ΑпτiгeligioпΑгcives
209 subscribers
107 photos
2 videos
42 files
58 links
✍🏼 Text channel: @AntiReligion

Scientific,
historical
philosophical
psychology
sociology and ...
.
.
.
Download Telegram
فلسفه‌ی دین نزد #فویرباخ ناظر بر آن است که تصورات دینی عموما علل خود را در طبیعت آدمی دارند، ولی به عنوان کشش‌های چنین طبیعتی تجربه نمی‌شوند، بلکه به مثابه تخیلاتی آنجهانی بازنمایی می‌گردند. #خدا برای فویرباخ آینه‌ی آدمی است، ولی آدمی به این امر آگاهی ندارد و نمی‌داند که در گذر تاریخ این آینه را خود آفریده و در آن چیزی جز خود را نمی‌بیند. آدمی نخست ذات خود و آنچه را در #روح و #اراده و #قلب خود دارد فرافکنی می‌کند، تا سپس آن را دوباره بازیابد.

منظور فویرباخ از خدا به عنوان آینه‌ی آدمی، طبعا نه این یا آن آدم، بلکه نوع #بشر است. او دین را همان «باور به خدا» تعریف می‌کند و آن را نیز همین گونه می‌نگرد. به باور او آدمی در #دین نیز به ذات خویشتن روی می‌آورد، بدون آنکه بداند که این ذات خود اوست. دین از دیدگاه فویرباخ، رفتار آدمی نسبت به نیروهای خویشتن است، ولی به گونه‌ای که گویی این نیروها از آن دیگری هستند.

آرای فویرباخ در #نقد_دین بر افکار کارل مارکس، زیگموند فروید، اریش فروم و شماری دیگر از متفکران تاثیری انکارناپذیر داشته است. در این نوشتار به دیدگاه‌های او در حوزه‌ی نقد دین نگاهی می‌افکنیم.
از دیدگاه فویرباخ، #خرد، #اراده و #قلب (احساس)، سه شاخص ذاتی آدمی هستند. خدا در تصورات مسیحی از جمله ذاتی دارای #شعور است؛ البته باید در نظر داشت که در واقع تمامی ویژگی‌های واقعی و انگاره‌های شعور آدمی به تصور خدا منتقل می‌گردد. خدا در تصورات مسیحی همچنین موجودی دارای احساس و عاطفه است و «عشق خدا» پیش از هر چیز در «انسان‌شدن» او تبلور می‌یابد. خدا از جنبه‌‌ای دیگر ذاتی با #اراده است و این اراده را در «آفرینش از نیستی» متجلی می‌سازد که محصول اراده‌ی نیروی انگارش و اراده‌‌ای مطلقا ذهنی است.

«ایمان به تثلیث» در مسیحیت نیز بر پایه همین سه ویژگی انسانی توضیح داده می‌شود. برای فویرباخ «تثلیث» بیان کشش‌های معینی از طبیعت آدمی است. خدا به مثابه #پدر، فاعل اندیشاست؛ خدا به مثابه #پسر، نیازهای احساسی و عاطفی آدمی است؛ و سرانجام عشق میان این پدر و پسر، خود را در «روح‌القدس» متبلور می‌کند. به گفته‌ی فویرباخ ولی از آنجا که اندیشه‌ی اجتماع این پدر و پسر، هنوز چیزی کم دارد و باید تکمیل شود، عنصر زنانه‌ای به آن افزوده می‌گردد که خود را در شخصیت مریم مقدس بازمی‌یابد. فویرباخ در ایده‌ی «انسان‌شدن خدا» نیز آرزوی «خداشدن انسان» را می‌بیند و نتیجه می‌گیرد که تثلیث «آگاهی آدمی از خویشتن در تمامیت خود است». به گفته‌ی او همه‌ی این موارد نشان می‌دهند که آگاهی دینی ـ هر آینه آن را به مثابه واقعیتی مستقل بنگریم ـ صرفا بر یک #توهم استوار است و فقط فرافکنی کشش‌هایی از طبیعت آدمی است.