ΑпτiгeligioпΑгcives
208 subscribers
107 photos
2 videos
42 files
58 links
✍🏼 Text channel: @AntiReligion

Scientific,
historical
philosophical
psychology
sociology and ...
.
.
.
Download Telegram
نیچه معتقد است دره عظیم ایجاد شده ناشی از #مرگ خدا و مذهب در دنیای مدرن بهتر است با فرهنگ ( فلسفه، هنر،  موسیقی و ادبیات) پر شود. اما مشکل این بود که نیچه به سازمان های فرهنگی موجود امید زیادی  نداشت. به نظر نیچه ریشه نارسایی های فرهنگی در دانشگاه ها قرار دارد که سیستم آموزش و پرورش سرد و بی روح را تشویق می کند. او معتقد بود که موقعیت دانشگاه ها در حد ثبت اطلاعات نزول کرده بود.

او بدش نمی آمد که شیوه تدریس و جستجو در دانشگاه ها به زمان دوران طلایی یونان نزدیک شود که مثلا در نمایشنامه های تراژدی٬ برای بشر درس عبرت و رفتار هم بر جا می گذاشت. به نظر او فرهنگی والاتر می بایست توسعه یابد تا جانشینی خدا و مذهب را بر دوش بگیرد.

به نظر نیچه قرن ۱۹ برپا کننده رشد دمکراسی و بی خدایی برای بشر بود. اولی به حسد و رشک و بلندپروازی عمومی میدان داد و دومی باعث از دست دادن راهنمای روحی و عاطفی بشر گشت.

🔚 پایان...

#نیچه #انسان #حرمت #رشک #مسیحیت #مذهب #مشروب #خدا #تسلیم #خماری
#AntiReligionArchives
فلسفه‌ی دین نزد #فویرباخ ناظر بر آن است که تصورات دینی عموما علل خود را در طبیعت آدمی دارند، ولی به عنوان کشش‌های چنین طبیعتی تجربه نمی‌شوند، بلکه به مثابه تخیلاتی آنجهانی بازنمایی می‌گردند. #خدا برای فویرباخ آینه‌ی آدمی است، ولی آدمی به این امر آگاهی ندارد و نمی‌داند که در گذر تاریخ این آینه را خود آفریده و در آن چیزی جز خود را نمی‌بیند. آدمی نخست ذات خود و آنچه را در #روح و #اراده و #قلب خود دارد فرافکنی می‌کند، تا سپس آن را دوباره بازیابد.

منظور فویرباخ از خدا به عنوان آینه‌ی آدمی، طبعا نه این یا آن آدم، بلکه نوع #بشر است. او دین را همان «باور به خدا» تعریف می‌کند و آن را نیز همین گونه می‌نگرد. به باور او آدمی در #دین نیز به ذات خویشتن روی می‌آورد، بدون آنکه بداند که این ذات خود اوست. دین از دیدگاه فویرباخ، رفتار آدمی نسبت به نیروهای خویشتن است، ولی به گونه‌ای که گویی این نیروها از آن دیگری هستند.

آرای فویرباخ در #نقد_دین بر افکار کارل مارکس، زیگموند فروید، اریش فروم و شماری دیگر از متفکران تاثیری انکارناپذیر داشته است. در این نوشتار به دیدگاه‌های او در حوزه‌ی نقد دین نگاهی می‌افکنیم.
مهم‌ترین آثار فویرباخ در نقد دین، «سرشت مسیحیت» و «درس‌گفتارهایی درباره‌ی سرشت دین» نام دارد. در نخستین اثر که چاپ نخست آن به سال ۱۸۴۱ باز می‌گردد، درباره‌ی #تاریخ دین و خاستگاه و اشکال اولیه‌ی آن بررسی‌های چندانی صورت نگرفته است. ولی فویرباخ در همین اثر تصریح می‌کند که «دین، دوپارگی آدمی با خویشتن است». به دیگر سخن، آدمی #خدا را به عنوان ذاتی در برابر خود می‌نهد و این برابر نهاد، به انشقاقی میان خدا و آدمی و مآلا برآمد دین می‌انجامد.

وی سپس در «درس‌گفتارهایی درباره‌ی سرشت دین» که نخستین چاپ آن به سال ۱۸۵۱ بازمی‌گردد، دیدگاه‌های خود را درباره‌ی خاستگاه دین گسترش می‌دهد و مشخص‌تر می‌کند و علت پیدایش دین را #وابستگی آدمی به طبیعت و #ترس‌های او در این رابطه می‌داند. به گفته‌ی فویرباخ، احساس وابستگی، دلیل پیدایش دین است، ولی موضوع اولیه‌ی این #احساس_وابستگی، طبیعت است و بنابراین #طبیعت نخستین موضوع #دین است.

فویرباخ در این پیوند نمونه‌های فراوانی از ادیان طبیعی و اشکال تاریخی ادیان #چندخدایی ارائه می‌کند تا نشان دهد بیم از هیبت بلایای طبیعی و پدیده‌های طبیعت و نیز سپاسگزاری و نیایش پس از رفع این بلایا، در این احساس وابستگی چه نقشی داشته‌اند. او نتیجه می‌گیرد که خدایی‌کردن پدیده‌های طبیعت و پرستش آنها در میان اقوام طبیعی، نخستین و کهن‌ترین اشکال دین برای آدمی هستند.

فویرباخ «حس پایان‌پذیری» آدمی را نیز یکی دیگر از اشکال این احساس وابستگی می‌داند و تصریح می‌کند که در نتیجه‌ی این حس یا #آگاهی، آدمی به این موضوع پی می‌برد که موجودی #فانی است و روزی خواهد مرد. فویرباخ ادیان طبیعی را سرچشمه‌ی ادیان متاخر می‌داند و می‌افزاید که این ادیان نیز پیامد دوگانگی و تردید آدمی‌اند و در رابطه‌ی میان او و طبیعت پدید آمده‌اند.
#خدا_محصول_فرافکنی_آدمی‌

فویرباخ در آثار خود خیلی بیشتر از خاستگاه و تاریخ دین، به «سرشت و مصداق واقعی» آن می‌پردازد. همان‌گونه که گفتیم، از دیدگاه او دین و #باور به خدا یکی هستند. تز کانونی او در کتاب اصلی‌اش «سرشت مسیحیت» تصریح می‌کند که دین رابطه‌ی آدمی با خویشتن یا درست‌تر بگوییم با سرشت خویشتن است، ولی رابطه با خویشتنی که بیگانه شده است.

به گفته‌ی فویرباخ، طبیعت سرد است و شیون آدمی را نمی‌شنود. طبیعت بی‌احساس است و درد و رنج آدمی را نمی‌بیند؛ بنابراین آدمی از طبیعت سرخورده و رویگردان می‌شود و به درون روی می‌آورد، جایی که از قهر قدرت‌های بی‌رحم در امان باشد و گوش شنوایی برای ناله‌های خود بیابد. در اینجاست که اسرار درونی خود را فاش می‌گوید و مکنونات قلبی خود را بیرون می‌ریزد. این فرافکنی التهابات روانی آدمی، به صورت خدا تظاهر می‌کند.

پس سرشت خدا چیزی جز سرشت آدمی نیست یا بهتر بگوییم، سرشت آدمی جداشده از چارچوب فردی؛ یعنی کس دیگری متفاوت از ذات خود او. بنابراین همه‌ی تعینات ذات خدایی، تعینات ذات انسانی هستند. بخش بزرگی از توضیحات فویرباخ در جهت روشن ساختن همین تز با استناد به عناصر ایمانی در دین بطور اعم و مسیحیت بطور اخص صورت می‌گیرد.
به گفته‌ی فویرباخ باید با همه‌ی توان با توهم زیانمند دین مبارزه کرد و بدون میانجی ذاتی خدایی، به جای #تقدس دین، تقدس #انسان را نشاند. وی هدف خود از نقد دین را در جملات زیر خلاصه می‌کند: «هدف نوشته‌ها و درس‌گفتارهای من اینست که آدمیان را از یزدان‌شناس به انسان‌شناس، از خدادوست به انسان‌دوست، از کاندیدای #بهشت به دانشجویان این‌جهانی، از خدمتکار دینی و سیاسی سلطنت‌های آسمانی و زمینی به شهروندان #آزاد و #آگاه زمین تبدیل کنم».

جستجوی حقیقت، پیکار با ادعاهای اخلاقی فریبکارانه‌ی دین، آموزش انسان‌ها برای رساندن آنان به بلوغ فکری و روحی و نیز هدایت نیروهای بشری برای زندگی واقعی این‌جهانی، هدف‌هایی است که فویرباخ در نقد دین، خود را به آنها متعهد می‌داند.

🔚 پایان...

#لودویگ_فویرباخ #نقد_دین #ایمان #خدا #روح #اراده #احساس #اعتقاد #انسان #صوفیگری #خرافه #حقیقت #دروغ #روان #علمی #عقلی #آتئیست #اخلاق #آگاهی #رهایی #معجزه #دعا #برهان #توهم #پدر #پسر #شعور #خرد #تردید #پرسش #تخیل #فانتزی #تاریخ #فرهنگ #هنر #فلسفه
🗂 @AntiReligionArchives
به گفته‌ی فروید، رفتار دوگانه‌ی کودک در برابر پدر، بعدها در #ایمان دینی شخص بالغ تداوم می‌یابد. او به این نتیجه می‌رسد که در زمان بلوغ نیز قادر نیست از خود در برابر قدرت‌های بزرگ بیگانه محافظت کند. از این رو با روی آوردن به #خدا، برای خود در پی محافظی می‌گردد. چنین انسانی اگر چه از خدا بیم دارد، ولی همزمان سرنوشت محافظت از خود را به دست او می‌سپارد. 

تمثیل روان‌شناختی دین به مثابه عارضه‌ای کودک‌منشانه، بیان وضعیتی است که فروید می‌خواهد به یاری «تربیت آدمی برای واقعیت» بر آن چیره گردد. به باور او آدمی نمی‌تواند تا ابد #کودک باقی بماند، او باید سرانجام وارد پهنه‌ی پرمنازعه‌ی زندگی واقعی‌ شود. فروید دین را فانتزی خطرناکی می‌داند که باید آن را به عنوان عارضه‌ای روانی برای کودک باقی‌ماندن آدمی آسیب‌شناسی کرد تا زمینه‌ی رهایی از چنگ آن فراهم گردد. وی هدف خود از نقد دین را نشان دادن ضرورت چنین تحولی معرفی می‌کند. به باور او انسان دینی از این گذرگاه قادر خواهد شد از انتظارات آن‌جهانی خود چشم پوشد و نیروهای آزادشده‌ی ناشی از این آگاهی را بر روی زندگی زمینی و پژوهش‌های سودمند متمرکز کند، تا شاید بتواند زندگی را برای خود تحمل‌پذیرتر کند.
در این نوشتار به دیدگاه‌های فروید در حوزه‌ی نقد دین نگاهی می‌اندازیم.
فروید تصریح می‌کند که مرجعی بالاتر از #خرد وجود ندارد و اگر چه #صدای_خرد آهسته و خفیف است ولی آنقدر از پای نمی‌نشیند تا برای خود گوش شنوایی بیابد. به گفته‌ی او خدای ما «لوگوس» است، ولی این خدا قادر مطلق نیست و فقط قادر است به بخشی از چیزهایی عمل کند که خدایان پیش از او وعده داده بودند. ولی این امر به معنی ناتوانی چنین خدایی نیست. فروید اندک امیدی دارد که آدمیان روزی بتوانند به جهانی رضایت دهند و خود را با آن سازگار کنند که در کل، نیاز به #معنا و #امنیت را برآورده نمی‌کند. او امیدوار است روزی فرا رسد که آدمیان به #ایمان_دینی نیازی نداشته باشند و قادر شوند از طریق چشم‌پوشی از معنابخشی به جهان، قابلیت تازه‌ای برای درک #واقعیت برای خود ایجاد کنند.

به باور فروید رشد دانش‌ها به گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر به زوال ادیان می‌انجامد و این امر نه قابل تاسف است و نه خطرناک. زیرا ادیان قادر نشده‌اند آدمیان را خوشبخت کنند و حتی نتوانسته‌اند آدمیان را به رفتاری اخلاقی وادارند. فروید #نقد_دین را سودمند می‌داند و معتقد است که باید برای رابطه‌ی آدمی با فرهنگ طرحی نو درانداخت. او پیشنهاد می‌کند که با دین به مثابه یک «روان‌نژندی» رفتار شود و همانگونه که در روان‌درمانی مرسوم است، استدلال‌های عقلی جایگزین استدلال‌های دینی شوند. اگر دین دیگر پایه‌ی ممنوعیت‌های فرهنگی نباشد، شمار زیادی از این ممنوعیت‌ها رفع می‌شوند.

فروید امیدوار است که عقلانی کردن ممنوعیت‌ها بتوانند به آشتی آدمی با فرهنگ بینجامند. پیش‌شرط آن اینست که خرد آنقدر نیرومند شود تا بتواند بر شور و اشتیاق غلبه کند. وی بدین‌منظور دو راه پیش می‌نهد: یکی اینکه ممنوعیت‌های فکری، دینی، جنسی و سیاسی برداشته شوند و دیگر اینکه آدمیان برای واقعیت آموزش داده شوند تا بیاموزند که ناگزیرند با ناتوانی و درماندگی خود کنار بیایند.

🔚 پایان...

📎 #فروید #فرهنگ #دین #آرتور_شوپنهاور #لودویگ_فویرباخ #فریدریش_نیچه #روانکاوی #آينده_یک_پندار #عجز_و_درماندگی #کودکی #محافظت #پشتیبانی #پدر #خدا #تسلیم #ستایش #پرستش #توتم #تابو #داروین #احساس_گناه #ناخودآگاه #هنر #اخلاق #آتئیست #توهم #پندار #آمال_و_آرزوها #حقیقت #واقعیت #طبیعت #بلوغ_روحی #خرد #معنا #امنیت #ایمان_دینی #نقد_دین
🗂 @AntiReligionArchives
گفتنی است که آدمی با گسترش شناخت خود در پهنه‌های گوناگون #دانش و در پرتو چنین شناختی، در وهله‌ی نخست از خویشتن «افسون‌زدایی» کرده است. با این همه، دستاوردهای چنین روندی تا کنون نتوانسته در مقیاسی گسترده به آگاهی جمعی راه یابد و به تجدیدنظر بنیادین در انگاشت‌ها از عالم و آدم بینجامد. بیهوده نیست که به‌رغم دستاوردهای شگرف علمی در پهنه‌های گوناگون، هنوز انسان‌های پرشماری در سراسر گیتی در #تاریک_‌اندیشی هولناک و فاجعه‌باری غوطه‌ورند. در حالی که پیش از این در هیچ دوره‌ی تاریخ بشری، ناسازگاری #اعتقادات_دینی و #باورهای_خرافی با اندیشه‌ها‌ی علمی چنین آشکار نبوده است. 

باری، «افسون‌زدایی» از آدمی نتوانسته آنطور که باید و شاید توهمات گوناگون گسترده در جهان درباره‌ی #خدا و پندارهای مربوط به «منجی» و «انتظار رستگاری» را بلاموضوع و بی‌معنا کند. و این در حالی است که همه‌ی دین‌های بزرگ موجود در جهان کارنامه‌ی سیاهی دارند و هیچ یک از آنها را نمی‌توان با نتایج پژوهش‌های علمی جهان امروز سازگار کرد!

🔚 پایان...

📎 #زیگموند_فروید #انسان_مدرن #کیهان_شناختی #زیست_شناختی #روان_شناختی #رنجش_انسان_مدرن #تاریک_اندیشی #فرگشت #طبیعت #آگاهی #ترس #دین #خودفریبی #بلوغ_روحی #دانش #خدا #اعتقادات_دینی #باورهای_خرافی
🗂 @AntiReligionArchives
#خلاصه_ای_از_داستان_حاجی_آقا

#حـاجی_ابوتراب پیرمرد ثروتمندی است که در سراسر داستـان در هشـتی خانه اش مـی نشـیند و افـراد مختلفی به مالقات او می‌آیند و راجع به مسائل مختلف از جمله #سیاست و #اقتصاد با هم بـه گفتوگو می‌پردازند. او نمایندۀ طبقه‌ ایست که با وجود ضعف و بیماری و پیری، هـم چنـان بـر مسند قدرت می‌نشیند.

حـاجی ابـوتراب از ابتـدای زندگی خود #ثروتمند و اهل سیاست نبود؛ پدرش شخصی بینام و نشـان بـود که بـر اثـر احتکـار تنباکو به ثروت زیادی دست یافت از آن به بعد صـاحبِ نـامی سـاختگی و ثروتـی بـادآورده شـد.
حاجی آقا همیشه بیان میداشت که پدرش در دربار ناصرالدین شاه، کیا و بیایی داشته است.
حاجی از #میهن_پرستی دم میزند، در حالی که با سفارتخانه های بیگانه در ارتباط است!

از همه کس رشوه می‌گیرد تا کارهایشان را سـروسامان دهد بعد کار خـود را به دین و مذهب نسبت می‌دهد و درصدد توجیه کار خود بـر می‌آید و در دل به مـردم می‌خندد.

او می‌گوید این تقسیم #ثروت و #فقر به وسیله #خدا انجام شده، پس باید به آن تن داد و معتقد است که دچار هیچ گناهی نشده و به همه کمک می‌کند و امین همه مردم است؛ در واقع او ایمان محکمی ندارد و به #دین و #مذهب و تقدیر پایبند نیست ولی هر جا که به نفع او است دین و تقدیر را دستمایه کارهای پلید خود قرار می‌دهد. او زن‌ها و فرزندان بسیار دارد چون در برابر #زن نمی‌تواند خودش را کنترل کند و هرکدام را که بخواهد #عقد یا #صیغه می کند، همه آنها را زجر می دهد؛ کسی بدون اجازۀ او حق بیرون رفتن از خانه را ندارد. یکی از فرزندانش راه خود را از پدرش جدا کرد و حاجی او را باعث آبروریزی خود می‌داند.
کارل مارکس در نقد دین تحت تاثیر اندیشه‌های انسان‌گرایانه و طبیعت‌گرایانه‌ی لودویگ فویرباخ است. او در دیباچه‌ای که بر فلسفه‌ی حق هگل نوشته، ضمن یادآوری این نکته که «نقد دین، پیش‌شرط همه‌ی نقدهاست»، با توجه به نقد جامع فویرباخ از دین، تصریح می‌کند که «برای آلمان، نقد دین در اساس خود به پایان رسیده است».

مارکس در همان منبع با الهام از فویرباخ، #خدا را فرافکنی آدمی می‌داند و می‌افزاید: «آدمی که در واقعیت آسمان، جایی که ابرانسانی را می‌جست، تنها تجلی خویشتن را یافته است، دیگر تمایلی نخواهد داشت که فرانمود خویشتن و تنها ناانسان را بیابد».
بطور خلاصه می‌توان گفت که مارکس در حالی که همه‌ی اشکال دین را نقد می‌کند، دگرگونی مناسبات اجتماعی را نشانه می‌گیرد. برای او دین عاملی برای از خودبیگانگی آدمی است. آدمی اولوهیتی می‌سازد و سپس این اولوهیت را برای سرنوشت خود مسئول می‌داند؛ در صورتی که این آدمی است که دین را ساخته و نه دین آدمی را.

از دیدگاه مارکس، آدمی از سوی دیگر از طریق ساختن دین، به خود قواعد و ممنوعیت‌هایی را تحمیل می‌کند که مانع رشد و شکوفایی او می‌شوند. او از این گذرگاه مطیع مراجع و اتوریته‌ های دینی می‌شود که مشروعیت آنها یا بر مناسباتی موهوم و خیالی با اولوهیت استوارند، یا برخاسته از امتیازهای ناشی از دانستنی‌هایی درباره‌ی امور دینی. ادیان بقایای ایدئولوژی‌های اعصار گذشته‌اند و نمایانگر «آگاهی واژگونه نسبت به جهان».

به باور مارکس، ادیان همچنین نقشی تخدیرکننده دارند و در خدمت آن هستند که هستی آدمی را از طریق رویاپردازی و تسلی خاطر برای آن‌جهان، تحمل‌پذیر کنند و از این طریق فلاکت موجود را پایدار سازند و مشروعیت بخشند. از این منظر،‌ نقد دین فقط نیازمند نقدی نظری نیست، بلکه محتاج تغییرات مادی زندگی‌ و براندازی آن مناسبات اجتماعی است که دین را به عنوان «آه مخلوق در تنگنا افتاده» ضروری کرده است. با چنین رویکردی است که می‌توان به جنگ اوضاع رفت و «سلاح نقد» را با «نقد سلاح» تکمیل کرد.

📚 در همین زمینه: نگاهی به اندیشه‌های لودویگ فویرباخ در نقد دین
https://t.me/AntiReligionArchives/296

🔚 پایان...

📎 #کارل_مارکس #نقد_دین #دین_تریاک_مردم_است #توهمات #آرامبخش #مخدر #از_خودبیگانگی_دینی #جهان_واژگونه #فلاکت_دینی #جامعه #حکومت #خدا #لودویگ_فویرباخ
🗂 @AntiReligionArchives
تکنیک دین این است که ارزش زندگانی را کاهش دهد و تصویر جهانی واقعی را به طور وهم آمیخته ای دگرگون کند و شرط این کار ترساندن عقل است.

دین به قیمت تثبیت نابالغی روحی به وسیله ی اعمال فشار و کشاندن انسان ها به جنون جمعی، بسیاری از آنان را از نوروز فردی مصون می کند اما دیگر کار چندانی نمی کند. راه های بسیاری برای انسانها در دستیابی به سعادت وجود دارند اما هیچ یک به یقین معلوم نیست که به آنجا برسد.

حتی #دین هم نمیتواند به وعده ی خود وفا کند، وقتی فرد مومن نهایتا مجبور شود از مشیت الهی سخن بگوید، اقرار می کند که تنها چیزی که در حال رنج به مثابه ی تسلی و سرچشمه ی لذت برایش باقی مانده است تسلیم بی چون و چراست و اگر حاضر به اطاعت بی چون و چرا است پس احتمالا می توانست از رفتن به بیراهه اجتناب کند. یعنی می توانست از ابتدا تن به #مشیت_الهی دهد و کوششی نکند.

در این نوشتار مروری خواهیم داشت بر کارکرد و نقش #خدا در جوامع دین زده.
البته نباید گمان کرد که این پدیده تنها به مردم عادی و به قول معروف «عوام» منحصر است. اساسا به آنان حرجی هم نیست، چرا که اغلب ناچارند دشواری‌ها و ناکامی‌های زندگی را با تمکین به #قضا_و_قدر برای خود تحمل‌پذیر کنند یا بکوشند با توسل به یک #قادر_متعال بر ناتوانی خود مرهم بگذارند. مشکل اما آنجاست که «خواص» و «نخبگان» ما نیز ‌دچار همین آفت‌اند.

اینکه مسئولان این نظام به اقتضای ایدئولوژی و موقعیت خود همگی در هر موضوعی پای #خدا را به میان می‌کشند، البته عجیب نیست و به تلاش و نیاز آنان برای نگه‌داشتن جامعه در چنگ #مذهب و #خرافات، و همزمان #سلب_مسئولیت از خویشتن از گذرگاه احاله دادن همه‌ی امور به «آسمان» برمی‌گردد. برای نمونه از دهان مقامات کشوری و لشکری جمهوری اسلامی بارها شنیده‌ایم که: «اگر خدا بخواهد رشد اقتصادی خواهیم داشت»، یا «اگر خدا بخواهد برجام به موفقیت خواهد رسید»، یا «به یاری خداوند موشک دوربرد و سانتریفیوژ مدرن خواهیم ساخت». این‌ها البته همانطور که گفتیم در یک «فرهنگ آخوندپرور» و «حکومت امام زمانی» نباید عجیب باشد!
البته ایکاش حضور «خداوند» فقط به این عرصه‌ها محدود بود. با برآمد «هیولای اسلامگرایی»، استفاده از ابزاری به نام «خداوند» عملا در زندگی روزمره، بیش از هر چیز به پشتوانه‌ای برای آدمکشی و تبهکاری تبدیل شده است. امروزه در منطقه‌ی خاورمیانه هیچ مسلمانی یافت نمی‌شود که برای ریختن خون همکیش خود، به «الله» متوسل نگردد!

حضور خدا نوعی افق اخلاقی که در کارکرد دین تعریف می‌شود را برای جامعه مطرح کرده است. تجربه ایران و دیگر جوامع دین زده نشان می‌دهد که این افق زمانی می‌تواند کارا و مطلوب باشد که دین به جایگاه اصلی خود باز گردد و سودای حکومت به نام امر قدسی و دخالت همه جانبه در عرصه عمومی را از سر بدر کند. کسانی که به نام خدا پیام‌آور خشونت، تبعیض و عدم تحمل و سرکوب خودی و غیرخودی هستند در عمل هر فاجعه‌ای را ممکن ساخته‌اند.

#اخلاق_دینی و #معنویت_حکومتی بر خلاف انتظار نه تنها مانع از سرکوب، #فساد و #غارت، #دروغ و #تقلب نشده که بسیاری از پدیده‌های منفی به نام امر قدسی صورت گرفته‌اند و یا #توجیه می‌شوند و این پدیده به روند #فروپاشی_اخلاقی جامعه شتاب بخشیده است. وقتی به نام خدا همه چیز ممکن می‌شود رابطه با ارزش‌های معنوی و اخلاقی هم #ریاکارانه و تهی از معنا می‌شوند و چون صورتک بر چهره افراد پرده بر دنیای درونی واقعی آنها می‌کشد.

🔚 پایان...

📎 #اگر_خدا_بخواهد #مشیت_الهی #ایران #عقل #دانش #فرهنگ_دینی #جمهوری_اسلامی #خدامحوری #قضا_و_قدر #قادر_متعال #خدا #مذهب #خرافات #سلب_مسئولیت #لطف_الهی #اراده‌ی_خداوند #اسلام #ریاکاری #دروغگویی #مسئولیت‌گریزی #اخلاق_دینی #معنویت_حکومتی #فساد #غارت #تقلب #توجیه #فروپاشی_اخلاقی
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
#ششم_مه زادروز #زیگموند_فروید، متفکر و روان‌شناس اتریشی (۱۹۳۹ ـ ۱۸۵۶)، بنیادگذار #روان‌کاوی، از تاثیرگذارترین و مناقشه‌برانگیزترین نظریه‌پردازان #روان‌شناسی اعماق و یکی از جدی‌ترین منتقدان #دین و #فرهنگ در سده‌ی بیستم است. فروید خود را مخالف دین «در هر شکل و غلظتی» می‌‌دانست. به باور او، دین، آشتی آدمی با طبیعتی را که برای او خطرناک است، از گذرگاه «انسانی‌کردن طبیعت» برآورده می‌کند. ولی دین این هدف را که خوفناکی طبیعت را از آدمی بگیرد و او را با بی‌رحمی سرنوشت که بویژه در پدیده‌ی مرگ تظاهر می‌کند آشتی دهد، از طریق باور به خدا برآورده می‌کند. نیاز به داشتن یک #رهبر که فروید آن را «حسرت پدر» می‌نامد، همانند وضعیت دوگانه‌ی روان‌شناختی کودکی خُرد در برابر پدرش است. عطش چنین حسرتی از طریق باور به #خدا برطرف می‌شود.
#علم بیان می کند که تنها منشا دانش، آن چیزی است که از مشاهده ی قابل آزمایش و اثبات بر می خیزد و هیچ منشا دانش، همچون وحی، شهود و غیب، قابل اطمینان نیست چرا که تمامی آنها ارضای تکانه های آرزومندانه به حساب می آیند… علم به دقت مراقب است تا از هر گونه عامل فردی و تاثیرات محیطی به دور بماند… رویه آن، رسیدن به همسانی با واقعیت است… این همسانی با دنیای واقعی بیرونی را #حقیقت می نامیم.

🔚 پایان...

📎 #زیگموند_فروید #ششم_مه #روان‌شناسی #روان‌کاوی #کارل_گوستاو_یونگ #خدا #رهبر #دین #توهم #روان_نژندی #عقده_اُدیپ #داروین #پدر #قدرت #توتم #حسادت #کودک #اگوست_کنت #هگل #تاریخ #طبیعت #بشر #اعتقاد #اطاعت #خدایان #پندار #علم #حقیقت
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
آیا ایمان دارم؟ هرکسی آزاد است عقیده‌ی خودش را داشته باشد، و نظر من این است که ساده‌ترین توضیح این است که خدایی وجود ندارد. کسی عالم را خلق نکرد و کسی راهبر سرنوشت ما نیست. این مرا به بصیرتی ژرف می‌رساند: احتمالاً بهشت و زندگی پس از مرگ نیز وجود ندارد. به‌نظر من، اعتقاد به زندگیِ پس از مرگ فقط خواب و خیال است. سندی در خور اعتماد برایش نداریم و بر خلاف تمامی آن چیزهایی است که در علم می‌دانیم. فکر می‌کنم وقتی می‌میریم به غبار بر می‌گردیم. اما از یک لحاظ حیات ما ادامه دارد: در تأثیری که نهاده‌ایم و در ژن هایی که به فرزندانمان منتقل می‌کنیم. ما همین یک عمر را داریم که در آن از دیدن طرح بزرگ عالم لذت ببریم و برای همین بسیار شکر گزارم.

🔚 پایان...

🖇 #پاسخ‌های‌کوتاه_به_پرسش‌های‌بزرگ #استیون_هاکینگ #کیهان #عالم #خالق #خدا #دین #نظریه #نسبیت #فضا #زمان #سیاهچاله #مهبانگ
#BriefAnswerToTheBigQuestions
#StephenHawking
📚 @AntiReligionArchives