#محمدرضا_نیکفر: سیستم و مسئولیت − یادداشتی خطاب به #فاطمه_صادقی دختر #خلخالی
بخش دیدگاه زمانه / محمدرضا نیکفر – این یادداشتی است خطاب به خانم فاطمه صادقی، دختر شیخ صادق خلخالی، نخستین حاکم شرع "دادگاههای انقلاب".
مصاحبه خانم صادقی با ماهنامه "اندیشه پویا" درباره پدرشان بحثانگیز شده است. برخی گفتههای ایشان برای من و بسیاری دیگر تکاندهنده بود. اینکه خانم صادقی به عنوان پدر به خلخالی بنگرد و خاطرات خوشی از او داشته باشد، تعجبآور نیست، و بیان آن هم اشکالی ندارد. تعجبآور این است که کارکرد کسی چون خلخالی به "جا"ی او برگردانده میشود و مسئولیت از خود او گرفته میشود.
در یادداشت زیر به این نکته میپردازم، پس از آنکه شرح میدهم چرا به لحاظ تجربه شخصی نمیتوانم شخصی به اسم خلخالی را (یا خمینی را، یا لاجوردی را، یا همین امروز خامنهای را) فراموش کنم و کارکرد او را به یک "جا" برگردانم. به نحو اولی کسانی را هم که خلخالی کشته، به یک "جا" و نقش برنمیگردانم و با تمرکز بر یاد عزیز یک تن از کشته شدگان، به همه به عنوان انسان مینگرم...
خانم صادقی، من این یادداشت را نمینوشتم اگر در مصاحبه شما به این عبارت برنمیخوردم:
«آن فضای ایدئولوژیک قاطعیت انقلابی میطلبید؛ و کسی که در جای آقای خلخالی مینشست گویی باید به آن قاطعیت انقلابی پاسخ میداد.»
نکته کلیدی در این عبارت با لفظ "جا" مشخص میشود. دارید میگویید که "جا"یی وجود داشته که بر حسب اتفاق آقای خلخالی آن را اشغال کرده، اما هر کس دیگری هم میتوانست آن را اشغال کند و همان نقشی را ایفا کند که خلخالی ایفا کرد. پس احسن و برادرش و یارانشان و بسی کسان دیگر را آن "جا" کشته است، نه افراد معینی همچون شیخ صادق خلخالی.
به این ترتیب میرسیم به موضوع قدیمی مسئولیت. آدولف آیشمن هم در آن محاکمه مشهور گفت که "جا" یعنی سیستم مقصر بوده است و او هر چه کرده به اقتضای "جا"یش در سیستم کرده است.
اما کشتن همیشه کشتن انسانهای واقعی است. مصدر حکم قتل، مثلا حاکم شرع، مثلا کسی چون صادق خلخالی، به احسن میگوید: تو مهدور الدم هستی. و سپس نه به یک "جا" بلکه به یک موجود زنده شلیک میشود.
این بحث، قدیمی است: جا در برابر جان، سیستم در برابر انسان، اجبار در برابر آزادی. شما، به عنوان کسی که علوم انسانی خوانده، باید با این بحث و با موضوع ابتذال توجیهگری شر با توسل به "جا" و سیستم آشنا باشید. اما متأسفانه به این توجیهگری مبتذل متوسل شدهاید...
https://www.radiozamaneh.com/353942
—---------------------------------------------—
◄ برای دریافت فیلترشکن «سایفون» زمانه، یک ایمیل خالی ارسال کنید به:
zamaneh@psiphon3.com
—---------------------------------------------—
◄ کانال زمانه در تلگرام:
https://telegram.me/radiozamaneh
◄ زمانه در اینستاگرام:
http://www.instagram.com/radiozamaneh
◄ زمانه در توئیتر
https://twitter.com/radiozamaneh
بخش دیدگاه زمانه / محمدرضا نیکفر – این یادداشتی است خطاب به خانم فاطمه صادقی، دختر شیخ صادق خلخالی، نخستین حاکم شرع "دادگاههای انقلاب".
مصاحبه خانم صادقی با ماهنامه "اندیشه پویا" درباره پدرشان بحثانگیز شده است. برخی گفتههای ایشان برای من و بسیاری دیگر تکاندهنده بود. اینکه خانم صادقی به عنوان پدر به خلخالی بنگرد و خاطرات خوشی از او داشته باشد، تعجبآور نیست، و بیان آن هم اشکالی ندارد. تعجبآور این است که کارکرد کسی چون خلخالی به "جا"ی او برگردانده میشود و مسئولیت از خود او گرفته میشود.
در یادداشت زیر به این نکته میپردازم، پس از آنکه شرح میدهم چرا به لحاظ تجربه شخصی نمیتوانم شخصی به اسم خلخالی را (یا خمینی را، یا لاجوردی را، یا همین امروز خامنهای را) فراموش کنم و کارکرد او را به یک "جا" برگردانم. به نحو اولی کسانی را هم که خلخالی کشته، به یک "جا" و نقش برنمیگردانم و با تمرکز بر یاد عزیز یک تن از کشته شدگان، به همه به عنوان انسان مینگرم...
خانم صادقی، من این یادداشت را نمینوشتم اگر در مصاحبه شما به این عبارت برنمیخوردم:
«آن فضای ایدئولوژیک قاطعیت انقلابی میطلبید؛ و کسی که در جای آقای خلخالی مینشست گویی باید به آن قاطعیت انقلابی پاسخ میداد.»
نکته کلیدی در این عبارت با لفظ "جا" مشخص میشود. دارید میگویید که "جا"یی وجود داشته که بر حسب اتفاق آقای خلخالی آن را اشغال کرده، اما هر کس دیگری هم میتوانست آن را اشغال کند و همان نقشی را ایفا کند که خلخالی ایفا کرد. پس احسن و برادرش و یارانشان و بسی کسان دیگر را آن "جا" کشته است، نه افراد معینی همچون شیخ صادق خلخالی.
به این ترتیب میرسیم به موضوع قدیمی مسئولیت. آدولف آیشمن هم در آن محاکمه مشهور گفت که "جا" یعنی سیستم مقصر بوده است و او هر چه کرده به اقتضای "جا"یش در سیستم کرده است.
اما کشتن همیشه کشتن انسانهای واقعی است. مصدر حکم قتل، مثلا حاکم شرع، مثلا کسی چون صادق خلخالی، به احسن میگوید: تو مهدور الدم هستی. و سپس نه به یک "جا" بلکه به یک موجود زنده شلیک میشود.
این بحث، قدیمی است: جا در برابر جان، سیستم در برابر انسان، اجبار در برابر آزادی. شما، به عنوان کسی که علوم انسانی خوانده، باید با این بحث و با موضوع ابتذال توجیهگری شر با توسل به "جا" و سیستم آشنا باشید. اما متأسفانه به این توجیهگری مبتذل متوسل شدهاید...
https://www.radiozamaneh.com/353942
—---------------------------------------------—
◄ برای دریافت فیلترشکن «سایفون» زمانه، یک ایمیل خالی ارسال کنید به:
zamaneh@psiphon3.com
—---------------------------------------------—
◄ کانال زمانه در تلگرام:
https://telegram.me/radiozamaneh
◄ زمانه در اینستاگرام:
http://www.instagram.com/radiozamaneh
◄ زمانه در توئیتر
https://twitter.com/radiozamaneh
Radiozamaneh
سیستم و مسئولیت – یادداشتی خطاب به فاطمه صادقی
محمدرضا نیکفر – انگیزه این یادداشت مصاحبهای است که فاطمه صادقی در آن از پدرش شیخ صادق خلخالی یاد کرده است. در کانون یادداشت تأمل بر عکس مشهور تیرباران یازده جوان کرد در پنجم شهریور ۱۳۵۸ قرار دارد.
#ایرج_مصداقی: #خلخالی حکم اعدام خودش را صادر میکند
ایرج مصداقی – خلخالی گقته است که کشتن رهبران ترکمن «ربطی به من ندارد اگر کسی در این باره خطی از من نشان بدهد که با دستور من اینها اعدام شدهاند من از حالا خودم را به اعدام محکوم میکنم.» ماجرا چیست؟ ...
خانم #فاطمه_صادقی دختر شیخ صادق خلخالی در گفتوگوی خود با "اندیشه پویا" ادعا کردهاست که در مورد آنچه که در کردستان گذشته اطلاعی ندارند و از فحوای کلامشان اینگونه بر میآید که لاجرم نمیتوانند راجع به آنچه پدرشان در سال ۱۳۵۸ در آنجا انجام داده قضاوت کنند. قصد من در این نوشته آن نیست که به کارنامه خلخالی بپردازم. تنها برای روشن شدن زوایای تاریک میهنمان به یک نمونه از جنایات خلخالی و حواشی آن میپردازم.
پاسداران نظام اسلامی در ۱۸ بهمن سال ۱۳۵۸ چهار تن از رهبران خلق ترکمن به نامهای توماج، مختوم، واحدی و جرجانی را شبانه دزدیدند، بعد از اِعمال شکنجههای وحشیانه در روز ۲۹ بهمن ۱۳۵۸ به جوخه اعدام سپردند و جسدشان را در ۱۲۵کیلومتری جاده بجنورد رها کردند.
پس از پیدا شدن جنازه این چهارتن، انگشت اتهام متوجهی خلخالی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. در تاریخ ۶ اسفند ۱۳۵۸ شیخ صادق خلخالی با صدور اطلاعیهای ضمن تکذیب صدور فرمان قتل ۴ رهبر ترکمن به صراحت اعلام داشت چنانچه کسی خطی از وی در این رابطه نشان دهد، خودم را به اعدام محکوم میکنم...
آیا در این رابطه نقشی نداشته است؟ نگاه کنید به اسنادی که در این مطلب نشان داده میشود...
https://www.radiozamaneh.com/354152
—---------------------------------------------—
◄ برای دریافت فیلترشکن «سایفون» زمانه، یک ایمیل خالی ارسال کنید به:
zamaneh@psiphon3.com
—---------------------------------------------—
◄ کانال زمانه در تلگرام:
https://telegram.me/radiozamaneh
◄ زمانه در اینستاگرام:
http://www.instagram.com/radiozamaneh
◄ زمانه در توئیتر
https://twitter.com/radiozamaneh
ایرج مصداقی – خلخالی گقته است که کشتن رهبران ترکمن «ربطی به من ندارد اگر کسی در این باره خطی از من نشان بدهد که با دستور من اینها اعدام شدهاند من از حالا خودم را به اعدام محکوم میکنم.» ماجرا چیست؟ ...
خانم #فاطمه_صادقی دختر شیخ صادق خلخالی در گفتوگوی خود با "اندیشه پویا" ادعا کردهاست که در مورد آنچه که در کردستان گذشته اطلاعی ندارند و از فحوای کلامشان اینگونه بر میآید که لاجرم نمیتوانند راجع به آنچه پدرشان در سال ۱۳۵۸ در آنجا انجام داده قضاوت کنند. قصد من در این نوشته آن نیست که به کارنامه خلخالی بپردازم. تنها برای روشن شدن زوایای تاریک میهنمان به یک نمونه از جنایات خلخالی و حواشی آن میپردازم.
پاسداران نظام اسلامی در ۱۸ بهمن سال ۱۳۵۸ چهار تن از رهبران خلق ترکمن به نامهای توماج، مختوم، واحدی و جرجانی را شبانه دزدیدند، بعد از اِعمال شکنجههای وحشیانه در روز ۲۹ بهمن ۱۳۵۸ به جوخه اعدام سپردند و جسدشان را در ۱۲۵کیلومتری جاده بجنورد رها کردند.
پس از پیدا شدن جنازه این چهارتن، انگشت اتهام متوجهی خلخالی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. در تاریخ ۶ اسفند ۱۳۵۸ شیخ صادق خلخالی با صدور اطلاعیهای ضمن تکذیب صدور فرمان قتل ۴ رهبر ترکمن به صراحت اعلام داشت چنانچه کسی خطی از وی در این رابطه نشان دهد، خودم را به اعدام محکوم میکنم...
آیا در این رابطه نقشی نداشته است؟ نگاه کنید به اسنادی که در این مطلب نشان داده میشود...
https://www.radiozamaneh.com/354152
—---------------------------------------------—
◄ برای دریافت فیلترشکن «سایفون» زمانه، یک ایمیل خالی ارسال کنید به:
zamaneh@psiphon3.com
—---------------------------------------------—
◄ کانال زمانه در تلگرام:
https://telegram.me/radiozamaneh
◄ زمانه در اینستاگرام:
http://www.instagram.com/radiozamaneh
◄ زمانه در توئیتر
https://twitter.com/radiozamaneh
Radiozamaneh
خلخالی حکم اعدام خودش را صادر میکند
ایرج مصداقی – خلخالی گقته است که کشتن رهبران ترکمن «ربطی به من ندارد اگر کسی در این باره خطی از من نشان بدهد که با دستور من اینها اعدام شدهاند من از حالا خودم را به اعدام محکوم میکنم.» ماجرا چیست؟
قضیه #فاطمه_صادقی و پدرش #خلخالی، و مسئله #تحریف_تاریخ
بخش دیدگاه زمانه /احد پیراحمدیان: تحریف تاریخ معاصر ایران به درد چه کسی میخورد و دود این آتش در نهایت به چشم چه کسی میرود؟
پاسخ بخش دوم پرسش مطرح شده در عنوان این نوشته را میتوان همین اول به صراحت داد: دود این آتش در نهایت به چشم همه ایرانیها میرود، چه آنها که زندهاند و چه آنها که خواهند آمد. اولین برهان بر صدق این پاسخ در خود تلاش تحریف نهفته است. آنکه تحریف میکند اغلب از ضرورت تصحیح باخبر است. مسئولین فهیمتر وقایع چهل سال گذشته ایران چه آیت الله حسینعلی منتظری و چه آقای علی اکبر هاشمی رفسنجانی براین امر واقف بودند که تاریخ در قضاوت خود به هیچ کس ارفاق نخواهد کرد. و از آنجا که در کارنامهی چهل ساله جمهوری اسلامی نکاتی شدیدا تاریک وجود دارد (کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶۰، قتلهای سیاسی ۷۷، ترورهای خارج از کشور، کهریزک و الخ) تنها راهی که برای گریز از قضاوت تاریخ میماند تحریف آن است.
برای عمله و اکره جنایتها، امثال آیت الله شیخ صادق خلخالی قاضی شرع دوران اول انقلاب و اسدالله لاجوردی و سعید امامی، به احتمال زیاد فرقی نمیکرد تاریخ درباره آنها چه خواهد گفت، زیرا این گونه افراد از بنیان از فکر کردن پرهیز کردهاند و خود را در حد عبد مومن خدای قهار و امام قاطع آن تنزل دادهاند. در مقابل اینان، مسئولین سیاسی با هوشتر چهل سال گذشته تاریخ ایران بر این امر واقفند که کار آنها درست نبوده و این اشتباهات در نهایت به ضرر نوهها و نتیجههای عاملین این جنایات نیز خواهد بود. رسیدن این دسته به این نکته در مقابل دسته مؤمنان کور و سنگدلی که برای رسیدن به بهشت موعود خود از هیچگونه جنایتی ابای ندارند شاید مرهمی بر زخم خانوادههای داغدار قربانیان نباشد، اما گامی به جلو است. همینکه دسته مسئولین برای خوشبختی آقازادههای خود و برای توجیه جنایتها دست به تحریف تاریخ میزنند گامی به پیش است. اینکه این نیاز تا کجا پیش میرود هنوز قابل پیشبینی نیست و نظرات بدبینانه و خوشبینانه در باره آن در حد نظر میمانند.
تحریف تاریخ معاطر ایران به درد چه کسی میآید؟
پاسخ به این پرسش نیز عیان تر از آن است که لازم به تکرار همه ادله باشد. تنها برای ورود به بحثی مهمتر به طور خلاصه میتوان گفت آن کسانی که کارتلهای کلان اقتصادی کشور را در دست دارند برای ابقا و تحکیم منافع خود احتیاج به مشروعیت سیاسی دارند، و برای این مشروعیت نیاز به کثرت باوری و در نتیجه کارنامهی پاک. در نتیجه باید تاریخ را آنچنان نوشت که بتوان به حکومت ادامه داد. تحریف تاریخ پس انقلاب از تلاشهای گسیختهی اولیه از جمله فیلمهای «بایکوت» محسن مخملباف و کتب درسی تا تلاشهای سازمان یافتهی در سالهای اخیر مثلا فیلم «ماجرای نیمروز» که مورد توجه آقای خامنهای نیز قرار گرفت، این همه نشانه تلاش برای مشروعیت بخشیدن به حکومت است...
پروسه عادی سازی یک جنایت چه از طریق تکذیب و تحریف آن و چه از طریق لاپوشانی و چه سکوت رسانهای این همه تا به امروز یک حرکت کلی به نظر میآمد. اما آنچه اخیرا در گفتههای خانم فاطمه صادقی باید به مثابه زنگ خطر مورد توجه قرار گیرد تلاش برای راه باز کردن این عادی سازی در اذهان عمومی است. بیاهمیت کردن این امور و عبور از مرزهای اخلاق سیاسی از طریق روایت خاطرات رقیق همسر و فرزندان یک جنایتکار چیزی تازه است. بازتاب این روایات شخصی در رسانههای زرد چه مذهبی و غیر مذهبی که به طور معمول با چاشنی دلسوزی و کنجکاوی همراه است موضوع خطرناکی ست. باید به آن توجه کرد و بدان پاسخ داد...
https://www.radiozamaneh.com/354261
—---------------------------------------------—
◄ برای دریافت فیلترشکن «سایفون» زمانه، یک ایمیل خالی ارسال کنید به:
zamaneh@psiphon3.com
—---------------------------------------------—
◄ کانال زمانه در تلگرام:
https://telegram.me/radiozamaneh
◄ زمانه در اینستاگرام:
http://www.instagram.com/radiozamaneh
◄ زمانه در توئیتر
https://twitter.com/radiozamaneh
بخش دیدگاه زمانه /احد پیراحمدیان: تحریف تاریخ معاصر ایران به درد چه کسی میخورد و دود این آتش در نهایت به چشم چه کسی میرود؟
پاسخ بخش دوم پرسش مطرح شده در عنوان این نوشته را میتوان همین اول به صراحت داد: دود این آتش در نهایت به چشم همه ایرانیها میرود، چه آنها که زندهاند و چه آنها که خواهند آمد. اولین برهان بر صدق این پاسخ در خود تلاش تحریف نهفته است. آنکه تحریف میکند اغلب از ضرورت تصحیح باخبر است. مسئولین فهیمتر وقایع چهل سال گذشته ایران چه آیت الله حسینعلی منتظری و چه آقای علی اکبر هاشمی رفسنجانی براین امر واقف بودند که تاریخ در قضاوت خود به هیچ کس ارفاق نخواهد کرد. و از آنجا که در کارنامهی چهل ساله جمهوری اسلامی نکاتی شدیدا تاریک وجود دارد (کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶۰، قتلهای سیاسی ۷۷، ترورهای خارج از کشور، کهریزک و الخ) تنها راهی که برای گریز از قضاوت تاریخ میماند تحریف آن است.
برای عمله و اکره جنایتها، امثال آیت الله شیخ صادق خلخالی قاضی شرع دوران اول انقلاب و اسدالله لاجوردی و سعید امامی، به احتمال زیاد فرقی نمیکرد تاریخ درباره آنها چه خواهد گفت، زیرا این گونه افراد از بنیان از فکر کردن پرهیز کردهاند و خود را در حد عبد مومن خدای قهار و امام قاطع آن تنزل دادهاند. در مقابل اینان، مسئولین سیاسی با هوشتر چهل سال گذشته تاریخ ایران بر این امر واقفند که کار آنها درست نبوده و این اشتباهات در نهایت به ضرر نوهها و نتیجههای عاملین این جنایات نیز خواهد بود. رسیدن این دسته به این نکته در مقابل دسته مؤمنان کور و سنگدلی که برای رسیدن به بهشت موعود خود از هیچگونه جنایتی ابای ندارند شاید مرهمی بر زخم خانوادههای داغدار قربانیان نباشد، اما گامی به جلو است. همینکه دسته مسئولین برای خوشبختی آقازادههای خود و برای توجیه جنایتها دست به تحریف تاریخ میزنند گامی به پیش است. اینکه این نیاز تا کجا پیش میرود هنوز قابل پیشبینی نیست و نظرات بدبینانه و خوشبینانه در باره آن در حد نظر میمانند.
تحریف تاریخ معاطر ایران به درد چه کسی میآید؟
پاسخ به این پرسش نیز عیان تر از آن است که لازم به تکرار همه ادله باشد. تنها برای ورود به بحثی مهمتر به طور خلاصه میتوان گفت آن کسانی که کارتلهای کلان اقتصادی کشور را در دست دارند برای ابقا و تحکیم منافع خود احتیاج به مشروعیت سیاسی دارند، و برای این مشروعیت نیاز به کثرت باوری و در نتیجه کارنامهی پاک. در نتیجه باید تاریخ را آنچنان نوشت که بتوان به حکومت ادامه داد. تحریف تاریخ پس انقلاب از تلاشهای گسیختهی اولیه از جمله فیلمهای «بایکوت» محسن مخملباف و کتب درسی تا تلاشهای سازمان یافتهی در سالهای اخیر مثلا فیلم «ماجرای نیمروز» که مورد توجه آقای خامنهای نیز قرار گرفت، این همه نشانه تلاش برای مشروعیت بخشیدن به حکومت است...
پروسه عادی سازی یک جنایت چه از طریق تکذیب و تحریف آن و چه از طریق لاپوشانی و چه سکوت رسانهای این همه تا به امروز یک حرکت کلی به نظر میآمد. اما آنچه اخیرا در گفتههای خانم فاطمه صادقی باید به مثابه زنگ خطر مورد توجه قرار گیرد تلاش برای راه باز کردن این عادی سازی در اذهان عمومی است. بیاهمیت کردن این امور و عبور از مرزهای اخلاق سیاسی از طریق روایت خاطرات رقیق همسر و فرزندان یک جنایتکار چیزی تازه است. بازتاب این روایات شخصی در رسانههای زرد چه مذهبی و غیر مذهبی که به طور معمول با چاشنی دلسوزی و کنجکاوی همراه است موضوع خطرناکی ست. باید به آن توجه کرد و بدان پاسخ داد...
https://www.radiozamaneh.com/354261
—---------------------------------------------—
◄ برای دریافت فیلترشکن «سایفون» زمانه، یک ایمیل خالی ارسال کنید به:
zamaneh@psiphon3.com
—---------------------------------------------—
◄ کانال زمانه در تلگرام:
https://telegram.me/radiozamaneh
◄ زمانه در اینستاگرام:
http://www.instagram.com/radiozamaneh
◄ زمانه در توئیتر
https://twitter.com/radiozamaneh
رادیو زمانه
تحریف تاریخ معاصر ایران به درد چه کسی میخورد و دود این آتش در نهایت به چشم چه کسی میرود؟ | رادیو زمانه
احد پیراحمدیان – مصاحبه خانم فاطمه صادقی درباره پدرشان شیخ صادق خلخالی بحثانگیز شده است. این نوشته سعی میکند به وجه کلیتر موضوع بحث بپردازد.