#اسپنسر در كتابي بنام "اصول روان شناسي"، برآيش را همكاري زيندگان و طبيعت براي پيشرفت خوانده بود و با اين كژبرداري ازتئوري داروين، به گمان خود، پيشرفت را كه مفهومي ارزشمند در جامعه صنعتيِ آنزمان بود، ريشه اي طبيعي داده بود. اين برداشتِ ناروا سبب شد تابسياري، برآيش را "تئوري تكامل" بپندارند و واژهاي هم معناي #تكامل براي آن در ترجمه به ديگر زبان ها به كار برند. ستيزندگانِ سرمايه داري نيز انديشه هاي داروين را همسو با نگرشِ خود مي دانستند. كارل ماركس درباره نخستين كتابِ داروين، درنامه اي در سال 1869 به فردريك انگلس نوشت كه: " اگر چه اين كتاب به شيوه ناپالودهِ انگليسي ها نوشته شده است، با اين همه، زمينه زيست شناسيكِ نگرشِ ما را در خود دارد."آورده اند كه كارل ماركس، پس از چاپ نخستين جلدِ كاپيتال، يك شماره از آن را براي داروين فرستاد و از او خواست تا اجازه دهد كه جلد دوم آن كتاب به او پيشكش گردد. داروين كه زبان آلماني نمي دانست و آشنايي چنداني نيز با فلسفه و اقتصاد نداشت، در پاسخ به ماركس نوشت كه؛
"ای كاش بيشتر با رشته ژرف و با اهميتِ اقتصادِ سياسي آشنا بودم و ارزشِ دريافت كتابِ شما را مي داشتم. بي ترديد كوشش هاي شما در گسترده تر كردنِ هر چه بيشترِ پهنه دانش، بر كاميابي آيندگان خواهد افزود."
"ای كاش بيشتر با رشته ژرف و با اهميتِ اقتصادِ سياسي آشنا بودم و ارزشِ دريافت كتابِ شما را مي داشتم. بي ترديد كوشش هاي شما در گسترده تر كردنِ هر چه بيشترِ پهنه دانش، بر كاميابي آيندگان خواهد افزود."
#داروين از پیامدهای ناخوشايندِ انتشارِ نخستين كتابش بسيار آزرده بود و تا سالها پس از آن از ترسِ جان خويش، هرگز شبی در خانه ديگران نخوابيد. واكنش همگانی آن چنان بود كه پنج سال پس از چاپ اين كتاب، بيش از چهار هزار كتاب و جزوه و مقاله درباه آن نوشته شده بود. در اين نوشتارها، يكي او را " میمونی پير باصورتی پر مو" خوانده بود و دیگری وی را پايه گذارِ زيست شناسيِ مدرن نام داده بود. با اين همه، پس از چندی، تئوری برآيش پذيرفته شد و داروين در سال 1871 كتابِ دیگری بنام #دودمان_انسان به چاپ سپرد كه ويژه برآيش انسان است.
چارلز داروين در روز دوازدهم فوريه سال ۱۸۰۹ بدنيا آمد و در روز نوزدهم آوريل سال ۱۸۸۲ در گذشت و يك هفته پس از آن با تشريفات رسمی از سوی دولت انگليس در کلیسای وست مينيستر، در كنار نيوتن و چارلز لايل، به خاك سپرده شد. روزنامه تايمز كه بيست سال پيش از آن، داروين را ويرانگری مرتد و خطرناك خوانده بود، پس از مرگ وی نوشت كه:
"داروين، اين پرچم دارِ دانش كه دامنه آگاهی انسان از چگونگیِ برآيش هستی را گسترش داد، كليسای وست مينستر را ارجمندتر نمود. اين كليسا به داروين نيازمندتر بود تا داروين به آن!"
چندی پس از مرگِ داروين، دوستان وي بنای يادبودی به نام،"موزه تاريخ طبيعي" در لندن بنا كردند كه تا به امروز، هر روزه باز بوده است.
🔚 پایان...
#از_تمسخر_تا_تمجید #چارلز_رابرت_داروين #خاستگاه_گونه_ها #داروين #داروينيسم #ميمون #مرتد #تئوری #زيست_شناسي #فسيل_شناسي #ارسموس #طبيعت #خرد #برآيش #تكامل #عصر_روشنگری #دودمان_انسان
🗂 @AntiReligionArchives
چارلز داروين در روز دوازدهم فوريه سال ۱۸۰۹ بدنيا آمد و در روز نوزدهم آوريل سال ۱۸۸۲ در گذشت و يك هفته پس از آن با تشريفات رسمی از سوی دولت انگليس در کلیسای وست مينيستر، در كنار نيوتن و چارلز لايل، به خاك سپرده شد. روزنامه تايمز كه بيست سال پيش از آن، داروين را ويرانگری مرتد و خطرناك خوانده بود، پس از مرگ وی نوشت كه:
"داروين، اين پرچم دارِ دانش كه دامنه آگاهی انسان از چگونگیِ برآيش هستی را گسترش داد، كليسای وست مينستر را ارجمندتر نمود. اين كليسا به داروين نيازمندتر بود تا داروين به آن!"
چندی پس از مرگِ داروين، دوستان وي بنای يادبودی به نام،"موزه تاريخ طبيعي" در لندن بنا كردند كه تا به امروز، هر روزه باز بوده است.
🔚 پایان...
#از_تمسخر_تا_تمجید #چارلز_رابرت_داروين #خاستگاه_گونه_ها #داروين #داروينيسم #ميمون #مرتد #تئوری #زيست_شناسي #فسيل_شناسي #ارسموس #طبيعت #خرد #برآيش #تكامل #عصر_روشنگری #دودمان_انسان
🗂 @AntiReligionArchives
اما انسان بودن ما به چه چيزهایی وابسته بود؟ جدا از قابليتهای خارقالعاده برای يادگيری (از ٧٠هزار سال قبل به اين سو) و ايجاد ساختارهای اجتماعی پيچيده، دو ويژگی مهم انسان مغز بزرگ و راهرفتن روی دو پا بود.
هراری مینويسد: «مغز بزرگ قدرت بدنی زيادی هم میطلبد. حمل مغزی بزرگ به اين طرف و آن طرف، خصوصا در پوستهای ضخيم، كار آسانی نيست و از آن هم دشوارتر سوخترساندن به آن است. مغز انسان خردمند... زمانی كه بدن در حال استراحت است ٢٥ درصد از انرژی بدن را به خود اختصاص میدهد، در حالی كه مغز ميمونِ در حال استراحت فقط ٨ درصد انرژی میطلبد.» در حالی كه مغز بزرگ انسان، تا ميليونها سال برای او كارایی چندانی نداشت، روند #تكامل هزينههایی را بابت اين #مغز_بزرگ به انسان تحميل كرد.
توضيح هراری درباره اين هزينهها چنين است: «انسانهای اوليه بهای بزرگ بودن مغزشان را به دو صورت میپرداختند: يكی با صرف وقت بيشتر برای يافتن غذا و ديگری با تحليل رفتن عضلاتشان. همانطور كه دولتی بودجهاش را از بخش دفاعی به بخش آموزش و پرورش منتقل میكند، انسانها هم انرژی را از عضله دو سرِ بازو به رشتههای عصبی منتقل میكردند.»
هراری مینويسد: «مغز بزرگ قدرت بدنی زيادی هم میطلبد. حمل مغزی بزرگ به اين طرف و آن طرف، خصوصا در پوستهای ضخيم، كار آسانی نيست و از آن هم دشوارتر سوخترساندن به آن است. مغز انسان خردمند... زمانی كه بدن در حال استراحت است ٢٥ درصد از انرژی بدن را به خود اختصاص میدهد، در حالی كه مغز ميمونِ در حال استراحت فقط ٨ درصد انرژی میطلبد.» در حالی كه مغز بزرگ انسان، تا ميليونها سال برای او كارایی چندانی نداشت، روند #تكامل هزينههایی را بابت اين #مغز_بزرگ به انسان تحميل كرد.
توضيح هراری درباره اين هزينهها چنين است: «انسانهای اوليه بهای بزرگ بودن مغزشان را به دو صورت میپرداختند: يكی با صرف وقت بيشتر برای يافتن غذا و ديگری با تحليل رفتن عضلاتشان. همانطور كه دولتی بودجهاش را از بخش دفاعی به بخش آموزش و پرورش منتقل میكند، انسانها هم انرژی را از عضله دو سرِ بازو به رشتههای عصبی منتقل میكردند.»
هفتادهزار سال پیش، «انسان خردمند» موجودی کماهمیت بود که بیش از جاندارن دیگر، تاثیری بر محیط نداشت. او میکوشید تنها حیات خود را در میان موجودات دیگر حفظ کند؛ اما بر اثر تحولات زیستی و تغییرات تطبیقی دیگر با محیط مانند کشف آتش، کار گروهی، ساختن ابزار و... به رأس هرم جانداران صعود کرد. ضرورت تطبیق سریع با محیطزیست، احساس ترس، حس غلبهجویی بر محیط و سایر موجودات، او را بسیار بیرحم، تهاجمی و خطرناک کرد و اکنون او خود را خدا و ارباب جهان میداند!
هراری در انتهای کتاب موضوع ادعای خدایی انسان را مطرح میکند و میگوید با این که انسان تا کنون کارهای شگفتانگیزی کرده است، همچنان ناخشنود و ناراضی است و نمیداند با این قدرتی که دارد چه کند. ما تبدیل به خدایان خودساختهای شدهایم که به دنبال چیزی جز آسایش و شادی خود نیستیم و تازه هرگز هم به رضایت خاطر نمیرسیم. آیا چیزی خطرناکتر از خدایانِ ناخشنود و ولنگار که نمیدانند چه میخواهند وجود دارد؟
این اثر برای تمامی پژوهشگران تاریخ و علاقهمندان به مباحث جدید تاریخ بشر نگاشته شده و البته برای تمام کسانی که میخواهند بدانند انسانها از کجا آمدند و آیندهشان چه خواهد شد.
📚 https://t.me/AntiReligion/166
🔚 پایان...
📎 #یووال_نوح_هراری #انسان_خردمند #نیک_گرگین #زيست_شناسی #روانشناسی #جامعه_شناسی #تكامل #انقلاب_شناختی #انقلاب_كشاورزی #انقلاب_علمی #انتخاب_طبيعی #واقعيت_خيالی #قدرت_تكلم #قوه_تعقل #خوشبختی #انسان_بدوی #گندم #آتش #تاریخ #بشر #بریتانیا #خط_آهن #سرمایه_داری #بی_عدالتی #اقتصاد_مدرن #استثمار_صنعتی #رنج
#HomoSapiens #HomoDeus #YuvalNoahHarari #NickGorguin #Humankind #AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
هراری در انتهای کتاب موضوع ادعای خدایی انسان را مطرح میکند و میگوید با این که انسان تا کنون کارهای شگفتانگیزی کرده است، همچنان ناخشنود و ناراضی است و نمیداند با این قدرتی که دارد چه کند. ما تبدیل به خدایان خودساختهای شدهایم که به دنبال چیزی جز آسایش و شادی خود نیستیم و تازه هرگز هم به رضایت خاطر نمیرسیم. آیا چیزی خطرناکتر از خدایانِ ناخشنود و ولنگار که نمیدانند چه میخواهند وجود دارد؟
این اثر برای تمامی پژوهشگران تاریخ و علاقهمندان به مباحث جدید تاریخ بشر نگاشته شده و البته برای تمام کسانی که میخواهند بدانند انسانها از کجا آمدند و آیندهشان چه خواهد شد.
📚 https://t.me/AntiReligion/166
🔚 پایان...
📎 #یووال_نوح_هراری #انسان_خردمند #نیک_گرگین #زيست_شناسی #روانشناسی #جامعه_شناسی #تكامل #انقلاب_شناختی #انقلاب_كشاورزی #انقلاب_علمی #انتخاب_طبيعی #واقعيت_خيالی #قدرت_تكلم #قوه_تعقل #خوشبختی #انسان_بدوی #گندم #آتش #تاریخ #بشر #بریتانیا #خط_آهن #سرمایه_داری #بی_عدالتی #اقتصاد_مدرن #استثمار_صنعتی #رنج
#HomoSapiens #HomoDeus #YuvalNoahHarari #NickGorguin #Humankind #AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
Telegram
Aпτiгeligioп
https://t.me/AntiReligionArchives/945