ΑпτiгeligioпΑгcives
211 subscribers
107 photos
2 videos
42 files
58 links
✍🏼 Text channel: @AntiReligion

Scientific,
historical
philosophical
psychology
sociology and ...
.
.
.
Download Telegram
فویرباخ در مقایسه‌ی میان فرهنگ و دین از این نیز فراتر می‌رود و تصریح می‌کند که هر اندازه افق فکری آدمی محدودتر باشد و از #تاریخ و #طبیعت و #فلسفه کمتر بداند، به همان اندازه به اعتقادات دینی خود وابسته‌تر است و به آموزش نیاز کمتری احساس می‌کند. وی در این رابطه به مقایسه‌ی میان #عبرانیان و #یونانیان در جهان باستان می‌پردازد و خاطر نشان می‌سازد که عبرانیان در مقایسه با یونانیان نه #هنر داشتند و نه #دانش؛ چرا که آنان در این زمینه اساسا نیازی احساس نمی‌کردند، زیرا به باور آنان «یهوه» (خدای عبرانیان) همه‌ی نیازهای آنان را برطرف می‌ساخت. به گفته‌ی فویرباخ، برای انسان‌های دینی، خدا جامعیت گنجینه‌ها و ارزش‌ها و همه‌ی دانش‌ها و امور فکری است. اما کسی که همه چیز را در خدا می‌یابد، روح فقیری دارد و فقط در #تخیل و #فانتزی خود از «رحمت آسمان» لذت می‌برد.

از دیدگاه فویرباخ همه‌ی پژوهش‌های مربوط به دانش‌های طبیعی، به گونه‌ای غیرمستقیم موضوع #آفرینش جهان توسط خدا را معروض #پرسش و #تردید قرار می‌دهند و به همین دلیل با خطر درغلتیدن به دامن آته‌ایسم و ماتریالیسم همراه‌اند. بر این پایه می‌توان گفت که ادیان در سرشت خود حامل هیچ اصل و پرنسیبی برای فرهنگ و دانش نیستند، چرا که ادیان صرفا می‌خواهند از طریق فانتزی و #ایمان به خدا و #اعتقاد به #بهشت، بر موانع و مشکلات زندگی زمینی چیره ‌گردند. بدین‌سان فویرباخ به گونه‌ای پیشینی (آپریوری) تضادی میان دین و فرهنگ می‌بیند و معتقد است در جایی که یکی وجود دارد، برای دیگری جایی نیست.
فروید این پرسش را پیش می‌نهد که آیا اساسا نقد روان‌شناختی «افسانه‌ی دینی» و از جمله آموزه‌های مسیحی در میان مردم کار سودمندی است یا نه؟ آیا دین با توجه به فشار غیرقابل تحمل #طبیعت و درک دردآور ناکامل بودن فرهنگ، توهم نیکخواهانه‌ای نیست که به آدمیان حس امنیت می‌دهد و اخلاق آنان را تقویت می‌کند؟ وی در برابر چنین تردیدهایی که می‌خواهند از ایمان دینی با دلایل «روان‌درمانی اجتماعی» دفاع کنند، ضرورت #بلوغ_روحی آدمی را پیش می‌کشد. به باور او، آدمی باید این دلیری را از خود نشان دهد که از نظر روحی بالغ شود، حتی اگر این بلوغ او را به این بصیرت دردناک رهنمون گردد که در کل جهان و طبیعت چیزی به نام خوشبختی برای انسان در نظر گرفته نشده است. 

چشم‌اندازی که فروید در برابر آدمی می‌گشاید درخشان نیست، ولی او از جزمیت‌بخشی به تیرگی نیز می‌پرهیزد. واقعیت برای فروید بی‌معناست و در آن نمی‌توان تسلی خاطری برای آدمی یافت. با این همه او به خرد آدمی توصیه می‌کند که از «توهمات دینی» دست شوید و از اقدامات گوناگون برای معنابخشی به امور بی‌معنای طبیعت بپرهیزد. فروید کورسویی از امید را در آن می‌بیند که زوال «توهمات دینی» بتواند از گذرگاه بهبود واقعیت انسانی جبران شود. او این امکان را در نظر می‌گیرد که تسلط علمی و تکنیکی بر طبیعت در آینده بتواند از طریق رشد توانایی برای فرازش و تعالی‌بخشیدن روحی به رانش‌های طبیعی درونی تکمیل گردد.
فروید تصریح می‌کند که مرجعی بالاتر از #خرد وجود ندارد و اگر چه #صدای_خرد آهسته و خفیف است ولی آنقدر از پای نمی‌نشیند تا برای خود گوش شنوایی بیابد. به گفته‌ی او خدای ما «لوگوس» است، ولی این خدا قادر مطلق نیست و فقط قادر است به بخشی از چیزهایی عمل کند که خدایان پیش از او وعده داده بودند. ولی این امر به معنی ناتوانی چنین خدایی نیست. فروید اندک امیدی دارد که آدمیان روزی بتوانند به جهانی رضایت دهند و خود را با آن سازگار کنند که در کل، نیاز به #معنا و #امنیت را برآورده نمی‌کند. او امیدوار است روزی فرا رسد که آدمیان به #ایمان_دینی نیازی نداشته باشند و قادر شوند از طریق چشم‌پوشی از معنابخشی به جهان، قابلیت تازه‌ای برای درک #واقعیت برای خود ایجاد کنند.

به باور فروید رشد دانش‌ها به گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر به زوال ادیان می‌انجامد و این امر نه قابل تاسف است و نه خطرناک. زیرا ادیان قادر نشده‌اند آدمیان را خوشبخت کنند و حتی نتوانسته‌اند آدمیان را به رفتاری اخلاقی وادارند. فروید #نقد_دین را سودمند می‌داند و معتقد است که باید برای رابطه‌ی آدمی با فرهنگ طرحی نو درانداخت. او پیشنهاد می‌کند که با دین به مثابه یک «روان‌نژندی» رفتار شود و همانگونه که در روان‌درمانی مرسوم است، استدلال‌های عقلی جایگزین استدلال‌های دینی شوند. اگر دین دیگر پایه‌ی ممنوعیت‌های فرهنگی نباشد، شمار زیادی از این ممنوعیت‌ها رفع می‌شوند.

فروید امیدوار است که عقلانی کردن ممنوعیت‌ها بتوانند به آشتی آدمی با فرهنگ بینجامند. پیش‌شرط آن اینست که خرد آنقدر نیرومند شود تا بتواند بر شور و اشتیاق غلبه کند. وی بدین‌منظور دو راه پیش می‌نهد: یکی اینکه ممنوعیت‌های فکری، دینی، جنسی و سیاسی برداشته شوند و دیگر اینکه آدمیان برای واقعیت آموزش داده شوند تا بیاموزند که ناگزیرند با ناتوانی و درماندگی خود کنار بیایند.

🔚 پایان...

📎 #فروید #فرهنگ #دین #آرتور_شوپنهاور #لودویگ_فویرباخ #فریدریش_نیچه #روانکاوی #آينده_یک_پندار #عجز_و_درماندگی #کودکی #محافظت #پشتیبانی #پدر #خدا #تسلیم #ستایش #پرستش #توتم #تابو #داروین #احساس_گناه #ناخودآگاه #هنر #اخلاق #آتئیست #توهم #پندار #آمال_و_آرزوها #حقیقت #واقعیت #طبیعت #بلوغ_روحی #خرد #معنا #امنیت #ایمان_دینی #نقد_دین
🗂 @AntiReligionArchives
رنجش‌آور دستیابی به بصیرت‌هایی هستند که همزمان بیانگر موفقیت‌ها در پهنه‌ی شناخت‌اند؛ شناخت آدمی از خویشتن و نقش ویژه‌ای که در برابر طبیعت برای ارزشگذاری ویژه درباره‌ی خود قائل شده بود. آنچه در این‌گونه بصیرت‌ها مشترک است، آنست که دوباره آدمی را به ژرفای پیوندهای طبیعی می‌کشند و به اصطلاح «ناتورالیزه» می‌کنند. «ناتورالیزه» شدن همزمان به معنی «غیرمعنوی» شدن است. آدمی درمی‌یابد که رهایی از #طبیعت و قد برافراشتن در برابر آن، افسانه‌ای بیش نبوده است. این شناخت‌ها بر آگاهی عمومی تاثیر می‌گذارند و در نتیجه #آگاهی ناظر بر تفاوت میان آدمی و بقیه‌ی طبیعت تدریجا رنگ می‌بازد. آدمی برای خود به شئی‌ای تبدیل می‌گردد مانند دیگر اشیاء. 
گفتنی است که آدمی با گسترش شناخت خود در پهنه‌های گوناگون #دانش و در پرتو چنین شناختی، در وهله‌ی نخست از خویشتن «افسون‌زدایی» کرده است. با این همه، دستاوردهای چنین روندی تا کنون نتوانسته در مقیاسی گسترده به آگاهی جمعی راه یابد و به تجدیدنظر بنیادین در انگاشت‌ها از عالم و آدم بینجامد. بیهوده نیست که به‌رغم دستاوردهای شگرف علمی در پهنه‌های گوناگون، هنوز انسان‌های پرشماری در سراسر گیتی در #تاریک_‌اندیشی هولناک و فاجعه‌باری غوطه‌ورند. در حالی که پیش از این در هیچ دوره‌ی تاریخ بشری، ناسازگاری #اعتقادات_دینی و #باورهای_خرافی با اندیشه‌ها‌ی علمی چنین آشکار نبوده است. 

باری، «افسون‌زدایی» از آدمی نتوانسته آنطور که باید و شاید توهمات گوناگون گسترده در جهان درباره‌ی #خدا و پندارهای مربوط به «منجی» و «انتظار رستگاری» را بلاموضوع و بی‌معنا کند. و این در حالی است که همه‌ی دین‌های بزرگ موجود در جهان کارنامه‌ی سیاهی دارند و هیچ یک از آنها را نمی‌توان با نتایج پژوهش‌های علمی جهان امروز سازگار کرد!

🔚 پایان...

📎 #زیگموند_فروید #انسان_مدرن #کیهان_شناختی #زیست_شناختی #روان_شناختی #رنجش_انسان_مدرن #تاریک_اندیشی #فرگشت #طبیعت #آگاهی #ترس #دین #خودفریبی #بلوغ_روحی #دانش #خدا #اعتقادات_دینی #باورهای_خرافی
🗂 @AntiReligionArchives
#نقد_اسطوره‌ی_طبیعت_حقیقی

نگاه مذهبی به حقیقت در این پیشداوری کهن ریشه داشت که انسان بایستی به طبیعت حقیقی خود بازگردد تا بتواند به حقیقت دست یابد. اکثر روشنگران نخست به چیزی چون طبیعت حقیقی انسانی اعتقاد داشتند، طبیعتی که غیر جسمانی پنداشته می‌شد. از این اعتقاد به تدریج انتقاد شد. از نیمه‌ی دوم #قرن_هجدهم انسان‌شناسی‌ای شکل گرفت که در صدد ادراک کل #طبیعت بشری بود. قلمرو حس و جسم و ماده به تدریج ارج خود را یافتند. روشنگری گام به گام بر دوگانه‌پنداریِ خود چیره شد.
#امتیاز_روشنگری

موضوعی که بدان اشاره شد، نمونه‌ی است بیانگر این که روشنگری، درست است که منتقد پیش‌داوری‌ها بوده، اما خود نیز از یک نقطه‌ی صفر بی‌پیشداوری آغاز نکرده است. هر چه تاریخی است و در تاریخ است، فاقد نقطه‌ی صفر آغاز است، یعنی با پیشداوری شروع می‌شود.

امتیاز روشنگری در اندیشه‌ی دلیر آن برای ادراک این واقعیت و توانایی نگرش انتقادی به خود است.
روشنگری آن تلاش تاریخی‌ای است که حاصل آن روشن‌نگری افراد به خود، به اطرافیان، به جامعه و به جهان است. روشن‌نگر می‌پرسد: چرا چنین است؟ او به پاسخ‌هایی از نوع "همواره چنین بوده است"، "مقدر است که چنین باشد"، "این خواست خداست"، "در کتاب چنین آمده است" و "فطرت ما ایجاب می‌کند" خرسند نمی‌شود.

🔚 پایان...

📎 #روشنگری #عصر_روشنگری #قرن_هجدهم #کانت #نقد #پرسیدن #اندیشیدن #انتقاد #انقلاب #فرهنگ #فکر #گالیله #دکارت #مونتنی #هاینریش_هاینه #فرانسیس_بیکن #محمد_زکریای_رازی #پریکلس #دین #خرافه #خردستیزی #نابالغی_فکری #انسان #جامعه #طبیعت
🗂 @AntiReligionArchives
۱- مرحله جادویی:

دراین مرحله #بشر همه توانی را به خود نسبت می دهد و با قدرت جادوگری ارواح و شیاطین وحتی #طبیعت را تحت کنترل خود در می آورد.
#علم بیان می کند که تنها منشا دانش، آن چیزی است که از مشاهده ی قابل آزمایش و اثبات بر می خیزد و هیچ منشا دانش، همچون وحی، شهود و غیب، قابل اطمینان نیست چرا که تمامی آنها ارضای تکانه های آرزومندانه به حساب می آیند… علم به دقت مراقب است تا از هر گونه عامل فردی و تاثیرات محیطی به دور بماند… رویه آن، رسیدن به همسانی با واقعیت است… این همسانی با دنیای واقعی بیرونی را #حقیقت می نامیم.

🔚 پایان...

📎 #زیگموند_فروید #ششم_مه #روان‌شناسی #روان‌کاوی #کارل_گوستاو_یونگ #خدا #رهبر #دین #توهم #روان_نژندی #عقده_اُدیپ #داروین #پدر #قدرت #توتم #حسادت #کودک #اگوست_کنت #هگل #تاریخ #طبیعت #بشر #اعتقاد #اطاعت #خدایان #پندار #علم #حقیقت
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
یکی از عمیق ترین تاثیرات دوبوار بر فلسفه فمینیستی اصرار وی بر این نکته است که #زنان در همه جوانب زندگی شان تحت سلطه اند. فقدان نسبی آزادی در مورد زنان صرفاً به حقوق مدنی یا نقش های خاص #مادری و #همسری محدود نیست هرچند این عوامل نیز به عدم آزادی آنها کمک می کند بلکه آنها توسط «همه مدنیت» با مجموعه ارزش گذاری ها و رفتارهای اجتماعی که درک ما را از زن و مرد و مذکر و مؤنث به وجود می آورد در جایگاه پست تری قرار می گیرند.

دوبوار در بیان مشهورش می گوید: «هیچ کس زن به دنیا نمی آید بلکه زن می شود.» در حقیقت وی معتقد است رفتارهای اجتماعی باعث می شوند بعضی انسان ها از نظر جنسیت با بعضی دیگر متفاوت دانسته شوند و همین رفتارهای اجتماعی، باعث ارزش و اهمیت دادن به این تفاوت ها می شود. زن شدن فرایندی تاریخی و فرهنگی است که هرگز کامل نشده است.

دوبوار با پرداختن به اصول کلی در واقع چهارچوبی می سازد که در آن وضعیت زنان را توضیح و سپس آن را تحلیل می کند. بررسی دوبووار و انتقادش در چند فصل وجود دارد. او معتقد است کهتری زن از اساطیر آغاز می شود در #تاریخ جا می گیرد و بعد از طریق علومی مانند #فلسفه و #روانکاوی توجیه می شود. دوبووار معتقد است که مرد، زن را به صورت طبیعت و بالقوه برابر می بیند. #طبیعت در مرد یک حس دودلی ایجاد می کند. حرکت و کشف غلات منتصب به مرد است و باروری منتصب به زن. باروری نوعی انفعال ایجاد می کند و در واقع در این پروسه مرد است که نقش اصلی را دارد.
اگر مقاومت های زنانه شکل اصلی خود را نگرفته باشد، تسلیم شدن زنان و حل شدن آنان در نظام قدرت را در پی خواهد داشت. در واقع دنیایی که بر پایه منافع و #قدرت است اگر نیاز عاجلی به الگوهای #برابری زنان و مردان حس نکند طبعاً برای آن نیز تلاش نخواهد کرد.

رسیدن به آنچه دوبووار می خواهد با راه حلی که او ارائه می دهد در دوره ی کنونی لازم هست ولی کافی نیست. شاید نظرات دوبووار از دیدگاه خُرد بتواند مشکلات بشر را تا حدودی پوشش دهد ولی در بحث کلان نمی تواند تأثیر تعیین کننده ای بر دنیای کنونی داشته باشد. زیرا نقش ثروت و قدرت آن قدر پُررنگ است که هر بخش از منافع بشری که متضادش باشد را نابود می کند.

این که دوبووار معتقد است در نظام مردانه، زنان تحت ستم هستند طبعاً مبنای درستی دارد و به واسطه ی این دیدگاه، #فمنیست های نسل دوم و سوم بسیار تلاش کردند که بتوانند نظام های مردانه را تلطیف کنند و تا حدی از فشار سلطه ی آنها در زمینه های قانونی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی بکاهند. ولی اگر چه در نظام اقتصادی و سیاسی سقف شیشه ایی بالاتر رفته است ولی متأسفانه هنوز وجود دارد.

در زمینه #سیاست نیز اگر چه پست های ریاست جمهوری در بعضی کشورها به زنان سپرده شده است ولی در اغلب کشورها هنوز زنان برای ورود به عرصه سیاست و مدیریت های کلان، به سختی باید بجنگند و تلاش کنند تا موفق شوند.

از نظر #اجتماعی نیز نگرش های سنتی و بازدارنده هنوز در اغلب مردم دنیا موج می زند. به همین سبب، در برخی نقاط دنیا «زن» هنوز به عنوان «انسان» به رسمیت شناخته نشده است!

🔚 پایان...

📎 #سیمون_دوبوار #جنس_دوم #تبعیض #تحقیر #زن #بشر #تمدن #مردان #مادری #همسری #تاریخ #فلسفه #روانکاوی #طبیعت #ضعف_جسمانی #زیگموند_فروید #آلت_تناسلی #مذهب #بقا #ازدواج #عدم_آزادی #استقلال_اقتصادی #وابستگی #کار #دانش #مردسالار #قدرت #فمنیست #سیاست
#TheSecondSex
#SimoneDeBeauvoir
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
به نظر می رسد سه نوع برخورد عمومی توسط مردان و زنان درباره گذشته و اکنون #بشر وجود دارد. بسیاری از منتقدین وضعیت طبیعی بدن انسان ها می گویند همه این بهانه ها توجیهی است برای افراط و تفریط هایی که مردان برای کنترل همه چیز و از جمله زنان ایجاد کرده اند.

گروهی دیگر معتقدند هر چه که انجام دادیم بهترین رفتار بشر بر اساس ترجیح طبیعت بر جنس مرد بوده است و نباید رهبری و کنترل مردان  به هم بخورد.

گروه سومی هم هستند که بعد از تحولات سریع بعد از انقلاب صنعتی اروپا و بویژه در نیم قرن اخیر باور دارند که مردان توانسته اند از طریق کنترل و مدیریت بهترِ غرائز خویش، بر سرعتِ تسلط  تکنیکی بشر برای تسلط بر #طبیعت بیفزایند. به همین خاطر بشر معاصر بهتر است بر اساس شرائط و واقعیت های جدید، حضور قدرتمند زنان در عرصه های زندگی را فرخنده بداند و از این به بعد به فکر رابطه سالم و برابر با نیمه دیگر اجتماع باشد.
#زنان در طول تاریخ، #سکس شان #محدود و #کنترل شد. از درس و کار و بقیه فرصت ها بازمانده بودند ولی به جای آن ناگزیر نبودند معمولا در حین حفاظت از قبیله بمیرند. تلفات زنان و کودکان البته همیشه بود، بخصوص بعد از شکست یک قبیله… ولی معمولا زنان در جنگ ها حضور عمومی نداشتند. زن باید می ماند چون هر زن هر سال فقط یک فرزند می توانست به جامعه جنگزده اضافه کند. اهمیت وجودش بیشتر بود. زنان اگر مسئولیت جنگ را داشتند باقیمانده شان از جنگ قادر به بازسازی جمعیت قبیله نبودند.

زنان خیلی چیزها را در این هزاران سال از دست دادند و مردان جان شان را… و آنچه بیان شد ماجرای تحول و تمدن یک مجموعه نابرابر و ناقص بود که بی شک همه ضرر دیدیم. اما این حقیقت و شیوه گذشتگان بود؛ اکنون با افزایش حقوق زنان به سمت برابری و عدم کنترل همدیگر می رویم البته امیدواریم...


🔚 پایان...

📎 #حفاظت #حمایت #صیانت #هویت #مردانگی #تخمک #اسپرم #یکبار_مصرف #تولیدمثل #کنترل_جامعه #تستسترون #تاریخ #طبیعت #بشر #شکار #فیزیک_قوی #رقابت #برتری_طلبی #زیاده_خواهی #اختراع #دانش #جنگ #دفاع #مردان #زنان
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
اما طبیعت ما از کجا آمده است؟

ما موجودی نیستیم که بر اساس یک طرح منطقی مهندسی شده باشیم. #طبیعت انسان اگرچه شکل معینی دارد اما ثابت نیست و در گذر زمان شکل گرفته است. پیچ و خم های روان ما حکایت از پیچ و خم هایی دارند که در طول تاریخ طولانی #دگرگشت خود طی میلیون ها سال از آنها عبور کرده ایم و هریک نقشی ماندگار بر طبیعت ما باقی گذاشته اند. به همین دلیل است که نمی توان با مهندسی معکوس پرده از رازهای طبیعت انسان کنار زد.

به همین دلیل انسان آمیزه ای از تناقض های بظاهر غیرقابل درک است. یک روز لبریز از حسادت می شود و روز بعد سرشار از همدلی. با یک سکندری به پست ترین ورطه ها می افتد و با یک اشاره خداگونه می شود.
اما ما با گرایش های انعطاف ناپذیر به دنیا نمی‌آییم، بلکه #تعامل با والدین و دیگران انتخاب زیستگاه را در ما تنظیم می کند. به همین دلیل است که #آموزش می تواند این گرایش ذاتی را در ما تعدیل و به روز کند. این نکته در مسأله حفاظت و رابطه #انسان و #طبیعت در جهان امروز اهمیت فوق العاده ای می‌یابد. کودک در هر تعاملی با عناصر طبیعت به واکنش والدین، بزرگسالان خویشاوند (و در جهان امروزی به جانشین های آنها یعنی مربیان و معلمان خود) نظر دارد. اگر آنان با روی گشاده این تعامل را بپذیرند او نیز چنین می‌کند و اگر آنها برای چنین تماس هایی چهره درهم بکشند، کودک نیز از آن تماس پرهیز خواهد کرد. نتیجه آن خواهد بود که کودک نسبت به محیط های طبیعی و عناصر طبیعت متمایل یا از آنها گریزان باشد.
درست است که بالقوه مار را به عنوان خطر می‌شناسیم، اما اگر مار بی‌آزاری به دست کودک بدهیم تا #ترس غریزی اش تعدیل شود، آنگاه می‌توان به او گفت که باید از بعضی مارها، و نه همه آنها، فاصله گرفت چون سمی اند. این با یک دیدگاه تعدیل نشده غریزی به عناصر زیستگاهی فاصله زیادی دارد. به عبارت دیگر، اگرچه واکنش زیست گرا در زمان نیاکان ما سازشی بود و کارکرد بهینه‌ای داشت، اما #خرد امروزی نه تنها می‌تواند این واکنش را تلطیف و آن را با شرایط کنونی ما سازگار کند، بلکه به عناصر متنوع زنده طبیعت معنای #زیباشناختی متعالی تری ببخشد و ما را در بین خویشاوندان زنده خود از حالت سلطه گر مخرب به یکی در میان دیگران بدل سازد. می‌توان کاری کرد که ضمن در امان بودن از خطرات، زندگی انسان نیز غنی شود.

🔚 پایان...

📎 #انسان #حیوان #فرشته #طبیعت #ترس #تقلید #تعامل #تکامل #غریزه #زیستگاه #علوم_انسانی #آموزش #زیست_شناسی #دیرینه_شناسی #بقا #دگرگشت #فرگشت #زیباشناختی
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
نادیده گرفتن لذت جنسی زن در طول تاریخ با هر عقیده ایی که داشته باشیم و هر نیتی که بر آن اسم بگذاریم بر یک دلیل تاکید دارد و آن بی ظرفیتی و اغواگرانه بودن زنان، احتمال فریب دادن و یا فریب خوردن زنان می باشد.  دلیلی که می گوید زنان، قدرت تشخیص و تمیز ندارند و برای همین نیاز به قیم و قانون برای کنترل امیال شان ضروری است. این نوع دیدن و رفتار با تمایلات جنسی زنان آنقدر قوی و اساسی بوده است که حتی خود زنان هم در ناخودآگاه شان به این باور رسیده اند که لذت جنسی یک ضرورت و اولویت برای آنها نیست.

اما فقط به یک دلیل ساده اگر سخت گیر نباشیم و کمی به واقعیت ها، بیرون از چهارچوبِ اخلاقی که با آن تربیت شده ایم به موضوع بنگریم، اگر واقعا نیاز و #لذت_جنسی در زنان ضعیفتر از مردان بود چرا #طبیعت در بدن آنها نقاط حساس جنسی برای لذت #ارگاسم و تجربه منحصر به فردِ رهایی و آسودگی را تعبیه کرده است؟ اگر قرار بود فقط مردان لذت برنده اصلی باشند بالطبع جسم زنان نیز می بایست بر همان اساس تنظیم شده باشد.
بر طبق تربیت و عرف، در افکار عمومی این قضاوت وجود داشته است که خشونت، پرخاشگری و عدم تمرکز #مردان می‌تواند منشأ جنسی داشته باشد و سعی شده است که برای رفع ناهنجاری‌ها، وسایل آرامش و رفع کمبود جنسی مردان در دستور کار نمایندگان اخلاق قرار بگیرد اما از سوی دیگر رفتارهایی مثل نق زدن، حسادت، بی‌ثباتی در شخصیت زنان را جزئی از نهاد و #طبیعت زن تشخیص داده اند و اشاره‌ای به احتمال ناکامی و ناکافی بودن جنسی شان در زندگی زناشویی نشده است.

در دنیایی که #علم از حدس و گمان و بعضی رفتارهای سنتی در بسیاری زمینه ها کاسته است شاید بد نباشد که درباره نیازهای جنسی زنان به دور از قوانینی که سعی می‌کند #سکس را در زنان منفور و #گناه و به همان خاطر شدیدا کنترل شده ببیند کمی فاصله بگیریم و نگاه دوباره و همه جانبه تر به حق لذت جنسی دو سویه در بین مردان و زنان داشته باشیم.

نگاهی که شاید به شعوری واقعی تر و بر اساس فیزیک جنسی انسان ها با همه تفاوت ها و تنوع ها ختم شود. شعوری که احتمالا به رابطه زناشویی کامل‌تر و انسانی‌تر منجر خواهد شد. تن با روان پیوندی تنگاتنگ دارد. روان آرام و آسوده در تن، آرامش می‌یابد. تن های خود  و دیگران را بشناسیم و احترام بگذاریم.

🔊 https://t.me/AntiReligion/159

🔚 پایان...

📎 #عرف #سنت #سرخوردگی_جنسی #تابو #زن #تجاوز_جنسی #ازدواج #رابطه_جنسی #تکلیف_دینی #تابوشکنی #مردان #چندهمسری #خانواده #زنان #لذت_جنسی #ارگاسم #سکس #گناه #نقطه_G #کلیتوریس #علم #طبیعت
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
در بخش اول کتاب نویسنده با نگاهی چالشی این موضوع را بررسی می‌کند که چطور #گونه_انسان توانسته زمین را به کنترل خود درآورد و اصولا برتری گونه انسان نسبت به دیگر حیوانات چیست. هراری در این زمینه می‌نویسد:

شاید بعضی خوانندگان از این‌همه توجه به حیوانات در کتابی راجع به آینده تعجب کنند. به نظر من، نمی‌توان درباره #طبیعت و #آینده_انسان بحثی جدی پیش کشید و آن بحث را با حیواناتِ همتای انسان آغاز نکرد. #انسان_خردمند همه تلاش خود را می‌کند تا این واقعیت را به فراموشی بسپارد، اما وقتی می‌خواهیم خود را به #خداگونگی برسانیم اهمیتی مضاعف دارد که خاستگاهمان را به خاطر داشته باشیم. هیچ تحقیقی درباره آینده خداگونه ما نمی‌تواند گذشته‌مان را نادیده انگارد، یعنی زمانی را که ما با دیگر حیوانات پیوند داشتیم، زیرا رابطه انسان و حیوان بهترین الگویی است که از رابطه آینده َبَرانسان و انسان در دست داریم.

نویسنده در بخش اول سه سوال مطرح می‌کند:

▪️فرق بین انسان‌ها و دیگر حیوانات چیست؟

▪️گونه زیستیِ ما چه‌طور جهان را تسخیر کرد؟

▪️آیا انسان خردمند گونه زیستیِ برتر است یا فقط «قُلدُر محله»؟
نويسنده در فصل مربوط به #اومانيسم به اکثر سوء‌تفاهم‌ها درخصوص #علم و #دین و در نتیجه تعاریف غلط از دین می‌پردازد.

به اعتقاد او اکثر سوء تفاهم‌ها در خصوص علم و دین نتیجهٔ تعاریف غلط از دین است. بسیار زیاد اتفاق می‌افتد که مردم دین را با خرافات، معنویت و اعتقاد به نیروهای ماوراء طبیعی، یا اعتقاد به خدایان اشتباه می‌گیرند. دین هیچ کدام از این‌ها نیست. 

#دین نمی‌تواند معادل خرافات فرض شود، زیرا اکثر مردم مایل نیستند باورهای محبوب خود را «خرافات» بنامند. ما همیشه به «حقیقت» اعتقاد داریم. این فقط دیگران هستند که به #خرافات اعتقاد دارند!
 
به همین شکل، افراد کمی هستند که به نیروهای ماوراء طبیعی باور دارند. شیاطین، برای کسانی که به آن‌ها اعتقاد دارند، نیروهایی ماوراء طبیعی نیستند. آن‌ها جزئی از #طبیعت هستند، درست مثل کدو تنبل، عقرب و میکروب. پزشکان نوین عامل بیماری‌ها را میکروب‌های نامرئی می‌دانند و کشیشان وودو شیاطین نامرئی را عامل بیماری‌ها می‌پندارند. هیچ چیز ماوراء طبیعی در این نیست: شما شیطانی را عصبانی می‌کنید و او هم وارد بدن شما می‌شود و درد ایجاد می‌کند. چه چیزی طبیعی‌تر از این می‌تواند وجود داشته باشد؟ فقط آن‌ها که به شیاطین اعتقاد ندارند، آن‌ها را جدا از نظم طبیعی چیزها می‌پندارند.

تعریف دین به «اعتقاد به خدا» نیز دارای اشکال است. ما این‌طور فکر می‌کنیم که یک مسیحی متدین به این دلیل مذهبی است که به خدا اعتقاد دارد، در حالی که کمونیست‌های پرشور مذهبی نیستند، زیرا کمونیسم خدایی ندارد. 

اما دین توسط انسان‌ها به وجود آمده است، نه خدایان، و بر اساس کارکرد اجتماعی خود مشخص می‌شود، نه وجود خدایان. دین هر آن چیزی است که به ساختارهای اجتماعی انسانی یک مشروعیت فوق بشری بدهد. دین به هنجارها و ارزش‌های انسانی، با این استدلال که بازتاب قوانین فوق‌بشری هستند، مشروعیت می‌دهد.

دین ادعا می‌کند که انسان‌ها تابع نظامی از قوانین اخلاقی هستند که خودشان ابداع نکرده‌اند و نمی‌توانند آن‌ها را تغییر دهند. یک یهودیِ معتقد می‌تواند بگوید که این نظامی از قوانین اخلاقی است که توسط خدا در #کتاب_مقدس حلول کرده است. یک هندو می‌تواند بگوید که قوانین توسط برهما، ویشو و شیوا خلق شده‌اند و توسط ودا به انسان‌ها وحی شده‌اند. ادیان دیگر، از بودیسم و دائوئیسم گرفته تا نازیسم، کمونیسم و لیبرالیسم، معتقدند که قوانین فوق بشری قوانینی طبیعی هستند، و محصول این یا آن خدا نیستند. هر کدام طبعاً به نوع متفاوتی از قوانین طبیعی باور دارد، که توسط پیامبران و فرهیختگان، از بودا و لوازی گرفته تا هیتلر و لنین، کشف شده و ظهور یافته‌اند.