ΑпτiгeligioпΑгcives
209 subscribers
107 photos
2 videos
42 files
58 links
✍🏼 Text channel: @AntiReligion

Scientific,
historical
philosophical
psychology
sociology and ...
.
.
.
Download Telegram
فرمانروایان دوزخ مدت ده قرن با مغزهای جوان مبارزه کرده، آنها را له و خمیر نموده و مرهم سردوشی های خود نمودند ولی عاقبت مغز آهنگری که جوان مانده بود و تمام عمر با آتش سرو کار داشت از آتش غضب خداوند دوزخ واهمه ننموده یک مرتبه طغیان نموده، چرم پاره ای که سال ها با صدای پتک و زبانه ی آتش مانوس بود بیرق فتح و ظفر قرار داد. در آن روز هنوز در جمجمه ها مغز و رگ ها خون یافت می شد، جهنم هنوز جهنم نشده بود.

مردم طغیان کردند، خونِ خونخواران را ریخته و مغزِ مغزکُشان را پریشان نمودند!
مَلِک دوزخ منکوب و مغلوب شده و در میان کوهی که پس از قرن ها هنوز از دهانه آن دود دل مظلومانی که مغزشان مرهم شانه های او شده بود، به هوا می رود محبوس گردید.

#انقلاب بر استبداد غالب شد و پیشوای انقلابیون فرشته ای را که از ترس ملکِ دوزخ به کوه ها فرار کرده بود، برتخت فرمانروایی نشانیده، خود از پی کار خود رفت.
پیشوای انقاب با این عمل خود نشان داد که طغیان او طغیان نور برعلیه ظلمت و فرشته بر علیه دیو بوده، و او از خود هیچ اراده و نظر شخصی نداشته است.
او آهنگری بیش نیست خدای خوبی او را برگزیده تا اهریمن ظلم را از جایگاه فرشتگان دور نموده دوباره تخت و تاج را تسلیم فرشته نماید.
علل ضعف و #نادانی ما زیاد است اولا وضعیت جغرافیایی و طبیعی کشور ما طوریست که مردم متفرق هستند…

دومین علت ضعف و نادانی ما که از اولی سرچشمه گرفته، نفاق و اختلاف رای و عقیده و مسلک و #مذهب است.
فِرَق مختلف شیعه ، سنی، زیدی، صوفی، دهری، نعمتی، حیدری، بابی، ازلی، بهایی و مسلک و مرام های متنوع و #خرافات و اوهام و #تعصبات_جاهلانه ای که دامنگیر هر یک از پیروان این مذاهب و فرق مختلف است بیشتر سبب تفرقه اهالی کشور شده دوری و فاصله طبیعی و جغرافیایی را با دوری و فاصله روح ها و قلب ها توام نموده….

سومین علت که بعقیده ی من علت العلل و سبب اصلی ضعف و نادانی ماست، عدم آزادی و قیود مختلفی است که مردم این کشور را ترسو و چشم و گوش بسته، ریاکار، مزدور، دروغگو و حقه باز بار آورده است. مردم این کشور در هیچ عصر و هیچ زمانی آزادی بمعنای حقیقی خود نداشته اند، مذهب رسمی این مملکت که مذهب اسلام است به زور شمشیر به آنها قبولانده شده و نُه دَهم ایرانیانی که ابتدا قبول اسلام کرده اند از ترس اعراب و برای نپرداخن جزیه و غرامت و همرنگی با فاتحان بوده است.

حکومت و سلطنت این کشور همیشه بدست یک عده راهزن و یغماگری بوده است که ابتدا در بیابانها علم طغیان بر علیه حکومتی که آنهم با همین سابقه بر سرکار آمده برافراشته اند اگر مغلوب و منکوب گشته اند حکومت وقت بعنوان دفع اشرار مرم را به گرفتن جشن وادار نموده و اگر فاتح شده اند و حکومت مغلوب شده، مردم به پیشواز آنها رفته و برای فتح و غلبه آنها شادی نموده اند.

در هر حال حکومت ایران هیچوقت حکومت ملی و قانونی نبوده و همیشه این ملت بینوا در زیر مهمیز و فشار یک عده ماجراجو و غارتگر یا اولاد و جانشینان آنها بوده اند.

به این ترتیب ایرانی بینوا نه در انتخاب مذهب و نه در انتخاب حکومت و نه در اظهار عقیده و نه در اعمال و افکار خود مختار و آزاد نبوده و همیشه ما بین دو سر زنجیری که یک سر آن بدست #روحانیون و سر دیگر در دست #حکومت بوده در حال احتضار و خفقان بوده اند!
 
پیشوایی یک روحانی ریاکار و مزّور کافی است تا روح دیانت و خداپرستی و نیکوکاری را در جامعه فاسد نموده و حکومت یک سلطان طماع و خونخوار مکفی است که سراسر کشور را به دزدی و آدم کشی آلوده نماید. یک وزیر جنگ خائن بیش از صد لشگر دشمن به انحطاط و ضعف کشور کمک می کند و یک رییس فرهنگ گیج بهتر از صد دستگاه تبلیغاتی خصم به نادانی و جهل جامعه خدمت می نماید!

📚 https://t.me/AntiReligion/118

🔚 پایان...

📎 #گل_هایی_که_در_جهنم_می_رویند #محمد_مسعود #مرد_امروز #عذاب_عبدی #ملک_دوزخ #بدبختی #رنج #ریاکاری #جهنم #دروغ #فردا #خون #طلا #هرج_و_مرج #استبداد #انقلاب #منجلاب #عدالت #آزادی #مغز_جوان #نادانی #مذهب #خرافات #تعصبات_جاهلانه #روحانیون #حکومت
🗂 @AntiReligionArchives
اما مارکس یک متفکر توتالیتر نبود. او تصریح کرده بود که: «من یک #مارکسیست نیستم»! معنی این سخن آن بود که مارکس هیچ «ایسمی» را برنمی‌تابید و با ایجاد نظامی #جزمگرایانه و #ایدئولوژیک از افکار خود مخالف بود. مارکس پیش از هر چیز متفکری منتقد و فرزند زمانه‌ی خود، یعنی عصر #انقلاب_صنعتی بود و می‌خواست نابسامانی‌های اجتماعی و سیاسی این عصر را زیر تازیانه‌ی نقد بگیرد. در آثار مارکس ـ و بویژه آثار دوره‌ی جوانی او ـ عشق به آزادی و رهایی انسان موج می‌زند. دفاع او از آزادی مطبوعات و استدلال‌های او در حقانیت دولت سکولار بی‌مانند است و باعث پیگرد و آوارگی او از میهنش شد. مارکس در زمان حیات خود مرتکب هیچ کار خلاف و غیرقانونی نشد. همچنین بر خلاف تصور عمومی، مارکس دشمن ثروت نبود، بلکه حتی آن را ستایش می‌کرد. مارکس دشمن فقر بود و ثروت را بدون فقر می‌خواست.
با این همه، بی‌مناسبت نمی‌بینیم در دویستمین زادروز این متفکر و منتقد بزرگ، این نوشتار را با سخنانی از #کارل_پوپر، فیلسوف اتریشی‌ و یکی از جدی‌ترین منتقدان مارکس به پایان بریم که آمیزه‌ای از احترام و همزمان انتقاد نسبت به اوست:

«مارکس شرافتمندانه کوشید تا برای حل ضروری‌ترین مسائل زندگی اجتماعی روش‌های عقلی به کار گیرد. تلاش او عمدتا بی‌توفیق بود، اما این عدم توفیق تلاش او را بی‌ارج نمی‌کند. علم از طریق آزمون و خطا پیشرفت می‌کند. مارکس فراوان آزمود و در اغلب اصول اعتقادی خود به خطا رفت. اما آزمون او بیهوده نبود و چشمان ما را بازتر و بینش ما را تیزتر کرد. بازگشت به جامعه‌شناسی پیش از مارکس دیگر حتی به تصور هم درنمی‌آید. همه‌ی نویسندگان عصر نوین، مدیون مارکس هستند، ولو آن که بر دین خود آگاه نباشند، بویژه آنان که با اصول اعتقادی او موافقت ندارند. از جمله خود من که در همین جا و فی‌المجلس اقرار می‌کنم که بحث و فحص من از افلاطون و هگل، از نفوذ افکار مارکس متاثر است.

اگر ما صداقت مارکس را نپذیریم، در حق او بی‌عدالتی کرده‌ایم. فکر باز، حس واقع‌بینی و عدم اعتماد او به لفاظی و بویژه بر اخلاقی کردن لفاظی، مارکس را در ردیف متنفذترین رزمندگانی قرار داد که با ریاکاری و قشریت جنگیده‌اند. به عقیده‌ی من، کارل مارکس به علت برخورداری از #صداقت در پی‌جویی از #حقیقت و #شرافت علمی، یک سر و گردن از بسیاری پیروان خود بالاتر است».

🔚 پایان...

📎 #کارل_مارکس #دویستمین_زادروز_مارکس #مارکسیست #جنبش_کارگری #جزمگرایانه #ایدئولوژیک #انقلاب_صنعتی #فیلسوف #جامعه‌شناس #مارکسیسم #نقد_اجتماعی #اقتصاد_سرمایه‌داری #کاپیتال #اندیشیدن #مارکس #کارگر #سوسیالیسم #ایدئولوژی #کارل_پوپر #صداقت #حقیقت #شرافت
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
كتاب نیمی از آسمان از زبان كسانی كه آن روزها را دیده بودند تصویرهای تكان دهنده ای از وضعیت زنان قبل از #انقلاب ارائه می دهد. اما این كتاب فقط حكایت رنج های زنان نیست. بلكه نشان می دهد كه همین زنان فرودست چگونه موفق شدند شرایط را عوض كنند، به صحنه مبارزه سیاسی و اجتماعی قدم بگذارند، انقلاب كنند و به سازندگان جامعه و تاریخ تبدیل شوند.

خواندن این كتاب برای ما كه در جامعه خود از كودكی با #ستم_جنسیتی دست به گریبانیم و به محض اینكه دست چپ و راستمان را می شناسیم با #مردسالاری و #پدرسالاری و با چماق و تازیانه دولت و قوانین مدنی و شرعی و #سنت و #دین بر سرمان می كوبند، بسیار جالب و آموزنده است. برای ما كه می بینیم دیو فقر و ستم، ده ها هزار دختر جوان را به تن فروشی واداشته است، برای ما كه هزاران نفرمان قربانی قتل های ناموسی و خودكشی ها شده ایم، برای ما كه ممنوعیت معاشرت و عشق را تجربه كرده ایم و #ازدواج_ناخواسته به واقعه ای ناگزیر در زندگی اكثریتمان تبدیل شده، روبرو شدن با تجربه مشابه زنان چینی و فهمیدن اینکه چگونه دست به #تغییر_ریشه_ای شرایط زندگیشان زدند، بسیار هیجان آور است.

در ادامه معرفی این اثر ارزشمند بخش هایی از کتاب فوق را برای همراهان آماده کردیم و در پایان نسخه الکترونیکی آن را جهت دانلود و مطالعه در دسترس علاقمندان قرار دادیم. این كتاب را همه باید بخوانیم، بر سر نكاتش فكر كنیم و به بحث بگذاریم و آموزه هایش را در مبارزه برای كسب رهایی بكار بگیریم...
#تجربه_ما

ما در تجربه اسارت خود در جمهوری اسلامی بارها با این استدلال حكومتیان و تئوریسین های مردسالار روبرو شده ایم كه #حق، حق است. #عدالت، عدالت است. #قانون، قانون است و بیطرف است و زن و مرد نمی شناسد! نیمی از آسمان با نگاه به قوانین مدنی چین انقلابی، پوچی و عوامفریبانه بودن این قبیل استدلالات را خوب نشان می دهد و به ما می گوید كه لازمه رفع #ستم و #نابرابری، تدوین قوانین تبعیض آمیز و نابرابر مثبت به نفع ستمدیدگان است. در جامعه ای كه اسیر نابرابری و #تبعیض_جنسیتی علیه زنان است، تنها قوانینی می تواند عادلانه باشد و به رفع ستمدیدگی و فرودستی زنان كمك كند كه به ضرر موقعیت برتر مردان در همه زمینه ها باشد.

#نیمی_از_آسمان، موضوع قانون و جنسیت را در زمینه هایی مثل اشتغال و دستمزد، آموزش و پرورش، خانواده و ازدواج و طلاق، روابط جنسی قبل از ازدواج و سقط جنین بررسی می كند.

احتیاج نیست كه ما با همه نظراتی كه #كلودی_بوروایل مطرح می كند موافق باشیم یا كل تجربه چین انقلابی در این زمینه را بی كم و كاست بدانیم. مساله اینست كه كتاب نیمی از آسمان ما را با به عمل درآمدن افکار پیشرو و انقلابی در مناسبات چند صد میلیون زن و مرد آشنا می كند و دریچه های بیشماری را به روی ما می گشاید تا بتوانیم گسترده تر و عمیق تر به یك مساله مهم اجتماعی و طبقاتی یعنی مساله #زن نگاه كنیم.

📚 https://t.me/AntiReligion/140

🔚 پایان...

📎 #نیمی_از_آسمان #كلودی_بوروایل #زن #زنان #چین #انقلاب #ستم_جنسیتی #مردسالاری #دین #ازدواج_ناخواسته #رادیکال #تغییر_ریشه_ای #فرهنگ_جنسی #سركوب_جنسی #سرمايه_داری #پرولتاريا #خانه_داری #پختن #شستن #عشق #نياز_مادی #استقلال_اقتصادی #سرمايه_داری #پيوندهای_داوطلبانه #بورژوازی #تبعیض_جنسیتی
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
ظاهراً در اوایل #انقلاب مردی را به زندان می‌آورند که وقتی از او می‌پرسند «به چه جرمی دستگیرت کرده‌اند؟» اظهار بی‌اطلاعی می‌کند و این طور پاسخ می‌دهد: «من یک ساندویچ فروشی دارم. بعد از انقلاب چند نفر آمدند مغازه‌ام و گفتند این عکس را بزن به دیوار. عکس یکی از رهبران انقلاب بود. من هم عکس را به دیوار چسباندم. مدتی بعد همان چند نفر برگشتند و عکس دیگری را که تصویر یکی دیگر از چهره‌های مهم انقلاب بود به من دادند و گفتند این را هم بچسبان. من هم اطاعت کردم. بعد از مدتی همان چند نفر آمدند و گفتند: “عکس اون حرومزاده رو بیار پایین”. من هم پرسیدم: “کدوم یکی شون؟ ” که مرا دستگیر کردند و آوردند اینجا.»
در بدو امر این طور به نظر می‌رسد که این داستان مؤید کلیشه‌هایی است که در باب #انقلاب وجود دارد؛ اینکه «انقلاب کنشی کور است» و «انقلاب بی‌گناهان را قربانی می‌کند.» و…. اما ماجرا چیز دیگری است!

شاید این طور به نظر برسد که #ساندویچ_فروش داستان ما مستوجب عقوبتی نبود، اما این‌ طور نیست: او نه بی‌گناه بود و نه قربانی! گرچه فردی ساده و از همه جا بی‌خبر بود، اما دست بر قضا به واسطه همین بی‌خبری بود که نفهمید به چه جرمی گرفتار چنین مصیبتی شده. به واقع، او پاسخ پیامی را دریافت کرد که پیشترها به جهان پیرامونش فرستاده بود.

این داستان و کندوکاو در آن از این‌ رو اهمیت دارد که می‌تواند در حکم روایتی عام از احوال جهان ما باشد! داستان مردمانی که نمی‌دانند از کجا خورده‌اند؟ مردمانی که معصومانه از بلایایی که سرشان می‌‍‌‌آورند می‌نالند؛ و شکوِه سر می‌دهند که به کدامین گناه؟
به سیاق فلاسفه، یونان باستان باید حکم داد که انسان حیوانِ قضاوت‌گر است. این حکم زمانی اهمیت می‌یابد که بفهمیم منطق اقتصادی حاکم بر اخلاق در دوران نئولیبرالیسم، چگونه با فروبردن انسانها در لاک شخصی‌شان، آنها را از قضاوت کردن و متعاقب آن مداخله در وضعیت برحذر می‌دارد. نسبی‌گرایی پست مدرنیستی به مثابه کیش #سرمایه_داری، قضاوت کردن را از زمره گناهان بزرگ می‌شمرد. یحتمل هر کدام از ما در زیست روزمره مان با این جملات مواجه شده‌ایم: «نباید قضاوت کنی»، «کسی حق نداره من را قضاوت کنه این زندگی شخصی منه» و الی آخر به خوبی ابعاد جهان پساسیاسی ما را ترسیم می‌کنند. آنچه فراموش شده این است که امر شخصی همواره امری سیاسی است…

انسانها اگر داوری و ارزیابی نکنند، در روز داوری بازخواست خواهند شد؛ اگر پاسخگو نباشند #ابوالهول با کسی شوخی ندارد. بی‌تفاوتها به واقع نمی‌دانند عدم مداخله‌شان مداخله‌ای سفاهت بار است. و بی‌نظری و بی کنشی‌شان به قیمت جان و مال بسیاری و حتی خودشان تمام می‌شود. آنان نمی‌دانند که اگر نظر نورزند و عمل نکنند، در بزنگاه‌ها نخواهد دانست که دقیقاً عکس کدام «حرامزاده» را پایین بیاورند!

🔊 https://t.me/AntiReligion/151

🔚 پایان...

📎 #بی‌_تفاوت‌_ها #داوری #ارزیابی #گناه_بزرگ #انقلاب #ساندویچ_فروش #توده #بی_تفاوتی #منفعلانه #حرامزاده #عدم_مداخله #عافیت‌_طلبی #منفعت_طلبی #بیگانه #تاریخ #جامعه #قضاوت #هیولا #سرمایه_داری #مقاصد_جمعی #ابوالهول
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
مسير تاريخ را سه انقلاب مهم تعيين كردند:

#انقلاب_شناختی كه حدود ٧٠هزار سال پيش موتور تاريخ را روشن كرد.
#انقلاب_كشاورزی كه حدود ١٢هزار سال قبل به اين روند سرعت داد.
#انقلاب_علمی كه همين ٥٠٠ سال پيش شروع شد...

موضوع اين كتاب داستان تاثير اين سه انقلاب بر انسان و بر موجودات ديگری است كه در كنار او زندگی می‌کنند. اما انقلاب شناختی دقيقا يعنی چه؟ انقلاب شناختی محصول جهش‌های ژنتيكی بود كه «سيم‌كشی داخلی مغز انسان‌های خردمند را تغيير داد و آنها را قادر ساخت به شيوه‌های نوينی بيانديشند.» اما چرا اين جهش در دی ان‌ ای انسان خردمند به وجود آمد و نه در #نئاندرتال‌ها؟ پاسخ هراری اين است: «تا جايی كه می‌دانیم، كاملا اتفاقی بود.» در اثر اين موتاسيون، زبان انسان خردمند تكامل يافت و رشد #زبان در زندگی انسان خردمند، موجب تقويت قدرت تفكر و برقراری ارتباط بين افراد اينگونه انسانی شد. در نتيجه اين تحول، انسان توانایی‌های ويژه‌ای به دست آورد كه او را در حيله‌گری و چاره‌انديشی و ابزارسازی ياری می‌کرد و اين سرآغاز تفوق انسان‌های اوليه بر ساير گونه‌های انسانی بود.

به تدريج #انسان_خردمند انسان‌های ديگر را نابود كرد و در شكار حيوانات هم توانایی چشمگيری به دست آورد كه همين توانايی علت نابودی بسياری از حيوانات ماقبل تاريخ شد.
اما چرا #انقلاب_كشاورزی در زندگی انسان پديد آمد؟ هراری می‌گويد انسان‌های ماقبل تاريخ، شكارگر-خوراك‌جو بودند و نسبت به انسان پس از انقلاب كشاورزی، زندگی راحت‌تری داشتند. به صورت گروهی می‌زیستند و حيوانات محل زندگی‌شان را شكار می‌كردند و از ميوه‌ها و گياهان آنجا می‌خوردند و وقتی هم كه حيوان و ميوه به‌دردبخور چندانی در آن منطقه وسيع باقی نمی‌ماند، محل زندگی‌شان را عوض می‌كردند.

توضيح هراری درباره #خوشبختی انسان شكارگر-خوراك‌جو خواندنی است: «اقتصاد خوراك‌جويی برای اكثر مردم زندگی دلچسب‌تری از اقتصاد كشاورزی و صنعتی فراهم می‌آورد. امروزه كارگر كارخانه در چين حدودا ساعت هفت صبح از خانه بيرون می‌رود، از خيابان‌های پر از آلودگی عبور می‌كند تا به يك بيگارخانه برسد و... هر روزِ خدا ١٠ ساعت كار طولانی و ذهن‌فرسا انجام می‌دهد و حوالی ساعت هفت بعدازظهر به خانه برمی‌گردد تا ظرف و رخت بشويد.
https://theecologist.org/sites/default/files/styles/inline_l/public/NG_media/389443.jpg

٣٠هزار سال پيش، خوراك‌جوی چينی احتمالا اردوگاه را، همراه با چند نفر ديگر، مثلا در ساعت ٨ صبح ترك مي‌كرد. با هم در جنگل‌ها و علفزارهای اطراف می‌چرخیدند و قارچ جمع می‌كردند... قورباغه می‌گرفتند و گاهی هم از چنگ ببرها فرار می‌كردند. اندكی پس از ظهر همه برای درست كردن غذا به اردوگاه برمی‌گشتند. به اين ترتيب، وقت زيادی برای اختلاط كردن، داستان‌بافی، بازی با بچه‌ها و حتی فقط ول گشتن و پرسه زدن داشتند. البته گاه پيش می‌آمد كه كسی طعمه ببر شود يا ماری او را بگزد، اما از طرف ديگر جايی براي نگرانی از اتومبيل‌ها و آلودگی‌های صنعتی نبود.»
#انسان_بدوی خوشبخت بود چراكه رژيم غذايی اش متنوع‌تر از كشاورزان هزاره‌های بعدی بود و به يكی دو منبع غذايی خاص هم وابسته نبود و چون با حيوانات اهلی هم زندگی نمی‌كرد، از بيماری های عفونی و واگيردار كمتری رنج می‌برد.

پس چه شد كه اين انسان خوشبخت تن به# انقلاب_كشاورزی داد و يكجانشين شد و به كشت وسيع #گندم روی آورد؟ پاسخ هراری اين است:
«گندم به تك‌تك افراد چيزی نداد ولی قطعا به گونه #انسان_خردمند چيزی ارزانی داشت. كشت گندم غذای بسيار بيشتری را در هر قطعه از زمين فراهم كرد و به اين ترتيب امكان فوق‌العاده چند برابر شدن انسان‌های خردمند را به وجود آورد.

در حدود ١٣٠٠٠ سال قبل از ميلاد... منطقه اطراف واحه اريحا در فلسطين، می‌توانست حداكثر كفاف زندگی يك گروه حدودا صدنفره از آدم‌های نسبتا سالم و خوب‌تغذيه‌شده را بدهد. حدود ٨٥٠٠ سال قبل از ميلاد، زمانی كه مزارع گندم جای گياهان وحشی را گرفت، همان واحه زندگی يك روستای وسيع اما تنگ و فشرده، مركب از هزار نفر را تامين می‌كرد كه تا حد زيادی از تغذيه بد و بيماری رنج می‌بردند. واحد ارزش تكامل نه گرسنگی و رنج بلكه ميزان تكثير مارپيچ‌های دی ان ای بود. همان طور كه موفقيت اقتصادی يك شركت تنها از طريق تعداد دلارهای انباشته‌شده در حساب بانکی اش محاسبه می‌شود نه از روی خشنودی كاركنانش، پيشرفت تاملی يك گونه هم بر اساس ميزان تكثير دی ان ای برآورد می‌شود. اگر تكثير دی ان ای متوقف شود، گونه آن موجود زنده منقرض خواهد شد... از اين منظر، هزار نمونه تكثيرشده بهتر از صد نمونه است.
https://www.livetradingnews.com/wp-content/uploads/2016/06/zlh1iknpwenlxpqon60o.jpg

جوهر #انقلاب_كشاورزی همين است:
توانايی زنده نگه داشتن بيشترين انسان‌ها تحت نامساعدترين شرايط.»
اما از منظر گله حیوانات، و نه چوپان‌ها، نمی‌توان به نتیجه دیگری به جز این رسید که #انقلاب_کشاورزی برای اکثر حیوانات اهلی شده فاجعه‌ای وحشتناک بود. «موفقیت» تکاملی این حیوانات بی‌معنی است.

یک کرگدن وحشی کمیاب در آستانه انقراض شاید بسیار خوشبخت‌تر از گوساله‌ای باشد که ناچار است تمام زندگی کوتاه خود را در قفسی تنگ سپری کند و پروار شود تا استیک لذیذی از آن تهیه کنند. کرگدن خوشنود ناراضی نخواهد بود از اینکه جزو آخرین اعضای گونه‌اش است. موفقیت عددی گونه گوساله تسلی خاطر اندکی است در برابر درد و رنجی که هر یک از افراد این گونه بدان دچار هستند.

#انسان_خردمند : صفحه ۱۴۶
هفتادهزار سال پیش، «انسان خردمند» موجودی کم‌اهمیت بود که بیش از جاندارن دیگر، تاثیری بر محیط نداشت. او می‌کوشید تنها حیات خود را در میان موجودات دیگر حفظ کند؛ اما بر اثر تحولات زیستی و تغییرات تطبیقی دیگر با محیط مانند کشف آتش، کار گروهی، ساختن ابزار و... به رأس هرم جانداران صعود کرد. ضرورت تطبیق سریع با محیط‌زیست، احساس ترس، حس غلبه‌جویی بر محیط و سایر موجودات، او را بسیار بی‌رحم، تهاجمی و خطرناک کرد و اکنون او خود را خدا و ارباب جهان می‌داند!

هراری در انتهای کتاب موضوع ادعای خدایی انسان را مطرح می‌کند و می‌گوید با این که انسان تا کنون کارهای شگفت‌انگیزی کرده است، همچنان ناخشنود و ناراضی است و نمی‌داند با این قدرتی که دارد چه کند. ما تبدیل به خدایان خودساخته‌ای شده‌ایم که به دنبال چیزی جز آسایش و شادی خود نیستیم و تازه هرگز هم به رضایت خاطر نمی‌رسیم. آیا چیزی خطرناک‌تر از خدایانِ ناخشنود و ولنگار که نمی‌دانند چه می‌خواهند وجود دارد؟

این اثر برای تمامی پژوهشگران تاریخ و علاقه‌مندان به مباحث جدید تاریخ بشر نگاشته شده و البته برای تمام کسانی که می‌خواهند بدانند انسان‌ها از کجا آمدند و آینده‌شان چه خواهد شد.

📚 https://t.me/AntiReligion/166

🔚 پایان...

📎 #یووال_نوح_هراری #انسان_خردمند #نیک_گرگین #زيست‌_شناسی #روانشناسی #جامعه‌_شناسی #تكامل #انقلاب_شناختی #انقلاب_كشاورزی #انقلاب_علمی #انتخاب_طبيعی #واقعيت_خيالی #قدرت_تكلم #قوه_تعقل #خوشبختی #انسان_بدوی #گندم #آتش #تاریخ #بشر #بریتانیا #خط_آهن #سرمایه‌_داری #بی‌_عدالتی #اقتصاد_مدرن #استثمار_صنعتی #رنج
#HomoSapiens #HomoDeus #YuvalNoahHarari #NickGorguin #Humankind #AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
#حرمسرای_قذافی نوشته "آنیک کوژان"، روایت زندگی یکی از هزاران دختران جوانیست که قربانی هوسرانی‌های قذافی شده، سعی در بررسی "نظام برده‌داری، فساد، ارعاب، تجاوز و جنایت" در دوره پیشین لیبی دارد.

آنیک کوژان که یکی از روزنامه‌نگاران زن روزنامه لوموند است و پیش از این در سال ۲۰۱۰ بابت نگارش کتاب "عرصه‌ها" برنده جایزه "آلبر لوند" شده، کتاب جدیدش را بر اساس سفری که چند روز پس از مرگ #معمر_قذافی به لیبی داشته، نوشته است.

روزهای پس از ۲۰ اکتبر سال ۲۰۱۱، وقتی حکومت چهل و دو ساله قذافی با قتل او به پایان رسید، #آنیک_کوژان در #طرابلس، پایتخت این کشور، همزمان با نوشتن گزارش‌هایی برای روزنامه لوموند، مشغول تهیه گزارشی درباره نقش زنان در #انقلاب_لیبی بود.
این روزنامه‌نگار قبل از این که برای اولین بار قدم به لیبی بگذارد، یک ویژگی انقلاب این کشور برایش عجیب بود: "غیبت زنان"

او که از طریق تصاویر و فیلم‌هایی که طی اعتراضات کشورهای عربی منتشر می‌شد، دیده بود که چگونه زنان مبارز تونسی و مصری در خیابان حبیب بورقیبه تونس و میدان تحریر قاهره، پا به پای مردان در #انقلاب کشورهایشان شرکت دارند، دریافت که زنان لیبیایی به طرز مشکوکی از عرصه انقلاب دورند.

همکاران این روزنامه‌نگار نیز وقتی از سفر لیبی به پاریس باز می‌گشتند به او می‌گفتند که طی اقامتشان نزد شورشیان لیبی، هیچ زن مبارزی را نمی‌دیدند.

"چرا زنان لیبی خود را مخفی می‌کردند؟" یا به عبارت بهتر "چرا این زنان مخفی نگاه داشته می‌شدند؟"؛ در واقع این دو پرسش‌، انگیزه تحقیق و نوشتن کتاب #حرمسرای_قذافی شد.

همچنین ملاقات با یکی از فعالان زن مخالف لیبی که خارج از کشورش زندگی می‌کرد، به او موضوعی جزئی‌تر و در عین حال جالب‌تر برای تحقیق داد: "تجاوز". امری که هم در لیبی آن زمان موضوعیت دارد و هم در تمامی مغرب عربی، یک #تابو است.

آن زن به کوژان گفته بود که همجنسانش در #انقلاب_لیبی به طور سیستماتیک مورد #تجاوز قرار می‌گیرند و قذافی به نیروهایش دستور داده بود که به هر زن معترض، تجاوز کنند و سپس او را بکشند. در واقع تجاوز، حربه‌ای شده بود برای سرکوب زنان، یعنی نیمی از معترضان.

وقتی #آنیک_کوژان به لیبی رفت و خواست این موضوع را پیگیری کند، بیشتر فهمید که موضوع بسیار پیچیده و سختی را انتخاب کرده است، زیرا نه تنها پیدا کردن قربانیان تجاوز در لیبی چندان میسر نبود، بلکه حرف زدن درباره آن هم جزو محرّمات بود. اما تلاش‌های او بالاخره نتیجه داد و یکی از کسانی را که می‌خواست، یافت. اما دختری که کوژان او را پیدا کرده بود، قربانی تجاوزهای انقلاب نبود، بلکه به این دختر قبل از انقلاب تجاوز شده بود و توسط خود معمر قذافی. نام او #ثریا بود.
خواندن کتاب «حرمسرای قذافی» برای هر انسان واجب است، به‌ویژه انسانی که در دوره او زیسته است و گمان می‌کند که داستان‌هایی مانند داستان قذافی مربوط به هزاره‌های دور هستند.
مسأله قتل های ناموسی و هراس از «بی آبرویی» ناشی از افشای تجاوز جنسی محدود به جامعه لیبی نیست. ایران نیز درگیر این تابو است.

با خواندن کتاب «حرمسرای قذافی» متوجه می‌شویم که در دورانی زندگی می‌کردیم و نفس می‌کشیدیم که یکی از بیمارترین و بی‌رحم‌ترین حکمرانان تاریخ زندگی می‌کرده است.

کتاب را نشر ثالث منتشر کرده و #بیژن_اشتری به خوبی و روانی آن را ترجمه کرده است.

این کتاب شوک‌آور و تلخ است. در واقع بسیار دردناک است؛ پیشنهاد می‌کنم با این آگاهی به سراغ کتاب بروید چرا که ممکن است هنگام خواندن آن به شدت ناراحت شوید... غمگین می‌شوید، تعجب می‌کنید و غصه می‌خورید و روزها و شاید ماه‌ها با ثریای قصه حرمسرای قذافی همراه می‌شوید.

خواندن این کتاب برای هر آدمی که بر روی کره زمین زندگی می‌کند، واجب است. این کتاب را باید خواند تا بتوانیم از تولید یک قذافی دیگر بر روی کره زمین جلوگیری کنیم.

🔉 تابوی سخن گفتن از آزارجنسی

🔚 پایان...

📎 #حرمسرای_قذافی #آنیک_کوژان #بیژن_اشتری #معمر_قذافی #ثریا #لیبی #طرابلس #انقلاب #تجاوز #برده_جنسی #آبرو #حیثیت #تابو #تعرض_جنسی #قربانی_جنسی #بافت_سنتی #فرهنگ_مردسالارانه #حقارت #شرمساری
#MeToo
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
نقد چونان پایه تفکر

مارکس، زاده ۱۸۱۸ در تریر، تحصیلات دانشگاهی خود را در ۱۸ سالگی در حقوق شروع کرد و در فلسفه ادامه داد،‌اما در سال ۱۸۸۳ در لندن به عنوان اقتصاددانی بزرگ در گور آرام گرفت. هدف این نوشتار بررسی این سیر و سلوک است. چگونه یک دکتر جوان فلسفه در سال‌های پایانی عمر و مرگش در ۶۵ سالگی بزرگترین #اقتصاددان زمان شد؟

نقد و تحلیل انتقادی افزار کلیدی اندیشه‌پردازی و مفهوم‌سازی مارکس است. او نه نظام فلسفی مستقلی دارد، نه تئوری سیاسی سرراستی درباره حکمرانی ارائه داده، نه چندوچون #انقلاب را ترسیم کرده و نه درباره ویژگی‌های #جامعه_کمونیستی نظر خاصی ابراز نموده است. هر آنچه از او در دست داریم، نقد و ردیه‌نویسی است بر گفتمان فلسفی یا سیاسی حاکم بر جهان آن روز. در اقتصاد نیز او در درجه اول به نقد نظریات بانیان و مدافعان #سرمایه‌داری پرداخته و سپس رهیافت‌های "علمی" خود را مطرح کرده است.
مارکس، به تأسی از دیالکتیک هگل، هر مرحله از تکامل اجتماعی را حاوی تضادی می‌بیند که مدام حادتر می‌شود و عامل واقعی تحول و تکامل آن است. از مقطعی که روابط تولیدی در تضاد کامل با امکانات مادی تولید قرار گیرد و پیشرفت آن را سد کند، کل زندگی اقتصادی در بحران فرو می‌رود و زمینه‌ای می‌شود برای بروز التهاب‌های اجتماعی. مارکس که خود در زمانه‌ای پرآشوب می‌زیست، بر آن بود که سازوکار طغیان‌های اجتماعی را کشف کند. او پی برد کسانی که در مجموع روابط تولیدی، به خاطر تقسیم غیرعادلانه ثروت، در موقعیتی فرودست قرار می‌گیرند و طبعا از نظام مسلط ناخرسند هستند، در پیوند با هم یک "طبقه" می‌سازند و لاجرم با ساختارهای غیرعادلانه مبارزه می‌کنند.

در همان بندهای نخستین "مانیفست" اعلام می‌شود: «تاریخ تمام جوامع بشری تا روزگار ما تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است». اما طبق نظریه مارکس تا زمانی که شرایط مادی یا مناسبات تولیدی فراهم نباشد، طبقه فرودست در مبارزه با ساختارهای ستمگرانه هیچ شانسی برای پیروزی ندارد، به همین دلیل نظام‌های مبتنی بر ستم طبقاتی، به رغم مبارزات سرسختانه لایه‌های ستمکش، قرن‌ها دوام داشته‌اند. پیروزی تنها زمانی میسر است که نیروهای مولد بر اثر حداکثر رشد دیگر با مناسبات موجود همخوان نباشند، یا به عبارت دیگر در شرایطی که روابط تولیدی در تضاد کامل با نیروهای تولیدی عمل کند، کل زندگی اقتصادی با بحرانی فراگیر روبرو می‌شود، و این همان موقعیت مناسب است که طبقه بالنده می‌تواند با مبارزه متحد خود نظام را براندازد و بر پایه منافع خود نظامی تازه برپا کند.

از نظر مارکس رشته خیزش‌ها و انقلاب‌هایی که سرانجام #فئودالیسم را به زانو در آوردند به این علت بود که نیروهای تولیدی به چنان سطحی رسیده بودند که دیگر با مناسبات مسلط در نظام زمین‌داری همساز نبودند و زمان آن فرا رسیده بود که #بورژوازی نظام سرمایه‌داری را بر جامعه مسلط کند. این تحول اغلب با یک انقلاب قهرآمیز انجام می‌گیرد. از اینجا بود که مارکس #انقلاب را "لوکوموتیو" یا نیروی محرکه جامعه و مانند مامایی می‌دانست که از بطن جامعه کهنه یک جامعه تازه به دنیا می‌آورد.
سرکوب دگراندیشان: از آنجا که طبقه پیروزمند خود را در جانب برحق تاریخ می‌بیند، می‌تواند هرگونه مخالفت با آرای خود را خیانت به "اراده تاریخی مردم" بخواند و با سخت‌ترین عقوبت‌ها کیفر دهد. بسیاری از مارکسیست‌ها در تعصب در باورهای ایدئولوژیک خود تا آنجا پیش رفتند که حق حیات را برای مخالفان خود انکار کردند.

بدین سان مارکس که خود از نفی مذهب آغاز کرده و برداشت‌های ایدئولوژیک را بی‌رحمانه نقد کرده بود، در قامت پیامبر یک مذهب تازه ظاهر شد که پیروان‌اش احکام او را ابدی و وحی منزل تلقی کردند. متأسفانه در قرن بیستم کمونیست‌های انقلابی و دنباله‌روان جزم‌گرای مارکس بیش از نقدهای تحلیلی و نظریات علمی او از وجه ایدئولوژیک آموزه‌های او پیروی کردند.

📚 نوشتار مرتبط: کارل مارکس

🔚 پایان...

📎 #کارل_مارکس #اقتصاددان #فریدریش_انگلس #جامعه_کمونیستی #سرمایه‌داری #فلسفه #هگل #دیالکتیک #روح #ماده #فئودالیسم #بورژوازی #پرولتاریا #انقلاب #اقتصاد #کارگر
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives