#نظریه_درباره_خشونت
"دیل پترسون" و "ریچارد وانگهام" انسان شناس و بیولوژیست انگلیسی در "مردان شیطانی: میمونها و ریشههای خشونت انسانی" مینویسند که خشونت در انسانها ذاتی است، هر چند اجتناب ناپذیر نیست. روانکاو آمریکائی جیمز گلیگان که آثار متعددی به خشونت اختصاص داده مینویسد خشونت اغلب به عنوان پادزهری برای #شرم و #تحقیر به کار میرود. استفاده از خشونت منبع #غرور و #دفاع از افتخار است، بویژه برای مردانی که خشونت را نشانه مردانگی میدانند.
"استیون پینکر" در مقاله "تاریخ خشونت" در "نیو ریپابلیک" دلایلی ارائه میکند که متوسط میزان ستیز و خشونت در انسانها و حیوانات در طول چند سده گذشته کاهش یافتهاست. این نگاه با تاکید روی تمدن و توسعه آموزش انسان را قابل تغییر میداند. فیلسوف فرانسوی "آندره کنت اسپونویل" مینویسد خشونت نه اتفاقی است و نه نتیجه انحطاط انسان میباشد، بلکه این امر از "جنسیت حیوانی" انسان برمیخیزد و از جامعه مایه میگیرد. هیچ جامعه ای از خشونت جدا نیست و بعلاوه میل و رقابت و قدرت بر خشونت تاثیر داشته و آنرا تشدید میکند (روانشناسی، نوامبر ۱۹۹٨ ).
بنابراین در جوامع گوناگون خشونت یک امر اجتناب ناپذیر است، ولی همانگونه که "ماکس وبر" جامعه شناس آلمانی در اثر خود "سیاست و دانشمند" میگوید #قانون خشونت را مهار میکند. یکی از کارکردهای اصلی قانون تعدیل خشونت است اجرای قانون ابزار اصلی تعدیل خشونت غیر نظامی در جامعهاست. دولتها استفاده از خشونت را در دستگاههای قضایی با نظارت بر افراد و مسئولان سیاسی، از جمله پلیس و ارتش تعدیل میکنند. از نظر ماکس وبر برای جامعه مدنی استفاده از خشونت دارای مشروعیت است. البته هانا آرنت، نظریهپرداز سیاسی آلمانی، تاکید میکند که :"خشونت میتواند قابل توجیه باشد، اما هرگز مشروع نیست." حال اگر به کارل مارکس رجوع کنیم، از نظر او خشونت در درون مناسبات طبقاتی است و در جامعه سرمایه داری از سرشت اقتصاد موجود برمیخیزد. از نظر او خشونت در بطن مناسبات اقتصادی و مالکیت خصوصی بر ابزار تولید است.
اگر نگاه بیولوژیکی خشن بودن طبیعت انسان و غرور او را مطرح میکند، نگاه آنترپولوژیک دوم حیوانیت و جنبه اجتماعی انسان را عناصر تعیین کننده تشخیص داده و بالاخره نگاه طبقاتی، نظم موجود را عامل اساسی خشونت ارزیابی میکند و بنیاد نظام را ریشه قهر و خشونت میداند.
علیرغم این دیدگاه های متضاد باید توضیح داد خشونتهای سراسری در ایران کدامند، از کجا میایند و چه آسیب هائی برجامعه وارد کرده اند و ویژگی الگوی ایران چیست در ایران در حالی که خشونت های اجتماعی گسترده است، ما با حضور یک دولت و "دستگاه قانونی" متمرکز مواجه هستیم. حال اگر بپذیریم که خشونت با عوامل ریشه ای متنوع سروکار دارد این پرسش باقی میماند که دستگاه دولتی موجود چه نقشی در برابر خشونت ایفا میکند.
اصل مطلب این است که بین خشونت و قانون، کدام عنصر غلبه دارد؟ در شرایط متعارف نظریه "ماکس وبر" درست و دولت تعدیل کننده خشونت و کنترل کننده قهر رایج در جامعه است. حال آنکه در جامعه ایران یک ویژگی اساسی وجود دارد. حکومت ایران دمکراتیک نیست بلکه ولایت فقیهی است؛ بعلاوه قانون اساسی و قانون مجازات و قانون خانواده در ایران بطور وسیع متکی بر آیات قرآنی و #سنت_اسلامی و با #تبعیض_جنسیتی و مذهبی عجین شده اند. بنابراین قانون که باید تعدیل کننده باشد، خود بحران و تبعیض و خشونت حقوقی و سمبولیک را تقویت میکند.
خشونتی که در ایران جاری است هم دولتی و هم اجتماعی است و این خشونت در بسیاری موارد فاقد قدرت تنزل دهنده قهر در جامعه است. در ایران خشونت بزرگ بوده و با آسیب های گسترده است، زیرا خشونت از پائین و خشونت از بالا نفس جامعه را گرفته است.
"دیل پترسون" و "ریچارد وانگهام" انسان شناس و بیولوژیست انگلیسی در "مردان شیطانی: میمونها و ریشههای خشونت انسانی" مینویسند که خشونت در انسانها ذاتی است، هر چند اجتناب ناپذیر نیست. روانکاو آمریکائی جیمز گلیگان که آثار متعددی به خشونت اختصاص داده مینویسد خشونت اغلب به عنوان پادزهری برای #شرم و #تحقیر به کار میرود. استفاده از خشونت منبع #غرور و #دفاع از افتخار است، بویژه برای مردانی که خشونت را نشانه مردانگی میدانند.
"استیون پینکر" در مقاله "تاریخ خشونت" در "نیو ریپابلیک" دلایلی ارائه میکند که متوسط میزان ستیز و خشونت در انسانها و حیوانات در طول چند سده گذشته کاهش یافتهاست. این نگاه با تاکید روی تمدن و توسعه آموزش انسان را قابل تغییر میداند. فیلسوف فرانسوی "آندره کنت اسپونویل" مینویسد خشونت نه اتفاقی است و نه نتیجه انحطاط انسان میباشد، بلکه این امر از "جنسیت حیوانی" انسان برمیخیزد و از جامعه مایه میگیرد. هیچ جامعه ای از خشونت جدا نیست و بعلاوه میل و رقابت و قدرت بر خشونت تاثیر داشته و آنرا تشدید میکند (روانشناسی، نوامبر ۱۹۹٨ ).
بنابراین در جوامع گوناگون خشونت یک امر اجتناب ناپذیر است، ولی همانگونه که "ماکس وبر" جامعه شناس آلمانی در اثر خود "سیاست و دانشمند" میگوید #قانون خشونت را مهار میکند. یکی از کارکردهای اصلی قانون تعدیل خشونت است اجرای قانون ابزار اصلی تعدیل خشونت غیر نظامی در جامعهاست. دولتها استفاده از خشونت را در دستگاههای قضایی با نظارت بر افراد و مسئولان سیاسی، از جمله پلیس و ارتش تعدیل میکنند. از نظر ماکس وبر برای جامعه مدنی استفاده از خشونت دارای مشروعیت است. البته هانا آرنت، نظریهپرداز سیاسی آلمانی، تاکید میکند که :"خشونت میتواند قابل توجیه باشد، اما هرگز مشروع نیست." حال اگر به کارل مارکس رجوع کنیم، از نظر او خشونت در درون مناسبات طبقاتی است و در جامعه سرمایه داری از سرشت اقتصاد موجود برمیخیزد. از نظر او خشونت در بطن مناسبات اقتصادی و مالکیت خصوصی بر ابزار تولید است.
اگر نگاه بیولوژیکی خشن بودن طبیعت انسان و غرور او را مطرح میکند، نگاه آنترپولوژیک دوم حیوانیت و جنبه اجتماعی انسان را عناصر تعیین کننده تشخیص داده و بالاخره نگاه طبقاتی، نظم موجود را عامل اساسی خشونت ارزیابی میکند و بنیاد نظام را ریشه قهر و خشونت میداند.
علیرغم این دیدگاه های متضاد باید توضیح داد خشونتهای سراسری در ایران کدامند، از کجا میایند و چه آسیب هائی برجامعه وارد کرده اند و ویژگی الگوی ایران چیست در ایران در حالی که خشونت های اجتماعی گسترده است، ما با حضور یک دولت و "دستگاه قانونی" متمرکز مواجه هستیم. حال اگر بپذیریم که خشونت با عوامل ریشه ای متنوع سروکار دارد این پرسش باقی میماند که دستگاه دولتی موجود چه نقشی در برابر خشونت ایفا میکند.
اصل مطلب این است که بین خشونت و قانون، کدام عنصر غلبه دارد؟ در شرایط متعارف نظریه "ماکس وبر" درست و دولت تعدیل کننده خشونت و کنترل کننده قهر رایج در جامعه است. حال آنکه در جامعه ایران یک ویژگی اساسی وجود دارد. حکومت ایران دمکراتیک نیست بلکه ولایت فقیهی است؛ بعلاوه قانون اساسی و قانون مجازات و قانون خانواده در ایران بطور وسیع متکی بر آیات قرآنی و #سنت_اسلامی و با #تبعیض_جنسیتی و مذهبی عجین شده اند. بنابراین قانون که باید تعدیل کننده باشد، خود بحران و تبعیض و خشونت حقوقی و سمبولیک را تقویت میکند.
خشونتی که در ایران جاری است هم دولتی و هم اجتماعی است و این خشونت در بسیاری موارد فاقد قدرت تنزل دهنده قهر در جامعه است. در ایران خشونت بزرگ بوده و با آسیب های گسترده است، زیرا خشونت از پائین و خشونت از بالا نفس جامعه را گرفته است.
بله. برای هزاران سال، شرایطی ایجاد شده بود که مردان برندهِ فرصت های زندگی بودند. حق کار و تحصیل و سفر و قدرت بدنی شان، آنها را از زنان متمایز کرد. همه دانشمندان، روحانیون، شاهان و خدایان معمولا مرد بودند. مردان توانستند کنترل کننده میل جنسی زنان باشند.
ولی در کل، بازنده اصلی زندگی، مردان بودند چون مرگبارترین کار جامعه یعنی #جنگ به عهده آنها بود. #دفاع از قبیله یا تعرض به قبایل دیگر توسط #مردان صورت می گرفت. جنگ معمولا حرفه مردان بود و بخش بزرگی از مردان جوان در طول تاریخ به جنگها سوق داده می شدند.
سپردن جنگ به مردان دلایل مشخص بیولوژیک داشت. تعدادش برای جنگ، کار و شکار لازم بود ولی برای تولید فرزند و افزایش جمعیت قبیله، تعداد مردان اساسی نبود و نقش زاپاس را داشتند.
ولی در کل، بازنده اصلی زندگی، مردان بودند چون مرگبارترین کار جامعه یعنی #جنگ به عهده آنها بود. #دفاع از قبیله یا تعرض به قبایل دیگر توسط #مردان صورت می گرفت. جنگ معمولا حرفه مردان بود و بخش بزرگی از مردان جوان در طول تاریخ به جنگها سوق داده می شدند.
سپردن جنگ به مردان دلایل مشخص بیولوژیک داشت. تعدادش برای جنگ، کار و شکار لازم بود ولی برای تولید فرزند و افزایش جمعیت قبیله، تعداد مردان اساسی نبود و نقش زاپاس را داشتند.
#زنان در طول تاریخ، #سکس شان #محدود و #کنترل شد. از درس و کار و بقیه فرصت ها بازمانده بودند ولی به جای آن ناگزیر نبودند معمولا در حین حفاظت از قبیله بمیرند. تلفات زنان و کودکان البته همیشه بود، بخصوص بعد از شکست یک قبیله… ولی معمولا زنان در جنگ ها حضور عمومی نداشتند. زن باید می ماند چون هر زن هر سال فقط یک فرزند می توانست به جامعه جنگزده اضافه کند. اهمیت وجودش بیشتر بود. زنان اگر مسئولیت جنگ را داشتند باقیمانده شان از جنگ قادر به بازسازی جمعیت قبیله نبودند.
زنان خیلی چیزها را در این هزاران سال از دست دادند و مردان جان شان را… و آنچه بیان شد ماجرای تحول و تمدن یک مجموعه نابرابر و ناقص بود که بی شک همه ضرر دیدیم. اما این حقیقت و شیوه گذشتگان بود؛ اکنون با افزایش حقوق زنان به سمت برابری و عدم کنترل همدیگر می رویم البته امیدواریم...
🔚 پایان...
📎 #حفاظت #حمایت #صیانت #هویت #مردانگی #تخمک #اسپرم #یکبار_مصرف #تولیدمثل #کنترل_جامعه #تستسترون #تاریخ #طبیعت #بشر #شکار #فیزیک_قوی #رقابت #برتری_طلبی #زیاده_خواهی #اختراع #دانش #جنگ #دفاع #مردان #زنان
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
زنان خیلی چیزها را در این هزاران سال از دست دادند و مردان جان شان را… و آنچه بیان شد ماجرای تحول و تمدن یک مجموعه نابرابر و ناقص بود که بی شک همه ضرر دیدیم. اما این حقیقت و شیوه گذشتگان بود؛ اکنون با افزایش حقوق زنان به سمت برابری و عدم کنترل همدیگر می رویم البته امیدواریم...
🔚 پایان...
📎 #حفاظت #حمایت #صیانت #هویت #مردانگی #تخمک #اسپرم #یکبار_مصرف #تولیدمثل #کنترل_جامعه #تستسترون #تاریخ #طبیعت #بشر #شکار #فیزیک_قوی #رقابت #برتری_طلبی #زیاده_خواهی #اختراع #دانش #جنگ #دفاع #مردان #زنان
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives