مردم می گفتند که اینها ریزه خواران احسان ملک هستند ولی قضیه بعکس بود ملت ریزه خوار خوان یغمای گماشتگان خود شده بود.
سکوت مطلق بر سرتا سر جهنم حکمروایی می کرد، نه ناله، نه فریاد، نه شیون، نه استغاثه، نه نفرین و نه دعا. فقط و فقط صدای تازیانه و نفس های مقطوع دزوخیان بود که از دورترین سرحد شمالی به اقصی نقاط جنوبی جهنم می رسید!
اگرممکن بود فرمانی صادر شود که شلاق ها صدا نکند و زنده ها نفس نکشند خطری در بین نبود ولی این صدای تازیانه و این هن هن تازیانه خوران کاملا بر خلاف میل باطنی و امر صریح سلطان جهنم بود.
او دستور داده بود که خون و طلا باید با میل و رضا تهیه شود، نه با شکنجه و تازیانه.
عمال ملک با مغز جهنمی خود فورا معما را حل نمودند، باید همهمه مطبوع و جار و جنجال مشغول کننده ای بپا کرد تا صدای تازیانه و ناله ضعیف دوزخیان شنیده نشود و حواس ملک پریشان نگردد.
در سراسر جهنم امر صادر شد که جشن ها گرفته شود و سرودها خوانده شود، مجالس عیش و عشرت برپا شده و جام های چرک و خون را هوار کشان بسلامتی ملک بنوشند. امر صادر شد #منجلاب را گلشن، خرابه را قصر، تعفن را عطر، کویر را جنت، جهنم را بهشت برین بشناسند!
امر صادر شد که دزدی را نگهبانی، حقه و تزویر را سیاست، جهل و فساد را تعلیم و تربیت، حقیقت گویی را نشر اکاذیب و آدم کشی را انجام وظیفه بدانند!
برای فهماندن این اوامر که تا حدی تازگی داشت، عمال آزموده و کاردان ملک بکار مشغول شدند.
برای اشخاص سالمندی که در اعماق قلب شان در صحت این اوامر امکان تردیدی وجود داشت دو عامل قوی برگزیدند، ترس و طمع. دژخیمان ملک با سوزن های زهرآگین و چشمانی که از شدت الکل قرمز شده و لبانی که دود افیون آنها را کبود نموده سایه وار به دنبال مردم افتاده با دادن نمونه های زیادی ثابت کردند که ملک دوزخ، مالک الرقاب و خداوند قادر و قهار جهنم است، خیال سر پیچی از اوامر جهان مطاع او جز شکنجه و مرگ حتمی ثمر دیگری نخواهد داشت.
از طرف دیگر، عده ای بی سر و پا و لات و برهنه را که گوشه گداخانه ها و روی پشت بام ها، امتحان شرافت و نجابت خود را داده بودند از زیر چراغ های برق جمع آوری نموده به پرورش افکار مردم گماشتند!
این مردمان شریف و نجیب که تا پیش از حکومت ملک میان خاکروبه ها زندگی می کردند، ناگهان ارزش واقعی آنها مانند الماس که در گنداب پیدا شود، کشف گردید بر سفره ی احسان ملک دعوت شده از غذای خاص او تناول نموده و با شراب مخصوص او سرمست و غزل خوان شدند!
از میان قصرها، خاکسترنشینان جهنم را به هم آهنگی در پرستش ملک دعوت نموده و از میان اتومبیل های درجه اول پا برهنه های دوزخ را به جان فشانی در راه ملک تشویق نمودند.
سرکشان جهنم با دیدن وضع دژخیمان و عاقبت مخالفان اوامر ملک، از ترس سکوت اختیار نموده و طماعان از تماشای عیش و نوش مداحان ملک به طمع افتاده به پیروی آنها مشغول شدند.
سکوت مطلق بر سرتا سر جهنم حکمروایی می کرد، نه ناله، نه فریاد، نه شیون، نه استغاثه، نه نفرین و نه دعا. فقط و فقط صدای تازیانه و نفس های مقطوع دزوخیان بود که از دورترین سرحد شمالی به اقصی نقاط جنوبی جهنم می رسید!
اگرممکن بود فرمانی صادر شود که شلاق ها صدا نکند و زنده ها نفس نکشند خطری در بین نبود ولی این صدای تازیانه و این هن هن تازیانه خوران کاملا بر خلاف میل باطنی و امر صریح سلطان جهنم بود.
او دستور داده بود که خون و طلا باید با میل و رضا تهیه شود، نه با شکنجه و تازیانه.
عمال ملک با مغز جهنمی خود فورا معما را حل نمودند، باید همهمه مطبوع و جار و جنجال مشغول کننده ای بپا کرد تا صدای تازیانه و ناله ضعیف دوزخیان شنیده نشود و حواس ملک پریشان نگردد.
در سراسر جهنم امر صادر شد که جشن ها گرفته شود و سرودها خوانده شود، مجالس عیش و عشرت برپا شده و جام های چرک و خون را هوار کشان بسلامتی ملک بنوشند. امر صادر شد #منجلاب را گلشن، خرابه را قصر، تعفن را عطر، کویر را جنت، جهنم را بهشت برین بشناسند!
امر صادر شد که دزدی را نگهبانی، حقه و تزویر را سیاست، جهل و فساد را تعلیم و تربیت، حقیقت گویی را نشر اکاذیب و آدم کشی را انجام وظیفه بدانند!
برای فهماندن این اوامر که تا حدی تازگی داشت، عمال آزموده و کاردان ملک بکار مشغول شدند.
برای اشخاص سالمندی که در اعماق قلب شان در صحت این اوامر امکان تردیدی وجود داشت دو عامل قوی برگزیدند، ترس و طمع. دژخیمان ملک با سوزن های زهرآگین و چشمانی که از شدت الکل قرمز شده و لبانی که دود افیون آنها را کبود نموده سایه وار به دنبال مردم افتاده با دادن نمونه های زیادی ثابت کردند که ملک دوزخ، مالک الرقاب و خداوند قادر و قهار جهنم است، خیال سر پیچی از اوامر جهان مطاع او جز شکنجه و مرگ حتمی ثمر دیگری نخواهد داشت.
از طرف دیگر، عده ای بی سر و پا و لات و برهنه را که گوشه گداخانه ها و روی پشت بام ها، امتحان شرافت و نجابت خود را داده بودند از زیر چراغ های برق جمع آوری نموده به پرورش افکار مردم گماشتند!
این مردمان شریف و نجیب که تا پیش از حکومت ملک میان خاکروبه ها زندگی می کردند، ناگهان ارزش واقعی آنها مانند الماس که در گنداب پیدا شود، کشف گردید بر سفره ی احسان ملک دعوت شده از غذای خاص او تناول نموده و با شراب مخصوص او سرمست و غزل خوان شدند!
از میان قصرها، خاکسترنشینان جهنم را به هم آهنگی در پرستش ملک دعوت نموده و از میان اتومبیل های درجه اول پا برهنه های دوزخ را به جان فشانی در راه ملک تشویق نمودند.
سرکشان جهنم با دیدن وضع دژخیمان و عاقبت مخالفان اوامر ملک، از ترس سکوت اختیار نموده و طماعان از تماشای عیش و نوش مداحان ملک به طمع افتاده به پیروی آنها مشغول شدند.
علل ضعف و #نادانی ما زیاد است اولا وضعیت جغرافیایی و طبیعی کشور ما طوریست که مردم متفرق هستند…
دومین علت ضعف و نادانی ما که از اولی سرچشمه گرفته، نفاق و اختلاف رای و عقیده و مسلک و #مذهب است.
فِرَق مختلف شیعه ، سنی، زیدی، صوفی، دهری، نعمتی، حیدری، بابی، ازلی، بهایی و مسلک و مرام های متنوع و #خرافات و اوهام و #تعصبات_جاهلانه ای که دامنگیر هر یک از پیروان این مذاهب و فرق مختلف است بیشتر سبب تفرقه اهالی کشور شده دوری و فاصله طبیعی و جغرافیایی را با دوری و فاصله روح ها و قلب ها توام نموده….
سومین علت که بعقیده ی من علت العلل و سبب اصلی ضعف و نادانی ماست، عدم آزادی و قیود مختلفی است که مردم این کشور را ترسو و چشم و گوش بسته، ریاکار، مزدور، دروغگو و حقه باز بار آورده است. مردم این کشور در هیچ عصر و هیچ زمانی آزادی بمعنای حقیقی خود نداشته اند، مذهب رسمی این مملکت که مذهب اسلام است به زور شمشیر به آنها قبولانده شده و نُه دَهم ایرانیانی که ابتدا قبول اسلام کرده اند از ترس اعراب و برای نپرداخن جزیه و غرامت و همرنگی با فاتحان بوده است.
حکومت و سلطنت این کشور همیشه بدست یک عده راهزن و یغماگری بوده است که ابتدا در بیابانها علم طغیان بر علیه حکومتی که آنهم با همین سابقه بر سرکار آمده برافراشته اند اگر مغلوب و منکوب گشته اند حکومت وقت بعنوان دفع اشرار مرم را به گرفتن جشن وادار نموده و اگر فاتح شده اند و حکومت مغلوب شده، مردم به پیشواز آنها رفته و برای فتح و غلبه آنها شادی نموده اند.
در هر حال حکومت ایران هیچوقت حکومت ملی و قانونی نبوده و همیشه این ملت بینوا در زیر مهمیز و فشار یک عده ماجراجو و غارتگر یا اولاد و جانشینان آنها بوده اند.
به این ترتیب ایرانی بینوا نه در انتخاب مذهب و نه در انتخاب حکومت و نه در اظهار عقیده و نه در اعمال و افکار خود مختار و آزاد نبوده و همیشه ما بین دو سر زنجیری که یک سر آن بدست #روحانیون و سر دیگر در دست #حکومت بوده در حال احتضار و خفقان بوده اند!
پیشوایی یک روحانی ریاکار و مزّور کافی است تا روح دیانت و خداپرستی و نیکوکاری را در جامعه فاسد نموده و حکومت یک سلطان طماع و خونخوار مکفی است که سراسر کشور را به دزدی و آدم کشی آلوده نماید. یک وزیر جنگ خائن بیش از صد لشگر دشمن به انحطاط و ضعف کشور کمک می کند و یک رییس فرهنگ گیج بهتر از صد دستگاه تبلیغاتی خصم به نادانی و جهل جامعه خدمت می نماید!
📚 https://t.me/AntiReligion/118
🔚 پایان...
📎 #گل_هایی_که_در_جهنم_می_رویند #محمد_مسعود #مرد_امروز #عذاب_عبدی #ملک_دوزخ #بدبختی #رنج #ریاکاری #جهنم #دروغ #فردا #خون #طلا #هرج_و_مرج #استبداد #انقلاب #منجلاب #عدالت #آزادی #مغز_جوان #نادانی #مذهب #خرافات #تعصبات_جاهلانه #روحانیون #حکومت
🗂 @AntiReligionArchives
دومین علت ضعف و نادانی ما که از اولی سرچشمه گرفته، نفاق و اختلاف رای و عقیده و مسلک و #مذهب است.
فِرَق مختلف شیعه ، سنی، زیدی، صوفی، دهری، نعمتی، حیدری، بابی، ازلی، بهایی و مسلک و مرام های متنوع و #خرافات و اوهام و #تعصبات_جاهلانه ای که دامنگیر هر یک از پیروان این مذاهب و فرق مختلف است بیشتر سبب تفرقه اهالی کشور شده دوری و فاصله طبیعی و جغرافیایی را با دوری و فاصله روح ها و قلب ها توام نموده….
سومین علت که بعقیده ی من علت العلل و سبب اصلی ضعف و نادانی ماست، عدم آزادی و قیود مختلفی است که مردم این کشور را ترسو و چشم و گوش بسته، ریاکار، مزدور، دروغگو و حقه باز بار آورده است. مردم این کشور در هیچ عصر و هیچ زمانی آزادی بمعنای حقیقی خود نداشته اند، مذهب رسمی این مملکت که مذهب اسلام است به زور شمشیر به آنها قبولانده شده و نُه دَهم ایرانیانی که ابتدا قبول اسلام کرده اند از ترس اعراب و برای نپرداخن جزیه و غرامت و همرنگی با فاتحان بوده است.
حکومت و سلطنت این کشور همیشه بدست یک عده راهزن و یغماگری بوده است که ابتدا در بیابانها علم طغیان بر علیه حکومتی که آنهم با همین سابقه بر سرکار آمده برافراشته اند اگر مغلوب و منکوب گشته اند حکومت وقت بعنوان دفع اشرار مرم را به گرفتن جشن وادار نموده و اگر فاتح شده اند و حکومت مغلوب شده، مردم به پیشواز آنها رفته و برای فتح و غلبه آنها شادی نموده اند.
در هر حال حکومت ایران هیچوقت حکومت ملی و قانونی نبوده و همیشه این ملت بینوا در زیر مهمیز و فشار یک عده ماجراجو و غارتگر یا اولاد و جانشینان آنها بوده اند.
به این ترتیب ایرانی بینوا نه در انتخاب مذهب و نه در انتخاب حکومت و نه در اظهار عقیده و نه در اعمال و افکار خود مختار و آزاد نبوده و همیشه ما بین دو سر زنجیری که یک سر آن بدست #روحانیون و سر دیگر در دست #حکومت بوده در حال احتضار و خفقان بوده اند!
پیشوایی یک روحانی ریاکار و مزّور کافی است تا روح دیانت و خداپرستی و نیکوکاری را در جامعه فاسد نموده و حکومت یک سلطان طماع و خونخوار مکفی است که سراسر کشور را به دزدی و آدم کشی آلوده نماید. یک وزیر جنگ خائن بیش از صد لشگر دشمن به انحطاط و ضعف کشور کمک می کند و یک رییس فرهنگ گیج بهتر از صد دستگاه تبلیغاتی خصم به نادانی و جهل جامعه خدمت می نماید!
📚 https://t.me/AntiReligion/118
🔚 پایان...
📎 #گل_هایی_که_در_جهنم_می_رویند #محمد_مسعود #مرد_امروز #عذاب_عبدی #ملک_دوزخ #بدبختی #رنج #ریاکاری #جهنم #دروغ #فردا #خون #طلا #هرج_و_مرج #استبداد #انقلاب #منجلاب #عدالت #آزادی #مغز_جوان #نادانی #مذهب #خرافات #تعصبات_جاهلانه #روحانیون #حکومت
🗂 @AntiReligionArchives
Telegram
Aпτiгeligioп
https://t.me/AntiReligionArchives/717