🍁 #روان_شناسی_مثبت گرا:
☘ #رشد در بحران
@FlourishingCenter
می گویند «آلبرتو جاکومتی»، مجسمه ساز سوئیسی پایش در یک تصادف می شکند. همانطور که در خیابان دراز کشیده بود تا آمبولانس برسد، می شنوند که می گوید: «بالاخره، بالاخره، برای من هم اتفاقی افتاد.»
کاملاً منظورش را می فهمم. من بیش از سی سال در استنفورد تدریس کرده ام و تمام مدت در یک خانه زندگی کرده ام، فرزندانم را تماشا کرده ام که به یک مدرسه رفته اند و هرگز مجبور نشده ام با سمت تاریک زندگی رویاروی شوم. هیچ مرگ نابهنگام و سختی را تجربه نکرده ام، پدر و مادرم در سالخوردگی مردند، پدرم هفتاد ساله و مادرم در دهه نود زندگی بود که از دنیا رفت. خواهرم که هفت سال از من بزرگتر است، سالم است. هیچ دوست صمیمی ای را از دست نداده ام و هر چهار فرزندم دوروبرم هستند و موفقند.
برای متفکری که چارچوب داوری اگزیستانسیال را دریافته است، این زندگی بی خطر و حفاظت شده، نقطه ضعف به حساب می آید. من حتی یکبار هم تجربه رشد دهنده ی جدایی زناشویی را از سر نگذرانده ام تا با تنهایی بالغانه رودر رو شوم. گاهی اوقات به بیمارانی که موقعیت خطیری را در زندگی تجربه می کنند، رشک می برم، کسانی که این شهامت را دارند که زندگی هایشان را از اساس متحول سازند، کسانی که دست به کار می شوند، کارشان را رها می کنند، حرفه شان را تغییر می دهند و همه چیز را از اول شروع می کنند.
☑️کتاب "مامان و معنی زندگی"
🔘اروین #یالوم
✅ @FlourishingCenter
☘ #رشد در بحران
@FlourishingCenter
می گویند «آلبرتو جاکومتی»، مجسمه ساز سوئیسی پایش در یک تصادف می شکند. همانطور که در خیابان دراز کشیده بود تا آمبولانس برسد، می شنوند که می گوید: «بالاخره، بالاخره، برای من هم اتفاقی افتاد.»
کاملاً منظورش را می فهمم. من بیش از سی سال در استنفورد تدریس کرده ام و تمام مدت در یک خانه زندگی کرده ام، فرزندانم را تماشا کرده ام که به یک مدرسه رفته اند و هرگز مجبور نشده ام با سمت تاریک زندگی رویاروی شوم. هیچ مرگ نابهنگام و سختی را تجربه نکرده ام، پدر و مادرم در سالخوردگی مردند، پدرم هفتاد ساله و مادرم در دهه نود زندگی بود که از دنیا رفت. خواهرم که هفت سال از من بزرگتر است، سالم است. هیچ دوست صمیمی ای را از دست نداده ام و هر چهار فرزندم دوروبرم هستند و موفقند.
برای متفکری که چارچوب داوری اگزیستانسیال را دریافته است، این زندگی بی خطر و حفاظت شده، نقطه ضعف به حساب می آید. من حتی یکبار هم تجربه رشد دهنده ی جدایی زناشویی را از سر نگذرانده ام تا با تنهایی بالغانه رودر رو شوم. گاهی اوقات به بیمارانی که موقعیت خطیری را در زندگی تجربه می کنند، رشک می برم، کسانی که این شهامت را دارند که زندگی هایشان را از اساس متحول سازند، کسانی که دست به کار می شوند، کارشان را رها می کنند، حرفه شان را تغییر می دهند و همه چیز را از اول شروع می کنند.
☑️کتاب "مامان و معنی زندگی"
🔘اروین #یالوم
✅ @FlourishingCenter
🍁 آیا #روان_درمانی جایی است که مراجعان میروند تا درباره نقاط #قوت شان صحبت کنند؟
@FlourishingCenter
✅آیا رواندرمانی جایی است که مراجعان میروند تا درباره نقاط قوتشان صحبت کنند؟ آیا رواندرمانی جایی است که درمانگران بهعنوان بخشی از ارزیابی اولیه و درمان جاری، معمولا درباره نقاط قوت مراجعان پرسوجو میکنند؟ انتظار اِما که به خاطر اندکی مشکل وزن به درمانگر مراجعه کرده بود، این نبود: «من وقتی بی حوصله، ناامید، عصبی و خشمگین هستم شروع به خوردن میکنم به خاطر مسائل روانی. این کار باعث رضایتم میشود.» با وجود این، در جلسه دوم که او دلیل خجالتآور و ناراحتکننده واقعی حضورش نزد درمانگر را آشکار کرد، دیگر این وضعیت برقرار نبود.
♦️به استثنای یک یا دو رویکرد درمانی، مانند درمان اریکسون یا درمان راهحل محور، یا درمان گاه و بیگاه برخی درمانگران، تعداد کمی از درمآنها یا درمانگران هستند که رویکردشان کشف، فعالسازی و توسعه نقاط قوت مراجع است. مهارت و قدرت بالینی فوقالعاده درمانگران و مدلهای درمانی معمولا در کشف مسئله و کشف نقاط ضعف است.
✳️با چنین وضعی، آنچه رواندرمانگران باید راجع به نقاط قوت و نحوه کشف آن نقاط قوت در جلسات درمانی بدانند چیست؟ و وقتی آن نقاط قوت را کشف کردند باید با آنها چه¬کار کنند؟ و، شاید مهمتر از همه، آیا هیچ مدرکی وجود دارد که نشان دهد، انجام این کار در وهله اول در قبال مراجعانی مانند اِما ارزشمند است؟
@FlourishingCenter
📌هنگام صحبت از نقاط قوت این تعریف را بهکار میبریم: «نقطه قوت یک ظرفیت از پیش موجود برای نوع خاصی از رفتار، تفکر یا احساس است که برای کاربر معتبر و انرژیبخش است، و امکان عملکرد بهتر، توسعه و اجرای مطلوب را فراهم می آورد.» (لینلی، 2008،). به زبان ساده، نقاط¬قوت خصوصیاتی طبیعی هستند که هر یک از ما دارد – از نظر ما، چنان طبیعی هستند که بهصورت تکاملی سازگاری مییابند. وقتی نقاط قوت خود را بهکار میبریم خودمان را در تماس با «خودحقیقی »مان احساس میکنیم، و کارهایی انجام مي دهیم که انجام شان از نظر خودمان درست است، و با انجام آنها نوعی انرژی پیدا می¬کنیم. در اثر هم زمانی این عوامل، آن طور که هنگام استفاده از نقاط قوت پیش میآید، عملکرد مطلوب میسر میشود.
💠باتوجه به اینکه تمرکز رواندرمانی غالبا روی خنثیسازی اختلال و فعالسازی عملکردهای مطلوب بیشتر است، اهمیت کمک به مراجعان در شناسایی نقاط قوت شان نمایانتر میشود.
☑️ کتاب روان درمانی مثبت نگر
🔘 جرج دبلیو برنز
🔃ترجمه: سید پیمان رحیمی نژاد و همکاران
📇 انتشارات روانشناسی و هنر
✅ @FlourishingCenter
@FlourishingCenter
✅آیا رواندرمانی جایی است که مراجعان میروند تا درباره نقاط قوتشان صحبت کنند؟ آیا رواندرمانی جایی است که درمانگران بهعنوان بخشی از ارزیابی اولیه و درمان جاری، معمولا درباره نقاط قوت مراجعان پرسوجو میکنند؟ انتظار اِما که به خاطر اندکی مشکل وزن به درمانگر مراجعه کرده بود، این نبود: «من وقتی بی حوصله، ناامید، عصبی و خشمگین هستم شروع به خوردن میکنم به خاطر مسائل روانی. این کار باعث رضایتم میشود.» با وجود این، در جلسه دوم که او دلیل خجالتآور و ناراحتکننده واقعی حضورش نزد درمانگر را آشکار کرد، دیگر این وضعیت برقرار نبود.
♦️به استثنای یک یا دو رویکرد درمانی، مانند درمان اریکسون یا درمان راهحل محور، یا درمان گاه و بیگاه برخی درمانگران، تعداد کمی از درمآنها یا درمانگران هستند که رویکردشان کشف، فعالسازی و توسعه نقاط قوت مراجع است. مهارت و قدرت بالینی فوقالعاده درمانگران و مدلهای درمانی معمولا در کشف مسئله و کشف نقاط ضعف است.
✳️با چنین وضعی، آنچه رواندرمانگران باید راجع به نقاط قوت و نحوه کشف آن نقاط قوت در جلسات درمانی بدانند چیست؟ و وقتی آن نقاط قوت را کشف کردند باید با آنها چه¬کار کنند؟ و، شاید مهمتر از همه، آیا هیچ مدرکی وجود دارد که نشان دهد، انجام این کار در وهله اول در قبال مراجعانی مانند اِما ارزشمند است؟
@FlourishingCenter
📌هنگام صحبت از نقاط قوت این تعریف را بهکار میبریم: «نقطه قوت یک ظرفیت از پیش موجود برای نوع خاصی از رفتار، تفکر یا احساس است که برای کاربر معتبر و انرژیبخش است، و امکان عملکرد بهتر، توسعه و اجرای مطلوب را فراهم می آورد.» (لینلی، 2008،). به زبان ساده، نقاط¬قوت خصوصیاتی طبیعی هستند که هر یک از ما دارد – از نظر ما، چنان طبیعی هستند که بهصورت تکاملی سازگاری مییابند. وقتی نقاط قوت خود را بهکار میبریم خودمان را در تماس با «خودحقیقی »مان احساس میکنیم، و کارهایی انجام مي دهیم که انجام شان از نظر خودمان درست است، و با انجام آنها نوعی انرژی پیدا می¬کنیم. در اثر هم زمانی این عوامل، آن طور که هنگام استفاده از نقاط قوت پیش میآید، عملکرد مطلوب میسر میشود.
💠باتوجه به اینکه تمرکز رواندرمانی غالبا روی خنثیسازی اختلال و فعالسازی عملکردهای مطلوب بیشتر است، اهمیت کمک به مراجعان در شناسایی نقاط قوت شان نمایانتر میشود.
☑️ کتاب روان درمانی مثبت نگر
🔘 جرج دبلیو برنز
🔃ترجمه: سید پیمان رحیمی نژاد و همکاران
📇 انتشارات روانشناسی و هنر
✅ @FlourishingCenter
💢 نیمه گمشده روان شناسی‼️
-بخش اول
💠 #روان شناسی_مثبت علم شادمانی و توانمندى هاى انسان .
@FlourishingCenter
✅ روان شناسی مثبت ، رشته ی تازه ای در روان شناسی است (اسیندر و لوپز، 2002؛ سلیگمن و چیک سنت میهالی، 2000) عمدتاً به تقویت کردن توانایی ها و شایستگی های فرد توجه دارد. اینکه افراد برای جلوگیری از بیماری روانی باید از توانایی هایی چون: امید، خوش بینی، مهارت، پشتکار، انگیزش درونی و قابلیت روانی برخوردار باشند. مسئله این نیست که «چگونه می توانیم ضعف های افراد را اصلاح کنیم؟» بلکه این است که «چگونه می توانیم توانایی های افراد را پرورش دهیم و تقویت کنیم؟» روان شناسی مثبت در پی آن است که افراد را نیرومندتر و پربارتر نموده و استعداد همه افراد را شکوفا سازد (ریو ،1391).
☘پدیده های روان شناختی مانند: شادی، مثبت اندیشی، امید، خرد که ناشی از تجارب مثبت ذهن است در مرکز توجه و مطالعات روان شناسی مثبت است (کار، 2004).
✳️ روان شناسی مثبت، قابلیت ها و فضیلت هایی را در انسان معرفی کرده است که برای رسیدن به شادی واقعی در زندگی خوب و معنادار ضروری هستند. نمونه ای از این قابلیت ها، خوش بینی، امید و مثبت اندیشی است، یعنی انتظار وقوع رویدادهای خوب، احساس اینکه آنها در صورت تلاش جدی ما حاصل خواهند شد و برنامه ریزی آینده، موجب شادی پایدار در اینجا و اکنون شده و یک زندگی هدفمند را سبب می شود (سلیگمن، 2002).
🔹روان شناسی مثبت سه اصل مرکزی دارد :
👈 هیجان های مثبت؛
که درک آن مستلزم مطالعه رضایتمندی در گذشته، لذت، شادی وخوشی در حال، خوش بینی ، امید و ایمان به آینده است.
👈ویژگی های شخصی مثبت ؛
که درک آن شامل مطالعه در فضیلت ها و قابلیت هایی چون؛ ظرفیت عشق ، همکاری، مهربانی، انعطاف پذیری، خلاقیت ، خود کنترلی و خود آگاهی است.
👈 سازمان های مثبت؛ که درک آن مستلزم مطالعه قابلیت هایی است که باعث ساختن جامعه ای بهتر می شود، مانند: عدالت ، مسئولیت پذیری ، مهرورزی ، اخلاقِ کاری ،رهبری ، هدف و بردباری (مرکز روان شناسی مثبت، پنسیلوانیا2007).
☑️ کمیته روان شناسی مثبت انجمن روان شناسی تربیتی ایران
✅ @FlourishingCenter
-بخش اول
💠 #روان شناسی_مثبت علم شادمانی و توانمندى هاى انسان .
@FlourishingCenter
✅ روان شناسی مثبت ، رشته ی تازه ای در روان شناسی است (اسیندر و لوپز، 2002؛ سلیگمن و چیک سنت میهالی، 2000) عمدتاً به تقویت کردن توانایی ها و شایستگی های فرد توجه دارد. اینکه افراد برای جلوگیری از بیماری روانی باید از توانایی هایی چون: امید، خوش بینی، مهارت، پشتکار، انگیزش درونی و قابلیت روانی برخوردار باشند. مسئله این نیست که «چگونه می توانیم ضعف های افراد را اصلاح کنیم؟» بلکه این است که «چگونه می توانیم توانایی های افراد را پرورش دهیم و تقویت کنیم؟» روان شناسی مثبت در پی آن است که افراد را نیرومندتر و پربارتر نموده و استعداد همه افراد را شکوفا سازد (ریو ،1391).
☘پدیده های روان شناختی مانند: شادی، مثبت اندیشی، امید، خرد که ناشی از تجارب مثبت ذهن است در مرکز توجه و مطالعات روان شناسی مثبت است (کار، 2004).
✳️ روان شناسی مثبت، قابلیت ها و فضیلت هایی را در انسان معرفی کرده است که برای رسیدن به شادی واقعی در زندگی خوب و معنادار ضروری هستند. نمونه ای از این قابلیت ها، خوش بینی، امید و مثبت اندیشی است، یعنی انتظار وقوع رویدادهای خوب، احساس اینکه آنها در صورت تلاش جدی ما حاصل خواهند شد و برنامه ریزی آینده، موجب شادی پایدار در اینجا و اکنون شده و یک زندگی هدفمند را سبب می شود (سلیگمن، 2002).
🔹روان شناسی مثبت سه اصل مرکزی دارد :
👈 هیجان های مثبت؛
که درک آن مستلزم مطالعه رضایتمندی در گذشته، لذت، شادی وخوشی در حال، خوش بینی ، امید و ایمان به آینده است.
👈ویژگی های شخصی مثبت ؛
که درک آن شامل مطالعه در فضیلت ها و قابلیت هایی چون؛ ظرفیت عشق ، همکاری، مهربانی، انعطاف پذیری، خلاقیت ، خود کنترلی و خود آگاهی است.
👈 سازمان های مثبت؛ که درک آن مستلزم مطالعه قابلیت هایی است که باعث ساختن جامعه ای بهتر می شود، مانند: عدالت ، مسئولیت پذیری ، مهرورزی ، اخلاقِ کاری ،رهبری ، هدف و بردباری (مرکز روان شناسی مثبت، پنسیلوانیا2007).
☑️ کمیته روان شناسی مثبت انجمن روان شناسی تربیتی ایران
✅ @FlourishingCenter
🍁 #ساده_اما_زیبا
👇ما سهم خودمون رو انجام میدیم
👆خداهم سهم خودش رو انجام میده
✴️سهم ما: #شاد بودن و #شکرگزار بودن و #برنامه داشتنه
✅سهم خداوند:
فرستادن افراد و ایجاد شرایطیست که به بهبود #کیفیت زندگی و روح و #روان ما کمک کنه.
✅ @FlourishingCenter
👇ما سهم خودمون رو انجام میدیم
👆خداهم سهم خودش رو انجام میده
✴️سهم ما: #شاد بودن و #شکرگزار بودن و #برنامه داشتنه
✅سهم خداوند:
فرستادن افراد و ایجاد شرایطیست که به بهبود #کیفیت زندگی و روح و #روان ما کمک کنه.
✅ @FlourishingCenter
🍁 عشق در آثار مولانا
🔰 مولانا سه ویژگی مهم به عشق نسبت میدهد:
🔸 اولین ویژگی این است که مولانا ابیات بسیار زیادی دارد که در آنها همه موجودات جهان عاشق هستند: گرگ و خرس و شیر داند عشق چیست/ کم ز سگ باشد که از عشق او عمی است (مثنوی، ۵/ ۲۰۰۸).
در آثار مولوی همه اجزای عالم عاشقاند و هر جزء جهان مست لقا است: اگر این آسمان عاشق نبودی/ نبودی سینه او را صفایی/ وگر خورشید هم عاشق نبودی/ نبودی در جمال او ضیایی/ زمین و کوه اگر نه عاشق اندی/ نرُستی از دل هر دو گیایی (دیوان شمس، ص ۱۱۲۷).
در این ابیات میبینیم که آسمان، خورشید، زمین و کوه همه عاشقاند. این خصوصیت عشق در هیچیک از رویکردهای گوناگون به عشق وجود ندارد.
🔸 ویژگی دوم عشق در نظر مولوی این است که او در بسیاری از موارد خدا را هم عاشق میداند. از سخنان مولوی چنین برمیآید که عشق خدا به ما عشقی است از مقوله اینکه شبیه هم هستیم؛ ما شبیه خدا هستیم و او شبیه ماست.
🔸 ویژگی سومیکه در آثار مولانا برای عشق وجود دارد این است که اگر عشق در کسی پدید بیاید، همه بدیها در او زائل میشود. اکنون میبینیم که عشق در نظر مولانا میتواند همه بدیها را در ما از بین ببرد. ادّعای مولانا این است که عشق، نخوت و ناموس آدمی را درمان میکند: ای دوای نخوت و ناموس ما/ ای تو افلاطون و جالینوس ما ( مثنوی، ۱/ ۲۴).
▪ به نظر مولانا همه موجودات جهان میتوانند عاشق شوند. اینجاست که ما نمیفهمیم آن عشقی که بنا بود ما را از انسان غیر اخلاقی به انسان اخلاقی تبدیل کند، کدام عشق است. ولی ما دائماً از این موضوع سخن میگوییم که مولانا سرحلقه عشاق است و از آغاز تا پایان اشعارش درباره عشق صحبت میکند. واقعاً حقیقتِ عشقی که مولوی از آن سخن میگوید، چیست؟
👤 #مصطفی_ملکیان
📄 بخشی از مقاله #روان_شناسی_اخلاق_در_دیدگاه_مولانا
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۹۹و۱۰۰
🎭 #روان_شناسی_هنر
✅ @FlourishingCenter
🔰 مولانا سه ویژگی مهم به عشق نسبت میدهد:
🔸 اولین ویژگی این است که مولانا ابیات بسیار زیادی دارد که در آنها همه موجودات جهان عاشق هستند: گرگ و خرس و شیر داند عشق چیست/ کم ز سگ باشد که از عشق او عمی است (مثنوی، ۵/ ۲۰۰۸).
در آثار مولوی همه اجزای عالم عاشقاند و هر جزء جهان مست لقا است: اگر این آسمان عاشق نبودی/ نبودی سینه او را صفایی/ وگر خورشید هم عاشق نبودی/ نبودی در جمال او ضیایی/ زمین و کوه اگر نه عاشق اندی/ نرُستی از دل هر دو گیایی (دیوان شمس، ص ۱۱۲۷).
در این ابیات میبینیم که آسمان، خورشید، زمین و کوه همه عاشقاند. این خصوصیت عشق در هیچیک از رویکردهای گوناگون به عشق وجود ندارد.
🔸 ویژگی دوم عشق در نظر مولوی این است که او در بسیاری از موارد خدا را هم عاشق میداند. از سخنان مولوی چنین برمیآید که عشق خدا به ما عشقی است از مقوله اینکه شبیه هم هستیم؛ ما شبیه خدا هستیم و او شبیه ماست.
🔸 ویژگی سومیکه در آثار مولانا برای عشق وجود دارد این است که اگر عشق در کسی پدید بیاید، همه بدیها در او زائل میشود. اکنون میبینیم که عشق در نظر مولانا میتواند همه بدیها را در ما از بین ببرد. ادّعای مولانا این است که عشق، نخوت و ناموس آدمی را درمان میکند: ای دوای نخوت و ناموس ما/ ای تو افلاطون و جالینوس ما ( مثنوی، ۱/ ۲۴).
▪ به نظر مولانا همه موجودات جهان میتوانند عاشق شوند. اینجاست که ما نمیفهمیم آن عشقی که بنا بود ما را از انسان غیر اخلاقی به انسان اخلاقی تبدیل کند، کدام عشق است. ولی ما دائماً از این موضوع سخن میگوییم که مولانا سرحلقه عشاق است و از آغاز تا پایان اشعارش درباره عشق صحبت میکند. واقعاً حقیقتِ عشقی که مولوی از آن سخن میگوید، چیست؟
👤 #مصطفی_ملکیان
📄 بخشی از مقاله #روان_شناسی_اخلاق_در_دیدگاه_مولانا
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۹۹و۱۰۰
🎭 #روان_شناسی_هنر
✅ @FlourishingCenter
Forwarded from عکس نگار
✅روانشناسی مثبت گرا : #تاریخچه شکل گیری و #تعریف #روانشناسی_مثبت گرا
@FlourishingCenter
🍁مطالعه علمی رفتار و فرآیندهای ذهنی، تعریف دانش روانشناسی است. آغاز روان شناسی به شکل علمی و آکادمیک به سال 1879 باز می گردد. در ابتدای شکل گیری روانشناسی علمی سه هدف یا رسالت برای آن در نظر گرفته شده بود: 1- درمان بیماری های روانی و رفع مشکلات روان شناختی 2- ساختن و بنا نهادن زندگی بارآور و رضایت بخش برای همگان 3- شناخت و پررورش استعدادهای برتر افراد و رهگشایی آدمی به سوی کمال. اما وقوع دو جنگ ویرانگر جهانی و انبوه مشکلات روان شناختی پس از این دو جنگ از یک سو و تاسیس موسسه ملی سلامت روان در امریکا و کانالیزه کردن اعتبارات و بودجه های هنگفت تحقیقاتی به سوی پژوهش در باره بیماری های روانی از سوی دیگر باعث شد تا روانشناسان تا اواخر قرن بیستم فقط به بیماری های روانی و مشکلات روانشناختی بپردازند و تعمّدا دو رسالت دیگر روانشناسی کنار گذاشته شد. در واقع روانشناسان فقط به نیمه ای از تخصص و صلاحیت های خود پرداخته است و آن هم نیمه تاریک تر و نازل تر آن.
✍مزلو و راجرز از جمله روان شناسانی هستند که در اواسط قرن بیستم به توجه صرف روان شناسان به وجه منفی آدمی اعتراض کرده اند. مزلو معتقد است که علم روان شناسی بیشتر در نگاه منفی به آدمی موفق بوده تا نگاه مثبت به او. این علم در مورد کمبودهای انسان، بیماری های او، نقاط ضعفش مطالب زیادی بر ما عیان کرده ولی از استعدادهای بالقوه آدمی، فضیلت هایش ، اهداف قابل حصولش یا توان های روان شناختی بالایش چیزی نگفته است.
@FlourishingCenter
✍در سال 1998 ، مارتین سلیگمن ـ که در حال حاضر رئیس انجمن روان شناسی امریکا است ـ در یک سخنرانی در جمع روان شناسان دو هدف و رسالت فراموش شده روان شناسی را به آنها یادآور شد و اعلام کرد که برای پیگیری و پژوهش بر روی این دو رسالت مهم شاخه جدیدی در روان شناسی به نام روان شناسی مثبت گرا (positive psycology) ایجاد خواهد کرد. هدف روان شناسی مثبت گرا شروع تغییر در روان شناسی است ؛ تغییر توجه از اشتغال خاطر صرف به بدترین امور در زندگی به ساختن و بر پا کردن جنبه های مثبت.
✅#داک ورث ، #استین و #سلیگمن روان شناسی مثبت گرا را چنین تعریف کرده اند:
✍ #روان شناسی_مثبت_گرا مطالعه علمی تجارب آدمی و #صفات #مثبت افراد و نهادهایی است که تسهیل کننده #تغییر در افراد هستند.
✍در تعریفی دیگر روان شناسی مثبت گرا مطالعه شرایط و فرایندهایی عنوان شده که در #شکوفایی یا عملکرد #بهینه افراد، گروه ها و نهادها نقش دارند.
💥برای درک بهتر زندگی خردمندانه و شکوفایی با ما همراه باشید.
@FlourishingCenter
@FlourishingCenter
🍁مطالعه علمی رفتار و فرآیندهای ذهنی، تعریف دانش روانشناسی است. آغاز روان شناسی به شکل علمی و آکادمیک به سال 1879 باز می گردد. در ابتدای شکل گیری روانشناسی علمی سه هدف یا رسالت برای آن در نظر گرفته شده بود: 1- درمان بیماری های روانی و رفع مشکلات روان شناختی 2- ساختن و بنا نهادن زندگی بارآور و رضایت بخش برای همگان 3- شناخت و پررورش استعدادهای برتر افراد و رهگشایی آدمی به سوی کمال. اما وقوع دو جنگ ویرانگر جهانی و انبوه مشکلات روان شناختی پس از این دو جنگ از یک سو و تاسیس موسسه ملی سلامت روان در امریکا و کانالیزه کردن اعتبارات و بودجه های هنگفت تحقیقاتی به سوی پژوهش در باره بیماری های روانی از سوی دیگر باعث شد تا روانشناسان تا اواخر قرن بیستم فقط به بیماری های روانی و مشکلات روانشناختی بپردازند و تعمّدا دو رسالت دیگر روانشناسی کنار گذاشته شد. در واقع روانشناسان فقط به نیمه ای از تخصص و صلاحیت های خود پرداخته است و آن هم نیمه تاریک تر و نازل تر آن.
✍مزلو و راجرز از جمله روان شناسانی هستند که در اواسط قرن بیستم به توجه صرف روان شناسان به وجه منفی آدمی اعتراض کرده اند. مزلو معتقد است که علم روان شناسی بیشتر در نگاه منفی به آدمی موفق بوده تا نگاه مثبت به او. این علم در مورد کمبودهای انسان، بیماری های او، نقاط ضعفش مطالب زیادی بر ما عیان کرده ولی از استعدادهای بالقوه آدمی، فضیلت هایش ، اهداف قابل حصولش یا توان های روان شناختی بالایش چیزی نگفته است.
@FlourishingCenter
✍در سال 1998 ، مارتین سلیگمن ـ که در حال حاضر رئیس انجمن روان شناسی امریکا است ـ در یک سخنرانی در جمع روان شناسان دو هدف و رسالت فراموش شده روان شناسی را به آنها یادآور شد و اعلام کرد که برای پیگیری و پژوهش بر روی این دو رسالت مهم شاخه جدیدی در روان شناسی به نام روان شناسی مثبت گرا (positive psycology) ایجاد خواهد کرد. هدف روان شناسی مثبت گرا شروع تغییر در روان شناسی است ؛ تغییر توجه از اشتغال خاطر صرف به بدترین امور در زندگی به ساختن و بر پا کردن جنبه های مثبت.
✅#داک ورث ، #استین و #سلیگمن روان شناسی مثبت گرا را چنین تعریف کرده اند:
✍ #روان شناسی_مثبت_گرا مطالعه علمی تجارب آدمی و #صفات #مثبت افراد و نهادهایی است که تسهیل کننده #تغییر در افراد هستند.
✍در تعریفی دیگر روان شناسی مثبت گرا مطالعه شرایط و فرایندهایی عنوان شده که در #شکوفایی یا عملکرد #بهینه افراد، گروه ها و نهادها نقش دارند.
💥برای درک بهتر زندگی خردمندانه و شکوفایی با ما همراه باشید.
@FlourishingCenter
🍁انتقادهای وارد شده به روانشناسی مثبتگرا و پاسخهای آن
🔺 آرمانی ساختن شادکامی
اولین انتقادی که از زمان معرفی روانشناسی مثبتگرا عنوان شده، این است که شادکامی نباید بهعنوان یک آرمان مطرح شود. این گفته درست است. بسیاری از افرادی که موجب بهوجودآمدن تغییرات بزرگی در جهان شدهاند، شادمان نبودهاند. اما همه آنها زندگی معناداری داشتهاند.
✅ در پاسخ به این انتقاد باید گفت که روانشناسی مثبتگرا فقط علم شادیشناسی یا تفکر مثبت نیست. ممکن است این سوءتعبیر به دلیل عنوان کتابهای مربوط به روانشناسی مثبتگرا باشد که در بیشتر آنها کلمه شادکامی بهکار رفته است. شادکامی فقط یکی از موضوعات مطرح شده در روانشناسی مثبتگرا است، این شاخه نسبتاً جدید از روانشناسی به موضوعات علمیتری مانند: پشتکار، آیندهنگری، عشق به یادگیری، کنجکاوی، ژرفاندیشی و... نیز میپردازد. اینکه ما در زندگی فقط بهدنبال شادی باشیم، رویکردی غیرمنطقی است.
🔺 روانشناسی مثبتگرا: علمی مختص افراد ثروتمند و مرفه
چرا بعضی از روانشناسان و منتقدان بر این باورند که روانشناسی مثبتگرا فقط برای طبقه مرفه جامعه سودمند است؟ زیرا آنها اعتقاد دارند که هیجانات ما تا حد زیادی به شرایط اجتماعیاقتصادی ما بستگی دارند. بر اساس نظریه هرم سلسله نیازهای مزلو این مطلب تاحدی صحیح است که تا زمانی نیازهای سطح پایین ما مانند نیاز به غذا و مسکن یا امنیت بهطورنسبی تأمین نشده باشد، نمیتوانیم به سطوح بالاتر نیازها (برای مثال نیازهای احترام و عزتنفس) دست پیدا کنیم.
✅ اما نتایج پژوهشهای متعدد نشان داده است که شرایط بیرونی کمتر از بیست درصد بر میزان رضایت از زندگی ما تأثیر میگذارد. هندوستان سند دیگری علیه این انتقاد بهشمار میرود. بهرغم این واقعیت که این کشور، ثروتمند محسوب نمیشود، اما هندیها در زمره شادترین مردم جهان هستند. دلیل دیگری که میتواند منجر به این طرز تفکر شده باشد این است که پایگاه علمی روانشناسی مثبتگرا بهترین دانشگاههای جهان در کشورهای پیشرفته بوده است.
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #انتقادهای_وارد_شده_به_روانشناسی_مثبتگرا_و_پاسخهای_آن
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۱و۱۰۲
🌱 #روان_شناسی_مثبت
✅ @FlourishingCenter
🔺 آرمانی ساختن شادکامی
اولین انتقادی که از زمان معرفی روانشناسی مثبتگرا عنوان شده، این است که شادکامی نباید بهعنوان یک آرمان مطرح شود. این گفته درست است. بسیاری از افرادی که موجب بهوجودآمدن تغییرات بزرگی در جهان شدهاند، شادمان نبودهاند. اما همه آنها زندگی معناداری داشتهاند.
✅ در پاسخ به این انتقاد باید گفت که روانشناسی مثبتگرا فقط علم شادیشناسی یا تفکر مثبت نیست. ممکن است این سوءتعبیر به دلیل عنوان کتابهای مربوط به روانشناسی مثبتگرا باشد که در بیشتر آنها کلمه شادکامی بهکار رفته است. شادکامی فقط یکی از موضوعات مطرح شده در روانشناسی مثبتگرا است، این شاخه نسبتاً جدید از روانشناسی به موضوعات علمیتری مانند: پشتکار، آیندهنگری، عشق به یادگیری، کنجکاوی، ژرفاندیشی و... نیز میپردازد. اینکه ما در زندگی فقط بهدنبال شادی باشیم، رویکردی غیرمنطقی است.
🔺 روانشناسی مثبتگرا: علمی مختص افراد ثروتمند و مرفه
چرا بعضی از روانشناسان و منتقدان بر این باورند که روانشناسی مثبتگرا فقط برای طبقه مرفه جامعه سودمند است؟ زیرا آنها اعتقاد دارند که هیجانات ما تا حد زیادی به شرایط اجتماعیاقتصادی ما بستگی دارند. بر اساس نظریه هرم سلسله نیازهای مزلو این مطلب تاحدی صحیح است که تا زمانی نیازهای سطح پایین ما مانند نیاز به غذا و مسکن یا امنیت بهطورنسبی تأمین نشده باشد، نمیتوانیم به سطوح بالاتر نیازها (برای مثال نیازهای احترام و عزتنفس) دست پیدا کنیم.
✅ اما نتایج پژوهشهای متعدد نشان داده است که شرایط بیرونی کمتر از بیست درصد بر میزان رضایت از زندگی ما تأثیر میگذارد. هندوستان سند دیگری علیه این انتقاد بهشمار میرود. بهرغم این واقعیت که این کشور، ثروتمند محسوب نمیشود، اما هندیها در زمره شادترین مردم جهان هستند. دلیل دیگری که میتواند منجر به این طرز تفکر شده باشد این است که پایگاه علمی روانشناسی مثبتگرا بهترین دانشگاههای جهان در کشورهای پیشرفته بوده است.
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #انتقادهای_وارد_شده_به_روانشناسی_مثبتگرا_و_پاسخهای_آن
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۱و۱۰۲
🌱 #روان_شناسی_مثبت
✅ @FlourishingCenter
🍁انتقادهای وارد شده به روانشناسی مثبتگرا و پاسخهای آن
قسمت دوم
🔺 روانشناسی مثبتگرا: نادیده گرفتن ابعاد منفی
شاید دلیل اینکه افراد عادی جامعه و حتی بعضی از متخصصان سلامت روان تصور میکنند که روانشناسی مثبتگرا فقط بر جنبههای مثبت وجودی انسان تأکید دارد و جنبههای منفی آن مانند: رنجها، چالشها و مصیبتها را مورد اغماض قرار میدهد، استفاده از واژه «مثبت» در عنوان این شاخه از روانشناسی است.
✅ روانشناسی مثبتگرا مطالعه علمی عواملی است که زندگی کردن را ارزشمند میسازند. این شاخه از علم روانشناسی با بررسی نقاط قوت و ضعف افراد، بهبودبخشیدن زندگی و ترمیم نقصها و کمبودها و پربارترساختن زندگی افراد معمولی در کنار کمک به درمان اختلالات روانی، سر و کار دارد. بهعلاوه، روانشناسان مثبتگرا میدانند همه ما برای ادامه زندگی به تجربه هیجانات منفی نیاز داریم. بنابراین، روانشناسی مثبتگرا نمیخواهد وجوه منفی شخصیت افراد را حذف کند، بلکه میخواهد به افراد آموزش دهد چگونه با این کاستیها مواجه شوند.
🔺 مارتین سلیگمن: فرد بدبینی که خوشبین شده است
شهرت سلیگمن تا حد زیادی بهخاطر نظریه درماندگی آموخته شده (وضعیتی که در آن، فرد بر اساس تجارب پیشین، باور دارد که کنترلی بر محیط خود ندارد و برای تغییردادن شرایط هیچکاری از او ساخته نیست) او است. نتایج پژوهشهای مرتبط با این نظریه بهحدی تأثیرگذار بود که سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سی. آی. ای) از وی درخواست کرد که بر اساس آن برنامهای بهمنظور بازپرسی از تروریستها تهیه کند.
✅ اما تقبیح سازنده یا مخترع به علت استفاده نادرست از ابزار یا وسیلهای که او اختراع یا طراحی کرده، عمل صحیحی نیست. بهعلاوه، بعضی از روانشناسان عقیده دارند سلیگمن به علت فرار از دوران کودکی تیره و تارش بر بخش روشن روانشناسی تأکید کرده است. در واقع، سلیگمن این موضوع را که قبلاً فرد بدبینی بوده، تأیید کرده است. اما آیا بدبینی سلیگمن دلیلی برای بهچالشکشیدن نظریات و یافتههای جدید او بهشمار میآید؟
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #انتقادهای_وارد_شده_به_روانشناسی_مثبتگرا_و_پاسخهای_آن
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۱و۱۰۲
🌱 #روان_شناسی_مثبت
✅ @FlourishingCenter
🍁انتقادهای وارد شده به روانشناسی مثبتگرا و پاسخهای آن
قسمت دوم
🔺 روانشناسی مثبتگرا: نادیده گرفتن ابعاد منفی
شاید دلیل اینکه افراد عادی جامعه و حتی بعضی از متخصصان سلامت روان تصور میکنند که روانشناسی مثبتگرا فقط بر جنبههای مثبت وجودی انسان تأکید دارد و جنبههای منفی آن مانند: رنجها، چالشها و مصیبتها را مورد اغماض قرار میدهد، استفاده از واژه «مثبت» در عنوان این شاخه از روانشناسی است.
✅ روانشناسی مثبتگرا مطالعه علمی عواملی است که زندگی کردن را ارزشمند میسازند. این شاخه از علم روانشناسی با بررسی نقاط قوت و ضعف افراد، بهبودبخشیدن زندگی و ترمیم نقصها و کمبودها و پربارترساختن زندگی افراد معمولی در کنار کمک به درمان اختلالات روانی، سر و کار دارد. بهعلاوه، روانشناسان مثبتگرا میدانند همه ما برای ادامه زندگی به تجربه هیجانات منفی نیاز داریم. بنابراین، روانشناسی مثبتگرا نمیخواهد وجوه منفی شخصیت افراد را حذف کند، بلکه میخواهد به افراد آموزش دهد چگونه با این کاستیها مواجه شوند.
🔺 مارتین سلیگمن: فرد بدبینی که خوشبین شده است
شهرت سلیگمن تا حد زیادی بهخاطر نظریه درماندگی آموخته شده (وضعیتی که در آن، فرد بر اساس تجارب پیشین، باور دارد که کنترلی بر محیط خود ندارد و برای تغییردادن شرایط هیچکاری از او ساخته نیست) او است. نتایج پژوهشهای مرتبط با این نظریه بهحدی تأثیرگذار بود که سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سی. آی. ای) از وی درخواست کرد که بر اساس آن برنامهای بهمنظور بازپرسی از تروریستها تهیه کند.
✅ اما تقبیح سازنده یا مخترع به علت استفاده نادرست از ابزار یا وسیلهای که او اختراع یا طراحی کرده، عمل صحیحی نیست. بهعلاوه، بعضی از روانشناسان عقیده دارند سلیگمن به علت فرار از دوران کودکی تیره و تارش بر بخش روشن روانشناسی تأکید کرده است. در واقع، سلیگمن این موضوع را که قبلاً فرد بدبینی بوده، تأیید کرده است. اما آیا بدبینی سلیگمن دلیلی برای بهچالشکشیدن نظریات و یافتههای جدید او بهشمار میآید؟
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #انتقادهای_وارد_شده_به_روانشناسی_مثبتگرا_و_پاسخهای_آن
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۱و۱۰۲
🌱 #روان_شناسی_مثبت
✅ @FlourishingCenter
🍁 مؤلفههای مهم و تعریفکننده روانشناسی مثبت
🔸 اولین مؤلفه پنهان روانشناسی مثبت این است که این رویکرد را برای روانشناسان مطرح میکند که همه زندگی درباره کنترل آسیبها نیست و نباید همیشه به نیمه خالی لیوان نگاه کرد. زندگی درباره نگاه کردن به نیمه حقیقتاً پُر لیوان نیز هست. بعضی وقتها بیش از نیمی از لیوان پُر است و گاهی کمتر از نیمی از آن پُر شده است، اما زیبایی بررسی زندگی در نگاه کردن به این جزئیات و تغییرات است. روانشناسی مثبت به جنبههای مثبت نگاه میکند، حتی وقتیکه در سختترین شرایط باشیم.
🔸 دومین مؤلفه این است که ما بهعنوان انسان، تنها نتیجه تفکر فاجعهای، چرخههای معیوب عصبی، آسیبهای ژنتیکی، کودکیهای نامناسب یا قربانی شرایط سخت نیستیم. خوبی ذاتی در ما هست، ظرفیت ذاتی رشد و نیکی در ما هست، نه فقط اینکه ذات ما خواستار شادی باشد.
🔸 روانشناسی مثبت تلاش میکند تا فرق قائل شود بین یک چهره خندان شاد و اینکه فرد انسان خوبِ شکرگذار و انعطافپذیر باشد، که هم برای منافع خود تلاش میکند و هم در راستای منافع دیگران. فردی که مهربان است و خوبیای بهوجود میآورد که بهسمت گشودن درهای آینده گرایش دارد.
👤 #طیب_رشید 👤 مترجم: #عادل_معصومی
💬 بخشی از #گفت_و_گو_با_دکتر_طیب_رشید_روان_درمانگر_برجسته_مثبت
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۱و۱۰۲
🌱 #روان_شناسی_مثبت
@sepidehdanaei
✅ @FlourishingCenter
🔸 اولین مؤلفه پنهان روانشناسی مثبت این است که این رویکرد را برای روانشناسان مطرح میکند که همه زندگی درباره کنترل آسیبها نیست و نباید همیشه به نیمه خالی لیوان نگاه کرد. زندگی درباره نگاه کردن به نیمه حقیقتاً پُر لیوان نیز هست. بعضی وقتها بیش از نیمی از لیوان پُر است و گاهی کمتر از نیمی از آن پُر شده است، اما زیبایی بررسی زندگی در نگاه کردن به این جزئیات و تغییرات است. روانشناسی مثبت به جنبههای مثبت نگاه میکند، حتی وقتیکه در سختترین شرایط باشیم.
🔸 دومین مؤلفه این است که ما بهعنوان انسان، تنها نتیجه تفکر فاجعهای، چرخههای معیوب عصبی، آسیبهای ژنتیکی، کودکیهای نامناسب یا قربانی شرایط سخت نیستیم. خوبی ذاتی در ما هست، ظرفیت ذاتی رشد و نیکی در ما هست، نه فقط اینکه ذات ما خواستار شادی باشد.
🔸 روانشناسی مثبت تلاش میکند تا فرق قائل شود بین یک چهره خندان شاد و اینکه فرد انسان خوبِ شکرگذار و انعطافپذیر باشد، که هم برای منافع خود تلاش میکند و هم در راستای منافع دیگران. فردی که مهربان است و خوبیای بهوجود میآورد که بهسمت گشودن درهای آینده گرایش دارد.
👤 #طیب_رشید 👤 مترجم: #عادل_معصومی
💬 بخشی از #گفت_و_گو_با_دکتر_طیب_رشید_روان_درمانگر_برجسته_مثبت
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۱و۱۰۲
🌱 #روان_شناسی_مثبت
@sepidehdanaei
✅ @FlourishingCenter
🍁 استفاده متعادل و هدفمند از توانمندیها
🔸 ممکن است گاهی اوقات مردم بیش از حد مهربان باشند و این مهربانی میتواند هر نتیجهای داشته باشد. ممکن است این علامتی برای وجود نشانههایی باشد. برخی اوقات مردم بیش از حد، بر بعضی چیزها متمرکز هستند، مثلاً ممکن است کنجکاو باشند، اما این کنجکاوی تنها در یک زمینه به چشم میخورد و در زمینههای دیگر وجود ندارد. زندگی نیازمند استفاده متعادل و هدفمند از توانمندیها است. تولد، تحول و آینده رواندرمانی مثبتگرا در این است که حد متعادل توانمندیها، با دقت فهمیده شوند.
🔸 در این زمینه، احتمال ایجاد آسیب نیز وجود دارد. مثلاً مداخله مبتنی بر شکرگذاری ممکن است اثرات معکوسی بر افراد افسرده داشته باشد. پس شما باید مراقب باشید و بفهمید که چگونه این توانمندیها میتوانند مضر باشند. برای مثال، فقدان مهربانی میتواند منجر به سنگدلی شود، اما مهربانی بیش از حد ممکن است باعث شود تا فرد مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. اگر شما هوش اجتماعی بیش از اندازهای داشته باشید، زمان زیادی را بیرون از خود سپری میکنید و وقت برای فکر کردن ندارید، و اگر هوش اجتماعی نداشته باشید، احساس تنهایی میکنید.
👤 #طیب_رشید 👤 مترجم: #عادل_معصومی
💬 بخشی از #گفت_و_گو_با_دکتر_طیب_رشید_روان_درمانگر_برجسته_مثبت_گرا
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۱و۱۰۲
🌱 #روان_شناسی_مثبت
@sepidehdanaei
✅ @FlourishingCenter
🔸 ممکن است گاهی اوقات مردم بیش از حد مهربان باشند و این مهربانی میتواند هر نتیجهای داشته باشد. ممکن است این علامتی برای وجود نشانههایی باشد. برخی اوقات مردم بیش از حد، بر بعضی چیزها متمرکز هستند، مثلاً ممکن است کنجکاو باشند، اما این کنجکاوی تنها در یک زمینه به چشم میخورد و در زمینههای دیگر وجود ندارد. زندگی نیازمند استفاده متعادل و هدفمند از توانمندیها است. تولد، تحول و آینده رواندرمانی مثبتگرا در این است که حد متعادل توانمندیها، با دقت فهمیده شوند.
🔸 در این زمینه، احتمال ایجاد آسیب نیز وجود دارد. مثلاً مداخله مبتنی بر شکرگذاری ممکن است اثرات معکوسی بر افراد افسرده داشته باشد. پس شما باید مراقب باشید و بفهمید که چگونه این توانمندیها میتوانند مضر باشند. برای مثال، فقدان مهربانی میتواند منجر به سنگدلی شود، اما مهربانی بیش از حد ممکن است باعث شود تا فرد مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. اگر شما هوش اجتماعی بیش از اندازهای داشته باشید، زمان زیادی را بیرون از خود سپری میکنید و وقت برای فکر کردن ندارید، و اگر هوش اجتماعی نداشته باشید، احساس تنهایی میکنید.
👤 #طیب_رشید 👤 مترجم: #عادل_معصومی
💬 بخشی از #گفت_و_گو_با_دکتر_طیب_رشید_روان_درمانگر_برجسته_مثبت_گرا
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۱و۱۰۲
🌱 #روان_شناسی_مثبت
@sepidehdanaei
✅ @FlourishingCenter
🍁 روانشناسان مثبتگرا باید متواضع باشند
🔹 بسیاری خود را روانشناس مثبتگرا میخوانند و درباره مداخلههای مثبتگرا توصیه میکنند. برای مثال: «توانمندیهای خودت را کشف کن». بسیاری از خوانندگان امروزی و مصرفکنندگان رسانه باسواد هستند. مداخلههای خوبی نیز برای بهبود وجود دارند؛ از تمرکز حواس تا تمرینات مبتنی بر حرکات بدن، که شواهد پژوهشی مناسبی دارند. اما هزاران روش وجود دارند که هیچ شاهد علمیای پشت آنها نیست؛ از عطردرمانی تا «راز». معتقدم برخی از روانشناسان و رواندرمانگرانی که خود را مثبتگرا میخوانند، جلوتر از دادههای علمی حرکت میکنند.
🔹 زمانی که شما میخواهید دانش افزایش شادی را ارائه کنید، که موضوع جذاب و جالبی است و انسانها همیشه به دنبال معنای زندگی میگردند و این روند امروزه با پررنگترشدن منافع مادی نسبت به معنویت نیز بیشتر شده است، مهم است که واقعیت را با تخیل مخلوط نکنید. مخصوصاً زمانیکه میخواهیم پژوهشهای معتبر و مستقلی را از کانالهای رسانهای محبوب، اما بیش از حد ساده، به مردم ارائه کنیم. به همین خاطر، من نمیگویم که بخشش میتواند برای همه کاربرد داشته باشد: نه، برخی افراد نمیتوانند ببخشند و شاید نمیتوان برخی افراد را بخشید.
🔹 حتی قویترین و مؤثرترین مداخلههای روانشناسی مثبتگرا نیز در مورد همه نتیجه نمیدهند. افراد، راههای متفاوتی برای دریافت اطلاعات دارند. بنابراین، ما بهعنوان روانشناسان مثبتگرا، باید زمانیکه با رسانه صحبت میکنیم، خیلی مراقب باشیم که چیزهایی را بگوییم که تاکنون بهطور علمی به آن دستیافتهایم. ما باید متواضع نیز باشیم. توصیههای کهنی در متون مختلف وجود دارد که ما اکنون در حال آزمایش آنها زیر میکروسکوپ علم هستیم. صفاتی مثل شکرگذاری، معنویت، خودتنظیمی یا مهربانی از گذشتههای بسیار دور وجود داشتهاند. تلاش نکنید که این حوزه را بهعنوان دنیایی کاملاً جدید ارائه کنید. پس ما نیاز داریم که متواضع باشیم و به فلسفه و همتاهایمان در روانشناسیِ انسانگرا اعتبار دهیم.
👤 #طیب_رشید 👤 مترجم: #عادل_معصومی
💬 بخشی از #گفت_و_گو_با_دکتر_طیب_رشید_روان_درمانگر_برجسته_مثبت_گرا
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۱و۱۰۲
🌱 #روان_شناسی_مثبت
✔️ مجله سپیده دانایی
✅ @FlourishingCenter
🔹 بسیاری خود را روانشناس مثبتگرا میخوانند و درباره مداخلههای مثبتگرا توصیه میکنند. برای مثال: «توانمندیهای خودت را کشف کن». بسیاری از خوانندگان امروزی و مصرفکنندگان رسانه باسواد هستند. مداخلههای خوبی نیز برای بهبود وجود دارند؛ از تمرکز حواس تا تمرینات مبتنی بر حرکات بدن، که شواهد پژوهشی مناسبی دارند. اما هزاران روش وجود دارند که هیچ شاهد علمیای پشت آنها نیست؛ از عطردرمانی تا «راز». معتقدم برخی از روانشناسان و رواندرمانگرانی که خود را مثبتگرا میخوانند، جلوتر از دادههای علمی حرکت میکنند.
🔹 زمانی که شما میخواهید دانش افزایش شادی را ارائه کنید، که موضوع جذاب و جالبی است و انسانها همیشه به دنبال معنای زندگی میگردند و این روند امروزه با پررنگترشدن منافع مادی نسبت به معنویت نیز بیشتر شده است، مهم است که واقعیت را با تخیل مخلوط نکنید. مخصوصاً زمانیکه میخواهیم پژوهشهای معتبر و مستقلی را از کانالهای رسانهای محبوب، اما بیش از حد ساده، به مردم ارائه کنیم. به همین خاطر، من نمیگویم که بخشش میتواند برای همه کاربرد داشته باشد: نه، برخی افراد نمیتوانند ببخشند و شاید نمیتوان برخی افراد را بخشید.
🔹 حتی قویترین و مؤثرترین مداخلههای روانشناسی مثبتگرا نیز در مورد همه نتیجه نمیدهند. افراد، راههای متفاوتی برای دریافت اطلاعات دارند. بنابراین، ما بهعنوان روانشناسان مثبتگرا، باید زمانیکه با رسانه صحبت میکنیم، خیلی مراقب باشیم که چیزهایی را بگوییم که تاکنون بهطور علمی به آن دستیافتهایم. ما باید متواضع نیز باشیم. توصیههای کهنی در متون مختلف وجود دارد که ما اکنون در حال آزمایش آنها زیر میکروسکوپ علم هستیم. صفاتی مثل شکرگذاری، معنویت، خودتنظیمی یا مهربانی از گذشتههای بسیار دور وجود داشتهاند. تلاش نکنید که این حوزه را بهعنوان دنیایی کاملاً جدید ارائه کنید. پس ما نیاز داریم که متواضع باشیم و به فلسفه و همتاهایمان در روانشناسیِ انسانگرا اعتبار دهیم.
👤 #طیب_رشید 👤 مترجم: #عادل_معصومی
💬 بخشی از #گفت_و_گو_با_دکتر_طیب_رشید_روان_درمانگر_برجسته_مثبت_گرا
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۱و۱۰۲
🌱 #روان_شناسی_مثبت
✔️ مجله سپیده دانایی
✅ @FlourishingCenter
🍁 #هیجانات_مثبت
معمولاً فرض بر این است که همه بر اساس تجارب فردیشان، میدانند هیجانات مثبت به چه چیزی اطلاق میشود. اما این نگرش سادهانگارانه موجب مورد اغماض قرارگرفتن جنبههای مختلفی از هیجانات و مؤلفههای مربوط به آنها میشود. بهعلاوه، این تعریف سبب میشود که فرد تصور کند تنها راه ارزیابی هیجانات مثبت، سنجش تجارب فردی از طریق روشهای خودگزارشی است و محدودیتهای این روشها از جمله سوگیری ناشی از ذهنیت فرد و سوگیری مطلوبیت اجتماعی را مدنظر قرار ندهد.
🔰 فردریکسون هیجانات را اینگونه تعریف کرده است:
🔸 تجارب کمعمری که تغییرات هماهنگی در افکار، اعمال و پاسخهای فیزیولوژیکی افراد ایجاد میکنند.
🔸 فردریکسون علاوه بر ارائه این تعریف عملی، هیجانات را از عواطف متمایز ساخته است. وی اظهار کرده هیجانات از رویدادهایی که برای فرد معنادار هستند، نشأت گرفته، بهصورت خودآگاه یا ناخودآگاه ارزیابی شده و طی یک زمان کوتاه بهواسطه مؤلفههای متعددی، تجربه میشوند.
🔰 تأثیرات هیجانات مثبت
🔸 اهمیت این اصطلاح به نظریهپردازی درباره فرایندهای زیربنایی و مسیرهای تأثیرات تجارب مثبت برمیگردد. برای مثال، اگر تجارب مثبت منجر به بهبود سلامت جسمانی میشوند، نظریاتی که در اینباره مطرح میشوند باید مشخص سازند که آیا این اثر در نتیجه وجود نگرشهای مثبتی که بهنوبه خود منجر به استفاده از سبک زندگی سالمتر میشود بهوجود میآید یا پیامد مستقیم مؤلفه فیزیولوژیک است یا هر دوی این عوامل در بهوجودآمدن این تأثیر نقش دارند.
🔸 «پرسمن و کوهن» در سال ۲۰۰۵ با مرور پژوهشهای مرتبط با عاطفه مثبت و پیامدهای مربوط به سلامت به این نتیجه رسیدهاند که این پژوهشها مبنای نظری متفاوتی دارند. بهعلاوه در این پژوهشها از ابزارهای متفاوتی بهمنظور بررسی مسیرهایی که منجر به افزایش سلامتی شدهاند، استفاده شده است.
🔸 بهعلاوه، «لازاروس» در سال ۲۰۰۳ اظهار کرده است که دستهبندی هیجانات به مثبت و منفی موجب بیارزش شدن و یا مورداغماضگرفتن نقش مهم و خاص هریک از هیجانات میشود.
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #تاثیرات_مثبت_ها_و_منفی_ها
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۳و۱۰۴
🌱 #روان_شناسی_مثبت
Ⓜ️ @FlourishingCenter
معمولاً فرض بر این است که همه بر اساس تجارب فردیشان، میدانند هیجانات مثبت به چه چیزی اطلاق میشود. اما این نگرش سادهانگارانه موجب مورد اغماض قرارگرفتن جنبههای مختلفی از هیجانات و مؤلفههای مربوط به آنها میشود. بهعلاوه، این تعریف سبب میشود که فرد تصور کند تنها راه ارزیابی هیجانات مثبت، سنجش تجارب فردی از طریق روشهای خودگزارشی است و محدودیتهای این روشها از جمله سوگیری ناشی از ذهنیت فرد و سوگیری مطلوبیت اجتماعی را مدنظر قرار ندهد.
🔰 فردریکسون هیجانات را اینگونه تعریف کرده است:
🔸 تجارب کمعمری که تغییرات هماهنگی در افکار، اعمال و پاسخهای فیزیولوژیکی افراد ایجاد میکنند.
🔸 فردریکسون علاوه بر ارائه این تعریف عملی، هیجانات را از عواطف متمایز ساخته است. وی اظهار کرده هیجانات از رویدادهایی که برای فرد معنادار هستند، نشأت گرفته، بهصورت خودآگاه یا ناخودآگاه ارزیابی شده و طی یک زمان کوتاه بهواسطه مؤلفههای متعددی، تجربه میشوند.
🔰 تأثیرات هیجانات مثبت
🔸 اهمیت این اصطلاح به نظریهپردازی درباره فرایندهای زیربنایی و مسیرهای تأثیرات تجارب مثبت برمیگردد. برای مثال، اگر تجارب مثبت منجر به بهبود سلامت جسمانی میشوند، نظریاتی که در اینباره مطرح میشوند باید مشخص سازند که آیا این اثر در نتیجه وجود نگرشهای مثبتی که بهنوبه خود منجر به استفاده از سبک زندگی سالمتر میشود بهوجود میآید یا پیامد مستقیم مؤلفه فیزیولوژیک است یا هر دوی این عوامل در بهوجودآمدن این تأثیر نقش دارند.
🔸 «پرسمن و کوهن» در سال ۲۰۰۵ با مرور پژوهشهای مرتبط با عاطفه مثبت و پیامدهای مربوط به سلامت به این نتیجه رسیدهاند که این پژوهشها مبنای نظری متفاوتی دارند. بهعلاوه در این پژوهشها از ابزارهای متفاوتی بهمنظور بررسی مسیرهایی که منجر به افزایش سلامتی شدهاند، استفاده شده است.
🔸 بهعلاوه، «لازاروس» در سال ۲۰۰۳ اظهار کرده است که دستهبندی هیجانات به مثبت و منفی موجب بیارزش شدن و یا مورداغماضگرفتن نقش مهم و خاص هریک از هیجانات میشود.
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #تاثیرات_مثبت_ها_و_منفی_ها
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۳و۱۰۴
🌱 #روان_شناسی_مثبت
Ⓜ️ @FlourishingCenter
🍁 تعریف مثبت
یکی از مفاهیم ابهامبرانگیز در نظریات مطرحشده مربوط به هیجانات، مفهوم مثبت است. دلیل شبههبرانگیزبودن مفهوم مثبت این است که در نظریات مختلف تعاریف متفاوتی از مثبت و منفی ارائه شده است. «داینر» در سال ۲۰۰۵ با نگرشی خوشبینانه این احتمال را مطرح کرده است که اصولی برای زیر یک چتر واحد قراردادن انواع مثبت کشف شود. با این وجود، باید خاطرنشان سازیم که سادهسازی هیجانات و تقسیم آنها به دو دسته بزرگ هیجانات مثبت و منفی بدون درنظرگرفتن بافتی که آن هیجان قرارمیگیرد، کار درستی نیست.
♦ هیجانات مثبت و منفی
🔘 از زمانهای دور مناقشهای درباره اینکه آیا هیجانات مثبت و منفی دو سر یک طیف هستند یا اینکه میتوان بهطور همزمان آنها را تجربه کرد، وجود دارد. درصورتیکه هیجانات مثبت و منفی دو سر یک طیف باشند، تأثیرات مطلوب هیجانات مثبت منوط به وجودنداشتن هیجانات منفی است.
🔘 نتایج پژوهشها نشان داده است که حتی در صورت وجود هیجانات منفی، هیجانات مثبت میتوانند تأثیرات خود را بر جای بگذارند. بهعلاوه، نتایج مطالعات عصبشناختی حاکی از آن است که سمت چپ کورتکس پیشانی با فعالسازی هیجانات مثبت و سمت راست کورتکس پیشانی با فعالسازی هیجانات منفی ارتباط دارد که حاکی از متمایز بودن هیجانات مثبت و منفی است. نتایج پژوهشهای فردریکسون و لوزادا نیز نشان داده است هیجانهای مثبت و منفی میتوانند برای مدتی کوتاه به صورت همزمان تجربه شده و موجب افزایش یا کاهش اثرات همدیگر شوند.
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #تاثیرات_مثبت_ها_و_منفی_ها
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۳و۱۰۴
🌱 #روان_شناسی_مثبت
Ⓜ️ @FlourishingCenter
یکی از مفاهیم ابهامبرانگیز در نظریات مطرحشده مربوط به هیجانات، مفهوم مثبت است. دلیل شبههبرانگیزبودن مفهوم مثبت این است که در نظریات مختلف تعاریف متفاوتی از مثبت و منفی ارائه شده است. «داینر» در سال ۲۰۰۵ با نگرشی خوشبینانه این احتمال را مطرح کرده است که اصولی برای زیر یک چتر واحد قراردادن انواع مثبت کشف شود. با این وجود، باید خاطرنشان سازیم که سادهسازی هیجانات و تقسیم آنها به دو دسته بزرگ هیجانات مثبت و منفی بدون درنظرگرفتن بافتی که آن هیجان قرارمیگیرد، کار درستی نیست.
♦ هیجانات مثبت و منفی
🔘 از زمانهای دور مناقشهای درباره اینکه آیا هیجانات مثبت و منفی دو سر یک طیف هستند یا اینکه میتوان بهطور همزمان آنها را تجربه کرد، وجود دارد. درصورتیکه هیجانات مثبت و منفی دو سر یک طیف باشند، تأثیرات مطلوب هیجانات مثبت منوط به وجودنداشتن هیجانات منفی است.
🔘 نتایج پژوهشها نشان داده است که حتی در صورت وجود هیجانات منفی، هیجانات مثبت میتوانند تأثیرات خود را بر جای بگذارند. بهعلاوه، نتایج مطالعات عصبشناختی حاکی از آن است که سمت چپ کورتکس پیشانی با فعالسازی هیجانات مثبت و سمت راست کورتکس پیشانی با فعالسازی هیجانات منفی ارتباط دارد که حاکی از متمایز بودن هیجانات مثبت و منفی است. نتایج پژوهشهای فردریکسون و لوزادا نیز نشان داده است هیجانهای مثبت و منفی میتوانند برای مدتی کوتاه به صورت همزمان تجربه شده و موجب افزایش یا کاهش اثرات همدیگر شوند.
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #تاثیرات_مثبت_ها_و_منفی_ها
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۳و۱۰۴
🌱 #روان_شناسی_مثبت
Ⓜ️ @FlourishingCenter
🍁 نظریه ساخت و گسترش هیجانات مثبت
🔹 نظریه ساخت و گسترش هیجانات مثبت که توسط باربارا فردریکسون در سال 1998 وضع شده تا به امروز جامعترین نظریهای است که بهمنظور مشخص ساختن تأثیرات هیجانات مثبت مطرح شده است. فردریکسون عقیده دارد هیجانات مثبت علاوه بر اینکه به ما حس خوبی میدهند، دارای ارزش انطباقی هستند.
🔹 براساس نظریات پیشین، هیجانات منفی بهمنظور آماده ساختن ما برای رفتارهای خودمحافظتی مبتنی بر جنگ یا گریز، هم دامنه افکار و هم دامنه اعمالمان را محدود میسازند. فردریکسون از این فراتر رفته و اظهار کرده است در مقابل هیجانات مثبت طیف پاسخهای رفتاری و فکری ما را افزایش میدهند. این گسترش آنی پاسخها، فرصتهای کشف و ساختن منابع دائمی فردی را تسهیل میسازد. پژوهشهای انجام شده نیز از فرضیه گسترش حمایت میکنند.
🔹 تجربه هیجانات مثبت همیشه هم موجب افزایش دامنه تفکر و عمل نمیشود. برای مثال، فردی که عاشق است، ممکن است بهدلیل فکرکردن زیاد به فرد موردعلاقهاش تمرکزش را از دست داده و فرصتهای شغلی جدید را نبیند.
🔹 فردریکسون و «جوینر» در سال ۲۰۰۲ با استفاده از تحلیل رگرسیون، شواهدی مبتنی بر وجود حلقههای صعودی ارائه دادهاند که به موجب آن هیجانات مثبت میتوانند افزایش بهباشی فرد در آینده را پیشبینی کنند. شواهدی که تا به امروز از این فرضیه حمایت میکنند، بیشتر غیرمستقیم بودهاند.
🔹 هیجانات مثبت با شدت کمتر و تکرارشوندگی بیشتر، در مقایسه با هیجانات مثبت شدیدتر و تکرارشوندگی کمتر، رابطه نیرومندتری با بهباشی ذهنی دارند. این مطلب باز هم خاطرنشان میسازد که هیجانات مثبت باید در بافتی که روی میدهند بررسی شوند؛ موردی که در نظریه ساخت و گسترش
هیجانات مثبت لحاظ نشده است. اگرچه نظریه ساخت و گسترش هیجانات مثبت با استفاده از روشهای مختلف پژوهشی درک ما را از تأثیرات هیجانات مثبت افزایش داده است، اما متأسفانه بهحد کافی به نقش هیجانات منفی در زندگی نپرداخته است.
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #تاثیرات_مثبت_ها_و_منفی_ها
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۳و۱۰۴
🌱 #روان_شناسی_مثبت
Ⓜ️ @FlourishingCenter
🔹 نظریه ساخت و گسترش هیجانات مثبت که توسط باربارا فردریکسون در سال 1998 وضع شده تا به امروز جامعترین نظریهای است که بهمنظور مشخص ساختن تأثیرات هیجانات مثبت مطرح شده است. فردریکسون عقیده دارد هیجانات مثبت علاوه بر اینکه به ما حس خوبی میدهند، دارای ارزش انطباقی هستند.
🔹 براساس نظریات پیشین، هیجانات منفی بهمنظور آماده ساختن ما برای رفتارهای خودمحافظتی مبتنی بر جنگ یا گریز، هم دامنه افکار و هم دامنه اعمالمان را محدود میسازند. فردریکسون از این فراتر رفته و اظهار کرده است در مقابل هیجانات مثبت طیف پاسخهای رفتاری و فکری ما را افزایش میدهند. این گسترش آنی پاسخها، فرصتهای کشف و ساختن منابع دائمی فردی را تسهیل میسازد. پژوهشهای انجام شده نیز از فرضیه گسترش حمایت میکنند.
🔹 تجربه هیجانات مثبت همیشه هم موجب افزایش دامنه تفکر و عمل نمیشود. برای مثال، فردی که عاشق است، ممکن است بهدلیل فکرکردن زیاد به فرد موردعلاقهاش تمرکزش را از دست داده و فرصتهای شغلی جدید را نبیند.
🔹 فردریکسون و «جوینر» در سال ۲۰۰۲ با استفاده از تحلیل رگرسیون، شواهدی مبتنی بر وجود حلقههای صعودی ارائه دادهاند که به موجب آن هیجانات مثبت میتوانند افزایش بهباشی فرد در آینده را پیشبینی کنند. شواهدی که تا به امروز از این فرضیه حمایت میکنند، بیشتر غیرمستقیم بودهاند.
🔹 هیجانات مثبت با شدت کمتر و تکرارشوندگی بیشتر، در مقایسه با هیجانات مثبت شدیدتر و تکرارشوندگی کمتر، رابطه نیرومندتری با بهباشی ذهنی دارند. این مطلب باز هم خاطرنشان میسازد که هیجانات مثبت باید در بافتی که روی میدهند بررسی شوند؛ موردی که در نظریه ساخت و گسترش
هیجانات مثبت لحاظ نشده است. اگرچه نظریه ساخت و گسترش هیجانات مثبت با استفاده از روشهای مختلف پژوهشی درک ما را از تأثیرات هیجانات مثبت افزایش داده است، اما متأسفانه بهحد کافی به نقش هیجانات منفی در زندگی نپرداخته است.
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #تاثیرات_مثبت_ها_و_منفی_ها
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۳و۱۰۴
🌱 #روان_شناسی_مثبت
Ⓜ️ @FlourishingCenter
🍁 ده هيجان مثبت تأثيرگذار
1⃣ شادی: زمانی ایجاد میشود که اتفاق غیرمنتظره خوشایندی برای فرد رخ دهد. برای مثال، افراد هنگامی که خبر خوبی دریافت میکنند ، احساس مسرت میکنند.
2⃣ شکرگزاری: وقتی بهوجود میآید که فرد از دیگران بهخاطر فرصت خوب غیرمنتظرهای که برایش ایجاد کردهاند، سپاسگزاری کند. برای مثال، وقتی که فرد از اینکه دوستانش برای او جشن تولد گرفته اند از آنها سپاسگزاری کند، هیجان شکرگزاری را تجربه میکند.
3⃣ آرامش: وقتی بهوجود میآید که فرد شرایط فعلیاش را کاملاً خوب یا رضایتبخش توصیف کند. برای مثال، افراد وقتیکه با شرایطشان احساس هماهنگی و راحتی دارند، این هیجان را تجربه میکنند.
4⃣ علاقه: زمانی پدیدار میشود که فرد در شرایط ایمنی قرار دارد، اما محیط دربردارنده عنصر جدیدی است. برای مثال، وقتی افراد با یک موقعیت مبهم و چالشبرانگیز که درعینحال خیلی هم دشوار نیست، مواجه میشوند، این هیجان را تجربه میکنند.
5⃣ امید: در موقعیتهای دشواری که فرد از روی دادن اتفاقات بد میترسد و درعین حال شرایط بهتری را آرزو میکند، خود را نشان میدهد. برای مثال، افرادی که به بیماریهای صعبالعلاج مبتلا میشوند، با اتکا به امید تصمیم به شروع درمانهای دشوار میگیرند.
6⃣ افتخار: زمانی بهوجود میآید که فرد بهدلیل انجام فعالیتهای مطلوب و ارزشمند اجتماعی، اعتبار و آبرو کسب میکند. برای مثال، وقتی افراد به هدف مهمی که از لحاظ اجتماعی مطلوب است، دست پیدا میکنند، احساس افتخار میکنند.
7⃣ شوخطبعی: زمانی ایجاد میشود که فرد در موقعیت کنونی خود، نوعی ناهمخوانی اجتماعی را درک کند. برای مثال، این هیجان ممکن است بهدنبال اشتباه لپی خود فرد یا دیگران ایجاد شود.
8⃣ الهام: زمانی پدیدار میشود که فرد بهنوعی شاهد برتری انسان دیگری باشد. برای مثال، افراد وقتی میبینند شخص دیگری کار نیکی انجام میدهد، از وی الهام میگیرند.
9⃣ شگفتی: زمانی ایجاد میشود که فرد با لطف بسیار عظیم و گسترده مواجه میشود. برای مثال، افراد با دیدن جلوههای قدرت خداوند در طبیعت احساس حیرت میکنند.
🔟 عشق: وقتی که همه هیجانات مثبت ذکرشده در یک رابطه بینفردی ایمن تجربه شوند، عشق ایجاد میشود. عشق بهعنوان ترکیبی از دیگر هیجانات مثبت، دامنه تفکر و عمل فرد را گسترش میدهد.
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #ده_هیجان_مثبت_تاثیرگذار
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۳و۱۰۴
🌱 #روان_شناسی_مثبت
Ⓜ️ @FlourishingCenter
1⃣ شادی: زمانی ایجاد میشود که اتفاق غیرمنتظره خوشایندی برای فرد رخ دهد. برای مثال، افراد هنگامی که خبر خوبی دریافت میکنند ، احساس مسرت میکنند.
2⃣ شکرگزاری: وقتی بهوجود میآید که فرد از دیگران بهخاطر فرصت خوب غیرمنتظرهای که برایش ایجاد کردهاند، سپاسگزاری کند. برای مثال، وقتی که فرد از اینکه دوستانش برای او جشن تولد گرفته اند از آنها سپاسگزاری کند، هیجان شکرگزاری را تجربه میکند.
3⃣ آرامش: وقتی بهوجود میآید که فرد شرایط فعلیاش را کاملاً خوب یا رضایتبخش توصیف کند. برای مثال، افراد وقتیکه با شرایطشان احساس هماهنگی و راحتی دارند، این هیجان را تجربه میکنند.
4⃣ علاقه: زمانی پدیدار میشود که فرد در شرایط ایمنی قرار دارد، اما محیط دربردارنده عنصر جدیدی است. برای مثال، وقتی افراد با یک موقعیت مبهم و چالشبرانگیز که درعینحال خیلی هم دشوار نیست، مواجه میشوند، این هیجان را تجربه میکنند.
5⃣ امید: در موقعیتهای دشواری که فرد از روی دادن اتفاقات بد میترسد و درعین حال شرایط بهتری را آرزو میکند، خود را نشان میدهد. برای مثال، افرادی که به بیماریهای صعبالعلاج مبتلا میشوند، با اتکا به امید تصمیم به شروع درمانهای دشوار میگیرند.
6⃣ افتخار: زمانی بهوجود میآید که فرد بهدلیل انجام فعالیتهای مطلوب و ارزشمند اجتماعی، اعتبار و آبرو کسب میکند. برای مثال، وقتی افراد به هدف مهمی که از لحاظ اجتماعی مطلوب است، دست پیدا میکنند، احساس افتخار میکنند.
7⃣ شوخطبعی: زمانی ایجاد میشود که فرد در موقعیت کنونی خود، نوعی ناهمخوانی اجتماعی را درک کند. برای مثال، این هیجان ممکن است بهدنبال اشتباه لپی خود فرد یا دیگران ایجاد شود.
8⃣ الهام: زمانی پدیدار میشود که فرد بهنوعی شاهد برتری انسان دیگری باشد. برای مثال، افراد وقتی میبینند شخص دیگری کار نیکی انجام میدهد، از وی الهام میگیرند.
9⃣ شگفتی: زمانی ایجاد میشود که فرد با لطف بسیار عظیم و گسترده مواجه میشود. برای مثال، افراد با دیدن جلوههای قدرت خداوند در طبیعت احساس حیرت میکنند.
🔟 عشق: وقتی که همه هیجانات مثبت ذکرشده در یک رابطه بینفردی ایمن تجربه شوند، عشق ایجاد میشود. عشق بهعنوان ترکیبی از دیگر هیجانات مثبت، دامنه تفکر و عمل فرد را گسترش میدهد.
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #ده_هیجان_مثبت_تاثیرگذار
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۳و۱۰۴
🌱 #روان_شناسی_مثبت
Ⓜ️ @FlourishingCenter
💬 #گفتوگو_با_باربارا_فردریکسون_روانشناس_مشهور_مثبتگرا
🔘 روانشناسی مثبتگرا تاکنون چه دستاوردهایی داشته است؟
از بزرگترین دستاوردهای روانشناسی مثبتگرا، ورود آن به اجتماع و تبدیل شدن به حیطه تحقیقاتی قابل بررسی و پیشرفت و پرکاربرد است. امروزه گرایش اصلی روانشناسی مثبتگرا در تولید برنامههای آموزشی، تلاش در جهت تشکیل اجتماع یا ارتشی ارتقایافته و جامعهای انعطافپذیرتر است که همگی نشاندهنده قدرت و اهمیت این نظریه است.
🔘 اگر ممکن است در مورد فعالیتهای خود در حیطه روانشناسی مثبتگرا بگویید.
کار من تحقیق در مورد هیجانات، مخصوصاً هیجانات مثبت است. هیجانات عموما تجربیات زودگذر لحظهای هستند که گذرگاههایی جهت تغییر طرز فکر، نحوه رفتار، دید ما نسبت به بقیه افراد را دربرمیگیرند. در طول زمان این احساسات مثبت گذرا انباشته شده و باعث تغییر، رشد و شکلگیری شخصیت ما بهصورت فعلی میشود. به همین دلیل، ما به تأثیرات کوتاهمدت و طولانیمدت هیجانات مثبت علاقهمندیم و این احساسات را از دیدگاهها و جنبههای مختلف، مخصوصاً جنبه سلامت فیزیکی موردبررسی قرارمیدهیم.
🔘 افتخارآمیزترین لحظهای که در روانشناسی مثبتگرا تجربه کردهاید، چه بوده است؟
زمانی که افراد افکار خود را عملی میکنند. آنچه که روانشناسی مثبتگرا ارائه میدهد رابطه بین دانشمندان علوم پایه و فعالان حوزههای مختلف صنعت، آموزش و ارتش است که علم را به مرحله عمل و اجرا درمیآورند. به همین دلیل، از بهترین لحظههای من زمانی است که افراد یافتههای من را به مرحله اجرا درآورده و به موفقیت میرسند و آنچه باعث افتخار من میشود انتقال این نظریات عملی به افراد دیگر است که کارهای بزرگی با آنها انجام دادهاند.
👤 مترجم: #سیمین_شجاعی
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۳و۱۰۴
🌱 #روان_شناسی_مثبت
Ⓜ️ @FlourishingCenter
💬 #گفتوگو_با_باربارا_فردریکسون_روانشناس_مشهور_مثبتگرا
🔘 روانشناسی مثبتگرا تاکنون چه دستاوردهایی داشته است؟
از بزرگترین دستاوردهای روانشناسی مثبتگرا، ورود آن به اجتماع و تبدیل شدن به حیطه تحقیقاتی قابل بررسی و پیشرفت و پرکاربرد است. امروزه گرایش اصلی روانشناسی مثبتگرا در تولید برنامههای آموزشی، تلاش در جهت تشکیل اجتماع یا ارتشی ارتقایافته و جامعهای انعطافپذیرتر است که همگی نشاندهنده قدرت و اهمیت این نظریه است.
🔘 اگر ممکن است در مورد فعالیتهای خود در حیطه روانشناسی مثبتگرا بگویید.
کار من تحقیق در مورد هیجانات، مخصوصاً هیجانات مثبت است. هیجانات عموما تجربیات زودگذر لحظهای هستند که گذرگاههایی جهت تغییر طرز فکر، نحوه رفتار، دید ما نسبت به بقیه افراد را دربرمیگیرند. در طول زمان این احساسات مثبت گذرا انباشته شده و باعث تغییر، رشد و شکلگیری شخصیت ما بهصورت فعلی میشود. به همین دلیل، ما به تأثیرات کوتاهمدت و طولانیمدت هیجانات مثبت علاقهمندیم و این احساسات را از دیدگاهها و جنبههای مختلف، مخصوصاً جنبه سلامت فیزیکی موردبررسی قرارمیدهیم.
🔘 افتخارآمیزترین لحظهای که در روانشناسی مثبتگرا تجربه کردهاید، چه بوده است؟
زمانی که افراد افکار خود را عملی میکنند. آنچه که روانشناسی مثبتگرا ارائه میدهد رابطه بین دانشمندان علوم پایه و فعالان حوزههای مختلف صنعت، آموزش و ارتش است که علم را به مرحله عمل و اجرا درمیآورند. به همین دلیل، از بهترین لحظههای من زمانی است که افراد یافتههای من را به مرحله اجرا درآورده و به موفقیت میرسند و آنچه باعث افتخار من میشود انتقال این نظریات عملی به افراد دیگر است که کارهای بزرگی با آنها انجام دادهاند.
👤 مترجم: #سیمین_شجاعی
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۳و۱۰۴
🌱 #روان_شناسی_مثبت
Ⓜ️ @FlourishingCenter
🍁 رویکردهای درمانی مبتنی بر #روان_شناسی_مثبت
1. #روان_درمانی_مثبت (رشید،2008)
✳️ روان درمانی مثبت به شکلی که رشید (2008) آن را ارائه داد 14 جلسه ((آرمانی)) دارد و در هر کدام از این جلسات چهارده گانه موضوعی متفاوت یا یکی از سازه های روان شناسی مثبت گرا بررسی و برای مراجعان تکلیف خانگی در نظر گرفته می شود.
روان درمانی مثبت گرا باید به شکلی انجام شود که با نیازهای هر یک از مراجعان همگن باشد. به عبارت دیگر، در طول درمان، تمرین ها و تکالیف خانگی مورد نظر و اینکه در هر جلسه باید به چه چیزی پرداخته شود، باید به شکلی فردی شده باشد و نیازهای جاری درمانجویان را پوشش دهد و تامین کند.
💠 موضوعات 14 جلسه روان درمانی مثبت گرای فردی
جلسه اول: بیان فرض ها و نقش های روان درمانگر و مسئولیت های درمانجو
جلسه دوم: بحث درباره داستان معارفه، توضیح درباره نظریه بهباشی
جلسه سوم: برنامه عملی کردن توانمندی¬ها، صحبت درباره ارزش هیجان¬های مثبت
جلسه چهارم: شناسایی نقش خاطرات در ماندگاری و تداوم افسردگی
جلسه پنجم: بخشش
جلسه ششم: شکرگزاری
جلسه هفتم: بررسی های میان درمانی
جلسه هشتم: قناعت
جلسه نهم: خوش بینی و امید
جلسه دهم: عشق و دلبستگی
جلسه یازدهم: افزایش معنا
جلسه دوازدهم: لذت چشی
جلسه سیزدهم: یافتن معنا
جلسه چهاردهم: زندگی کامل
🔰 موارد استفاده از روان درمانی مثبت
افسردگی
اضطراب
اختلالات سایکوتیک
📚منبع: فنون روانشناسی مثبت گرا راهنمای درمانگران، جینا مگیار-مویی، ترجمه دکتر فرید براتی سده، انتشارات رشد
@positivepsychologyy
Ⓜ️ @FlourishingCenter
1. #روان_درمانی_مثبت (رشید،2008)
✳️ روان درمانی مثبت به شکلی که رشید (2008) آن را ارائه داد 14 جلسه ((آرمانی)) دارد و در هر کدام از این جلسات چهارده گانه موضوعی متفاوت یا یکی از سازه های روان شناسی مثبت گرا بررسی و برای مراجعان تکلیف خانگی در نظر گرفته می شود.
روان درمانی مثبت گرا باید به شکلی انجام شود که با نیازهای هر یک از مراجعان همگن باشد. به عبارت دیگر، در طول درمان، تمرین ها و تکالیف خانگی مورد نظر و اینکه در هر جلسه باید به چه چیزی پرداخته شود، باید به شکلی فردی شده باشد و نیازهای جاری درمانجویان را پوشش دهد و تامین کند.
💠 موضوعات 14 جلسه روان درمانی مثبت گرای فردی
جلسه اول: بیان فرض ها و نقش های روان درمانگر و مسئولیت های درمانجو
جلسه دوم: بحث درباره داستان معارفه، توضیح درباره نظریه بهباشی
جلسه سوم: برنامه عملی کردن توانمندی¬ها، صحبت درباره ارزش هیجان¬های مثبت
جلسه چهارم: شناسایی نقش خاطرات در ماندگاری و تداوم افسردگی
جلسه پنجم: بخشش
جلسه ششم: شکرگزاری
جلسه هفتم: بررسی های میان درمانی
جلسه هشتم: قناعت
جلسه نهم: خوش بینی و امید
جلسه دهم: عشق و دلبستگی
جلسه یازدهم: افزایش معنا
جلسه دوازدهم: لذت چشی
جلسه سیزدهم: یافتن معنا
جلسه چهاردهم: زندگی کامل
🔰 موارد استفاده از روان درمانی مثبت
افسردگی
اضطراب
اختلالات سایکوتیک
📚منبع: فنون روانشناسی مثبت گرا راهنمای درمانگران، جینا مگیار-مویی، ترجمه دکتر فرید براتی سده، انتشارات رشد
@positivepsychologyy
Ⓜ️ @FlourishingCenter
Forwarded from کانال تخصصی روان شناسی مثبت (Mid227)
🍁 آیا #روان_درمانی جایی است که مراجعان میروند تا درباره نقاط #قوت شان صحبت کنند؟
@FlourishingCenter
✅آیا رواندرمانی جایی است که مراجعان میروند تا درباره نقاط قوتشان صحبت کنند؟ آیا رواندرمانی جایی است که درمانگران بهعنوان بخشی از ارزیابی اولیه و درمان جاری، معمولا درباره نقاط قوت مراجعان پرسوجو میکنند؟ انتظار اِما که به خاطر اندکی مشکل وزن به درمانگر مراجعه کرده بود، این نبود: «من وقتی بی حوصله، ناامید، عصبی و خشمگین هستم شروع به خوردن میکنم به خاطر مسائل روانی. این کار باعث رضایتم میشود.» با وجود این، در جلسه دوم که او دلیل خجالتآور و ناراحتکننده واقعی حضورش نزد درمانگر را آشکار کرد، دیگر این وضعیت برقرار نبود.
♦️به استثنای یک یا دو رویکرد درمانی، مانند درمان اریکسون یا درمان راهحل محور، یا درمان گاه و بیگاه برخی درمانگران، تعداد کمی از درمآنها یا درمانگران هستند که رویکردشان کشف، فعالسازی و توسعه نقاط قوت مراجع است. مهارت و قدرت بالینی فوقالعاده درمانگران و مدلهای درمانی معمولا در کشف مسئله و کشف نقاط ضعف است.
✳️با چنین وضعی، آنچه رواندرمانگران باید راجع به نقاط قوت و نحوه کشف آن نقاط قوت در جلسات درمانی بدانند چیست؟ و وقتی آن نقاط قوت را کشف کردند باید با آنها چه¬کار کنند؟ و، شاید مهمتر از همه، آیا هیچ مدرکی وجود دارد که نشان دهد، انجام این کار در وهله اول در قبال مراجعانی مانند اِما ارزشمند است؟
@FlourishingCenter
📌هنگام صحبت از نقاط قوت این تعریف را بهکار میبریم: «نقطه قوت یک ظرفیت از پیش موجود برای نوع خاصی از رفتار، تفکر یا احساس است که برای کاربر معتبر و انرژیبخش است، و امکان عملکرد بهتر، توسعه و اجرای مطلوب را فراهم می آورد.» (لینلی، 2008،). به زبان ساده، نقاط¬قوت خصوصیاتی طبیعی هستند که هر یک از ما دارد – از نظر ما، چنان طبیعی هستند که بهصورت تکاملی سازگاری مییابند. وقتی نقاط قوت خود را بهکار میبریم خودمان را در تماس با «خودحقیقی »مان احساس میکنیم، و کارهایی انجام مي دهیم که انجام شان از نظر خودمان درست است، و با انجام آنها نوعی انرژی پیدا می¬کنیم. در اثر هم زمانی این عوامل، آن طور که هنگام استفاده از نقاط قوت پیش میآید، عملکرد مطلوب میسر میشود.
💠باتوجه به اینکه تمرکز رواندرمانی غالبا روی خنثیسازی اختلال و فعالسازی عملکردهای مطلوب بیشتر است، اهمیت کمک به مراجعان در شناسایی نقاط قوت شان نمایانتر میشود.
☑️ کتاب روان درمانی مثبت نگر
🔘 جرج دبلیو برنز
🔃ترجمه: سید پیمان رحیمی نژاد و همکاران
📇 انتشارات روانشناسی و هنر
✅ @FlourishingCenter
@FlourishingCenter
✅آیا رواندرمانی جایی است که مراجعان میروند تا درباره نقاط قوتشان صحبت کنند؟ آیا رواندرمانی جایی است که درمانگران بهعنوان بخشی از ارزیابی اولیه و درمان جاری، معمولا درباره نقاط قوت مراجعان پرسوجو میکنند؟ انتظار اِما که به خاطر اندکی مشکل وزن به درمانگر مراجعه کرده بود، این نبود: «من وقتی بی حوصله، ناامید، عصبی و خشمگین هستم شروع به خوردن میکنم به خاطر مسائل روانی. این کار باعث رضایتم میشود.» با وجود این، در جلسه دوم که او دلیل خجالتآور و ناراحتکننده واقعی حضورش نزد درمانگر را آشکار کرد، دیگر این وضعیت برقرار نبود.
♦️به استثنای یک یا دو رویکرد درمانی، مانند درمان اریکسون یا درمان راهحل محور، یا درمان گاه و بیگاه برخی درمانگران، تعداد کمی از درمآنها یا درمانگران هستند که رویکردشان کشف، فعالسازی و توسعه نقاط قوت مراجع است. مهارت و قدرت بالینی فوقالعاده درمانگران و مدلهای درمانی معمولا در کشف مسئله و کشف نقاط ضعف است.
✳️با چنین وضعی، آنچه رواندرمانگران باید راجع به نقاط قوت و نحوه کشف آن نقاط قوت در جلسات درمانی بدانند چیست؟ و وقتی آن نقاط قوت را کشف کردند باید با آنها چه¬کار کنند؟ و، شاید مهمتر از همه، آیا هیچ مدرکی وجود دارد که نشان دهد، انجام این کار در وهله اول در قبال مراجعانی مانند اِما ارزشمند است؟
@FlourishingCenter
📌هنگام صحبت از نقاط قوت این تعریف را بهکار میبریم: «نقطه قوت یک ظرفیت از پیش موجود برای نوع خاصی از رفتار، تفکر یا احساس است که برای کاربر معتبر و انرژیبخش است، و امکان عملکرد بهتر، توسعه و اجرای مطلوب را فراهم می آورد.» (لینلی، 2008،). به زبان ساده، نقاط¬قوت خصوصیاتی طبیعی هستند که هر یک از ما دارد – از نظر ما، چنان طبیعی هستند که بهصورت تکاملی سازگاری مییابند. وقتی نقاط قوت خود را بهکار میبریم خودمان را در تماس با «خودحقیقی »مان احساس میکنیم، و کارهایی انجام مي دهیم که انجام شان از نظر خودمان درست است، و با انجام آنها نوعی انرژی پیدا می¬کنیم. در اثر هم زمانی این عوامل، آن طور که هنگام استفاده از نقاط قوت پیش میآید، عملکرد مطلوب میسر میشود.
💠باتوجه به اینکه تمرکز رواندرمانی غالبا روی خنثیسازی اختلال و فعالسازی عملکردهای مطلوب بیشتر است، اهمیت کمک به مراجعان در شناسایی نقاط قوت شان نمایانتر میشود.
☑️ کتاب روان درمانی مثبت نگر
🔘 جرج دبلیو برنز
🔃ترجمه: سید پیمان رحیمی نژاد و همکاران
📇 انتشارات روانشناسی و هنر
✅ @FlourishingCenter
Forwarded from عکس نگار
#معرفی_کتاب
از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن
نویسنده: استیون سی هیز
مترجم: #علی_صاحبی
مترجم: مهدی اسکندری
#نشر_دانژه
بشر رنج میبرد و این فقط بهمعنای دردکشیدن نیست. رنج چیزی بیش از درد است. انسان با اَشکال گوناگونی از دردهای روانی درگیر میشود، #افکار و #هیجانات سخت و دشوار، خاطرات ناخوشایند، احساسات و امیال ناخواسته. انسانها به این مسائل میاندیشند، در مورد آنها نگران و آزردهخاطر میشوند،آنها را پیشبینی میکنند، و گاهی نیز از آنها میترسند.
اما، با وجود دشوارترین رخدادها، همچنان شجاعت فراوان، محبت عمیق و توانایی قابل توجهی برای #پیشرفت، از خود بروز میدهد.
کتاب « #از_ذهنت_بیرون_بیا_و_زندگی_کن » دربارهٔ حرکت از رنج بهسوی درآغوشکشیدن زندگی است، بهجای اینکه صبر کنید تا در نبرد با افکار و احساسات درونیتان پیروز شوید و آنگاه زندگیکردن را شروع کنید.
موضوع این کتاب زیستن در #زمان_حال و زندگیکردن همراه با گذشتهٔ خود و در کنار خاطرات، ترسها و غمها (و نه زندگیکردن در گذشته و یا در خاطرات) است!
مؤلف اصلی کتاب پرفسور #استیون_هیز ، بنیانگذار رویکرد موسوم به « #پذیرش_و_تعهد » یا « #اکت » است. او در این کتاب، همانند تعاملات شخصیاش، بسیار فروتنانه و با استفاده از زبان تمثیل تلاش کرده است مفاهیم دشوار #روانشناختی را به زبانی قابل فهمِ همگان بیان کند. این کتاب یک اثر نظری یا علمی صِرف، برای تبیین پایههای پژوهشیِ رویکرد پذیرش و تعهد نیست، بلکه بیشتر یک اثر کاربردی برای کمک به خواننده و کاهش رنج اوست.
خواننده در این کتاب با این واقعیت روبهرو میشود که ذهن همان زبان است و زبان همان تیغ دولبهای است که همزمان با خدمتهای بزرگ به ما، میتواند موجب رنج و بدبختی ما نیز بشود؛ البته اگر ذهنآگاه و هشیار نباشیم. پادزهر این کنشِ زبانیِ طبیعی در انسان، تفکیک و جداسازی خود از آنچه زبان به ما القا میکند، گشودگی نسبت به آنچه در درون رخ میدهد، در اینجا و الانبودن یا همان #ذهن_آگاهی، دیدنِ خود بهعنوان یک بافتار و زمینه، کشف و شناسایی ارزشها و #تعهد به آنهاست.
در این کتاب تمام مراحل دستیابی به یک زندگی سرزنده، بانشاط و #ارزش_محور، بهطور مبسوط و با تمرینهای زیاد، توضیح داده شده است. این اثر را شاید بتوان یک کتاب کار خواند و از آن بهعنوان یک منبع #کمک_درمانی استفاده کرد.
خواندن این کتاب به همان اندازه که برای خوانندگان غیرحرفهای سودمند است، برای #روان_شناسان و #مشاوران، #روان_پزشکان و دیگر متخصصان حوزهٔ #سلامت_روان نیز میتواند سودمند باشد.
✅ @FlourishingCenter
🆔 instagram.com/flourishingcenter
از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن
نویسنده: استیون سی هیز
مترجم: #علی_صاحبی
مترجم: مهدی اسکندری
#نشر_دانژه
بشر رنج میبرد و این فقط بهمعنای دردکشیدن نیست. رنج چیزی بیش از درد است. انسان با اَشکال گوناگونی از دردهای روانی درگیر میشود، #افکار و #هیجانات سخت و دشوار، خاطرات ناخوشایند، احساسات و امیال ناخواسته. انسانها به این مسائل میاندیشند، در مورد آنها نگران و آزردهخاطر میشوند،آنها را پیشبینی میکنند، و گاهی نیز از آنها میترسند.
اما، با وجود دشوارترین رخدادها، همچنان شجاعت فراوان، محبت عمیق و توانایی قابل توجهی برای #پیشرفت، از خود بروز میدهد.
کتاب « #از_ذهنت_بیرون_بیا_و_زندگی_کن » دربارهٔ حرکت از رنج بهسوی درآغوشکشیدن زندگی است، بهجای اینکه صبر کنید تا در نبرد با افکار و احساسات درونیتان پیروز شوید و آنگاه زندگیکردن را شروع کنید.
موضوع این کتاب زیستن در #زمان_حال و زندگیکردن همراه با گذشتهٔ خود و در کنار خاطرات، ترسها و غمها (و نه زندگیکردن در گذشته و یا در خاطرات) است!
مؤلف اصلی کتاب پرفسور #استیون_هیز ، بنیانگذار رویکرد موسوم به « #پذیرش_و_تعهد » یا « #اکت » است. او در این کتاب، همانند تعاملات شخصیاش، بسیار فروتنانه و با استفاده از زبان تمثیل تلاش کرده است مفاهیم دشوار #روانشناختی را به زبانی قابل فهمِ همگان بیان کند. این کتاب یک اثر نظری یا علمی صِرف، برای تبیین پایههای پژوهشیِ رویکرد پذیرش و تعهد نیست، بلکه بیشتر یک اثر کاربردی برای کمک به خواننده و کاهش رنج اوست.
خواننده در این کتاب با این واقعیت روبهرو میشود که ذهن همان زبان است و زبان همان تیغ دولبهای است که همزمان با خدمتهای بزرگ به ما، میتواند موجب رنج و بدبختی ما نیز بشود؛ البته اگر ذهنآگاه و هشیار نباشیم. پادزهر این کنشِ زبانیِ طبیعی در انسان، تفکیک و جداسازی خود از آنچه زبان به ما القا میکند، گشودگی نسبت به آنچه در درون رخ میدهد، در اینجا و الانبودن یا همان #ذهن_آگاهی، دیدنِ خود بهعنوان یک بافتار و زمینه، کشف و شناسایی ارزشها و #تعهد به آنهاست.
در این کتاب تمام مراحل دستیابی به یک زندگی سرزنده، بانشاط و #ارزش_محور، بهطور مبسوط و با تمرینهای زیاد، توضیح داده شده است. این اثر را شاید بتوان یک کتاب کار خواند و از آن بهعنوان یک منبع #کمک_درمانی استفاده کرد.
خواندن این کتاب به همان اندازه که برای خوانندگان غیرحرفهای سودمند است، برای #روان_شناسان و #مشاوران، #روان_پزشکان و دیگر متخصصان حوزهٔ #سلامت_روان نیز میتواند سودمند باشد.
✅ @FlourishingCenter
🆔 instagram.com/flourishingcenter
🍁 آیا #روان_درمانی جایی است که مراجعان میروند تا درباره نقاط #قوت شان صحبت کنند؟
@FlourishingCenter
✅آیا رواندرمانی جایی است که مراجعان میروند تا درباره نقاط قوتشان صحبت کنند؟ آیا رواندرمانی جایی است که درمانگران بهعنوان بخشی از ارزیابی اولیه و درمان جاری، معمولا درباره نقاط قوت مراجعان پرسوجو میکنند؟ انتظار اِما که به خاطر اندکی مشکل وزن به درمانگر مراجعه کرده بود، این نبود: «من وقتی بی حوصله، ناامید، عصبی و خشمگین هستم شروع به خوردن میکنم به خاطر مسائل روانی. این کار باعث رضایتم میشود.» با وجود این، در جلسه دوم که او دلیل خجالتآور و ناراحتکننده واقعی حضورش نزد درمانگر را آشکار کرد، دیگر این وضعیت برقرار نبود.
♦️به استثنای یک یا دو رویکرد درمانی، مانند درمان اریکسون یا درمان راهحل محور، یا درمان گاه و بیگاه برخی درمانگران، تعداد کمی از درمآنها یا درمانگران هستند که رویکردشان کشف، فعالسازی و توسعه نقاط قوت مراجع است. مهارت و قدرت بالینی فوقالعاده درمانگران و مدلهای درمانی معمولا در کشف مسئله و کشف نقاط ضعف است.
✳️با چنین وضعی، آنچه رواندرمانگران باید راجع به نقاط قوت و نحوه کشف آن نقاط قوت در جلسات درمانی بدانند چیست؟ و وقتی آن نقاط قوت را کشف کردند باید با آنها چه¬کار کنند؟ و، شاید مهمتر از همه، آیا هیچ مدرکی وجود دارد که نشان دهد، انجام این کار در وهله اول در قبال مراجعانی مانند اِما ارزشمند است؟
@FlourishingCenter
📌هنگام صحبت از نقاط قوت این تعریف را بهکار میبریم: «نقطه قوت یک ظرفیت از پیش موجود برای نوع خاصی از رفتار، تفکر یا احساس است که برای کاربر معتبر و انرژیبخش است، و امکان عملکرد بهتر، توسعه و اجرای مطلوب را فراهم می آورد.» (لینلی، 2008،). به زبان ساده، نقاط¬قوت خصوصیاتی طبیعی هستند که هر یک از ما دارد – از نظر ما، چنان طبیعی هستند که بهصورت تکاملی سازگاری مییابند. وقتی نقاط قوت خود را بهکار میبریم خودمان را در تماس با «خودحقیقی »مان احساس میکنیم، و کارهایی انجام مي دهیم که انجام شان از نظر خودمان درست است، و با انجام آنها نوعی انرژی پیدا می¬کنیم. در اثر هم زمانی این عوامل، آن طور که هنگام استفاده از نقاط قوت پیش میآید، عملکرد مطلوب میسر میشود.
💠باتوجه به اینکه تمرکز رواندرمانی غالبا روی خنثیسازی اختلال و فعالسازی عملکردهای مطلوب بیشتر است، اهمیت کمک به مراجعان در شناسایی نقاط قوت شان نمایانتر میشود.
☑️ کتاب روان درمانی مثبت نگر
🔘 جرج دبلیو برنز
🔃ترجمه: سید پیمان رحیمی نژاد و همکاران
📇 انتشارات روانشناسی و هنر
✅ @FlourishingCenter
@FlourishingCenter
✅آیا رواندرمانی جایی است که مراجعان میروند تا درباره نقاط قوتشان صحبت کنند؟ آیا رواندرمانی جایی است که درمانگران بهعنوان بخشی از ارزیابی اولیه و درمان جاری، معمولا درباره نقاط قوت مراجعان پرسوجو میکنند؟ انتظار اِما که به خاطر اندکی مشکل وزن به درمانگر مراجعه کرده بود، این نبود: «من وقتی بی حوصله، ناامید، عصبی و خشمگین هستم شروع به خوردن میکنم به خاطر مسائل روانی. این کار باعث رضایتم میشود.» با وجود این، در جلسه دوم که او دلیل خجالتآور و ناراحتکننده واقعی حضورش نزد درمانگر را آشکار کرد، دیگر این وضعیت برقرار نبود.
♦️به استثنای یک یا دو رویکرد درمانی، مانند درمان اریکسون یا درمان راهحل محور، یا درمان گاه و بیگاه برخی درمانگران، تعداد کمی از درمآنها یا درمانگران هستند که رویکردشان کشف، فعالسازی و توسعه نقاط قوت مراجع است. مهارت و قدرت بالینی فوقالعاده درمانگران و مدلهای درمانی معمولا در کشف مسئله و کشف نقاط ضعف است.
✳️با چنین وضعی، آنچه رواندرمانگران باید راجع به نقاط قوت و نحوه کشف آن نقاط قوت در جلسات درمانی بدانند چیست؟ و وقتی آن نقاط قوت را کشف کردند باید با آنها چه¬کار کنند؟ و، شاید مهمتر از همه، آیا هیچ مدرکی وجود دارد که نشان دهد، انجام این کار در وهله اول در قبال مراجعانی مانند اِما ارزشمند است؟
@FlourishingCenter
📌هنگام صحبت از نقاط قوت این تعریف را بهکار میبریم: «نقطه قوت یک ظرفیت از پیش موجود برای نوع خاصی از رفتار، تفکر یا احساس است که برای کاربر معتبر و انرژیبخش است، و امکان عملکرد بهتر، توسعه و اجرای مطلوب را فراهم می آورد.» (لینلی، 2008،). به زبان ساده، نقاط¬قوت خصوصیاتی طبیعی هستند که هر یک از ما دارد – از نظر ما، چنان طبیعی هستند که بهصورت تکاملی سازگاری مییابند. وقتی نقاط قوت خود را بهکار میبریم خودمان را در تماس با «خودحقیقی »مان احساس میکنیم، و کارهایی انجام مي دهیم که انجام شان از نظر خودمان درست است، و با انجام آنها نوعی انرژی پیدا می¬کنیم. در اثر هم زمانی این عوامل، آن طور که هنگام استفاده از نقاط قوت پیش میآید، عملکرد مطلوب میسر میشود.
💠باتوجه به اینکه تمرکز رواندرمانی غالبا روی خنثیسازی اختلال و فعالسازی عملکردهای مطلوب بیشتر است، اهمیت کمک به مراجعان در شناسایی نقاط قوت شان نمایانتر میشود.
☑️ کتاب روان درمانی مثبت نگر
🔘 جرج دبلیو برنز
🔃ترجمه: سید پیمان رحیمی نژاد و همکاران
📇 انتشارات روانشناسی و هنر
✅ @FlourishingCenter