#داستان_پادشاه_جهود
#وکشتارمسیحیان (1)
#قسمت_1
#دفتر_اول_مثنوی_معنوی
#ابیات324تا337
بود شاهی در جهودان ظلمساز
دشمن عیسی و نصرانی گداز
⭐️⭐️⭐️
پادشاه ستمگری در میان جهودان بود که کینه ی مسیحیان رادر دل داشت واز روی تنگ نظری وتعصب، عیسی وموسی را مخالف یکدیگر میدانست ومیخواست آیین مسیحیت را براندازد. برای رسیدن به مقصودخود دست به نیرنگ وحیله زد.....
✨🌙⭐️✨💫
💠 دراینجا مولانا برای روشن شدن موضوع ، تمثیل #استادکاروشاگردلوچ رابیان میکند :روزی #استادکاری شاگردش را برای آوردن شیشهای به انبار فرستاد اما #شاگردبه خاطر دوبینی مرتبا میپرسید کدام شیشه را بیاورم؟!!!
استادکار خسته میشود ومیگوید حال که دوشیشه هست یکی را بشکن ودیگری را بیاور.
ولی شاگرد زمانی که یک شیشه را میشکند میبیند که دیگر شیشهای باقی نمانده!!! پس متوجه نقص چشمانش میشود.
شیشه یک بود ویه چشمش دو نمود
چون شکست او شیشه را دیگر نبود
#برداشت_عرفانی: 👌پیامبران همچون چراغهایی هستند برای روشن شدن یک راه(سوره آل عمران _آیه84)،گرچه هرکدام در دوره ای آمده اند ومطابق زمان ومکان دوره خود سخن گفته اند اما مغز کلامشان یکی است .
گفت استاد:آن دوشیشه نیست، رو
احولی بگذار و افزون بین مشو
👌چشم وحدت بین پیدا کن
#برداشت_روانشناختی:
گاه یک اتفاق واحد را بخاطر اینکه دید درستی نداریم، ناجور میبینیم ویا برداشت غلطی میکنیم.آنچه مارامیتواند دچار دوبینی کند خشم وشهوت است
خشم وشهوت،مرد را احول کند
ز استقامت، روح را مبدل کند
#خشم باعث میشود تا اصل یک ماجرا را متوجه نشویم وتصمیم اشتباه بگیریم
برای همین در هنگام عصبانیت باید صبر کرد وبعد تصمیم گرفت.
#شهوت دراینجا به معنای غرایز هست
امیال جنسی ومادی ودیگر غرایز میتوانند دیدمارا دچار اشتباه کنند وما از حقیقت دور بشویم.
چشمهارا باید شست
جور دیگر باید دید
👌باپاک کردن این زنگارها از روح ،با اصل وجودیمان وحدت پیدا میکنیم وقایع را آنطور که واقعا هست میبینیم
🔶 مولانا به یکی بودن جوهر همه ادیان اشاره میکندوپرهیز از جنگ ونزاع وفرقه گرایی رادر این داستان توصیه میکند.
@khanehmolana
🆔 @Sayehsokhan
#وکشتارمسیحیان (1)
#قسمت_1
#دفتر_اول_مثنوی_معنوی
#ابیات324تا337
بود شاهی در جهودان ظلمساز
دشمن عیسی و نصرانی گداز
⭐️⭐️⭐️
پادشاه ستمگری در میان جهودان بود که کینه ی مسیحیان رادر دل داشت واز روی تنگ نظری وتعصب، عیسی وموسی را مخالف یکدیگر میدانست ومیخواست آیین مسیحیت را براندازد. برای رسیدن به مقصودخود دست به نیرنگ وحیله زد.....
✨🌙⭐️✨💫
💠 دراینجا مولانا برای روشن شدن موضوع ، تمثیل #استادکاروشاگردلوچ رابیان میکند :روزی #استادکاری شاگردش را برای آوردن شیشهای به انبار فرستاد اما #شاگردبه خاطر دوبینی مرتبا میپرسید کدام شیشه را بیاورم؟!!!
استادکار خسته میشود ومیگوید حال که دوشیشه هست یکی را بشکن ودیگری را بیاور.
ولی شاگرد زمانی که یک شیشه را میشکند میبیند که دیگر شیشهای باقی نمانده!!! پس متوجه نقص چشمانش میشود.
شیشه یک بود ویه چشمش دو نمود
چون شکست او شیشه را دیگر نبود
#برداشت_عرفانی: 👌پیامبران همچون چراغهایی هستند برای روشن شدن یک راه(سوره آل عمران _آیه84)،گرچه هرکدام در دوره ای آمده اند ومطابق زمان ومکان دوره خود سخن گفته اند اما مغز کلامشان یکی است .
گفت استاد:آن دوشیشه نیست، رو
احولی بگذار و افزون بین مشو
👌چشم وحدت بین پیدا کن
#برداشت_روانشناختی:
گاه یک اتفاق واحد را بخاطر اینکه دید درستی نداریم، ناجور میبینیم ویا برداشت غلطی میکنیم.آنچه مارامیتواند دچار دوبینی کند خشم وشهوت است
خشم وشهوت،مرد را احول کند
ز استقامت، روح را مبدل کند
#خشم باعث میشود تا اصل یک ماجرا را متوجه نشویم وتصمیم اشتباه بگیریم
برای همین در هنگام عصبانیت باید صبر کرد وبعد تصمیم گرفت.
#شهوت دراینجا به معنای غرایز هست
امیال جنسی ومادی ودیگر غرایز میتوانند دیدمارا دچار اشتباه کنند وما از حقیقت دور بشویم.
چشمهارا باید شست
جور دیگر باید دید
👌باپاک کردن این زنگارها از روح ،با اصل وجودیمان وحدت پیدا میکنیم وقایع را آنطور که واقعا هست میبینیم
🔶 مولانا به یکی بودن جوهر همه ادیان اشاره میکندوپرهیز از جنگ ونزاع وفرقه گرایی رادر این داستان توصیه میکند.
@khanehmolana
🆔 @Sayehsokhan
#داستان_پادشاه_جهود
#وکشتارمسیحیان(2)
#قسمت_دوم
#دفتر_اول_مثنوی_معنوی
#ابیات324تا337
بود شاهی در جهودان ظلمساز
دشمن عیسی و نصرانی گداز
عهد عیسی بود و نوبت آن او
جان موسی او و موسی جان او
⭐️⭐️⭐️
پادشاه ستمگری در میان جهودان بود که کینه ی مسیحیان رادر دل داشت واز روی تنگ نظری عیسی وموسی را مخالف یکدیگر میدانست ومیخواست آیین مسیحیت را براندازد.
او وزیر زیرکی داشت، وزیر به پادشاه گفت: بازور وبطور مستقیم نمیتوانی ایمان وعقیده مردم را عوض کنی 👌
پس نیرنگی را به شاه پیشنهاد کرد...
او وزیری داشت گبر و عشوه ده
کو بر آب از مکر بربستی گره
✨⭐️✨
وزیر گفت: من را به جرم گرایش به عیسویان متهم کن
وگوش وبینی من را تیغ بزن وپای چوبه دار ببر. بعداز آن کسی رابفرست تاشفاعت من را بکند😳
اینطوری من به میان عیسویان میروم واعتماد آنها را به خود جلب میکنم و در میانشان نفوذ میکنم ومعلم آنها میشوم🤔
دور دور عیسی است، ای مردمان
بشنوید اسرار کیش او به جان
کرد باوی شاه، آن کاری که گفت
خلق، اندر کار او مانده شگفت
اوبه ظاهر ،واعظ احکام بود
لیک، درباطن صفیر ودام بود
⭐️⭐️⭐️
مسیحیان جذب او شدند و به او گرویدندر و وزیر شد مرشد انها👌
دل بدو دادند ترسایان تمام
خود چه باشد قوت تقلید عام
در درون سینه مهرش کاشتند
نایب عیسیش میپنداشتند
👌دراینجا مولانا به قدرت #تقلید در عوام اشاره میکندوان رانهی میکند.
او به سر ، دجال یک چشم لعین
ای خدا ! فریاد رس نعم المعین
✨✨✨
صد هزاران دام و دانهست ای خدا
ما چو مرغان حریص بینوا
دم بدم ما بستهٔ دام نویم
هر یکی گر باز و سیمرغی شویم
میرهانی هر دمی ما را و باز
سوی دامی میرویم ای بینیاز
🔶 ما آدمیان هرلحظه بخاطر نفس یا گرایش به غرایز در معرض دامهای مختلف قرار میگیریم واگرچه به لطف خدا از یکسری دامها خلاص میشویم ولی باز بخاطر حرص وطمعی که در نفس ما وجود دارد باز به سمت یک دام دیگر میرویم🤔
#نکته_روانشناختی: ذهن ما دائم در حال گفتگو است ودچار ویروسهای ذهنی است که نمیگذارند واقعیت را آنطور که هست ببینیم وراه درست را تشخیص بدهیم پس مرتبا در معرض دام ومشکلات قرار میگیریم👌
⭐️✨⭐️
ما درین انبار گندم میکنیم
گندم جمع آمده گم میکنیم
مینیندیشیم آخر ما بهوش
کین خلل در گندمست از مکر موش
موش تا انبار ما حفره زدست
و از فنش انبار ما ویران شدست
اول ای جان دفع شر موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کن
بشنو از اخبار آن صدر الصدور
لا صلوة تم الا بالحضور
گر نه موشی دزد در انبار ماست
گندم اعمال چل ساله کجاست
ریزهریزه صدق هر روزه چرا
جمع میناید درین انبار ما
بس ستارهٔ آتش از آهن جهید
وان دل سوزیده پذرفت و کشید
لیک در ظلمت یکی دزدی نهان
مینهد انگشت بر استارگان
میکشد استارگان را یک به یک
تا که نفروزد چراغی از فلک
#نکته_عرفانی_و_روانشناختی: بسیاری دائم در عبادت هستند وبه دنبال کار نیکو👌 اما به آن صفای دل ونورانیت نمیرسند!!!
چه اتفاقی میافتد؟مولانا دراینجا انسانها را به تفکر دعوت میکند وبا مثالی جالب اعمال نیک مارا به انبارگندمی تشبیه کرده که موشی گندمهای آن را میدزدد😳
موش گندم اعمال ما میتواند حسد یا کینه یا حرص یاخودخواهی ویا..... باشد که باخودشناسی وسفر به لایه های درون مشخص میشود.🔎
گر هزاران دام باشد در قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غم
چون عنایاتت بود با ما مقیم
کی بود بیمی از آن دزد لئیم
@khanehmolana
🆔 @SayehSokhan
#وکشتارمسیحیان(2)
#قسمت_دوم
#دفتر_اول_مثنوی_معنوی
#ابیات324تا337
بود شاهی در جهودان ظلمساز
دشمن عیسی و نصرانی گداز
عهد عیسی بود و نوبت آن او
جان موسی او و موسی جان او
⭐️⭐️⭐️
پادشاه ستمگری در میان جهودان بود که کینه ی مسیحیان رادر دل داشت واز روی تنگ نظری عیسی وموسی را مخالف یکدیگر میدانست ومیخواست آیین مسیحیت را براندازد.
او وزیر زیرکی داشت، وزیر به پادشاه گفت: بازور وبطور مستقیم نمیتوانی ایمان وعقیده مردم را عوض کنی 👌
پس نیرنگی را به شاه پیشنهاد کرد...
او وزیری داشت گبر و عشوه ده
کو بر آب از مکر بربستی گره
✨⭐️✨
وزیر گفت: من را به جرم گرایش به عیسویان متهم کن
وگوش وبینی من را تیغ بزن وپای چوبه دار ببر. بعداز آن کسی رابفرست تاشفاعت من را بکند😳
اینطوری من به میان عیسویان میروم واعتماد آنها را به خود جلب میکنم و در میانشان نفوذ میکنم ومعلم آنها میشوم🤔
دور دور عیسی است، ای مردمان
بشنوید اسرار کیش او به جان
کرد باوی شاه، آن کاری که گفت
خلق، اندر کار او مانده شگفت
اوبه ظاهر ،واعظ احکام بود
لیک، درباطن صفیر ودام بود
⭐️⭐️⭐️
مسیحیان جذب او شدند و به او گرویدندر و وزیر شد مرشد انها👌
دل بدو دادند ترسایان تمام
خود چه باشد قوت تقلید عام
در درون سینه مهرش کاشتند
نایب عیسیش میپنداشتند
👌دراینجا مولانا به قدرت #تقلید در عوام اشاره میکندوان رانهی میکند.
او به سر ، دجال یک چشم لعین
ای خدا ! فریاد رس نعم المعین
✨✨✨
صد هزاران دام و دانهست ای خدا
ما چو مرغان حریص بینوا
دم بدم ما بستهٔ دام نویم
هر یکی گر باز و سیمرغی شویم
میرهانی هر دمی ما را و باز
سوی دامی میرویم ای بینیاز
🔶 ما آدمیان هرلحظه بخاطر نفس یا گرایش به غرایز در معرض دامهای مختلف قرار میگیریم واگرچه به لطف خدا از یکسری دامها خلاص میشویم ولی باز بخاطر حرص وطمعی که در نفس ما وجود دارد باز به سمت یک دام دیگر میرویم🤔
#نکته_روانشناختی: ذهن ما دائم در حال گفتگو است ودچار ویروسهای ذهنی است که نمیگذارند واقعیت را آنطور که هست ببینیم وراه درست را تشخیص بدهیم پس مرتبا در معرض دام ومشکلات قرار میگیریم👌
⭐️✨⭐️
ما درین انبار گندم میکنیم
گندم جمع آمده گم میکنیم
مینیندیشیم آخر ما بهوش
کین خلل در گندمست از مکر موش
موش تا انبار ما حفره زدست
و از فنش انبار ما ویران شدست
اول ای جان دفع شر موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کن
بشنو از اخبار آن صدر الصدور
لا صلوة تم الا بالحضور
گر نه موشی دزد در انبار ماست
گندم اعمال چل ساله کجاست
ریزهریزه صدق هر روزه چرا
جمع میناید درین انبار ما
بس ستارهٔ آتش از آهن جهید
وان دل سوزیده پذرفت و کشید
لیک در ظلمت یکی دزدی نهان
مینهد انگشت بر استارگان
میکشد استارگان را یک به یک
تا که نفروزد چراغی از فلک
#نکته_عرفانی_و_روانشناختی: بسیاری دائم در عبادت هستند وبه دنبال کار نیکو👌 اما به آن صفای دل ونورانیت نمیرسند!!!
چه اتفاقی میافتد؟مولانا دراینجا انسانها را به تفکر دعوت میکند وبا مثالی جالب اعمال نیک مارا به انبارگندمی تشبیه کرده که موشی گندمهای آن را میدزدد😳
موش گندم اعمال ما میتواند حسد یا کینه یا حرص یاخودخواهی ویا..... باشد که باخودشناسی وسفر به لایه های درون مشخص میشود.🔎
گر هزاران دام باشد در قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غم
چون عنایاتت بود با ما مقیم
کی بود بیمی از آن دزد لئیم
@khanehmolana
🆔 @SayehSokhan
#داستان_پادشاه_جهود
#وکشتارمسیحیان
#قسمت_3
#دفتر_اول_مثنوی_معنوی
#ابیات388تا407
#مرگ
#سفر_روح
#سوره_زمر
✨✨⭐️✨⭐️✨⭐️✨⭐️✨✨
💠 هرچنددرزندگی با دامهاو وسوسه های مختلفی روبرو هستیم،تنها یاری خدا مایه قوت قلب ونجات ماست.
دراینجا مولانا برای اثبات یاری ونظارت خداوند برآدمیان، مسئله خواب وبیداری رامطرح کرده وبه تعبیری آن را، مرگ وزندگی دوباره میداند.
هر شبی از دام تن ارواح را
میرهانی میکنی الواح را
🌙✨💫⭐️✨🌙💫
👌شب هنگام،زمانی که به خواب میرویم، خداوند روح را از زندان بدن آزاد میکند.
درحالت خواب بدن از افکار واحساسات واشتغالات روزانه فارغ میشود پس روح که به عالم معنا اتصال دارد فرصت میابدتا به عالم معنا متوجه شود.
میرهند ارواح هر شب زین قفس فارغان نه حاکم و محکوم کس
شب ز زندان بیخبر زندانیان
شب ز دولت بیخبر سلطانیان
نه غم و اندیشهٔ سود و زیان
نه خیال این فلان و آن فلان
🌞 در #آیه42_سوره_زمر آمده:
"خداوند باز ستاند روح ها را از کالبدها به هنگام مرگ وروح هایی که نمرده اند نیز بازستاند وآنگاه ارواحی که زمان مرگشان فرارسیده نزد خود نگه میدارد وبقیه ارواح را به بدنهایشان باز میگرداند."
دراینها نشانه هایی است برای اهل تفکر،که چگونه به یاری خداوند هر صبح به زندگی زنده میشویم.
🌜🌖 🌝 🌔🌛
حال عارف این بود بیخواب هم
گفت ایزد هم رقود زین مرم
خفته از احوال دنیا روز و شب
چون قلم در پنجهٔ تقلیب رب
آنک او پنجه نبیند در رقم
فعل پندارد بجنبش از قلم
👌انسان عارف ، این احوالات را در بیداری هم داردوپیوسته دست خداوند را درتمام امور میبیندبه عبارتی روشن بین است و در بیداری هم اتصال روحی دارد.
چونک نور صبحدم سر بر زند
کرکس زرین گردون پر زند
فالق الاصباح اسرافیلوار
جمله را در صورت آرد زان دیار
🌝 اما با دمیدن سپیده صبح ،ارواح به جسمها برمیگردندو زندگی باتمام مسئولیتها وهجوم افکار واخبار شروع میشود.
روحهای منبسط را تن کند
هر تنی را باز آبستن کند
👨👩👧👦 بابیداری بدن انسان حامل روح میشود👌ونکته اینجاست که جسم با کمک روح میتواندمسبب اعمال مختلف بشود.
درآخر مولانا آرزو کرده که ای کاش مانند اصحاب کهف روح مارا خداوند نزد خود نگه میداشت تا بابیداری دچار هجوم افکار واحساسات بیهوده نمیشد.✨
اسپ جانها را کند عاری ز زین
سر النوم اخ الموتست این
کاش چون اصحاب کهف این روح را
حفظ کردی یا چو کشتی نوح را
تا ازین طوفان بیداری و هوش
وا رهیدی این ضمیر و چشم و گوش
☀️بیداری ،مسئولیت آفرین است.
امیدکه
که در بیداری جسم ما چون قلم در دست خداوند ،آنچه را او میپسنددانجام دهد🙏🌹
ای بسی اصحاب کهف اندر جهان
پهلوی تو پیش تو هست این زمان
یار با او غار با او در سرود
مهر بر چشمست و بر گوشت چه سود
@khanehmolana
🆔 @SayehSokhan
#وکشتارمسیحیان
#قسمت_3
#دفتر_اول_مثنوی_معنوی
#ابیات388تا407
#مرگ
#سفر_روح
#سوره_زمر
✨✨⭐️✨⭐️✨⭐️✨⭐️✨✨
💠 هرچنددرزندگی با دامهاو وسوسه های مختلفی روبرو هستیم،تنها یاری خدا مایه قوت قلب ونجات ماست.
دراینجا مولانا برای اثبات یاری ونظارت خداوند برآدمیان، مسئله خواب وبیداری رامطرح کرده وبه تعبیری آن را، مرگ وزندگی دوباره میداند.
هر شبی از دام تن ارواح را
میرهانی میکنی الواح را
🌙✨💫⭐️✨🌙💫
👌شب هنگام،زمانی که به خواب میرویم، خداوند روح را از زندان بدن آزاد میکند.
درحالت خواب بدن از افکار واحساسات واشتغالات روزانه فارغ میشود پس روح که به عالم معنا اتصال دارد فرصت میابدتا به عالم معنا متوجه شود.
میرهند ارواح هر شب زین قفس فارغان نه حاکم و محکوم کس
شب ز زندان بیخبر زندانیان
شب ز دولت بیخبر سلطانیان
نه غم و اندیشهٔ سود و زیان
نه خیال این فلان و آن فلان
🌞 در #آیه42_سوره_زمر آمده:
"خداوند باز ستاند روح ها را از کالبدها به هنگام مرگ وروح هایی که نمرده اند نیز بازستاند وآنگاه ارواحی که زمان مرگشان فرارسیده نزد خود نگه میدارد وبقیه ارواح را به بدنهایشان باز میگرداند."
دراینها نشانه هایی است برای اهل تفکر،که چگونه به یاری خداوند هر صبح به زندگی زنده میشویم.
🌜🌖 🌝 🌔🌛
حال عارف این بود بیخواب هم
گفت ایزد هم رقود زین مرم
خفته از احوال دنیا روز و شب
چون قلم در پنجهٔ تقلیب رب
آنک او پنجه نبیند در رقم
فعل پندارد بجنبش از قلم
👌انسان عارف ، این احوالات را در بیداری هم داردوپیوسته دست خداوند را درتمام امور میبیندبه عبارتی روشن بین است و در بیداری هم اتصال روحی دارد.
چونک نور صبحدم سر بر زند
کرکس زرین گردون پر زند
فالق الاصباح اسرافیلوار
جمله را در صورت آرد زان دیار
🌝 اما با دمیدن سپیده صبح ،ارواح به جسمها برمیگردندو زندگی باتمام مسئولیتها وهجوم افکار واخبار شروع میشود.
روحهای منبسط را تن کند
هر تنی را باز آبستن کند
👨👩👧👦 بابیداری بدن انسان حامل روح میشود👌ونکته اینجاست که جسم با کمک روح میتواندمسبب اعمال مختلف بشود.
درآخر مولانا آرزو کرده که ای کاش مانند اصحاب کهف روح مارا خداوند نزد خود نگه میداشت تا بابیداری دچار هجوم افکار واحساسات بیهوده نمیشد.✨
اسپ جانها را کند عاری ز زین
سر النوم اخ الموتست این
کاش چون اصحاب کهف این روح را
حفظ کردی یا چو کشتی نوح را
تا ازین طوفان بیداری و هوش
وا رهیدی این ضمیر و چشم و گوش
☀️بیداری ،مسئولیت آفرین است.
امیدکه
که در بیداری جسم ما چون قلم در دست خداوند ،آنچه را او میپسنددانجام دهد🙏🌹
ای بسی اصحاب کهف اندر جهان
پهلوی تو پیش تو هست این زمان
یار با او غار با او در سرود
مهر بر چشمست و بر گوشت چه سود
@khanehmolana
🆔 @SayehSokhan
جولقیی سر برهنه میگذشت
با سر بی مو چو پشت طاس و طشت
آمد اندر گفت طوطی آن زمان
بانگ بر درویش زد چون عاقلان
کز چه ای کل با کلان آمیختی
تو مگر از شیشه روغن ریختی
از قیاسش خنده آمد خلق را
کو چو خود پنداشت صاحب دلق را
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر
جمله عالم زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
١-کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر
#مولوی
#دفتر_اول - #مثنوی_معنوی
🆔 @Sayehsokhan
با سر بی مو چو پشت طاس و طشت
آمد اندر گفت طوطی آن زمان
بانگ بر درویش زد چون عاقلان
کز چه ای کل با کلان آمیختی
تو مگر از شیشه روغن ریختی
از قیاسش خنده آمد خلق را
کو چو خود پنداشت صاحب دلق را
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر
جمله عالم زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
١-کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر
#مولوی
#دفتر_اول - #مثنوی_معنوی
🆔 @Sayehsokhan