🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅"گذار" یا "گزار"؟
🔺"گذار" از ریشهی واژهی "گذاشتن" است و زمانی کاربرد دارد که کاری انجام میگیرد. "گذار" بیشتر کارواژه(فعل) است و به چَمِ(معنی) برنهادن(وضعکردن)، نهادن، گذاشتن یا گذاردن است.
✍نمونه:
ارجگذار، ارجگذاری
ارزشگذاری
اَژدَرگذاری(مینگذاری)
برنامهگذار، برنامهگذاری
بامبگذار(بمبگذار)، بامبگذاری(بمبگذاری)
بنیادگذار، بنیادگذاری
پایهگذار، پایهگذاری(تأسیس)
پیشگذاردن(ارائه)، پیشگذاری
تاجگذاری
تخمگذار، تخمگذاری
داتگذار(قانونگذار)، داتگذاری(قانونگذاری)
رهگذار، رهگذر(عابر)
سپردهگذار، سپردهگذاری
سرمایهگذار، سرمایهگذاری
شمارهگذاری
سِداگذار(صداگذار)، سِداگذاری
فروگذار(اهمالکار)، فروگذاری(قصور)
کلاهگذار، کلاهگذاری
کنارگذاری(اخراج،تخصیص)
گُذارش(عبور)
لولهگذاری
نامگذاری
نرخگذاری
نشانگذاری، نشانهگذاری
واگذار، واگذاری
🔺"گزار" از ریشه "گزاردن" است و به چمار(معنی) "بهجاآوردن" یا "انجامدادن" میباشد.
"گزاردن" همچنین برای "برگردان از زبانی به زبان دیگر یا از گفتاری به گفتار دیگر"(تعبیرکردن، شرح دادن، ترجمه، مترجم) کاربرد دارد(خوابگزاری=تعبیر خواب).
✍نمونه:
باجگزار، باژگزار(باجدهنده)
برگزار، برگزاری(اجرا)
بیمهگزار
پیامگزار(پیامبر، پیامرسان)، پیغامگزار
خوابگزار(تعبیرکنندهی خواب،معبّر)، خوابگزاری(تعبیر خواب)
سپاسگزار، سپاسگزاری، سپاسگزاردن
داتگزار(قانونگزار،اجراکنندهی قانون)
دادگـُزار(وکیل)، دادگزاری(وکالت)
کارگزار، کارگزاری
گزاردن(تفسیر،بیان،شرح،اداکردن)، گزارنده(مُفَسِر،شارح،اداکننده)
گزارش، گزارشگر(خبرگزار،مُعَبِر)، گزارشگری(خبرگزاری)، گزارشنامه(بولتَن)
گشتگزاری(آژانس مسافرتی)
گِلِهگزاری
نمازگزار
وامگزار(پسدهندهی وام و بدهی)
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#گزار #گزاردن #گذار #گذاردن #گذاشتن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅"گذار" یا "گزار"؟
🔺"گذار" از ریشهی واژهی "گذاشتن" است و زمانی کاربرد دارد که کاری انجام میگیرد. "گذار" بیشتر کارواژه(فعل) است و به چَمِ(معنی) برنهادن(وضعکردن)، نهادن، گذاشتن یا گذاردن است.
✍نمونه:
ارجگذار، ارجگذاری
ارزشگذاری
اَژدَرگذاری(مینگذاری)
برنامهگذار، برنامهگذاری
بامبگذار(بمبگذار)، بامبگذاری(بمبگذاری)
بنیادگذار، بنیادگذاری
پایهگذار، پایهگذاری(تأسیس)
پیشگذاردن(ارائه)، پیشگذاری
تاجگذاری
تخمگذار، تخمگذاری
داتگذار(قانونگذار)، داتگذاری(قانونگذاری)
رهگذار، رهگذر(عابر)
سپردهگذار، سپردهگذاری
سرمایهگذار، سرمایهگذاری
شمارهگذاری
سِداگذار(صداگذار)، سِداگذاری
فروگذار(اهمالکار)، فروگذاری(قصور)
کلاهگذار، کلاهگذاری
کنارگذاری(اخراج،تخصیص)
گُذارش(عبور)
لولهگذاری
نامگذاری
نرخگذاری
نشانگذاری، نشانهگذاری
واگذار، واگذاری
🔺"گزار" از ریشه "گزاردن" است و به چمار(معنی) "بهجاآوردن" یا "انجامدادن" میباشد.
"گزاردن" همچنین برای "برگردان از زبانی به زبان دیگر یا از گفتاری به گفتار دیگر"(تعبیرکردن، شرح دادن، ترجمه، مترجم) کاربرد دارد(خوابگزاری=تعبیر خواب).
✍نمونه:
باجگزار، باژگزار(باجدهنده)
برگزار، برگزاری(اجرا)
بیمهگزار
پیامگزار(پیامبر، پیامرسان)، پیغامگزار
خوابگزار(تعبیرکنندهی خواب،معبّر)، خوابگزاری(تعبیر خواب)
سپاسگزار، سپاسگزاری، سپاسگزاردن
داتگزار(قانونگزار،اجراکنندهی قانون)
دادگـُزار(وکیل)، دادگزاری(وکالت)
کارگزار، کارگزاری
گزاردن(تفسیر،بیان،شرح،اداکردن)، گزارنده(مُفَسِر،شارح،اداکننده)
گزارش، گزارشگر(خبرگزار،مُعَبِر)، گزارشگری(خبرگزاری)، گزارشنامه(بولتَن)
گشتگزاری(آژانس مسافرتی)
گِلِهگزاری
نمازگزار
وامگزار(پسدهندهی وام و بدهی)
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#گزار #گزاردن #گذار #گذاردن #گذاشتن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅"گذار" یا "گزار"؟
🔺"گذار" از ریشهی واژهی "گذاشتن" است و زمانی کاربرد دارد که کاری انجام میگیرد. "گذار" بیشتر کارواژه(فعل) است و به چَمِ(معنی) برنهادن(وضعکردن)، نهادن، گذاشتن یا گذاردن است.
✍نمونه:
ارجگذار، ارجگذاری
ارزشگذاری
اَژدَرگذاری(مینگذاری)
برنامهگذار، برنامهگذاری
بامبگذار(بمبگذار)، بامبگذاری(بمبگذاری)
بنیادگذار، بنیادگذاری
پایهگذار، پایهگذاری(تأسیس)
پیشگذاردن(ارائه)، پیشگذاری
تاجگذاری
تخمگذار، تخمگذاری
داتگذار(قانونگذار)، داتگذاری(قانونگذاری)
رهگذار، رهگذر(عابر)
سپردهگذار، سپردهگذاری
سرمایهگذار، سرمایهگذاری
شمارهگذاری
سِداگذار(صداگذار)، سِداگذاری
فروگذار(اهمالکار)، فروگذاری(قصور)
کلاهگذار، کلاهگذاری
کنارگذاری(اخراج،تخصیص)
گُذارش(عبور)
لولهگذاری
نامگذاری
نرخگذاری
نشانگذاری، نشانهگذاری
واگذار، واگذاری
🔺"گزار" از ریشه "گزاردن" است و به چمار(معنی) "بهجاآوردن" یا "انجامدادن" میباشد.
"گزاردن" همچنین برای "برگردان از زبانی به زبان دیگر یا از گفتاری به گفتار دیگر"(تعبیرکردن، شرح دادن، ترجمه، مترجم) کاربرد دارد(خوابگزاری=تعبیر خواب).
✍نمونه:
باجگزار، باژگزار(باجدهنده)
برگزار، برگزاری(اجرا)
بیمهگزار
پیامگزار(پیامبر، پیامرسان)، پیغامگزار
خوابگزار(تعبیرکنندهی خواب،معبّر)، خوابگزاری(تعبیر خواب)
سپاسگزار، سپاسگزاری، سپاسگزاردن
داتگزار(قانونگزار،اجراکنندهی قانون)
دادگـُزار(وکیل)، دادگزاری(وکالت)
کارگزار، کارگزاری
گزاردن(تفسیر،بیان،شرح،اداکردن)، گزارنده(مُفَسِر،شارح،اداکننده)
گزارش، گزارشگر(خبرگزار،مُعَبِر)، گزارشگری(خبرگزاری)، گزارشنامه(بولتَن)
گشتگزاری(آژانس مسافرتی)
گِلِهگزاری
نمازگزار
وامگزار(پسدهندهی وام و بدهی)
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#گزار #گزاردن #گذار #گذاردن #گذاشتن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅"گذار" یا "گزار"؟
🔺"گذار" از ریشهی واژهی "گذاشتن" است و زمانی کاربرد دارد که کاری انجام میگیرد. "گذار" بیشتر کارواژه(فعل) است و به چَمِ(معنی) برنهادن(وضعکردن)، نهادن، گذاشتن یا گذاردن است.
✍نمونه:
ارجگذار، ارجگذاری
ارزشگذاری
اَژدَرگذاری(مینگذاری)
برنامهگذار، برنامهگذاری
بامبگذار(بمبگذار)، بامبگذاری(بمبگذاری)
بنیادگذار، بنیادگذاری
پایهگذار، پایهگذاری(تأسیس)
پیشگذاردن(ارائه)، پیشگذاری
تاجگذاری
تخمگذار، تخمگذاری
داتگذار(قانونگذار)، داتگذاری(قانونگذاری)
رهگذار، رهگذر(عابر)
سپردهگذار، سپردهگذاری
سرمایهگذار، سرمایهگذاری
شمارهگذاری
سِداگذار(صداگذار)، سِداگذاری
فروگذار(اهمالکار)، فروگذاری(قصور)
کلاهگذار، کلاهگذاری
کنارگذاری(اخراج،تخصیص)
گُذارش(عبور)
لولهگذاری
نامگذاری
نرخگذاری
نشانگذاری، نشانهگذاری
واگذار، واگذاری
🔺"گزار" از ریشه "گزاردن" است و به چمار(معنی) "بهجاآوردن" یا "انجامدادن" میباشد.
"گزاردن" همچنین برای "برگردان از زبانی به زبان دیگر یا از گفتاری به گفتار دیگر"(تعبیرکردن، شرح دادن، ترجمه، مترجم) کاربرد دارد(خوابگزاری=تعبیر خواب).
✍نمونه:
باجگزار، باژگزار(باجدهنده)
برگزار، برگزاری(اجرا)
بیمهگزار
پیامگزار(پیامبر، پیامرسان)، پیغامگزار
خوابگزار(تعبیرکنندهی خواب،معبّر)، خوابگزاری(تعبیر خواب)
سپاسگزار، سپاسگزاری، سپاسگزاردن
داتگزار(قانونگزار،اجراکنندهی قانون)
دادگـُزار(وکیل)، دادگزاری(وکالت)
کارگزار، کارگزاری
گزاردن(تفسیر،بیان،شرح،اداکردن)، گزارنده(مُفَسِر،شارح،اداکننده)
گزارش، گزارشگر(خبرگزار،مُعَبِر)، گزارشگری(خبرگزاری)، گزارشنامه(بولتَن)
گشتگزاری(آژانس مسافرتی)
گِلِهگزاری
نمازگزار
وامگزار(پسدهندهی وام و بدهی)
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#گزار #گزاردن #گذار #گذاردن #گذاشتن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅"گذار" یا "گزار"؟
🔺"گذار" از ریشهی واژهی "گذاشتن" است و زمانی کاربرد دارد که کاری انجام میگیرد. "گذار" بیشتر کارواژه(فعل) است و به چَمِ(معنی) برنهادن(وضعکردن)، نهادن، گذاشتن یا گذاردن است.
✍نمونه:
ارجگذار، ارجگذاری
ارزشگذاری
اَژدَرگذاری(مینگذاری)
برنامهگذار، برنامهگذاری
بامبگذار(بمبگذار)، بامبگذاری(بمبگذاری)
بنیادگذار، بنیادگذاری
پایهگذار، پایهگذاری(تأسیس)
پیشگذاردن(ارائه)، پیشگذاری
تاجگذاری
تخمگذار، تخمگذاری
داتگذار(قانونگذار)، داتگذاری(قانونگذاری)
رهگذار، رهگذر(عابر)
سپردهگذار، سپردهگذاری
سرمایهگذار، سرمایهگذاری
شمارهگذاری
سِداگذار(صداگذار)، سِداگذاری
فروگذار(اهمالکار)، فروگذاری(قصور)
کلاهگذار، کلاهگذاری
کنارگذاری(اخراج،تخصیص)
گُذارش(عبور)
لولهگذاری
نامگذاری
نرخگذاری
نشانگذاری، نشانهگذاری
واگذار، واگذاری
🔺"گزار" از ریشه "گزاردن" است و به چمار(معنی) "بهجاآوردن" یا "انجامدادن" میباشد.
"گزاردن" همچنین برای "برگردان از زبانی به زبان دیگر یا از گفتاری به گفتار دیگر"(تعبیرکردن، شرح دادن، ترجمه، مترجم) کاربرد دارد(خوابگزاری=تعبیر خواب).
✍نمونه:
باجگزار، باژگزار(باجدهنده)
برگزار، برگزاری(اجرا)
بیمهگزار
پیامگزار(پیامبر، پیامرسان)، پیغامگزار
خوابگزار(تعبیرکنندهی خواب،معبّر)، خوابگزاری(تعبیر خواب)
سپاسگزار، سپاسگزاری، سپاسگزاردن
داتگزار(قانونگزار،اجراکنندهی قانون)
دادگـُزار(وکیل)، دادگزاری(وکالت)
کارگزار، کارگزاری
گزاردن(تفسیر،بیان،شرح،اداکردن)، گزارنده(مُفَسِر،شارح،اداکننده)
گزارش، گزارشگر(خبرگزار،مُعَبِر)، گزارشگری(خبرگزاری)، گزارشنامه(بولتَن)
گشتگزاری(آژانس مسافرتی)
گِلِهگزاری
نمازگزار
وامگزار(پسدهندهی وام و بدهی)
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#گزار #گزاردن #گذار #گذاردن #گذاشتن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅"گذار" یا "گزار"؟
🔺"گذار" از ریشهی واژهی "گذاشتن" است و زمانی کاربرد دارد که کاری انجام میگیرد. "گذار" بیشتر کارواژه(فعل) است و به چَمِ(معنی) برنهادن(وضعکردن)، نهادن، گذاشتن یا گذاردن است.
✍نمونه:
ارجگذار، ارجگذاری
ارزشگذاری
اَژدَرگذاری(مینگذاری)
برنامهگذار، برنامهگذاری
بامبگذار(بمبگذار)، بامبگذاری(بمبگذاری)
بنیادگذار، بنیادگذاری
پایهگذار، پایهگذاری(تأسیس)
پیشگذاردن(ارائه)، پیشگذاری
تاجگذاری
تخمگذار، تخمگذاری
داتگذار(قانونگذار)، داتگذاری(قانونگذاری)
رهگذار، رهگذر(عابر)
سپردهگذار، سپردهگذاری
سرمایهگذار، سرمایهگذاری
شمارهگذاری
سِداگذار(صداگذار)، سِداگذاری
فروگذار(اهمالکار)، فروگذاری(قصور)
کلاهگذار، کلاهگذاری
کنارگذاری(اخراج،تخصیص)
گُذارش(عبور)
لولهگذاری
نامگذاری
نرخگذاری
نشانگذاری، نشانهگذاری
واگذار، واگذاری
🔺"گزار" از ریشه "گزاردن" است و به چمار(معنی) "بهجاآوردن" یا "انجامدادن" میباشد.
"گزاردن" همچنین برای "برگردان از زبانی به زبان دیگر یا از گفتاری به گفتار دیگر"(تعبیرکردن، شرح دادن، ترجمه، مترجم) کاربرد دارد(خوابگزاری=تعبیر خواب).
✍نمونه:
باجگزار، باژگزار(باجدهنده)
برگزار، برگزاری(اجرا)
بیمهگزار
پیامگزار(پیامبر، پیامرسان)، پیغامگزار
خوابگزار(تعبیرکنندهی خواب،معبّر)، خوابگزاری(تعبیر خواب)
سپاسگزار، سپاسگزاری، سپاسگزاردن
داتگزار(قانونگزار،اجراکنندهی قانون)
دادگـُزار(وکیل)، دادگزاری(وکالت)
کارگزار، کارگزاری
گزاردن(تفسیر،بیان،شرح،اداکردن)، گزارنده(مُفَسِر،شارح،اداکننده)
گزارش، گزارشگر(خبرگزار،مُعَبِر)، گزارشگری(خبرگزاری)، گزارشنامه(بولتَن)
گشتگزاری(آژانس مسافرتی)
گِلِهگزاری
نمازگزار
وامگزار(پسدهندهی وام و بدهی)
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#گزار #گزاردن #گذار #گذاردن #گذاشتن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸