Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مولوی_حسن_زهی امام جمعه #مسجد_جام_جم #زاهدان 27 بهمن: #بلوچستان شناسنامه ماست. و ما اجازه تقسیم و حذفش را نمیدهیم.
#فرقه_تبهکار
#ایران_رو_پس_میگیریم
#براندازم
#اعتراضات_سراسری
🔵 @c_b_shahzadeh
#فرقه_تبهکار
#ایران_رو_پس_میگیریم
#براندازم
#اعتراضات_سراسری
🔵 @c_b_shahzadeh
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
گزارش #نوستالژیک شاهدی عینی از #گلستان_هفتم
از روزی که نام کوچهی ما در #پاسداران به رسانهها راه یافت، دل ما سه تا خواهر مثل برگ بید میلرزد: #گلستان_هفتم برای شنوندگان #اخبار این روزها تنها نام یک کوچه است، اما برای ما ساکنان قدیمی آن، راستی که #گلستان یادهای #نوجوانی و خاطرههای #جوانی است.
ما در این کوچه بزرگ شدیم، آنوقتها که دو طرفش #خانههای_ویلایی قشنگ ردیف شده بود و ظهرها که از #مدرسه برمیگشتیم از پنجرهی خانهها عطر #برنج_ایرانی و سبزی تازه بیرون میآمد. #چهارشنبهسوریها در این کوچه #آتش برپا میکردیم، سرتا تهش را با #دوچرخه دور میزدیم و عاشقانمان را سر همین کوچه ملاقات میکردیم. یکی از قشنگترین خانههای این #کوچه درست روبهروی خانهی ما بود، و وقتی صاحبانش خانه را فروختند و رفتند، قصهی جدیدی در گلستان هفتم شروع شد. خانوادهی محترمی به نام «#تابنده» ساکن این خانه شدند و پنجره به پنجرهی ما نشستند.
با آمدن خانوادهی تابنده به #گلستان_هفتم، فضای کوچهی ما تغییر کرد. صبحهای زود که میرفتیم مدرسه یا دانشگاه، میدیدیم #مردهای_سیبیلو جلو خانه ایستادهاند و خانمهایی با چادرنمازهای گلگلی به این خانه رفتوآمد میکنند. چهارشنبهها مراسمی داشتند مثل #دعا یا #روضه، که جمعیتی را به آنجا میکشاند. کوچه پر میشد از آدمهایی که معلوم بود از #شهرستانها آمدهاند، و گاه از شب پیش در کوچه اتراق میکردند تا صبح زود به خانهی همسایهی نوآمدهی ما بروند. ما نمیدانستیم چه خبر است. تا آن موقع، که حوالی سالهای ۷۷-۷۸ شمسی بود، نه اسم خانوادهی تابنده را شنیده بودیم و نه میدانستیم #درویش چیست! از ناآگاهی ما بود. اطلاعاتِ خانوادهی ما از #دروایش منحصر میشد به دو سه مورد: یکی آهنگ #گلپا که بابا عاشقش بود و وقت سرمستی میخواندش: «#درویش_روهرگلیم پاره،شب_روسرمیاره،قطره_بایه_دریا،براش_فرقی_نداره...» دوم، آنچه در درس #عرفان و #تصوف رشتهی #ادبیات خوانده بودیم، که طبعاً اطلاعاتی #تاریخی بود و ما خیال نمیکردیم در زمانهی ما هم مصداق دارد، و سوم هم #مستند «لحظاتی چند با #دراویش_قادریه» ساختهی «#منوچهرطبری»، از تولیدات سازمان #رادیووتلویزیون_ملی_ایران. همین و همین. ما چیز دیگری از #درویش و درویشگری نمیدانستیم. طبعاً با این اندازه اطلاعات، نمیدانستیم با همسایههای تازه چه کنیم. صدای دعای آنها قاطی صدای MTV ما شده بود، و وقتی غروب میشد و آنها #وضو میگرفتند، تازه ما بساط را در بالکن میچیدیم و تا آخرهای شب تو نمیرفتیم.
بابا که حوصلۀ صدای #دعاوروضه نداشت بنا کرد #اعتراض: «آقا چه خبر است اینجا؟ کوچه را به هم ریختهاید! صدای دعایتان را پایین بیاورید. مگر #مسجد است اینجا؟! #حسینیه است؟ حوصله نداریم....»
فردا صبح زنگ زدند. بابا با اوقات تلخ رفت دم در، و وقتی برگشت یک دسته گل دستش بود و یک سینی گوشت قربانی، گردنش هم بگویینگویی کج. گفت: #آقای_تابنده بود، آمده بودند معذرتخواهی.
ما ده پانزده سال با خانوادهی #تابنده همسایه بودیم. در این سالها جز مردمی، همراهی، مرافقت و مهربانی چیزی از ایشان ندیدیم. در خانهمان را که باز میکردیم برویم بیرون، بزرگ و کوچک تا کمر جلو ما خم میشدند و ما همیشه از اینهمه تواضع خجالتزده میشدیم. آشنایانی که اطلاعاتشان بیشتر از ما بود، وقتی کمکم از سکونت آقای تابنده در همسایگی ما مطلع شدند، میگفتند: «خوش به سعادتتان که با این #مردخدا مجاور شدید.» طبعاً سبک زندگی ما با آنها متفاوت بود و شاید برو بیایِ خانهی ما، صدای #موزیک و مهمانی و... هم سبب ناراحتیشان میشد، اما آنها جز با لبخند و ادب و احترام با ما رفتار نمیکردند. آزارشان به مورچه هم نمیرسید. پس میتوان فهمید که چقدر برای ما دشوار است انتساب رفتارهای #خشونتآمیز به #درویشها را باور کنیم. دشوار، در حد ناممکن.
روزی که در #گلستان_هفتم آتشافروزی به اوج رسیده بود، ماشینم را چند کوچه بالاتر پارک کردم تا بتوانم پیاده خودم را به مدرسهی دخترم برسانم. از میان #جمعیت_معترض که میگذشتم با یک نگاه تشخیص میدادم کدامها درویشند و کدامها #عابر یا #تماشاچی. ناگهان چشمم خورد به چند نفر با سبیلهای کلفت که #قمههای خیلی بزرگ و #چاقو به دست داشتند. از ترس قالب تهی کردم. به جوانی که از شمایل آرام و محجوبش فهمیدم #درویش است گفتم: «آقا! اینجا #مدرسهی_دخترانه است! جان بچههای مردم در خطر افتاده، دخترها ترسیدهاند. چاقو و قمه چیست؟!» گفت: «خانم، ما نیستیم. قاطی ما شدهاند. بیایید من شما را رد کنم.» همراه من شد و تا جلو مدرسه با من آمد. گفتم: «ممنون». گفت: «مثل تخم چشممان مراقب دخترهایتان هستیم. خیالتان راحت باشد...
#فرقه_تبهکار
#ایران_رو_پس_میگیریم
#براندازم
#اعتراضات_سراسری
🔵 @c_b_shahzadeh
از روزی که نام کوچهی ما در #پاسداران به رسانهها راه یافت، دل ما سه تا خواهر مثل برگ بید میلرزد: #گلستان_هفتم برای شنوندگان #اخبار این روزها تنها نام یک کوچه است، اما برای ما ساکنان قدیمی آن، راستی که #گلستان یادهای #نوجوانی و خاطرههای #جوانی است.
ما در این کوچه بزرگ شدیم، آنوقتها که دو طرفش #خانههای_ویلایی قشنگ ردیف شده بود و ظهرها که از #مدرسه برمیگشتیم از پنجرهی خانهها عطر #برنج_ایرانی و سبزی تازه بیرون میآمد. #چهارشنبهسوریها در این کوچه #آتش برپا میکردیم، سرتا تهش را با #دوچرخه دور میزدیم و عاشقانمان را سر همین کوچه ملاقات میکردیم. یکی از قشنگترین خانههای این #کوچه درست روبهروی خانهی ما بود، و وقتی صاحبانش خانه را فروختند و رفتند، قصهی جدیدی در گلستان هفتم شروع شد. خانوادهی محترمی به نام «#تابنده» ساکن این خانه شدند و پنجره به پنجرهی ما نشستند.
با آمدن خانوادهی تابنده به #گلستان_هفتم، فضای کوچهی ما تغییر کرد. صبحهای زود که میرفتیم مدرسه یا دانشگاه، میدیدیم #مردهای_سیبیلو جلو خانه ایستادهاند و خانمهایی با چادرنمازهای گلگلی به این خانه رفتوآمد میکنند. چهارشنبهها مراسمی داشتند مثل #دعا یا #روضه، که جمعیتی را به آنجا میکشاند. کوچه پر میشد از آدمهایی که معلوم بود از #شهرستانها آمدهاند، و گاه از شب پیش در کوچه اتراق میکردند تا صبح زود به خانهی همسایهی نوآمدهی ما بروند. ما نمیدانستیم چه خبر است. تا آن موقع، که حوالی سالهای ۷۷-۷۸ شمسی بود، نه اسم خانوادهی تابنده را شنیده بودیم و نه میدانستیم #درویش چیست! از ناآگاهی ما بود. اطلاعاتِ خانوادهی ما از #دروایش منحصر میشد به دو سه مورد: یکی آهنگ #گلپا که بابا عاشقش بود و وقت سرمستی میخواندش: «#درویش_روهرگلیم پاره،شب_روسرمیاره،قطره_بایه_دریا،براش_فرقی_نداره...» دوم، آنچه در درس #عرفان و #تصوف رشتهی #ادبیات خوانده بودیم، که طبعاً اطلاعاتی #تاریخی بود و ما خیال نمیکردیم در زمانهی ما هم مصداق دارد، و سوم هم #مستند «لحظاتی چند با #دراویش_قادریه» ساختهی «#منوچهرطبری»، از تولیدات سازمان #رادیووتلویزیون_ملی_ایران. همین و همین. ما چیز دیگری از #درویش و درویشگری نمیدانستیم. طبعاً با این اندازه اطلاعات، نمیدانستیم با همسایههای تازه چه کنیم. صدای دعای آنها قاطی صدای MTV ما شده بود، و وقتی غروب میشد و آنها #وضو میگرفتند، تازه ما بساط را در بالکن میچیدیم و تا آخرهای شب تو نمیرفتیم.
بابا که حوصلۀ صدای #دعاوروضه نداشت بنا کرد #اعتراض: «آقا چه خبر است اینجا؟ کوچه را به هم ریختهاید! صدای دعایتان را پایین بیاورید. مگر #مسجد است اینجا؟! #حسینیه است؟ حوصله نداریم....»
فردا صبح زنگ زدند. بابا با اوقات تلخ رفت دم در، و وقتی برگشت یک دسته گل دستش بود و یک سینی گوشت قربانی، گردنش هم بگویینگویی کج. گفت: #آقای_تابنده بود، آمده بودند معذرتخواهی.
ما ده پانزده سال با خانوادهی #تابنده همسایه بودیم. در این سالها جز مردمی، همراهی، مرافقت و مهربانی چیزی از ایشان ندیدیم. در خانهمان را که باز میکردیم برویم بیرون، بزرگ و کوچک تا کمر جلو ما خم میشدند و ما همیشه از اینهمه تواضع خجالتزده میشدیم. آشنایانی که اطلاعاتشان بیشتر از ما بود، وقتی کمکم از سکونت آقای تابنده در همسایگی ما مطلع شدند، میگفتند: «خوش به سعادتتان که با این #مردخدا مجاور شدید.» طبعاً سبک زندگی ما با آنها متفاوت بود و شاید برو بیایِ خانهی ما، صدای #موزیک و مهمانی و... هم سبب ناراحتیشان میشد، اما آنها جز با لبخند و ادب و احترام با ما رفتار نمیکردند. آزارشان به مورچه هم نمیرسید. پس میتوان فهمید که چقدر برای ما دشوار است انتساب رفتارهای #خشونتآمیز به #درویشها را باور کنیم. دشوار، در حد ناممکن.
روزی که در #گلستان_هفتم آتشافروزی به اوج رسیده بود، ماشینم را چند کوچه بالاتر پارک کردم تا بتوانم پیاده خودم را به مدرسهی دخترم برسانم. از میان #جمعیت_معترض که میگذشتم با یک نگاه تشخیص میدادم کدامها درویشند و کدامها #عابر یا #تماشاچی. ناگهان چشمم خورد به چند نفر با سبیلهای کلفت که #قمههای خیلی بزرگ و #چاقو به دست داشتند. از ترس قالب تهی کردم. به جوانی که از شمایل آرام و محجوبش فهمیدم #درویش است گفتم: «آقا! اینجا #مدرسهی_دخترانه است! جان بچههای مردم در خطر افتاده، دخترها ترسیدهاند. چاقو و قمه چیست؟!» گفت: «خانم، ما نیستیم. قاطی ما شدهاند. بیایید من شما را رد کنم.» همراه من شد و تا جلو مدرسه با من آمد. گفتم: «ممنون». گفت: «مثل تخم چشممان مراقب دخترهایتان هستیم. خیالتان راحت باشد...
#فرقه_تبهکار
#ایران_رو_پس_میگیریم
#براندازم
#اعتراضات_سراسری
🔵 @c_b_shahzadeh
Forwarded from اتچ بات
#افشاگری :
🔴🔴🔴 سرلشکر فیروزآبادی از حکم الهی سرباز زده است !
اختصاصی #ایران_بریفینگ / ساعاتی پسازآنکه یاشار سلطانی روزنامهنگار و مدیرمسئول سایت معماری نیوز که مدتی پیگیری #املاک_نجومی در دستگاههای #جمهوری_اسلامی را دنبال میکند، خبر از تصاحب یک ملک و بیتوجهی بهفرمان رهبری برای تخلیه آن را داد، یک گروه دانشجویی راست افراطی در نامهای بیسابقه به دادستان تهران خواستار بازپسگیری یک ویلای مصادرهای «۱۰ هزار متری» از #حسن_فیروزآبادی رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح ایران و مشاور فرماندهی کل نیروهای مسلح و همچنین عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شد، این گروه دانشجویی تصریح کرد که رهبر جمهوری اسلامی «دستور تخلیه این ویلا را صادر کرده است».
یاشار سلطانی در توییتر خود اعلام کرده بود که از سال ۷۲ یکی از ویلاهای مصادرهای در شهر #لواسان «به مساحت #۱۰_ هزار_متر بهطور #رایگان» در اختیار حسن فیروزآبادی قرارگرفته است.
بر اساس نامهای که این گروه دانشجویی منتشر کرده است، مالکیت این ویلا اکنون در اختیار « #ستاد_اجرایی_فرمان_امام» از نهادهای اقتصادی وابسته به رهبر جمهوری اسلامی است و از همین روست که حکم تخلیه ملک را نه مجاری #قانونی کشور نمیتوانند صادر کنند و ...
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
برخی از کاربران فضای مجازی نوشتهاند که ویلای یادشده متعلق به والا حضرت #اشرف_پهلوی، خواهر #محمدرضا_شاه بوده و پس از انقلاب ۵۷ مصادره شده است، اما یک منبع موثق به ایران بریفینگ اطلاع داده است که ویلای مذکور بنایی است که متعلق است به
#فاضل_خداداد، بازرگان و سرمایهدار ایرانی که به اتهام تبانی با کارمندان #بانک_صادرات ایران معروف به #اختلاس_۱۲۳_میلیارد_تومانی) #محسن_رفیقدوست) در ابتدای دهه ۷۰ خورشیدی محاکمه و #اعدام شد و پسازآن تمامی اموالش #مصادره گردید.
حسن فیروزآبادی از سال ۶۸ تا سال ۹۵ به مدت ۲۷ سال ریاست ستاد کل نیروهای مسلح ایران را بر عهده داشت. او تنها صاحبمنصب #نظامی پس از انقلاب است که بدون هیچ #سابقه نظامیگری و #تحصیلات نظامی بهیکباره به #سرلشگری با ۹ سال ارشدیت ارتقا پیدا کرد.
رهبر جمهوری اسلامی با توجیه #بسیجی بودن او دلیل اعطای این بالاترین درجه نظامی (آن زمان) را به وی اینگونه عنوان کرد: « ما بهاینترتیب انجام وظایف معین یک #نظامی، توسط یک فرد #غیر_نظامی را ارج نهاده و قصد داریم آن را موردتوجه خاص قرار دهیم»
ارتباط آقای #خامنهای با #فیروزآبادی البته فراتر از اینهاست، فیروزآبادی در قبل از انقلاب یکی از دستاندرکاران کلاسهای درس آقای خامنهای در ۲ #مسجد_کرامت و #امام_حسن_مجتبی در شهر #مشهد بود، وی در #خاطرات خود نوشته است: وقتی آقای خامنهای #منبر میرفت من و چند نفر دیگر خیابانهای اطراف را میپائیدیم تا #ساواک نیاید و البته که عاقبت به همین علت #دستگیر شدیم و به زندان افتادم.
واینگونه یک دربان مجالس #روضه_خوانی بدون هیچ سابقه و تحصیلات نظامی بنا به تشخیص رهبر ؛ #رییس_ستاد_کل نیروهای مسلح یک کشور شد!!!
در سرتاسر سخنان و مصاحبههای #فیروزآبادی و بالأخص در اعتراضات پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ فیروزآبادی شدیدترین موضعگیریها را در مقابل #مخالفین و #معترضان به #انتخابات و #رهبر داشته است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
او در سال ۱۳۸۸ گفته بود حکم #مقام_عظمای_ولایت همان حرف #امام_زمان و بالاتر حکم #الهی است،!!!!!
حالا بر طبق گفتههای این گروه دانشجویی و چند روزنامهنگار موثق همان مقام عظمای ولایت دو بار حکم #تخلیه ملکی را که وی #تصاحب کرده صادر کرده است اما او از این #حکم_الهی سرباز میزند.
#ایران_رژیم_چنج_شاهزاده
#ایرانو_پس_میگیریم
#اعتصابات_سراسری
#اعتصابات_سراسری
🔴 https://t.me/C_B_SHAHZADEH
🔴🔴🔴 سرلشکر فیروزآبادی از حکم الهی سرباز زده است !
اختصاصی #ایران_بریفینگ / ساعاتی پسازآنکه یاشار سلطانی روزنامهنگار و مدیرمسئول سایت معماری نیوز که مدتی پیگیری #املاک_نجومی در دستگاههای #جمهوری_اسلامی را دنبال میکند، خبر از تصاحب یک ملک و بیتوجهی بهفرمان رهبری برای تخلیه آن را داد، یک گروه دانشجویی راست افراطی در نامهای بیسابقه به دادستان تهران خواستار بازپسگیری یک ویلای مصادرهای «۱۰ هزار متری» از #حسن_فیروزآبادی رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح ایران و مشاور فرماندهی کل نیروهای مسلح و همچنین عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شد، این گروه دانشجویی تصریح کرد که رهبر جمهوری اسلامی «دستور تخلیه این ویلا را صادر کرده است».
یاشار سلطانی در توییتر خود اعلام کرده بود که از سال ۷۲ یکی از ویلاهای مصادرهای در شهر #لواسان «به مساحت #۱۰_ هزار_متر بهطور #رایگان» در اختیار حسن فیروزآبادی قرارگرفته است.
بر اساس نامهای که این گروه دانشجویی منتشر کرده است، مالکیت این ویلا اکنون در اختیار « #ستاد_اجرایی_فرمان_امام» از نهادهای اقتصادی وابسته به رهبر جمهوری اسلامی است و از همین روست که حکم تخلیه ملک را نه مجاری #قانونی کشور نمیتوانند صادر کنند و ...
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
برخی از کاربران فضای مجازی نوشتهاند که ویلای یادشده متعلق به والا حضرت #اشرف_پهلوی، خواهر #محمدرضا_شاه بوده و پس از انقلاب ۵۷ مصادره شده است، اما یک منبع موثق به ایران بریفینگ اطلاع داده است که ویلای مذکور بنایی است که متعلق است به
#فاضل_خداداد، بازرگان و سرمایهدار ایرانی که به اتهام تبانی با کارمندان #بانک_صادرات ایران معروف به #اختلاس_۱۲۳_میلیارد_تومانی) #محسن_رفیقدوست) در ابتدای دهه ۷۰ خورشیدی محاکمه و #اعدام شد و پسازآن تمامی اموالش #مصادره گردید.
حسن فیروزآبادی از سال ۶۸ تا سال ۹۵ به مدت ۲۷ سال ریاست ستاد کل نیروهای مسلح ایران را بر عهده داشت. او تنها صاحبمنصب #نظامی پس از انقلاب است که بدون هیچ #سابقه نظامیگری و #تحصیلات نظامی بهیکباره به #سرلشگری با ۹ سال ارشدیت ارتقا پیدا کرد.
رهبر جمهوری اسلامی با توجیه #بسیجی بودن او دلیل اعطای این بالاترین درجه نظامی (آن زمان) را به وی اینگونه عنوان کرد: « ما بهاینترتیب انجام وظایف معین یک #نظامی، توسط یک فرد #غیر_نظامی را ارج نهاده و قصد داریم آن را موردتوجه خاص قرار دهیم»
ارتباط آقای #خامنهای با #فیروزآبادی البته فراتر از اینهاست، فیروزآبادی در قبل از انقلاب یکی از دستاندرکاران کلاسهای درس آقای خامنهای در ۲ #مسجد_کرامت و #امام_حسن_مجتبی در شهر #مشهد بود، وی در #خاطرات خود نوشته است: وقتی آقای خامنهای #منبر میرفت من و چند نفر دیگر خیابانهای اطراف را میپائیدیم تا #ساواک نیاید و البته که عاقبت به همین علت #دستگیر شدیم و به زندان افتادم.
واینگونه یک دربان مجالس #روضه_خوانی بدون هیچ سابقه و تحصیلات نظامی بنا به تشخیص رهبر ؛ #رییس_ستاد_کل نیروهای مسلح یک کشور شد!!!
در سرتاسر سخنان و مصاحبههای #فیروزآبادی و بالأخص در اعتراضات پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ فیروزآبادی شدیدترین موضعگیریها را در مقابل #مخالفین و #معترضان به #انتخابات و #رهبر داشته است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
او در سال ۱۳۸۸ گفته بود حکم #مقام_عظمای_ولایت همان حرف #امام_زمان و بالاتر حکم #الهی است،!!!!!
حالا بر طبق گفتههای این گروه دانشجویی و چند روزنامهنگار موثق همان مقام عظمای ولایت دو بار حکم #تخلیه ملکی را که وی #تصاحب کرده صادر کرده است اما او از این #حکم_الهی سرباز میزند.
#ایران_رژیم_چنج_شاهزاده
#ایرانو_پس_میگیریم
#اعتصابات_سراسری
#اعتصابات_سراسری
🔴 https://t.me/C_B_SHAHZADEH
Telegram
attach 📎
🔴 تصویری که نشان میدهد #فلسطینیان از یک #مسجد برای پرتاب #موشک از غزه به اسرائیل استفاه میکنند
https://t.me/joinchat/AAAAAEFfTeEwBlEKjszgVQ
https://t.me/joinchat/AAAAAEFfTeEwBlEKjszgVQ
گزارش #فسادبان از #مسجد های میلیاردی و مردمی که توان خرید #میوه ندارند
#اتحاد_عمل_سرنگونی_فرقه_تبهکار
#ایرانو_پس_میگیریم
@c_b_shahzadeh
#اتحاد_عمل_سرنگونی_فرقه_تبهکار
#ایرانو_پس_میگیریم
@c_b_shahzadeh
۲ دی #مسجد_سلیمان
تجمع اعتراضی کارکنان کارخانه سیمان
مسجد سلیمان در پی عدم دریافت چندین ماه حقوق و مطالبات خود...
#اتحاد_ایران_براندازی_فرقه_تبهکار
#میدان_میلیونی
#همبستگی_ملی
@c_b_shahzadeh
تجمع اعتراضی کارکنان کارخانه سیمان
مسجد سلیمان در پی عدم دریافت چندین ماه حقوق و مطالبات خود...
#اتحاد_ایران_براندازی_فرقه_تبهکار
#میدان_میلیونی
#همبستگی_ملی
@c_b_shahzadeh
🔴جلال آل احمد در دست نوشته های خاطراتش می نویسد:
تا قبل از #رضا_شاه پدرم یک زندگی اشرافی داشت. از صبح تا شب همه مردم از شهر و روستا با گوسفند و کبک و مرغ و خروس و قرقاول برای دیدن پدرم و #دست_بوسی پدرم می آمدند.
آخر پدر من یک آخوند بود و برای مردم دعا می نوشت و آنها را به عقد و صیغه همدیگر در می آورد. اما زمانیکه رضاشاه آمد و دستور داد باید ازدواج ها به صورت رسمی ثبت و ضبط گردد و همینطور طلاقها و همینطور سندها و قولنامه های زمین [ #تاسیس_سازمان_ثبت_احوال_و_ثبت_اسناد]، پدرم بیکار شد و فقط کارش شد همان #مسجد رفتن و پیش نماز مسجد شدن و روضه خواندن و دیگر خبری از مرغ و خروس و کبک و قرقاول و خیک های پنیر نبود.
پس ما شروع کردیم به فحش دادن و #دروغ_بستن_به_خاندان_پهلوی... آنقدر دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ بستیم و آنقدر ودکا و عرق سگی با سیگار اشنو کشیدم که از #غصه سکته کردم..."
#ایرانو_پس_میگیریم
#اتحاد_ایران_براندازی_فرقه_تبهکار
#میدان_میلیونی
#رضا_شاه_روحت_شاد
@c_b_shahzadeh
تا قبل از #رضا_شاه پدرم یک زندگی اشرافی داشت. از صبح تا شب همه مردم از شهر و روستا با گوسفند و کبک و مرغ و خروس و قرقاول برای دیدن پدرم و #دست_بوسی پدرم می آمدند.
آخر پدر من یک آخوند بود و برای مردم دعا می نوشت و آنها را به عقد و صیغه همدیگر در می آورد. اما زمانیکه رضاشاه آمد و دستور داد باید ازدواج ها به صورت رسمی ثبت و ضبط گردد و همینطور طلاقها و همینطور سندها و قولنامه های زمین [ #تاسیس_سازمان_ثبت_احوال_و_ثبت_اسناد]، پدرم بیکار شد و فقط کارش شد همان #مسجد رفتن و پیش نماز مسجد شدن و روضه خواندن و دیگر خبری از مرغ و خروس و کبک و قرقاول و خیک های پنیر نبود.
پس ما شروع کردیم به فحش دادن و #دروغ_بستن_به_خاندان_پهلوی... آنقدر دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ بستیم و آنقدر ودکا و عرق سگی با سیگار اشنو کشیدم که از #غصه سکته کردم..."
#ایرانو_پس_میگیریم
#اتحاد_ایران_براندازی_فرقه_تبهکار
#میدان_میلیونی
#رضا_شاه_روحت_شاد
@c_b_shahzadeh
🔴عکس #بی_خانمانی که درسرمای زمستان پشت دربهای بسته #مسجد خوابیده
🔹از قدیم اصطلاحی داشتیم که میگفتن مسجد خانه خداست ، یعنی درب اون بروی همه باز است تا به آرامش برسند
اما امروز همه چیز متفاوت شده ، خدارا از مساجد بیرون کردند و آنجا محل کسب و کار روضه خوانان و #مداحان شد
#ایران_رو_پس_میگیریم
#اعتصابات_سراسری
#اعتراضات_سراسری
https://t.me/joinchat/AAAAAEFfTeEwBlEKjszgVQ
🔹از قدیم اصطلاحی داشتیم که میگفتن مسجد خانه خداست ، یعنی درب اون بروی همه باز است تا به آرامش برسند
اما امروز همه چیز متفاوت شده ، خدارا از مساجد بیرون کردند و آنجا محل کسب و کار روضه خوانان و #مداحان شد
#ایران_رو_پس_میگیریم
#اعتصابات_سراسری
#اعتراضات_سراسری
https://t.me/joinchat/AAAAAEFfTeEwBlEKjszgVQ
کمپین بازگشت شاهزاده
چرا درب #مسجدها را بروی #سیل_زده ها باز نمی کنید؟ اون مساجد با پول همین مردم مظلوم ساخته شده حق مردمه برن تومسجد، فقط برای استفاده بسیجیان سرکوبگر مردم ایران نیست سیل زده های عزیز اگر درب مسجد ها را برای شما باز نکردند خودتان باز کنید این مساجد اموال به…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیرون کردن مردم سیلزده #قصرشیرین از #مسجد!!!!
مسجد ها با هزینه های همین مردم سیلزده ساخته شده . چرا در این روز های پر بیم و درد سیلزدگان درب مسجد ها را قفل و زنجیر کرده اید اگر آن جا خانه خداست ...؟ هم میهن مسجد پناهگاهی است در این روز های پر نکبت سیل و ویرانی . اگر دربی از این خانه های خدا را بسته می بینید آن را بشکنید و در آن پناه گیرید که با پول شما هم وطن خوب و گرفتار من ساخته شده است..
https://t.me/joinchat/AAAAAEFfTeEwBlEKjszgVQ
مسجد ها با هزینه های همین مردم سیلزده ساخته شده . چرا در این روز های پر بیم و درد سیلزدگان درب مسجد ها را قفل و زنجیر کرده اید اگر آن جا خانه خداست ...؟ هم میهن مسجد پناهگاهی است در این روز های پر نکبت سیل و ویرانی . اگر دربی از این خانه های خدا را بسته می بینید آن را بشکنید و در آن پناه گیرید که با پول شما هم وطن خوب و گرفتار من ساخته شده است..
https://t.me/joinchat/AAAAAEFfTeEwBlEKjszgVQ
Forwarded from کمپین بازگشت شاهزاده
🔴جلال آل احمد در دست نوشته های خاطراتش می نویسد:
تا قبل از #رضا_شاه پدرم یک زندگی اشرافی داشت. از صبح تا شب همه مردم از شهر و روستا با گوسفند و کبک و مرغ و خروس و قرقاول برای دیدن پدرم و #دست_بوسی پدرم می آمدند.
آخر پدر من یک آخوند بود و برای مردم دعا می نوشت و آنها را به عقد و صیغه همدیگر در می آورد. اما زمانیکه رضاشاه آمد و دستور داد باید ازدواج ها به صورت رسمی ثبت و ضبط گردد و همینطور طلاقها و همینطور سندها و قولنامه های زمین [ #تاسیس_سازمان_ثبت_احوال_و_ثبت_اسناد]، پدرم بیکار شد و فقط کارش شد همان #مسجد رفتن و پیش نماز مسجد شدن و روضه خواندن و دیگر خبری از مرغ و خروس و کبک و قرقاول و خیک های پنیر نبود.
پس ما شروع کردیم به فحش دادن و #دروغ_بستن_به_خاندان_پهلوی... آنقدر دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ بستیم و آنقدر ودکا و عرق سگی با سیگار اشنو کشیدم که از #غصه سکته کردم..."
#ایرانو_پس_میگیریم
#اتحاد_ایران_براندازی_فرقه_تبهکار
#میدان_میلیونی
#رضا_شاه_روحت_شاد
@c_b_shahzadeh
تا قبل از #رضا_شاه پدرم یک زندگی اشرافی داشت. از صبح تا شب همه مردم از شهر و روستا با گوسفند و کبک و مرغ و خروس و قرقاول برای دیدن پدرم و #دست_بوسی پدرم می آمدند.
آخر پدر من یک آخوند بود و برای مردم دعا می نوشت و آنها را به عقد و صیغه همدیگر در می آورد. اما زمانیکه رضاشاه آمد و دستور داد باید ازدواج ها به صورت رسمی ثبت و ضبط گردد و همینطور طلاقها و همینطور سندها و قولنامه های زمین [ #تاسیس_سازمان_ثبت_احوال_و_ثبت_اسناد]، پدرم بیکار شد و فقط کارش شد همان #مسجد رفتن و پیش نماز مسجد شدن و روضه خواندن و دیگر خبری از مرغ و خروس و کبک و قرقاول و خیک های پنیر نبود.
پس ما شروع کردیم به فحش دادن و #دروغ_بستن_به_خاندان_پهلوی... آنقدر دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ بستیم و آنقدر ودکا و عرق سگی با سیگار اشنو کشیدم که از #غصه سکته کردم..."
#ایرانو_پس_میگیریم
#اتحاد_ایران_براندازی_فرقه_تبهکار
#میدان_میلیونی
#رضا_شاه_روحت_شاد
@c_b_shahzadeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مسجد_غیر_حکومتی_خطرناک_است !!!
هر چیز پر طرفداری انگار تو این مملکت خطرناک حساب میشه. از #عادل_فردوسی_پور گرفته تا #مسجد غیر حکومتی. خطرناک جدید چی داریم؟
@C_B_SHAHZADEH
هر چیز پر طرفداری انگار تو این مملکت خطرناک حساب میشه. از #عادل_فردوسی_پور گرفته تا #مسجد غیر حکومتی. خطرناک جدید چی داریم؟
@C_B_SHAHZADEH
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#باز_هم_تخریب_مسجد !
پنجاه و دومین #مسجد_اهل_سنت نیز تخریب شد...
طی چهل و دو سال حاکمیت #ولایت_فقیه بر کشور ما!
roozane.net
@C_B_SHAHZADEH
پنجاه و دومین #مسجد_اهل_سنت نیز تخریب شد...
طی چهل و دو سال حاکمیت #ولایت_فقیه بر کشور ما!
roozane.net
@C_B_SHAHZADEH
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دروغ_گوهرشادی
حادثهی #مسجد_گوهرشاد رو که یادتونه! باورتون میشه در مورد اون هم بهمون #دروغ گفتند؟ 😳
@C_B_SHAHZADEH
حادثهی #مسجد_گوهرشاد رو که یادتونه! باورتون میشه در مورد اون هم بهمون #دروغ گفتند؟ 😳
@C_B_SHAHZADEH
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴بخاطر فقر و اعتیاد عده ای حفاظ پل را بریده و برده اند. حال بخاطر نبود حفاظ جاده فاجعه رخ داده و سه خانواده را نابود کردند. انسانهای بیگناه به معنی واقعی. تا کی باید این وضعیت رو تحمل کرد.
جاده #مسجد_سلیمان #اهواز
@C_B_SHAHZADEH
جاده #مسجد_سلیمان #اهواز
@C_B_SHAHZADEH
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#فوری #بسیارمهم
🔴 عوامل اطلاعاتی مسجد جامع ایذه را آتش زدند! حکومت برای بقای خود #مسجد را #آتش زد!
بنا به گزارش رسیده عوامل #مشکوک #مسجد_جامع_ایذه را آتش زدند تا با نسبت دادن این اقدام به معترضان، بهانه سرکوب را به دست بیاورند.
این ترفند حکومت خامنهای است
#افشاگری_کنید
@C_B_SHAHZADEH
🔴 عوامل اطلاعاتی مسجد جامع ایذه را آتش زدند! حکومت برای بقای خود #مسجد را #آتش زد!
بنا به گزارش رسیده عوامل #مشکوک #مسجد_جامع_ایذه را آتش زدند تا با نسبت دادن این اقدام به معترضان، بهانه سرکوب را به دست بیاورند.
این ترفند حکومت خامنهای است
#افشاگری_کنید
@C_B_SHAHZADEH
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 آغاز اعتراضات مردمی در #مسجد_سلیمان و حمایت از مردم #آبادان
یکشنبه ۸ خرداد ماه ۲۵۸۱ شاهنشاهی (معادل ۱۴۰۱ هجری خورشیدی)
@C_B_SHAHZADEH
یکشنبه ۸ خرداد ماه ۲۵۸۱ شاهنشاهی (معادل ۱۴۰۱ هجری خورشیدی)
@C_B_SHAHZADEH
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 حمله نیروهای سرکوبگر به اعتراضات مسالمتآمیز مردمی در #مسجد_سلیمان
یکشنبه ۸ خرداد ماه ۲۵۸۱ شاهنشاهی
@C_B_SHAHZADEH
یکشنبه ۸ خرداد ماه ۲۵۸۱ شاهنشاهی
@C_B_SHAHZADEH
🔴طبق اظهارات معاون مرکز رسیدگی به امور مساجد:《از بین ۳۵۰۰ #مسجد در استان تهران، ۱۰۰۰ مسجد #فعال_نیستند》اعضای شورای شهر؛ #زاکانی چرا باید دنبال ساخت مسجد جدید باشد؟ با مردم لج میکند؟
در کل کشور هم حدود ۶۵ هزار مسجد شیعی داریم که بیش از ۵۰% آن امام جماعت ندارند. یعنی فعال نیستند. / یغما فشخامی
@Sharghi12775372
خدا گر ز حکت ببندد در مسجدی
ز رحمت گشاید در مسجد دیگری
نون تو مسجد و حوزه سازیه!!!
ده دفعه برای هر مسجد میشه مصالح گرفت و فروخت
یه عده هم میان کمک مالی میکنند
یه نفره مثل حسن خمینی هم میشه صاحب شغل سرایدار مسجد
هرکس هم از توالتش استفاده کند میگه خدا پدر زاکانی را بیامرزد.
@C_B_SHAHZADEH
در کل کشور هم حدود ۶۵ هزار مسجد شیعی داریم که بیش از ۵۰% آن امام جماعت ندارند. یعنی فعال نیستند. / یغما فشخامی
@Sharghi12775372
خدا گر ز حکت ببندد در مسجدی
ز رحمت گشاید در مسجد دیگری
نون تو مسجد و حوزه سازیه!!!
ده دفعه برای هر مسجد میشه مصالح گرفت و فروخت
یه عده هم میان کمک مالی میکنند
یه نفره مثل حسن خمینی هم میشه صاحب شغل سرایدار مسجد
هرکس هم از توالتش استفاده کند میگه خدا پدر زاکانی را بیامرزد.
@C_B_SHAHZADEH
اما جرقه های قیام #بست_نشینی مردم:
با افزایش حقوق گمرکی، تجار تهران به صدراعظم (عینالدوله) شکایت میکنند. پاسخ صدراعظم اما چنین بود:
"این لوطیبازیها دیگر چیست؟ همهتان را میگذارم در دهانه توپ. بروید دنبال کارتان!"
ریاست گمرک هم با #مسیو_نوز بلژیکی بود. او هم از بین کلمات فارسی که یاد گرفته بود بازرگانان مسلمان و معترض را با این لفظ عتاب و خطاب میکند: پدرسوختهها!
به خاطر افزایش حقوق گمرکی، قند طبعا گران میشود چون کالایی وارداتی بود. #علاءالدوله – حاکم وقت تهران– بی توجه به این که افزایش قیمت به خاطر افزایش حقوق گمرکی است درصدد برمیآید اقتصاد کشور را سرو سامان دهد. پس به بازرگانان دستور میدهد قیمت قند را به قبل بازگردانید!
آنها میگویند نزد صدر اعظم رفتیم و همین را گفتیم ولی از مسیو نوز حمایت کرد و ما نمیتوانیم قیمت را کاهش دهیم چون حقوق گمرکی بالا رفته است.
مقام اجرایی اما در جایگاه قاضی مینشیند و دستور میدهد چند نفر از بازاریها را بیاورند و به جرم گران فروختن قند، به فلک ببندند.
چنین رفتاری با تجار محترم و معتمد بازار، بازرگانان را به خشم میآورد. دستگاه مستقل قضایی و مرجع دیگر برای طرح شکایت هم نبود. پس، از سر ناچاری دوباره سراغ مقام بالاتر میروند که همان صدر اعظم بود.
پاسخ #عینالدوله در عصر قبل مشروطه چنین است:
«من اجازه داده بودم. در کار حاکم من حق مداخله ندارید!»
مسیو نوز بلژیکی از تحقیر مخالفان به وجد میآید و گستاخ میشود. عکسی از او انتشار مییابد در لباسی شبیه روحانیون با دستار و ردا و در حال کشیدن قلیان و همچنین با همان لباس روحانیت درحال رقصیدن
حالا دیگر اعتراض از بازرگانان فراتر میرود و به مردم عادی هم تسری مییابد و سه گروه در سه محل متحصن میشوند:
#مسجد_شاه، #مسجد_جامع و زاویه #حرم_عبدالعظیم.
پس از زمینه های انزجار مردم از وضع حاکمیت با توهین مسیو نوز بلژیکی به روحانیت ، خشم علما برانگیخته شد و مردم به رهبری سه تن از روحانیون و مراجع تقلید آن زمان یعنی؛ عبدالله بهبهانی ، سید محمد طباطبایی و شیخ فضل الله نوری با تحصن در حرم عبدالعظیم دست به اعتراض زدند و خواسته های خود را مبنی بر تشکیل #عدالتخانه جهت محاکمه افراد متعرض به دین اسلام و مذهب شیعه و همچنین عزل و اخراج مسیو نوز بلژیکی اعلام کردند
به دستور #عینالدوله(حاکم تهران) گروهی از اوباش اجیر میشوند و با چوبوچماق به جان متحصنین میافتند.و در این میان یک طلبه کشته میشود و ماجرایی در ابتدا از زبان روشفکران بیان میشد و به خاطر داستان قند به بازاریان رسیده بود با اقدام #موسیو_نوز و کشتهشدن طلبه ای بنام #عبدالحمید ، تودههای عادی و روحانیون را هم درگیر میسازد.
در مراسم تشییع جنازه همین طلبه هم باز عدهای کشته میشوند. این بار تجار و کسبه به باغ #سفارت_انگلستان پناه میبرند
تحصن از در سفارت انگلیس به نشانه اعتراض و اعلام درخواست از #مظفرالدین_شاه و دولت شروع میشود بحدی که بمدت حدود ۲۰ روز ادامه میابد
با افزایش حقوق گمرکی، تجار تهران به صدراعظم (عینالدوله) شکایت میکنند. پاسخ صدراعظم اما چنین بود:
"این لوطیبازیها دیگر چیست؟ همهتان را میگذارم در دهانه توپ. بروید دنبال کارتان!"
ریاست گمرک هم با #مسیو_نوز بلژیکی بود. او هم از بین کلمات فارسی که یاد گرفته بود بازرگانان مسلمان و معترض را با این لفظ عتاب و خطاب میکند: پدرسوختهها!
به خاطر افزایش حقوق گمرکی، قند طبعا گران میشود چون کالایی وارداتی بود. #علاءالدوله – حاکم وقت تهران– بی توجه به این که افزایش قیمت به خاطر افزایش حقوق گمرکی است درصدد برمیآید اقتصاد کشور را سرو سامان دهد. پس به بازرگانان دستور میدهد قیمت قند را به قبل بازگردانید!
آنها میگویند نزد صدر اعظم رفتیم و همین را گفتیم ولی از مسیو نوز حمایت کرد و ما نمیتوانیم قیمت را کاهش دهیم چون حقوق گمرکی بالا رفته است.
مقام اجرایی اما در جایگاه قاضی مینشیند و دستور میدهد چند نفر از بازاریها را بیاورند و به جرم گران فروختن قند، به فلک ببندند.
چنین رفتاری با تجار محترم و معتمد بازار، بازرگانان را به خشم میآورد. دستگاه مستقل قضایی و مرجع دیگر برای طرح شکایت هم نبود. پس، از سر ناچاری دوباره سراغ مقام بالاتر میروند که همان صدر اعظم بود.
پاسخ #عینالدوله در عصر قبل مشروطه چنین است:
«من اجازه داده بودم. در کار حاکم من حق مداخله ندارید!»
مسیو نوز بلژیکی از تحقیر مخالفان به وجد میآید و گستاخ میشود. عکسی از او انتشار مییابد در لباسی شبیه روحانیون با دستار و ردا و در حال کشیدن قلیان و همچنین با همان لباس روحانیت درحال رقصیدن
حالا دیگر اعتراض از بازرگانان فراتر میرود و به مردم عادی هم تسری مییابد و سه گروه در سه محل متحصن میشوند:
#مسجد_شاه، #مسجد_جامع و زاویه #حرم_عبدالعظیم.
پس از زمینه های انزجار مردم از وضع حاکمیت با توهین مسیو نوز بلژیکی به روحانیت ، خشم علما برانگیخته شد و مردم به رهبری سه تن از روحانیون و مراجع تقلید آن زمان یعنی؛ عبدالله بهبهانی ، سید محمد طباطبایی و شیخ فضل الله نوری با تحصن در حرم عبدالعظیم دست به اعتراض زدند و خواسته های خود را مبنی بر تشکیل #عدالتخانه جهت محاکمه افراد متعرض به دین اسلام و مذهب شیعه و همچنین عزل و اخراج مسیو نوز بلژیکی اعلام کردند
به دستور #عینالدوله(حاکم تهران) گروهی از اوباش اجیر میشوند و با چوبوچماق به جان متحصنین میافتند.و در این میان یک طلبه کشته میشود و ماجرایی در ابتدا از زبان روشفکران بیان میشد و به خاطر داستان قند به بازاریان رسیده بود با اقدام #موسیو_نوز و کشتهشدن طلبه ای بنام #عبدالحمید ، تودههای عادی و روحانیون را هم درگیر میسازد.
در مراسم تشییع جنازه همین طلبه هم باز عدهای کشته میشوند. این بار تجار و کسبه به باغ #سفارت_انگلستان پناه میبرند
تحصن از در سفارت انگلیس به نشانه اعتراض و اعلام درخواست از #مظفرالدین_شاه و دولت شروع میشود بحدی که بمدت حدود ۲۰ روز ادامه میابد