افلاطون تنها فیلسوفی نیست که درباره این پرسش که چه کسی حکومت کند، نظریه پردازی کرده است. #مارکسیسم نیز به عنوان یک نظام فلسفی درباره دولت، ملت و #حاکمیت حرف دارد. مارکس از دیکتاتوری پرولتاریا، به مثابه ویژگی ماهوی دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم و کمونیسم و از تمرکز قدرت سیاسی در دست اکثریت جامعه یعنی طبقه کارگر در قالب شوراها صحبت میکند. در تاریخ پادشاهان ایران باستان نیز موهبت فرّه ایزدی، پادشاه را واسطه فیض الهی میساخت و به نوعی مبنای حق الهی او برای حکومت به شمار میرفت.
این پرسش که چه کسی باید حکومت کند؟ با ظهور خوانش شیعی از مهدویت و شکل گیری ایده #ولایت_فقیه، به کلاف سردرگمی تبدیل شد و حاکمیتی که از بهمن پنجاه و هفت، زمام امور در ایران را به دست گرفته بود به روش های گوناگون در پی تئوریزه کردن حق حاکمیت و توجیه مشروعیت خود برآمد.
از دید مرتضی مطهری یکی از تئورسین های #جمهوری_اسلامی، #حکومت در صورت وجود پیامبر و امامان شیعه، حقی است که از ناحیه خدا به این افراد داده میشود و مردم در دادن این حق هیچ گونه دخل و تصرفی ندارند و اساسا نقش مردم در مورد ولایت این امامان پذیرشی است و نه مشروعیت بخشی به آن حق. این تئوری ها البته کارکردی درون دینی دارند و برای بخشی از جامعه که نه به دین رسمی باور دارد و نه به قرائت فقاهتی از آن، اساسا نه قابل فهم است و نه قابل پذیرش.
از دید مذهب #شیعه، بهترین حالت این است که امام معصوم که به روایت آنها مصون از خطا و گناه است، زمام امور را به دست بگیرد و جامعه را اداره کند.
از دید مرتضی مطهری یکی از تئورسین های #جمهوری_اسلامی، #حکومت در صورت وجود پیامبر و امامان شیعه، حقی است که از ناحیه خدا به این افراد داده میشود و مردم در دادن این حق هیچ گونه دخل و تصرفی ندارند و اساسا نقش مردم در مورد ولایت این امامان پذیرشی است و نه مشروعیت بخشی به آن حق. این تئوری ها البته کارکردی درون دینی دارند و برای بخشی از جامعه که نه به دین رسمی باور دارد و نه به قرائت فقاهتی از آن، اساسا نه قابل فهم است و نه قابل پذیرش.
از دید مذهب #شیعه، بهترین حالت این است که امام معصوم که به روایت آنها مصون از خطا و گناه است، زمام امور را به دست بگیرد و جامعه را اداره کند.
پایه گذار جمهوری اسلامی در روزهای آخر انقلاب گفته بود: "ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم میخواهیم مرفه باشد... دلخوش به این مقدار نباشید که فقط مسکن میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم، اتوبوس را مجانی میکنیم. دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهيم."
حال اما با گذشت چهار دهه از شکل گیری جمهوری اسلامی نه تنها هیچ یک از این وعدهها عملی نشد بلکه وضعیت #اقتصادی و #اجتماعی و #سیاسی، همچنان در بحرانی عمیق به سر میبرد. در چنین شرایطی بسیاری از مردم و متفکران هنوز از خود میپرسند به راستی با کنار رفتن و به فرض #فروپاشی جمهوری اسلامی، چه کسی یا چه گروهی باید زمام امور را به دست بگیرد تا اوضاع سامان یابد؟
این درست همان نقطه ای است که به نظر میرسد #جامعه_ایران هنوز توافقی بر سر آن دست نیافته است. با این وجود، حتی اگر روزی یک اجماع کلی بر سر این موضوع حاصل شود که چه کسی یا چه گروهی باید حکومت کند، باز هم گرهی از کار فروبسته ما نخواهد گشود و هنوز یک مسأله مهم دیگر وجود دارد که باید روشن شود.
این درست همان نقطه ای است که به نظر میرسد #جامعه_ایران هنوز توافقی بر سر آن دست نیافته است. با این وجود، حتی اگر روزی یک اجماع کلی بر سر این موضوع حاصل شود که چه کسی یا چه گروهی باید حکومت کند، باز هم گرهی از کار فروبسته ما نخواهد گشود و هنوز یک مسأله مهم دیگر وجود دارد که باید روشن شود.
پرسشی غلط برای همه فصول
کارل پوپر، فیلسوف سیاسی معاصر برای رد این ایده افلاطون که فیلسوفان باید حاکم شوند، توماس مازاریک (به تعبیر او فیلسوف-شاه جمهوری چکسلواکی) را مثال میآورد که یک فیلسوف متبحر بود و در عین حال، متأثر از نظریه های فلسفی نادرست (به تعبیر پوپر) دست به به اقداماتی زد که تجزیه امپراتوری قدیمی اتریش را به دنبال داشت.
رویدادی که برای اروپا و جهان فاجعه بار بود و بیثباتی حاصل از آن تا حد زیادی سبب ظهور نازیسم و حتی موجب سقوط خود جمهوری چکسلواکی مازاریک بود. از دید پوپر، پرسش مشهور افلاطون مبنی بر اینکه چه کسی باید حکومت کند، اشتباه است و منشاء تمام باورهای غلط ما از فلسفه سیاسی. از دید او این یک ایده جنونآمیز خواهد بود اگر که امیدوار باشیم انتخاب بهترین، شایستهترین و لایقترین حاکمان، الزاماً سعادت برای عموم مردم جامعه به ارمغان خواهد آورد.
کارل پوپر، فیلسوف سیاسی معاصر برای رد این ایده افلاطون که فیلسوفان باید حاکم شوند، توماس مازاریک (به تعبیر او فیلسوف-شاه جمهوری چکسلواکی) را مثال میآورد که یک فیلسوف متبحر بود و در عین حال، متأثر از نظریه های فلسفی نادرست (به تعبیر پوپر) دست به به اقداماتی زد که تجزیه امپراتوری قدیمی اتریش را به دنبال داشت.
رویدادی که برای اروپا و جهان فاجعه بار بود و بیثباتی حاصل از آن تا حد زیادی سبب ظهور نازیسم و حتی موجب سقوط خود جمهوری چکسلواکی مازاریک بود. از دید پوپر، پرسش مشهور افلاطون مبنی بر اینکه چه کسی باید حکومت کند، اشتباه است و منشاء تمام باورهای غلط ما از فلسفه سیاسی. از دید او این یک ایده جنونآمیز خواهد بود اگر که امیدوار باشیم انتخاب بهترین، شایستهترین و لایقترین حاکمان، الزاماً سعادت برای عموم مردم جامعه به ارمغان خواهد آورد.
به نظر #کارل_پوپر در عمل تنها دو نوع عمده حکومت وجود دارد:
یک) حکومت هایی که بدون خشونت و خونریزی و از طریق انتخابات از قدرت خلع میشوند و سقوط میکنند.
دو) حکومتهایی که فقط توسط انقلابهای خونین میتوان آنها را از قدرت خلع کرد و به زیر کشید. پوپر آنها را حکومتهای استبدادی یا همان دیکتاتوری مینامد.
از دید این فیلسوف سیاسی، این پرسش و #نگرش_اتوپیایی (آرمانشهری) افلاطونی که "چه کسی باید حکومت کند" چندان مهم نیست. به این پرسش میتوان به شکل های گوناگون پاسخ داد. مثلا میتوان گفت "بهترين ها بايد حکومت کنند" يا فرزانگان یا در بهترين حالت ممکن است با رویکردی دموکراتیک بگوییم، اکثريت بايد حکومت کند.
یک) حکومت هایی که بدون خشونت و خونریزی و از طریق انتخابات از قدرت خلع میشوند و سقوط میکنند.
دو) حکومتهایی که فقط توسط انقلابهای خونین میتوان آنها را از قدرت خلع کرد و به زیر کشید. پوپر آنها را حکومتهای استبدادی یا همان دیکتاتوری مینامد.
از دید این فیلسوف سیاسی، این پرسش و #نگرش_اتوپیایی (آرمانشهری) افلاطونی که "چه کسی باید حکومت کند" چندان مهم نیست. به این پرسش میتوان به شکل های گوناگون پاسخ داد. مثلا میتوان گفت "بهترين ها بايد حکومت کنند" يا فرزانگان یا در بهترين حالت ممکن است با رویکردی دموکراتیک بگوییم، اکثريت بايد حکومت کند.
اما در فلسفه سیاسی، پرسشی مهم تر از آن وجود دارد که همه ما باید ذهن و اندیشه خود را به آن معطوف کنیم و نه به نظریاتی که در تقابل با شکل گیری یک جامعه باز هستند. ما باید با نظریاتی مشغول باشیم که به ما میآموزند چگونه میتوان حکومتی را روی کار آورد که #براندازی آن با #صندوق_رای ممکن باشد، نه با نظریاتی مانند رویکرد فلسفی افلاطون (در توضیح مدینه فاضله) یا نظریههای هگل و مارکس که به تعبیر پوپر به تئوریهای توتالیتر و اصطلاحا به توتاليتاريانيسم میانجامند.
به عبارت دیگر، مهمترین پرسش فلسفه سیاسی نباید این باشد که چه کسی حکومت کند. مهمترین پرسش این نیست که با سقوط یک حاکمیت، چه حکومتی را با آن جایگزین کنیم. این نیست که اینها بروند پس چه حکومتی بیاید، بلکه باید به فکر ساز و کاری سیاسی و حقوقی بود که هر حکومتی را که قرار است بر سر کار بیاید، صرف نظر از شکل آن بتوان از طریقی مدنی و صرفا با صندوق رای به زیر کشید.
🔚 پایان...
📎 #عرفان_کسرایی #حکومت #حاکمیت #افلاطون #ولایت_فقیه #جمهوری_اسلامی #شیعه #اقتصادی #اجتماعی #سیاسی #جامعه_ایران #فروپاشی #کارل_پوپر #نگرش_اتوپیایی #براندازی #صندوق_رای
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
به عبارت دیگر، مهمترین پرسش فلسفه سیاسی نباید این باشد که چه کسی حکومت کند. مهمترین پرسش این نیست که با سقوط یک حاکمیت، چه حکومتی را با آن جایگزین کنیم. این نیست که اینها بروند پس چه حکومتی بیاید، بلکه باید به فکر ساز و کاری سیاسی و حقوقی بود که هر حکومتی را که قرار است بر سر کار بیاید، صرف نظر از شکل آن بتوان از طریقی مدنی و صرفا با صندوق رای به زیر کشید.
🔚 پایان...
📎 #عرفان_کسرایی #حکومت #حاکمیت #افلاطون #ولایت_فقیه #جمهوری_اسلامی #شیعه #اقتصادی #اجتماعی #سیاسی #جامعه_ایران #فروپاشی #کارل_پوپر #نگرش_اتوپیایی #براندازی #صندوق_رای
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
جرمی به نام #توهین_به_مقدسات را مبلغان دینی اختراع کردند؛ به منظور دفاع از آموزههایی که خود آنها قادر به مراقبت از خود نیستند.
ماده ۵١٣ : هرکس به مقدسات اسلام و یا هریک از انبیای عظام یا ائمه طاهرین (ع) یا حضرت صدیقه طاهره (س) اهانت نماید اگر مشمول حکم ساب النبی باشد اعدام میشود و در غیر این صورت به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد.
ماده ۵١۴ : هرکس به حضرت امام خمینی، بنیانگذار جمهوریاسلامی رضوان ا... علیه و مقام معظم رهبری به نحوی از انحا اهانت نماید به حبس از شش ماه تا دو سال محکوم خواهد شد.
ماده ۵١٣ : هرکس به مقدسات اسلام و یا هریک از انبیای عظام یا ائمه طاهرین (ع) یا حضرت صدیقه طاهره (س) اهانت نماید اگر مشمول حکم ساب النبی باشد اعدام میشود و در غیر این صورت به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد.
ماده ۵١۴ : هرکس به حضرت امام خمینی، بنیانگذار جمهوریاسلامی رضوان ا... علیه و مقام معظم رهبری به نحوی از انحا اهانت نماید به حبس از شش ماه تا دو سال محکوم خواهد شد.
زمانیکه #حکومت_اسلامی تشکیل شد، از آن پس، #اسلام دین مردم نیست، بلکه #ایدئولوژی حکومت است! ایدئولوژی سیاسی است. وسیله کسب قدرت و حفظ قدرت است. زمانیکه دیانت عین سیاست و سیاست عین دیانت شد، از آن پس، مقدسان و #مقدسات، ابزار کسب و حفظ قدرت و انحصارات است. سیاست تمامی امور و پدیدهها را به ابزار تبدیل میکند. حتا نان سفره مردم را...
در رژیم #استبداد_دینی، مقدسات و مقدسین، ابزار سرکوب و اختناق و بهانهای است برای ساکت کردن و حذف و نابود کردن مخالفان و معترضان وضع موجود. مومنین اگر نگران حرمت و احترام مقدسات خود هستند، میباید آنها را در صندوقچه ای در خانه و #حریم_خصوصی خود نگهداری و محافظت کنند. با قرار دادن #مقدسات بر سر راه دیگران و سد معبر کردن، طبیعی است که مقدسات و مقدسان زیر پای عابران لگد هم بخورند!
در رژیم #استبداد_دینی، مقدسات و مقدسین، ابزار سرکوب و اختناق و بهانهای است برای ساکت کردن و حذف و نابود کردن مخالفان و معترضان وضع موجود. مومنین اگر نگران حرمت و احترام مقدسات خود هستند، میباید آنها را در صندوقچه ای در خانه و #حریم_خصوصی خود نگهداری و محافظت کنند. با قرار دادن #مقدسات بر سر راه دیگران و سد معبر کردن، طبیعی است که مقدسات و مقدسان زیر پای عابران لگد هم بخورند!
مقدسات در حوزه خصوصی و شخصی شاید به دیگران آسیب جدی وارد نسازد، اما اگر این معتقدات و باورهای جاهلانه مذهبی و مادون ِارتجاع، به سیاست و قانون و عرصه عمومی وارد شود، آنزمان حق ِ طبیعی و مدنی و شهروندی دیگران است که از حقوق و آزادیهای خود در برابر تجاوزات مومنین به دفاع برخیزند.
اساسا امور مقدس، اشیا مقدس، اشخاص مقدس و مجموعا مقدسات، سرگرمی و دل مشغولی انسان قدیم و پیش مدرن و بدوی و عقب مانده است. مقدسات که نقش ضد تکاملی آن مسطمح نظر حاکمان اسلامی است، در حقیقت دستمایه و سرمایه قدرتها و شیادان برای پسمانده نگه داشتن مردم و جامعه است. وسیله تثبیت جهل و تحمیق عمومی است. مردمی که این همه مقدسات دارند، خفهاند، خفقان گرفتهاند. چون در هر نقطهای که با قدرت برخورد و تصادم داشته باشند، در واقع با مقدسات در افتادهاند. با مقدسات، یعنی با اموری که چون و چرا نمیپذیرد. واجد هیچ کاستی و عیب و زشتی نیست و هیچ وجه زیانباری در آن متصور نخواهد بود. نقدناپذیر است و خرد بشری را راهی به سنجش میزان و مقدار حقیقتش نیست. پاکی و خالصی و حقیقت مسلم است. امر قُدسی دور از دسترس انسان و فرا کائناتی است.
اساسا امور مقدس، اشیا مقدس، اشخاص مقدس و مجموعا مقدسات، سرگرمی و دل مشغولی انسان قدیم و پیش مدرن و بدوی و عقب مانده است. مقدسات که نقش ضد تکاملی آن مسطمح نظر حاکمان اسلامی است، در حقیقت دستمایه و سرمایه قدرتها و شیادان برای پسمانده نگه داشتن مردم و جامعه است. وسیله تثبیت جهل و تحمیق عمومی است. مردمی که این همه مقدسات دارند، خفهاند، خفقان گرفتهاند. چون در هر نقطهای که با قدرت برخورد و تصادم داشته باشند، در واقع با مقدسات در افتادهاند. با مقدسات، یعنی با اموری که چون و چرا نمیپذیرد. واجد هیچ کاستی و عیب و زشتی نیست و هیچ وجه زیانباری در آن متصور نخواهد بود. نقدناپذیر است و خرد بشری را راهی به سنجش میزان و مقدار حقیقتش نیست. پاکی و خالصی و حقیقت مسلم است. امر قُدسی دور از دسترس انسان و فرا کائناتی است.
در رژیم اسلامی، علاوه بر هر سنگ و چوب و استخوان مردههای هزاران ساله که در بیابانها یافت شده و گنبدی بر آن نهادهاند و مقدسات ساختهاند، امور و پدیدههای معمول و عادی بشری نیز مقدس شده است. شهر مقدس، نظام مقدس، دفاع مقدس… بنابراین و به عنوان مثال، اگر گفته شود که "قـُم" شهر کثیفی است لابد به مقدسات توهین شده است. و با جنگ که از پدیدههای زشت بشری است، قابل نقد و انتقاد نیست. هیچکس نباید درباره هشت سال نکبت و ویرانی و جنایات جنگ جمهوری [حکومت] اسلامی با عراق حرف بزند. اینکه یک فرقه جاهلانهیِ مذهبی، برای خود مقدسین و مقدسات بی شماری ساخته و پرداخته است، نه برای اعضای آن فرقه امتیازی محسوب میشود و نه برای دیگران مسئولیتی به همراه دارد.
هیچ اتهامی به اندازه اتهام “توهین به مقدسات” سخن لغو و یاوه و مهملی نیست. مقدسات در رژیم اسلامی سنگری است که حاکمان و صاحبان قدرت پشت آن پنهان شده و با آزادی و حقوق بشر میجنگند. از طرفی، سنگ و چوب و کتاب و کلام و استخوان مردههای هزاران ساله ملک طلق هیچکس نیست. هیچکس وکیل مقدسات نیست، هیچکس وکیل قرآن نیست، وکیل نبی نیست. #قرآن نیز به مانند میلیونها عنوان کتاب دیگر، نمیتواند از چون و چرا و از #شک و #نقد و بررسی مُبرا و بدور باشد.
هر چند توهین به کتاب شفای ابنسینا وکتاب سیاستِ ارسطو محلی از اعراب دارد، در آن صورت توهین به کتاب قرآن نیز دارای معنی است. اینکه اعضای یک فرقهی مذهبی کتاب دینی خود را مقدس و آسمانی بپندارند، برای دیگران وظیفهای به همراه نمیآورد، در آسمان چاپخانهای وجود ندارد که کتاب تولید کند؟! با آسمانی خواندن یک کتاب و یک متن هیچ چیز تغییر نمیکند!
هیچ اتهامی به اندازه اتهام “توهین به مقدسات” سخن لغو و یاوه و مهملی نیست. مقدسات در رژیم اسلامی سنگری است که حاکمان و صاحبان قدرت پشت آن پنهان شده و با آزادی و حقوق بشر میجنگند. از طرفی، سنگ و چوب و کتاب و کلام و استخوان مردههای هزاران ساله ملک طلق هیچکس نیست. هیچکس وکیل مقدسات نیست، هیچکس وکیل قرآن نیست، وکیل نبی نیست. #قرآن نیز به مانند میلیونها عنوان کتاب دیگر، نمیتواند از چون و چرا و از #شک و #نقد و بررسی مُبرا و بدور باشد.
هر چند توهین به کتاب شفای ابنسینا وکتاب سیاستِ ارسطو محلی از اعراب دارد، در آن صورت توهین به کتاب قرآن نیز دارای معنی است. اینکه اعضای یک فرقهی مذهبی کتاب دینی خود را مقدس و آسمانی بپندارند، برای دیگران وظیفهای به همراه نمیآورد، در آسمان چاپخانهای وجود ندارد که کتاب تولید کند؟! با آسمانی خواندن یک کتاب و یک متن هیچ چیز تغییر نمیکند!
از سویی دیگر، هرآنچه، هر شیئ و شخصی، و هر کلام و مکانی که از نظر معتقدات اعضای یک فرقهی مذهبی، #مقدس و پاک و معصوم انگاشته میشود، اگر از دید دیگران و دگراندیشان، بویژه وقتی که از منظر تاریخی به این موضوعات و مسائل و امور مینگرند، خرافاتی زشت و پلید و مظهر تباهی دانسته شود، آیا ایشان میباید خفقان بگیرند؟ میباید دهان خود را ببندند وهیچ نقد و انتقاد و تحلیل و تفسیری در این موارد نداشته باشند؟ چرا که ممکن است احساسات ِمومنین یک فرقهی مذهبی جریحهدار شود و حمل بر توهین به خود کنند؟
آیا مشکل بیشتر از هر کجا در احساسات نامتعادل ایشان نیست؟ آیا این احساسات در حقیقت توحش انسانهای بدوی و یا نوعی بیماری عصبی نیست؟
درباره اتهام #سب_النبی نیز باید گفته شود که مردههای هزاران ساله وکیل ندارند. “توهین” به شخص حقیقی زنده معنا دارد که میباید با پاهای خود به دادگاه رفته و از فرد توهین کننده به شخص خود شکایت کند. هر چقدر “سب السقراط” و “سب الکنفسیوس” معنا دارد، آنوقت “سب النبی” هم با معنی است. اگرچه این قیاس مع الفارق است!
آیا مشکل بیشتر از هر کجا در احساسات نامتعادل ایشان نیست؟ آیا این احساسات در حقیقت توحش انسانهای بدوی و یا نوعی بیماری عصبی نیست؟
درباره اتهام #سب_النبی نیز باید گفته شود که مردههای هزاران ساله وکیل ندارند. “توهین” به شخص حقیقی زنده معنا دارد که میباید با پاهای خود به دادگاه رفته و از فرد توهین کننده به شخص خود شکایت کند. هر چقدر “سب السقراط” و “سب الکنفسیوس” معنا دارد، آنوقت “سب النبی” هم با معنی است. اگرچه این قیاس مع الفارق است!
در رژیم اسلامی، سیاست مقدس شده است و تنها متولیان امامزادهها و قدیسین و آنهایی که به عالم غیب(!) متصلند و #نماینده_خدا میباشند، مجاز به دخالت در سیاستند. گردش قدرت فقط و فقط در میان اعضای یک فرقه جاهلانهیِ مذهبی که البته هر یک خود نیز مقدسند جاری است. در نظام اسلامی نقد و انتقاد و گردش و جابجایی قدرت تنها و تنها در و از درون ممکن است.
در چارچوب تفکر فرقهای، هرکس عضو فرقه و سرسپرده نیست، دشمن است و وظیفه ایمانی اعضای فرقه است که تا حذف فیزیکی وی تلاش کنند. به همین دلیل در رژیم اسلامی لیبرالها، دموکراتها، کمونیستها، سکولارها، ملیگرایان و سایر #دگراندیشان و اقلیتهای مذهبی، #مرتد و محارب و معاند و ضدانقلاب و عامل صهیونیسم بین المللی خوانده میشوند و هر انگ و افترایی که به آنان بسته شود، توجیه فرقهای و ایمانی داشته و در چهارچوب کلی مقوله “فتنه” و فتنهگران میبایست از صحنه و صفحه گیتی حذف شوند.
نظام سیاسی را مقدس انگاشتن، قدرت را مقدس دانستن، همانطوریکه دائما از بوق و بلندگوهای رژیم اسلامی از ”نظام مقدس جمهوری اسلامی” سخن می رود، آیا جز مخالفان سیاسی را #کافر خواندن و هر اعتراض و انتقاد را به معاند و دشمن نسبت دادن و سرکوبی مخالفان و شهروندانی که به گردش و جابجایی قدرت در دمکراسی معتقدند، معنی و مفهوم و نتیجهی دیگری در بر دارد؟
در چارچوب تفکر فرقهای، هرکس عضو فرقه و سرسپرده نیست، دشمن است و وظیفه ایمانی اعضای فرقه است که تا حذف فیزیکی وی تلاش کنند. به همین دلیل در رژیم اسلامی لیبرالها، دموکراتها، کمونیستها، سکولارها، ملیگرایان و سایر #دگراندیشان و اقلیتهای مذهبی، #مرتد و محارب و معاند و ضدانقلاب و عامل صهیونیسم بین المللی خوانده میشوند و هر انگ و افترایی که به آنان بسته شود، توجیه فرقهای و ایمانی داشته و در چهارچوب کلی مقوله “فتنه” و فتنهگران میبایست از صحنه و صفحه گیتی حذف شوند.
نظام سیاسی را مقدس انگاشتن، قدرت را مقدس دانستن، همانطوریکه دائما از بوق و بلندگوهای رژیم اسلامی از ”نظام مقدس جمهوری اسلامی” سخن می رود، آیا جز مخالفان سیاسی را #کافر خواندن و هر اعتراض و انتقاد را به معاند و دشمن نسبت دادن و سرکوبی مخالفان و شهروندانی که به گردش و جابجایی قدرت در دمکراسی معتقدند، معنی و مفهوم و نتیجهی دیگری در بر دارد؟
به واقع اگر در دنیا و در هستی انسان، چیزی و امر و پدیدهای مقدس پنداشته شود که به هیچ بهانه و توجیه و تفسیری قابل تعرض نباشد و در همه حال میباید گرامی داشته شود، به یقین که آن واقعیت، جان انسان است، آن چیز زندگی است، در صورتیکه در آیین و آموزه اُقتلو اُقتلو، بیمقدار و بیارزشترین واقعیت و پدیده هستی جان انسان و زندگی اوست. اعدام و تیرباران و دار زدن و ترور و قصاص و دست و پا بریدن و چشم درآوردن، تازیانه زدن به تن ِانسان و سنگسار وجود ِنازنین انسان، جزو اصول حیاتی و اساس و رمز پایداری و ماندگاری آیین اُقتلو اُقتلو است.
🔚 پایان...
📎 #توهین_به_مقدسات #مرتد #کافر #دگراندیشان #سب_النبی #حکومت_اسلامی #اسلام #ایدئولوژی #استبداد_دینی #حریم_خصوصی #مقدسات #قرآن #شک #نقد #مقدس #نماینده_خدا #اقلیت_های_دینی
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
🔚 پایان...
📎 #توهین_به_مقدسات #مرتد #کافر #دگراندیشان #سب_النبی #حکومت_اسلامی #اسلام #ایدئولوژی #استبداد_دینی #حریم_خصوصی #مقدسات #قرآن #شک #نقد #مقدس #نماینده_خدا #اقلیت_های_دینی
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
این نوشتار کاملا رادیکال و بیتعارف بر پیکر اسلام تاخته و کوشیده است برای مسائل مربوط به زنان، یعنی شغل، حرفه و محل درآمد، سن بلوغ و سن ازدواج و سرانجام دلیل فروپایگی زنان نسبت به مردان در اسلام، پاسخهایی بیابد. در ادامه پس از بیان این مسائل از مبارزۀ زنان علیه دشمنِ اسلامی خواهیم گفت.
در نظام معیشتی ِ اسلام، #زنان تنها و تنها از طریق #تن_فروشی ارتزاق میکنند. محل و ممر درآمد زن در #اسلام خدمات جنسی است. در اسلام هیچگونه راه و روش و طریق و شیوه و پیشه و کاری برای گذران زندگی زن و کسب درآمد و تأمین هزینه های روزمره، به جز تن فروشی متصور نیست، توصیه هم نشده. البته پیرزنان عجوزه که فاقد کالای سکس برای فروشند، آورده شده که با دوک نخریسی خود را مشغول میکنند. شغل و حرفه زنان در اسلام و قرآن #روسپی_گری است. کلفتی برای شوهر و یا ارباب و نگهداری از فرزندان وی، به خودی خود و بدون ارائه سکس هیچگونه دستمزدی ندارد.
در اسلام از دو گروه زنان یاد شده است: زنان آزاد و کنیزان.
در اسلام هر دو صفت آزاد و کنیز به وجه موهن بکار رفته است. چراکه #زن_آزاد یعنی زنی که برده نیست و در اینجا کلمه آزاد به هیچ وجه به معنی آزادی نیست.
#کنیز که وضعیتش معلوم و تکلیفش روشن است. کنیز برده ای است خریداری شده و یا به غنیمت گرفته شده در غزوات و جنگهای تجاوزکارانه مقدس #اسلام که دارای هیچ اختیار و انتخابی نیست و جانش موهبتی است که از جانب ارباب و صاحبش به وی ارزانی گردیده. کنیز در قبال دفع شهوت ارباب و پسران و دوستان وی و کلفتی برای آنان لقمه نانی میخورد و زنده میماند.
اما زن آزاد به زنی گفته می شود که برای ارتزاق و اعاشه و گذران زندگی، از این امتیاز برخوردار است که ظاهراً مرد مسلمان متجاوز به خود را خود برگزیند و به اختیار به تن فروشی تن دردهد. ( نکاح اسلامی) همین میزان از اختیار و انتخاب نیز، در جوامع پدرسالار و نظام #مردسالارانه و اسلامی توسط پدر و یا سرپرست شرعی ِ زن نادیده گرفته می شود و زنان جوان و بویژه دختران باکره بالاجبار به ازدواج هایی ناخواسته تن میسپارند.
در اسلام هر دو صفت آزاد و کنیز به وجه موهن بکار رفته است. چراکه #زن_آزاد یعنی زنی که برده نیست و در اینجا کلمه آزاد به هیچ وجه به معنی آزادی نیست.
#کنیز که وضعیتش معلوم و تکلیفش روشن است. کنیز برده ای است خریداری شده و یا به غنیمت گرفته شده در غزوات و جنگهای تجاوزکارانه مقدس #اسلام که دارای هیچ اختیار و انتخابی نیست و جانش موهبتی است که از جانب ارباب و صاحبش به وی ارزانی گردیده. کنیز در قبال دفع شهوت ارباب و پسران و دوستان وی و کلفتی برای آنان لقمه نانی میخورد و زنده میماند.
اما زن آزاد به زنی گفته می شود که برای ارتزاق و اعاشه و گذران زندگی، از این امتیاز برخوردار است که ظاهراً مرد مسلمان متجاوز به خود را خود برگزیند و به اختیار به تن فروشی تن دردهد. ( نکاح اسلامی) همین میزان از اختیار و انتخاب نیز، در جوامع پدرسالار و نظام #مردسالارانه و اسلامی توسط پدر و یا سرپرست شرعی ِ زن نادیده گرفته می شود و زنان جوان و بویژه دختران باکره بالاجبار به ازدواج هایی ناخواسته تن میسپارند.