما دلم درگیر نیست
از تو ای یوسف دلم سیر است و چشمم سیر نیست
این شکاف پشت پیراهن شهادت میدهد
هیچکس در ماجرای عشق بی تقصیر نیست
از تو پرسیدم برایت کیستم گفتی رفیق
آنچه در تعریف ما گفتی کم از تحقیر نیست
هر زمانی روبروی آینه رفتی بدان
در پریشان بودنت این آه بی تاثیر نیست
قلب من با یک تپش برگشت گاهی ممکن است
آنقدرها هم که میگویند گاهی دیر نیست
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
مات چشمان تواَم اما دلم درگیر نیست
از تو ای یوسف دلم سیر است و چشمم سیر نیست
این شکاف پشت پیراهن شهادت میدهد
هیچکس در ماجرای عشق بی تقصیر نیست
از تو پرسیدم برایت کیستم گفتی رفیق
آنچه در تعریف ما گفتی کم از تحقیر نیست
هر زمانی روبروی آینه رفتی بدان
در پریشان بودنت این آه بی تاثیر نیست
قلب من با یک تپش برگشت گاهی ممکن است
آنقدرها هم که میگویند گاهی دیر نیست
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
💫
به هر کجا برویم آخرش هنوز اسیریم
خیال کن قفسی را که بال داشته باشد
به گوش هیچکسی نالههای من نرسیده
چو مسجدی که اذانگوی لال داشته باشد
#حسین_زحمتکش
@AdabSar
به هر کجا برویم آخرش هنوز اسیریم
خیال کن قفسی را که بال داشته باشد
به گوش هیچکسی نالههای من نرسیده
چو مسجدی که اذانگوی لال داشته باشد
#حسین_زحمتکش
@AdabSar