#عیار_حقیقت_دین_و_ضرورت_نقد_آن
فویرباخ در نقد خود از دین، میان «سرشت حقیقی انسانشناختی» آن از یکسو و «سرشت ناحقیقی یزدانشناختی» آن از دیگر سو تفاوت قائل میشود. وی تصریح میکند که نمیتوان به دین به مثابه رفتار آدمی با ذات خویشتن که سرچشمهی حقیقت و نیروی اخلاقی آن است توجه کرد، ولی سرشت مخالف آن را که سرچشمهی بیحقیقتی، موانع، تضاد با خرد و #اخلاق، و پلیدی و تعصب دینی است نادیده گرفت.
فویرباخ دین و تئولوژی را با جزمیات و آموزههای آن، آکنده از «دروغ، فریب، ترفند، تضاد و صوفیگری» میداند و آن را «فرانمود» و «توهم» و «فانتزی» و «دغلکاری» میخواند. یکی از مفاهیمی که فویرباخ برای توضیح دین بارها به کار میگیرد مفهوم «نیروی انگارش» است. به گفتهی او پیامدهای «توهم دینی» چیزی جز «خرافات و صوفیگری و بیاخلاقی» نیست.
فویرباخ در نقد خود از دین، میان «سرشت حقیقی انسانشناختی» آن از یکسو و «سرشت ناحقیقی یزدانشناختی» آن از دیگر سو تفاوت قائل میشود. وی تصریح میکند که نمیتوان به دین به مثابه رفتار آدمی با ذات خویشتن که سرچشمهی حقیقت و نیروی اخلاقی آن است توجه کرد، ولی سرشت مخالف آن را که سرچشمهی بیحقیقتی، موانع، تضاد با خرد و #اخلاق، و پلیدی و تعصب دینی است نادیده گرفت.
فویرباخ دین و تئولوژی را با جزمیات و آموزههای آن، آکنده از «دروغ، فریب، ترفند، تضاد و صوفیگری» میداند و آن را «فرانمود» و «توهم» و «فانتزی» و «دغلکاری» میخواند. یکی از مفاهیمی که فویرباخ برای توضیح دین بارها به کار میگیرد مفهوم «نیروی انگارش» است. به گفتهی او پیامدهای «توهم دینی» چیزی جز «خرافات و صوفیگری و بیاخلاقی» نیست.