Amir Taheri امیر طاهری
7.73K subscribers
4.22K photos
2.79K videos
1 file
3.64K links
معرفی دکتر امیر طاهری :
دارای دکترای اقتصاد از لندن، نویسنده ، مترجم و ژورنالیست بین الملل ، تنها شخصیت ایرانی که با رهبران بزرگی مانند گورباچف ،نیکسون ، کلینتون و #شاهنشاه_آریامهر به طور مستقیم گفتگو داشتند
Download Telegram
اگر اشتباه نکنم، فقط طرفداران پهلوی خواهان سرنگونی کامل رژیم جمهوری اسلامی هستند؛ بقیه یا از این رژیم حمایت می‌کنند، یا به شکلی ملایم‌تر از همین نظام راضی‌اند.

Sina

@AmirTaheri4
👍89👏156👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM


تحلیلی از امیر طاهری: برنامه خامنه‌ای برای زد و بند با ترامپ و پوتی
ن!
امیر طاهری، روزنامه‌نگار در مقاله‌ای نوشته است: خامنه‌ای می‌کوشد هنوز محلی از اعراب داشته باشد. علاوه بر مقامی در میان اعراب، امیدوار است که برنامه فرابردی قاجاریه در دوران انحطاط را در بسته‌بندی جدیدی عرضه کند که در آن، ایران زیر نفوذ مشترک روسیه و آمریکا قرار می‌گیرد. امید او یک زدوبند فرابردی میان ترامپ و ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، است که بر اساس آن، یک جمهوری اسلامی بی‌دندان و زنجیربه‌گردن می‌تواند به زندگی یا نیمه‌زندگی غم‌انگیز خود برای مدتی ادامه دهد.

شبکه رسانه‌ای بیان | پادکست امروز | منبع متن: ایندیپندنت فارسی | سه‌شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۴

@AmirTaheri4
👍6710🎉1🙏1
تحلیلی از امیر طاهری: برنامه خامنه‌ای برای زد و بند با ترامپ و پوتین!
تحلیلی از امیر طاهری: برنامه خامنه‌ای برای زد و بند با ترامپ و پوتین!
امیر طاهری، روزنامه‌نگار در مقاله‌ای نوشته است: خامنه‌ای می‌کوشد هنوز محلی از اعراب داشته باشد. علاوه بر مقامی در میان اعراب، امیدوار است که برنامه فرابردی قاجاریه در دوران انحطاط را در بسته‌بندی جدیدی عرضه کند که در آن، ایران زیر نفوذ مشترک روسیه و آمریکا قرار می‌گیرد. امید او یک زدوبند فرابردی میان ترامپ و ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، است که بر اساس آن، یک جمهوری اسلامی بی‌دندان و زنجیربه‌گردن می‌تواند به زندگی یا نیمه‌زندگی غم‌انگیز خود برای مدتی ادامه دهد.

شبکه رسانه‌ای بیان | پادکست امروز | منبع متن: ایندیپندنت فارسی | سه‌شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۴

نسخه صوتی

@AmirTaheri4
👍52💯64👏2
‏خبرگزاری ایرنا، به نقل از مقامات پاکستانی مدعی شده که هدف سفر رئیس جمهور، پزشکیان، به اسلام آباد، ایجاد ناتوی اسلامی برای به چالش کشیدن آمریکا و مبارزه با اسرائیل است.پاکستان به عنوان تنها قدرت هسته‌ای اسلام، در کنار ایران به عنوان ابرقدرت موشکی و پهپادی، در صدر قرار خواهد گرفت.

@AmirTaheri4
😁113👏42🤬1
#جاوید_شاه مهار نشدنی است. نمونه کوچکش را در سالن دیدید، رخ بزرگ میلیونی آن را در بهارستان خواهید دید.
ملتی که جمهوری اسلامی را با فریاد جاویدشاه انداخته یک هفته دیگر هم بست می‌نشیند تا شاه به تخت بنشیند.
مگر اینکه ملت جمهوری اسلامی را نیاندازد و پای اقتدار دیگری در میان باشد.

میلاد آقایی

@AmirTaheri4
❤‍🔥67👏14👍4
از نقدهایی شتاب‌زده‌ به هر شکل از رجوع به گذشته آنکه می‌گویند:«می‌خواهید به گذشته بازگردید»، «نگاه‌تان کهنه‌نگر و نوستالژیک است» و رجوع به گذشته را نوعی حسرت‌زدگی تلقی می‌کنند. در حالیکه چنین واگویه‌ای، ناشی از سوءتفاهمی درباره نسبت تاریخ و آینده‌ است.
#رشته_توییت
در فلسفه‌ی تاریخ، هیچ آینده‌ای بدون ریشه در گذشته شکل نمی‌گیرد. پیشرفت در خلا رخ نمی‌دهد؛ بلکه ادامه و امتداد مسیرهایی است که از پیش آغاز شده‌. گذشته، نه به‌مثابه خاطره و نوستالژی، بلکه به‌مثابه مسیری ناتمام، واجد اهمیت است.
۲/⬇️
هر پروژه‌ آینده‌نگر در ایران، ناگزیر از دل گذشته‌ای برمی‌خیزد که با انقلاب۵۷ به‌مثاله یک گسستی سیاسی و ایدئولوژیک، ناتمام شد. تامل در گذشته‌، نه از جنس رتروتوپیا، که تلاشی‌ست عقلانی در امتداد گذشته‌ای که در مسیر پیوند ایران با روند جهانی شکوفایی و نوسازی قرار داشت.
۳/⬇️
نمونه‌ی ژاپن پس از جنگ جهانی دوم نشان می‌دهد که بازخوانی گذشته، می‌تواند در امتداد مسیری تاریخی باشد، چنانکه ژاپن با بازگشت به آرمانهای اصلاحات میجی، باردیگر خود را در مدار نوسازی قرار داد. نه
۱/⬇️

Moloud.Hajizadeh | مولود حاجی‌زاده

@AmirTaheri4
72👍18
به انقلاب پرشکوه مشروطه بنگرید و فاتحان مشروطه‌خواه تهران را به یاد آورید، شما میراث‌دار آن بزرگان هستید.

میلاد آقایی

@AmirTaheri4
81👏8👍3🔥2👎1
دقت و ظرافت قانون اساسی مشروطه چنان هست که به آریامهر قدرت داد مصدق درغگو رو در تاریخ رسوا کنه. جایی که آذربایجان از دست می رفت قدرتی که قانون به شاه داد آب پاکی رو ریخت بر نوکر استالین. قدر اون قانون رو بدونیم
#بازگشت_به_مشروطه
#جاویدشاه

‌ توت

@AmirTaheri4
81👍15👏3👎2
شاه، پدر و افغانستان نوین::
۱/۹
بازگشت ظاهرشاه در۲۰۰۲،فرصتی برای احیای پادشاهی مشروطه بود، اما سیاست‌ داخلی و فشار خارجی، او را به نمادی تشریفاتی تقلیل دادند. از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴،پادشاهی کنارگذاشته شد و حکومت جمهوری تثبیت گردید که نه ریشه درتاریخ افغانستان داشت و نه پشتوانه مردمی.
- کنفرانس بن
۲/۹
کنفرانس بن در دسامبر ۲۰۰۱ با حضور چهار جناح افغان، از جمله گروهی به نمایندگی از ظاهرشاه، برگزار شد. هرچند حضور شاه نماد امکان بازگشت پادشاهی بود، اما آمریکا با رهبری زلمی خلیل‌زاد از همان آغاز خواهان حکومت جمهوری بدون نقش پادشاه در قدرت بود.
۳/۹
از طرف دیگر، احمدشاه مسعود و جمهوری اسلامی با نفوذ سیاسی‌شان در کنفرانس بن و لویی جرگه، بر ممانعت ازاحیای مشروطه دامن زدند. آنها هم به دنبال نظام جمهوری بودند و از بازگشت مشروطه به عنوان ساختاری پادشاهی جلوگیری کردند.
۴/۹
عنوان«پدر ملت»برای ظاهرشاه به وسیلهٔ حامدکرزی وباحمایت مسعود،صرفاً راه‌حلی سیاسی بود تاضمن حفظ مشروعیت حاضران کنفرانس بن،پادشاهی به افغانستان بازنگردد.این مصالحه بیشترنشان‌دهنده حفظ منافع مشترک خارجیها بود:آمریکانفوذش راحفظ میکردوجمهوری اسلامی ازتهدید بازگشت پادشاهی میگریخت.
- لویی جرگه و پدر ملت
۵/۹
در خرداد ۱۳۸۱،لویی‌جرگه افغانستان با حضور نمایندگان اقوام و نهادهای مدنی برگزار شد. بازگشت ظاهرشاه امید احیای سلطنت را زنده کرد،اما او فقط مهمانی افتخاری بود وعملا هیچ نقشی در قدرت نداشت. روند سیاسی از پیش به سوی جمهوری و دولت انتقالی هدایت می‌شد.
۶/۹
حامد کرزی با حمایت کامل آمریکا رئیس دولت انتقالی شد. برای احترام به ظاهرشاه، عنوان «پدر ملت» به او داده شد که فقط نمادین بود و هیچ قدرت اجرایی نداشت. ظاهرشاه با پذیرفتن این نقش، عملاً سلطنت را کنار گذاشت و به مرجع نمادین آشتی‌گر تبدیل شد.
- چرا پادشاهی احیا نشد؟
۷/۹
عوامل نفوذ خارجی به‌شدت مخالف بازگشت به پادشاهی وهرحکومتی غیرازچارچوب جمهوری بودندکه می‌توانست مانع کنترل سیاسی ونهادسازی غرب درافغانستان شود. همچنین، حزب یاجریان سیاسی منسجم پادشاهیخواه داخلی وجودنداشت وظاهرشاه هم خودش اعلام کردکه درپی قدرت نیست.
۸/۹
برای گذر آسان از پادشاهی،عنوان «پدر ملت» به ظاهرشاه داده شد تا چهره‌ای تاریخی و محترم باشد اما بدون هیچ نقش اجرایی یا سیاسی. با این بازی پادشاهی حذف شده و توقعات از وی بر پایه “پدر” گذاشته شد و نه یک “شاه”.
۹/۹
بازگشت ظاهرشاه نمونه‌ای از مهندسی سیاسی در بحران افغانستان بود؛ شاهی ابزاری برای ایجاد همگرایی در مرحله گذار، و نه حکومت. او به‌عنوان نماد وحدت ملی به کار رفت تا بحران مشروعیت دولت انتقالی را کاهش دهد.
تاجش را برداشتند، پدر ملت نامیدندش، و پادشاهی افغانستان به تاریخ پیوست.👇


Surena/سورنا

@AmirTaheri4
52👍15💔8👏3👌2
هیچکدام از مشروطه خواهان برجسته در همایش مونیخ حضور نداشتند، ماحصل دستپخت اصلاح طلب و تحکیم وحدت و شاعر و بازیگر و رپر و عکاس و غیر متخصص، نه نسبتی با نظام حقوقی مشروطه دارد نه روح حقوقی بر آن حاکم است و نه هیچ نسبتی با ایران دارد. مهمترین و حساس ترین دوره ای که دوره گذار است بازیچه مطامع و منافع گروهی جاه طلب می شود. این پروژه ای است برای گذار از ایران نه شکوفایی ایران.
#بیچاره_ایران

Fardin Hemmati



تاملّی ابتدایی در متنِ مرحلهٔ اضطراری از پروژهٔ شکوفایی ایران (۱)

در نگاهی ابتدایی به متن منتشر شده در وب‌سایت سازمان نوفدی با عنوان «مرحلهٔ اضطراری از پروژهٔ شکوفایی ایران»، نکاتی کلّی و جزئی، خاصّه با نگاه به ۳۰ صفحهٔ نخست به چشم می‌آیند.

نخستین نکتهٔ کلّی، «روحِ پشتیبان مسئلهٔ گذار» است. به‌نظر می‌رسد که دوستان نویسنده، اعتنای چندانی به مبحث «طبیعت اتوریتهٔ دولت ملّی ایرانی» منضم به تاریخ واضح دولت‌ملّت مدرن ایرانی که در پی تنها میثاق حقوقی مشروع ملّی ایران یعنی قانون اساسی مشروطه‌ٔ سلطنتی ایران برپاگشته، نداشته‌اند و از همین رو، «منبع مشروعیّت نهاد دولت ملّی» را از نظر فروگذاشته و بی هرگونه مقدّمه و توضیح آن‌که نسبتِ آن‌چه نوشته با قانون اساسی مشروطه چیست، فورا وارد بحث «گذار» شده‌اند. امّا «گذار به چه و با چه روشی؟»

اگر بحث ما منضم به تجربه‌ روشن تاریخی ایران در ۱۲۰ سال گذشته (از پیکره‌ٔ دولت ملّی مدرن از ۱۹۰۶ تا ۱۹۷۹) باشد؛ راجع به این‌که بپرسیم «دولت ملی کجا رفته؟»، پاسخ روشن و بی‌نیاز از پرگویی در یک جمله است:
دولت ملّی غایب شده، چون دولتی به‌کلّی اشغالگر در مقام ایلغار دست به فسخ آن زده. درست از این روست که مهم‌ترین شعار حقوقی خیزش‌های ملّی ایرانیان پس از جنبش پاسارگارد، راجع به «پس‌ گرفتنِ ایران» بوده؛ یعنی پس گرفتنِ شأن دولت فسخ شده ملّی ایران از نیمروز روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، و تبدیل شدن ملّت ایران به بزرگ‌ترین ملّت بی‌دولت حال حاضر در جهان.

بدیهی‌ست که در چنین وضعیّتی، برای تحقّق خواست «بازپس‌گیری (دولت) ایران»، و در نتیجه اعلام الغای حاکمیّت اشغالگر ایلغار اسلامی، یک دولت گذار بنابرتعریف نمی‌تواند در عدم پیوستگی با شاکله‌ حقوقا موجودِ دولت ملّیِ ربوده و گم‌گشته از ۲۲ بهمن ۵۷ باشد. به بیان دیگر، بنابرتعریف، حقّ تعیین سرنوشت دولت‌ملّت ایران، در هر فرم نهادی و حقوقی از حیث شکل نظام (پادشاهی یا جمهوری)، بداهتا نمی‌تواند منفک و گسسته از تنها سابقه موجود از پیکربندیِ ایده‌ دولت قانون ملّی (مشروطه ۱۹۰۶) باشد. گذار از حکومت ایلغار ۵۷، از حیث نظری و حقوقی، نمی‌تواند گذار به «امری دفعتا تاسیس‌شونده»، یعنی امری بیرون از سنّت مدون و مشخص میثاق ۱۹۰۶ باشد.

می‌دانیم که یکی از «۵۷ی‌ترین» اتفاقات پس از انقلاب آن بود که «مهندسان»، به «عقلای قوم» تبدیل شدند و به‌عنوانِ موسّس سودای تاسیس بر مبنای «هیچ» داشتند! روش این عقلِ مهندسانه که دست به تاسیس زد، مبتنی بر تحمیل چارچوب‌های ایدئولوژیک بر بستری بود که ذاتا سیستم‌پذیر و مهندسی‌پذیر نبود؛ و مبنای آن، گسست از اساسِ میراث مشروطه‌ای بود که در مقام شرط امکان، و همچنین کاغذ تورنُسِل تحقّق «دولت ملّی»، کلّا و جزئا تعطیل‌بردار نبود. این تعطیل‌بردار نبودنِ اساسِ مشروطه، معنایش آن بود که تلاش برای تعطیل کردنِ مشروطه، از طریق نوشتنِ یک قانونِ اساسی قائم بر خلاء، باعث می‌شود که بنیان کلیّت دولت ملّی روی هوا باشد. در عصر مدرن، مشروطیّت نه یک امر دفعی، گذرا و استوار بر اغراض فرقه‌ای یا خاندانی، که ستون فقرات دولتِ ملّی است؛

ادامه‌دارد...

ایران بزرگ فرهنگی



@AmirTaheri4
👍548👎4👏3🤔3🔥1
درهمین گفتگو، وحید بهمن برای توجیه و توضیحِ نگه‌داشتن قوانین مدنی وتجاری ،…روزمرهٔ جمهوری اسلامی،به قدمت آنها که به دوره رضاشاه است، استناد می‌کند؛
اما نوبت به خود قانون اساسی که می‌رسد، می‌گوید قانون اساسی مشروطهٔ سال ۵۷ قدیمی‌ست ومال۴۶ سال پیش.

این یک بام و دو هواست.

Surena/سورنا

@AmirTaheri4

آیا مهستان، سنا است یا مجلس شورای ملی؟

مهمل گویی و شعبده بازی بیشتر از این نمیتواند عیان باشد، پشت رضا شاه بزرگ و سیاست سره سازی زبان پارسی پنهان میشوند و دو مجلس را با هم در یک کاسه ریخته و هم میزنند، مهستان نامش رویش است ، «مه» از بزرگ می آید و مهستان مجلسی از بزرگان و اشراف پارتی یا اشکانی بوده و نه مجلسی مانند مجلس عوام بریتانیا که معادل مجلس شورای ملی است، حال وحید رنجبری آنرا مجلس شورای ملی می‌خواند و سعید قاسمی نژاد آنرا معادل سنا می میداند که باز متشکل از بزرگان بوده، آخر ما مثل قبل از سال ۲۸ یک مجلس داریم که مجلس شورای ملی بوده یا دومجلس؟ اگر این شعبده بازی نیست پس چیست؟ نمیشود گشاد حرف زد، ۴۹ اصل قانون اساسی مشروطه در مورد شکل‌گیری مجلس شورای ملی و سنا و تعامل دولت با مجلسین است، نمیشود گفت «ما نام را پارسی کردیم و دو مجلس را یکی کردیم و سازکاری هم برای آن وجود ندارد»، این چه خواب پریشانی است که نه سر دارد و نه ته؟
#جاویدشاه

فاز شاد


@AmirTaheri4
👏447👍6👎5🔥1
محمدرضا شاه و پیروزی‌های برد‌ــ‌برد او
از دید محمدرضا شاه، کردهای عراق، در واقع کردها در کل منطقه، جزو «خویشان» ایران به شمار می‌آمدند

امیر طاهری
جمعه ۱۰ مرداد ۱۴۰۴ برابر با ۱ اوت ۲۰۲۵ ۱۱:۰۰

محمدرضا شاه پهلوی در حال سان دیدن از نیروهای ارتش شاهنشاهی ایران/ آرشیو-ایندیپندنت فارسی

«سخت‌ترین ماموریت من!» این عبارتی بود که عباسعلی خلعتبری، وزیر خارجه ایران، هنگامی که در اوج یک دوران خدمتگزاری پرافتخار بود، به کار برد. ماموریتی که محمدرضا شاه به آن روانشاد داده بود، آغاز مذاکرات با نظام بعثی عراق برای پایان دادن به اختلافات مرزی، ارضی و سیاسی آن با ایران بود. درخواست مذاکرات را صدام حسین التکریتی، دیکتاتور عراق، از طریق دولت الجزایر به تهران فرستاده بود، با این ادعا که اتحاد شوروی، متحد اصلی آن زمان عراق، نیز خواستار آغاز این روند دیپلماتیک است.

در آن زمان، یعنی ۱۳۵۲، عراق بعثی از دید تهران فعال‌ترین دشمن ایران به شمار می‌رفت. پس از سرنگونی عبدالسلام و عبدالرحمن عارف، دو برادر نظامی که برای بیش از یک دهه در بغداد حکومت کرده بودند، بعثی‌ها به رهبری صدام حسین و زیر چتر سرلشکر احمد حسن البکر، با کودتا به قدرت رسیده بودند و برنامه خود را «آزادی فلسطین» و «شکست عجم» یعنی ایران می‌دانستند. بغداد پس از موفقیت ایران در پس گرفتن جزایر تنب بزرگ و کوچک و گپ سبزو (ابوموسی) از استعمارگران انگلیسی، سروصدای زیادی به پا کرده بود، با این ادعا که اقدام ایران یک «فلسطین دوم» به وجود آورده است.

دولت بعثی همچنین به نبرد دیپلماتیکی که از سال‌ها پیش علیه ایران آغاز شده بود، با شدت بیشتری ادامه داد و شکایتی را علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد عرضه کرد. کمک نظامی به شورشیان ظفار که علیه سلطان عمان می‌جنگیدند، نیز جزو برنامه بغداد علیه ایران بود که اجازه نمی‌داد تروریست‌های «جبهه خلق برای آزادی خلیج عر‌بی اشغال‌شده» خود را به تنگه هرمز برسانند. در همان حال، بغداد با ارسال اسلحه و پول به شیخ صقر بن محمد القاسمی، حاکم راس الخیمه، امیدوار بود که کانون تازه‌ای از تهدید علیه ایران شکل دهد.

با خاموش شدن رادیوهایی که کا‌گ‌ب، سازمان امنیت شوروی، علیه ایران در برلن شرقی و باکو راه انداخته بود و پس از آن، تعطیلی بخش فارسی رادیو پکن، رادیو بغداد در نقش فعال‌ترین رسانه ضدایرانی قرار گرفت. صدام حسین همچنین با استخدام نزدیک به ۱۰۰ تن مزدور عرب‌زبان، آنچه را که «جبهه آزادی‌بخش عربستان» می‌خواند، به راه انداخت، با امکانات مالی و تبلیغاتی قابل‌توجه. در همان حال، نبرد ارتش صدام حسین با کردها که در شمال کشور برای قبولاندن حقوق انسانی خود می‌جنگیدند، نیز بر پیچیدگی مناسبات ایران و عراق می‌افزود.

از دید محمدرضا شاه، کردهای عراق، در واقع کردها در کل منطقه، جزو «خویشان» ایران به شمار می‌آمدند و با توجه به اصل حقوقی بین‌المللی مربوط به «وظیفه حمایت از هم‌قومان و هم‌تباران» می‌بایستی از حمایت ایران برخوردار می‌شدند (این اصل Kith and Kin (خویشان و بستگان) خوانده می‌شود و بر اساس آن بود که بریتانیا در رودزیای جنوبی و فرانسه در آفریقای مرکزی دخالت نظامی کردند).

به کوه مشکلاتی که در روابط دو طرف وجود داشت، مشکلات دیگری نیز افزوده شده بود. دولت بعثی عملا سفر ایرانیان به بقاع متبرکه نجف و کربلا را ممنوع کرده بود. در همان حال، دادوستد بازرگانی دو طرف را به صفر رسانده بود. اقدامی که به پیدایش یک شبکه وسیع قاچاق و بازار سیاه در دو سوی مرزها منجر شد.

اینکه گفتیم «مرزها» در واقع خطوطی بود که بر اساس قراردادهای قصر شیرین و سرپل ذهاب در دوران شاه صفی با خلافت عثمانی که در آن زمان بر بین‌النهرین تسلط داشت، ترسیم شده بود، اما در سال‌های ۱۳۵۰، خلافت اسلامی عثمانی دیگر وجود نداشت و عراق از سال ۱۹۲۱ میلادی لااقل به‌ظاهر، تبدیل شده بود به یک کشور مستقل. به عبارت دیگر، خطوطی که در سده هفدهم رسم شده بود، منعکس‌کننده واقعیات روی زمین در سده بیستم نبود. این مسئله در حادترین شکل خود به اختلاف بر سر حاکمیت بر شط‌العرب بازتاب یافت. شط‌العرب یک آبراه مرزی است که با درهم آمیختن رودخانه‌های دجله و فرات و سپس پیوستن کارون تشکیل می‌شود و دسترسی عراق به خلیج فارس را ممکن می‌سازد. در ۱۹۳۶ میلادی، بریتانیا که هنوز حاکم واقعی عراق بود، قراردادی را به ایران تحمیل کرد که بر اساس آن، تقریبا تمامی شط‌العرب زیر حاکمیت عراق قرار می‌گرفت؛ ترتیبی که از نظر امنیتی، بازرگانی، سیاسی و حیثیتی برای ایران قابل‌قبول نبود.
43👍9
سال‌ها کوشش ایران برای رفع اختلاف‌ها از طریق دیپلماسی بی‌نتیجه ماند. سرانجام ایران تصمیم گرفت با نشان دادن قدرت نوساخته نظامی خود رهبران عراق را به پای میز مذاکره بکشاند. این کار با اعزام یک کشتی بازرگانی با پرچم ایران و زیر حمایت واحدهایی از نیروی دریایی شاهنشاهی به فرماندهی دریابان رمزی عطائی برای عبور از شط‌العرب آغاز شد.

بیشتر بخوانید

چرا ایران حرف آخر را می‌زند

تحریم و تبلیغ اختناق به نام آزادی‌خواهی

فرانسه و اسلام: پیام‌های متضاد یک گزارش
در آن زمان در نقش یک خبرنگار جوان برای کیهان بین‌المللی، ناظر این نمایش قدرت بودم. همه ناظران متفق‌القول بودند که این نمایش به جنگ مستقیم میان دو همسایه منجر خواهد شد. می‌شد دید که عراقی‌ها در ساحل روبروی ما یک آرایش جنگی گسترده ترتیب داده بودند. در طرف ایرانی، رمزی عطائی دستور داشت که به محض شلیک شدن یک گلوله از آن سوی آب، توپ‌های ناوگان خود را به کار اندازد، بی‌آنکه منتظر فرمان مجدد شود. در چنان صورتی، جنگنده‌های فاتوم ایران از پایگاه وحدتی، نزدیک دزفول، برمی‌خاستند تا نیروهای عراقی متمرکز در ساحل شط‌العرب را در هم بکوبند. در همان حال، لشکر زرهی اهواز ماموریت داشت که در سه نقطه از مرز عراق بگذرد و نیروهای عراقی را در محاصره بیفکند.

در میان شگفتی عمومی حاضران در آن صحنه، نیروهای عراقی حتی یک گلوله شلیک نکردند. چرای این رفتار بزدلانه همچنان یک معما است. یک فرضیه این است که مسکو به صدام حسین توصیه کرده بود که پارس بکند، اما سعی نکند که گاز بگیرد. یک فرضیه دیگر این است که عراق به‌راستی از نظر نظامی آماده درگیری گسترده با ایران نبود.

رویداد آن روز تاریخی منجر شد به بحث گسترده‌ای در تهران درباره آینده مناسبات با بغداد. بعضی دیپلمات‌های برجسته از جمله عزت‌الله عاملی که سابقه سفارت در بغداد را هم داشت، معتقد بودند که می‌بایستی از فرصت استفاده کرد و با کمک به مخالفان نظامی صدام حسین به رهبری سرلشکر عبدالغنی الروای، نظام بعثی را برافکند. ضداطلاعات ایران با همکاری عوامل ساواک در عراق از سال‌ها پیش طرح‌هایی برای کودتا علیه بعث تهیه کرده بودند. اما این نظرات و برنامه مخالفانی نیز داشت. در راس آن عباس آرام، وزیر خارجه اسبق که مدتی نیز سفارت ایران در بغداد را به عهده داشت. این نظر دوم تایید محمدرضاشاه را به دست آورد، زیرا او همواره مخالف دخالت در امور داخلی دیگر کشورها بود (همین مخالفت باعث شد که ایران برای حفظ نظام پادشاهی در کابل و پس از آن، برای جلوگیری از تسلط کمونیست‌ها بر افغانستان اقدام نکند).

با توجه به سوابقی که ذکر کردیم، کمتر کسی انتظار داشت که تب جنگ فروکش کند و دو همسایه در مسیر صلح قرار گیرند. دو عامل سبب شد که آنچه غیرممکن به نظر می‌رسید، ممکن شود. عامل اول تحلیل واقع‌بینانه صدام حسین از امکانات عراق بود. صدام درک کرده بود که ادامه تنش با ایران همراه با ادامه جنگ داخلی با کردها‌ــ که از کمک نظامی و سیاسی تهران برخوردار بودند‌ــ سرانجام رژیم او را در خطر سقوط قرار خواهد داد. عادی‌سازی مناسبات با ایران به صدام اجازه می‌داد که با قدرت بیشتری در برابر رقیب بعثی خود، حافظ‌ الاسد، دیکتاتور سوریه، موضع‌گیری کند و با بازسازی نظامی‌اقتصادی عراق، کشور خود را در میان مدعیان رهبری «جهان عرب» قرار دهد. در همان حال، عادی‌سازی با ایران راه را برای معامله‌ای به منظور پایان دادن به قیام مسلحانه کردها به رهبری ملا مصطفی بارزانی بازخواهد کرد.

اما به نظر من، عامل دومی که راه صلح را گشود، مهم‌تر بود: عزم جزم محمدرضاشاه که پیش از پایان سلطنت یا عمر طبیعی‌اش، آخرین مرز زمینی، آبی و دریایی ایران را تعیین و ترسیم کند و به یادگار بگذارد. در ۱۳۲۰، هنگامی که محمدرضای جوان به پادشاهی رسید، تنها مرز تعیین‌شده و علامت‌گذاری‌شده ایران با جمهوری ترکیه بود. مرز آبی ما در دریای مازندران بر اساس دو معاهده قرن نوزدهمی و دو معاهده دیگر در ۱۹۲۱ و ۱۹۴۲ میلادی بیشتر جنبه فرضی داشت، زیرا دریای مذکور با آنکه ملک مشاع ایران و شوروی شناخته می‌شد، پذیرای نیروی دریایی یا ناوگان‌های بازرگانی ایرانی نبود. در همان حال، مرزهای ایران با جمهوری ترکمنستان در شمال‌شرقی و جمهوری‌های شوروی آذربایجان در شمال غربی نیز خطوط فرضی به ارث گرفته‌شده از دوران امپریالیسم تزاری بودند.

پس از نزدیک به یک دهه مذاکرات، خطوط مرزی ایران با اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تعیین، ترسیم و علامت‌گذاری شد. مرز ایران با امپراتوری بریتانیا در شبه‌قاره هند پس از پیدایش پاکستان به‌عنوان یک کشور مستقل، با توافق در بلوچستان، تعیین، ترسیم و علامت‌گذاری شد. یک دهه از مذاکرات دیگر به تعیین، ترسیم و علامت‌گذاری مرز ایران با افغانستان منجر گردید.

@AmirTaheri4
39👍8
در خلیج فارس، ایران توانست با امضای قراردادهای فلات قاره‌ــ یعنی تقسیم خلیج فارس میان کشورهای ساحلی‌ــ و اعلام محدوده ۱۲ میل دریایی به‌عنوان آب‌های حاکمیتی، مرزهای جنوبی خود را تعیین، ترسیم و تثبیت کند. تکمیل این چینش یا پازل زمینی‌ــسیاسی بدون موافقت بر سر مرزهای ایران و عراق ممکن نبود.

توافق مرزی ممکن است در نخستین نظر، آسان به نظر آید. سایکز و پیکو، دو دیپلمات انگلیسی و فرانسوی، که مستملکات عثمانی را پس از سقوط خلافت بین خود تقسیم کردند، این کار را به کمک خط‌کش انجام دادند و کشورهایی را روی نقشه قرار دادند که بعضی مرزهایشان یک خط مستقیم است.

در دنیای واقعیات اما، تعیین مرزها به‌مراتب پیچیده‌تر است. تعیین سهم دو طرف از آب‌ رودخانه‌های مرزی، شناخت حقوق اقوامی که در دو سوی مرزها زندگی می‌کنند، برای رفت‌وآمدهای ضروری، بهره‌گیری از مراکز ویژه برای دادوستد بازرگانی مرزی، مبارزه مشترک با بیماری‌های واگیردار مانند وبا و ایجاد تسهیلات برای مسافران تجاری، زائران، جهانگردان از زمره مسائلی اند که در مذاکرات مرزی جلوه می‌کنند.

خلعتبری با پذیرفتن «سخت‌ترین ماموریت»، در واقع آخرین آرزوی محمدرضاشاه را برای تبدیل ایران به تنها کشور خاورمیانه با مرزهای تعیین، ترسیم و علامت‌گذاری‌شده در سراسر خاورمیانه بزرگ، براورده کرد. روزی که محمدرضاشاه از ایران می‌رفت، ایران یکی از معدود کشورها در میان ۱۹۳ عضو سازمان ملل متحد بود که درگیر هیچ اختلاف ارضی و مرزی با همسایگان دور و نزدیک خود نبود.

بر اساس تعریف کنوانسیون اروگوئه، نخستین شرط برای شناختن یک دولت‌ــ‌ملت داشتن مرزهای مشخص و پذیرفته‌شده از سوی جامعه جهانی است. در چارچوب آن مرزها، کسانی که زندگی می‌کنند به‌اتفاق یک ملت به شمار می‌آیند؛ ملتی مرکب از شهروندان متساوی‌الحقوق که حکومت خود را تعیین و مدیریت می‌کنند.

رضاشاه کبیر که اکنون شاهد آغاز صدمین سال پادشاهی او هستیم، با بهره‌گیری از انقلاب مشروطه، نخستین پایه‌های یک دولت به معنای مدرن آن را در ایران بنا کرد. محمدرضاشاه این بنا را تکمیل کرد، آن هم بدون جنگ‌های بی‌پایان.

در طی سه سال مذاکراتی که به قرارداد الجزایر در ۱۹۷۵ میلادی منجر شد، به‌عنوان یک روزنامه‌نگار، شانس این را داشتم که از نزدیک شاهد و ناظر شکل گرفتن آن روز تاریخی باشم. هفته‌ها مذاکرات محرمانه در ویلای صدرالدین آقاخان در نزدیکی ژنو به دو طرف امکان داد که دور از نورافکن‌ها، با یکدیگر آشنا شوند و اندک‌اندک به هم اعتماد کنند. جالب اینجا است که سالنی که دو هیئت ایران و عراقی در آن گفتگو می‌کردند، مزین بود به یک پرتره بزرگ فتحعلی‌شاه قاجار؛ پادشاهی که بدنامی ترکمانچای و گلستان تا ابد همراه او است. صدرالدین، رئیس سازمان آوارگان سازمان ملل، یکی از نوادگان فتحعلی‌شاه بود و پیش از آغاز مذاکرات در ویلایش، پیشنهاد کرد که پرتره نیای خود را بردارد، اما خلعتبری با لبخند گفت: نه، بگذارید بماند تا یادمان باشد چه کنیم و چه نکنیم!

حساس‌ترین دور مذاکرات در بغداد، در قصرالسلام، با شرکت عبدالعزیز بوتفلیقه، وزیر خارجه الجزایر، به‌عنوان میانجی و رئیس جلسه صورت گرفت. بوتفلیقه همواره در پایان ساعت‌ها جلسه، اصرار داشت که به یک کاباره در بغداد برود و من چند بار او را همراهی کردم. او دیسیپلین فوق‌العاده خلعتبری را تحسین می‌کرد که به محض پایان جلسات، با صرف یک شام سبک، به اتاق خود در هتل می‌رفت تا گزارش روز را تهیه کند و به تهران بفرستد و پس از استراحت چندساعته، ساعت ۷ صبح روز بعد در قصرالاسلام حاضر بشود؛ کاری که بوتفلیقه بی‌خواب شب‌دوست هرگز نتوانست بکند. دیر آمدن بوتفلیقه به جلسه پس از سه روز باعث شد که خود صدام ساعت ۷ صبح به محل مذاکرات بیاید و دو ساعت در انتظار میانجی الجزایری در راهروها قدم بزند یا تلویزیون تماشا کند. روز بعد بوتفلیقه خواب‌آلود سر ساعت ۷ صبح در جلسه حاضر شد.

آخرین مشکل در راه بستن قرارداد الجزایر اصرار صدام حسین برای ملاقات با محمدرضاشاه بود. وزارت خارجه ما مخالف این کار بود، زیرا صدام معاون رئیس‌جمهوری بود نه رئیس کشور و از نظر تشریفاتی نمی‌شد او را در مقام مساوی با شاه قرار داد. اما در اینجا نیز درایت محمدرضاشاه و آمادگی او برای کنار گذاشتن تشریفات و سنن برای تامین منافع ایران، مشکل را حل کرد. گفته شاه به وزیر خارجه این بود: آن‌ها (عراقی‌ها) همه چیزهایی را که ما خواستیم، داده‌اند. چرا این چیز کوچک را به آن‌ها ندهیم؟

یک دیدار تشریفاتی در حاشیه کنفرانس سران اوپک مشکل را حل کرد. صدام حسین به سوی محمدرضاشاه رفت و ادای احترام کرد و با تفقد پادشاه ایران روبرو شد.

@AmirTaheri4
👍437❤‍🔥6
مرزها تعیین شد، راه کربلا باز شد، سرکوب خونین کردها پایان یافت، تقسیم آب‌ رودخانه‌های مرزی شکل گرفت، شط‌العرب، شاهرگ تجاری بصره، بزرگ‌ترین بندر عراق، شد، با مدیریت و حاکمیت مشترک دو همسایه و عشایر قبایل کرد، ایلامی و عرب‌زبان در دو سوی مرز بار دیگر یکدیگر را در محیطی از دوستی و احترام یافتند. محمدرضا شاه اهل سیاست برد‌ــبرد بود.

این هفته ۵۰ سال از آن موفقیت دیپلماتیک می‌گذرد. آیا نباید یادی کنیم از خدابیامرز پادشاه دلسوز ایران و دیپلمات‌های سخت‌کوش، دانا و بادرایت او و در راس آنان، عباسعلی خلعتبری؟

https://www.independentpersian.com/node/415832/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D9%88-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%AF%E2%80%8C%D9%80%D9%80%E2%80%8C%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D9%88

@AmirTaheri4
97👍9😐1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نجات ایران یعنی چی؟

این مصاحبه در سال 2010 (15 سال پیش) انجام شده است.

History In Pics

@AmirTaheri4
83👍8👏6🤬1
من جمهوری نمیخوام

من شاهم را میخوام

#پهلوی_پادشاه_من_است

S.AFSHAR

@AmirTaheri4
104👍3🫡2😁1🤬1
آیا برای دوران گذار میخواهید قانون اساسی فرانسه را بیاورید ؟!
مشروطه نزدیک ترین و ایرانی شده ترین قانون هست که به کارمون می‌آید .
اون بند هایی هم که الان کاربرد ندارد حذف میشود ٫ #رضاشاه_دوم هم در موردشون گفته است ، مثل جدایی دین از سیاست.

همانطور که آریامهر بزرگ بند جانشینی همسر به جای شاه رو اضافه کرد، بند جانشینی دختر شاه (شاهدخت نور) به جای خودش رو میشود اضافه کرد .

از همه مهمتر تنها ٫ قانون اساسی مشروطه هست که در آن نوشته شده است شاهنشاهی به نام پهلوی هست، چه قانونی میخوایین جایگزین کنید؟!!
#جاویدشاه

🔗 آیوار ۲

@AmirTaheri4
🔥48🫡1916👍10💯3🤬1👌1
اصلاحات ۱۳۲۸ در قانون اساسی مشروطه!

یکی از استدلال‌های مدافعان نواقص جزوه شکوفایی که به روش‌های مختلفی ابراز می‌شود، ناکارآمد بودن قانون اساسی مشروطه است، که معمولا هم با عبارت «قدیمی بودن» همراه می‌شود. بگذریم که قانون اساسی مشروطه ایران (۱۹۰۶) جدیدترین قانون‌های اساسی‌ها در میان کشورهای صاحب دولت باقوام است.

در این‌جا قصد داریم که به یکی از بهانه‌ها بپردازیم. آقای امیر اعتمادی که در خیمه شاهزاده به‌طور غیررسمی مشاور ایشان خطاب می‌شوند در توییتر (به عکس مطلب رجوع شود) فرموده‌اند که بابت اصلاحات مثلا در مجلس دوم موسّسان، که ایشان اشتباها آن را "متمّم" می‌خوانند، بخش‌های مهمّی از قانون اساسی مشروطه اصلا قابل اصلاح و بازبینی نیست!

جهت بررسی این ادّعا، که مجلس دوم موسّسان چه خبطی مرتکب شده که بر اساس آن، مشروطیّت توسّط "مشاور شاهزاده" «کلّا و جزئا» تعطیل‌بردار شده، باید بدانیم که طیّ این اصلاحات شاه این امتیاز را یافت که مجلس را منحل اعلام کند و به‌منظور تشکیل مجلس جدید، انتخابات جدیدی برگزار نماید.

این ادّعا را از چند جهت می‌توان بررسی کرد:

نخست آن‌که در فرانسه هم که مهد دموکراسی است، رئیس‌جمهور حق انحلال مجلس و برگذاری انتخابات جدید را دارد. در امریکا هم اختیارات کنونی رئیس‌جمهور بسیار بیشتر از اختیارات شاه در آن روز ایران است. چنین اختیاراتی در همهٔ قانون‌های اساسی وجود دارد، و منحصر به ایران نبوده است. رئیس کشور در همهٔ قانون‌اساسی‌های همه‌ٔ کشورها، چند اختیار منحصر به فرد دارند، ایران هم یکی از آن‌ها بود. در فرانسه در جمهوری سوم و در آلمان در جمهوری وایمار چنین اختیاراتی وجود نداشت، یا مبهم بود، در نتیجه یکی به هرج‌ومرج منجر شد و دیگری به فاشیسم! تجربهٔ فرانسه بسیار تلخ بود، از این‌ نظر دوگل با توجّه به درس‌های تجربه شده در جمهوری وایمار و جمهوری چهارم فرانسه، قانون اساسی جمهوری پنجم را نوشت. در جمهوری وایمار بابت عدم ائتلاف احزابی که دولت را تشکیل می‌دادند، بر اساس اصل ۳۸م هیتلر توانست که وضع اضطراری را تمدید کند و قدرت مافوقی وجود نداشت که از آن ممانعت کند.

در ایران، مهم‌ترین مخالف اصلاحات سال ۱۳۲۸، احمد قوام بود که می‌گفت این کار به دیکتاتوری می‌انجامد. ولی دست بر قضا همین قوام به محض سر کار آمدن در سال ۱۳۳۱ و روبرو شدن با بحرانی ملّی، از شاه درخواست کرد که مجلس را طبق همین نسخهٔ اصلاح‌شدهٔ قانون اساسی منحل کند و وقتی شاه زیر بار نرفت، کاری از پیش نبرد و سقوط کرد. ناگفته نماند که حتّی پیش از اصلاحات ۱۳۲۸ نیز شاه با تصویب دو-سوم اعضای سنا، انحلال مجلس شورای ملّی را می‌توانست توشیح کند.

جالب توجّه‌تر خواهد بود اگر بدانیم که هم‌زمان با اصلاحات ۱۳۲۸، کمی پیش از ترک‌تازی‌های مصدق، تامی لَسِلز، منشی خصوصی ملکه الیزابت اصول محافظه‌کارانهٔ خود را تحت عنوان اصول Lascelles در روزنامهٔ تایمز منتشر می‌کند. محتوای این اصول که به‌شکل موافقت‌نامه‌ای از ۱۹۵۰ به‌بعد اجرایی می‌شود، به ملکه این اختیار را می‌داد که بر اساس سه اصل درخواست نخست‌وزیر را برای انحلال پارلمان رد کند:

۱. اگر مجلس موجود قادر به انجام وظایف خود باشد.
۲. اگر انتخابات عمومی برای اقتصاد ملّی مضر باشد.
۳. اگر حاکمیّت بتواند نخست‌وزیر دیگری با اکثریّت مقبولیّت در مجلس عوام بیابد.
این موافقت‌نامه از سال ۱۹۵۰ تا ۲۰۱۱ برقرار بود تا این‌که بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۲ معلّق شده امّا طیّ سال‌های اخیر دوباره احیاء شد.

به بیان دیگر، در قدیمی‌ترین دموکراسی دنیا و مهم‌ترین پادشاهی مشروطه، به ملکه این قدرت داده شد که در دعوای میان پارلمان و قوه مجریّه، دست نخست‌وزیر را برای اعمال قدرت علیه پارلمان ببندد. چون طبیعتاً شاه در مشروطه، مسئول ایجاد تعادل بین قواست. و اصلاحاتِ سال ۱۳۲۸ از قضا از جمله مترقّی‌ترین اصولی بود که جهت حفظ تعادل میانِ قوا می‌بایست در اختیار شاه قرار می‌گرفت. این اختیارات که از ضرورتِ ممانعت از یکّه‌تاز و مطلقه شدن قوا ناشی می‌شود، خاصّ شاه ایران نبوده، بلکه نظیر آن در فرانسه و بریتانیا به‌عنوان دو کشور دموکراتیک، اوّلی در قالب جمهوری و دومی در قالب پادشاهی مشروطه دیده می‌شود.

Masoud Espanteman

@AmirTaheri4
46👌11👏4👍2👎2