ΑпτiгeligioпΑгcives
211 subscribers
107 photos
2 videos
42 files
58 links
✍🏼 Text channel: @AntiReligion

Scientific,
historical
philosophical
psychology
sociology and ...
.
.
.
Download Telegram
#پرسش دومی كه مطرح می شود اين است كه مي توان موارد زيادی ذكر كرد و براساس آنها نشان داد اخلاقيات درحال شکوفایی هستند. اما آيا نشانه هايی هم وجود دارد كه آنها در حال تنزلند؟
در نهایت یک #پرسش باقي مي ماند كه نياز به تحقيق دارد و آن اين است كه آيا رفتارهايي كه امروزه پیش پا افتاده به نظر مي رسند ممكن است به عنوان مثال در 100 سال آينده غیر اخلاقی تلقي شوند؟

🔚 پایان...

#هنجار #اجتماع #رفتار #اخلاقی #غیراخلاقی #تابو #حقیقت_مطلق #اخلاقیات #شکوفایی #تنزل #تغییرات #روند_تکاملی #پرسش؟
#AntiReligionArchives
انسانِ #در_طبیعت، انسانی خود ساخته و آگاه و خود جدا پندار- از جهان است. #فرهنگ چنان جامعه ای، زمینی، زمانی و انسانی ست. این فرهنگ از زمانی که انسان، #پرسیدن آغاز کرده است، آغاز شده است و تا زمانی که آخرین انسان در طبیعت زنده است، در شکوفایی خواهد بود اما هرگز به #کمال نخواهد رسید. فرهنگِ کمال پذیر، همواره در پی کمال جویی ست اما هرگز کامل نمی شود. اما فرهنگ جامعه ی با طبیعت، #فرهنگی_افسانه_ای ست، با آغاز و پایانی – ای بسا – شاعرانه و زیبا. از اینرو، جهان از چشم انداز این فرهنگ، با معناتر و کامل تر است و آغاز و پایانی دارد، اما پنداره های آن #پرسش های خردمندانه را بر نمی تابد.
آشکار شدن ماهیت افسانه ای تاریخِ کهن سبب شده است که مردم سرزمین هایی که آفتاب روزگار روشنگری بر آنان تابیده است، رو در روی تاریخ خود بایستند و با بینشی پرسشمندانه به بررسی روندها و رویدادهای آن بپردازند. این بررسی یکی از نخستین گام های خودشناسی و شناسایی هویت ملی ست. گامی که تاکنون در کشور ما برداشته نشده است.

🔚 پایان...

#تاریخ #افسانه #فرهنگ #جامعه_انسانی #تمدن #طبیعت #کهن #مدرن #روشنگری #پرسش

#Critical_Analysis_of_History
🗂 @AntiReligionArchives
فویرباخ در مقایسه‌ی میان فرهنگ و دین از این نیز فراتر می‌رود و تصریح می‌کند که هر اندازه افق فکری آدمی محدودتر باشد و از #تاریخ و #طبیعت و #فلسفه کمتر بداند، به همان اندازه به اعتقادات دینی خود وابسته‌تر است و به آموزش نیاز کمتری احساس می‌کند. وی در این رابطه به مقایسه‌ی میان #عبرانیان و #یونانیان در جهان باستان می‌پردازد و خاطر نشان می‌سازد که عبرانیان در مقایسه با یونانیان نه #هنر داشتند و نه #دانش؛ چرا که آنان در این زمینه اساسا نیازی احساس نمی‌کردند، زیرا به باور آنان «یهوه» (خدای عبرانیان) همه‌ی نیازهای آنان را برطرف می‌ساخت. به گفته‌ی فویرباخ، برای انسان‌های دینی، خدا جامعیت گنجینه‌ها و ارزش‌ها و همه‌ی دانش‌ها و امور فکری است. اما کسی که همه چیز را در خدا می‌یابد، روح فقیری دارد و فقط در #تخیل و #فانتزی خود از «رحمت آسمان» لذت می‌برد.

از دیدگاه فویرباخ همه‌ی پژوهش‌های مربوط به دانش‌های طبیعی، به گونه‌ای غیرمستقیم موضوع #آفرینش جهان توسط خدا را معروض #پرسش و #تردید قرار می‌دهند و به همین دلیل با خطر درغلتیدن به دامن آته‌ایسم و ماتریالیسم همراه‌اند. بر این پایه می‌توان گفت که ادیان در سرشت خود حامل هیچ اصل و پرنسیبی برای فرهنگ و دانش نیستند، چرا که ادیان صرفا می‌خواهند از طریق فانتزی و #ایمان به خدا و #اعتقاد به #بهشت، بر موانع و مشکلات زندگی زمینی چیره ‌گردند. بدین‌سان فویرباخ به گونه‌ای پیشینی (آپریوری) تضادی میان دین و فرهنگ می‌بیند و معتقد است در جایی که یکی وجود دارد، برای دیگری جایی نیست.
به گفته‌ی فویرباخ باید با همه‌ی توان با توهم زیانمند دین مبارزه کرد و بدون میانجی ذاتی خدایی، به جای #تقدس دین، تقدس #انسان را نشاند. وی هدف خود از نقد دین را در جملات زیر خلاصه می‌کند: «هدف نوشته‌ها و درس‌گفتارهای من اینست که آدمیان را از یزدان‌شناس به انسان‌شناس، از خدادوست به انسان‌دوست، از کاندیدای #بهشت به دانشجویان این‌جهانی، از خدمتکار دینی و سیاسی سلطنت‌های آسمانی و زمینی به شهروندان #آزاد و #آگاه زمین تبدیل کنم».

جستجوی حقیقت، پیکار با ادعاهای اخلاقی فریبکارانه‌ی دین، آموزش انسان‌ها برای رساندن آنان به بلوغ فکری و روحی و نیز هدایت نیروهای بشری برای زندگی واقعی این‌جهانی، هدف‌هایی است که فویرباخ در نقد دین، خود را به آنها متعهد می‌داند.

🔚 پایان...

#لودویگ_فویرباخ #نقد_دین #ایمان #خدا #روح #اراده #احساس #اعتقاد #انسان #صوفیگری #خرافه #حقیقت #دروغ #روان #علمی #عقلی #آتئیست #اخلاق #آگاهی #رهایی #معجزه #دعا #برهان #توهم #پدر #پسر #شعور #خرد #تردید #پرسش #تخیل #فانتزی #تاریخ #فرهنگ #هنر #فلسفه
🗂 @AntiReligionArchives
اندیشیدن در وهله‌ی نخست یعنی #شک و #تردید کردن و بدیهیات را معروض #پرسش قرار دادن. پیش‌شرط اندیشیدن، احساس نادانی است. یعنی درست عکس آن احساسی که یک «فاضل» یا «علامه» دارد و خود را دانا و از دانستن بی‌نیاز می‌داند. البته امروزه برای اندیشیدن فقط کافی نیست که آدمی ـ بر خلاف آن حکایت معروفی که به #سقراط نسبت می‌دهند ـ بداند که چیزی نمی‌داند و دانستن همین نکته یک عمر برایش کافی باشد. #آگاهی آدمی نسبت به #جهل خود طبعا دستاورد ذهنی مهمی است، ‌ولی فقط گامی کوچک در راه دشوار و بی‌پایان آگاهی واقعی است. در نتیجه، کسی که از دانسته‌های موجود خود با چنگ و دندان دفاع ‌‌کند، ناگزیر روش ابلهانه‌ای اتخاذ کرده است، حتا اگر خود را فرزانه جلوه دهد. 

بر این پایه می‌توان گفت که اندیشیدن یک پیکار دائمی است: پیکار اندیشنده علیه زور و قدرت، پیکار اندیشنده علیه ممنوعیت تفکر، پیکار اندیشنده علیه اکثریت نیندیشا و پیش از هر چیز پیکار اندیشنده علیه راحت‌طلبی، آسان‌پنداری، درجا زدن و تخدیر و تخمیر فکری خود.
روش‌های بیشماری وجود دارد که اندیشیدن را از سر آدمی بیندازد: از زندان و شکنجه گرفته تا مواد مخدر، از وعده و وعید گرفته تا تهدید و ارعاب، از تخدیر ذهن گرفته تا تحمیل مرجعیت، از ترساندن از آتش جهنم گرفته تا نشان دادن سراب و ناکجاآباد و برانگیختن امیدهای کاذب.

کسانی که اندیشیده‌اند، در همه‌ی ادوار تاریخ با موانع سخت و خطرات جدی روبرو بوده‌اند. آنان را بدنام و بی‌آبرو کرده‌اند، از آنان توبه و اعتراف به «گناه» گرفته‌اند، آنان را آواره ساخته، به زندان انداخته و حتی کشته‌اند. آری، اندیشه در هر عصری بدنام شده، مورد سوء‌استفاده و تحت پیگرد قرار گرفته است. فقط اشکال این بدنامی، سوء‌استفاده و پیگرد متفاوت بوده‌اند.

یکی از راه‌های موثر مبارزه با اندیشیدن، «ممنوعیت تفکر» است. #ممنوعیت_تفکر مفهومی است برای توصیف سرکوب عقاید و جلوگیری از اظهارنظر آزاد آدمیان. با ممنوعیت تفکر در جایی روبرو هستیم که آموزه‌ای ـ اعم از دینی یا ایدئولوژیک ـ که همواره بر تفسیری ویژه از انسان و جهان مبتنی است، #شک و #پرسش را که ارکان اصلی اندیشیدن هستند، ممنوع اعلام کند. قلمرویی که در آن ممنوعیت فکری برقرار شود، مانند مناطق مین‌گذاری شده است که ورود به آن هر دم می‌تواند با خطر جانی همراه باشد. پس «پرسش ممنوع»، یعنی «تفکر ممنوع» و «تفکر ممنوع» یعنی گشودن فضا برای جزمیات چون و چراناپذیر و باورهای مقدس لایتغیر!
اندیشیدن یعنی قاطعانه در برابر رسم و رسوم و سنت‌های پوسیده و ناسازگار با زمانه‌‌ی جامعه‌ی خود ایستادن و ضعف‌های فرهنگ خود را کاویدن و بی‌امان نقد کردن. اندیشیدن یعنی عدم التزام به سخنان «بزرگان» و در برابر «مفاخر فرهنگی» سرفرود نیاوردن. اندیشیدن یعنی خود را از بند اقتدار مضاعف دین و دولت از یکسو و آموزگاران کهن و نو از دیگرسو رهاندن. اندیشیدن یعنی از چهره‌ی واعظان فرقه‌های مذهبی و مبلغان قبیله‌های سیاسی نقاب برگرفتن و مشت همه‌ی کسانی را که وعده‌ی بهشت‌های آنجهانی و اینجهانی می‌دهند بازکردن. اندیشیدن یعنی همه‌ی مشاطه‌گران دینی و «سکولار» را که می‌کوشند با بزک کردن چهره‌ی عفریت اسلامگرایی حاکم بر میهن آن را تلطیف و «فرشته‌ای رحمانی» وانمود کنند رسواکردن و بی‌تزلزل رویاروی آنان ایستادن. اندیشیدن یعنی به منجی و امام و خلیفه و پیشوا و رهبر و سلطان امید نبستن و به شهروند صاحب فکر و قائم به ذات تکامل یافتن!

...به‌رغم همه‌ی خطرات موجود، ما برای برون‌رفت از مهلکه‌ی کنونی، هیچ چاره‌‌ای جز اندیشیدن و تکیه بر تفکر مستقل نداریم. از راه اندیشیدن است که می‌توان به آزادی رسید. آزادی آدمی با اندیشیدن آغاز می شود و اندیشیدن تنها راه ضروری برای رسیدن به آزادی درونی و برونی است.

🔚 پایان...

📎 #اندیشیدن #تردید #شک #پرسش #سقراط #جهل #ممنوعیت_تفکر #اهمیت_اندیشیدن #سرپرستی #پیروی #آزادی #آگاهی #ادیان #اسلام #فرهنگ_اسلامی #حکومت_دینی #خرافات #اطاعت
🗂 @AntiReligionArchives
برای نمونه در کشورهای کمونیستی سابق، هر کس می‌خواست نظری بدهد، باید حتما آن را با دیدگاه‌های #مارکس و #لنین سازگار نشان می‌داد یا با نقل‌قولی از #استالین یا #مائو، یا دست کم یکی از رهبران حزب #کمونیست مزین می‌کرد تا #وفاداری خود را به نظام حاکم نشان دهد، وگرنه دیدگاهش ارزشی نداشت و گاهی حتی «توهین به مقدسات» محسوب می‌شد.

#مقدسات در ایدئولوژی کمونیستی تا اندازه‌ای شبیه «مقدسات دینی» است. یعنی یک «ساحت برتر» وجود دارد که #تردید درباره‌ی آن جایز نیست و چون و چرا نمی‌پذیرد و باید به اعتبار ابدی آن تسلیم شد.

این #ساحت_برتر در کشورهای کمونیستی، ایدئولوژی «مارکسیسم ـ لنینیسم» یا اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم درکی بود که رهبران آنها از افکار مارکس و لنین داشتند و آن را در قالب منظومه‌ا‌ی فکری گنجانده بودند. جزمیت این ایدئولوژی به گونه‌ای بود که کسی جرئت نداشت صحت سخنی از مارکس یا لنین یا مائو را مورد تردید و #پرسش قرار دهد، بلکه بر عکس نام مارکس و لنین و مائو کافی بود تا درستی نظری را محرز کند!
بدین‌سان در میهن ما تکرار یاوه‌های سردسته‌ی #یاوه‌_گویان، متضمن درستی و اعتبار یاوه‌ها‌ی دیگر است! و این #خامنه‌ای کیست که امروز ذکر نام او در ایران درستی هر مهملی را تضمین می‌کند؟

آخوندی شیعه که جز درس طلبگی و «علوم دینی» چیزی نمی‌داند و تخصصی در هیچ زمینه‌ا‌ی ندارد، اما از صدقه‌ی سر #انقلاب_اسلامی به جایگاه «خدایگان» رسیده و امروز در سایه یک حکومت وحشت، «نایب امام زمان» لقب گرفته و خود را مجاز می‌داند در هر زمینه‌ای از سیاست و فن‌آوری و دانش گرفته تا اقتصاد و هنر و ادبیات و موسیقی و نظامیگری اظهار لحیه کند. زیردستان حقیرش هم که در کشتار و سرکوب و چپاول همدست او هستند، چنین وانمود می‌کنند که از دهان او به جای یاوه، دُر و گوهر می‌بارد!

🔚 پایان...

📎 #اعتبار #سخن #دانش #خرد #دین #مارکس #لنین #استالین #مائو #کمونیست #وفاداری #مقدسات #تردید #ساحت_برتر #سرسپردگی #چاکرمنشی #نوکرصفتی #پرسش #ایدئولوژیک #شایسته_سالاری #قرآن #محمد #کلام_الله #یاوه #خامنه_ای #انقلاب_اسلامی
🗂 @AntiReligionArchives