Iranwire
27.5K subscribers
21.1K photos
21.2K videos
940 files
34.4K links
عکس، فیلم، خبر و پیام‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
📞🎥📲📷 t.me/shomaIranwire
iranwire.com
instagram.com/iranwire
twitter.com/iranwire
facebook.com/iranwire
youtube.com/iranwire
Download Telegram
🔹 مازیار ابراهیمی: در قرنطینه کسی به شما توهین نمی‌کند اما در انفرادی...

«آن‌هایی که قرنطینه این روزها را به خاطر شیوع ویروس کرونا به سلول انفرادی یا حبس در زندان تشبیه می‌کنند،‌ شاید نمی‌دانند انفرادی و زندان چیست. زندان جایی است که شما ناخواسته در آن قرار می‌گیرید اما قرنطینه به میل خودتان در کنار خانواده یا به تنهایی است و برای خود ما بهتر است. انفرادی اما… امیدوارم هیچ‌کس آن را تجربه نکند.»

«مازیار ابراهیمی» از متهمان پرونده ترور دانشمندان هسته‌ای ایران، از ۲۴ خرداد ۱۳۹۱ تا پنجم مرداد ۱۳۹۳، یعنی ۲۶ ماه زندانی بود. او ۱۶ ماه از این مدت زندان را در سلول انفرادی به سر برد و هفت ماه اول زیر شکنجه‌های روحی و جسمانی قرار داشت. ابراهیمی در آن ۱۶ ماه انفرادی، نه ملاقات داشت و نه حتی حق برقراری تماس تلفنی.

نداشتن چشم‌اندازی بر پایان روزگار کرونا، ناچار به ماندگاری در چهاردیواری به اسم خانه، تن دادن به ورزش‌های خانگی، دوری‌های فیزیکی از اعضای خانواده و حتی گذراندن ساعت‌های سال نو به دور از عادات همیشگی در قرنطینه، در ظاهر نمونه‌های مشترکی با تجربه کسانی هستند که زندان را تجربه کرده‌اند؛ مواردی که شاید برای بسیاری، تشابهی میان زندان و سلول انفرادی با قرنطینه‌ای باشد که اتفاق افتاده است. اگرچه آن‌چه بر زندانیان سیاسی، امنیتی یا عقیدتی در زندان‌های جمهوری اسلامی گذشته، خود گواهی بر تفاوت‌های ماهوی این دو امر است.

گفتگوی آیدا قجر با مازیار ابراهیمی را این‌جا بخوانید 👇

#اخبار_ایران #کرونا #سلول_انفرادی #قرنطینه_خانگی

@Farsi_Iranwire
🔹 مریم شفیع‌پور: روزهای قرنطینه هم می‌گذرد، مهم این است که زیر سقف خانه عزیزمان هستیم

«مریم شفیع‌پور»، فعال دانشجویی و سیاسی دو ماه پس از آغاز دوره اول ریاست جمهوری «حسن روحانی»، به دادسرای «اوین» احضار و همان‌جا بازداشت و روانه زندان شد. او ۶۵ روز را در یکی از سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین تحت کنترل وزارت اطلاعات بود. در نهایت، در دادگاه انقلاب به اتهام «تبلیغ علیه نظام»، «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و «عضویت در تشکل‌های غیرقانونی»، به هفت سال زندان محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به چهار سال تغییر یافت. مریم شفیع‌پور با استفاده از ماده ۱۳۴ «قانون جدید مجازات اسلامی»، پس از دو سال، در تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۹۴ از زندان اوین آزاد شد.

او که اکنون در تورنتو کانادا مشغول تحصیل در رشته مکانیک است و در این روزهای کرونا زده، در #قرنطینه به سر می‌برد، با بغض و بارها قدردانی از دو وکیل دادگستری، «عبدالفتاح سلطانی» و «مهناز پراکند»، از دوران سلول انفرادی خود یاد می‌کند.

مریم شفیع‌پور دوران قرنطینه #کرونا را با سلول انفرادی زندان اوین قابل مقایسه نمی‌داند. می‌گوید این روزها خوب و آرامش‌بخشی هستند و می‌تواند در خانه به کارهای عقب مانده‌اش برسد در حالی که هیچ‌‌چیز در سلول انفرادی در اختیار فرد نیست و همه مهره‌ها برای آزار و فشار بیشتر او چیده شده‌اند.

گفتگوی نیلوفر رستمی با مریم شفیع‌پور را این‌جا بخوانید 👇

#اخبار_ایران #سلول_انفرادی #قرنطینه_خانگی

@Farsi_Iranwire
🔹 احسان مهرابی: تخیل در سلول انفرادی و خواندن و نوشتن در روزهای قرنطینه، نجات‌بخش است

«احسان مهرابی»، روزنامه‌نگاری که این روزها عضو تحریریه «رادیو فردا» است، بهمن سال ۱۳۸۸ بازداشت شد. ۶۴ روز نخست بازداشتش را در سلول‌های انفرادی بندهای ۲۴۰ و ۲۰۹ زندان «اوین» گذراند و پس از آن و تا زمان تکمیل دوران بازجویی، به سلول‌های چند نفره بند ۲۴۰ منتقل شد.

پس از آن بود که با تجربه هم‌زیستی در یک محیط بسته و محدود، سلولش را با چند زندانی دیگر شریک شد. البته این انتهای تجربه احسان مهرابی از ماندن در یک محیط در بسته نبود. او از بهمن سال ۱۳۸۹ تا آبان ۱۳۹۰، به مدت ۹ ماه در بند ۳۵۰ زندان اوین نگه‌داری می‌شد.

این روزنامه‌نگار در گفت‌وگو با «ایران‌وایر»، به شرح تجربه‌های دوران زندان و تلاش‌هایی می‌پردازد که ایام زندان را برای او و سایر هم‌بندی‌هایش قابل تحمل می‌کردند.

به باور احسان مهرابی، بین روزگار زندان و ایام #قرنطینه تفاوت‌های ماهیتی وجود دارد. اما در عین حال، او معتقد است به کارگیری آن‌چه ماحصل تجربه یک زندانی با تکیه بر شیوه آزمون و خطا است، می‌تواند ایام قرنطینه را برای مردمی که درگیر بحران #کرونا هستند، سهل­تر و آسوده‌تر کند.

گفتگوی ماهرخ غلامحسین‌پور با احسان مهرابی را این‌جا بخوانید 👇

#اخبار_ایران #سلول_انفرادی #قرنطینه_خانگی

@Farsi_Iranwire
🔹 احمد باطبی: وقتی حقیقت را بپذیریم تحمل شرایط ایزوله آسان‌تر می‌شود

احمد باطبی حالا چهل و دو ساله است و چند سالی است که ساکن آمریکاست. او حدود بیست و یک سال پیش زمانی که فقط بیست سال داشت به خاطر فعایت‌های دانشجویی به زندان افتاد، حدود نه سال زندان بود و در این مدت بارها سلول انفرادی را تجربه کرد. از نظر او زندان و سلول انفرادی در زندان با قرنطینه انفرادی قابل‌مقایسه نیست: «در #قرنطینه خانگی شما خودخواسته در شرایط ایزوله قرار می‌گیرید و با محیط بیرون در ارتباط هستید و اطلاعات و آگاهی می‌گیرید اما در سلول انفرادی هیچ‌کدام از این‌ها وجود ندارد.» با‌این‌حال، او معتقد است انسان‌ها توانایی تطبیق با شرایط محیط پیرامون خود را دارند و در هر محیط بسته‌ و نوعی از فشار توانایی‌هایی جدید در خودشان کشف می‌کنند: «اگر ما توانایی تطبیق با محیط پیرامون خودمان را نداشتیم، زندگی خیلی سخت می‌شد. اگر این توانایی را نداشتیم وقتی عزیزی را از دست می‌دادیم، وقتی در زندگی شکستی می‌خوردیم و رویدادی خارج از کنترل ما نظم زندگی را به هم می‌ریخت، می‌مردیم. آدمی در شرایط ایزوله توانایی‌های جدیدی در خودش کشف می‌کند که اگر این شرایط وجود نداشت شاید تا آخر عمر آن توانایی را پیدا نمی‌کرد. این توانایی‌ها به سپری کردن اوقات در قرنطینه کمک میکند.»

گفتگوی مرجان کی‌پور-گرینبلت با احمد باطبی را این‌جا بخوانید 👇

#اخبار_ایران #سلول_انفرادی #قرنطینه_خانگی

@Farsi_Iranwire
🔹روزبه فراهانی‌پور: قرنطینه برای جلوگیری از بیماری، حصر خانگی بدون فضای امنیتی است

«روزبه فراهانی‌پور»، دبیر حزب مرز پرگهر و سردبیر سابق ماهنامه وهومن در تاریخ ۲۲ تیر۱۳۷۸ در جریان اعتراضات کوی دانشگاه از سوی ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. در اطلاعیه وزارت اطلاعات در آن زمان از روزبه فراهانی‌پور به عنوان «عنصر آشوب‌طلب» نام برده شد که بازداشت شده است.

او پس از مدتی بازداشت با قرار وثیقه از زندان آزاد شد و پس از آن کشور را از راه زمینی و غیرقانونی ترک کرد. فراهانی‌پور اکنون ساکن محله «وست‌وود» لس‌آنجلس، مدیر رستوران «دلفی» و همچنین مسئول اتاق بازرگانی غرب لس‌آنجلس است.

روزبه فراهانی‌پور با یادآوری بیش از دو دهه گذشته درباره روز بازداشت خود می‌گوید: «از آن روز تقریبا ۲۱ سال گذشته است، من تقریبا ۴۰ روز در سلول انفرادی بودم. غروب ۲۲ تیرماه ماموران سپاه پاسداران به منزل ما حمله کردند و من و ۱۱ نفر دیگر از دوستانم را که در خانه ما بودند دستگیر کردند. مادرم هم شب بعد دستگیر شد.

همه ما را به زندانی که بعدتر فهمیدم بازداشتگاه توحید بوده، بردند. خوشبختانه این زندان مدتی بعد تعطیل شد.»

این زندانی سابق در پاسخ به اینکه چطور توانسته ۴۰ روز را در انفرادی تاب بیاورد و روزهایش را چطور در سلول می‌گذراند گفت:

«من فکر می‌کنم کسی که گذرش به انفرادی بیفتد جز طاقت آوردن و صبر کردن چاره دیگری ندارد. من خودم سعی می‌کردم بیشتر بخوابم، البته خوابیدنی که با استرس و چراغی که شبانه‌روز روشن است خیلی سخت اتفاق می‌افتاد. به خاطر چراغ همیشه روشن سلول متوجه روز و شب نبودم اما با صدای اذانی که از راهرو پخش می‌شد، می‌توانستم بفهمم زمان در حال گذشتن است...»

ادامه این گزارش را در سایت ایران وایر بخوانید👇
#اخبار_ایران #کرونا #کرونا_در_ایران #قرنطینه_خانگی #سلول_انفرادی
@Farsi_Iranwire
Forwarded from Iranwire
🔹روزبه فراهانی‌پور: قرنطینه برای جلوگیری از بیماری، حصر خانگی بدون فضای امنیتی است

«روزبه فراهانی‌پور»، دبیر حزب مرز پرگهر و سردبیر سابق ماهنامه وهومن در تاریخ ۲۲ تیر۱۳۷۸ در جریان اعتراضات کوی دانشگاه از سوی ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. در اطلاعیه وزارت اطلاعات در آن زمان از روزبه فراهانی‌پور به عنوان «عنصر آشوب‌طلب» نام برده شد که بازداشت شده است.

او پس از مدتی بازداشت با قرار وثیقه از زندان آزاد شد و پس از آن کشور را از راه زمینی و غیرقانونی ترک کرد. فراهانی‌پور اکنون ساکن محله «وست‌وود» لس‌آنجلس، مدیر رستوران «دلفی» و همچنین مسئول اتاق بازرگانی غرب لس‌آنجلس است.

روزبه فراهانی‌پور با یادآوری بیش از دو دهه گذشته درباره روز بازداشت خود می‌گوید: «از آن روز تقریبا ۲۱ سال گذشته است، من تقریبا ۴۰ روز در سلول انفرادی بودم. غروب ۲۲ تیرماه ماموران سپاه پاسداران به منزل ما حمله کردند و من و ۱۱ نفر دیگر از دوستانم را که در خانه ما بودند دستگیر کردند. مادرم هم شب بعد دستگیر شد.

همه ما را به زندانی که بعدتر فهمیدم بازداشتگاه توحید بوده، بردند. خوشبختانه این زندان مدتی بعد تعطیل شد.»

این زندانی سابق در پاسخ به اینکه چطور توانسته ۴۰ روز را در انفرادی تاب بیاورد و روزهایش را چطور در سلول می‌گذراند گفت:

«من فکر می‌کنم کسی که گذرش به انفرادی بیفتد جز طاقت آوردن و صبر کردن چاره دیگری ندارد. من خودم سعی می‌کردم بیشتر بخوابم، البته خوابیدنی که با استرس و چراغی که شبانه‌روز روشن است خیلی سخت اتفاق می‌افتاد. به خاطر چراغ همیشه روشن سلول متوجه روز و شب نبودم اما با صدای اذانی که از راهرو پخش می‌شد، می‌توانستم بفهمم زمان در حال گذشتن است...»

ادامه این گزارش را در سایت ایران وایر بخوانید👇
#اخبار_ایران #کرونا #کرونا_در_ایران #قرنطینه_خانگی #سلول_انفرادی
@Farsi_Iranwire
🔹 معجزه‌های کوچک قرنطینه و انفرادی در گفت‌وگو با سیامک نادری

«سیامک نادری» یکی از جان به در بردگان زندان‌های انفرادی دهه ۶۰ است. او سه سال از هفت سال و شش ماه حبس خود را در انفرادی‌های زندان «گوهردشت» گذرانده است.

سال ۱۳۶۰ و وقتی در سن ۲۰ سالگی دستگیر شد، اتهامش وابستگی به «سازمان مجاهدین خلق» بود. پس از آن، نزدیک به ۴۰ سال این اتهام دامنش را رها نکرد.

نادری پس از آزادی، به «کمپ اشرف» در عراق پیوست اما این بار با جوان کم تجربه‌ای که به زندان افتاده بود، تفاوت داشت. او در خصوص عملکرد سازمان مجاهدین خلق دچار پرسش و تردید شد و همین پرسش‌گری، او را با حصر و زندان تازه مواجه کرد.

نادری که این روزها ساکن شهر «بوخوم» آلمان است، در سال ۱۳۹۳ از کمپ اشرف به آلبانی رفت و ساکن کمپ «بابرو» شد. او حتی وقت گفتن خاطرات تلخ زندان، مسیر مصاحبه را با طنز و شوخی همراهی می‌کند و توضیح می‌دهد که علی‌رغم ۴۰ سال محدودیت و فشار، هرگز حصر و زندان او را تبدیل به انسان ناامید وغمگین نکرده است و همواره به معجزه‌های کوچکی که روز بعد رخ خواهند داد، باور داشته و با ترفندهایی کوچک، برای بقا و شادی جنگیده و زنده مانده است.

گفتگوی ماهرخ غلامحسین‌پور با سیامک نادری را این‌جا بخوانید 👇

#اخبار_ایران #سلول_انفرادی #قرنطینه_خانگی

@Farsi_Iranwire
🔹ایرج مصداقی: گناهی بالاتر از یاس نیست، کرونا می‌رود اما ما می‌مانیم

«ایرج مصداقی» لابه‌لای بوته‌های «یاس» خیابان «امین‌الدوله»، در خانه پدری که حوض فیروزه‌‌ای آبی و ماهی‌های طلایی داشت، بزرگ شد. می‌توانست به واسطه نفوذ دایی‌‌ خود، سپهبد «احمدعلی محققی» که از آدم‌های مورد اعتماد «محمدرضاشاه پهلوی» بود یا به مدد دایی دیگرش که نماینده مجلس روزگار پهلوی بود، موقعیت دولتی بگیرد اما مسیر دیگری را برگزید تا یک «جان به در برده» دهه ۶۰ باشد. یک دهه به حبس افتاد و بعد از آن یاد و خاطره آدم‌هایی که دیگر زنده نبودند را در کتاب‌هایی هم‌چون «نه زیستن، نه مرگ»، «دوزخ روی زمین» و «رقص ققنوس‌ها و آواز خاکستر» نوشت.

مصداقی قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷ ساکن امریکا بود و در بحبوبه انقلاب به ایران بازگشت. او در سال ۱۳۶۰ و زمانی که ۲۱ سال داشت، به جرم هواداری از «سازمان مجاهدین خلق» بازداشت شد و یک سال از یک دهه زندانش را در انفرادی و مکانی موسوم به «قبر» گذراند و سرانجام سال ۱۳۷۰ آزادش کردند.

آیا تجربه‌های دوران انفردای در زندان‌ می‌تواند به مردمی که الان در قرنطینه هستند، کمک کند؟ او در پاسخ به این سوال می‌گوید: «مهم‌ترین موضوع این است که وقتی قادر به تغییر شرایط تحمیل شده نیستیم، با آن مدارا کنیم و کنار بیاییم تا از آن به عافیت عبور کنیم.»

مصداقی بر این باور است که در شرایط دشوار فعلی، باید به فکر کسانی بود که در موقعیت‌های به مراتب بدتری قرار دارند؛ به آن‌ها که غذا یا سرپناه ندارند یا به کسانی که به راحتی نفس نمی‌کشند: «البته مهم است که این سازگاری با وضعیت موجود با امید و به نرمی باشد تا شکسته نشویم و نبازیم. این درسی است که زندان به من داد.»

ادامه گزارش ماهرخ غلامحسین پور و گفتگو با ایرج مصداقی را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #کرونا #کرونا_در_ایران #قرنطینه_خانگی #سلول_انفرادی
@Farsi_Iranwire
Forwarded from Iranwire
🔹ایرج مصداقی: گناهی بالاتر از یاس نیست، کرونا می‌رود اما ما می‌مانیم

«ایرج مصداقی» لابه‌لای بوته‌های «یاس» خیابان «امین‌الدوله»، در خانه پدری که حوض فیروزه‌‌ای آبی و ماهی‌های طلایی داشت، بزرگ شد. می‌توانست به واسطه نفوذ دایی‌‌ خود، سپهبد «احمدعلی محققی» که از آدم‌های مورد اعتماد «محمدرضاشاه پهلوی» بود یا به مدد دایی دیگرش که نماینده مجلس روزگار پهلوی بود، موقعیت دولتی بگیرد اما مسیر دیگری را برگزید تا یک «جان به در برده» دهه ۶۰ باشد. یک دهه به حبس افتاد و بعد از آن یاد و خاطره آدم‌هایی که دیگر زنده نبودند را در کتاب‌هایی هم‌چون «نه زیستن، نه مرگ»، «دوزخ روی زمین» و «رقص ققنوس‌ها و آواز خاکستر» نوشت.

مصداقی قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷ ساکن امریکا بود و در بحبوبه انقلاب به ایران بازگشت. او در سال ۱۳۶۰ و زمانی که ۲۱ سال داشت، به جرم هواداری از «سازمان مجاهدین خلق» بازداشت شد و یک سال از یک دهه زندانش را در انفرادی و مکانی موسوم به «قبر» گذراند و سرانجام سال ۱۳۷۰ آزادش کردند.

آیا تجربه‌های دوران انفردای در زندان‌ می‌تواند به مردمی که الان در قرنطینه هستند، کمک کند؟ او در پاسخ به این سوال می‌گوید: «مهم‌ترین موضوع این است که وقتی قادر به تغییر شرایط تحمیل شده نیستیم، با آن مدارا کنیم و کنار بیاییم تا از آن به عافیت عبور کنیم.»

مصداقی بر این باور است که در شرایط دشوار فعلی، باید به فکر کسانی بود که در موقعیت‌های به مراتب بدتری قرار دارند؛ به آن‌ها که غذا یا سرپناه ندارند یا به کسانی که به راحتی نفس نمی‌کشند: «البته مهم است که این سازگاری با وضعیت موجود با امید و به نرمی باشد تا شکسته نشویم و نبازیم. این درسی است که زندان به من داد.»

ادامه گزارش ماهرخ غلامحسین پور و گفتگو با ایرج مصداقی را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #کرونا #کرونا_در_ایران #قرنطینه_خانگی #سلول_انفرادی
@Farsi_Iranwire
🔹مسعود باستانی: کدام ‌یک از مصیبت‌های زندان را در قرنطینه تجربه می‌کنیم؟

«مسعود باستانی» روزنامه‌نگار است و هم دستی در ادبیات و سیاست دارد، هم منشی جستجوگر نسبت به آسیب‌های اجتماعی دارد.

او از جمله روزنامه‌نگارانی است که پس از انتخابات مناقشه‌برانگیز سال ۱۳۸۸ بازداشت شد و به خاطر سردبیری وبگاه جمهوریت که اخبار مربوط به اعتراضات به انتخابات ریاست جمهوری را پوشش داده بود، به شش سال حبس محکوم شد.
او می‌گوید با اینکه روزگارمان هراسناک و غم‌آلود است و هرروز از خبری یا ماجرایی وحشت‌زده می‌شویم و هر شب با غم و اندوهی که به فهرست طولانی قبل اضافه می‌شود می‌خوابیم، اما به‌هرحال این تجربه ماندنی نیست و آدم‌های این جهان آشفته دیر یا زود قرار می‌گیرند و یا به شرایط جدید عادت می‌کنند. مسعود باستانی گفت‌وگو را با بیتی از حافظ شروع می‌کند که این روزها مدام دارد زمزمه‌‌اش می‌کند «غبارغم برود، حال خوش شود حافظ / تو آب دیده از این رهگذر دریغ مدار.»

آیا بین زندان انفرادی و روزگار شباهتی و جود دارد و تجربه زندان برای گذراندن آسان‌تر روزهای قرنطینه مفید است؟

من کلا با شباهت سازی و مقایسه بین قرنطینه و زندان مخالفم. این نگاه انتزاعی موجب تقلیل‌گرایی افراطی می‌شود و حتی اگر با نگاه سخت‌گیرانه‌تری آن را نقد کنیم ناشی از بیگانگی و بی‌خبری از هر دو وضعیت «زندان» و «قرنطینه» است. به نظرم این دو موقعیت چه به لحاظ روانی و چه از نظر فیزیکی و رفاهی قابل قیاس نیستند و این شکل الگوبرداری، منجر به راهبردی سازنده یا الگویی کاربردی نخواهد شد. درواقع نوعی قیاس مع‌الفارق است. علاوه بر این موارد، این‌گونه شباهت سازی‌ها موجب قرنطینه گریزی و یا بزرگنمایی سختی‌های شرایط قرنطینه شده و وحشت‌افزایی می‌کند.

ادامه گزارش ماهرخ غلامحسین پور را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #کرونا #قرنطینه_خانگی #سلول_انفرادی
@Farsi_Iranwire
Forwarded from Iranwire
🔹مسعود باستانی: کدام ‌یک از مصیبت‌های زندان را در قرنطینه تجربه می‌کنیم؟

«مسعود باستانی» روزنامه‌نگار است و هم دستی در ادبیات و سیاست دارد، هم منشی جستجوگر نسبت به آسیب‌های اجتماعی دارد.

او از جمله روزنامه‌نگارانی است که پس از انتخابات مناقشه‌برانگیز سال ۱۳۸۸ بازداشت شد و به خاطر سردبیری وبگاه جمهوریت که اخبار مربوط به اعتراضات به انتخابات ریاست جمهوری را پوشش داده بود، به شش سال حبس محکوم شد.
او می‌گوید با اینکه روزگارمان هراسناک و غم‌آلود است و هرروز از خبری یا ماجرایی وحشت‌زده می‌شویم و هر شب با غم و اندوهی که به فهرست طولانی قبل اضافه می‌شود می‌خوابیم، اما به‌هرحال این تجربه ماندنی نیست و آدم‌های این جهان آشفته دیر یا زود قرار می‌گیرند و یا به شرایط جدید عادت می‌کنند. مسعود باستانی گفت‌وگو را با بیتی از حافظ شروع می‌کند که این روزها مدام دارد زمزمه‌‌اش می‌کند «غبارغم برود، حال خوش شود حافظ / تو آب دیده از این رهگذر دریغ مدار.»

آیا بین زندان انفرادی و روزگار شباهتی و جود دارد و تجربه زندان برای گذراندن آسان‌تر روزهای قرنطینه مفید است؟

من کلا با شباهت سازی و مقایسه بین قرنطینه و زندان مخالفم. این نگاه انتزاعی موجب تقلیل‌گرایی افراطی می‌شود و حتی اگر با نگاه سخت‌گیرانه‌تری آن را نقد کنیم ناشی از بیگانگی و بی‌خبری از هر دو وضعیت «زندان» و «قرنطینه» است. به نظرم این دو موقعیت چه به لحاظ روانی و چه از نظر فیزیکی و رفاهی قابل قیاس نیستند و این شکل الگوبرداری، منجر به راهبردی سازنده یا الگویی کاربردی نخواهد شد. درواقع نوعی قیاس مع‌الفارق است. علاوه بر این موارد، این‌گونه شباهت سازی‌ها موجب قرنطینه گریزی و یا بزرگنمایی سختی‌های شرایط قرنطینه شده و وحشت‌افزایی می‌کند.

ادامه گزارش ماهرخ غلامحسین پور را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #کرونا #قرنطینه_خانگی #سلول_انفرادی
@Farsi_Iranwire
🔹بانو صابری: بیایید نقاشی کنیم، کتاب بخوانیم و به آشپزی پناه ببریم

اواسط مردادماه سال ۱۳۶۵ وقتی «بانو صابری» و همسرش «عباس علی منشی رودسری» در خانه کوچکشان در منطقه کاروانسرسنگی کرج به جرم عضویت در گروه «فداییان خلق ایران- شاخه اکثریت» بازداشت شدند، دخترشان بهاره دو سال و نیمه و پسر کوچکشان، بیژن سه‌ماهه بود.

آن‌ها را در خانه نقلی‌شان غافلگیر کردند و علیرغم اصرارهای بانو که نوزادش نیاز به لباس و لوازم دارد، اجازه ندادند حتی شیر کمکی یا رخت و لباس مختصری برای بچه‌ها بردارد. گفتند «لازم نیست، زود برمی‌گردی.»

انو زود برنگشت به خانه. او شش ماه در انفرادی ماند، پیراهن تیترون زیر مانتویش را تکه‌پاره کرد تا کهنه و پوشک برای بیژن درست کند و برای بهاره با صدای بلند قصه می‌گفت تا فریاد شکنجه‌هایی را که از آن سوی دیوار، همه فضای سلول کوچکشان را اشغال می‌کرد، نشنود. با اینکه بانو دیگر شریک زندگی‌‌اش را ندید اما هرگز امیدش به فردا را از دست نداد. او با همه آنچه که توان روحی‌‌اش بود، خودش و چهارستون روحش را قدرت و توانایی می‌داد تا بچه‌هایش را در آن چهاردیواری ترسناک انفرادی مراقبت کند. بانو می‌گوید وقتی بشر توانسته از آن شرایط دهشت‌بار عبور کند بی‌تردید عبور از قرنطینه برایش بسیار آسان خواهد بود.

گزارش ماهرخ غلامحسین پور را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #کرونا #کرونا_در_ایران #قرنطینه_خانگی #سلول_انفرادی
@Farsi_Iranwire
Forwarded from Iranwire
🔹بانو صابری: بیایید نقاشی کنیم، کتاب بخوانیم و به آشپزی پناه ببریم

اواسط مردادماه سال ۱۳۶۵ وقتی «بانو صابری» و همسرش «عباس علی منشی رودسری» در خانه کوچکشان در منطقه کاروانسرسنگی کرج به جرم عضویت در گروه «فداییان خلق ایران- شاخه اکثریت» بازداشت شدند، دخترشان بهاره دو سال و نیمه و پسر کوچکشان، بیژن سه‌ماهه بود.

آن‌ها را در خانه نقلی‌شان غافلگیر کردند و علیرغم اصرارهای بانو که نوزادش نیاز به لباس و لوازم دارد، اجازه ندادند حتی شیر کمکی یا رخت و لباس مختصری برای بچه‌ها بردارد. گفتند «لازم نیست، زود برمی‌گردی.»

انو زود برنگشت به خانه. او شش ماه در انفرادی ماند، پیراهن تیترون زیر مانتویش را تکه‌پاره کرد تا کهنه و پوشک برای بیژن درست کند و برای بهاره با صدای بلند قصه می‌گفت تا فریاد شکنجه‌هایی را که از آن سوی دیوار، همه فضای سلول کوچکشان را اشغال می‌کرد، نشنود. با اینکه بانو دیگر شریک زندگی‌‌اش را ندید اما هرگز امیدش به فردا را از دست نداد. او با همه آنچه که توان روحی‌‌اش بود، خودش و چهارستون روحش را قدرت و توانایی می‌داد تا بچه‌هایش را در آن چهاردیواری ترسناک انفرادی مراقبت کند. بانو می‌گوید وقتی بشر توانسته از آن شرایط دهشت‌بار عبور کند بی‌تردید عبور از قرنطینه برایش بسیار آسان خواهد بود.

گزارش ماهرخ غلامحسین پور را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #کرونا #کرونا_در_ایران #قرنطینه_خانگی #سلول_انفرادی
@Farsi_Iranwire
🔹در بازداشتگاه مخفی سپاه با زندانیان چه‌طور رفتار می‌کنند؟

«اطلس زندان‌های ایران» که از تیم‌های پژوهشی وابسته به سازمان غیرانتفاعی «اتحاد برای ایران» است، به تازگی از فعالیت مخفی یک بازداشتگاه مخفی «قرارگاه ثارالله» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خبر داده است.

این بازداشتگاه که به «یک الف» شهرت دارد، احتمالاً برای نخستین بار میزبان معترضان خیابانی وقایع دی سال ۱۳۹۶ بوده است. انتقال بازداشتی‌ها به این بازداشتگاه با چشمان بسته انجام شده است و از مکان دقیق آن اطلاع موثقی در دست نیست.

«ایران‌وایر» با دو فردی که در اعتراضات دی ۱۳۹۶ بازداشت و برای مدتی در بازداشتگاه یک الف سپاه پاسداران نگه‌داری شده بودند، در مورد اتفاقاتی که در این بازداشتگاه مخفی برای آن‌ها رخ داده، گفت‌وگو کرده است.
***
«سپهر» نام مستعار فردی است که روز دوم اعتراضات دی ۱۳۹۶ در خیابان «انقلاب» تهران توسط مأموران لباس شخصی بازداشت شد: «چون در تمام مسیر چشم‌بند روی چشم ما بود، نمی‌توانستیم بفهمیم به کجا می‌رویم. ولی بعد از حدود ۴۰ دقیقه در راه، متوجه شدم که کلاً صدای ماشین‌ها قطع شد. حدس زدم از شهر خارج شدیم یا به مسیری انحرافی آمده‌ایم که هیچ ماشینی از آن رد نمی‌شود. ماشین که نگه داشت، ما را وارد مکانی با یک حیاط بزرگ کردند. بعد از طی حیاط با دیوارهای بلند، به سالنی بزرگ رسیدیم که در آن هیچ کس حق حرف زدن با دیگران نداشت.»

به گفته این فرد، حرف نزدن با یک‌دیگر، قانون حاکم بند عمومی بازداشتگاه یک الف بوده است: «اگر لحظه‌ای حرف می‌زدیم، از میکروفونی که داخل سالن کار گذاشته بودند، تذکر می‌دادند. آن جا بند عمومی بازداشتگاه یک الف بود که سقف آن هم با دوربین‌های مداربسته پر شده بود.»
گزارش میلاد پورعیسی را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #سپاه_پاسداران #اعتراضات_دیماه #سلول_انفرادی
@Farsi_Iranwire
Forwarded from Iranwire
🔹در بازداشتگاه مخفی سپاه با زندانیان چه‌طور رفتار می‌کنند؟

«اطلس زندان‌های ایران» که از تیم‌های پژوهشی وابسته به سازمان غیرانتفاعی «اتحاد برای ایران» است، به تازگی از فعالیت مخفی یک بازداشتگاه مخفی «قرارگاه ثارالله» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خبر داده است.

این بازداشتگاه که به «یک الف» شهرت دارد، احتمالاً برای نخستین بار میزبان معترضان خیابانی وقایع دی سال ۱۳۹۶ بوده است. انتقال بازداشتی‌ها به این بازداشتگاه با چشمان بسته انجام شده است و از مکان دقیق آن اطلاع موثقی در دست نیست.

«ایران‌وایر» با دو فردی که در اعتراضات دی ۱۳۹۶ بازداشت و برای مدتی در بازداشتگاه یک الف سپاه پاسداران نگه‌داری شده بودند، در مورد اتفاقاتی که در این بازداشتگاه مخفی برای آن‌ها رخ داده، گفت‌وگو کرده است.
***
«سپهر» نام مستعار فردی است که روز دوم اعتراضات دی ۱۳۹۶ در خیابان «انقلاب» تهران توسط مأموران لباس شخصی بازداشت شد: «چون در تمام مسیر چشم‌بند روی چشم ما بود، نمی‌توانستیم بفهمیم به کجا می‌رویم. ولی بعد از حدود ۴۰ دقیقه در راه، متوجه شدم که کلاً صدای ماشین‌ها قطع شد. حدس زدم از شهر خارج شدیم یا به مسیری انحرافی آمده‌ایم که هیچ ماشینی از آن رد نمی‌شود. ماشین که نگه داشت، ما را وارد مکانی با یک حیاط بزرگ کردند. بعد از طی حیاط با دیوارهای بلند، به سالنی بزرگ رسیدیم که در آن هیچ کس حق حرف زدن با دیگران نداشت.»

به گفته این فرد، حرف نزدن با یک‌دیگر، قانون حاکم بند عمومی بازداشتگاه یک الف بوده است: «اگر لحظه‌ای حرف می‌زدیم، از میکروفونی که داخل سالن کار گذاشته بودند، تذکر می‌دادند. آن جا بند عمومی بازداشتگاه یک الف بود که سقف آن هم با دوربین‌های مداربسته پر شده بود.»
گزارش میلاد پورعیسی را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #سپاه_پاسداران #اعتراضات_دیماه #سلول_انفرادی
@Farsi_Iranwire
🔹علیه شکنجه، علیه انفرادی؛ سندی که نرگس محمدی ثبت کرد

اگر از کسانی‌ که بازداشت، بازجویی و حبس را تجربه‌ کرده‌اند بپرسیم که سخت‌ترین مرحله کدام بوده است، بیشتر آن‌ها به سلول انفرادی اشاره می‌کنند. بسیاری از زندانیانی که تجربه انفرادی داشته‌اند، در روایت‌های بی‌شماری که تاکنون منتشر شده است، گفته‌اند سلول انفرادی حتی سال‌ها پس از پایان دوران حبس، آن‌ها را همراهی می‌کند.

چه بسیار انسان‌هایی که هنوز از فضای بسته هراس دارند، خواب‌های‌شان هم‌چنان آشفته است و تنهایی برای‌شان حکم شکنجه دارد؛ همان‌هایی که ساعت‌ها، روزها و ماه‌ها در انفرادی، آرامش روان و حتی سلامت جسمانی‌ خود را از دست داده‌اند.

اگرچه تاکنون بسیاری از زندانیان که حبس آن‌ها به پایان رسیده است، به ویژه آن‌هایی که ایران را ترک کرده‌ و به امنیت نسبی رسیده‌اند، بارها درباره سلول انفرادی، بازجویی‌ها و شکنجه‌‌هایی که شده، افشاگری کرده‌اند اما کتاب «شکنجه سفید» به عنوان سندی از شکنجه‌گری جمهوری اسلامی، از روایت‌های زنان زندانی سیاسی و عقیدتی در زندان تهیه شده است. «نرگس محمدی»، فعال حقوق بشر که به تازگی آزاد شده، این کتاب را در گفت‌وگو با ۱۲ زن زندانی، کنار روایت‌های خودش از آن‌چه بر او تحمیل کرده‌اند، نوشته‌ است.
***

نرگس محمدی برای بار سوم سلول انفرادی را در اردیبهشت ۱۳۹۱ تجربه کرد. او یک‌بار در سال ۱۳۸۰ و یک‌بار در سال ۱۳۸۹ انفرادی را تجربه کرده بود. بار سوم وی را به بند ۲۰۹ «اوین» منتقل کردند. در آن زمان، همسرش، «تقی رحمانی» که فعال سیاسی است، ایران را ترک کرده بود. نرگس محمدی دو دفعه آخر «مادر» بود و مقابل چشمان فرزندانش، بازداشت شده بود: «از فکر کردن به علی و کیانا می‌گریختم. دلم بی‌تاب و بی‌قرار بود. وقتی ناخودآگاه اسم‌شان به ذهنم خطور می‌کرد، بلند می‌شدم و می‌دویدم. احساس می‌کردم اگر بنشینم، از شدت غم فرو می‌پاشم. مطمئن بودم که بچه‌ها روزهای سختی دارند. از خدا می‌خواستم من را از ذهن و دل بچه‌ها بگیرد.»

او بعدها در مراجعه به روان‌پزشک متوجه شده بود که از محیط در بسته می‌ترسد و خواب آرام را از دست داده است. سوال‌ها رهایش نمی‌کردند: «چرا باید در سلول انفرادی باشم؟» همان‌طور که لحظه‌ای مادر بودنش رهایش نکرد و تمام مدت به علی و کیانا فکر می‌کرد: «تاول‌های زخم‌های سلول انفرادی من گاهی می‌ترکد، گاه عفونت می‌کند، گاه می‌سوزد و گاه وحشت را به رگ‌هایم می‌دواند. هنوز التیام نیافته‌اند این زخم‌ها که دیده نمی‌شوند.»

ادامه گزارش آیدا قجر را اینجا بخوانید👇

#اخبار_ایران #اطلاع_رسانی #نرگس_محمدی #سلول_انفرادی #شکنجه_سفید #زنان #زنان_زندانی
@Farsi_Iranwire
Forwarded from Iranwire
🔹علیه شکنجه، علیه انفرادی؛ سندی که نرگس محمدی ثبت کرد

اگر از کسانی‌ که بازداشت، بازجویی و حبس را تجربه‌ کرده‌اند بپرسیم که سخت‌ترین مرحله کدام بوده است، بیشتر آن‌ها به سلول انفرادی اشاره می‌کنند. بسیاری از زندانیانی که تجربه انفرادی داشته‌اند، در روایت‌های بی‌شماری که تاکنون منتشر شده است، گفته‌اند سلول انفرادی حتی سال‌ها پس از پایان دوران حبس، آن‌ها را همراهی می‌کند.

چه بسیار انسان‌هایی که هنوز از فضای بسته هراس دارند، خواب‌های‌شان هم‌چنان آشفته است و تنهایی برای‌شان حکم شکنجه دارد؛ همان‌هایی که ساعت‌ها، روزها و ماه‌ها در انفرادی، آرامش روان و حتی سلامت جسمانی‌ خود را از دست داده‌اند.

اگرچه تاکنون بسیاری از زندانیان که حبس آن‌ها به پایان رسیده است، به ویژه آن‌هایی که ایران را ترک کرده‌ و به امنیت نسبی رسیده‌اند، بارها درباره سلول انفرادی، بازجویی‌ها و شکنجه‌‌هایی که شده، افشاگری کرده‌اند اما کتاب «شکنجه سفید» به عنوان سندی از شکنجه‌گری جمهوری اسلامی، از روایت‌های زنان زندانی سیاسی و عقیدتی در زندان تهیه شده است. «نرگس محمدی»، فعال حقوق بشر که به تازگی آزاد شده، این کتاب را در گفت‌وگو با ۱۲ زن زندانی، کنار روایت‌های خودش از آن‌چه بر او تحمیل کرده‌اند، نوشته‌ است.
***

نرگس محمدی برای بار سوم سلول انفرادی را در اردیبهشت ۱۳۹۱ تجربه کرد. او یک‌بار در سال ۱۳۸۰ و یک‌بار در سال ۱۳۸۹ انفرادی را تجربه کرده بود. بار سوم وی را به بند ۲۰۹ «اوین» منتقل کردند. در آن زمان، همسرش، «تقی رحمانی» که فعال سیاسی است، ایران را ترک کرده بود. نرگس محمدی دو دفعه آخر «مادر» بود و مقابل چشمان فرزندانش، بازداشت شده بود: «از فکر کردن به علی و کیانا می‌گریختم. دلم بی‌تاب و بی‌قرار بود. وقتی ناخودآگاه اسم‌شان به ذهنم خطور می‌کرد، بلند می‌شدم و می‌دویدم. احساس می‌کردم اگر بنشینم، از شدت غم فرو می‌پاشم. مطمئن بودم که بچه‌ها روزهای سختی دارند. از خدا می‌خواستم من را از ذهن و دل بچه‌ها بگیرد.»

او بعدها در مراجعه به روان‌پزشک متوجه شده بود که از محیط در بسته می‌ترسد و خواب آرام را از دست داده است. سوال‌ها رهایش نمی‌کردند: «چرا باید در سلول انفرادی باشم؟» همان‌طور که لحظه‌ای مادر بودنش رهایش نکرد و تمام مدت به علی و کیانا فکر می‌کرد: «تاول‌های زخم‌های سلول انفرادی من گاهی می‌ترکد، گاه عفونت می‌کند، گاه می‌سوزد و گاه وحشت را به رگ‌هایم می‌دواند. هنوز التیام نیافته‌اند این زخم‌ها که دیده نمی‌شوند.»

ادامه گزارش آیدا قجر را اینجا بخوانید👇

#اخبار_ایران #اطلاع_رسانی #نرگس_محمدی #سلول_انفرادی #شکنجه_سفید
@Farsi_Iranwire
🔹 ژیلا بنی‌یعقوب: باید برای جلب‌توجه افکار عمومی به شکنجه انفرادی تلاش کرد

یازدهم اسفند ۱۳۹۹، جمعی از روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی و مدنی با حضور در یکی از دفاتر خدمات الکترونیک قضایی در غرب تهران، علیه آمران، عاملان و مامورانی که آن‌ها را در سلول انفرادی حبس کرده بودند، دادخواستی ثبت کردند.

در بخشی از بیانیه آن‌ها ضمن ثبت این دادخواست آمده است که نگه‌داری متهمان در سلول انفرادی باعث «اخذ اعتراف و اقرار تحت شکنجه روحی» می‌شود و بسیاری از زندانیان پس از سپری کردن دوران انفرادی، به بیماری‌های جسمی و روحی دچار شده‌اند. آن‌ها که خود را جمعی از «قربانیان سلول انفرادی» خوانده‌اند، خواهان توقف این شکنجه غیرانسانی و برچیده شدن سلول‌های انفرادی شده‌اند که طبق مقررات داخلی و بین‌المللی، از مصادیق بارز شکنجه محسوب می‌شود و مستوجب پی‌گرد قانونی است. اما چرا سلول انفرادی؟

«ایران‌وایر» با «ژیلا بنی یعقوب»، روزنامه‌نگاری که در جمع شاکیان حضور دارد، درباره چرایی ثبت این دادخواست گفت‌وگو کرده ‌است.
***
معمولا با زندانی شدن کنش‌گران یا روزنامه‌نگاران به عنوان متهم سیاسی یا عقیدتی، افکار عمومی نگران شکنجه‌هایی می‌شود که زندان‌بان‌ها بر بدن زندانیان وارد می‌کنند. عبور از دهه پرخشونت ۶۰، روایت‌هایی از کابل زدن‌ها و قپانی بستن دست‌های زندانیان و ساعت‌ها آویزان کردن آ‌ن‌ها چنان خشونت عریانی را به تصویر می‌کشند که تکرار چنان برخوردهایی را غیرباور می‌کنند.

در دهه‌های بعد نیز زندانیان سیاسی و عقیدتی بسیاری مورد شکنجه‌های فیزیکی قرار گرفته و جان باخته‌اند. آن‌چه در «کهریزک» طی اعتراضات خیابانی سال ۱۳۸۸ به نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری علنی شد، نمونه‌ای از همین موارد بود. برای همین شاید کمتر کسی به تبعات نگه‌داری انسان‌ها در سلول‌های انفرادی بیاندیشد و حتی برخی آن را مصداق بارز شکنجه ندانند. اگرچه در متون حقوقی همواره بر اصل غیرانسانی بودن این رفتار تاکید شده است.

اما اگر از زندانیان سیاسی و عقیدتی بسیاری بپرسیم که سخت‌ترین دوران حبس و بازجویی‌ آن‌ها چه بوده و کدام شکنجه‌‌ها آن‌ها را بیشتر عذاب داده‌اند، به دوران حبس انفرادی اشاره می‌کنند. روایت‌های بسیاری در این رابطه وجود دارد که بیشتر هم شرایط مشابهی را تصویر می‌کنند؛ اتاق‌هایی تنگ و کوچک، چراغ‌هایی همیشه روشن و در بسیاری موارد، مکانی آلوده، بدبو و بدون امکانات اولیه بهداشتی.

ادامه گزارش آیدا قجر را بخوانید 👇

#اطلاع_رسانی #ژیلا_بنی‌یعقوب #سلول_انفرادی #شکنجه #قربانیان_سلول_انفرادی
@Farsi_Iranwire
🔹کارشناسان سازمان ملل: احمدرضا جلالی تحت شکنجه و در آستانه مرگ است

کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل خواستار آزادی فوری «احمدرضا جلالی»، زندانی ایرانی سوئدی شده و اعلام کردند که این پژوهش گر در سلول انفرادی و تحت شکنجه است.

احمدرضا جلالی، متخصص پزشکی بحران در آخرین سفر خود به ایران، در پنجم اردیبهشت ۱۳۹۵، درست سه روز پیش از بازگشت به سوئد ناپدید شد. او یک هفته بعد با خانواده‌اش تماس گرفت و به آن‌ها اطلاع داد که بازداشت شده است.

کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل اعلام کرده‌اند که شرایط جلالی پس از گذراندن بیش از ۱۰۰ روز در سلول انفرادی، «حقیقتا وحشتناک» است و فقط یک کلمه برای توصیف بدرفتاری شدید جسمی و روانی با وی وجود دارد و آن «شکنجه» است.

احمدرضا جلالی با اتهام فروش اطلاعات طبقه‌بندی شده درباره دانشمندان هسته‌ای به اسرائيل در ایران محاکمه و به اعدام محکوم شده اما او این اتهامات را به شدت رد کرده است.

به گفته کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل، جلالی به شدت دچار کاهش وزن شده است و به سختی می‌تواند صحبت کند.

این کارشناسان هشدار داده‌اند که او ممکن است به زودی در بازداشت جان خود را از دست بدهد.

به گفته آن‌ها، حبس جلالی در سلول انفرادی طولانی‌مدت نمونه بارزی از استفاده سیستماتیک سلول انفرادی در ایران برای مجازات و تحت فشار قرار دادن بازداشت‌شدگان، از جمله برای گرفتن اعترافات اجباری است.

روز ۲۲ اکتبر امسال فایل صوتی در یوتیوب منتشر شد که در آن صدای احمدرضا جلالی شنیده می‌شد که می‌گفت او در زمان حبس انفرادی وادار شده است دو بار در برابر دوربین با خواندن بیانیه‌هایی که بازجوها از قبل آماده کرده بودند، «اعتراف» کند.

دستگاه قضایی جمهوری اسلامی این اعترافات اجباری را مبنای صدور حکم اعدام برای احمد‌رضا جلالی قرار داده است.

#اخبار_ایران #سلول_انفرادی #احمدرضا_جلالی

در اینجا بخوانید:👇
@Farsi_Iranwire
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 یادداشت اختصاصی #نرگس_محمدی برای ایران‌وایر

#سلول_انفرادی یکی از پیچیده‌ترین شکنجه‌های روحی و روانی است که زندانی را در موقعیتی قرار می‌دهد که روانشناسان از آن به عنوان «#شکنجه_سفید» یا «شستشوی مغزی» یاد می‌کنند.

#اطلاع_رسانی #زندانیان_سیاسی

@Farsi_Iranwire