@AdabSar
و سالهاست که به تصویرِ زن در دوره قاجار با لبخندی کج نگاه میشود. به عکس زنهایی که سبیل براق داشتند و شکمهای برآمده از چاقی و شلوار گشاد مردانه و ژستی آقامنشانه. انگار مردبودن و تبدیل شدن به مذکری دلبر برای خواسته شدن از جانب معشوق آتشی بوده جانسوز و خاموش ناشدنی، آنچنان که ناصرالدین شاه درباره دخترش مینویسد: عصمت الدوله سبیل داشت، به قدر نایب السلطنته.
گمان میکنم سالها بعد تاریخ به زمان ما هم با همین لبخندِ کج نگاه میکند. انگار که آن شاهدخواهیِ دیوانهوارِ تاریخی جایی میان افکار ما بست نشسته که اینطور زنان را مردانه ستایش میکنیم. قهرمانیشان را مردانه میبینیم، جنگیدنشان را، حرفزدنشان را و کار کردنشان را. انگار که راندن یک تریلی هجده چرخ، یک دریبل موفق زیدانی، یا جایگاهی مدیریتی در کابینه، به زن شأنی مردانه میدهد و این شأن ستودنی است. غافل از اینکه زن با وجود و حضورش به همهی اینها ارزش میدهد و این ارزش خانمانه است با همهی ویژگیهای تحسینبرانگیزش. و اصولا چه کیفیتی در زن مردنما و مرد زننما و این تبدیل ناموزون و بدآهنگ وجود دارد؟
من آرزو میکنم که کاش به جای این همه برچسب روز در تقویم، دقیقهای برای تفکر داشته باشیم. دقیقهای که به دور از فشار رسانهای مسیحها و آنتی مسیحها و یهوداها و حواریون، کمی به باورهایمان بیندیشیم. ما نیاز به خون تازه، کلمات تازه و قصههای تازه داریم. قصههایی که در آن هیچ دختری برای خوشبختی منتظر شاهزادهای با اسب سپید نمینشیند. قصهی زنانی که اسلحه به دست میجنگند، خانمانه، با تمام احساسات بینظیرشان، شجاعتشان و رنگ پریدگی صورتشان از قاعدگی.
و البته قصهی نویی از انسان. انسان مدرنِ متفکر که میفهمد کالبد جنسیت میسازد نه روح که مجرد است و زنانه و مردانه ندارد و انسانیت است که باید گرامی داشته شود.
#مرتضی_برزگر
فرستنده #مهین_دری
#روز_زن
@AdabSar
و سالهاست که به تصویرِ زن در دوره قاجار با لبخندی کج نگاه میشود. به عکس زنهایی که سبیل براق داشتند و شکمهای برآمده از چاقی و شلوار گشاد مردانه و ژستی آقامنشانه. انگار مردبودن و تبدیل شدن به مذکری دلبر برای خواسته شدن از جانب معشوق آتشی بوده جانسوز و خاموش ناشدنی، آنچنان که ناصرالدین شاه درباره دخترش مینویسد: عصمت الدوله سبیل داشت، به قدر نایب السلطنته.
گمان میکنم سالها بعد تاریخ به زمان ما هم با همین لبخندِ کج نگاه میکند. انگار که آن شاهدخواهیِ دیوانهوارِ تاریخی جایی میان افکار ما بست نشسته که اینطور زنان را مردانه ستایش میکنیم. قهرمانیشان را مردانه میبینیم، جنگیدنشان را، حرفزدنشان را و کار کردنشان را. انگار که راندن یک تریلی هجده چرخ، یک دریبل موفق زیدانی، یا جایگاهی مدیریتی در کابینه، به زن شأنی مردانه میدهد و این شأن ستودنی است. غافل از اینکه زن با وجود و حضورش به همهی اینها ارزش میدهد و این ارزش خانمانه است با همهی ویژگیهای تحسینبرانگیزش. و اصولا چه کیفیتی در زن مردنما و مرد زننما و این تبدیل ناموزون و بدآهنگ وجود دارد؟
من آرزو میکنم که کاش به جای این همه برچسب روز در تقویم، دقیقهای برای تفکر داشته باشیم. دقیقهای که به دور از فشار رسانهای مسیحها و آنتی مسیحها و یهوداها و حواریون، کمی به باورهایمان بیندیشیم. ما نیاز به خون تازه، کلمات تازه و قصههای تازه داریم. قصههایی که در آن هیچ دختری برای خوشبختی منتظر شاهزادهای با اسب سپید نمینشیند. قصهی زنانی که اسلحه به دست میجنگند، خانمانه، با تمام احساسات بینظیرشان، شجاعتشان و رنگ پریدگی صورتشان از قاعدگی.
و البته قصهی نویی از انسان. انسان مدرنِ متفکر که میفهمد کالبد جنسیت میسازد نه روح که مجرد است و زنانه و مردانه ندارد و انسانیت است که باید گرامی داشته شود.
#مرتضی_برزگر
فرستنده #مهین_دری
#روز_زن
@AdabSar
🧕🏻 @AdabSar
و سالهاست که به تصویرِ زن در دوره قاجار با لبخندی کج نگاه میشود. به عکس زنهایی که سبیل بُرّاق داشتند و شکمهای برآمده از چاقی و شلوار گشاد مردانه و ژستی آقامنشانه. انگار مرد بودن و تبدیل شدن به مذکری دلبر برای خواسته شدن از جانب معشوق آتشی بوده جانسوز و خاموش ناشدنی، آنچنان که ناصرالدین شاه درباره دخترش مینویسد: عصمتالدوله سبیل داشت، به قدر نایب السلطنته.
گمان میکنم سالها بعد تاریخ به زمان ما هم با همین لبخندِ کج نگاه میکند. انگار که آن شاهدخواهیِ دیوانهوارِ تاریخی جایی میان افکار ما بست نشسته که اینطور زنان را مردانه ستایش میکنیم. قهرمانیشان را مردانه میبینیم، جنگیدنشان را، حرفزدنشان را و کار کردنشان را. انگار که راندن یک تریلی هجده چرخ، یک دریبل موفق زیدانی، یا جایگاهی مدیریتی در کابینه، به زن شانی مردانه میدهد و این شان ستودنی است. غافل از اینکه زن با وجود و حضورش به همهی اینها ارزش میدهد و این ارزش خانمانه است با همهی ویژگیهای تحسینبرانگیزش و اصولا چه کیفیتی در زن مردنما و مرد زننما و این تبدیل ناموزون و بدآهنگ وجود دارد؟
من آرزو میکنم که کاش به جای این همه برچسب روز در تقویم، دقیقهای برای تفکر داشته باشیم. دقیقهای که به دور از فشار رسانهای مسیحها و آنتی مسیحها و یهوداها و حواریون، کمی به باورهایمان بیندیشیم. ما نیاز به خون تازه، کلمات تازه و قصههای تازه داریم. قصههایی که در آن هیچ دختری برای خوشبختی منتظر شاهزادهای با اسب سپید نمینشیند. قصهی زنانی که میجنگند، خانمانه، با تمام احساسات بینظیرشان، شجاعتشان و رنگ پریدگی صورتشان از قاعدگی.
و البته قصهی نویی از انسان. انسان مدرنِ متفکر که میفهمد کالبد جنسیت میسازد نه روح که مجرد است و زنانه و مردانه ندارد و انسانیت است که باید گرامی داشته شود.
✍ #مرتضی_برزگر
فرستنده #مهین_دری
#روز_زن
📸 فرتور(عکس): یادگار بیمانندی از زنان دربار قاجار که دوربین را بیگانه نیافته و با آن شوخی کردهاند.
در اینجا عصمتالملوک دختر دوست محمدخان معیرالممالک و نوهی دختری ناصرالدین شاه قاجار در میان بستگانش دیده میشود.
🧕🏻 b2n.ir/ZananGhajar
و سالهاست که به تصویرِ زن در دوره قاجار با لبخندی کج نگاه میشود. به عکس زنهایی که سبیل بُرّاق داشتند و شکمهای برآمده از چاقی و شلوار گشاد مردانه و ژستی آقامنشانه. انگار مرد بودن و تبدیل شدن به مذکری دلبر برای خواسته شدن از جانب معشوق آتشی بوده جانسوز و خاموش ناشدنی، آنچنان که ناصرالدین شاه درباره دخترش مینویسد: عصمتالدوله سبیل داشت، به قدر نایب السلطنته.
گمان میکنم سالها بعد تاریخ به زمان ما هم با همین لبخندِ کج نگاه میکند. انگار که آن شاهدخواهیِ دیوانهوارِ تاریخی جایی میان افکار ما بست نشسته که اینطور زنان را مردانه ستایش میکنیم. قهرمانیشان را مردانه میبینیم، جنگیدنشان را، حرفزدنشان را و کار کردنشان را. انگار که راندن یک تریلی هجده چرخ، یک دریبل موفق زیدانی، یا جایگاهی مدیریتی در کابینه، به زن شانی مردانه میدهد و این شان ستودنی است. غافل از اینکه زن با وجود و حضورش به همهی اینها ارزش میدهد و این ارزش خانمانه است با همهی ویژگیهای تحسینبرانگیزش و اصولا چه کیفیتی در زن مردنما و مرد زننما و این تبدیل ناموزون و بدآهنگ وجود دارد؟
من آرزو میکنم که کاش به جای این همه برچسب روز در تقویم، دقیقهای برای تفکر داشته باشیم. دقیقهای که به دور از فشار رسانهای مسیحها و آنتی مسیحها و یهوداها و حواریون، کمی به باورهایمان بیندیشیم. ما نیاز به خون تازه، کلمات تازه و قصههای تازه داریم. قصههایی که در آن هیچ دختری برای خوشبختی منتظر شاهزادهای با اسب سپید نمینشیند. قصهی زنانی که میجنگند، خانمانه، با تمام احساسات بینظیرشان، شجاعتشان و رنگ پریدگی صورتشان از قاعدگی.
و البته قصهی نویی از انسان. انسان مدرنِ متفکر که میفهمد کالبد جنسیت میسازد نه روح که مجرد است و زنانه و مردانه ندارد و انسانیت است که باید گرامی داشته شود.
✍ #مرتضی_برزگر
فرستنده #مهین_دری
#روز_زن
📸 فرتور(عکس): یادگار بیمانندی از زنان دربار قاجار که دوربین را بیگانه نیافته و با آن شوخی کردهاند.
در اینجا عصمتالملوک دختر دوست محمدخان معیرالممالک و نوهی دختری ناصرالدین شاه قاجار در میان بستگانش دیده میشود.
🧕🏻 b2n.ir/ZananGhajar