پناه بردن به #خدای که پدر مافوق و قوی بود تنها چاره بشر برای ادامه حیات و تنازع #بقا بود. بشر برای رویارویی با طبیعت برای خود یک #ماورالطبیعه ساخت.
در این پس زمینه است که فروید معتقد است مذهب یک توهم و تخیل است. در ادامه همین دیگاه است که او معتقد است ما با همه #سختی ها و #خودفریبی ها و ایجاد #فرهنگ و #شعائر و #سنت ها، توانستیم به هدف مشترک و عمومی انسان تا حدودی پاسخ دهیم.
در این پس زمینه است که فروید معتقد است مذهب یک توهم و تخیل است. در ادامه همین دیگاه است که او معتقد است ما با همه #سختی ها و #خودفریبی ها و ایجاد #فرهنگ و #شعائر و #سنت ها، توانستیم به هدف مشترک و عمومی انسان تا حدودی پاسخ دهیم.
بخش بزرگی از استدلال های فروید بخصوص تعریف بسیار قدیمی او از طبیعت به عنوان موجودی قهار که قصدش فقط تخریب ما است این روزها کاملا برعکس شده است. متفکرین معاصر از قابلیت تخریبی انسانها بر طبیعت حرف می زنند.
نگاه فروید به ذات خودخواه و به لحاظ روانی آشفته انسان و نتیجه گیری فروید در باره غیراجتماعی بودن ذات انسان نیز مخالفین علمی بسیاری دارد.
با این همه، تفکر او از قدم های اولیه تلاش معاصر برای یافتن جواب های بسیار جدیدی برای تمدن انسانی است. هر فرد از هر فرهنگ و تمدن انسانی شاید بتواند با بخش های از منطق روانکاوانه او همراهی کند و با سایر ایده هایش راحت نباشد.
🔚 پایان...
#زیگومند_فروید #آینده_یک_پندار #انسان #طبیعت #ماورالطبیعه #ترس #توهم #تمدن #فرهنگ #سنت #مذهب
#Sigmund_Freud
#The_Future_of_an_Illusion
#AntiReligionArchives
نگاه فروید به ذات خودخواه و به لحاظ روانی آشفته انسان و نتیجه گیری فروید در باره غیراجتماعی بودن ذات انسان نیز مخالفین علمی بسیاری دارد.
با این همه، تفکر او از قدم های اولیه تلاش معاصر برای یافتن جواب های بسیار جدیدی برای تمدن انسانی است. هر فرد از هر فرهنگ و تمدن انسانی شاید بتواند با بخش های از منطق روانکاوانه او همراهی کند و با سایر ایده هایش راحت نباشد.
🔚 پایان...
#زیگومند_فروید #آینده_یک_پندار #انسان #طبیعت #ماورالطبیعه #ترس #توهم #تمدن #فرهنگ #سنت #مذهب
#Sigmund_Freud
#The_Future_of_an_Illusion
#AntiReligionArchives
فقط در طول صد سال گذشته تغییرات وسیعی در سنت #زناشویی ازدواج صورت پذیرفته است که به گمان مردم شناسان به اندازه تحولاتی است که طی 10 هزار سال .گذشته اتفاق افتاده بوده است. از جمله سنت هایی که در همه جای دنیا تا همین یک قرن پیش قاطعانه رعایت می شد می توان به #باکره بودن قبل از #ازدواج، ازدواج اجباری، مردان به عنوان تنها نان آور خانواده، تحمیل زنان در ماندن درون خانه، مجازات های سخت برای خیانت زنان، غیرت مردانه اشاره کرد. #سنت هایی که در بسیاری از نقاط روی زمین یا از بین رفته اند یا کمرنگ شده اند.
البته در برخی جوامع اوضاع کاملا متفاوت است. سنت ها و مذاهب سنتی همچنان مانع پیشرفت زنان می شوند. مثلا در برخی کشورها به دلیل قتل نوزادان دختر، تعداد مردان از زنان بیشتر است. در بعضی سرزمین ها بسیاری از زنان عملا تحت مالکیت مردان بوده و به آنها اجازه داده نمی شود فعالیت اجتماعی داشته باشند. نسل گذشته و معتقدین به اخلاق دوران کشاورزی ممکن است هنوز به دنبال ارزش های اجتماعی رنگ باخته شده باشند اما بدون شک سبک زندگی خانوادگی در تمامی دنیا در حال تغییر و تحول اساسی است.
🔚 پایان...
#ازدواج #سنت #زناشویی #زنان #رابطه_جنسی #تعهد #خیانت #طلاق #فرهنگ
🗂 @AntiReligionArchives
🔚 پایان...
#ازدواج #سنت #زناشویی #زنان #رابطه_جنسی #تعهد #خیانت #طلاق #فرهنگ
🗂 @AntiReligionArchives
#نظریه_درباره_خشونت
"دیل پترسون" و "ریچارد وانگهام" انسان شناس و بیولوژیست انگلیسی در "مردان شیطانی: میمونها و ریشههای خشونت انسانی" مینویسند که خشونت در انسانها ذاتی است، هر چند اجتناب ناپذیر نیست. روانکاو آمریکائی جیمز گلیگان که آثار متعددی به خشونت اختصاص داده مینویسد خشونت اغلب به عنوان پادزهری برای #شرم و #تحقیر به کار میرود. استفاده از خشونت منبع #غرور و #دفاع از افتخار است، بویژه برای مردانی که خشونت را نشانه مردانگی میدانند.
"استیون پینکر" در مقاله "تاریخ خشونت" در "نیو ریپابلیک" دلایلی ارائه میکند که متوسط میزان ستیز و خشونت در انسانها و حیوانات در طول چند سده گذشته کاهش یافتهاست. این نگاه با تاکید روی تمدن و توسعه آموزش انسان را قابل تغییر میداند. فیلسوف فرانسوی "آندره کنت اسپونویل" مینویسد خشونت نه اتفاقی است و نه نتیجه انحطاط انسان میباشد، بلکه این امر از "جنسیت حیوانی" انسان برمیخیزد و از جامعه مایه میگیرد. هیچ جامعه ای از خشونت جدا نیست و بعلاوه میل و رقابت و قدرت بر خشونت تاثیر داشته و آنرا تشدید میکند (روانشناسی، نوامبر ۱۹۹٨ ).
بنابراین در جوامع گوناگون خشونت یک امر اجتناب ناپذیر است، ولی همانگونه که "ماکس وبر" جامعه شناس آلمانی در اثر خود "سیاست و دانشمند" میگوید #قانون خشونت را مهار میکند. یکی از کارکردهای اصلی قانون تعدیل خشونت است اجرای قانون ابزار اصلی تعدیل خشونت غیر نظامی در جامعهاست. دولتها استفاده از خشونت را در دستگاههای قضایی با نظارت بر افراد و مسئولان سیاسی، از جمله پلیس و ارتش تعدیل میکنند. از نظر ماکس وبر برای جامعه مدنی استفاده از خشونت دارای مشروعیت است. البته هانا آرنت، نظریهپرداز سیاسی آلمانی، تاکید میکند که :"خشونت میتواند قابل توجیه باشد، اما هرگز مشروع نیست." حال اگر به کارل مارکس رجوع کنیم، از نظر او خشونت در درون مناسبات طبقاتی است و در جامعه سرمایه داری از سرشت اقتصاد موجود برمیخیزد. از نظر او خشونت در بطن مناسبات اقتصادی و مالکیت خصوصی بر ابزار تولید است.
اگر نگاه بیولوژیکی خشن بودن طبیعت انسان و غرور او را مطرح میکند، نگاه آنترپولوژیک دوم حیوانیت و جنبه اجتماعی انسان را عناصر تعیین کننده تشخیص داده و بالاخره نگاه طبقاتی، نظم موجود را عامل اساسی خشونت ارزیابی میکند و بنیاد نظام را ریشه قهر و خشونت میداند.
علیرغم این دیدگاه های متضاد باید توضیح داد خشونتهای سراسری در ایران کدامند، از کجا میایند و چه آسیب هائی برجامعه وارد کرده اند و ویژگی الگوی ایران چیست در ایران در حالی که خشونت های اجتماعی گسترده است، ما با حضور یک دولت و "دستگاه قانونی" متمرکز مواجه هستیم. حال اگر بپذیریم که خشونت با عوامل ریشه ای متنوع سروکار دارد این پرسش باقی میماند که دستگاه دولتی موجود چه نقشی در برابر خشونت ایفا میکند.
اصل مطلب این است که بین خشونت و قانون، کدام عنصر غلبه دارد؟ در شرایط متعارف نظریه "ماکس وبر" درست و دولت تعدیل کننده خشونت و کنترل کننده قهر رایج در جامعه است. حال آنکه در جامعه ایران یک ویژگی اساسی وجود دارد. حکومت ایران دمکراتیک نیست بلکه ولایت فقیهی است؛ بعلاوه قانون اساسی و قانون مجازات و قانون خانواده در ایران بطور وسیع متکی بر آیات قرآنی و #سنت_اسلامی و با #تبعیض_جنسیتی و مذهبی عجین شده اند. بنابراین قانون که باید تعدیل کننده باشد، خود بحران و تبعیض و خشونت حقوقی و سمبولیک را تقویت میکند.
خشونتی که در ایران جاری است هم دولتی و هم اجتماعی است و این خشونت در بسیاری موارد فاقد قدرت تنزل دهنده قهر در جامعه است. در ایران خشونت بزرگ بوده و با آسیب های گسترده است، زیرا خشونت از پائین و خشونت از بالا نفس جامعه را گرفته است.
"دیل پترسون" و "ریچارد وانگهام" انسان شناس و بیولوژیست انگلیسی در "مردان شیطانی: میمونها و ریشههای خشونت انسانی" مینویسند که خشونت در انسانها ذاتی است، هر چند اجتناب ناپذیر نیست. روانکاو آمریکائی جیمز گلیگان که آثار متعددی به خشونت اختصاص داده مینویسد خشونت اغلب به عنوان پادزهری برای #شرم و #تحقیر به کار میرود. استفاده از خشونت منبع #غرور و #دفاع از افتخار است، بویژه برای مردانی که خشونت را نشانه مردانگی میدانند.
"استیون پینکر" در مقاله "تاریخ خشونت" در "نیو ریپابلیک" دلایلی ارائه میکند که متوسط میزان ستیز و خشونت در انسانها و حیوانات در طول چند سده گذشته کاهش یافتهاست. این نگاه با تاکید روی تمدن و توسعه آموزش انسان را قابل تغییر میداند. فیلسوف فرانسوی "آندره کنت اسپونویل" مینویسد خشونت نه اتفاقی است و نه نتیجه انحطاط انسان میباشد، بلکه این امر از "جنسیت حیوانی" انسان برمیخیزد و از جامعه مایه میگیرد. هیچ جامعه ای از خشونت جدا نیست و بعلاوه میل و رقابت و قدرت بر خشونت تاثیر داشته و آنرا تشدید میکند (روانشناسی، نوامبر ۱۹۹٨ ).
بنابراین در جوامع گوناگون خشونت یک امر اجتناب ناپذیر است، ولی همانگونه که "ماکس وبر" جامعه شناس آلمانی در اثر خود "سیاست و دانشمند" میگوید #قانون خشونت را مهار میکند. یکی از کارکردهای اصلی قانون تعدیل خشونت است اجرای قانون ابزار اصلی تعدیل خشونت غیر نظامی در جامعهاست. دولتها استفاده از خشونت را در دستگاههای قضایی با نظارت بر افراد و مسئولان سیاسی، از جمله پلیس و ارتش تعدیل میکنند. از نظر ماکس وبر برای جامعه مدنی استفاده از خشونت دارای مشروعیت است. البته هانا آرنت، نظریهپرداز سیاسی آلمانی، تاکید میکند که :"خشونت میتواند قابل توجیه باشد، اما هرگز مشروع نیست." حال اگر به کارل مارکس رجوع کنیم، از نظر او خشونت در درون مناسبات طبقاتی است و در جامعه سرمایه داری از سرشت اقتصاد موجود برمیخیزد. از نظر او خشونت در بطن مناسبات اقتصادی و مالکیت خصوصی بر ابزار تولید است.
اگر نگاه بیولوژیکی خشن بودن طبیعت انسان و غرور او را مطرح میکند، نگاه آنترپولوژیک دوم حیوانیت و جنبه اجتماعی انسان را عناصر تعیین کننده تشخیص داده و بالاخره نگاه طبقاتی، نظم موجود را عامل اساسی خشونت ارزیابی میکند و بنیاد نظام را ریشه قهر و خشونت میداند.
علیرغم این دیدگاه های متضاد باید توضیح داد خشونتهای سراسری در ایران کدامند، از کجا میایند و چه آسیب هائی برجامعه وارد کرده اند و ویژگی الگوی ایران چیست در ایران در حالی که خشونت های اجتماعی گسترده است، ما با حضور یک دولت و "دستگاه قانونی" متمرکز مواجه هستیم. حال اگر بپذیریم که خشونت با عوامل ریشه ای متنوع سروکار دارد این پرسش باقی میماند که دستگاه دولتی موجود چه نقشی در برابر خشونت ایفا میکند.
اصل مطلب این است که بین خشونت و قانون، کدام عنصر غلبه دارد؟ در شرایط متعارف نظریه "ماکس وبر" درست و دولت تعدیل کننده خشونت و کنترل کننده قهر رایج در جامعه است. حال آنکه در جامعه ایران یک ویژگی اساسی وجود دارد. حکومت ایران دمکراتیک نیست بلکه ولایت فقیهی است؛ بعلاوه قانون اساسی و قانون مجازات و قانون خانواده در ایران بطور وسیع متکی بر آیات قرآنی و #سنت_اسلامی و با #تبعیض_جنسیتی و مذهبی عجین شده اند. بنابراین قانون که باید تعدیل کننده باشد، خود بحران و تبعیض و خشونت حقوقی و سمبولیک را تقویت میکند.
خشونتی که در ایران جاری است هم دولتی و هم اجتماعی است و این خشونت در بسیاری موارد فاقد قدرت تنزل دهنده قهر در جامعه است. در ایران خشونت بزرگ بوده و با آسیب های گسترده است، زیرا خشونت از پائین و خشونت از بالا نفس جامعه را گرفته است.
#روشنگری چیست؟
عصر جدید با شهامتِ #پرسیدن و #نقد کردن و طرح نو افکندن آغاز میشود. با بُروز آن جدید و قدیم در #فرهنگ بشری معنای بیسابقهای مییابند. جدید آنی است که از #فکر برخیزد، طرح شفافی داشته باشد، با فکر دفاعپذیر باشد و قدیم آنی است که از گذشته مانده و حیثیت آن از حیثیت یک #سنت برخیزد.
انسان به خود میآید، جهان را از نو کشف میکند و بر آن میشود که طرح آن را از نو ریزد. آن نوخواهیای را که با اراده به طرحِ خردورزانه و آگاهانهی جهان، جایگاه انسان در آن و تلاش برای نیکسامانی وی همراه است، روشنگری مینامیم. روشنگری به گفتهی یورگن هابرماس یک پروژهی ناتمام است. تلاش برای پیشبرد آن ادامه دارد. این تلاش از قرن هجدهم آغاز شده است اما پیش از تجلی بارزش در قرنِ روشنگری با خودِ عصر جدید آغاز میشود و پیشقراولانی چون #گالیله، #دکارت و #مونتنی داشته است.
عصر جدید با شهامتِ #پرسیدن و #نقد کردن و طرح نو افکندن آغاز میشود. با بُروز آن جدید و قدیم در #فرهنگ بشری معنای بیسابقهای مییابند. جدید آنی است که از #فکر برخیزد، طرح شفافی داشته باشد، با فکر دفاعپذیر باشد و قدیم آنی است که از گذشته مانده و حیثیت آن از حیثیت یک #سنت برخیزد.
انسان به خود میآید، جهان را از نو کشف میکند و بر آن میشود که طرح آن را از نو ریزد. آن نوخواهیای را که با اراده به طرحِ خردورزانه و آگاهانهی جهان، جایگاه انسان در آن و تلاش برای نیکسامانی وی همراه است، روشنگری مینامیم. روشنگری به گفتهی یورگن هابرماس یک پروژهی ناتمام است. تلاش برای پیشبرد آن ادامه دارد. این تلاش از قرن هجدهم آغاز شده است اما پیش از تجلی بارزش در قرنِ روشنگری با خودِ عصر جدید آغاز میشود و پیشقراولانی چون #گالیله، #دکارت و #مونتنی داشته است.
كتاب نیمی از آسمان از زبان كسانی كه آن روزها را دیده بودند تصویرهای تكان دهنده ای از وضعیت زنان قبل از #انقلاب ارائه می دهد. اما این كتاب فقط حكایت رنج های زنان نیست. بلكه نشان می دهد كه همین زنان فرودست چگونه موفق شدند شرایط را عوض كنند، به صحنه مبارزه سیاسی و اجتماعی قدم بگذارند، انقلاب كنند و به سازندگان جامعه و تاریخ تبدیل شوند.
خواندن این كتاب برای ما كه در جامعه خود از كودكی با #ستم_جنسیتی دست به گریبانیم و به محض اینكه دست چپ و راستمان را می شناسیم با #مردسالاری و #پدرسالاری و با چماق و تازیانه دولت و قوانین مدنی و شرعی و #سنت و #دین بر سرمان می كوبند، بسیار جالب و آموزنده است. برای ما كه می بینیم دیو فقر و ستم، ده ها هزار دختر جوان را به تن فروشی واداشته است، برای ما كه هزاران نفرمان قربانی قتل های ناموسی و خودكشی ها شده ایم، برای ما كه ممنوعیت معاشرت و عشق را تجربه كرده ایم و #ازدواج_ناخواسته به واقعه ای ناگزیر در زندگی اكثریتمان تبدیل شده، روبرو شدن با تجربه مشابه زنان چینی و فهمیدن اینکه چگونه دست به #تغییر_ریشه_ای شرایط زندگیشان زدند، بسیار هیجان آور است.
در ادامه معرفی این اثر ارزشمند بخش هایی از کتاب فوق را برای همراهان آماده کردیم و در پایان نسخه الکترونیکی آن را جهت دانلود و مطالعه در دسترس علاقمندان قرار دادیم. این كتاب را همه باید بخوانیم، بر سر نكاتش فكر كنیم و به بحث بگذاریم و آموزه هایش را در مبارزه برای كسب رهایی بكار بگیریم...
خواندن این كتاب برای ما كه در جامعه خود از كودكی با #ستم_جنسیتی دست به گریبانیم و به محض اینكه دست چپ و راستمان را می شناسیم با #مردسالاری و #پدرسالاری و با چماق و تازیانه دولت و قوانین مدنی و شرعی و #سنت و #دین بر سرمان می كوبند، بسیار جالب و آموزنده است. برای ما كه می بینیم دیو فقر و ستم، ده ها هزار دختر جوان را به تن فروشی واداشته است، برای ما كه هزاران نفرمان قربانی قتل های ناموسی و خودكشی ها شده ایم، برای ما كه ممنوعیت معاشرت و عشق را تجربه كرده ایم و #ازدواج_ناخواسته به واقعه ای ناگزیر در زندگی اكثریتمان تبدیل شده، روبرو شدن با تجربه مشابه زنان چینی و فهمیدن اینکه چگونه دست به #تغییر_ریشه_ای شرایط زندگیشان زدند، بسیار هیجان آور است.
در ادامه معرفی این اثر ارزشمند بخش هایی از کتاب فوق را برای همراهان آماده کردیم و در پایان نسخه الکترونیکی آن را جهت دانلود و مطالعه در دسترس علاقمندان قرار دادیم. این كتاب را همه باید بخوانیم، بر سر نكاتش فكر كنیم و به بحث بگذاریم و آموزه هایش را در مبارزه برای كسب رهایی بكار بگیریم...
در گذشته، #عرف و #سنت، سد بود. امروز تنوع طلبی و زیاده خواهی. در هر دو مورد اما نتیجه یکسان است؛ هویتی مملو از #سرخوردگی_جنسی. به هر حال صحبت کردن در این مورد سخت است چون به ناچار باید از خطوط عرفی عبور کرد اما اجازه دهید جرأت این کار را پیدا کنیم و این #تابو را بشکنیم.
بر طبق تربیت و عرف، در افکار عمومی این قضاوت وجود داشته است که خشونت، پرخاشگری و عدم تمرکز #مردان میتواند منشأ جنسی داشته باشد و سعی شده است که برای رفع ناهنجاریها، وسایل آرامش و رفع کمبود جنسی مردان در دستور کار نمایندگان اخلاق قرار بگیرد اما از سوی دیگر رفتارهایی مثل نق زدن، حسادت، بیثباتی در شخصیت زنان را جزئی از نهاد و #طبیعت زن تشخیص داده اند و اشارهای به احتمال ناکامی و ناکافی بودن جنسی شان در زندگی زناشویی نشده است.
در دنیایی که #علم از حدس و گمان و بعضی رفتارهای سنتی در بسیاری زمینه ها کاسته است شاید بد نباشد که درباره نیازهای جنسی زنان به دور از قوانینی که سعی میکند #سکس را در زنان منفور و #گناه و به همان خاطر شدیدا کنترل شده ببیند کمی فاصله بگیریم و نگاه دوباره و همه جانبه تر به حق لذت جنسی دو سویه در بین مردان و زنان داشته باشیم.
نگاهی که شاید به شعوری واقعی تر و بر اساس فیزیک جنسی انسان ها با همه تفاوت ها و تنوع ها ختم شود. شعوری که احتمالا به رابطه زناشویی کاملتر و انسانیتر منجر خواهد شد. تن با روان پیوندی تنگاتنگ دارد. روان آرام و آسوده در تن، آرامش مییابد. تن های خود و دیگران را بشناسیم و احترام بگذاریم.
🔊 https://t.me/AntiReligion/159
🔚 پایان...
📎 #عرف #سنت #سرخوردگی_جنسی #تابو #زن #تجاوز_جنسی #ازدواج #رابطه_جنسی #تکلیف_دینی #تابوشکنی #مردان #چندهمسری #خانواده #زنان #لذت_جنسی #ارگاسم #سکس #گناه #نقطه_G #کلیتوریس #علم #طبیعت
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
در دنیایی که #علم از حدس و گمان و بعضی رفتارهای سنتی در بسیاری زمینه ها کاسته است شاید بد نباشد که درباره نیازهای جنسی زنان به دور از قوانینی که سعی میکند #سکس را در زنان منفور و #گناه و به همان خاطر شدیدا کنترل شده ببیند کمی فاصله بگیریم و نگاه دوباره و همه جانبه تر به حق لذت جنسی دو سویه در بین مردان و زنان داشته باشیم.
نگاهی که شاید به شعوری واقعی تر و بر اساس فیزیک جنسی انسان ها با همه تفاوت ها و تنوع ها ختم شود. شعوری که احتمالا به رابطه زناشویی کاملتر و انسانیتر منجر خواهد شد. تن با روان پیوندی تنگاتنگ دارد. روان آرام و آسوده در تن، آرامش مییابد. تن های خود و دیگران را بشناسیم و احترام بگذاریم.
🔊 https://t.me/AntiReligion/159
🔚 پایان...
📎 #عرف #سنت #سرخوردگی_جنسی #تابو #زن #تجاوز_جنسی #ازدواج #رابطه_جنسی #تکلیف_دینی #تابوشکنی #مردان #چندهمسری #خانواده #زنان #لذت_جنسی #ارگاسم #سکس #گناه #نقطه_G #کلیتوریس #علم #طبیعت
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
تجربههای تلخ خاورمیانهای
کشورهای منطقه خاورمیانه کمتر فرصت داشتهاند اشکال دموکراتیک اداره جامعه بدون دخالت دین در حکومت را زندگی کنند. تجربههای حکومتهای عرفی (سکولار) در این منطقه از ایران پس از مشروطیت گرفته تا ترکیه آتاتورک و تونس و یا مصر بیشتر غیردموکراتیک و استبدادی بوده است. سکولاریزاسیون آمرانه، غیرمشارکتی و از بالا یکی از دلایل عدم رشد فرهنگ دموکراتیک و جامعه مدنی، سرخوردگی ژرف مردم از روندهای نوسازی جامعه و حکومت و رشد اسلام سیاسی در منطقه است.
به این تجربه نامیمون باید ضعف تاریخی اندیشه سیاسی و نقد در این کشورها را افزود که در بهوجود آوردن فرهنگ دموکراتیک و درک بهتر دنیای امروزی و برخورد سنجشگرانه به #دین و #سنت و جایگاه آنها بازماندهاند. در چنین فضایی اسلام سیاسی مدعی داشتن الگوی حکومتی آلترناتیو میدانداری میکند و مدعی پروژه مدیریت جامعه بر پایه اصول و آموزههای دینی است.
طی دههها نیروهای اسلامگرا و روشنفکران و نخبگان وابسته به آنها به نوعی باور اسطورهگونه دامن زدند که گویا اصول و قواعد اسلام پاسخهای مناسبی برای نیازهای جامعه و اقتصاد امروزی دارند. این باور اسطورهگونه دهههاست که در روانشناسی و بازنمای خیالی گروههای وسیع مردم از مراکش تا آسیای مرکزی لانه کرده و روایتهای گوناگون آن توسط گروههای اسلام گرا بازسازی و تکرار میشوند.
کشورهای منطقه خاورمیانه کمتر فرصت داشتهاند اشکال دموکراتیک اداره جامعه بدون دخالت دین در حکومت را زندگی کنند. تجربههای حکومتهای عرفی (سکولار) در این منطقه از ایران پس از مشروطیت گرفته تا ترکیه آتاتورک و تونس و یا مصر بیشتر غیردموکراتیک و استبدادی بوده است. سکولاریزاسیون آمرانه، غیرمشارکتی و از بالا یکی از دلایل عدم رشد فرهنگ دموکراتیک و جامعه مدنی، سرخوردگی ژرف مردم از روندهای نوسازی جامعه و حکومت و رشد اسلام سیاسی در منطقه است.
به این تجربه نامیمون باید ضعف تاریخی اندیشه سیاسی و نقد در این کشورها را افزود که در بهوجود آوردن فرهنگ دموکراتیک و درک بهتر دنیای امروزی و برخورد سنجشگرانه به #دین و #سنت و جایگاه آنها بازماندهاند. در چنین فضایی اسلام سیاسی مدعی داشتن الگوی حکومتی آلترناتیو میدانداری میکند و مدعی پروژه مدیریت جامعه بر پایه اصول و آموزههای دینی است.
طی دههها نیروهای اسلامگرا و روشنفکران و نخبگان وابسته به آنها به نوعی باور اسطورهگونه دامن زدند که گویا اصول و قواعد اسلام پاسخهای مناسبی برای نیازهای جامعه و اقتصاد امروزی دارند. این باور اسطورهگونه دهههاست که در روانشناسی و بازنمای خیالی گروههای وسیع مردم از مراکش تا آسیای مرکزی لانه کرده و روایتهای گوناگون آن توسط گروههای اسلام گرا بازسازی و تکرار میشوند.