ΑпτiгeligioпΑгcives
211 subscribers
107 photos
2 videos
42 files
58 links
✍🏼 Text channel: @AntiReligion

Scientific,
historical
philosophical
psychology
sociology and ...
.
.
.
Download Telegram
📚 مقاله شماره: #چهارده

📝 عنوان: چرا #اخلاق در جمهوری اسلامی رو به #زوال است؟

🆔 https://telegram.me/AntiReligionArchives/173
#اخلاق از دید جامعه‌شناسی یعنی رعایت حقوق دیگران، و بی‌اخلاقی یعنی ضایع کردن حقوق دیگران.

این یک تعریف حداقلی از اخلاق مدرن در برابر اخلاق سنتی، و دریچه‌ای به پایه و اساس قوانین است. اخلاقی عمل کردن در پرتو منافع جمعی یا همگانی شکل می‌گیرد. زیرا فرد نمی‌تواند در انزوا زندگی کند، و هر پدیدهٔ اجتماعی، از جمله اخلاق، در ارتباط متقابل با افراد دیگر تعریف و ساخته می‌شود. براین اساس، انسان در ارتباط با دیگران موجودی اخلاقی یا غیر اخلاقی شمرده می‌شود. عملِ اخلاقی هم در شکل، هم در محتوا و هم در هدف باید بر اصل بالا منطبق باشد.
#اخلاق_مدرن_و_دین

تلاش برای اصلاح و مدرن کردن دین و مناسک آن خدمت به اخلاق مدرن است.

اخلاق مدرن در قانون تبلور می‌یابد. در جامعهٔ مدرن برخلاف جامعهٔ سنتی یا دورهٔ پیشامدرن، اخلاقی رفتار کردن به معنای پیروی از سنت متداول دینی یا ارزش‌هایِ جمع (گروه) که اِمیل دورکیم (Émile Durkheim) جامعه‌شناس فرانسوی، آن را «همبستگی مکانیکی» می خواند نیست. برعکس، ذهنیت فردِ اخلاقی در استقلالِ ارادۀ آزاد و آگاهانۀ او است که دورکیم آن را «همبستگی ارگانیک» جامعه می‌خواند.
#اخلاق_در_جمهوری_اسلامی

جمهوری اسلامی خالی از اخلاق توسط آیت‌الله خمینی بنا گذاشته شد.

خمینی پس از پیروزی انقلاب و شکل‌گیری جمهوری اسلامی دیگر یک فرد عادی نبود. او با شخصیتی کاریزماتیک، اعتبار آیت‌الله عظما بودن و با سابقهٔ مبارزه با رژیم شاه، توانست نه تنها تمام شبکه‌های دینی و مراجع را تابع ارادهٔ خود کند، بلکه بخش اعظم نیروهای ملی و چپ را نیز به حمایت از خود بکشاند.
در جمهوری اسلامی #انتگراسیون اخلاقی و ارزشی جامعه به‌کلی از هم پاشیده شده و جای آن را انتگراسیون زورمدار و منفعت‌گرا گرفته است. از این فضا کسانی که در قدرت‌اند بیشترین بهره را می‌برند.

چون جامعه با اخلاقِ ضایع‌شده (یعنی بی‌تفاوتی افراد نسبت به حقوق یکدیگر) چالشی برای قدرت حاکم محسوب نمی‌شود.

این وضعیت عامل پراکندگی بیشتر مردم، رقابت مسموم، تقلب، گسترش فساد مالی و بی‌اعتمادی نسبت به یکدیگر و نسبت به نخبگان جامعه است.

بی‌اخلاقی حکومت دینی منجر به ضایع کردن حقوق شهروندان، و تبدیل آن به یک هنجار اجتماعی پذیرفته شده در جامعه شده است. یعنی اخلاق جامعه، آلودۀ بی‌اخلاقیِ حکومتی می‌شود.

#Integration
#ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﺳﯿﻮﻥ: به معنی ﺑﻬﻢ ﭘﯿﻮﺳﺘﮕﯽ ﺍﺟﺰﺍﺀ ﯾﮏ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.

🔚پایان...

#اخلاق #زوال_اخلاقی #جامعه #دین #جمهوری_اسلامی #خمینی #رئیسی #مطلق #دیکتاتور #حقوق #انسان
#AntiReligionArchives
#عیار_حقیقت_دین_و_ضرورت_نقد_آن

فویرباخ در نقد خود از دین، میان «سرشت حقیقی انسان‌شناختی» آن از یک‌سو و «سرشت ناحقیقی یزدان‌شناختی» آن از دیگر سو تفاوت قائل می‌شود. وی تصریح می‌کند که نمی‌توان به دین به مثابه رفتار آدمی با ذات خویشتن که سرچشمه‌ی حقیقت و نیروی اخلاقی آن است توجه کرد، ولی سرشت مخالف آن را که سرچشمه‌ی بی‌حقیقتی، موانع، تضاد با خرد و #اخلاق، و پلیدی و تعصب دینی است نادیده گرفت.

فویرباخ دین و تئولوژی را با جزمیات و آموزه‌های آن، آکنده از «دروغ، فریب، ترفند، تضاد و صوفیگری» می‌داند و آن را «فرانمود» و «توهم» و «فانتزی» و «دغلکاری» می‌‌خواند. یکی از مفاهیمی که فویرباخ برای توضیح دین بارها به کار می‌گیرد مفهوم «نیروی انگارش» است. به گفته‌ی او پیامدهای «توهم دینی» چیزی جز «خرافات و صوفیگری و بی‌اخلاقی» نیست.
به گفته‌ی فویرباخ باید با همه‌ی توان با توهم زیانمند دین مبارزه کرد و بدون میانجی ذاتی خدایی، به جای #تقدس دین، تقدس #انسان را نشاند. وی هدف خود از نقد دین را در جملات زیر خلاصه می‌کند: «هدف نوشته‌ها و درس‌گفتارهای من اینست که آدمیان را از یزدان‌شناس به انسان‌شناس، از خدادوست به انسان‌دوست، از کاندیدای #بهشت به دانشجویان این‌جهانی، از خدمتکار دینی و سیاسی سلطنت‌های آسمانی و زمینی به شهروندان #آزاد و #آگاه زمین تبدیل کنم».

جستجوی حقیقت، پیکار با ادعاهای اخلاقی فریبکارانه‌ی دین، آموزش انسان‌ها برای رساندن آنان به بلوغ فکری و روحی و نیز هدایت نیروهای بشری برای زندگی واقعی این‌جهانی، هدف‌هایی است که فویرباخ در نقد دین، خود را به آنها متعهد می‌داند.

🔚 پایان...

#لودویگ_فویرباخ #نقد_دین #ایمان #خدا #روح #اراده #احساس #اعتقاد #انسان #صوفیگری #خرافه #حقیقت #دروغ #روان #علمی #عقلی #آتئیست #اخلاق #آگاهی #رهایی #معجزه #دعا #برهان #توهم #پدر #پسر #شعور #خرد #تردید #پرسش #تخیل #فانتزی #تاریخ #فرهنگ #هنر #فلسفه
🗂 @AntiReligionArchives
#هدف_فروید_از_نقد_دین

فروید معتقد است که دین پیش از هر چیز بر پایه «سرکوفت رانش‌های آدمی» استوار است. وی بخش بزرگی از بیماری‌های روانی را ناشی از همین پدیده می‌داند. فروید در مقایسه‌ی نقش دین در گسترش #اخلاق و بی‌اخلاقی اجتماعی آشکارا به این نتیجه می‌رسد که دین در گسترش بی‌اخلاقی اجتماعی نقش بیشتری دارد تا در گسترش اخلاق اجتماعی. به باور او بی‌اخلاقی اجتماعی در همه‌ی زمان‌ها در دین تکیه‌گاه استواری یافته است. 

فروید آموزه‌های دینی را تخیلی و اثبات‌ناپذیر می‌داند و با طنز می‌نویسد: «به آن پژوهشگرانی که به وجود برترین ذات معتقدند باید حسودی کرد، زیرا برای آنان توضیح جهان خیلی ساده‌تر است». فروید صریحا به #آتئیست بودن خود اعتراف می‌کند و می‌گوید: «ما اعتقاد نداریم که امروز یک خدای واحد بزرگ وجود دارد، بلکه معتقدیم که در ایام کهن شخصی وجود داشته که باید آن زمان به نظر دیگران خیلی بزرگ آمده باشد و سپس در جایگاه ارتقا یافته‌ی یک الوهیت همواره باز به یاد انسان‌ها آمده است». 
فروید تصریح می‌کند که مرجعی بالاتر از #خرد وجود ندارد و اگر چه #صدای_خرد آهسته و خفیف است ولی آنقدر از پای نمی‌نشیند تا برای خود گوش شنوایی بیابد. به گفته‌ی او خدای ما «لوگوس» است، ولی این خدا قادر مطلق نیست و فقط قادر است به بخشی از چیزهایی عمل کند که خدایان پیش از او وعده داده بودند. ولی این امر به معنی ناتوانی چنین خدایی نیست. فروید اندک امیدی دارد که آدمیان روزی بتوانند به جهانی رضایت دهند و خود را با آن سازگار کنند که در کل، نیاز به #معنا و #امنیت را برآورده نمی‌کند. او امیدوار است روزی فرا رسد که آدمیان به #ایمان_دینی نیازی نداشته باشند و قادر شوند از طریق چشم‌پوشی از معنابخشی به جهان، قابلیت تازه‌ای برای درک #واقعیت برای خود ایجاد کنند.

به باور فروید رشد دانش‌ها به گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر به زوال ادیان می‌انجامد و این امر نه قابل تاسف است و نه خطرناک. زیرا ادیان قادر نشده‌اند آدمیان را خوشبخت کنند و حتی نتوانسته‌اند آدمیان را به رفتاری اخلاقی وادارند. فروید #نقد_دین را سودمند می‌داند و معتقد است که باید برای رابطه‌ی آدمی با فرهنگ طرحی نو درانداخت. او پیشنهاد می‌کند که با دین به مثابه یک «روان‌نژندی» رفتار شود و همانگونه که در روان‌درمانی مرسوم است، استدلال‌های عقلی جایگزین استدلال‌های دینی شوند. اگر دین دیگر پایه‌ی ممنوعیت‌های فرهنگی نباشد، شمار زیادی از این ممنوعیت‌ها رفع می‌شوند.

فروید امیدوار است که عقلانی کردن ممنوعیت‌ها بتوانند به آشتی آدمی با فرهنگ بینجامند. پیش‌شرط آن اینست که خرد آنقدر نیرومند شود تا بتواند بر شور و اشتیاق غلبه کند. وی بدین‌منظور دو راه پیش می‌نهد: یکی اینکه ممنوعیت‌های فکری، دینی، جنسی و سیاسی برداشته شوند و دیگر اینکه آدمیان برای واقعیت آموزش داده شوند تا بیاموزند که ناگزیرند با ناتوانی و درماندگی خود کنار بیایند.

🔚 پایان...

📎 #فروید #فرهنگ #دین #آرتور_شوپنهاور #لودویگ_فویرباخ #فریدریش_نیچه #روانکاوی #آينده_یک_پندار #عجز_و_درماندگی #کودکی #محافظت #پشتیبانی #پدر #خدا #تسلیم #ستایش #پرستش #توتم #تابو #داروین #احساس_گناه #ناخودآگاه #هنر #اخلاق #آتئیست #توهم #پندار #آمال_و_آرزوها #حقیقت #واقعیت #طبیعت #بلوغ_روحی #خرد #معنا #امنیت #ایمان_دینی #نقد_دین
🗂 @AntiReligionArchives
باری...؛ زنانی که از جانب همسرانشان مورد خشونت قرار می گیرند پنج برابر بیشتر از سایر زنان در معرض آسیبهای روانی و خطر خودکشی و شش برابر بیشتر در معرض اختلالات روانی قرار دارند.

در خانواده هایی که اعتیاد به مواد مخدر و الکل، بیکاری و تنش وجود دارد، خشونت نیز بیشتر به چشم می خورد. مردانی که از کودکی در خانواده شاهد کتک خوردن زنان خانواده بوده اند در بزرگسالی بیشتر مرتکب خشونت علیه همسران خود می شوند. الگوهای #پرخاشگری در جامعه ابعاد پرخاشگری و خشونت را عمیقتر می‌کنند.

در جامعه ای که قدرت سیاسی و طبقات حاکم از #اخلاق_اجتماعی بی بهره هستند و دستگاه دولتی فاقد مشروعیت دمکراتیک است، بدآموزی ها آسانتر میباشند. متاسفانه ایران سرزمین اعدام و زورگوئی است زیرا از روح دمکراسی دور بوده و خشونت ها در اعماق ذهن تاریخی جامعه نفوذ دارند. جامعه ایران سراسر آسیب دیده است و کنشگران سندیکائی و سیاسی و جمعی خاموشند. این خشونت از تاریخ استبدادی و شاهان و روحانیونی که به خون ریزی خوکرده بودند و نیز از قوانین و دینی که دارای طبیعت استبدادی و تبعیض آمیز بوده و بالاخره از فساد و بیعدالتی موجود سرچشمه میگیرد.

🔚 پایان...

#خشونت #آسیب #اجتماعی #زنان #زندان #شکنجه #تجاوز #تحقیر #توهین #تهدید #ترساندن #تروریسم #ترس #تبعیض #توتالیتاریسم_مذهبی #تولیدمثل #جامعه #اخلاق_اجتماعی #استرس #اعتیاد #اعدام #امنیت_اقتصادی #استقلال_اقتصادی #اسلام #استبداد #امنیت #ایران #اجتماعی #پرخاشگری #سکسیسم #دمکراسی #دیکتاتورها #فرهنگ_مذهبی #سنتهای_کهنه #مردسالارانه #فساد #بیکاری #بیعدالتی
🗂 @AntiReligionArchives
مملكت ما امروز محتاج اين جور آدمهاست، بايد مرد روز شد. #اعتقاد و #مذهب و #اخلاق و اين حرفها همه دكان داريست. اما بايد #تقيه كرد چون در نظر عوام مهمه. براي مردم اعتقاد لازمه، بايد به آنها پوزه بند زد وگرنه اجتماع يك لانه ی افعی است، هر كجا دست بگذاری می گزند.

بايد مردم #مطيع و معتقد به قضا و قدر باشند تا با اطمينان بشه از گُرده ی آنها كار كشيد. چيزی كه مهمه طرز غذا خوردن، سلام و تعارف، معاشرت، لاس زدن با زن مردم، رقصيدن، خنده های تو دل برو و مخصوصاً #پررويی را ياد بگير. دوره ی ما اينجور چيزها باب نبود، #نان را به نرخ روز بايد خورد.

سعی كن با مقامات عاليه مربوط بشی، با هر كس و هر عقيده موافق باش تا بتوانی بهتر قاپشان را بدزدی. من می خوام تو مرد زندگی بار بيايی و محتاج خلق نشی. كتاب و درس و اينها دو تا پول نمی ارزه، خيال كن تو سر گردنه داری زندگی می كنی، اگر غفلت كردی تو را می چاپند، فقط چند تا اصطلاح خارجی، چند تا كلمه ی قلنبه ياد بگير همين بسه. آسوده باش! من همه ی اين وزرا و وكلا را درس می دم. چيزی كه مهمه بايد نشان داد كه دزد زبردستی هستی كه به آسانی مچت واز نمی شه و جزو جرگه ی آنهايی و سازش می كنی. بايد اطمينان آنها را جلب كرد تا تو را از خودشان بدانند، ما سر گردنه داريم زندگی می كنيم!
#نتیجه_گیری

در طول #تاریخ و در جریان تحوّالت #اجتماعی و #فرهنگی، نوع ادبی رمان دستخوش تغییرات زیادی شده است. پس از جریان مشروطه، نوع جدیدی از رمان مطابق فرهنگ غرب نوشته شد که در مقابل شکلهای سنّتی این نوع ادبی قرار می‌گرفت.

رمان نویسان در آثار خود به جنبه های مختلف زندگی و مسائل و معضالت #جامعه توجّه نشان داده اند. به همین دلیل پژوهشگران جهت آشکارایی واقعیت‌های اجتمـاعی جـامعه و نحوۀ بازآفـرینی آن در رمـان، به نقد جامعه شنـاختی روی می‌آوردند.

جامعه شناسی ادبیـات با روشی علمی به بررسی رابطه جـامعه و ادبیـات به عنوان نهـادی اجتمـاعی می‌پردازد و در این ارتباط، پیوندهای شکل گرفته میان اثر ادبی به عنوان بازتابدهنده جامعه و جامعه به عنوان نهادی تأثیرگذار بر اثر ادبی را مورد بررسی قرار می دهد.

از اندیشمندان این عرصه میتوان از مادام دواستال، ایپولیت تِن، مارکس، انگلس و نیز از لوکاچ و گلدمن به عنوان مهمترین نظریه پردازان جامعه‌شناسی ادبیات نام برد. مارکس و انگلس و به دنبال آنها لوکاچ و گلدمن، رمان را بازتابی از حقایق جامعه می‌دانستند و درصدد آشکاراییِ واقعیّات اجتماعی در متن رمان برآمدند. لوکاچ در نظریه بازتاب واقعیّت به بازآفرینی واقعیّت از طریق کلّیتی منسجم می‌پردازد، همان اصلی که گلدمن در روش ساختگرایی تکوینی آن را به کمال رساند.

هدایت در این داستان، زندگی سرمایه داری را روایت می‌کند که گویی تنها انگیزۀ او در زندگی ثروت اندوزی است و این موضوع برای او به صورت یک هدف مهم درآمده است. او برای به دست آوردن سرمایه بیشتر از هیچکاری دریغ می‌ورزد تا جایی که برای حفظ سرمایه خود در سیاست کشور هم دخالت می‌کند و برای موجّه نشان دادن شخصیت خود، با افراد زیادی ارتباط برقرار می‌کند.

در الیه های پنهان داستان در مقابل شخصیت حاجی، افرادی حضور دارند که زندگی را در سختی و با تحمّل مشقت فراوان پشت سر می‌گذارند و حاجی بی توجّه به دشواری‌های زندگی چنین اشخاصی، زندگی خود را در رفاه ادامه می‌دهد. در واقع هدایت با ارائه داستان حاجی آقا، آشفتگی‌ها و ناهمسانی های جامعه معاصر خود را به ما نشان داده و حس نارضایتی و تنفّر خود را از آن ابراز میدارد.

🔚 پایان...

📎 #حاجی_آقا #صادق_هدایت #هنر #جامعه #اجتماعی #تاریخ #رمان #ادبیات #جامعه_شناسی #گلدمن #لوکاچ #حـاجی_ابوتراب #اقتصاد #اعتقاد #ابزار #ثروت #پول #قدرت #پررويی #مطیع #پدرسالار #مردسالار #دین #نان_به_نرخ_روز_خور #نان #مذهب #اخلاق #طمع #حاجی #تقيه #صیغه #زن #هشتی_خانه #منادی_الحق #آگاهی #تضاد_طبقاتی #سرمایه #سواد #سیاست #شیئیشدگی #زور #تزویر #سوار #نوکر #ریاکاری #فقر #فرهنگ
🗂 @AntiReligionArchives
البته ایکاش حضور «خداوند» فقط به این عرصه‌ها محدود بود. با برآمد «هیولای اسلامگرایی»، استفاده از ابزاری به نام «خداوند» عملا در زندگی روزمره، بیش از هر چیز به پشتوانه‌ای برای آدمکشی و تبهکاری تبدیل شده است. امروزه در منطقه‌ی خاورمیانه هیچ مسلمانی یافت نمی‌شود که برای ریختن خون همکیش خود، به «الله» متوسل نگردد!

حضور خدا نوعی افق اخلاقی که در کارکرد دین تعریف می‌شود را برای جامعه مطرح کرده است. تجربه ایران و دیگر جوامع دین زده نشان می‌دهد که این افق زمانی می‌تواند کارا و مطلوب باشد که دین به جایگاه اصلی خود باز گردد و سودای حکومت به نام امر قدسی و دخالت همه جانبه در عرصه عمومی را از سر بدر کند. کسانی که به نام خدا پیام‌آور خشونت، تبعیض و عدم تحمل و سرکوب خودی و غیرخودی هستند در عمل هر فاجعه‌ای را ممکن ساخته‌اند.

#اخلاق_دینی و #معنویت_حکومتی بر خلاف انتظار نه تنها مانع از سرکوب، #فساد و #غارت، #دروغ و #تقلب نشده که بسیاری از پدیده‌های منفی به نام امر قدسی صورت گرفته‌اند و یا #توجیه می‌شوند و این پدیده به روند #فروپاشی_اخلاقی جامعه شتاب بخشیده است. وقتی به نام خدا همه چیز ممکن می‌شود رابطه با ارزش‌های معنوی و اخلاقی هم #ریاکارانه و تهی از معنا می‌شوند و چون صورتک بر چهره افراد پرده بر دنیای درونی واقعی آنها می‌کشد.

🔚 پایان...

📎 #اگر_خدا_بخواهد #مشیت_الهی #ایران #عقل #دانش #فرهنگ_دینی #جمهوری_اسلامی #خدامحوری #قضا_و_قدر #قادر_متعال #خدا #مذهب #خرافات #سلب_مسئولیت #لطف_الهی #اراده‌ی_خداوند #اسلام #ریاکاری #دروغگویی #مسئولیت‌گریزی #اخلاق_دینی #معنویت_حکومتی #فساد #غارت #تقلب #توجیه #فروپاشی_اخلاقی
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
افق سیاسی برای آینده

تجربه ایران و دیگر کشور‌ها نشان می‌دهد که این افق زمانی می‌تواند کارا و مطلوب باشد که دین به جایگاه اصلی خود باز گردد و سودای حکومت به نام امر قدسی و دخالت همه جانبه در عرصه عمومی را از سر بدر کند. کسانی که به نام خدا پیام‌آور خشونت، تبعیض و عدم تحمل و سرکوب خودی و غیرخودی هستند در عمل هر فاجعه‌ای را ممکن ساخته‌اند. #اخلاق_دینی و معنویت حکومتی بر خلاف انتظار نه تنها مانع از #سرکوب، #فساد و #غارت، #دروغ و تقلب نشده که بسیاری از پدیده‌های منفی به نام امر قدسی صورت گرفته‌اند و یا توجیه می‌شوند و این پدیده به روند #فروپاشی_اخلاقی جامعه شتاب بخشیده است. وقتی به نام خدا همه چیز ممکن می‌شود رابطه با ارزش‌های معنوی و اخلاقی هم ریاکارانه و تهی از معنا می‌شوند و چون صورتک بر چهره افراد پرده بر دنیای درونی واقعی آنها می‌کشد.

راه خروج از این بن‌بست سیاسی و اخلاقی گذاشتن نقطه پایانی بر تجربه ناموفق پیوند دین و حکومت و برگرداندن دین به جایگاه اصلی آن در جامعه است. خاورمیانه برای خروج از این بن‌بست بزرگ نیاز به این افق دارد. افقی که باید این امکان را فراهم کند که رنج‌ها و فجایع کنونی کاهش یابند و مردم منطقه با صلح، مدارا و #دموکراسی آشتی کنند. برای اینکه به‌نام خدا همه چیز ممکن نشود باید حکومت مستقل از نهاد دین باشد و از دینداران خواست که توهم ساخت و پرداخت جامعه مطلوب با حکومت دینی و تحمیل دین حداکثری به عرصه عمومی را کنار بگذارند.

#حکومت_دینی نه تنها به اخلاقی کردن سیاست و جامعه کمکی نمی‌کند که به انحراف دین از کارکرد اصلی آن هم می‌انجامد و حکومت را هم به بن بست ناکارایی می‌کشاند. #حکومت_عرفی و جدا کردن دین از حکومت و ساز و کارهای حکومتی به معنای دین ستیزی نیست. برای آنکه دین جایگاه واقعی خود در جامعه را باز یابد و بتواند نقش معنوی و اخلاقی خود را بخوبی ایفا کند راهی جز کنار گذشتن سودای قدرت سیاسی ندارد.

در تجربه ایران بخش بزرگی از روشنفکران و کنشگران اسلام‌گرا هم به این نتیجه رسیده‌اند که پیوند حکومت و دین که زمانی آرمان انقلابی و مشترک همه آنها بود در عمل به یک کابوس بزرگ تبدیل شده است. بسیاری از آنها طعم زندان، سانسور، حذف، تبعیض و سرکوب را در همین حکومت دینی چشیده‌اند،‌ گاه ناچار به ترک کشور شده‌اند و یا چاره‌ای جز سکوت و خانه‌نشینی ندارند. شاید زمان آن فرا رسیده است که آنها هم مانند دیگران با صدای رسا‌تر این تجربه مهم و فضیلت جدایی دین از حکومت را با مردم ایران و منطقه در میان گذارند و به تقویت گفتمانی کمک کنند که باید زمینه‌ساز شکل گیری افق جدید سیاسی خاورمیانه شود.
سخن پایانی

همانطور که گفتیم ما در ایران با وضعیتی به مراتب دشوارتر و پیچیده‌تری روبرو هستیم، چون ایران جامعه‌ای اسلامی است و نه مسیحی. با این همه، با توجه به دو الگوی یاد شده می‌توان گفت که ویژگی‌های جامعه‌ی ایران، صرفنظر از دشواری تحقق، «لائیسیته» را برای میهن ما ضروری می‌کند. علت آن هم روشن است. روند سکولاریزه شدن عمدتا در جوامعی روی داده که جنبش رفورماسیون و پروتستانتیسم پیش‌تر نقش کلیسای کاتولیک و روحانیان را در آنها تضعیف کرده بود. حکومت در این کشورها توانست از این موقعیت تاریخی استفاده و دین را از حکومت جدا کند. اما ما در ایران با نهاد متنفذ و سازمان‌یافته‌ای به نام #روحانیان_شیعه روبرو هستیم که دعوی قدرت دارد. بنابراین لازم است حکومت پس از سقوط جمهوری اسلامی فعالانه در این زمینه وارد میدان شود و تا آنجا که می‌تواند با وضع کردن قوانین تازه، امتیازهای ناموجه و سنتی نهاد روحانیت را لغو کند و با کوتاه کردن دست روحانیان از مقامات دولتی، آنان را به مساجد بازگرداند. یکی از گام‌های اولیه در این زمینه لغو امتیاز تشیع به عنوان «مذهب دولتی و رسمی» کشور است که خود منشاء بزرگ‌ترین تبعیض‌های مذهبی در کشور است. دوم، اصل جدایی کامل دین از حکومت است که باید در قانون اساسی نظام پس از جمهوری اسلامی تصریح شود تا حکومت لائیک همواره مراقب باشد که کسی از این اصل تخطی نکند!

شاید برخی از این اقدامات در حال حاضر که ما هنوز گردنه‌ی سقوط رژیم فقاهتی را پشت سر نگذاشته‌ایم تا اندازه‌ای آرمانی و اتوپیک به نظر بیاید. اما نباید فراموش کرد که به کرسی نشاندن چنین قوانینی، در وهله‌ی نخست به تناسب و صف‌آرایی نیروهای لائیک و اسلامگرا در جامعه باز می‌گردد و منوط به آن است که مردم و بویژه جامعه‌ی مدرن شهروندی ایران در این رویارویی جانب چه کسانی را بگیرند و تا چه اندازه آماده‌ی پذیرش تغییرات در قوانین باشند. نکته‌ی قابل توجه اما اینست که طبعا فضای پس از سقوط رژیم جمهوری اسلامی، فضای کنونی نخواهد بود و جامعه پس از ده‌ها سال جنایت و فساد و تبهکاری این رژیم، آماده‌ی پذیرش بسیاری از تغییرات جدی در الگوی سیاسی و اجتماعی است. نیروهای لائیک با اتحاد و تلاش خود باید از این فرصت به بهترین نحو استفاده کنند. حقوقدانان لائیک و پیشرو ایران باید از هم‌اکنون در صدد تدوین طرح‌های قانونی در این زمینه باشند.

🔚 پایان...

📎 #جدایی_دین_از_حکومت #سکولاریته #لائیسیته #صلح_اجتماعی #جمهوری_اسلامی #دین‌سالار #تبعیض #خاورمیانه #دموکراتیک #ایران #فرانسه #اخلاق_دینی #سرکوب #فساد #غارت #فروپاشی_اخلاقی #دموکراسی #حکومت_دینی #حکومت_عرفی #سکولاریسم #لائیسیسم #عصر_روشنگری #مسیحیت #اسلام #روحانیان_شیعه
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
در #فرهنگ ایرانی/شیعی ما همه ارزش‌های زندگی کژدیسه و باژگونه‌‌اند. در نمونه‌ای از این باژگونی ارزش‌ها درنگ می‌کنیم:

شرم باژگون؛ ما شرم‌سار می‌کنیم، سرافکنده می‌کنیم چرا که از #شرم بیگانه‌ایم! ما بی‌شرمیم؛ بی‌شرمانی که کارمان این است که دیگران را شرم‌سار کنیم و  آن را پاسداشت ارزش‌ها و پاسداری از اصول #اخلاق می‌نامیم. در همان حالی که #شرم، امری است معطوف به خویشتن و نه معطوف به دیگران.
این نویسندگان، که ذهنی بسیار خلاق نیز داشتند، سرانجام از پس آن برآمدند که بیماری خود را در هیأت ادبیات به مرضی زیباشناسانه و  اندیش‌ورزانه بدل کنند. به آن آهمندی‌ و ناخوشی‌ای که تنها خود را نمی‌اندیشد، بلکه جهان را نیز در دنیای ناخوشانه‌ و در صور خیالی خود بیمار و مرض‌آلود تصور می‌کند.

آنان بی‌شرمانه، زندگی را چون فسادی فراگیر می‌دیدند و آدمیان را چونان کرم‌ها و حشراتی مسخ شده که از این فساد عظیم برآمده و در هم می‌لولند. این سرنوشت همه‌ خداترسان و تقوا‌پیشگان است که روزی از گرسنگی یا از سر تاب نیاوردن زندگی تلف شوند و در حقیقت از سرِ کُفران زندگی. چنان‌که آن یهودی زاهد و خداترس بزرگ ادبیات یعنی کافکا بر اثر گرسنگی تلف شد و آن زاهد‌منش ایرانی نیز بر اثر گریز خودخواسته از ــ به زعم او ــ نکبت زندگی!

🔚 پایان...

📎 #شرم #فرهنگ #اخلاق #شرم‌سار #سرافکندن #بی‌شرمی #جامعه_ایرانی #حجب #حیا #خود‌فریبی #ندامت #توبه #تقوا
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
در فلسفه‌ی نیچه ساختمانی واحد یا طرحی منظم دیده نمی‌شود. او به آتشفشانی می‌ماند که اندیشه‌های خود را مانند گدازه‌هایی سوزان به هرسو پراکنده است. #نیچه از سیستم‌سازی فلسفی بیزار بود و ترجیح می‌داد ژرف‌ترین اندیشه‌های خود را گاه در قالب کوتاه‌ترین جملات بیان کند. خود او گفته بود: «این بلندپروازی من است که در ده جمله چیزی بگویم که دیگری در یک کتاب می‌گوید، که دیگری در یک کتاب نمی‌گوید».

نیچه به‌رغم گریزان بودن از ایجاد سیستم فلسفی، در آثار پرشمار خود به حوزه‌های فکری و موضوعات متعددی پرداخته است، از #فرهنگ گرفته تا #اخلاق، از #موسیقی گرفته تا #ادبیات، از #فلسفه گرفته تا #دین، از #تاریخ گرفته تا روان‌شناسی و غیره. همچنین نیچه برای بیان اندیشه‌های خود در همه‌ی این عرصه‌ها به قالب‌ها و فرم‌های گوناگونی که مناسب تشخیص ‌داده متوسل شده است، از جمله شعر، برهان‌های کوتاه، کلام قصار و گزین‌گویه‌ (آفوریسم)، تمثیلات و نیز نثری سرشار از تصاویر. ولی این قالب‌ها نافی دقت مفهومی در آثار نیچه نیست، بلکه بر عکس، مفاهیم نیچه از برندگی الماس برخوردارند.
اما این کار چگونه صورت گرفته است؟ پاسخ نیچه این است: از طریق «چیرگی اخلاق بندگی». به باور او، سرچشمه‌ی #اخلاق_بندگی در «کینه‌توزی» فرودستان نسبت به توانمندان و والامنشان بوده است. مفهوم «کینه‌توزی» نزد #نیچه برخاسته از رویارویی میان بندگان و والامنشان یا میان «منحطان» و «نیرومندان» و احساس حقارت و نیز نفرتی است که منحطان ازنیرومندان داشته‌اند. در واقع نیچه با مفهوم «کینه‌توزی» وضعیت روحی و روانی فرودستانی را توصیف می‌کند که ناتوان، درمانده و عقب‌مانده بودند و به دلیل ناکامی خود به شدت به والاتباران و توانمندان حسادت می‌ورزیدند و کینه‌ی آنان را به دل داشتند. از همین «کینه‌توزی» است که بندگان سلاح اصلی خود را شکل دادند تا هر چه را والا، شاد، با ارزش و زیبا بود از بین ببرند و ارزش‌های خود را جانشین آن سازند. در حالی که ارزش‌های اخلاقی والامنشان و سروران جنبه‌ی ایجابی داشت و «آری‌گویی» به خود آنان و زندگی بود، بندگان فقط به روشی سلبی و سترون به همه‌ی چیزهای «غیرخودی» و «بیرونی» پاسخ نه دادند و این «نه‌گویی» تنها آفرینندگی برخاسته از «کینه‌توزی» آنان بود. به گفته‌ی نیچه، اخلاق بندگی برای پیدایش خود همواره به جهانی مخالف و بیرونی نیازمند است تا اساسا بتواند به تحریک بیرونی پاسخ دهد و به این معنا همواره «واکنشی» به «کنش» است و آفرینندگی آن به همین «واکنش» و «نه‌گویی» خلاصه می‌شود. 

با قیام بندگان در اخلاق و چیرگی تدریجی «اخلاق بندگی»، وارونه‌سازی نظام ارزشی والامنشان و سروران آغاز شد و خصوصیاتی چون «لطف»، «تواضع»، «فرمانبری»، «شکیبایی» و «بخشش» به عالی‌ترین ارزش‌ها تبدیل شدند، ارزش‌هایی که همگی غیرطبیعی هستند و با یاری وجدان از جوشش و انرژی زندگی جلوگیری می‌کنند. «اخلاق بندگی» توانست به مرور سروران و توانمندان را نیز به عذاب وجدان دچار کند و با تحمیل ارزش‌های خود به آنان، قدرت را وارونه سازد. نیچه در این زمینه به دو آریستوکراسی و دو کاست «شهسواران» و «روحانیان» به عنوان عالی‌ترین کاست‌های اجتماعی نیز اشاره می‌کند و خاطر نشان می‌سازد که نظام ارزشی آن دو متفاوت بود و در حالی که شهسواران مردان زندگی و رزم بودند و پیش‌شرط وجودی آنان تندرستی، نیرومندی، غنا و شکوفایی بود و به ارزش‌هایی چون «سلحشوری»، «دلیری»، «ماجراجویی»، «شکار»، «پایکوبی» و «بازی‌های رزمی» میدان می‌دادند و آنها را می‌ستودند، روحانیان درست در نقطه‌ی مقابل آنان بود و به دلیل ضعف، بویژه در زمان جنگ که حرفی برای گفتن نداشتند، ناتوانی خود را به صورت کینه و نفرت نسبت به شهسواران در خود فرومی‌دادند و می‌انباشتند. چیرگی اخلاق بندگان، نتیجه‌ی «سیاست انتقامجویانه‌ی» این کاست بوده است.
با مرگ خدا، اوج نیهیلیسم فرارسیده است. ولی کسانی که او را کشته‌اند ـ یعنی کسانی که به او باور ندارند ـ هنوز درنیافته‌اند که مرگ خدا چه معنایی دارد. به راستی مرگ خدا چه معنایی دارد؟ وقتی آدمی پاسخ این پرسش را نمی‌داند، به طریق اولی نمی‌داند چگونه می‌توان ارزش‌های تازه آفرید.

آری، خدا به مثابه والاترین ارزش مرده است، ولی نتیجه‌ی نیهیلیستی مرگ او فقط هشیاری آدمی نیست، بلکه آدمی همچنین «آن‌جهان» را باخته است، بدون آنکه «این‌جهان» را برده باشد. نیچه اما می‌خواهد از گذرگاه چیرگی بر نیهیلیسم ما را با هنری آشنا کند که با کمک آن بتوان هنگام باختن برد. او می‌خواهد با قدرت اندیشه‌ی خود نیروی همه‌ی تلاش‌ها، شورها و احساساتی را که آدمی با «آن‌جهان» پیوند زده بود آزاد سازد و در خدمت زندگی قرار دهد. او می‌خواهد با فلسفه‌ی خود به آدمیان بیاموزد که چگونه می‌توان پس از چشم برگرفتن از آسمان، «به زمین وفادار ماند» و با «بازسنجی همه‌ی ارزش‌ها»، ارزش‌های تازه آفرید.

📚دنیا دیگر با قواعد خدا نمی‌چرخد

🔚 پایان...

📎 #فریدریش_نیچه #اندیشه #فرهنگ #اخلاق #موسیقی #ادبیات #تاریخ #نقد_دین #زرتشت #تبارشناسی_اخلاق #اخلاق_بندگی #نیچه #دجال #مسیحیت #یهودیت #عیسی #روان‌شناسی #متعصبان_دینی #شک‌_گرایی #کلیسا #دین #فلسفه #متافیزیک #حقیقت #مرگ_خدا #نیهیلیسم