در دوران کنونی در ادامه این سنت خوب آزاد اندیشی، و بر بستر تجربههای دردناک جامعه، خشونت حکومت اسلامی و فشارهای ناشی از دستگاه حاکم و ایدئولوژی دینی حاکم بر جامعه، کسانی بوده و هستند که میخواهند آزاداندیش و آفرینش فکری آزاد داشته باشند.
اینان به قواعد فکری حاکم بر جامعه باور ندارند، آزادی اندیشه را اصل دانسته و از جمله #نقد_مذهب و خرافات را، نه #توهین، بلکه یک #ضرورت_تاریخی، یک خواهش ژرف در جامعه، یک تمایل فرحبخش و یک حق میدانند.
اینان به قواعد فکری حاکم بر جامعه باور ندارند، آزادی اندیشه را اصل دانسته و از جمله #نقد_مذهب و خرافات را، نه #توهین، بلکه یک #ضرورت_تاریخی، یک خواهش ژرف در جامعه، یک تمایل فرحبخش و یک حق میدانند.
در دوران اخیر نوشتههای بسیار در نقد اسلام منتشر گشته و انتقادات بیشمار نسبت به خرافات مطرح شدهاند. در چنین موقعیتی باورهای سخت دینی در اشکال گوناگون و پیچیده، مورد شک قرار گرفته، رنگ عوض کرده و یا درحال فروریختن است. این موج انتقادی فزاینده در ایران و در خارج کشور جریان داشته و کافیست نگاهی بیاندازیم به شبکه اجتماعیای چون فیس بوک و تلگرام افرادی که درمورد دین نگاه و نکته انتقادی مطرح کرده ویا با طنز، باورها و رسوم خرافی دینی را مورد انتقاد و پوزخند قرار میدهند. این حجم انبوه پیامها همیشه با متانت برخوردار نبوده و گاه با ناسزاگویی همراه هستند. ولی این پیامها در بخش اصلی و بیشمار خود جالب و حاوی نگاه انتقادی و طنز عریان نسبت به اسلام است وبه باورهای مذهبی #تلنگر میزند. به علاوه کتابها و مقالات متنوع در سایتهای گوناگونی منتشر شده و آشکارا اصول قرآنی و اسلامی و شیعه را مورد بررسی و نقد قراردادهاند. آثار شجاع الدین شفا، آرامش دوستدار، روشنگر، مسعود انصاری، دلارام مشهوری، محمدرضا نیکفر ونیز فعالیت روشنگرانه بهرام مشیری از جمله تلاشهای باارزش سالهای اخیر در #نقد_اسلام هستند.
میدانیم که در #قرآن بین انسانها تبعیض قائل شده است و مرد وزن و برده و غیر مسلمان حقوق یکسانی ندارند، میدانیم که در قرآن تعداد بسیاری از آیات در ستایش #خشونت و جنگ هستند و بازتاب جامعه قبیلهای شبه جزیره عربستان بوده و فاقد "تقدس آسمانی" هستند.
در ذهن سانسورگرا آن بیعدالتی انسانی و این خشونت طلبی را نباید آشکار گفت و تکرار کرد زیرا توهینی به اعتقادات دیگران شده و موجب ناراحتی فعالان مذهبی مخالف رژیم شده و به وحدت و یا هنجار رسمی صدمه وارد میسازد.
در این ذهنیت عقیدهای که در نزد مردم به "باور مقدس" تبدیل شده قابل احترام است و هرتلاشی در #نقد آن #توهین به مردم است، در این نگاه هم عقیده #توده مقدس است و هم خود توده بهرحال قابل احترام و ستایش است.
از این نگاه وقتی توده عقیدهای را قبول داشت، مشروعیت و حقانیت آن برای همیشه ثبت میشود و کسی حق ندارد آشکارا آنرا نقد کند و به حاملین اجتماعی آن ایراد بگیرد.
در ذهن سانسورگرا آن بیعدالتی انسانی و این خشونت طلبی را نباید آشکار گفت و تکرار کرد زیرا توهینی به اعتقادات دیگران شده و موجب ناراحتی فعالان مذهبی مخالف رژیم شده و به وحدت و یا هنجار رسمی صدمه وارد میسازد.
در این ذهنیت عقیدهای که در نزد مردم به "باور مقدس" تبدیل شده قابل احترام است و هرتلاشی در #نقد آن #توهین به مردم است، در این نگاه هم عقیده #توده مقدس است و هم خود توده بهرحال قابل احترام و ستایش است.
از این نگاه وقتی توده عقیدهای را قبول داشت، مشروعیت و حقانیت آن برای همیشه ثبت میشود و کسی حق ندارد آشکارا آنرا نقد کند و به حاملین اجتماعی آن ایراد بگیرد.
اشخاص خودسانسور از نفی شخصیت فرهنگی خود، به پذیرش هنجارها و زبان مبلغان دین رسمی نزدیک میشوند و به این ترتیب خواسته یا ناخواسته راه #خردستیزی را هموار میکنند. اینان در رفتار خویش تاریخ جامعه ایران را تاریخی در خدمت دین میخواهند، و به ناگزیر در آنجا که با اندیشه آزاد مقابله میکنند، این تاریخ را نه در راه اعتلای خرد، بلکه به تداوم خرافههای ناهنجار و جانکاه دعوت میکنند.
🔚 پایان...
#سانسور #سیاسی #خردستیزی #خشونت #خرافات #خودسانسوری #آزاداندیشی #توده #توهین #تفسیردینی #تلنگر #تندروی #تاریخ #ترس #نقد_اسلام #ارتداد #قرآن #ضرورت_تاریخی #روشنگری #دین #ایران #اسلام #شیعه #دیکتاتوری #استبداد
🗂 @AntiReligionArchives
🔚 پایان...
#سانسور #سیاسی #خردستیزی #خشونت #خرافات #خودسانسوری #آزاداندیشی #توده #توهین #تفسیردینی #تلنگر #تندروی #تاریخ #ترس #نقد_اسلام #ارتداد #قرآن #ضرورت_تاریخی #روشنگری #دین #ایران #اسلام #شیعه #دیکتاتوری #استبداد
🗂 @AntiReligionArchives
#روشنگری چیست؟
عصر جدید با شهامتِ #پرسیدن و #نقد کردن و طرح نو افکندن آغاز میشود. با بُروز آن جدید و قدیم در #فرهنگ بشری معنای بیسابقهای مییابند. جدید آنی است که از #فکر برخیزد، طرح شفافی داشته باشد، با فکر دفاعپذیر باشد و قدیم آنی است که از گذشته مانده و حیثیت آن از حیثیت یک #سنت برخیزد.
انسان به خود میآید، جهان را از نو کشف میکند و بر آن میشود که طرح آن را از نو ریزد. آن نوخواهیای را که با اراده به طرحِ خردورزانه و آگاهانهی جهان، جایگاه انسان در آن و تلاش برای نیکسامانی وی همراه است، روشنگری مینامیم. روشنگری به گفتهی یورگن هابرماس یک پروژهی ناتمام است. تلاش برای پیشبرد آن ادامه دارد. این تلاش از قرن هجدهم آغاز شده است اما پیش از تجلی بارزش در قرنِ روشنگری با خودِ عصر جدید آغاز میشود و پیشقراولانی چون #گالیله، #دکارت و #مونتنی داشته است.
عصر جدید با شهامتِ #پرسیدن و #نقد کردن و طرح نو افکندن آغاز میشود. با بُروز آن جدید و قدیم در #فرهنگ بشری معنای بیسابقهای مییابند. جدید آنی است که از #فکر برخیزد، طرح شفافی داشته باشد، با فکر دفاعپذیر باشد و قدیم آنی است که از گذشته مانده و حیثیت آن از حیثیت یک #سنت برخیزد.
انسان به خود میآید، جهان را از نو کشف میکند و بر آن میشود که طرح آن را از نو ریزد. آن نوخواهیای را که با اراده به طرحِ خردورزانه و آگاهانهی جهان، جایگاه انسان در آن و تلاش برای نیکسامانی وی همراه است، روشنگری مینامیم. روشنگری به گفتهی یورگن هابرماس یک پروژهی ناتمام است. تلاش برای پیشبرد آن ادامه دارد. این تلاش از قرن هجدهم آغاز شده است اما پیش از تجلی بارزش در قرنِ روشنگری با خودِ عصر جدید آغاز میشود و پیشقراولانی چون #گالیله، #دکارت و #مونتنی داشته است.
#نقد_پیشداوریها
شرط نخست روشننگری کنار گذاشتن پیشداوریها و جزمیات سنتی است، کنار گذاشتن همهی آن چیزهایی است که #فرانسیس_بیکن از پیشاهنگان روشنگری بر آنها نام «بُت» نهاده بود. بت ها چهار دستهاند: بت های طایفهای، که نوع بشر به آنها گرایش دارد و از کاهلی عمومی فکری و شتابزدگی در نتیجهگیری برمیآیند، بت های شخصی که در خصلت فردی ریشه دارند و مانع تفکر میشوند، اگر به خود نگرش انتقادی نداشته باشیم، بتهای بازار، که در جریان رابطههای انسانی و بر بستر زبان بهعنوانِ وسیلهی اصلی ارتباط در #جامعه شکل گرفته و #قداست مییابند و سر انجام بت های نمایشی، که خاستگاه و پرورشگاه آنها صحنههای بازیِ سنت های جهانبینی است.
شرط نخست روشننگری کنار گذاشتن پیشداوریها و جزمیات سنتی است، کنار گذاشتن همهی آن چیزهایی است که #فرانسیس_بیکن از پیشاهنگان روشنگری بر آنها نام «بُت» نهاده بود. بت ها چهار دستهاند: بت های طایفهای، که نوع بشر به آنها گرایش دارد و از کاهلی عمومی فکری و شتابزدگی در نتیجهگیری برمیآیند، بت های شخصی که در خصلت فردی ریشه دارند و مانع تفکر میشوند، اگر به خود نگرش انتقادی نداشته باشیم، بتهای بازار، که در جریان رابطههای انسانی و بر بستر زبان بهعنوانِ وسیلهی اصلی ارتباط در #جامعه شکل گرفته و #قداست مییابند و سر انجام بت های نمایشی، که خاستگاه و پرورشگاه آنها صحنههای بازیِ سنت های جهانبینی است.
#نقد_اسطورهی_طبیعت_حقیقی
نگاه مذهبی به حقیقت در این پیشداوری کهن ریشه داشت که انسان بایستی به طبیعت حقیقی خود بازگردد تا بتواند به حقیقت دست یابد. اکثر روشنگران نخست به چیزی چون طبیعت حقیقی انسانی اعتقاد داشتند، طبیعتی که غیر جسمانی پنداشته میشد. از این اعتقاد به تدریج انتقاد شد. از نیمهی دوم #قرن_هجدهم انسانشناسیای شکل گرفت که در صدد ادراک کل #طبیعت بشری بود. قلمرو حس و جسم و ماده به تدریج ارج خود را یافتند. روشنگری گام به گام بر دوگانهپنداریِ خود چیره شد.
نگاه مذهبی به حقیقت در این پیشداوری کهن ریشه داشت که انسان بایستی به طبیعت حقیقی خود بازگردد تا بتواند به حقیقت دست یابد. اکثر روشنگران نخست به چیزی چون طبیعت حقیقی انسانی اعتقاد داشتند، طبیعتی که غیر جسمانی پنداشته میشد. از این اعتقاد به تدریج انتقاد شد. از نیمهی دوم #قرن_هجدهم انسانشناسیای شکل گرفت که در صدد ادراک کل #طبیعت بشری بود. قلمرو حس و جسم و ماده به تدریج ارج خود را یافتند. روشنگری گام به گام بر دوگانهپنداریِ خود چیره شد.
#امتیاز_روشنگری
موضوعی که بدان اشاره شد، نمونهی است بیانگر این که روشنگری، درست است که منتقد پیشداوریها بوده، اما خود نیز از یک نقطهی صفر بیپیشداوری آغاز نکرده است. هر چه تاریخی است و در تاریخ است، فاقد نقطهی صفر آغاز است، یعنی با پیشداوری شروع میشود.
امتیاز روشنگری در اندیشهی دلیر آن برای ادراک این واقعیت و توانایی نگرش انتقادی به خود است.
روشنگری آن تلاش تاریخیای است که حاصل آن روشننگری افراد به خود، به اطرافیان، به جامعه و به جهان است. روشننگر میپرسد: چرا چنین است؟ او به پاسخهایی از نوع "همواره چنین بوده است"، "مقدر است که چنین باشد"، "این خواست خداست"، "در کتاب چنین آمده است" و "فطرت ما ایجاب میکند" خرسند نمیشود.
🔚 پایان...
📎 #روشنگری #عصر_روشنگری #قرن_هجدهم #کانت #نقد #پرسیدن #اندیشیدن #انتقاد #انقلاب #فرهنگ #فکر #گالیله #دکارت #مونتنی #هاینریش_هاینه #فرانسیس_بیکن #محمد_زکریای_رازی #پریکلس #دین #خرافه #خردستیزی #نابالغی_فکری #انسان #جامعه #طبیعت
🗂 @AntiReligionArchives
موضوعی که بدان اشاره شد، نمونهی است بیانگر این که روشنگری، درست است که منتقد پیشداوریها بوده، اما خود نیز از یک نقطهی صفر بیپیشداوری آغاز نکرده است. هر چه تاریخی است و در تاریخ است، فاقد نقطهی صفر آغاز است، یعنی با پیشداوری شروع میشود.
امتیاز روشنگری در اندیشهی دلیر آن برای ادراک این واقعیت و توانایی نگرش انتقادی به خود است.
روشنگری آن تلاش تاریخیای است که حاصل آن روشننگری افراد به خود، به اطرافیان، به جامعه و به جهان است. روشننگر میپرسد: چرا چنین است؟ او به پاسخهایی از نوع "همواره چنین بوده است"، "مقدر است که چنین باشد"، "این خواست خداست"، "در کتاب چنین آمده است" و "فطرت ما ایجاب میکند" خرسند نمیشود.
🔚 پایان...
📎 #روشنگری #عصر_روشنگری #قرن_هجدهم #کانت #نقد #پرسیدن #اندیشیدن #انتقاد #انقلاب #فرهنگ #فکر #گالیله #دکارت #مونتنی #هاینریش_هاینه #فرانسیس_بیکن #محمد_زکریای_رازی #پریکلس #دین #خرافه #خردستیزی #نابالغی_فکری #انسان #جامعه #طبیعت
🗂 @AntiReligionArchives
#کارل_مارکس، متفکر آلمانی سدهی نوزدهم (۱۸۸۳ ـ ۱۸۱۸)، گفته بود: «دین، تریاک مردم است». شاید این معروفترین جملهای باشد که تا کنون متفکری در #نقد_دین گفته است. البته متولیان دین و مخالفان فکری مارکس که در این سخن دستاویزی برای حمله به آتئیسم بطور اعم و اندیشههای مارکس بطور اخص یافتهاند، به سهم خود در اشتهار این سخن نقش بزرگی داشتهاند. بیهوده نیست که حتی امروز نیز بسیاری از کسانی که با اندیشههای مارکس آشنایی ندارند، دستکم در این نکته اتفاقنظر دارند که او یکی از پیگیرترین و رادیکالترین منتقدان دین بوده است.
اما بر خلاف تصور رایج باید گفت که مارکس صرفنظر از سخنانی که گاه در این یا آن اثر خود به تلویح یا تصریح دربارهی دین بیان کرده، جز در دو رساله که هر دو نیز در دورهی جوانی او نوشته شده، بطور مشخص و منسجم به دین و نقد آن نپرداخته است.
رسالهی نخست «دربارهی مسالهی یهود» نام دارد و رسالهی دوم دیباچهای است که مارکس برای کتاب خود تحت عنوان «نقد فلسفهی حق هگل» نوشت و در آن بطور مشخص به مفهوم دین و نقد آن نیز پرداخته است.
اما بر خلاف تصور رایج باید گفت که مارکس صرفنظر از سخنانی که گاه در این یا آن اثر خود به تلویح یا تصریح دربارهی دین بیان کرده، جز در دو رساله که هر دو نیز در دورهی جوانی او نوشته شده، بطور مشخص و منسجم به دین و نقد آن نپرداخته است.
رسالهی نخست «دربارهی مسالهی یهود» نام دارد و رسالهی دوم دیباچهای است که مارکس برای کتاب خود تحت عنوان «نقد فلسفهی حق هگل» نوشت و در آن بطور مشخص به مفهوم دین و نقد آن نیز پرداخته است.
برای مارکس اهمیت #نقد_دین محرز است زیرا: «نقد دین، آدمی را هشیار میکند تا مانند آدمی سر عقل آمده بیاندیشد، عمل کند و واقعیت خود را بسازد؛ تا بر گرد خویش و بر گرد خورشید واقعی بگردد. زیرا دین فقط خورشیدی دروغین است که دور آدمی میگردد، مادامی که او بر گرد خود نمیگردد».
اما مارکس هم هنگام خواستار فراگذشتن از نقد دین و فرارویاندن آن به نقد حقوق و سیاست است. او توهمزدایی از «هالهی مقدس این تیره خاکدان» را از این دیدگاه میسر میداند و مینویسد:
«وظیفهی تاریخ است پس از آنکه آنجهانی بودن حقیقت ناپدید شده است، حقیقت اینجهان را تثبیت کند. این در وهلهی نخست وظیفهی فلسفهی در خدمت تاریخ است، حال که صورت مقدس از خودبیگانگی آدمی برملا شده است، از خودبیگانگی در صورتهای نامقدس را برملا کند. از این طریق است که نقد آسمان به نقد زمین، نقد دین به نقد حقوق و نقد تئولوژی به نقد سیاست تبدیل میشود».
اما مارکس هم هنگام خواستار فراگذشتن از نقد دین و فرارویاندن آن به نقد حقوق و سیاست است. او توهمزدایی از «هالهی مقدس این تیره خاکدان» را از این دیدگاه میسر میداند و مینویسد:
«وظیفهی تاریخ است پس از آنکه آنجهانی بودن حقیقت ناپدید شده است، حقیقت اینجهان را تثبیت کند. این در وهلهی نخست وظیفهی فلسفهی در خدمت تاریخ است، حال که صورت مقدس از خودبیگانگی آدمی برملا شده است، از خودبیگانگی در صورتهای نامقدس را برملا کند. از این طریق است که نقد آسمان به نقد زمین، نقد دین به نقد حقوق و نقد تئولوژی به نقد سیاست تبدیل میشود».
بطور خلاصه میتوان گفت که مارکس در حالی که همهی اشکال دین را نقد میکند، دگرگونی مناسبات اجتماعی را نشانه میگیرد. برای او دین عاملی برای از خودبیگانگی آدمی است. آدمی اولوهیتی میسازد و سپس این اولوهیت را برای سرنوشت خود مسئول میداند؛ در صورتی که این آدمی است که دین را ساخته و نه دین آدمی را.
از دیدگاه مارکس، آدمی از سوی دیگر از طریق ساختن دین، به خود قواعد و ممنوعیتهایی را تحمیل میکند که مانع رشد و شکوفایی او میشوند. او از این گذرگاه مطیع مراجع و اتوریته های دینی میشود که مشروعیت آنها یا بر مناسباتی موهوم و خیالی با اولوهیت استوارند، یا برخاسته از امتیازهای ناشی از دانستنیهایی دربارهی امور دینی. ادیان بقایای ایدئولوژیهای اعصار گذشتهاند و نمایانگر «آگاهی واژگونه نسبت به جهان».
به باور مارکس، ادیان همچنین نقشی تخدیرکننده دارند و در خدمت آن هستند که هستی آدمی را از طریق رویاپردازی و تسلی خاطر برای آنجهان، تحملپذیر کنند و از این طریق فلاکت موجود را پایدار سازند و مشروعیت بخشند. از این منظر، نقد دین فقط نیازمند نقدی نظری نیست، بلکه محتاج تغییرات مادی زندگی و براندازی آن مناسبات اجتماعی است که دین را به عنوان «آه مخلوق در تنگنا افتاده» ضروری کرده است. با چنین رویکردی است که میتوان به جنگ اوضاع رفت و «سلاح نقد» را با «نقد سلاح» تکمیل کرد.
📚 در همین زمینه: نگاهی به اندیشههای لودویگ فویرباخ در نقد دین
https://t.me/AntiReligionArchives/296
🔚 پایان...
📎 #کارل_مارکس #نقد_دین #دین_تریاک_مردم_است #توهمات #آرامبخش #مخدر #از_خودبیگانگی_دینی #جهان_واژگونه #فلاکت_دینی #جامعه #حکومت #خدا #لودویگ_فویرباخ
🗂 @AntiReligionArchives
از دیدگاه مارکس، آدمی از سوی دیگر از طریق ساختن دین، به خود قواعد و ممنوعیتهایی را تحمیل میکند که مانع رشد و شکوفایی او میشوند. او از این گذرگاه مطیع مراجع و اتوریته های دینی میشود که مشروعیت آنها یا بر مناسباتی موهوم و خیالی با اولوهیت استوارند، یا برخاسته از امتیازهای ناشی از دانستنیهایی دربارهی امور دینی. ادیان بقایای ایدئولوژیهای اعصار گذشتهاند و نمایانگر «آگاهی واژگونه نسبت به جهان».
به باور مارکس، ادیان همچنین نقشی تخدیرکننده دارند و در خدمت آن هستند که هستی آدمی را از طریق رویاپردازی و تسلی خاطر برای آنجهان، تحملپذیر کنند و از این طریق فلاکت موجود را پایدار سازند و مشروعیت بخشند. از این منظر، نقد دین فقط نیازمند نقدی نظری نیست، بلکه محتاج تغییرات مادی زندگی و براندازی آن مناسبات اجتماعی است که دین را به عنوان «آه مخلوق در تنگنا افتاده» ضروری کرده است. با چنین رویکردی است که میتوان به جنگ اوضاع رفت و «سلاح نقد» را با «نقد سلاح» تکمیل کرد.
📚 در همین زمینه: نگاهی به اندیشههای لودویگ فویرباخ در نقد دین
https://t.me/AntiReligionArchives/296
🔚 پایان...
📎 #کارل_مارکس #نقد_دین #دین_تریاک_مردم_است #توهمات #آرامبخش #مخدر #از_خودبیگانگی_دینی #جهان_واژگونه #فلاکت_دینی #جامعه #حکومت #خدا #لودویگ_فویرباخ
🗂 @AntiReligionArchives
Telegram
ΑпτiгeligioпΑгcives
📚 مقاله شماره: #بیست_و_چهار
📝 عنوان: نگاهی به اندیشههای لودویگ فویرباخ در نقد دین
🆔 https://t.me/AntiReligionArchives/296
📝 عنوان: نگاهی به اندیشههای لودویگ فویرباخ در نقد دین
🆔 https://t.me/AntiReligionArchives/296
اما امروزه تصویر واقعی مارکس زیر انبوهی از دژفهمیها و پیشداوریها مدفون شده است؛ آواری که هم «مارکسیستها» و هم مخالفان سرسخت مارکس که نقد او از اقتصاد سرمایهداری را دشمنی با آزادی تفسیر میکنند، بر سر او ریختهاند. به همین دلیل هم امروزه بسیاری از پژوهشگران و کارشناسان در اما امروزه تصویر واقعی مارکس زیر انبوهی از دژفهمیها و پیشداوریها مدفون شده است؛ آواری که هم «مارکسیستها» و هم مخالفان سرسخت مارکس که نقد او از اقتصاد سرمایهداری را دشمنی با آزادی تفسیر میکنند، بر سر او ریختهاند. به همین دلیل هم امروزه بسیاری از پژوهشگران و کارشناسان در خود زادگاه او آلمان تلاش میکنند افکار مارکس را از زیر آوار بیرون کشند و تصویری متفاوت از او ارائه کنند. آنان با انگیزهی دویستمین زادروز مارکس، از او خوانشی نو ارائه میدهند: مارکس به عنوان یک فیلسوف و جامعهشناس و اقتصاددان قرن نوزدهمی که در آثار خود پیش از هر چیز مناسبات زمانهی خود را نقد میکند و میباید او را از همهی تحریفاتی که بعدها تحت عنوان «مارکسیسم» یا «ایسمهای» دیگر، دید ما را نسبت به او مهآلود و ناروشن میکنند رها ساخت؛ تا شاید امروز نیز بتوان در آرای او انگیزهای برای اندیشیدن و تکانهای برای نقد اجتماعی یافت. آری، مارکس با آثار خود حتی امروز هم ما را با پرسشهایی جدی روبرو میکند: آیا بازارهای آزاد، خود بخود به معنی انسانهای آزاد است؟ آیا نامتقارنی اجتماعی و بحرانهایی که در تفکر رقابتی و علایق سودورزانه ریشه دارند، پدیدههای تاسفبار استثنایی در جوامع مبتنی بر اقتصاد سرمایهداری هستند یا وضعیتهایی پایدار و قاعدهمند؟ آیا میتوان به ایجاد جامعهای امید داشت که در آن آدمی بردهی طبیعت یا بردهی ابزارهایی نباشد که خود ساخته است؟ آیا میتوان به بهای نابودی طبیعت، به «رفاه و توسعهی روزافزون» دست یافت؟خود زادگاه او آلمان تلاش میکنند افکار مارکس را از زیر آوار بیرون کشند و تصویری متفاوت از او ارائه کنند. آنان با انگیزهی #دویستمین_زادروز_مارکس، از او خوانشی نو ارائه میدهند: مارکس به عنوان یک #فیلسوف و #جامعهشناس و اقتصاددان قرن نوزدهمی که در آثار خود پیش از هر چیز مناسبات زمانهی خود را نقد میکند و میباید او را از همهی تحریفاتی که بعدها تحت عنوان #مارکسیسم یا «ایسمهای» دیگر، دید ما را نسبت به او مهآلود و ناروشن میکنند رها ساخت؛ تا شاید امروز نیز بتوان در آرای او انگیزهای برای اندیشیدن و تکانهای برای #نقد_اجتماعی یافت.
آری، مارکس با آثار خود حتی امروز هم ما را با پرسشهایی جدی روبرو میکند: آیا بازارهای آزاد، خود بخود به معنی انسانهای آزاد است؟ آیا نامتقارنی اجتماعی و بحرانهایی که در تفکر رقابتی و علایق سودورزانه ریشه دارند، پدیدههای تاسفبار استثنایی در جوامع مبتنی بر #اقتصاد_سرمایهداری هستند یا وضعیتهایی پایدار و قاعدهمند؟ آیا میتوان به ایجاد جامعهای امید داشت که در آن آدمی بردهی طبیعت یا بردهی ابزارهایی نباشد که خود ساخته است؟ آیا میتوان به بهای نابودی طبیعت، به «رفاه و توسعهی روزافزون» دست یافت؟
آری، مارکس با آثار خود حتی امروز هم ما را با پرسشهایی جدی روبرو میکند: آیا بازارهای آزاد، خود بخود به معنی انسانهای آزاد است؟ آیا نامتقارنی اجتماعی و بحرانهایی که در تفکر رقابتی و علایق سودورزانه ریشه دارند، پدیدههای تاسفبار استثنایی در جوامع مبتنی بر #اقتصاد_سرمایهداری هستند یا وضعیتهایی پایدار و قاعدهمند؟ آیا میتوان به ایجاد جامعهای امید داشت که در آن آدمی بردهی طبیعت یا بردهی ابزارهایی نباشد که خود ساخته است؟ آیا میتوان به بهای نابودی طبیعت، به «رفاه و توسعهی روزافزون» دست یافت؟
با این همه، بیمناسبت نمیبینیم در دویستمین زادروز این متفکر و منتقد بزرگ، این نوشتار را با سخنانی از #کارل_پوپر، فیلسوف اتریشی و یکی از جدیترین منتقدان مارکس به پایان بریم که آمیزهای از احترام و همزمان انتقاد نسبت به اوست:
«مارکس شرافتمندانه کوشید تا برای حل ضروریترین مسائل زندگی اجتماعی روشهای عقلی به کار گیرد. تلاش او عمدتا بیتوفیق بود، اما این عدم توفیق تلاش او را بیارج نمیکند. علم از طریق آزمون و خطا پیشرفت میکند. مارکس فراوان آزمود و در اغلب اصول اعتقادی خود به خطا رفت. اما آزمون او بیهوده نبود و چشمان ما را بازتر و بینش ما را تیزتر کرد. بازگشت به جامعهشناسی پیش از مارکس دیگر حتی به تصور هم درنمیآید. همهی نویسندگان عصر نوین، مدیون مارکس هستند، ولو آن که بر دین خود آگاه نباشند، بویژه آنان که با اصول اعتقادی او موافقت ندارند. از جمله خود من که در همین جا و فیالمجلس اقرار میکنم که بحث و فحص من از افلاطون و هگل، از نفوذ افکار مارکس متاثر است.
اگر ما صداقت مارکس را نپذیریم، در حق او بیعدالتی کردهایم. فکر باز، حس واقعبینی و عدم اعتماد او به لفاظی و بویژه بر اخلاقی کردن لفاظی، مارکس را در ردیف متنفذترین رزمندگانی قرار داد که با ریاکاری و قشریت جنگیدهاند. به عقیدهی من، کارل مارکس به علت برخورداری از #صداقت در پیجویی از #حقیقت و #شرافت علمی، یک سر و گردن از بسیاری پیروان خود بالاتر است».
🔚 پایان...
📎 #کارل_مارکس #دویستمین_زادروز_مارکس #مارکسیست #جنبش_کارگری #جزمگرایانه #ایدئولوژیک #انقلاب_صنعتی #فیلسوف #جامعهشناس #مارکسیسم #نقد_اجتماعی #اقتصاد_سرمایهداری #کاپیتال #اندیشیدن #مارکس #کارگر #سوسیالیسم #ایدئولوژی #کارل_پوپر #صداقت #حقیقت #شرافت
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
«مارکس شرافتمندانه کوشید تا برای حل ضروریترین مسائل زندگی اجتماعی روشهای عقلی به کار گیرد. تلاش او عمدتا بیتوفیق بود، اما این عدم توفیق تلاش او را بیارج نمیکند. علم از طریق آزمون و خطا پیشرفت میکند. مارکس فراوان آزمود و در اغلب اصول اعتقادی خود به خطا رفت. اما آزمون او بیهوده نبود و چشمان ما را بازتر و بینش ما را تیزتر کرد. بازگشت به جامعهشناسی پیش از مارکس دیگر حتی به تصور هم درنمیآید. همهی نویسندگان عصر نوین، مدیون مارکس هستند، ولو آن که بر دین خود آگاه نباشند، بویژه آنان که با اصول اعتقادی او موافقت ندارند. از جمله خود من که در همین جا و فیالمجلس اقرار میکنم که بحث و فحص من از افلاطون و هگل، از نفوذ افکار مارکس متاثر است.
اگر ما صداقت مارکس را نپذیریم، در حق او بیعدالتی کردهایم. فکر باز، حس واقعبینی و عدم اعتماد او به لفاظی و بویژه بر اخلاقی کردن لفاظی، مارکس را در ردیف متنفذترین رزمندگانی قرار داد که با ریاکاری و قشریت جنگیدهاند. به عقیدهی من، کارل مارکس به علت برخورداری از #صداقت در پیجویی از #حقیقت و #شرافت علمی، یک سر و گردن از بسیاری پیروان خود بالاتر است».
🔚 پایان...
📎 #کارل_مارکس #دویستمین_زادروز_مارکس #مارکسیست #جنبش_کارگری #جزمگرایانه #ایدئولوژیک #انقلاب_صنعتی #فیلسوف #جامعهشناس #مارکسیسم #نقد_اجتماعی #اقتصاد_سرمایهداری #کاپیتال #اندیشیدن #مارکس #کارگر #سوسیالیسم #ایدئولوژی #کارل_پوپر #صداقت #حقیقت #شرافت
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
محورهای این انتقاد کدامند؟
یکم، نقد علمی و شفاف دانشگاهی و روشنفکر از قرآن یک ضرورت تاریخی است. قرآن مقدس نیست و فقط اسلامگرایان و افراد ناآگاه چنین ادعایی را دارند. مقدس دانستن قرآن در یک فضای عوامانه که خرد انتقادگر ندارد واقعیتی است. ولی روحیه دانشگاهی و علمی هرگز یک نوشته را به متن مقدس و آسمانی تبدیل نمیکند. متاسفانه دانشگاههای ایران فاقد چنین خصوصیتی هستند ولی در محیط علمی دانشگاهی بررسی انتقادی تمامی ادیان یک امر عادی است. در این روحیه دانشگاهی همیشه افکار و نوشتهها به موضوع تحقیقی تبدیل میشوند و نقد باز میشود.
دانشگاهیان ایرانی در خارج کشور بخصوص کسانی که اسلام مسئله تحقیقاتی آنهاست، فرصت آنرا دارند تا نقد خود را تهیه نمایند. البته بسیاری از دانشگاهیان و روشنفکران فرصت طلب و کم جسارت و سیاستمداران گزافه گو به پوپولیسم خطرناک کشیده شدهاند و انتقاد به اسلام و شیعه گری و قرآن را «توهین» به دین توده تلقی میکنند. متاسفانه این درک نازل و پوپولیستی به سقوط فرهنگی جامعه دامن میزند. نقد افکار خرافه گرا و ارتجاعی، «توهین» نیست بلکه بیانگر سلامتی و کیفیت روشنفکری است. پس فرد روشنفکر و دانشگاهی که در این زمینه پژوهش دارند کار انتقادی خود را درباره قرآن و اسلام باید ادامه دهند. ما نیازمند ایجاد یک سنت علمی انتقاد به قرآن و اسلام در دانشگاه و محیط #روشنفکری هستیم و این سنت میتواند با موج پرتوان ترجمه آثار غربی در #نقد_اسلام همراه باشد.
یکم، نقد علمی و شفاف دانشگاهی و روشنفکر از قرآن یک ضرورت تاریخی است. قرآن مقدس نیست و فقط اسلامگرایان و افراد ناآگاه چنین ادعایی را دارند. مقدس دانستن قرآن در یک فضای عوامانه که خرد انتقادگر ندارد واقعیتی است. ولی روحیه دانشگاهی و علمی هرگز یک نوشته را به متن مقدس و آسمانی تبدیل نمیکند. متاسفانه دانشگاههای ایران فاقد چنین خصوصیتی هستند ولی در محیط علمی دانشگاهی بررسی انتقادی تمامی ادیان یک امر عادی است. در این روحیه دانشگاهی همیشه افکار و نوشتهها به موضوع تحقیقی تبدیل میشوند و نقد باز میشود.
دانشگاهیان ایرانی در خارج کشور بخصوص کسانی که اسلام مسئله تحقیقاتی آنهاست، فرصت آنرا دارند تا نقد خود را تهیه نمایند. البته بسیاری از دانشگاهیان و روشنفکران فرصت طلب و کم جسارت و سیاستمداران گزافه گو به پوپولیسم خطرناک کشیده شدهاند و انتقاد به اسلام و شیعه گری و قرآن را «توهین» به دین توده تلقی میکنند. متاسفانه این درک نازل و پوپولیستی به سقوط فرهنگی جامعه دامن میزند. نقد افکار خرافه گرا و ارتجاعی، «توهین» نیست بلکه بیانگر سلامتی و کیفیت روشنفکری است. پس فرد روشنفکر و دانشگاهی که در این زمینه پژوهش دارند کار انتقادی خود را درباره قرآن و اسلام باید ادامه دهند. ما نیازمند ایجاد یک سنت علمی انتقاد به قرآن و اسلام در دانشگاه و محیط #روشنفکری هستیم و این سنت میتواند با موج پرتوان ترجمه آثار غربی در #نقد_اسلام همراه باشد.
دوم، نویسندگان و هنرمندان باید آزادی روحیه خود را علیه خرافه پرستی ادامه دهند و قلم و استعداد خود را فعال نگه دارند. افراد آگاه جامعه تمامی خرافههای امام زمانی و امامگرایی و #آخوندیسم را باید مورد انتقاد قرار دهند. این خرافه پرستی و حاملان آن مبلغ قرآن بوده و به شکلهای پنهان و آشکار، ایدئولوژی وابستگی به قرآن را پخش میکنند. بنابراین افراد آگاه و مسئول در تمام رسانهها میتوانند فعالانه خرافه پرستی و خشونت پروری قرآن را به نقد بکشند.
عوامل #سرکوب و #ترس در جامعه فراوانند و کار انتقادی آگاهان همیشه آسان نمیباشد، بنابراین تولید بحثهای گروهی و سازماندهی نشست انتقادی و یا توسعه #نقد_قرآن و اسلام در شبکههای اجتماعی و رسانهای یک اقدام دلگرم کننده و مهم بشمار میآید. شجاعت و شفافیت دو کیفیت لازم در نقد قرآن است. بحث بر ایجاد جنگ مذهبی نیست، بحث درباره آزادی نقد دین است. برای اسلامگرایان هر انتقادی برابر با جنگ مذهبی است. ما میدانیم که چنین نگاهی جز یک شانتاژ چیز دیگری نیست. دین اسلام دستگاه اعتقادی توتالیتر است و به همین خاطر خواهان سرکوب نقد از دین است. حق طرفداران آزادی است که از اسارت ایدئولوژی بیرون آیند.
عوامل #سرکوب و #ترس در جامعه فراوانند و کار انتقادی آگاهان همیشه آسان نمیباشد، بنابراین تولید بحثهای گروهی و سازماندهی نشست انتقادی و یا توسعه #نقد_قرآن و اسلام در شبکههای اجتماعی و رسانهای یک اقدام دلگرم کننده و مهم بشمار میآید. شجاعت و شفافیت دو کیفیت لازم در نقد قرآن است. بحث بر ایجاد جنگ مذهبی نیست، بحث درباره آزادی نقد دین است. برای اسلامگرایان هر انتقادی برابر با جنگ مذهبی است. ما میدانیم که چنین نگاهی جز یک شانتاژ چیز دیگری نیست. دین اسلام دستگاه اعتقادی توتالیتر است و به همین خاطر خواهان سرکوب نقد از دین است. حق طرفداران آزادی است که از اسارت ایدئولوژی بیرون آیند.
چهارم، باید فرهنگ خود را با فرهنگهای مدرن جهان و تئوریهای فلسفی و جامعه شناختی و تاریخی و بیولوژیکی و اخترشناسی و تکنولوژیکی و سایر تئوریهای علمی، بیش از گذشته پیوند زد. توجه کنیم که کشورهای مسلمان با فقر و دیکتاتوری و تعصب و تروریسم و تقدسگرایی دینی و عقب ماندگی علمی دچارند و این امر در پیوند با ساختار ذهنی دینی است. البته در دمکراسیهای جهان پدیده #دین و #خرافه موجود است ولی به لحاظ ساخت سکولار جامعه و تاریخ خودمختاری و شخصیتی انسانها، امور جامعه بر پایه عقلانیت و دانش و فرهنگ و تجربه میگردد.
در کشورهای اسلامی تقدیر دینی و جایگاه #الله و قدسیت قرآن نقش تعیین کننده دارد. باید از این دین خارج شد و این حقیقت را گفت که ماندگاری در اسلام جز عقب ماندگی و درماندگی خرد نتیجه دیگری ندارد. حکومت ایران اسلامی است، قوانین ایران اسلامی و فقهی است، مناسبات اجتماعی مردمان آغشته به اسلام زدگی است، و تباهیهای جامعه گسترده است. گفتن خروج از دین آسان است ولی امری بسیار دشوار و چه بسا نشدنی باشد. ولی در اینجا منظور آن است که قوای فکری روشنفکری و هنرمندانه از ممنوعیت دینی خارج شده و به انتقاد وسیع رو بیاورند. دین قرآنی جامعه را فلج کرده و روشنفکر و سیاستمدار را مچاله کرده است. خارج شدن از چنین وضعیتی یک چالش بزرگ است. آزادمنشی فکری در جامعه به فرهنگ انتقادی دامن میزند و این امر پویایی سکولاریسم فکری را در پی خواهد داشت.
روشن است که باور دینی در اعماق رفتار و ذهن آدمی ریشه دارد و یک پدیده بسیار ژرف است. حال این واقعیت مانع مبارزه فکری برای گسترش آزادی اندیشه نباید باشد. حرف من در اینجا با فرهیختگان است. افراد آگاه و روشنفکران آزاد و فرهیختگان ایرانی نباید توسط اسلام و قرآن در فلجی باقی بمانند. آنها نباید به دام نواندیشان دینی و تبلیغات «اسلام رحمانی» بیافتند. قرآن، راهنمای سقوط ماست. جامعه ما به یک فرهنگ سازی بزرگ نیازمند است و این فرهنگ سازی با انتقاد به دین و قرآن گره خورده است.
🔚 پایان...
📎 #کتاب_مقدس #قرآن #تقدسگرایی #ایدئولوژی #دین #الله #محمد #تاریخ #تجاوز #تعرض #خودبیگانگی #شیعه_گری #خرافات #ایران #تقوا #احساس_گناه #خشونت #ترور #جامعه_شناسی #احکام_قرآنی #عقب_ماندگی #آخوندیسم #نقد_اسلام #نقد_قرآن #روشنگری
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
در کشورهای اسلامی تقدیر دینی و جایگاه #الله و قدسیت قرآن نقش تعیین کننده دارد. باید از این دین خارج شد و این حقیقت را گفت که ماندگاری در اسلام جز عقب ماندگی و درماندگی خرد نتیجه دیگری ندارد. حکومت ایران اسلامی است، قوانین ایران اسلامی و فقهی است، مناسبات اجتماعی مردمان آغشته به اسلام زدگی است، و تباهیهای جامعه گسترده است. گفتن خروج از دین آسان است ولی امری بسیار دشوار و چه بسا نشدنی باشد. ولی در اینجا منظور آن است که قوای فکری روشنفکری و هنرمندانه از ممنوعیت دینی خارج شده و به انتقاد وسیع رو بیاورند. دین قرآنی جامعه را فلج کرده و روشنفکر و سیاستمدار را مچاله کرده است. خارج شدن از چنین وضعیتی یک چالش بزرگ است. آزادمنشی فکری در جامعه به فرهنگ انتقادی دامن میزند و این امر پویایی سکولاریسم فکری را در پی خواهد داشت.
روشن است که باور دینی در اعماق رفتار و ذهن آدمی ریشه دارد و یک پدیده بسیار ژرف است. حال این واقعیت مانع مبارزه فکری برای گسترش آزادی اندیشه نباید باشد. حرف من در اینجا با فرهیختگان است. افراد آگاه و روشنفکران آزاد و فرهیختگان ایرانی نباید توسط اسلام و قرآن در فلجی باقی بمانند. آنها نباید به دام نواندیشان دینی و تبلیغات «اسلام رحمانی» بیافتند. قرآن، راهنمای سقوط ماست. جامعه ما به یک فرهنگ سازی بزرگ نیازمند است و این فرهنگ سازی با انتقاد به دین و قرآن گره خورده است.
🔚 پایان...
📎 #کتاب_مقدس #قرآن #تقدسگرایی #ایدئولوژی #دین #الله #محمد #تاریخ #تجاوز #تعرض #خودبیگانگی #شیعه_گری #خرافات #ایران #تقوا #احساس_گناه #خشونت #ترور #جامعه_شناسی #احکام_قرآنی #عقب_ماندگی #آخوندیسم #نقد_اسلام #نقد_قرآن #روشنگری
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
با این همه، تسلط نیچه بر زبان، لحن شاعرانه و قدرت واژهپردازی و روش ویژهای که برای بیان اندیشههای ژرف خود به کار میبرد، کار را برای فهمیدن او دشوار و برای نوشتن دربارهی او دشوارتر میکند. از این منظر طبعا پرداختن به اندیشههای نیچه در حوزهی #نقد_دین و #متافیزیک، آن هم در یادداشتی کوتاه، کاری دشوار و همواره با خطر ناکامی همراه است. بنابراین باید این نوشتار را نیز فقط تلاشی برای برداشتن گام کوچکی در جهت نزدیکتر شدن به «میدان منازعه» ارزیابی کرد و نه بیشتر.
نیچه از زبان #زرتشت خود میگوید: «اگر خدایان وجود داشتند، من چگونه میتوانستم تحمل کنم که خدا نباشم؟». تفکر نیچه همزمان آموزههای دینی تئولوژی مسیحی و متافیزیک را نشانه میگیرد. اوج این معارضه در تمثیلی به نام «آدم دیوانه» بازتاب یافته که نیچه در آن مرگ خدا را اعلام کرده است و ما در پایان این نوشتار به آن بازخواهیم گشت. ولی در آغاز اشارههایی گذرا به اندیشههای نیچه در نقد مسیحیت.
نیچه از زبان #زرتشت خود میگوید: «اگر خدایان وجود داشتند، من چگونه میتوانستم تحمل کنم که خدا نباشم؟». تفکر نیچه همزمان آموزههای دینی تئولوژی مسیحی و متافیزیک را نشانه میگیرد. اوج این معارضه در تمثیلی به نام «آدم دیوانه» بازتاب یافته که نیچه در آن مرگ خدا را اعلام کرده است و ما در پایان این نوشتار به آن بازخواهیم گشت. ولی در آغاز اشارههایی گذرا به اندیشههای نیچه در نقد مسیحیت.
با مرگ خدا، اوج نیهیلیسم فرارسیده است. ولی کسانی که او را کشتهاند ـ یعنی کسانی که به او باور ندارند ـ هنوز درنیافتهاند که مرگ خدا چه معنایی دارد. به راستی مرگ خدا چه معنایی دارد؟ وقتی آدمی پاسخ این پرسش را نمیداند، به طریق اولی نمیداند چگونه میتوان ارزشهای تازه آفرید.
آری، خدا به مثابه والاترین ارزش مرده است، ولی نتیجهی نیهیلیستی مرگ او فقط هشیاری آدمی نیست، بلکه آدمی همچنین «آنجهان» را باخته است، بدون آنکه «اینجهان» را برده باشد. نیچه اما میخواهد از گذرگاه چیرگی بر نیهیلیسم ما را با هنری آشنا کند که با کمک آن بتوان هنگام باختن برد. او میخواهد با قدرت اندیشهی خود نیروی همهی تلاشها، شورها و احساساتی را که آدمی با «آنجهان» پیوند زده بود آزاد سازد و در خدمت زندگی قرار دهد. او میخواهد با فلسفهی خود به آدمیان بیاموزد که چگونه میتوان پس از چشم برگرفتن از آسمان، «به زمین وفادار ماند» و با «بازسنجی همهی ارزشها»، ارزشهای تازه آفرید.
📚دنیا دیگر با قواعد خدا نمیچرخد
🔚 پایان...
📎 #فریدریش_نیچه #اندیشه #فرهنگ #اخلاق #موسیقی #ادبیات #تاریخ #نقد_دین #زرتشت #تبارشناسی_اخلاق #اخلاق_بندگی #نیچه #دجال #مسیحیت #یهودیت #عیسی #روانشناسی #متعصبان_دینی #شک_گرایی #کلیسا #دین #فلسفه #متافیزیک #حقیقت #مرگ_خدا #نیهیلیسم
آری، خدا به مثابه والاترین ارزش مرده است، ولی نتیجهی نیهیلیستی مرگ او فقط هشیاری آدمی نیست، بلکه آدمی همچنین «آنجهان» را باخته است، بدون آنکه «اینجهان» را برده باشد. نیچه اما میخواهد از گذرگاه چیرگی بر نیهیلیسم ما را با هنری آشنا کند که با کمک آن بتوان هنگام باختن برد. او میخواهد با قدرت اندیشهی خود نیروی همهی تلاشها، شورها و احساساتی را که آدمی با «آنجهان» پیوند زده بود آزاد سازد و در خدمت زندگی قرار دهد. او میخواهد با فلسفهی خود به آدمیان بیاموزد که چگونه میتوان پس از چشم برگرفتن از آسمان، «به زمین وفادار ماند» و با «بازسنجی همهی ارزشها»، ارزشهای تازه آفرید.
📚دنیا دیگر با قواعد خدا نمیچرخد
🔚 پایان...
📎 #فریدریش_نیچه #اندیشه #فرهنگ #اخلاق #موسیقی #ادبیات #تاریخ #نقد_دین #زرتشت #تبارشناسی_اخلاق #اخلاق_بندگی #نیچه #دجال #مسیحیت #یهودیت #عیسی #روانشناسی #متعصبان_دینی #شک_گرایی #کلیسا #دین #فلسفه #متافیزیک #حقیقت #مرگ_خدا #نیهیلیسم
در رژیم اسلامی، علاوه بر هر سنگ و چوب و استخوان مردههای هزاران ساله که در بیابانها یافت شده و گنبدی بر آن نهادهاند و مقدسات ساختهاند، امور و پدیدههای معمول و عادی بشری نیز مقدس شده است. شهر مقدس، نظام مقدس، دفاع مقدس… بنابراین و به عنوان مثال، اگر گفته شود که "قـُم" شهر کثیفی است لابد به مقدسات توهین شده است. و با جنگ که از پدیدههای زشت بشری است، قابل نقد و انتقاد نیست. هیچکس نباید درباره هشت سال نکبت و ویرانی و جنایات جنگ جمهوری [حکومت] اسلامی با عراق حرف بزند. اینکه یک فرقه جاهلانهیِ مذهبی، برای خود مقدسین و مقدسات بی شماری ساخته و پرداخته است، نه برای اعضای آن فرقه امتیازی محسوب میشود و نه برای دیگران مسئولیتی به همراه دارد.
هیچ اتهامی به اندازه اتهام “توهین به مقدسات” سخن لغو و یاوه و مهملی نیست. مقدسات در رژیم اسلامی سنگری است که حاکمان و صاحبان قدرت پشت آن پنهان شده و با آزادی و حقوق بشر میجنگند. از طرفی، سنگ و چوب و کتاب و کلام و استخوان مردههای هزاران ساله ملک طلق هیچکس نیست. هیچکس وکیل مقدسات نیست، هیچکس وکیل قرآن نیست، وکیل نبی نیست. #قرآن نیز به مانند میلیونها عنوان کتاب دیگر، نمیتواند از چون و چرا و از #شک و #نقد و بررسی مُبرا و بدور باشد.
هر چند توهین به کتاب شفای ابنسینا وکتاب سیاستِ ارسطو محلی از اعراب دارد، در آن صورت توهین به کتاب قرآن نیز دارای معنی است. اینکه اعضای یک فرقهی مذهبی کتاب دینی خود را مقدس و آسمانی بپندارند، برای دیگران وظیفهای به همراه نمیآورد، در آسمان چاپخانهای وجود ندارد که کتاب تولید کند؟! با آسمانی خواندن یک کتاب و یک متن هیچ چیز تغییر نمیکند!
هیچ اتهامی به اندازه اتهام “توهین به مقدسات” سخن لغو و یاوه و مهملی نیست. مقدسات در رژیم اسلامی سنگری است که حاکمان و صاحبان قدرت پشت آن پنهان شده و با آزادی و حقوق بشر میجنگند. از طرفی، سنگ و چوب و کتاب و کلام و استخوان مردههای هزاران ساله ملک طلق هیچکس نیست. هیچکس وکیل مقدسات نیست، هیچکس وکیل قرآن نیست، وکیل نبی نیست. #قرآن نیز به مانند میلیونها عنوان کتاب دیگر، نمیتواند از چون و چرا و از #شک و #نقد و بررسی مُبرا و بدور باشد.
هر چند توهین به کتاب شفای ابنسینا وکتاب سیاستِ ارسطو محلی از اعراب دارد، در آن صورت توهین به کتاب قرآن نیز دارای معنی است. اینکه اعضای یک فرقهی مذهبی کتاب دینی خود را مقدس و آسمانی بپندارند، برای دیگران وظیفهای به همراه نمیآورد، در آسمان چاپخانهای وجود ندارد که کتاب تولید کند؟! با آسمانی خواندن یک کتاب و یک متن هیچ چیز تغییر نمیکند!
به واقع اگر در دنیا و در هستی انسان، چیزی و امر و پدیدهای مقدس پنداشته شود که به هیچ بهانه و توجیه و تفسیری قابل تعرض نباشد و در همه حال میباید گرامی داشته شود، به یقین که آن واقعیت، جان انسان است، آن چیز زندگی است، در صورتیکه در آیین و آموزه اُقتلو اُقتلو، بیمقدار و بیارزشترین واقعیت و پدیده هستی جان انسان و زندگی اوست. اعدام و تیرباران و دار زدن و ترور و قصاص و دست و پا بریدن و چشم درآوردن، تازیانه زدن به تن ِانسان و سنگسار وجود ِنازنین انسان، جزو اصول حیاتی و اساس و رمز پایداری و ماندگاری آیین اُقتلو اُقتلو است.
🔚 پایان...
📎 #توهین_به_مقدسات #مرتد #کافر #دگراندیشان #سب_النبی #حکومت_اسلامی #اسلام #ایدئولوژی #استبداد_دینی #حریم_خصوصی #مقدسات #قرآن #شک #نقد #مقدس #نماینده_خدا #اقلیت_های_دینی
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
🔚 پایان...
📎 #توهین_به_مقدسات #مرتد #کافر #دگراندیشان #سب_النبی #حکومت_اسلامی #اسلام #ایدئولوژی #استبداد_دینی #حریم_خصوصی #مقدسات #قرآن #شک #نقد #مقدس #نماینده_خدا #اقلیت_های_دینی
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives