زیگومند فروید حدود 90 سال پیش کتابی نوشته است به نام: #آینده_یک_پندار که تعبیری است از دلایل شکل گیری مذهب در جوامع انسانی؛ او مدعی است بشر به مرحله ای از #تمدن علمی و فرهنگی رسیده است که بد نیست آموزش و تربیت جدیدی را برای خود بنیان گذارد که وی آن را #آموزش_غیرمذهبی می نامد.
بخش بزرگی از استدلال های فروید بخصوص تعریف بسیار قدیمی او از طبیعت به عنوان موجودی قهار که قصدش فقط تخریب ما است این روزها کاملا برعکس شده است. متفکرین معاصر از قابلیت تخریبی انسانها بر طبیعت حرف می زنند.
نگاه فروید به ذات خودخواه و به لحاظ روانی آشفته انسان و نتیجه گیری فروید در باره غیراجتماعی بودن ذات انسان نیز مخالفین علمی بسیاری دارد.
با این همه، تفکر او از قدم های اولیه تلاش معاصر برای یافتن جواب های بسیار جدیدی برای تمدن انسانی است. هر فرد از هر فرهنگ و تمدن انسانی شاید بتواند با بخش های از منطق روانکاوانه او همراهی کند و با سایر ایده هایش راحت نباشد.
🔚 پایان...
#زیگومند_فروید #آینده_یک_پندار #انسان #طبیعت #ماورالطبیعه #ترس #توهم #تمدن #فرهنگ #سنت #مذهب
#Sigmund_Freud
#The_Future_of_an_Illusion
#AntiReligionArchives
نگاه فروید به ذات خودخواه و به لحاظ روانی آشفته انسان و نتیجه گیری فروید در باره غیراجتماعی بودن ذات انسان نیز مخالفین علمی بسیاری دارد.
با این همه، تفکر او از قدم های اولیه تلاش معاصر برای یافتن جواب های بسیار جدیدی برای تمدن انسانی است. هر فرد از هر فرهنگ و تمدن انسانی شاید بتواند با بخش های از منطق روانکاوانه او همراهی کند و با سایر ایده هایش راحت نباشد.
🔚 پایان...
#زیگومند_فروید #آینده_یک_پندار #انسان #طبیعت #ماورالطبیعه #ترس #توهم #تمدن #فرهنگ #سنت #مذهب
#Sigmund_Freud
#The_Future_of_an_Illusion
#AntiReligionArchives
فروید در اثری به نام #آینده_یک_پندار که در نقد دین نوشته است، دین را بطور عمومی دارای این کارکرد میداند که آدمی را با رنجشهای ناشی از خودشیفتگی آشتی میدهد. این رنجشها بر پایه عجز و درماندگی آدمی استوارند و به سه شکل اصلی بروز میکنند:
۱. ناتوانی آدمی در برابر طبیعت بیرونی؛
۲. ناتوانی آدمی در برابر بیماری و مرگ؛
۳. ممنوعیتها و ریاضتهایی که فرهنگ به آدمی تحمیل میکند.
به باور فروید، انسان بالغ نیز #عجز_و_درماندگی خود را بر پایهی الگوهایی معنا میکند که در #کودکی تجربه کرده است. او مانند کودک، عجز و درماندگی خود را با حسرت داشتن پدری پیوند میزند که باید از او #محافظت و #پشتیبانی کند. این حسرت داشتن پدری پشتیبان، شالودهای برای پدید آمدن تصور خدایان است و به دیگر سخن، #خدایان همان #پدران ایدهآلیزه شده هستند.
فروید دین را به یک رواننژندی دوران کودکی تشبیه میکند و آن را نوعی سازوکار دفاعی دوران کودکی میداند که برخاسته از ناتوانی آدمی است. آدمی به نیروهای طبیعی تشخص میبخشد و آنها را به سطح نیروهای محافظ برمیکشد تا به او در هنگام ناتوانی و عجز یاری رسانند. الگوهای رفتاری که با چنین روندی پیوند زده میشوند، برخاسته از تجربیات دوران کودکی و نقش محافظت کنندهی والدین و بویژه #پدر هستند.
۱. ناتوانی آدمی در برابر طبیعت بیرونی؛
۲. ناتوانی آدمی در برابر بیماری و مرگ؛
۳. ممنوعیتها و ریاضتهایی که فرهنگ به آدمی تحمیل میکند.
به باور فروید، انسان بالغ نیز #عجز_و_درماندگی خود را بر پایهی الگوهایی معنا میکند که در #کودکی تجربه کرده است. او مانند کودک، عجز و درماندگی خود را با حسرت داشتن پدری پیوند میزند که باید از او #محافظت و #پشتیبانی کند. این حسرت داشتن پدری پشتیبان، شالودهای برای پدید آمدن تصور خدایان است و به دیگر سخن، #خدایان همان #پدران ایدهآلیزه شده هستند.
فروید دین را به یک رواننژندی دوران کودکی تشبیه میکند و آن را نوعی سازوکار دفاعی دوران کودکی میداند که برخاسته از ناتوانی آدمی است. آدمی به نیروهای طبیعی تشخص میبخشد و آنها را به سطح نیروهای محافظ برمیکشد تا به او در هنگام ناتوانی و عجز یاری رسانند. الگوهای رفتاری که با چنین روندی پیوند زده میشوند، برخاسته از تجربیات دوران کودکی و نقش محافظت کنندهی والدین و بویژه #پدر هستند.