🔹 روایتهای سپیده قلیان از زندان (بخش چهاردهم)؛ دختر لبخند حکم سنگسار داشت
یک لیوان سفالی روی سفره است. به شکل واضحی از پنج لیوان دیگر مشابهش روی سفره چشمگیرتر است. پنج لیوان سبز و لاکی هستند. این لیوانها را از فروشگاه میخریم. اما لیوان سفالی از کجا آماده است؟ میگویم: «چه لیوان قشنگی.» زن جوانی میخندد، دندان نیشش کمی بالاتر رشد کرده است. خندهاش به چشمم خیلی آشناست، بعد چشمانش را کشیده میکند و میگوید: «من تو رو زیاد تو بیبیسی دیدم، فک کردم آزاد شدی.»
_ آره آزاد شدم، اما الکیالکی دوباره گرفتنم. یهو دیدی الکیالکی اعدامم کردن
_ اعدام با چی؟
_ معلومه دیگه طناب دار
_ خدارو شکر بازم!
بلند شد و رفت. وقت نهار دیدم لیوان سفالی دست همان دختری است که دندان نیشش کمی بالاتر از حد معمول است و طوری از ته دل میخندد که میشود همهی دندانهایش را دید. من اسمش را گذاشتهام زنِ لبخند.
فردا صبح با سروصدا بیدار شدم. اصلا حال و حوصله نداشتم از تخت پایین بیایم. گفتم «هی دختری که لیوانت قشنگه، میشه ببینی درب مددکاری باز شده یا نه؟» خندید، به همان صورت همیشگی، گفت «نه باز نشده، منم منتظرم. اون لیوانم بابت حفظ قرآن از فرهنگی گرفتم وگرنه میدادمش بهت. میخوام ببینم شاید با این کارا حکمم بشکنه.»
ادامه روایت چهاردم سپیده قلیان از زندان را بخوانید 👇
#سپیده_قلیان #تیلاپیا_خون_هورالعظیم_را_هورت_میکشد #روایت_سپیده_قلیان_از_زندان #اطلاع_رسانی #سنگسار
@Farsi_Iranwire
یک لیوان سفالی روی سفره است. به شکل واضحی از پنج لیوان دیگر مشابهش روی سفره چشمگیرتر است. پنج لیوان سبز و لاکی هستند. این لیوانها را از فروشگاه میخریم. اما لیوان سفالی از کجا آماده است؟ میگویم: «چه لیوان قشنگی.» زن جوانی میخندد، دندان نیشش کمی بالاتر رشد کرده است. خندهاش به چشمم خیلی آشناست، بعد چشمانش را کشیده میکند و میگوید: «من تو رو زیاد تو بیبیسی دیدم، فک کردم آزاد شدی.»
_ آره آزاد شدم، اما الکیالکی دوباره گرفتنم. یهو دیدی الکیالکی اعدامم کردن
_ اعدام با چی؟
_ معلومه دیگه طناب دار
_ خدارو شکر بازم!
بلند شد و رفت. وقت نهار دیدم لیوان سفالی دست همان دختری است که دندان نیشش کمی بالاتر از حد معمول است و طوری از ته دل میخندد که میشود همهی دندانهایش را دید. من اسمش را گذاشتهام زنِ لبخند.
فردا صبح با سروصدا بیدار شدم. اصلا حال و حوصله نداشتم از تخت پایین بیایم. گفتم «هی دختری که لیوانت قشنگه، میشه ببینی درب مددکاری باز شده یا نه؟» خندید، به همان صورت همیشگی، گفت «نه باز نشده، منم منتظرم. اون لیوانم بابت حفظ قرآن از فرهنگی گرفتم وگرنه میدادمش بهت. میخوام ببینم شاید با این کارا حکمم بشکنه.»
ادامه روایت چهاردم سپیده قلیان از زندان را بخوانید 👇
#سپیده_قلیان #تیلاپیا_خون_هورالعظیم_را_هورت_میکشد #روایت_سپیده_قلیان_از_زندان #اطلاع_رسانی #سنگسار
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
روایتهای سپیده قلیان از زندان (بخش چهاردهم)؛ دختر لبخند حکم سنگسار داشت
«سپیده قُلیان»، فعال مدنی و یکی از محکومان پرونده اعتراضات کارگری «هفتتپه» در کتابی با نام «تیلاپیا خون هورالعظیم را هورت میکشد»، در ۱۹ روایت از بازداشتگاه اطلاعات اهواز و زندان «سپیدار» این شهر، تصویری دقیق و درعینحال تلخ از تجربه اسارت ارایه داده است.…
Forwarded from Iranwire
🔹 روایتهای سپیده قلیان از زندان (بخش چهاردهم)؛ دختر لبخند حکم سنگسار داشت
یک لیوان سفالی روی سفره است. به شکل واضحی از پنج لیوان دیگر مشابهش روی سفره چشمگیرتر است. پنج لیوان سبز و لاکی هستند. این لیوانها را از فروشگاه میخریم. اما لیوان سفالی از کجا آماده است؟ میگویم: «چه لیوان قشنگی.» زن جوانی میخندد، دندان نیشش کمی بالاتر رشد کرده است. خندهاش به چشمم خیلی آشناست، بعد چشمانش را کشیده میکند و میگوید: «من تو رو زیاد تو بیبیسی دیدم، فک کردم آزاد شدی.»
_ آره آزاد شدم، اما الکیالکی دوباره گرفتنم. یهو دیدی الکیالکی اعدامم کردن
_ اعدام با چی؟
_ معلومه دیگه طناب دار
_ خدارو شکر بازم!
بلند شد و رفت. وقت نهار دیدم لیوان سفالی دست همان دختری است که دندان نیشش کمی بالاتر از حد معمول است و طوری از ته دل میخندد که میشود همهی دندانهایش را دید. من اسمش را گذاشتهام زنِ لبخند.
فردا صبح با سروصدا بیدار شدم. اصلا حال و حوصله نداشتم از تخت پایین بیایم. گفتم «هی دختری که لیوانت قشنگه، میشه ببینی درب مددکاری باز شده یا نه؟» خندید، به همان صورت همیشگی، گفت «نه باز نشده، منم منتظرم. اون لیوانم بابت حفظ قرآن از فرهنگی گرفتم وگرنه میدادمش بهت. میخوام ببینم شاید با این کارا حکمم بشکنه.»
ادامه روایت چهاردم سپیده قلیان از زندان را بخوانید 👇
#سپیده_قلیان #تیلاپیا_خون_هورالعظیم_را_هورت_میکشد #روایت_سپیده_قلیان_از_زندان #اطلاع_رسانی #سنگسار
@Farsi_Iranwire
یک لیوان سفالی روی سفره است. به شکل واضحی از پنج لیوان دیگر مشابهش روی سفره چشمگیرتر است. پنج لیوان سبز و لاکی هستند. این لیوانها را از فروشگاه میخریم. اما لیوان سفالی از کجا آماده است؟ میگویم: «چه لیوان قشنگی.» زن جوانی میخندد، دندان نیشش کمی بالاتر رشد کرده است. خندهاش به چشمم خیلی آشناست، بعد چشمانش را کشیده میکند و میگوید: «من تو رو زیاد تو بیبیسی دیدم، فک کردم آزاد شدی.»
_ آره آزاد شدم، اما الکیالکی دوباره گرفتنم. یهو دیدی الکیالکی اعدامم کردن
_ اعدام با چی؟
_ معلومه دیگه طناب دار
_ خدارو شکر بازم!
بلند شد و رفت. وقت نهار دیدم لیوان سفالی دست همان دختری است که دندان نیشش کمی بالاتر از حد معمول است و طوری از ته دل میخندد که میشود همهی دندانهایش را دید. من اسمش را گذاشتهام زنِ لبخند.
فردا صبح با سروصدا بیدار شدم. اصلا حال و حوصله نداشتم از تخت پایین بیایم. گفتم «هی دختری که لیوانت قشنگه، میشه ببینی درب مددکاری باز شده یا نه؟» خندید، به همان صورت همیشگی، گفت «نه باز نشده، منم منتظرم. اون لیوانم بابت حفظ قرآن از فرهنگی گرفتم وگرنه میدادمش بهت. میخوام ببینم شاید با این کارا حکمم بشکنه.»
ادامه روایت چهاردم سپیده قلیان از زندان را بخوانید 👇
#سپیده_قلیان #تیلاپیا_خون_هورالعظیم_را_هورت_میکشد #روایت_سپیده_قلیان_از_زندان #اطلاع_رسانی #سنگسار
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
روایتهای سپیده قلیان از زندان (بخش چهاردهم)؛ دختر لبخند حکم سنگسار داشت
«سپیده قُلیان»، فعال مدنی و یکی از محکومان پرونده اعتراضات کارگری «هفتتپه» در کتابی با نام «تیلاپیا خون هورالعظیم را هورت میکشد»، در ۱۹ روایت از بازداشتگاه اطلاعات اهواز و زندان «سپیدار» این شهر، تصویری دقیق و درعینحال تلخ از تجربه اسارت ارایه داده است.…
🔹بنیاد عبدالرحمن برومند: در دوران محمد یزدی دستکم ۷ نفر گردن زده شدهاند
«بنیاد عبدالرحمن برومند» که به مستندسازی نقض حقوق بشر در ایران میپردازد، در گزارشی اعلام کرده است که در دوران ریاست «محمد یزدی» بر قوه قضاییه، دستکم ۴۲ نفر قطع عضو، ۷ نفر گردن زده شده، ۲۶ نفر سنگسار و یک نفر با «پرتاب از بلندی» اعدام شده است.
در گزارش این بنیاد همچنین آمده است که «با توجه به محدودیت فعالیت سازمانهای حقوق بشری و دسترسی به رسانهها و شبکههای اجتماعی در دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی و عدم شفافیت دولتی در این زمینه»، حتما آمار واقعی بیشتر از این تعداد است.
این گزارش تاکید کرده است که احکامی مانند «پرتاب از بلندی» و «گردنزنی» با استناد به احکام شرع در نظام قضایی جمهوری اسلامی تعریف شدهاند.
در شرع اسلام، مجازات رابطه جنسی با همجنس، «پرتاب از بلندی» است و حکم سنگسار عموما برای زنان متاهل و بهعنوان مجازات برقراری رابطه جنسی خارج از ازدواج صادر میشود.
«محمد یزدی» از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۸، در ایران رییس قوه قضاییه بود. این عضو مجلس خبرگان رهبری که روز چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹ درگذشت، برای مدت طولانی نیز عضو شورای نگهبان بود و بر روند انتخابات در کشور و تصویب قوانین نظارت داشت.
#اخبار_ایران #گردن_زدن #محمد_یزدی #اعدام #سنگسار #تهران
@Farsi_Iranwire
«بنیاد عبدالرحمن برومند» که به مستندسازی نقض حقوق بشر در ایران میپردازد، در گزارشی اعلام کرده است که در دوران ریاست «محمد یزدی» بر قوه قضاییه، دستکم ۴۲ نفر قطع عضو، ۷ نفر گردن زده شده، ۲۶ نفر سنگسار و یک نفر با «پرتاب از بلندی» اعدام شده است.
در گزارش این بنیاد همچنین آمده است که «با توجه به محدودیت فعالیت سازمانهای حقوق بشری و دسترسی به رسانهها و شبکههای اجتماعی در دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی و عدم شفافیت دولتی در این زمینه»، حتما آمار واقعی بیشتر از این تعداد است.
این گزارش تاکید کرده است که احکامی مانند «پرتاب از بلندی» و «گردنزنی» با استناد به احکام شرع در نظام قضایی جمهوری اسلامی تعریف شدهاند.
در شرع اسلام، مجازات رابطه جنسی با همجنس، «پرتاب از بلندی» است و حکم سنگسار عموما برای زنان متاهل و بهعنوان مجازات برقراری رابطه جنسی خارج از ازدواج صادر میشود.
«محمد یزدی» از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۸، در ایران رییس قوه قضاییه بود. این عضو مجلس خبرگان رهبری که روز چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹ درگذشت، برای مدت طولانی نیز عضو شورای نگهبان بود و بر روند انتخابات در کشور و تصویب قوانین نظارت داشت.
#اخبار_ایران #گردن_زدن #محمد_یزدی #اعدام #سنگسار #تهران
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
بنیاد عبدالرحمن برومند: در دوران محمد یزدی دستکم ۷ نفر گردن زده شدند