اما امروزه تصویر واقعی مارکس زیر انبوهی از دژفهمیها و پیشداوریها مدفون شده است؛ آواری که هم «مارکسیستها» و هم مخالفان سرسخت مارکس که نقد او از اقتصاد سرمایهداری را دشمنی با آزادی تفسیر میکنند، بر سر او ریختهاند. به همین دلیل هم امروزه بسیاری از پژوهشگران و کارشناسان در اما امروزه تصویر واقعی مارکس زیر انبوهی از دژفهمیها و پیشداوریها مدفون شده است؛ آواری که هم «مارکسیستها» و هم مخالفان سرسخت مارکس که نقد او از اقتصاد سرمایهداری را دشمنی با آزادی تفسیر میکنند، بر سر او ریختهاند. به همین دلیل هم امروزه بسیاری از پژوهشگران و کارشناسان در خود زادگاه او آلمان تلاش میکنند افکار مارکس را از زیر آوار بیرون کشند و تصویری متفاوت از او ارائه کنند. آنان با انگیزهی دویستمین زادروز مارکس، از او خوانشی نو ارائه میدهند: مارکس به عنوان یک فیلسوف و جامعهشناس و اقتصاددان قرن نوزدهمی که در آثار خود پیش از هر چیز مناسبات زمانهی خود را نقد میکند و میباید او را از همهی تحریفاتی که بعدها تحت عنوان «مارکسیسم» یا «ایسمهای» دیگر، دید ما را نسبت به او مهآلود و ناروشن میکنند رها ساخت؛ تا شاید امروز نیز بتوان در آرای او انگیزهای برای اندیشیدن و تکانهای برای نقد اجتماعی یافت. آری، مارکس با آثار خود حتی امروز هم ما را با پرسشهایی جدی روبرو میکند: آیا بازارهای آزاد، خود بخود به معنی انسانهای آزاد است؟ آیا نامتقارنی اجتماعی و بحرانهایی که در تفکر رقابتی و علایق سودورزانه ریشه دارند، پدیدههای تاسفبار استثنایی در جوامع مبتنی بر اقتصاد سرمایهداری هستند یا وضعیتهایی پایدار و قاعدهمند؟ آیا میتوان به ایجاد جامعهای امید داشت که در آن آدمی بردهی طبیعت یا بردهی ابزارهایی نباشد که خود ساخته است؟ آیا میتوان به بهای نابودی طبیعت، به «رفاه و توسعهی روزافزون» دست یافت؟خود زادگاه او آلمان تلاش میکنند افکار مارکس را از زیر آوار بیرون کشند و تصویری متفاوت از او ارائه کنند. آنان با انگیزهی #دویستمین_زادروز_مارکس، از او خوانشی نو ارائه میدهند: مارکس به عنوان یک #فیلسوف و #جامعهشناس و اقتصاددان قرن نوزدهمی که در آثار خود پیش از هر چیز مناسبات زمانهی خود را نقد میکند و میباید او را از همهی تحریفاتی که بعدها تحت عنوان #مارکسیسم یا «ایسمهای» دیگر، دید ما را نسبت به او مهآلود و ناروشن میکنند رها ساخت؛ تا شاید امروز نیز بتوان در آرای او انگیزهای برای اندیشیدن و تکانهای برای #نقد_اجتماعی یافت.
آری، مارکس با آثار خود حتی امروز هم ما را با پرسشهایی جدی روبرو میکند: آیا بازارهای آزاد، خود بخود به معنی انسانهای آزاد است؟ آیا نامتقارنی اجتماعی و بحرانهایی که در تفکر رقابتی و علایق سودورزانه ریشه دارند، پدیدههای تاسفبار استثنایی در جوامع مبتنی بر #اقتصاد_سرمایهداری هستند یا وضعیتهایی پایدار و قاعدهمند؟ آیا میتوان به ایجاد جامعهای امید داشت که در آن آدمی بردهی طبیعت یا بردهی ابزارهایی نباشد که خود ساخته است؟ آیا میتوان به بهای نابودی طبیعت، به «رفاه و توسعهی روزافزون» دست یافت؟
آری، مارکس با آثار خود حتی امروز هم ما را با پرسشهایی جدی روبرو میکند: آیا بازارهای آزاد، خود بخود به معنی انسانهای آزاد است؟ آیا نامتقارنی اجتماعی و بحرانهایی که در تفکر رقابتی و علایق سودورزانه ریشه دارند، پدیدههای تاسفبار استثنایی در جوامع مبتنی بر #اقتصاد_سرمایهداری هستند یا وضعیتهایی پایدار و قاعدهمند؟ آیا میتوان به ایجاد جامعهای امید داشت که در آن آدمی بردهی طبیعت یا بردهی ابزارهایی نباشد که خود ساخته است؟ آیا میتوان به بهای نابودی طبیعت، به «رفاه و توسعهی روزافزون» دست یافت؟
با این همه، بیمناسبت نمیبینیم در دویستمین زادروز این متفکر و منتقد بزرگ، این نوشتار را با سخنانی از #کارل_پوپر، فیلسوف اتریشی و یکی از جدیترین منتقدان مارکس به پایان بریم که آمیزهای از احترام و همزمان انتقاد نسبت به اوست:
«مارکس شرافتمندانه کوشید تا برای حل ضروریترین مسائل زندگی اجتماعی روشهای عقلی به کار گیرد. تلاش او عمدتا بیتوفیق بود، اما این عدم توفیق تلاش او را بیارج نمیکند. علم از طریق آزمون و خطا پیشرفت میکند. مارکس فراوان آزمود و در اغلب اصول اعتقادی خود به خطا رفت. اما آزمون او بیهوده نبود و چشمان ما را بازتر و بینش ما را تیزتر کرد. بازگشت به جامعهشناسی پیش از مارکس دیگر حتی به تصور هم درنمیآید. همهی نویسندگان عصر نوین، مدیون مارکس هستند، ولو آن که بر دین خود آگاه نباشند، بویژه آنان که با اصول اعتقادی او موافقت ندارند. از جمله خود من که در همین جا و فیالمجلس اقرار میکنم که بحث و فحص من از افلاطون و هگل، از نفوذ افکار مارکس متاثر است.
اگر ما صداقت مارکس را نپذیریم، در حق او بیعدالتی کردهایم. فکر باز، حس واقعبینی و عدم اعتماد او به لفاظی و بویژه بر اخلاقی کردن لفاظی، مارکس را در ردیف متنفذترین رزمندگانی قرار داد که با ریاکاری و قشریت جنگیدهاند. به عقیدهی من، کارل مارکس به علت برخورداری از #صداقت در پیجویی از #حقیقت و #شرافت علمی، یک سر و گردن از بسیاری پیروان خود بالاتر است».
🔚 پایان...
📎 #کارل_مارکس #دویستمین_زادروز_مارکس #مارکسیست #جنبش_کارگری #جزمگرایانه #ایدئولوژیک #انقلاب_صنعتی #فیلسوف #جامعهشناس #مارکسیسم #نقد_اجتماعی #اقتصاد_سرمایهداری #کاپیتال #اندیشیدن #مارکس #کارگر #سوسیالیسم #ایدئولوژی #کارل_پوپر #صداقت #حقیقت #شرافت
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
«مارکس شرافتمندانه کوشید تا برای حل ضروریترین مسائل زندگی اجتماعی روشهای عقلی به کار گیرد. تلاش او عمدتا بیتوفیق بود، اما این عدم توفیق تلاش او را بیارج نمیکند. علم از طریق آزمون و خطا پیشرفت میکند. مارکس فراوان آزمود و در اغلب اصول اعتقادی خود به خطا رفت. اما آزمون او بیهوده نبود و چشمان ما را بازتر و بینش ما را تیزتر کرد. بازگشت به جامعهشناسی پیش از مارکس دیگر حتی به تصور هم درنمیآید. همهی نویسندگان عصر نوین، مدیون مارکس هستند، ولو آن که بر دین خود آگاه نباشند، بویژه آنان که با اصول اعتقادی او موافقت ندارند. از جمله خود من که در همین جا و فیالمجلس اقرار میکنم که بحث و فحص من از افلاطون و هگل، از نفوذ افکار مارکس متاثر است.
اگر ما صداقت مارکس را نپذیریم، در حق او بیعدالتی کردهایم. فکر باز، حس واقعبینی و عدم اعتماد او به لفاظی و بویژه بر اخلاقی کردن لفاظی، مارکس را در ردیف متنفذترین رزمندگانی قرار داد که با ریاکاری و قشریت جنگیدهاند. به عقیدهی من، کارل مارکس به علت برخورداری از #صداقت در پیجویی از #حقیقت و #شرافت علمی، یک سر و گردن از بسیاری پیروان خود بالاتر است».
🔚 پایان...
📎 #کارل_مارکس #دویستمین_زادروز_مارکس #مارکسیست #جنبش_کارگری #جزمگرایانه #ایدئولوژیک #انقلاب_صنعتی #فیلسوف #جامعهشناس #مارکسیسم #نقد_اجتماعی #اقتصاد_سرمایهداری #کاپیتال #اندیشیدن #مارکس #کارگر #سوسیالیسم #ایدئولوژی #کارل_پوپر #صداقت #حقیقت #شرافت
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives